مشروح اخبار


تکليف معلم هايي که هنوز زخم زبان مي زنند

30 مهر 1392, 01:36

تکليف معلم هايي که هنوز زخم زبان مي زنند

حکايت فلک کردن دانش آموزان، ايستادن آن ها در گوشه اي از کلاس و يک دست و يک پا را بالا گرفتن و خودکار لاي انگشتان گذاشتن براي تنبيه قصه اي قديمي است که اين روزها در مدارس گاهي به شکلي ديگر و از جنس اهانت و تعيين تکليف هاي اضافه ديده مي شود. يک دانش آموز کلاس هفتم مي گويد: معلم هاي اين زمانه شايد تنبيه بدني را از ياد برده باشند اما برخي ها از توهين کردن و دادن تکاليف اضافه خودداري نمي کنند. به گفته دانش آموز ديگري که در پايه ششم ابتدايي درس مي خواند، تنبيه بدني، ترس و دلهره هايي در دانش آموزان به وجود مي آورد که هنگام برگزاري امتحانات يا درس جواب دادن بر آن ها غلبه و اعتماد به نفس شان را تضعيف مي کند.

مادر يک دانش آموز دوره ابتدايي هم با اشاره به اين که معلم ها حق تنبيه دانش آموز را ندارند، عنوان مي کند: تا آن جا که مي دانم اگر معلمي به تنبيه بدني دانش آموزي اقدام کند، والدين مي توانند از او به آموزش و پرورش منطقه شاکي شوند و براساس مقررات آموزش و پرورش با آن ها برخورد مي شود. «مرضيه علي آبادي»، مادر يک دانش آموز کلاس چهارم نيز معتقد است حذف تنبيه بدني از مدارس خوب است اما هنوز معلماني هستند که تفکر چند دهه قبل را همراه خود يدک مي کشند در حالي که بايد روش هاي سنتي در نظام آموزشي از بين برود.

وي ادامه مي دهد: البته شرايط فعلي مدارس تغيير کرده است و کمتر معلمي را مي توان پيدا کرد که به خاطر درس نخواندن يا بي انضباطي شاگردان خود را تنبيه بدني کند. «اولين فيلم تنبيه دانش آموزان را که از دنياي مجازي ديدم به 32 سال پيش باز گشتم، زماني که محصل بودم و به دليل کنده کاري روي ميز مدرسه به سختي تنبيه شدم. بارها با خودم فکر کردم که او مي توانست به جاي تنبيه بدني از پدرم بخواهد که يک ميز نو براي مدرسه بخرد يا زباني تذکر دهد اما اين گونه نشد و حالا خاطره تلخ آن تنبيه بدني را هميشه با خودم به کلاس درس مي برم تا به ياد داشته باشم دانش آموزي را تنبيه نکنم مگر زماني که بدانم يک تنبيه کوچک مي تواند موجب برداشتن گام هاي بزرگ و موثر براي يک دانش آموز باشد». «حسيني»که 23 سال است معلمي مي کند، با بيان اين جملات مي گويد: تنبيه بدني موجب خرد شدن شخصيت دانش آموز و بيزاري او از محيط و ادامه تحصيل مي شود.

اگر چه پدرم هميشه مي گفت «چوب معلم گل است، هر کي نخوره خُل است» اما من مي گويم «درس معلم گر بود زمزمه محبتي، جمعه به مکتب آورد طفل گريز پاي را». وي در ادامه صحبت هايش مي افزايد: يک روز در کلاس درسم دانش آموزي زياد شيطنت مي کرد بنابراين او را به نيمکت جلو هدايت کردم اما باز هم به کارش ادامه داد تا اين که او را تنبيه کردم و با عصبانيت گفتم حاضر نبودم دستم را روي دانش آموزي دراز کنم اما تو امروز به اين کار وادارم کردي.

زنگ تفريح فرا رسيد و من از کارم پشيمان شده بودم. همان دانش آموز را در حالي ديدم که 2 نفر زير بغلش را گرفته بودند و به طرفم مي آوردند، اول فکر کردم نکند ضرب دستم زياد بوده و به او صدمه اي رسانده ام اما بعد متوجه شدم او از بس گريه کرده توان راه رفتن ندارد.

آن روز از من عذرخواهي کرد و گفت: اجازه آقا، من باعث شدم شما امروز پا روي عهدتان بگذاريد، ببخشيد، ديگر تکرار نمي شود. به گفته وي، دوره و زمانه عوض شده است. شايد معلم ها در کلاس سر دانش آموزان داد بزنند يا اقدام به توهين لفظي کنند اما تنبيه بدني نداريم و کمتر دانش آموزي تنبيه مي شود. معلم ديگري با بيان اين که همه ما سال 89 را به ياد مي آوريم، سال سياهي که تنبيه هاي بدني معلمان باعث مرگ و نابينا شدن 2 دانش آموز شد،مي گويد:22 آبان سال 89 بود، ماجرا از آن جايي شروع شد که سعيد وقتي به کلاس رسيد، متوجه شد کتابش را به همراه خود نياورده است. سعيد از اين مسئله مضطرب شد اما هيچ گاه به فکرش هم نمي رسيد که فراموشي آوردن کتاب مدرسه مي تواند به قيمت جانش تمام شود. معلم به کلاس آمد و از دانش آموزان خواست که کتاب هايشان را روي ميز بگذارند، سعيد که کتاب را به همراه خود نياورده بود، غمگين و ساکت روي نيمکتش نشست، اما معلم دست بردار نبود. کتاب سنگيني را در دست گرفت و با گوشه کتاب بر سر سعيد کوچک کوبيد. سعيد ناگهان به زمين افتاد، ديگر حاضران مدرسه سعيد را به بيمارستان بردند تا شايد وخامت حال او را کم کنند اما ضربه کار خودش را کرده بود.

يک هفته بعد سعيد در بيمارستان چابهار جان باخت تا نمادي براي تنبيه مرگبار دانش آموزان در مدارس باشد اما انگار قرار نبود حوادث سال 89 دانش آموزان مدارس تمام شود. يک ماه بيشتر از مرگ سعيد در اثر تنبيه معلم مدرسه نگذشته بود که آيناز، دانش آموز کلاس اول ابتدايي مدرسه روستاي منصورخاني ياسوج براي اين که نتوانسته بود شکل دايره را روي تخته سياه بکشد، با ضربه خط کش از ناحيه چشم راست نابينا شد.

وي ادامه مي دهد: معتقدم بايد به دانش آموزان شخصيت داد و در کنار شخصيت بخشي به او ياد داد که تنبيه بدني براي يک معلم سخت نيست. وي مي افزايد در دوران تحصيلم شاهد تنبيه بدني تعداد زيادي از همکلاسي هايم بودم و حتي گاهي اوقات آنان از ترس تنبيه بدني ديگر به مدرسه نمي آمدند، حالا که به اين جايگاه رسيده ام با خودم مي گويم گناه از تحصيل بازماندن دانش آموزان را چه کسي به گردن مي گيرد ؟

يک کارشناس علوم تربيتي نيز با بيان اين که نظام آموزشي در ايران نسبت به سال هاي گذشته تغييرات زيادي داشته است، مي گويد: تغيير در رفتار معلم ها نسبت به دانش آموزان يکي از اين تغييرات است.

«سبزه کار» مي افزايد: در گذشته بسياري از معلم ها براي سوق دادن دانش آموزان به درس خواندن از تنبيه بدني استفاده مي کردند و اين عمل جزئي از نظام تعليم و تربيت در ايران به حساب مي آمد در حالي که تنبيه بدني اثرات منفي زيادي روي دانش آموز مي گذارد و هيچ مشکلي را رفع نمي کند.وي مي افزايد: سطح درک بچه ها اين روزها آن قدر بالا رفته که اهانت به آنان برابر با تنبيه بدني در 10 سال گذشته است و معلم ها نبايد قاطعيت را با خشونت اشتباه بگيرند. خشونت نه تنها ديدگاه دانش آموزان را نسبت به معلم منفي مي کند بلکه محبوبيت او را بين دانش آموزان از بين مي برد.

«نبوي»، مدير گروه آموزشي اداره کل آموزش و پرورش نيز با بيان اين که هر نوع تنبيهي در مدارس از نوع لفظي و بدني توسط معلمان گزارش شود، به هيئت تخلفات اداري ارجاع مي شود، مي گويد: با توجه به مستندهاي جمع آوري شده، افراد متخلف به دادگاه ارجاع و براساس قانون با آن ها برخورد مي شود.

به گفته وي، تاکنون گزارشي در مورد تنبيه بدني به اداره کل ارائه نشده است اما فرهنگ سازي براي رفتار متعادل و محبت آميز به ويژه در مدارس ابتدايي ضروري به نظر مي رسد.

وي معتقد است: چنانچه معلمي به دانش آموزان محبت کند، آن ها به وي علاقه مند خواهند شد بنابراين معلمان بايد از تنبيه بدني و لفظي خودداري کنند و به تسخير قلب دانش آموزان از اين طريق بپردازند.

وي ادامه مي دهد: تنبيه بدني فقط باعث ايجاد ترس و دلهره و از بين بردن اعتماد به نفس دانش آموزان مي شود.

به گزارش «راک نیوز»، بر اساس آيين نامه آموزش و پرورش هر گونه تنبيه بدني، اهانت و تعيين تکاليف درسي به منظور تنبيه دانش آموزان ممنوع اعلام شده است همچنين در فصل پنجم و ششم اين آيين نامه که مسائل انضباطي و تشويقي را مطرح مي کند، در مواد 68 تا 85 به مسئله تنبيه پرداخته شده و در ماده 76 درباره ممنوعيت تنبيه به ويژه در دوران دبستان به شدت تذکر داده شده است.

در مقابل اين ممنوعيت ها تکاليف معلمان نيز در مواجهه با دانش آموزان خاطي مشخص شده است به طوري که براساس همين ضوابط، روش هاي تنبيه مورد تاييد آموزش و پرورش تذکر و اخطار شفاهي، تغيير کلاس، اطلاع به والدين، اخراج موقت با اطلاع ولي دانش آموز به مدت حداکثر 3 روز و در نهايت انتقال به مدرسه ديگر عنوان شده است.

ادامه خبر...


مرد اعدامی باید همکاری می‌کرد!

27 مهر 1392, 21:32

مرد اعدامی باید همکاری می‌کرد!

لازم است از این به بعد، محکومان به اعدام با نیروی انتظامی و قوه‌ قضاییه به‌شدت همکاری بکنند و سعی کنند درست اعدام بشوند و بمیرند و به فکر زنده شدن نباشند و اگر در سردخانه به هوش آمدند، همچنان به همکاری خویش ادامه بدهند و وانمود کنند مرده‌اند تا کشور به حاشیه دچار نشود!

رضا ساکی

این روزها همه درباره‌ی گره‌ حقوقی حرف می‌زنند. می‌دانید که یک موادفروش اعدامی بعد از اعدام و سفر به دیار باقی، مجددا به دیار فانی بازگشته است و بعد از ۲۴ ساعت زنده شده و یک گره حقوقی ایجاد کرده است. یعنی معلوم نیست باید زنده بماند یا دوباره اعدام شود. این‌طور چیزی چون نادر است، قانون به صراحت درباره‌اش حرف نزده است. اصولا هر جا قانون حرف نمی‌زند و ساکت است، یعنی یا گره حقوقی ایجاد شده، یا آن محل برای ایجاد گره حقوقی مناسب است.

اما متأسفانه در جریان زنده شدن این فرد، نوعی از قانون‌گریزی هم دیده می‌شود. ایشان با زنده ‌شدنش توجه اغلب رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کرده است، در حالی که ما الآن مسائل مهم‌تری داریم که باید توجه‌مان به آن‌ها جلب شود. به نظرم لازم است از این به بعد، محکومان به اعدام با نیروی انتظامی و قوه‌ قضاییه به‌شدت همکاری بکنند و سعی کنند درست اعدام بشوند و بمیرند و به فکر زنده شدن نباشند و اگر در سردخانه به هوش آمدند، همچنان به همکاری خویش ادامه بدهند و وانمود کنند مرده‌اند تا کشور به حاشیه دچار نشود! چون الآن وضع طوری شده که برخی با شنیدن زنده شدن یک اعدامی هم جریان رسانه‌یی ایجاد می‌کنند، در حالی که در گذشته فقط با مرگ یک اعدامی جریان درست می‌کردند.

گره‌های قانونی در موارد دیگری هم در جامعه وجود دارد. مثلا وقتی یک مداح حرف‌های خارج از موضوع مداحی می‌زند، گره حقوقی ایجاد می‌کند!

حالا لابد می‌پرسید وقتی یک گره‌ حقوقی ایجاد شد، چه باید کرد؟ عرض می‌کنم که تنها راه دعاست. دعا کنید.

باقی بقای‌تان

ادامه خبر...


سخنی برادرانه با استاندار

26 مهر 1392, 22:43

سخنی برادرانه با استاندار

بسمه تعالي
 استاندار محترم بخوانند وبدانند
هرحکومت ودولتي در رأس برنامه هايش کسب رضايت مردم را بعنوان ولي نعمتان جامعه  وتکر يم ارباب ورجوع، در سرلوحه ماموريت خود قرار ميدهد وخدمت رساني مطلوب ومدبرانه را دستور ويژه همه نهادها وارگانهاي تابعه اش قرار ميدهد. ازطرف ديگر رسم مهمان پذيري وميزباني ازجمله رسوم پسنديده ،منطقي ،اخلاقي واجتماعي باقيمانده ازکهن روزگار ما وبشريت توسعه يافته میباشد واز خصائص ديرين فرهنگ کهن ايران وصفات بارز روح عشايري وروستا زادگي اين استان ولايتمدارومهمان پذير است که وجود صدها مقبره ازپاکان اهل بيت عليهم السلام وازجمله جد حضرتعالی نماد ونمود عيني اين ويژگي میباشد.
جناب آقاي مهندس خادمي
اينجانب به عنوان يک فرهنگي که افتخار 34سالگي بهار انقلاب اسلامي را درسوابق کاري خود دارم لازم ميدانم ازحسن انتخاب دولت درانتخاب يک نيروي بومي ،علمي ،جهادگر بعنوان استاندارمحروم اين استان هم تشکر وهم عرض تبريک داشته وهم صميمانه آرزوي موفقيت وسربلندي براي شخص حضرتعالي داشته و دارم تا بتواند شايستگي  ،توانمندي ولياقت مديريت بومي فرزندان اين ديار را شکوفا نماييد.
اما ضرورت اين يادداشت :
طبق اطلاع فرمانداري گچساران اعلام گرديد که حضرتعالي اولين سفر خود را به شهرستان گچساران روز سه شنبه 23/7/92 انجام خواهيد داد به فال نيک گرفته که در روز عرفه و آغاز دهه بصيرت و ولايت و اعياد قربان و غدير خم اين سفر انجام شد و انشاءاله پرخير و برکت باشد.
اما استاندار عزيز :
یک لحظه تفکر بر اين موضوع داشته باشيد که روساي  ادارات را از ساعت 8 صبح جلوي فرمانداری جمع کرده و بعد به پليس راه تا ساعت 11 که جنابعالي تشريف آورديد؟ مدت 3 ساعت  تعداد 50 مدير دستگاه، اداره و کار و خدمت و رفع حوائج مردم و... را رها وبيکار و بي تحرک جلوي پليس راه معطل ماندند. و در طرف ديگر صدها مراجعه کننده از مردم  شهر و روستا در اين ادارات سرگردان و مأيوس و بعضاً با ناراحتي و نگراني ؟.

آيا در وقت اداري این مدت صرف وقت ضرورت داشت ؟
 آيا انجام امور مردم و تکريم ارباب رجوع هدف بزرگتر است يا  حضور مديران جلوي پليس راه چون کارگران بيکار این مدت زمان؟
آيا حضرتعالي بر اين سبک و سياق راضي هستيد و اداري فرمان داده بودید؟
بله، چون اولین سفر رسمی و اداری بعد از قبول مسئولیت شایسته ی حضرتعالی به این شهرستان بود رسم ادب و مهمان نوازی و استقبال حکم میکرد که قدم شما را گرامی بداریم ،اما نه این میزان از وقت اداری را صرف کردن (راه بهتری هم وجود داشت :مثل حضور مستقیم آنجناب بر گلزار شهدا و استقبالی پرشورتر و معنوی و با قداست با زمان کمتری) و یا ......؟
سيد محترم:

50 مدیر هر کدام 3 ساعت صرف وقت با 150 نفر ساعت .....!!؟؟

مدیر بهزیستی که باید بمناسبت روز جهانی عصای سفید (نابینایان) و حل معضل و مشکلات آنان و سایر معلولین در محل کار ارائه طریق نماید !ناچار بود ازساعتها معطلی و بیهودگی گذشت زمان بیقراری نماید.!  

از شهردار ، فرمانده نيروي انتظامي ، دستگاههاي هلال احمر و کشاورزي ، صنعت و تجارت و دهها مدير ديگر بگذريم که ذهن و فکر ناقص اين حقير قد نمي دهد که کي بايد پاسخ دهد؟ دنيايش را توجيه کنيم قيامتش را چگونه...؟

والله اين تذکر بنده را فقط بحساب مرأت المومن بيان کردم و تذکري است که فذکر ان ذکر ينفع المومنين مي باشد و لذا هيچ شائبه اي بر آن مترتب نيست فقط از باب دوست داشتن و عشق به سلامت نفس و تدبير امور براي مديران نظام است. انشاءاله از اين معلم پير رنجيده خاطر نشده و از تکرار چنين برنامه اي خودداری شود ،که نه رسم ميزباني را متجلی میکرد و نه تکريم ارباب رجوع و نه خدمت به دولت و نظام . والعاقبه للمتقین .
یدالله مرادی

ادامه خبر...


  اس ام اس عیدقربان

23 مهر 1392, 13:52

  اس ام اس عیدقربان



اس ام اس تبریک عید قربان

مجموعه: اس ام اس های جالب

 

ای عزیزان به شما هدیه زیـــــــــزدان آمد

عید فرخنـــــــده ی نورانی قربـــــــــان آمد

حاجیان سعی شما شد به حقیقت مقبول

رحمت واسعــــه ی حضــرت ســـبحان آمد . . .

.

.

.

اس ام اس عید قربان

بر پیکر عالم وجود جان آمد

صد شکر که امتحان به پایان آمد

از لطف خداوند خلیل الرحمن

یک عید بزرگ به نام قربان آمد . . .

.

.

.

پیامک عید قربان

عید قربان زنده دارد یاد قربان‌گشتگان را

پاسداران و اسیران و به خون آغشتگان را

خیز و در این عیدقربان سوی قربانگاه رو کن

معنی بیت و حرم را در شهادت جست‌وجو کن . . .

.

.

.

متن تبریک عید قربان

  عید قربان عیدی که یاد بود خاطره است

خاطره یک پدر و قصه یک پسر

عیدی که یادبود ابراهیم خلیل است

عیدی که قصه ایثار اسماعیل

بیائید به یاد بود بابای ابراهیم به قربان گاه برویم

و الله اکبر را زمزمه کنیم

.

.

.

متون رسمی عید قربان

عید قربان با نماز و عبادتش، با ذکر و دعایش، با قربانى و صدقات و احسانش

بسترى براى جارى ساختن مفهوم عبودیت و بندگى است . . .

.

.

.

شعر عید قربان

ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم

به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان

نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .

.

.

.

دوبیتی عید قربان

شوق دیدار قرار از دل ِ بیمار  زدست / هی به تن ، حال ِ دل ِ زار نبینی چه نشست

گفتمش خیز به پا موسم ِ حج ، چون دگران / خانه را سیر تماشا ، دلِ معشوقه پرست

.

.

.

بگذر از فرزند و جان و مال خویش

تا خلیل اللّه ِ دورانت کنند

سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست

تا چو اسماعیل، قربانت کنند . . .

.

.

.

نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ / نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟

برای طوف کویت جامه احرام بر بستم / گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟

.

.

.

عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش!

قربان تو گردم همگی میخندند / عیدانه بده و تلخ چون زهر مباش . . .

.

.

.

زندگی‌تان به زیبایی گلستان ابراهیم و پاکی چشمه زمزم . . .

عیدتان مبارک

.

.

.

خاک عرفات را , آب زمزم را , کوه حرا را , جرات ابراهیم را ,

طاقت اسماعیل را , وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کند . . .

عیدتان مبارک .

.

.

.

خدایا :موری همصحبت سلیمان ،گوسفندی لایق قربان ،

عنکبوتی محافظ قرآن،سگ اصحاب کهف همنشین انسان !!!

و من ؟؟؟؟؟!!!!!

 

.

.

.

عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»

و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .

.

.

.

عید قربان، جلوه‌گاه تعبد و تسلیم ابراهیمیان حنیف است

و فصل قرب مسلمانان به خداوند در سایه عبودیت . . .

.

.

.

عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد!

.

.

.

مبارک باد عید قربان، نماد بزرگ ترین جشن رهایى انسان از وسوسه هاى ابلیس . . .

.

.

.

خوشا «ذی‌الحجه» روز عید قربان

شروع داستان عشق و ایمان . . .

.

.

.

خواهی که تو را کعبه کند استقبال

مایی و منی را به منا قربان کن . . .

عید قربان مبارک

.

.

.

ز اسماعیل جان تا نگذری مانند ابراهیم

به کعبه رفتنت تنها نماید شاد شیطان را

کسی کو روز قربان، غیر خود را می کند قربان

نفهمیده است هرگز معنی و مفهوم قربان را . . .

.

.

.

صدای پای عید می آید.

عید قربان عید پاک ترین عیدها است

 عید سر سپردگی و بندگی است.

عید بر آمدن انسانی نو

           از خاکسترهای خویشتن خویش است.

 عید قربان عید نزدیک شدن دلهایی است

 که به قرب الهی رسیده اند.

 عید قربان عید بر آمدن روزی نو و انسانی نو است

این عید مبارک

 

 

اس ام اس تبریک عید قربان

 

همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی من کن .

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


عید سعید قربان لغو شد !

( ستاد روحیه دهی به گوسفندان )

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

بهت تبریک میگم ، کاری که تو کردی واقعا شاهکار بود .خیلی حرفه ای هستی، هیچکی فکرشو نمیکرد بتونی دیروز از زیر تیغ فرار کنی تو باعث افتخار بقیه گوسفندایی!

عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

همیشه آرزو داشتم جگرتو بخورم و الان خیلی خوشحالم. چون فردا دیگه به آرزوم میرسم.

این دو سه روز رو رژیم بگیر تا لاغر شی که انتخابت نکنن! اینو به بقیه گله هم بگو.
عید قربان پیشاپیش مبارک


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عید قربان نزدیکه، این جماعت براشون گاو و گوسفند فرقی نمی کنه... نگرانتم!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از امروز ۳ روز بیشتر زنده نیستی... از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز!
پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم!

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

این روزا خیلی مواظب خودت باش... جونت در خطره... ممکنه سرتو ببرن...
این اس ام اس رو برای گوسفند های دیگه هم بفرست.
پیشاپیش عید قربان مبارک

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عید قربان نزدیک است تا می تونی علف بخور قیمتت بره بالا

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عید قربون پارسال که در رفتی امسال چیکار می خوای بکنی؟

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

تا حالا فکرکردی اگرخدابه حضرت ابراهیم امرمی کرد به جای پسرش زنشو قربانی کنه این مراسم هرسال باچه شکوهی تکرار می شد؟

 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست
بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است
عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک . . .


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

خاک عرفات را , آب زمزم را , کوه حرا را , جرات ابراهیم را , طاقت اسماعیل را , وصال معشوق را صاحب کعبه نصیبت کنند . عیدتان مبارک

 

÷یامک عیدقربان

 

همزمان با عید قربان دلت را قربانی محبت ،عشق ،صمیمیت و مهربانی من کن .

 

پیامک زیبا تبریک عید قربان

 

عید نزدیک شدن دلها به قرب الهی برهمه مسلمانان مبارک باد.

 

پیام به مناسبت عیدقربان

 

نزول فیض رب العالمین است
حلول «عید قربان» در زمین است

 

متن تبریک عید قربان

 

عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا برشما تهنیت باد.

 

جملات زیبا تبریک عیدقربان

 

عیدقربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد.

 

پیامک خنده دار عیدقربان

 

همیشه آرزو داشتم جگرتو بخورم و الان خیلی خوشحالم. چون فردا دیگه به آرزوم میرسم.

 

پیامک سرکاری عید قربان

 

عید قربان نزدیک است تا می تونی علف بخور قیمتت بره بالا

 

پیامک جدید خنده دار عیدقربان

 

عید قربون پارسال که در رفتی امسال چیکار می خوای بکنی؟

 

Sms تبریک عید قربان

اگر زنده ای sms بده (طرح آمار گیری از بازماندگان عید قربان

)

 

Sms ویژه تبریک عیدقربان

 

به حرمت آفریده شدن اولین گوسفنده آسمانی که جان حضرت اسماعیل را نجات داد 7 مرتبه با صدای بلند بگو بع بع

 

Sms


تو را اینجاست اسماعیل در جان
که خواهد کردش ابراهیم قربان . . .


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


همچو ابراهیم دیدم شکل قربانی به خواب شکر الله بی عوض مقبول شد قربان من


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

و آنگاه که ابراهیم با غالب آمدن بر وسوسه های شیطانی، کارد را بر گلوی اسماعیل نهاد تا او را قربانی کند...


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ادامه خبر...


ترجمه بخشی از دعای عرفه از دکترعلی شریعتی

21 مهر 1392, 01:03

ترجمه بخشی از دعای عرفه از دکترعلی شریعتی

این روز ها در مکه غوغایی است.دعای عرفه هم دراین روز ها بیشتر خوانده می شود.بی مناسبت ندیدم تا بخشی از این دعا را بیاورم. ترجمه بخشی از دعای عرفه امام حسین(ع) از دکتر شریعتی «حمد و سپاس خدایی را سزاست که تیر حتمی قضایش را هیچ سپری نمی‌شکند و لطف و محبت و هدایتش را هیچ مانعی باز نمی‌دارد و هیچ آفریده‌ای به پای شباهت مخلوقات او نمی‌رسد. ...جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست. پس: هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛ هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛ هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛ و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمت هایم افزودی؛ و اینها همه چیست؟ جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟ ... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟ ... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست. ...خدایا ! من را آزرمناک خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت. من را آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم. خدایا! من را با تقوای خودت سعادتمند گردان و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان. در قضایت خیرم را بخواه و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم. آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند و آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند. ...پروردگار من! ... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخش و من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار. ...خدایا! به که واگذارم می‌کنی؟ به سوی که می‌فرستی‌ام؟ به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛ یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟ یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟ ... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من. ...ای توشه و توان سختی‌هایم! ای همدم تنهایی‌هایم! ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم! ای ولی نعمت‌هایم‌! ...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات! ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو! ...تو پناهگاه منی؛ تو کهف منی؛ تو مأمن منی؛ وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و... ...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد. ...ای زنده! ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است. ...ای آنکه: با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم. ...ای آنکه: در بیماری خواندمش و شفایم داد؛ در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛ در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛ در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛ در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛ من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم من آنم که به بدی همت گماشتم من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم من آنم که غفلت کردم من آنم که پیمان بستم و شکستم من آنم که بدعهدی کردم ... و ... اکنون بازگشته‌ام. بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه. پس تو در گذر ای خدای من! ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساند ای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد. ...معبود من! اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو. آقای من! بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر. نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم، نه ریسمانی که بدان بیاویزم و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم. چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟ انکار!؟ چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟ ...خدای من! خواندمت، پاسخم گفتی؛ از تو خواستم، عطایم کردی؛ به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛ به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛ به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛ خدایا! از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن. از آستان مهرت نومیدمان مساز. آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان. از درگاه خویشت ما را مران. ...ای خدای مهربان! بر من روزی حلالت را وسعت ببخش و جسم و دینم را سلامت بدار و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن و از آتش جهنم رهایم ساز. ...خدای من! اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد. یا رب! یا رب! یا رب! ...خدای من! این منم و پستی و فرومایگی‌ام و این تویی با بزرگی و کرامتت از من این می‌سزد و از تو آن ... ...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی. ...خدای من! تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم! تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم. ...خدای من! تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام. ...تو که این قدر دلسوز منی! ... ...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟ تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟ تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟ ...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند. کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد. بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود. و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد. ...خدای من! مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش. ...خدای من! چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی! چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی! ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده..

ادامه خبر...


عروسی‌هایی که عزا می‌شوند

21 مهر 1392, 00:32

عروسی‌هایی که عزا می‌شوند

 ندا جعفری - نگاهی گذرا به حوادث مرگبار در کارناوال‌های عروسی در یک ماه گذشته که آخرین موردش همین چند روز پیش بود، نشان می‌دهد عروسی‌هایی که به خاطر خودخواهی و خوشگذرانی عده‌ای به عزا تبدیل می‌شوند، تمامی ندارد.

 اتفاق‌هایی که به نظر می‌رسد باید چاره‌ای برای آن اندیشید تا شب رؤیایی عروس و داماد‌ها به شبی تلخ و ‌کابوسی تبدیل نشود. در این راستا پلیس اعلام کرده با متخلفان این کاروانها برخورد می‌کند، اما این برخورد به تنهایی کافی نیست و رسانه‌ها و دستگاه قضایی هم باید با مأموران راهنمایی و رانندگی همراه شوند تا شاهد کاهش وقوع چنین حوادث مرگبار و البته تأسفباری باشیم.


تصادفهای مرگبار در کارناوال‌های عروسی
معاون اجتماعی و فرهنگ ترافیک پلیس راهور در این باره به «قدس» می‌گوید: معمولاً کاروانهای عروسی در ساعتهای پایانی شب بخشی از خیابانها را مسدود می‌کنند که گاهی این مراسم با تصادفهای مرگبار همراه می‌شود. البته همراهی کردن عروس و داماد فقط در شهر‌ها نیست، بلکه در مناطق روستایی نیز رواج یافته و معمولا عده زیادی از مهمانان سوار وانت یا خودروهای باری می‌شوند و گاهی این مراسم با واژگونی یا تصادف خودرو و مرگ مسافران به فاجعه می‌انجامد. 
سرهنگ «خسروی» می‌افزاید: مشکلاتی که کاروانهای عروسی به همراه دارند فقط تصادف مرگبار نیست، بلکه ممکن است این افراد با مسدود کردن مسیر خودروهای اورژانس سبب مرگ یک بیمار شوند و یا بوق زدنهای پی در پی آنها بیماری که در منزل استراحت می‌کند را دچار مشکل کند. وی تصریح می‌کند: پلیس برای پیشگیری از این حوادث دلخراش تمام تلاش خود را به کار بسته و به صورت جدی با کاروانهای متخلف برخورد می‌کند، اما برای اینکه این معضلات و مشکلات اجتماعی حل شوند باید رسانه‌ها نیز همسو با پلیس حرکت کنند تا شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.


ضرورت فرهنگسازی در رسانه‌ها
سرهنگ «جمال بذرافشان» جانشین رئیس پلیس تهران بزرگ درباره دلیل وقوع تصادفهای مرگبار در کاروانهای عروسی به «قدس» می‌گوید: متأسفانه در کاروانهای عروسی، همراهان به خاطر یک ساعت شادی، قوانین راهنمایی و رانندگی را زیر پا می‌گذارند و گاه براحتی عروسی را به عزا تبدیل می‌کنند. وی می‌افزاید: پلیس با افرادی که در کاروانهای عروسی با سرعت غیرمجاز، بوق زدنهای پی در پی، مسدود کردن خیایان و بزرگراه‌ها قوانین را زیر پا می‌گذارند، قاطعانه برخورد می‌کند؛ اما گاهی این تخلف‌ها در ساعتهای پایانی شب و در محل‌هایی صورت می‌گیرد که ممکن است پلیس حضور نداشته باشد. 
این مقام راهنمایی و رانندگی با اشاره به اینکه متاسفانه رسانه‌ها در فرهنگسازی برای کاهش وقوع این‌گونه تصادفها موفق عمل نکرده‌اند، می‌افزاید: برخورد پلیس به تنهایی نمی‌تواند از وقوع اینگونه حوادث مرگبار پیشگیری کند، بلکه باید فرهنگسازی از طریق رسانه‌هایی مانند صدا و سیما، روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها صورت گیرد. 
سرهنگ «بذرافشان» ادامه می‌دهد: برای کاهش وقوع حوادثی از این دست که به خاطر ناآگاهی، بی‌احتیاطی و بی‌توجهی به قوانین راهنمایی و رانندگی اتفاق می‌افتد باید شهروندان از پیامدهای خطرناک کاری که انجام می‌دهند، آگاه شوند.


تصادفی که به جدایی عروس و داماد انجامید 
در همین راستا سرهنگ «روشنی» معاون سابق آموزش فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران به خبرنگار ما می‌گوید: در جشن‌های عروسی یک سری هیجانات بر مهمانان حاکم می‌شود و آنها خود را به انجام بعضی از کارهای غیر قانونی مجاز می‌دانند که ممکن است، مخاطره‌آمیز باشد. 
وی به نمونه‌ای از این تصادفها اشاره می‌کند و می‌افزاید: چندی پیش در بزرگراه امام علی(ع) همراهان عروس و داماد در وسط بزرگراه پیاده شده شادی می‌کردند، اما ناگهان یک وانت نیسان که بدون توجه به جلو با سرعت زیاد در حرکت بود نتوانست خودرو را کنترل کند و تصادف مرگباری را رقم زد. همچنین در موردی مشابه در پاکدشت ورامین دو مرد موتورسوار که ماشین عروس را همراهی می‌کردند به دلیل بی‌احتیاطی، در تصادف کشته شدند؛ این حادثه ناگوار افزون بر اینکه دو خانواده را داغدار کرد سبب جدایی عروس و داماد هم شد! 
این کار‌شناس رسمی دادگستری با تأکید بر برخورد پلیس با متخلفان کاروانهای عروسی می‌گوید: گاهی این افراد از خلأ نبود پلیس استفاده می‌کنند و به خاطر یک لحظه شادی، جان خود و دیگران را به خطر می‌اندازند.
وی تصریح می‌کند: تلویزیون، رادیو و روزنامه‌ها باید به صورت مستمر پیامدهای خطرناک این کاروانهای عروسی را به مردم اطلاع دهند؛ همچنین دستگاه قضایی و پلیس راهنمایی و رانندگی باید با شدت عمل بیشتری با متخلفان برخورد کنند.


آنچه گذشت ... 
ساعت 23و16 دقیقه سه شنبه 16 مهر 92 یک دستگاه خودرو مزدا 320 با 5 سرنشین در حالی که ماشین عروس را همراهی می‌کرد، واژگون شد و یکی از سرنشینان آن بر اثر شدت جراحتهای وارده جان سپرد. بررسی‌های تکمیلی نشان می‌داد دو تن از سرنشینان مزدا در میانه‌های راه از پنجره خارج شده و در حال شادی بودند که خودرو مذکور با خودروهای پارک شده برخورد کرد و واژگون شد.
شامگاه سه شنبه 9 مهر 92 نیز در حالی که یک کاروان عروسی در مسیر بازگشت از مراسم، کنار اتوبان شهید یاسینی در شرق تهران متوقف شده بودند، تریلر حمل زباله در نزدیکی این کاروان واژگون شد و مخزن زباله پشت تریلر روی 3 خودروی کاروان عروسی افتاد. اتفاقی که به مصدومیت 8 نفر از جمله مرگ مغزی داماد منجر شد. 20 شهریور ماه امسال نیز برخورد یک دستگاه کامیون با یک دستگاه وانت نیسان که از مراسم عروسی برمی‌گشت، به مرگ دو سرنشین خودروی نیسان و مصدومیت دو نفر دیگر منجر شد. 5روز پس از آن و در تصادف دو دستگاه خودروی پژو در ایلام، یک نفر کشته و 4 نفر دیگر زخمی‌شدند.
تصادفی که براثر سبقت غیرمجاز یک پژو در کاروان عروسی و برخورد با خودروی پژویی که از سمت مقابل در حرکت بود، اتفاق افتاد. پیش از این هم بار‌ها توقفهای حادثه ساز و حرکت خطرناک خودروهای کاروانهای عروسی به مرگ چند نفر منجر شده بود.

ادامه خبر...


جوابیه ای به افراطیون و مخالفان سیاست تدبیر و امید

19 مهر 1392, 10:09

جوابیه ای به افراطیون و مخالفان سیاست تدبیر و امید

جوابیه ای به افراطیون و مخالفان سیاست تدبیر و امید

شهریار جمالی -انسان موجودی اجتماعی است و بدون اجتماع و تعامل با اجتماع نمی تواند زندگی کند حتی اگر از همه سر تر باشد و ایده هایی متفاوت و برتراز دیگران داشته باشد  ,بسیاری از سعادت های اجتماعی مرهون آداب و رسوم اجتماعی است و این ادب و مراعات کلیدی است برای توفیقات ,در اسلام نیز این موضوع مورد توجه راویان و محدثین قرار گرفت است طوری که بخشی از رساله ها و کتاب های روائی خود را با عنوان آداب ومعاشرت و تعامل با اجتماع  برای مسلمانان و انسان های پاک سرشت اختصاص داده و بر جای گذاشته اند.

انسان باید از هر لحاظ وجنبه ای مودب بوده و با ادب و رفتار خویش مجذوب باشد ,مسلمان باید دارای زبانی لطیف باشد حتی در بعضی مواقع در مقابل دشمن ؛فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ ؛ قرآن کریم می فرماید که با نرمی ولطافت سخن بگویید و همچنین می فرماید: اگر پیامبر دارای زبانی خشن بود کفار و اعراب جاهلیت از اطرفش پراکنده می شدند ،هر چقدر قرآن حق باشد؛ بنابراین یک مسلمان باید خوب سخن بگوید و لحن گفتار و انتخاب لغاتش متعارف باشد تا با این کار کسی نتواند با سو استفاده از حرفهایش عوام فریبی بکند و حرفهای خودش را به کرسی بنشاند ،گاهی اوقات حتی وقتی که حق با خودتان هست  ولی لحن و گفتار نامناسب باعث تضعیف حق و سواستفاده دشمن میگردد،پس مسلمان باید در این مواقع زرنگ باشد.

لذا؛نماینده ی یک کشور که خود را متمدن ترین کشور جهان معرفی می کند و مهمتراز همه ام القرای اسلام ؛باید شعور استفاده صحیح از قوانین اعتقادی و اسلامی خویش را داشته باشد و مودبانه ،با لحنی پسندیده همراه با تفکری بلند مدت سخن براند ،نه از روی احساسات؛ متاسفانه دولت قبل این سفارشات و آداب و رسوم اسلامی را تحریف و گاها فراموش کرد و آثار بسیار محسوس و زننده ای را برجای گذاشت. بد زبانی،افراط و تفریط،عدم تجربه کافی در سیاست خارجی،رکاکت زبان دولتمردان وبازتاب این موضوعات در جامعه ی جهانی موجب تضعیف شخصیت ایران و ایرانی و به دنبال آن هدف قرار دادن اسلام شد،تا جایی که نماینده ی کشور جعلی و غاصب اسرائیل با استفاده از این بی تدبیری ها ی کودکانه ،به خوبی توانست در سازمان ملل هجده بار مورد تشویق قرار بگیردونماینده ایران اسلامی در جلسات بین المللی با پرتاب گوجه و ترک مستمعین رو به رو شود.و اینها همه ناشی از بد زبانی و لحن ناپسند آن دولتمردان می بود.

تورم 44درصدی،فقرروزافزون ،تحریم های تحمیلی،تمسخر ایرانیان توسط اعراب،میلیاردر شدن عده ای خاص و اختلاس های کلان که کشوری اسلامی را در میان ده کشور اول فساد اقتصادی دنیا قرار داد محصول این بی تدبیری ها و سومدیریت هابوده است.

با این حال مردم ایران اسلامی به دولتی دل بسته که شعارش امید وتدبیر است ،دولتی که در سفر چند روزه ای به نیویورک توانست با لحنی اسلامی و زیبا توجه همگان را جلب کند و شعار صلح و برابری را در مقابل جنگ سردهد و مورد تکریم همگان قرار گیرد ،رهبر معظم انقلاب ،مراجع تقلید و مهمتر از همه مردم ایران دیپلماسی یادگار هشت سال دفاع مقدس را هدف دار و مورد اعتماد می دانند.

ازمهمترین دستاورده های دولت امید در این مدت کوتاه ِفعالیتش میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

انزوای اسرائیل پس از هشت سال،منزوی شدن نتانیاهو و از دست دادن حمایت های غرب علیه ایران،تغییر نظر بیش از 70 درصدی مردم امریکا در حمایت دولت برای حمله به ایران،ومهمتر از همه استفاده صحیح از نصایح اسلام و درپیش گرفتن لحنی اسلامی موجب شد تا دستگاه های مطرح نظر سنجی دنیا چون گاردین روحانی را یکی از نامزد های صلح نوبل معرفی کند با وجود کارشکنی شرکتgoogle ،دکتر روحانی همچنان بیشترین آرا را درجهان  به خود اختصاص داده.

واما حال که  اکثریت مردم ایران و رهبری معظم انقلاب اعتماد خویش را به عملکرد دولت تدبیر و امید منعکس میکنند ،افراطیون خشمگین شده و سخنانی دو پهلو همراه با کینه را منعکس کرده و به جای حمایت از دولت به تخریب آن در اولین ماه های فعالیتش می پردازند.

ادامه خبر...


تفاوت این پرتاب با آن پرتاب!

17 مهر 1392, 09:39

تفاوت این پرتاب با آن پرتاب!

تفاوت پرتاب کفش به بوش و روحانی

راک نیوز ؛ اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند alt 
حبیب الله نظری ( قم المقدسه) : از 24 آذر 1387 که خبرنگار عراقی به بوش رئیس جمهور سابق آمریکا لنگه کفش خود را پرتاب کرد حدود 5 سال می گذرد و متاسفانه این سنت بد در اقصی نقاط جهان هر روز به شکلیبروز و ظهور می کند و صرف نظر از زشت بودن عمل منتظر الذیدی در پرتاب کفش به فردی که مهمان مقامات رسمی عراق تقریبا به صورت دوموکراتیک در حاکمیت حضور داشتند اما تفاوت این پرتاب با آن پرتاب بسیار فاحش است . که در حد بضاعت خود به آن می پردازم ابتدا عرض می نمایم نه تنها بنده عمل الذیدی را زشت می دانم بلکه خودش نیز هر چند به ظاهر عمل خود را زشت دانست و خبرنگاران حاضر عراقی در آن مصاحبه و مقامات رسمی عراق عمل ایشان را زشت دانستند که به صورت خلاصه اشاره و به اصل موضوع برمی گردم-پس از پرتاب کفش بلافاصله تعداد زیادی از خبرنگاران حاضر از بوش عذر خواهی کرده و مقامات عراق این حادثه را شرم آور توصیف کردند و حتی دولت عراق رسما در بیانیه ای این عمل را لطمه به شهرت و حرفه ی خبرنگاران عراق اعلام کرده و بالاخره شخص الزیدی ضمن ابراز ندامت از عمل زشت خود از نورمالکی تقاضای بخشودگی و در نهایت به این دلیل به حداقل مجازات این جرم یعنی سه سال حبس محکوم گردید و حتی به دلیل تنگی عرصه برای حضور خود در عراق از بعضی کشور ها تقاضای پناهندگی کرد .و جالب این است که وی هیچگاه خواهان حضور در ایران که نماد دشمنی با آمریکا در جهان است نشد و بعد ها در مصاحبه با آسوشیتدپرسی بیان داشت همانقدری که از اشغال نظامی عراق توسط آمریکامتنفر بوده از اشغال عقیدتی عراق توسط ایرانیان تنفر دارد به گفته وی ایرانیان آن روی سکه هستند ولی متاسفانه بر خلاف نظریه ی معصوم که می فرمایند عمل زشت از طرف هر کس سر بزند زشت است ولی از طرف مسلمان زشت تر است

عده ای که فقط خود را بصیر و دیگران را کور مادرزادی فرض می نمایند با ذوق زدگی از الزیدی قهرمانی ساختن که نگو و نپرس و اکنون در حال ترویج سنت وی هستند از نظر بنده آمریکا همان شیطان بزرگ است که معمار کبیر انقلاب رحمه الله علیه فرمودند و جالب اینکه در کنار حضور جاودانگی خداوند سبحان که خود نیز در قرآن می فرماید از رگ گردن به شما نزدیک ترم شیطان نیز لحظه لحظه حضور خود را در کنار ما حفظ می کند بشر تا لحظه پایان عمر نمی تواند شیطان را از حضور در امور خود منع کند بلکه باید تدبیر نماید که شیطان علیرغم حضور دستش خالی بماند همه می دانند آمریکا خود با ایران قطع رابطه نموده و امام هیچگاه دستور قطع رابطه صادر نفرمود و حتی پس از گروگانگیری مذاکره داشتیم که به آن نمی پردازم فقط در یک جمله عرض نماید یک روی آن مذاکره رفع مشکلات موجود و برقراری روابط عادی مثل سایر کشور ها بود که به هر دلیل رابطه تا کنون محقق نشد یک وجه فرمایش امام رحمه الله علیه که آمریکا را شیطان بزرگ دانست شاید این بوده و باشد همانگونه که خداوند فرمودند خواهی یا نخواهی ای انسان شیطان کنار و در کمین توست و راه گریز نیست پس تدبیر کنید که امکان نابودی شیطان تا آخر خلقت وجود ندارد و هیچ انسان مومنی به معنی واقعی تا کنون تا دم مرگ مدعی حذف شیطان از زندگی خود نبوده این را از این باب عرض کردم که افراد با بصیرت نگویند نه بابا، شما کجای کاری ما شیطان را نابود کردیم و دیگر در ادامه زندگی کاری به ما ندارد و نیازی به تدبیر نیست بیان این مقدمه به این دلیل بود که مرا آمریکایی فرض نکنید و بدانید نظر امام را در ارتباط با آمریکا البته بر اساس فهم خود دقیقا می پسندم او همان شیطان بزرگ است مگر شیطان تا لحظه سرازیر شدن به گور انسان را رها می کند مگر انسان های مومن و با تقوا زرنگتر از شیطان نبودند مگر آمریکا شبحی از شیطان واقعی نیست پس چرا ما که باید حریف شیطان واقعی شویم اعتماد نکنیم حریف شبهه شیطان می شویم اینکه بگوییم اگر به آمریکا نزدیک شدیم او شیطان بزرگ است و ما را می بلعد نشان از ترس و ضعف است نقشه راه را مقام معظم رهبری تبیین فرمودند .

فرمودند با نرمش قهرمانانه بروید در گود مذاکره و رهبر معظم انقلاب مدظله العالی در اینجا نقش مربی نظانم را دارد و جز مربی احدی حق ندارد به بازیکنان میدان امر و نهی کند راهنمایی و اظهار نظر دلسوزانه با ناهموار کردن میدان بازی برای بازکن ، زمین تا آسمان فاصله دارد هر فردی در جامعه حق دادن مشورت حتی به رهبری دارد ولی حق دخالت و سنگ اندازی در مسیر به هیچ کس نباید داده شود و آنهایی که افراط می کنند بدانند محرک آنها همان شیطان واقعی بوده و در نهایت خدمتگذار شیطان بزرگ خواهد شد .

برگردم به اصل موضوع همگان می دانند حاکمان آمریکا خیانت های فراوان علیه بشریت در اقصی نقاط جهان مرتکب شده اند و با حمایت آنها الان نیز روزانه خون هزاران انسان بی گناه ریخته و یا بی خانمان می شوند در نتیجه آزادی خواهان دنیا و کسانی که به واسطه امریکا به آنها ظلم شده آمریکا را جرسومه فساد تلقی می کنند لذا مقامات آمریکا را شایسته هر گونه توهین و تحقیر می دانند و جناب الزیدی نیز با این نگاه به یک روی سکه یعنی جناب بوش لنگه کفش خود را که نماد تحقیر شدید است پرتاب کرده که البته ضمن جنایتکار دانستن بوش بنده عمل الزیدی را زشت و به دور از آموزه های دینی می دانم به حسب نقل منتشر شده از الزیدی چه بسا اگر شرایطی محیا می شد ایشان به آن روی سکه نیز آن لنگه کفش خود را پرتاب می کرد پس به این دلیل نباید خیلی از رفتار الزیدی خرسند باشیم چراکه ما در تیر رس او قرار نگرفتیم وقتی شیطان نماد زشتی هاست و وقتی حاکمان آمریکا از جمله بوش نماد شیطان است که همین نیز است در مقابل ، روحانیت نماد اسلام و دین و انصاف بوده و هست در فرهنگ کهن این سرزمین لباس روحانیت نماد لباس انبیاء و ائمه و اولیاء خدا بوده و از قداست ویژه ای برخوردار است هیچ انسان با تقوایی به خود جسارت اهانت به این لباس را صرف نظر از شخصیت فرد ملبس نداده و نمی دهد

صرف نظر از اینکه جناب دکتر روحانی در مقام ریاست جمهوری هستند که احترام ایشان را مضاعف می نمایند دوستان افراط گر و حامیانشان بفرمایند پرتاب لنگه کفش به یک روحانی ولو بی مسئولیت با کدام یک از آموزه های دینی و میهنی ما سازگاری دارد ؟ آیا روحانی هم شأن بوش است ؟! مایلم دوستان تفاوت شأن بوش با جناب روحانی را بیان نمایند شاید بتوانند فاصله ی زمین تا آخرین آسمان که در ذهن ما متصور است را با روشن گری افراد بصیر به قدری کوتاه نمایند که ما نیز به جمع دوستان بپیوندیم . أین تذهبون ؟ نظام مسئول دارد افراد با تجربه و صاحب نظر دارد مجلس دارد اگر اشکالی در دیپلماسی مشاهده شده آنها با چشم باز و دقت امور را رصد می نمایند بالاخره هر جا لازم باشد به فرد مسئول و دیپلمات میدان بازی سیاست تذکر می دهند به تعبیر رهبری معظم اردو کشی خیابانی وقتی قانون هست جایگاهی ندارد مگر رهبری تیز بین و هوشیار و آگاه نظام سکان دار نظام نیست ؟ اگر آقایان حرفی دارند و امکان دسترسی به رهبری ندارند از طریق اربابان خود حرفشان را برسانند ضمن اینکه دفتر رهبری و سایت رهبری و افراد امینی که امکان دسترسی به رهبری دارند هستند که نقطه نظرات آقایان را به رهبری برسانند افراد آزادنند با رعایت موازین هر نقدی دارند در نشریات به رفتار هر فرد مسئولی بیان کنند و از تریبون های مختلف حرف و دیدگاه خود را بیان نموده تذکر دهند که اگر در صحنه ی دیپلماسی فردی دچار لغزش یا اشتباه شده اصلاح نماید این درست نیست که حرمت ها را بشکنیم و خلیفه کشی را باب نماییم روحانیت تشیع خالی از اشکال نیست اما دوستان عزیز بدانند امکان ندارد آخوند وطن فروش شود پس خیالتان از این باب نسبت به جناب روحانی راحت باشد . اما بدانید پرتاب الزیدی پرتاب به نماد ظلم و زور و ستم و استکبار و اشغال گری بوده و پرتاب به روحانی پرتاب به نماد پاکی صلح و دوستی انسانیت و اسلام بوده و فاصله ی این دو از دید این بنده حقیر قابل حدس نیست .

در پایان همین جا فرصت را مغتنم شمرده و نقد خویش را به عنوان یک اصولگرای معتقد به اصلاح در چارچوب اصول نسبت به بیان دکتر روحانی در مسافرت اخیر به اختصار عرض می دارم جناب دکتر روحانی در سخنرانی خویش در سازمان ملل خواستار خلع صلاح کشتار جمعی همه کشور های منطقه از جمله اسرائیل گردید که به نظر می رسید بهتر بود ایشان پسوند غاصب بودن اسرائیل را نباید فراموش می نمود چرا که ما کشوری را به نام اسرائیل به رسمیت نمی شناسیم بهتر است همواره از آن به عنوان رژیم جعلی و غاصب سرزمین های فلسطین نام ببریم .

ادامه خبر...


گزارش جالب با عنوان آرامگاه شیخ علا الدوله

15 مهر 1392, 23:07

گزارش جالب با عنوان آرامگاه شیخ علا الدوله

در مسیر تهران مشهد ، روستایی قرار دارد که نامش صوفی آباد است. این روستا از توابع شهرستان سرخه بوده و با شهر سرخه 11 کیلومتر فاصله دارد. آرامگاه شیخ علاءالدوله سمنانی ، صوفی بزرگ سده‌های هفتم و هشتم قمری ایران، در این روستا واقع است. برای رفتن به این روستا، از جاده اصلی وارد جاده ی فرعی باریک اما آسفالته شدیم و پس از طی مسافت 6 کیلومتر به صوفی آباد رسیدیم. روستا خیلی کوچک بود و ساختمانهایی که در آن وجود داشت بسیار قدیمی به نظر می رسید. پیدا کردن مقبره کار مشکلی نبود. وارد خانقاه که شدیم محوطهٔ بزرگ مربع شکلى را دیدیم که گنبد عظيم بقعه، بالاى آن قرار داشت و در چهار طرف اين محوطه راهروها و اتاق‌‌هاى متعدد ساخته شده بود. روى قبر شيخ علاءالدوله، نرده‌اى آهنين و سقف‌دار برپا شده بود که قبر را نسبتاً از اشعهٔ سوزان آفتاب کوير حفاظت می کرد. ظاهرا قسمتی از این بنای با ارزش، ویران شده اما ميراث فرهنگى استان سمنان، قسمت‌‌هايى از بنا را بازسازى کرده است.

این مکان یکی از مراکز مهم تجمع عارفان، دانشمندان و شاعران در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری بوده و به علت اهمیت و احترامی که بزرگان و فرمانروایان این دوره برای عارف بزرگ سمنانی قائل بودند، قبله‌گاه فکری آنان به شمار می‌رفت. در تذکرةالشعرای دولتشاه سمرقندی آمده است که خواجوی کرمانی شاعر معروف قرن هشتم هجری قمری سال‌ها در همین خانقاه به خدمت شیخ علاءالدوله سمنانی مشغول بوده است و گردآوری دیوان اشعار علاءالدوله سمنانی را نیز به وی نسبت داده‌اند.

نام کامل شیخ علاء الدوله سمنانی، شیخ ابوالمکارم رکن‌الدین علاءالدوله احمد بن محمد بن احمد بیابانکی سمنانی می باشد. وی از مسلمانان شیعه مذهب بوده است. علاء الدوله از یک خاندان ثروتمند سمنان بوده و او اصالتا از ناحیه سند بوده اما خودش در بیابانک سرخه استقرار داشته است.

                          صد بنده اگر به طاعت آباد کنی            به زین نبود که خاطری شاد کنی

                           گر بنده کنی ز لطف آزادی را              بهتر که هزار بنده آزاد کنی 

تصاویری از آرامگاه شیخ علاءالدوله سمنانی

سرخه ای ها

سرخه ای ها

سرخه ای ها

سرخه ای ها

سرخه ای ها

سرخه ای ها

[ ] [ ] [ وحید شهابی ]

ادامه خبر...


خاتمی را ترور خواهم کرد!!! تیک، تاک، تق، شلیک…

15 مهر 1392, 00:44

خاتمی را ترور خواهم کرد!!! تیک، تاک، تق، شلیک…

بهاره حسینی در مطلبی با عنوان خاتمی را ترور خواهم کرد!!! نوشت:
بالانویس اجباری مقاله:
کوچـک زاده: ترور حجاریـان کار دوستان خاتمـی بـود
فارس: خودروی حامل روحانی صفوف نمازگزاران را بر هم زد !
ابراهیم آقا محمدی : اظهارات اخیر محمد خاتمی را پوپولیستی و بی مبنا دانست
سالک: از این پس هر اتقاق ضدامنیتی در قالب ترور رخ دهد، مسئولیت آن متوجه خاتمی خواهد بود
احتمالا آقای خاتمی از حرکات تروریست ها اطلاع دارد، چرا که در گذشته وقتی آن آقا به آقای حجاریان شلیک کرد، ابتدا دیگران را متهم کردند و بعدها مشخص شد که از فرد که شلیک کرده بود از وابستگان مجموعه خودشان بوده .

یادم بود، یادم باد. و با یادم خاتمی را ترور خواهم کرد. یادم بود حجاریان را که پشت باغچه خونه اش دست بر جیب برد و دویست تومان داد به پسر جوانی که " کوچک زاده" تازه همین چند لحظه پیش به خودم رسونده که پسره، شاید پسر خاله اش باشه ... بگذریم، تفنگ را لول کرده، توپ کرده؛ که به پیشونی حجاریان بزنه تا شاید بعد از آن آقا سعید ما به منصب های خودش برسه! کار بار خودشه، کوچک زاده خودشه که به من گفته!
نه؟ اگه په نه اگه، چرا پس از بحث و مجادله و مناقشه و هزاران و یه کوچولو و اندی مذاکره، آقا سعید به محمد خاتمی اش گفته تا بر قضات قضا و بلا نه از سر بقا، نه کینه و نه از سر جفا، این پسرخاله چون ترور ناقصی داشت رها بشه....! اکه هی ای ای دل دل غافل!
اقا محمد تازه فیلش از یاد هندوستان ام که گذشته، گذشته را به ناب و باب فراموشی سپرده زمینه ترور خودش رو سفره کرده! "سالک" خودش تو تموم ایلات و ولایات حتی تا قندهار رو روادید داده که منتشر کنند؛ آقا محمد خاتمی ببخشید، "محمد خاتمی" خودش سفره تروراش را فراهم کرده، دوستان ما و دشمنان محمد، شک نداشته ایم این آقا به مثابه دوران "فتنه" ببخشید، دوران اصلاحات، پسر خاله سعید رو آوردن تا که تیک، تاک، تق، شلیک. البت تورم ناخواسته که بخش اعظم آن از سوءمدیریت محمد و قبل از محمد بود (که همه دزد بودند بغیر از ما) دویست تومان رو به ۱۸۶۰۰ تومان مبدل کرد. تبدیل.
آقای خاتمی ما را بچه، ببخشید به چه می بینی؟ آهای هوار هوار داره ترور میشه، البت که ترور واقعی واقعی رو میگم، که پسر خاله میخواد انجام بده و الا ترور شخصیتی که شده، از اون لحاظ همه لحاظا رعایت و کیاست شده! شاید ما بپذیریم اون ترور را. اصلا و وا اصل و نصب دارا؛ اونم حقیقتا به شلیک ما نیست، حبی است به قدرت. این آقا محمدتون خدائیش سرش تنشو می ارزه؛ از ما که به دوره، دلمون هم که نمیاد! این یکی ترورو خودتون تیک، تاک، تق، شلیک.
به روحانی هم بگید لنگ کفش کهنه ای بود گشاد بودسایز پای بچه ها نبود دیگه باس در می اومد در اومد آرام باشید بوی ترور نبود این ته دیگ از آن دیگ نبود خاتمی و قبل و قبل و قبل از آن فدای تار موی نداشته ایرانیانیونیورسیتی!
تیک، تاک، تق، شلیک.

"دکتر بهاره حسینی"

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟