احسان علیخانی در دوازدهمین قرار ماه عسل میزبان کسانی بود که عاشقانه و صادقانه در هر شرایطی به پای همسر و زندگی خود ایستادهاند و برای حفظ و حراست از حریم خانوادهشان با سختیها و ناملایمات روزگار جنگیده بودند.
احسان علیخانی در دوازدهمین قرار ماه عسل میزبان کسانی بود که عاشقانه و صادقانه در هر شرایطی به پای همسر و زندگی خود ایستادهاند و برای حفظ و حراست از حریم خانوادهشان با سختیها و ناملایمات روزگار جنگیده بودند.
علیخانی در دوازدهمین برنامه ماه عسل با مخاطبانش قراری تازه گذاشت و از حال خوب کسانی گفت که از دیگران دستگیری میکنند. او افزود: هرچه قدر که دنیا و روزگار با شما خوب تا میکند یا بد، مهم این است که شما چه رفتاری میکنید. خوش به حال کسانی که در این ماه پربرکت برای خود دعاگو پیدا میکنند. یعنی کاری برای کسی میکنند، حال دل کسی را عوض میکنند، اگر بتوانند گرهای باز میکنند، دست کسی را میگیرند و بیخیال مچ گرفتن میشوند. برای خودشان دعاگو پیدا میکنند که اگر از کسی خداحافظی کردند دعای خیر بدرقه راهشان باشد. به جای این که پشت سر کسی حرف بزنند مشکلی را برطرف میکنند. این دعاهای خیر جایی برای ما گره گشا است که حتی فکرش را هم نمیکنیم.
به گزارش راک نیوز ،یکی از مهمانان علیخانی زوج جوانی بودند که از دهدشت کهگیلویه و بویراحمد آمده بودند. خانم جوان پرستار و همسرش مهندس ناظر بود. زن جوان از دوستی برادر و همسرش و مخالفت برادرش با این ازدواج گفت. با این حال به خاطر علاقهبا او ازدواج کرد. زندگی آنها روی یک خط مستقیم و آرام پیش میرفت تا این که یک روز ظهر حادثهای همه چیز را تغییر داد. روزی که خانم جواب مثبت آزمایش بارداری را دریافت کرده بود و به شوق دادن این خبر به همسرش بود ناگهان با او تماس میگیرند و خبر میدهند که شوهرش از ارتفاع سقوط کرده است. وقتی در بیمارستان از آسیب وارده بر کمر شوهرش اطلاع پیدا میکند، متوجه میشود زندگی آرام دو نفرهشان از امروز دستخوش تغییراتی اساسی خواهد شد.
دوست داری برو...
او گفت: متوجه شدم نخاع همسرم آسیب دیده و دیگر به طور کامل درمان نخواهد شد، اما امکان بهبودی دارد. از همان موقع دریافتم که زندگیمان را باید با شرایط جدید همسرم سازگار کنم. وقتی روی تخت بیمارستان بود از من خواست تا جریان بارداریام را برای کسی نگویم و از او جدا شوم و به دنبال زندگی خود بروم. اما من همسرم را دوست داشتم و نمیتوانستم او را رها کنم. پای او ایستادم، فرزندم را حفظ کردم و حالا باران امید زندگی ماست.
حال ما خوب است...
به همسرم حق انتخاب دادم که برود، اما او را دوست دارم. امید آدم را زنده نگاه میدارد و من به محبت و عشق همسرم امیدوارم. من از شهری میآیم که مردمان دلسوزی دارد و به ما کمک فراوانی کردند. مردمی که با وجود مشکلات فراوانی که دارند با محبتاند. علیخانی از همسر وی پرسید چرا زندگی را ترک نکردید و با وجود این شرایط ماندید. او گفت: زندگی سختتر از آنی است که بتوان تعریف کرد. انجام امور همسرم به عهده من است.... شوهر من راننده سرعتی بود و حالا نمیتواند رانندگی کند.... شرایط سختی داریم... اما دو سال دوران عقدمان به من ثابت کرد که او ارزشش را دارد. از آن روز حادثه یک سال و نیم میگذرد. اگر ده سال دیگر کنار همسرم بمانم میتوانم ادعای وفاداری کنم. امیدوارم تا آخر عمر کنارش بمانم. دیگران با دیدن ظاهر زندگی ما تصور میکنند که ما زندگی سراسر درد و رنج داریم اما به هیچ وجه این طور نیست زندگی ما پر از عشق است و ما در کنار هم خوشیم.
احسان علیخانی از مهندس دهدشتی پرسید: امروز که دخترت را در آغوش گرفتی چه حسی داری؟ اوهم گفت خوشحالم و این خوشحالی را مدیون وفاداری همسرم هستم. امید آخرین چیزی است که میمیرد و شما در برنامهتان این را ثابت کردید. امید هرگز نمیمیرد. من دیدم آدمهایی هستند که شما به واسطه برنامهتان آنها را به زندگی برگرداندید. و تقاضا میکنم که از یک خانواده داغدیده بخواهید که به جای قصاص بخشش را انتخاب کنند و آن نگهبان جنگل را ببخشند.
کلام پایانی
احسان علیخانی گفت: امروز سه زوج مهمان برنامه ما بودند که یکی 24 سال و یکی 4 سال از زندگی مشترکشان و دیگری تنها 4 ماه از عقدش میگذشت و هنوز زندگی مشترک خود را آغاز نکردهاند. هر کدام شرایط متفاوت و خاص خود را دارند و حال دلشان با زندگیشان خوب است. نقطه مشترک مهمانان امشب ماه عسل وفاداری به همسر و زندگی بود. و ما به این موضوع از زاویههای مختلف نگاه کردیم، بدون اینکه بخواهیم کسی را قضاوت کنیم.
وی بعد از خروج از قاب ماه عسل خطاب به خانوادهای که حق قصاص فرزندشان را دارند گفت: از شما تقاضا میکنم که در روزهایی که سرشار از بخشش و محبت است با وجود این که حق دارید... ببخشید. شما حق دارید هر طور که دوست دارید زندگی کنید... هر طور که دلتان آرام است. ماهتون عسل!
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر