مشروح اخبار


دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

18 تیر 1392 19:04

دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

ازحضرت امام رضا (عليه السلام) منقولست كه هر كه سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارك رمضان وصل كند حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنويسيد و ابَوُالصّلت هَروى روايت كرده است كه در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت حضرت امام رضا (عليه السلام) رفتم ؛ حضرت فرمود كه اى ابوالصَّلْت اكثَر ماه شعبان رفت و اين جمعه آخر آن است پس تدارك و تلافى كن در آن چه از اين ماه مانده است تقصيرهايى را كه در ايّام گذشته اين ماه كرده اى و بر تو باد كه رُو آورى بر آنچه نافع است براى تو و دعا و استغفار بسيار كن و تلاوت قرآن مجيد بسيار كن و توبه كن به سوى خدا از گناهان خود تا آنكه چون ماه مبارك درآيد خالص گردانيده باشى خود را براى خدا و مگذار در گردن خود امانت و حق كسى را مگر آنكه ادا كنى و مگذار در دل خود كينه كسى را مگر آنكه بيرون كنى و مگذار گناهى را كه مى كرده اى مگر آنكه ترك كنى و از خدا بترس و توكّل كن بر خدا در پنهان و آشكار امور خود و هر كه بر خدا توكّل كند خدا بس است او را و بسيار بخوان در بقيّه اين ماه اين دعا را :
اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنا خدايا اگر در آن قسمت از ماه شعبان كه گذشته
فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ  ما را نيامرزيده اى در آن قسمت كه از اين ماه مانده بيامرزمان

بدرستى كه حقّ تعالى در اين ماه آزاد مى گرداند بندهاى بسيار از آتش جهنّم براى حرمت ماه مبارك رمضان و شيخ از حارث بن مُغَيْرَه نَضْرى روايت كرده كه حضرت صادق (عليه السلام) مى خواند در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان :
اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَكَ الَّذى اُنْزِلَ فيهِ الْقُرآنُ خدايا اين ماه مباركى كه قرآن در آن نازل گشته آن قرآنى كه
وَ جُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا راهنماى مردم گرديده و نشانه هاى روشنى از راهبرى و جدا كردن ميان حق و باطل است فرا رسيده پس ما را در اين ماه
فيهِ وَ سَلِّمْهُ لَنا وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا فى يُسْرٍ مِنْكَ وَ عافِيَةٍ يا مَنْ اَخَذَ الْقَليلَ سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگير اى كه بگيرد اندك را
وَ شَكَرَ الْكَثيرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْيَسيرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى و بسيار قدردانى كند، اين طاعت اندك را از من بپذير خدايا از تو خواهم كه براى من بسوى هر
كُلِّ خَيْرٍ سَبيلاً وَ مِنْ كُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ يا مَنْ كار خيرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترين مهربانان اى كه
عَفا عَنّى وَ عَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّيِّئاتِ يا مَنْ لَمْ يُؤاخِذْنى گذشتى از من و از آن كارهاى زشتى كه در پنهانى كردم اى كه مرا به سبب دست زدن
بِارْتِكابِ الْمَعاصى عَفْوَكَ عَفْوَكَ عَفْوَكَ ياكَريمُ اِلهى به گناهان نگيرى گذشت ، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار خدايا
وَ عَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَ زَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِكَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از كارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنايستادم پس چه عذرى
فَاعْفُ عَنّى يا كَريمُ عَفْوَكَ عَفْوَكَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الرّاحَةَ عِنْدَ به درگاهت دارم اى كريم از من گذشت كن كه عفوت و گذشتت را خواهانم خدايا از تو درخواست دارم آسودگى هنگام
الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِكَ فَلْيَحْسُنِ مرگ و گذشت در وقت حساب را بزرگ است گناه از بنده ات پس بايد گذشت
التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِكَ يااَهْلَ التَّقْوى وَ يا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَكَ عَفْوَكَ از جانب تو نيز نيكو باشد اى شايسته پرهيزگارى و اى شايسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم
اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُكَ بْنُ عَبْدِكَ بْنُ اَمَتِكَ ضَعيْفٌ فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ خدايا من بنده و فرزند بنده و فرزند كنيز تواءم ناتوان و نيازمند مهر تو هستم
وَ اَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَكَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَيْتَ و تويى كه دارايى و بركت بر بندگانت فرو فرستى و تو چيره و توانايى كارهاى بندگانت را
اَعمالَهُمْ وَ قَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَ اَلْوانُهُمْ شماره دارى و روزيشان را قسمت كرده و زبانها و رنگهاشان را متفاوت كردى
خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَ لا يَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَكَ وَ لا يَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَكَ آفرينشى پس از آفرينش ديگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند
وَكُلُّنا فَقيرٌ اِلى رَحْمَتِكَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَكَ وَاجْعَلْنى مِنْ و همه ما نيازمند رحمتت هستيم پس اى خدا رو از من مگردان و مرا در كردار
صالِحى خَلْقِكَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شايستگان خلق خويش قرارم ده خدايا زنده ام بدار
خَيْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَيْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِياَّئِكَ وَ مُعاداةِ اَعْداَّئِكَ به بهترين وضع زندگى و بميرانم به بهترين مردن (يعنى ) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت
وَ الرَّغْبَةِ اِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْليمِ لَكَ و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسليم بودن در برابرت
وَالتَّصْديقِ بِكِتابِكَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِكَ اَللّهُمَّ ما كانَ فى قَلْبى و تصديق كردن كتاب تو (قرآن ) و پيروى از روش پيغمبرت خدايا آنچه در دل دارم
مِنْ شَكٍّ اَوْ رَيْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ از شك و ترديد يا انكار يا نااميدى يا خوشى يا گردن فرازى يا اسراف در خوشگذرانى يا
خُيَلاَّءَ اَوْ رِياَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ كُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ خودبينى يا خودنمايى يا شهرت جويى يا ايجاد دو دستگى يا دورويى يا كفر يا فسق يا
عِصْيانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُكَ يا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى گناه يا بزرگ طلبى يا چيزهاى ديگرى كه تو دوست ندارى پس اى پروردگارا از تو خواهم كه آنرا تبديل كنى
مَكانَهُ ايماناً بِوَعْدِكَ وَ وَفآءً بِعَهْدِكَ وَ رِضاً بِقَضاَّئِكَ وَ زُهْداً فِى به ايمان به وعده ات و وفادارى به پيمانت و خوشنودى به قضاء و قَدرت و پارسايى در
الدُّنْيا وَ رَغْبَةً فيما عِنْدَكَ وَ اَثَرَةً وَ طُمَاْنينَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُكَ دنيا و اشتياق بدانچه نزد تو است و فضيلتى و آرامشى و توبه خالص ، اين را از تو خواهم
ذلِكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِكَ تُعْصى وَ مِنْ كَرَمِكَ اى پروردگار جهانيان خدايا تو را بخاطر بردباريت نافرمانى كنند و به طمع جود و كرمت
وَ جُودِكَ تُطاعُ فَكَانَّكَ لَمْ تُعْصَ وَ اَنَا وَ مَنْ لَمْ يَعْصِكَ سُكّانُ اَرْضِكَ اطاعت كنند پس گويا نافرمانيت نكرده اند و من با كسانى كه نافرمانيت نكردند همه ساكنان زمين توئيم
فَكُنْ عَلَيْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَ بِالْخَيْرِ عَوّاداً يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ وَ صَلَّى تو بر ما به فضل خويش بخشنده باش و به نيكويى بازگردنده اى مهربانترين مهربانان و درود
اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَ لا تُعَدُّ وَ لا يَقْدِرُ خدا بر محمد و آل او درودى هميشگى كه به شماره و عدد درنيايد و اندازه اش
قَدْرَها غَيْرُكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ نتواند جز تو اى مهربانترين مهربانان

ادامه خبر...


اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان

15 تیر 1392 03:45

اس ام اس ویژه ماه مبارک رمضان

اس ام اس ماه رمضان

رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم
از تو با نغمه ی پرسوز شفاعت دارم
گرچه دیریست خدا رفته زیاد دل من


اس ام اس ماه رمضان


رمزها در رمضان است، خدا می داند
برتر از فهم و گمان است، خدا می داند
موسم بندگی چشم و زبان و گوش است
نه همین صوم دهان است خدا می داند
بار عام و، همه مهمان خداوند کریم
ماه آزادی جان است، خدا می داند . . .


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان آمد و تمرین صبوری / هنگام دعای سحر و رزق سحوری
برخیز که از قافله راز نمانیم / حیف است نیابیم در این جمع حضوری

 

اس ام اس ماه رمضان


رمضان ماه عبادت فرصت بنده شدن
رمضان شوق اطاعت از گنه کنده شدن
رمضان بهار روح و به خدا پیوستن
رمضان شوکت زیبایی و زیبنده شدن . . .
فرا رسیدن ماه رمضان بر شما مبارک


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان که بهترین حال شماست
در سیر و سلوک حق پر و بال شماست
نــور از صلــوات می ســتاند این ماه
ایــن روشنــی آبروی اعمال شماست . . .


اس ام اس ماه رمضان


ای آنکه تویی ز سوز جانم آگاه
به درگهت آورده ام از غصه پناه
رسم است که تفحه ای بر دوست دهند
این تحفه ماست کوله باری ز گناه
التماس دعا در لحظه های قشنگ خداییتان


اس ام اس ماه رمضان


امد رمضان و مقدمش بوسیدم
در رهگذرش طبق طبق گل چیدم
من با چه زبان شکر بگویم که به چشم
یک بار دگر ماه خدا را دیدم . . .


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان امد و دلت جشن گرفت
گلبرک خنده ها بر روی لبت نقش گرفت
اشک شوق می رقصد و می لرزد بر گونه هات
نغمه ی یارب یارب بر کلامت اهنگ گرفت
التماس دعا


اس ام اس ماه رمضان


السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه
در ماه پر خیر و برکت رمضان برایتان قبولی طاعات و عبادات را آرزومندم
التماس دعا


اس ام اس ماه رمضان


در سال
یک ماه است که خدا بیشتر از همیشه دنبال دوست می گردد
آیا تو دوست او نیستی ؟
آرزومند آمرزش گناهان و براورده شدن حاجات روزه داران


اس ام اس ماه رمضان


می شود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
می شود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل نرگس باشد
السلام علیک یا ابا صالح المهدی


اس ام اس ماه رمضان


رمضان ، شهر عشق و عرفان است
رمضان ، بحر فیض و احسان است
رمضان ، ماه عترت و قرآن
گاه تجدید عهد و پیمان است . . .


اس ام اس ماه رمضان


مژده ای منتظران ماه خدا امده است / ماه شبهای مناجات و دعا امده است
ماه دلدادگی بنده به معبود رسید / بر سر سفره شاهانه گدا امده است . . .


اس ام اس ماه رمضان


این بزم را خداوند، برای تو آماده کرده است تا رستگاری‏ات را تضمین کند
بزمی که در آن تنها تو هستی که باید سرنوشت خویش را
به سمت رستگاری سوق دهی ،مهیای سفر شو . . .


اس ام اس ماه رمضان


السلام ای میهمانی خدا / ماه خوب آسمانی خدا
السلام ای روزه داران السلام / عاشقان مخلص ماه صیام . . .


اس ام اس ماه رمضان


شد باز در رحمت خالق به روی خلق
چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا
مژده که شد ماه مبارک پدید . . .


اس ام اس ماه رمضان


در دامن این بحــــــــر گرانمــــــایه ببینــــــید
دریای گـــــــــهرهای فـــــراوان رمضان است
با ذکـر مناجـات خـــــــــدا در دل شــــب هــا
بر هستی ما دست گل افشان رمضان است . . .


اس ام اس ماه رمضان


خدایا کمکمان کن که در این ماه رمضان
تمرین کنیم ترک هرآنچه که درک دوران ظهور را به تأخیر می اندازد . . .


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان
برای آن است که یک ماه مرخصی از زمین برای سفر به ملکوت بگیریم . . .


اس ام اس ماه رمضان


ماه مبارک رمضان، بهترین ماه ها
ماه میهمانی خدا، ماه خوبی ها
ماه شب های قدر، ماه دعا ونیایش
ماه رحمت و آمرزش و ماه خیر و برکت بر شما دوستان عزیزم مبارک


اس ام اس ماه رمضان


چو بر نیمه رسید ماه مبارک
بیامد لطفی از رب تبارک
شبر،نیکو خصال و ماه صورت
کریم و اسوه در زهد و بلاغت . .


اس ام اس ماه رمضان


امام صادق-ع:
خواب روزه دار عبادت ،خاموشی او تسبیح ، عمل وی پذیرفته شده
و دعای او مستجاب است . . .


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان
ماه برچیده شدن ، «بساط شیاطین»
از عرصه زندگی اولاد آدم و حضور ملموس ملائک در اطراف
«صائمین مشتاق شیدایی» است


اس ام اس ماه رمضان


ماه رمضان
ماه مفروش کردن قدوم شب قدر با اشکهای شوق برای درک
«زیباترین لحظهء حیات انسانی» است.


اس ام اس ماه رمضان


باز امشب حق صدایم کرده است
وارد مهمانسرایم کرده است
با همه نقصی که در من بوده است
بازهم او دعوتم بنموده است
حلول ماه مبارک رمضان بر مهمان ضیافت الهی مبارک باد

ارسالی کاربران
شماهم اگر متن یا پیامکی دارید برای ما بفرستید.


ادامه خبر...


اگر مي‌خواهيد قدتان بلندتر شود...!

15 تیر 1392 01:12

اگر مي‌خواهيد قدتان بلندتر شود...!

امروزه محصولات زيادي طراحي شده‌اند كه مي‌توانند شما را به حداكثر قد ممكن برساند اما فقط تعداد اندكي از اين محصولات موثر واقع مي‌شوند. alt 
رشد يك فرايند كاملا طبيعي است كه براي رسيدن به پتانسيل قد بايد كاملا درك شود و رشد تا حدود بسيار زيادي به عوامل ژنتيكي و رژيم غذايي و محيط زندگي بستگي دارد.
بررسي‌ها نشان مي‌دهند ورزش راهي مناسب براي افزايش قد است و باعث مي‌شوند تا عضلات كشيده و قوي شوند البته بايد توجه داشته باشيد غذاهايي هم كه مصرف مي‌كنيد در كوتاهي يا بلندي قد شما تاثير زيادي دارد.
گفتني است دانشمندان در جديدترين يافته‌هاي خود نشان دادند سركه چربي اطراف بافت‌هاي استخواني مانند زانو، مچ پا ، دست و بازو را آب مي‌كند و كمك مي‌كند تا استخوان‌ها راحت‌تر كشيده و عضلاني شوند البته بايد در نظر گرفت مصرف زياد سركه موجب تخريب استخوان‌ها و بافت‌هاي استخواني مي‌شود و حتما بايد سركه را در كنار سبزيجات و غذا مصرف كرد.

ادامه خبر...


پیامک هایی که زنان نباید به مردان ارسال کنند

13 تیر 1392 00:52

پیامک هایی که زنان نباید به مردان ارسال کنند

همه ما دوست داریم پیامک بفرستیم. پیام ها عشق بی پایان و دلبستگی روزافزون ما را نسبت به فردی نشان می دهند. با این حال، چند پیام هست که با فرستادن آنها به مرد زندگی تان، بجای آنکه او را بیشتر جذب کنید، فرارش می دهید.

پیامک هایی که زنان نباید به مردان ارسال کنند

برترین ها: همه ما دوست داریم پیامک بفرستیم. پیام ها عشق بی پایان و دلبستگی روزافزون ما را نسبت به فردی نشان می دهند. با این حال، چند پیام هست که با فرستادن آنها به مرد زندگی تان، بجای آنکه او را بیشتر جذب کنید، فرارش می دهید. در اینجا 7 پیامکی که هیچ مردی دوست ندارد دریافت کند را برایتان آورده ایم:

 

پیامک ترسناک شماره 1: "نمی تونم بهت فکر نکنم."

اگر بعد از چند هفته از اولین ملاقاتتان و در موارد نادر این پیام را بفرستید، اشکالی ندارد، ولی اگر درست بعد از اولین ملاقات تان آن را بفرستید، بزرگترین اشتباه زندگی تان را مرتکب شده اید... به خصوص اگر مکرراً یا درست یک روز بعد این کار را بکنید. در شروع روابط رمانتیک، آقایان در مورد خانم ها، احتمال می دهند که طرفشان فکر "تور زدن" آنهاست، همانطور که خانم ها احتمال می دهند طرفشان یک "آشغال" باشد. پس اگر در فرستادن پیام از همان ابتدا اشتباه کنید، ممکن است او را فراری دهید. به نظر ما بهتر است بعد از اولین ملاقات، یک پیامک بیشتر نفرستید و مثلاً بگویید: "شب خوبی بود و خوش گذشت. امیدوارم باز هم از این شب ها داشته باشیم." و بعد تا چند روز پیامکی نفرستید. با این رویه، طرفتان می فهمد که تأثیر خوبی بر روی شما گذاشته است، ولی در عین حال می داند که شما هم باید به زندگی تان برسید و او بدون آنکه تحت فشار قرار بگیرد، می تواند افکار خود را در مورد شما نظم بدهد و به نتیجه برسد.

 

پیامک ترسناک شماره 2: "باید حرف بزنیم."

این پیام را هر وقت بفرستید، تأثیر بسیار بدی دارد. کسی که این پیام را دریافت می کند حس می کند که قرار است مورد سرزنش قرار بگیرد، در حالیکه هنوز دقیقاً نمی داند قضیه چیست. درست است که وقتی خانم ها ناراحت هستند، می خواهند آقایان کارشان را ول کنند و مشکل آنها را حل کنند، ولی این پیام مانند تله و منبع عصبانیت و ناامیدی برای طرفتان است، بدون آنکه بداند جریان چیست. پس بجای آنکه این پیام را برای او بفرستید، با او تماس بگیرید و مسئله را مطرح کنید یا اگر گوشی را برنمی دارد، برایش پیام صوتی بگذارید. فرستادن این پیامک برای مرد زندگی تان فقط شکنجه کردن اوست و مشکلی را حل نمی کند.

 

پیامک ترسناک شماره 3: "OK"

ما دوست داریم در طول روز برای او پیامک بفرستیم و در مورد هر اتفاقی که برایمان می افتد به او اطلاع دهیم. بنابراین اگر پیام هایمان تبدیل به یک کلمه شود، طرفمان می فهمد که مسئله ای پیش آمده و در حالت هشدار قرار می گیرد. یعنی وقتی پیامکی می فرستید که با نحوه پیامک زدن شما همخوانی ندارد یا نشان دهنده بی رغبتی شما به فرستادن پیام یا ناراحتی شما از اوست، باعث می شود که طرفتان در آن ور خط بیتاب و نگران شود.

 

پیامک ترسناک شماره 4: "الان تو یه مغازه یه جفت کفش خوشگل دیدم."

این پیامک از دو طریق برای مردتان مشکل ساز است. اول اینکه یه عنوان درخواست پول برای خریدن آن کفش ها تلقی می شود یا شاید فکر کند که رابطه شما از حالت دوستی در آمده است. پیامک های مادی وقتی با هم نیستید به منزله ترفندهایی برای بدست آوردن مردی است که برای شما خرید کند. آقایان دوست دارند خانم ها در مورد چیزی که می خواهند رک و راست باشند و بیشتر دوست دارند این جمله را بشنوند "میخوام اون کفش هارو برام بخری" نه اینکه با پیامک به آنها بگویید چه چیزهایی دوست دارید و چه چیزهایی دوست ندارید. به علاوه، اگر شما سرنخ هایی به او بدهید که نشان دهد او را برای پولش می خواهید، او قطعاً فرار می کند. این نوع پیامک ها باعث می شوند که او در مورد احساسات شما به خودش و آینده ای که برای هر دوی شما متصور است، گیج شود، زیرا گیر کردن در موقعیت "دوستی" بجای نامزدی برای او وحشتناک است.

 

پیامک ترسناک شماره 5: "من حس می کنم دچار روزمرگی شده ایم."

این پیامک برای رابطه ای که پر دست انداز است، وحشتناک است. همچنین نشانه هشداردهنده ای مبنی بر "من در مورد رابطه مان مجدداً فکر می کنم" است که اغلب آقایان دوست ندارند در مراحل اولیه آشنایی با کسی آن را بشنوند. اگر روز خوبی نداشته اید، باید پیامک تان بیانگر این باشد که روز خوبی نداشته اید و او می فهمد که باید کاری کند که اوضاع بهتر شود. هیچ کس دوست ندارد فکر کند روی لبه تیغ است و هر لحظه ممکن است زندگی شما دور انداخته شود!

 

پیامک ترسناک شماره 6:هر چیزی که با این عبارت آغاز شود "مامانم میگه ما باید ..."

اگر درگیر مشکلات مربوط به عشق، زندگی و/یا رابطه هستید، اینکه به او پیامک بزنید که مادرتان با انتخاب گام بعدی در زندگی شما، مسئله را حل کرده است، باید بگوییم او از این پیامک خوشش نمی آید.

مردها می خواهند بدانند که خودتان دو نفر هستید که با هم فراز و نشیب زندگی را طی می کنید. او می داند که والدین مشاورین خوبی می توانند باشند، ولی در این کار هم حد و مرزی وجود دارد که در مورد رابطه شما دونفر، والدین نباید از این مرزها عبور کنند. پس از همین حالا مرزها را مشخص کنید و به آنها پایبند بمانید.

 

پیامک ترسناک شماره 7: "الان ..... (نامزد قبلی) را دیدم/با او حرف زدم"

همیشه گذشته در جایی که نباید خود را نشان دهد، ظاهر می شود و از آنجائیکه زندگی های امروزی آنلاین شده اند، ملاقات تصادفی با نامزد قبلی شاید بسیار محتمل باشد. اگر نامزد قبلی، شما را فراموش نکرده باشد، حتی باعث می شود که یک رابطه محکم از هر دو طرف دچار نوسان شود. باید به طرفتان اطمینان دهید که همه چیز را در مورد گذشته به او گفته اید و همه چیز حل شده است، و این مسئله تبدیل به سرطانی که شانس شما برای خوشبختی را خراب می کند، نشود. گذشته ها را فراموش کنید و تا حدی که برایتان مقدور است دیگر در مورد نامزد یا عشق قبلی تان حرفی نزنید.

ادامه خبر...


بدون جراحی صاحب یک بینی زیبا شوید!

12 تیر 1392 16:19

بدون جراحی صاحب یک بینی زیبا شوید!

این متخصص پوست و زیبایی با اشاره به اینکه دوام این روش بین یک تا سه سال است، اضافه کرد: تزریق ژل در کمتر از 10 دقیقه و بدون بیهوشی صورت می‌گیرد و نسبت به جراحی بینی مقرون به صرفه تر است. یک متخصص پوست، مو و زیبایی گفت: اصلاح ظاهر بینی به کمک تزریق ژل کلسیم هیدروکسی اپتات و اسیدهیالورونیک موجب کاهش هزینه‌های اضافه جراحی بینی می‌شود.

دکتر مریم ملکی اشاره به اینکه زیبایی بینی بدون عمل جراحی در میان جوانان به ویژه دختران شایع است، اظهار کرد: در این روش مقدار مناسبی از یک ژل که می‌تواند کلسیم هیدروکسی اپتات و اسیدهیالورونیک باشد با سوزن ظریفی به زیر پوست تزریق می‌شود تا بینی ظاهری زیباتر پیدا کند.

وی با بیان اینکه این تکنیک به صورت سرپایی و بدون بیهوشی انجام می‌شود، افزود: با استفاده از این روش می‌توان رفع قوز بینی و یا ناصافی، غیرقرینگی و یا تورفتگی‌های بینی را رفع کرد و هم‌چنین با تزریق این ژل نوک بینی را بالا برد.

این متخصص پوست و زیبایی با اشاره به اینکه دوام این روش بین یک تا سه سال است، اضافه کرد: تزریق ژل در کمتر از 10 دقیقه و بدون بیهوشی صورت می‌گیرد و نسبت به جراحی بینی مقرون به صرفه تر است.

ملکی با بیان اینکه اگر بینی دچار ناصافی، غیرقرینگی یا تورفتگی باشد می‌توان با پر کردن این نواحی سطح بینی را صاف و یکدست و ظاهری متناسب‌تر ایجاد کرد،‌ ادامه داد: هم‌چنین در صورتی که بیمار از جراحی بینی رضایت نداشته و یا بینی پس از جراحی دچار ناصافی یا عدم تناسب با دیگر اجزای صورت شده باشد با تزریق این ژل، زیبایی بینی تکمیل می‌شود.

ادامه خبر...


کلامی با ضرغامی به بهانه خداحافظی فرزاد جمشیدی

11 تیر 1392 04:03

کلامی با ضرغامی به بهانه خداحافظی فرزاد جمشیدی

«نامه خداحافظی فرزاد جمشیدی، پایان ماجرای تلخ نخبه‌کشی در عرصه هنری و فرهنگی ما نیست؛ اصولا هنرمند خوب در کشور ما، هنرمند مرده است!»

به گزارش ایسنا، پارسینه در یادداشتی به قلم پیام صادقی نوشت: «برای یک هنرمند در سطح ملی چقدر هزینه می‌شود؟ آیا چنین هنرمندی برایندی از سطح سواد و اعتبار فرهنگی و هنری کشورش نیست؟ تلویزیون ما به عنوان تابلویی از تصویرهای منتخب یک جامعه، چقدر در معرفی هنرمندان و فرهنگ‌فران میهنی نقش دارد؟ آیا صرفا با نشان دادن یک هنرمند به عنوان چهره تلویزیونی، می‌توان میزان اعتبار ملی او را هم محک زد؟ و اساسا وقتی هنرمندی از قاب تلویزیون به مردم معرفی می‌شود می‌توان عیار علم و محبوبیت او را اندازه‌گیری کرد و به این میزان هم اعتماد کرد؟

سوالاتی از این دست وقتی به عرصه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وارد می‌شود، تلویزیون ایران را با همه یکه‌تازی‌ها و قدرت واحد رسانه‌ای‌اش آن‌قدر جلو می‌برد که گاه یک "هنرور" را "هنرمند" جلوه می‌دهد و گاه یک کارشناس معمولی حوزه سیاست، دین، اقتصاد و فرهنگ را تا حد رب‌النوع میدان فعالیت خود، بالا می‌برد. در سال‌های اخیر، کم نبودند افرادی که از طریق تلویزیون به مخاطبان معرفی شدند و رفته رفته در حد یک چهره ملی، بالا رفتند؛ منصرف از اینکه چقدر کار و بارشان بالا گرفت به نحوی که اگر نگاهشان می‌کردی، کلاه از سر بیننده می‌افتاد!!

این طیف معروف‌شدگان تلویزیون، افراد مختلفی از پزشک تا روحانی و از سیاستمدار تا بازیگر و مجری را در بر می‌گیرد و آنچه البته مغفول می‌ماند، ابعاد الگوسازی جامعه از این ظرفیت‌هایی است که صدا و سیما در جامعه ایجاد می‌کند و سپس به همان راحتی که موجب طلوع یک ستاره شد، افول و غروبش را نیز، سبب می‌شود!!

و این حکایت نابسامان رسانه‌ای است که مثل نردبان معروف مثنوی (نردبان این جهان، ما و منی است / عاقبت این نردبان افتادنی است) به همان میزان که بالا می‌برد، خرد و خمیر هم می‌کند و همانقدر که عزیز می‌دارد، صد برابرش به چاه ذلت و خواری در می‌افکند!! گویا رسانه ملی، فراموش می‌کند چهره‌ای را که خود ساخته و در فرصت‌های ارزنده آنتن (رادیو و تلویزیون) به مخاطبان معرفی کرده، چقدر ارزشمند و ذی‌قیمت است و چه میزان سرمایه مادی و معنوی برایش هزینه شده است و هر چند که اقدامی صورت گیرد تا چهره دیگری جایگزین او شود، متاسفانه هیچ اعتمادی به تاثیرگذاری و ارزشمندی مشابه قبلی آن نیست!!

در روزهای گذشته، یک مجری دیگر تلویزیون ما نیز با رسانه ملی خداحافظی کرد و عطای این غول ویرانگر رسانه‌ای را به لقایش بخشید! فرزاد جمشیدی که هم از حیث سبک اجرا و هم توان اجرا، چهره‌ای متفاوت به شمار می‌آمد و بارها موجبات تفاخر این رسانه و مدیرانش شده بود، با هواپیمای معروفیت سقوط کرد! اما رمزگشایی از جعبه سیاه این خداحافظی قطعا کار دشواری نیست! نامه گله‌مند جمشیدی از یک طرف و جایگزینی آسان مجری دیگری به جای وی از سوی مدیر شبکه یک سیما، در کنار نیمه دیگر ماجرا که غوغاسالاری و عربده‌کشی مطلق برخی رسانه‌ها بود، قصه این سقوط را کامل می‌کند. حال سوال اینجاست:

به راستی میان ده‌ها مجری و خبرنگار و گوینده‌ای که شش سال قبل با سقوط هواپیمای سی 130 سقوط و جان به جان آفرین تسلیم کردند، با این مجری و مجریان شبیه به او چقدر فاصله است؟ قطعا فاصله‌ای به اندازه کسی که جسمش شهید شد تا آدمی که شهرتش شهید شده است، شما بگویید کدامیک دردناک‌تر است؟!

این قلم در صدد دفاع از مجری وداع کرده نیست. بررسی‌های قضایی تمام شده و سیر رویه قضایی منجر به احقاق حق شده. گویا خود این مجری نیز در نامه سراسر استعاره خود، قصد پاسخگویی به این سوالات را نداشته و انگار این خداحافظی را برای امروز ننوشته تا حقیقت فردا، کی معلوم شود؟ ولی از کنار هم گذاشتن ابعاد مختلف آنچه بر این مجری و مجریان دیگری مثل یحیوی، رشیدپور، حسنی و دیگران گذشت می‌توان متوجه شد که صدا و سیما و دست‌اندرکارانش آنچنان که در صدد معرفی چهره‌های تلویزیونی هستند اقدامی برای مراقبت و صیانت از آنها به خرج نمی‌دهد!!

روی سخن این قلم با رئیس رسانه ملی است:

جناب آقای ضرغامی، اگر یک مجری متعلق به مردم است و شما در زلال‌ترین لحظات عرفانی و ایمانی شیعیان و مسلمانان ایران و بلکه جهان، وی را از قاب سیما به بینندگان خود عرضه کرده‌اید، این سیستم ستاره‌سوزی و نخبه‌کشی از کجا نشات می‌گیرد؟ آیا در تمام مدتی که رسانه‌های زرد و سایت‌های جنجالی به موضوع فرزاد جمشیدی پرداختند، نمی‌شد ساز و کاری اتخاذ کرد که موضوع، از مرز جام جم به صفحات مانیتور مردم سرایت نکند و کام آنها را تلخ نسازد؟ آیا برایتان عجیب نیست که کسی به جای پیگیری حق خود در بخش قضایی، مداوما در سایت‌ها پرسه بزند و حکایت خود را به صورت دوره‌ای در اینترنت بازگو کند؟ آیا یک بار دلتان خواست سرچشمه این ماجرا را پیدا کنید تا مبادا افرادی از سازمان خودتان در این ماجرا دست داشته باشند؟ آیا آبروی شما و مجری و گوینده و هنرمندتان با یکدیگر گره نخورده و اگر یک مجری رفت تا آبروی سازمان شما باقی بماند، شما هم باید بایستید و نظاره کنید و فرد دیگری را به جای او برگزینید؟

حافظه تاریخی تلویزیون در ایام مدیریت شما بسیاری از مجریان و گویندگان و هنرمندان را به خاطر دارد که با حاشیه‌هایی مواجه شده‌اند و در همه این موارد، خود هنرمند، مجری و گوینده، نخستین، راحت‌ترین و بهترین گزینه برای حذف بوده‌اند؛ بی‌اعتنا به این مطلب که می‌شد در فرایندی از روی تدبیر، آنها را حفظ کرد!!

نامه خداحافظی فرزاد جمشیدی، پایان ماجرای تلخ نخبه‌کُشی در عرصه هنری و فرهنگی ما نیست؛ اصولا هنرمند خوب در کشور ما، هنرمند مرده است! خداحافظی جمشیدی و یحیوی و رشیدپور و ... نشان داد که در رسانه ملی هم، پرونده‌سازی و خبرسازی، جای مدیریت و عقلانیت، حکمفرماست و این برای عزت‌الله ضرغامی و تیم همکاران و همفکرانش، نمره خوبی نیست!

باید منتظر ماند و دید این روند تا کی ادامه دارد و آیا ماه مبارک رمضان و دست​های خالی رسانه ملی می​تواند آغازی بر پایان این فرصت‌سوزی‌ها و خداحافظی‌ها باشد یا خیر.»

ادامه خبر...


دندان‌های مرواریدی می‌خواهید، بخوانید!

10 تیر 1392 21:40

دندان‌های مرواریدی می‌خواهید، بخوانید!

احتمالاً شما هم بارها از سفیدی و زیبایی دندان‌های ستاره‌های سینما شگفت‌زده شدید و از لبخند زیبای آن‌ها لذت برده‌اید. اگر شما هم می‌خواهید زردی و لکه ها را از دندان‌هایتان بزدایید باید به سراغ مواد غذایی مناسب بروید. درست است که برخی از خوراکی‌ها به مینای دندان آسیب می‌زنند و باعث بروز لک می‌شوند اما هستند مواد غذایی دیگری که باعث سفیدی دندان‌ها می‌شوند. البته باید بدانید که هیچ چیز جای مسواک زدن روزانه را نمی‌گیرد. در این مطلب لیستی از مواد غذایی مفید برای سفیدی و زیبایی دندان‌ها را ذکر می‌کنیم. لطفاً با ما همراه باشید.

دندان‌های مرواریدی: آب

آب اولین و مهم‌ترین نوشیدنی سفیدکننده‌ی دندان‌هاست. زمانی که یک لیوان آب نوش جان می‌کنید بخش داخلی دهان تمیز می‌شود. به این ترتیب دهان از باقیمانده‌ی غذاهای خورده شده که به دندان‌ها می‌چسبد پاک و تمیز می‌شود. این باقیمانده‌ی غذاها معمولاً به دندان‌ها می‌چسبند و می‌توانند باعث ایجاد لک در مینای دندان و یا باعث تشکیل جرم ‌شوند. پس هر وقت توانستید دهانتان را با آب بشویید تا دندان‌هایتان دوش بگیرند و تمیز شوند.

دندان‌های مرواریدی: لیموترش

آب لیموترش تمیز کننده و ضدلک است. حتی برای سفیدی ناخن‌ها نیز از این میوه‌ی اسیدی استفاده می‌شود. قدرت سفید کنندگی لیموترش برای تمیزی دندان‌ها نیز موثر است. در واقع اسیدسیتریک لیموترش یک سفیدکننده‌ی واقعی مینای دندان محسوب می‌شود. توصیه می‌کنیم هر هفته یک مرتبه (نه هر روز) مسواکتان را به آب لیموترش آغشته کرده و دندان‌هایتان را مسواک بزنید. از این گذشته لیموترش را به برنامه‌ی غذایی‌تان نیز اضافه کرده و غذاهایتان را با آب لیموترش میل کنید.

دندان‌های مرواریدی: سیب

سیب یک میوه‌ی همه کاره است. این میوه‌ی بهشتی سرشار از ویتامین‌های مختلف است و به لاغری کمک می‌کند. خواص سیب به همین جا ختم نمی‌شود. خوردن این میوه یک روش کاملاً طبیعی برای سفیدی دندان‌هاست. البته در این مورد آنزیم‌های آن دخالتی ندارند. قدرت سفید کنندگی سیب مربوط به این است که مدت طولانی جویده می‌شود و دندان‌ها را درگیر می‌کند. جویدن باعث تحریک ترشح بزاق می‌شود. بزاق هم داخل دهان را تمیز می‌کند و به این ترتیب همه‌ی باقیمانده‌های غذاهایی که می‌تواند به دندان‌ها آسیب برساند را از بین می‌برد.

دندان‌های مرواریدی: هویج

خوردن هویج هم مانند سیب باعث می‌شود که دندان‌ها به مدت طولانی مشغول کار شوند. عمل جویدن، ترشح بزاق را زیاد می‌کند و همین مسئله هم باعث می‌شود که هویج بتواند به طبیعی‌ترین شیوه دندان‌ها را سفید کند. می‌توانید از کرفس نیز برای سفیدتر شدن دندان‌هایتان استفاده کنید.

دندان‌های مرواریدی: پنیر

مواد غذایی سرشار از کلسیم مانند پنیر، دوستدار زیبایی دندان‌های ماست. پنیر یک مزیت دیگر هم دارد. بر خلاف شیر (که سرشار از کلسیم است) پنیر نیاز به جویده شدن دارد. نیازی به توضیح دوباره نیست که جویدن باعث ترشح بیشتر بزاق می‌شود. سلامت و زیبایی دندان‌ها به ترشح بیشتر بزاق نیز بستگی دارد. هر چه دهان شما تمیزتر باشد سلامت دندان‌ها بیشتر تضمین می‌شود.

دندان‌های مرواریدی: نعنا و مریم گلی

برای افزایش ترشح بزاق می‌توانید نعنا، برگ مو، مریم گلی و یا بادرنجبویه بجوید. این گیاهان علاوه بر تمیز کردن دندان‌ها و حفره‌ی دهان باعث خنکی و خوشبو شدن نفس نیز می‌شود. علاوه بر این‌ها پودر زنبق و گیاه دم اسبی نیز باعث تمیزی و سفیدی دندان‌ها می‌شود.

دندان‌های مرواریدی: بادام

برای محافظت هر چه بیشتر از مینای دندان لازم است که مواد غذایی قلیایی مانند بادام، سیب زمینی و غیره میل کنید. بیشتر میوه و سبزیجات غیر اسیدی نیز باعث محافظت از مینای دندان می‌شود. در واقع باید بدانید که pH دهان ما بسیار پایین است و برای همین بالا رفتن حالت اسیدی آن به مینای دندان و دندان‌ها آسیب وارد می‌کند. برای همین لازم است که مواد غذایی قلیایی زیادی مصرف کنید تا از بالا رفتن حالت اسیدی دهان جلوگیری کند.

دندان‌های مرواریدی: شیر

شیر نیز مانند پنیر منبع کلسیم می‌باشد. برای همین هم باید برای حفظ سلامت و سفیدی دندان‌ها از خواص این مواد غذایی نهایت استفاده را ببرید. شیر نیز مانند آب و بر خلاف نوشیدنی‌های رنگی و شیرین دیگر روی دندان‌ها لک به جا نمی‌گذارد. علاوه بر این شیر یک مزیت دیگر دارد که یک ماده‌ی غذایی قلیایی محسوب می‌شود. برای همین هم می‌تواند حالت اسیدی دهان را کاهش دهد و از مینای دندان محافظت کرده و دندان‌ها را سفید کند.

حرف آخر

سرسری و با بی‌حوصلگی مسواک نزنید. کمترین زمان مسواک زدن باید حدود سه دقیقه و با دقت باشد. مطمئناً چندان سرگرم کننده نیست که سه دقیقه جلوی آینه با دهان کفی بایستید و مسواک بزنید. می‌توانید برای این که حوصله‌تان سر نرود تلویزیون تماشا کنید. باید بدانید که مصرف زیاد چای، قهوه، نوشابه های رنگی و همچنین مصرف دخانیات باعث زردی و لک شدن دندان‌ها می‌شود. بعد از مصرف این مواد غذایی دندان‌هایتان را مسواک بزنید و یا این که دهانتان را آب بکشید. برای سفیدی بیشتر دندان‌ها می‌توانید هرازگاهی یک نوک انگشت جوش شیرین روی خمیر دندانتان بریزید و دندان‌هایتان را مسواک بزنید.

ادامه خبر...


۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است

10 تیر 1392 04:17

۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است

پژوهش جدید محققان دانشگاه آریزونا نشان داده که تنها موافقت با زنان برای اجتناب از بروز کشمکش کارایی ندارد.

۶۸‌درصد «بله عزیزم»‌گفتن‌ها رياكارانه است
محققان شیوه‌های ارتباطی ۴۴ زوج را با تمرکز بر تفاوت‌های میان جنسیت‌ها ارزیابی کردند. آنها دریافتند که زنان بر این عقیده‌اند که ابراز موافقت همسرشان با گفتن «بله عزیزم» یا «اوهوم» ریاکارانه است که باعث بدتر شدن شرایط می‌شود. پژوهش موسسه تحلیل‌های کشمکش خلاق در سال ۲۰۱۱ که بر روی بیش از ۹۰۰ مرد انجام شده بود نشان داد که ۶۸ درصد آنها ترجیح می‌دهند برای آرام کردن همسر خود «بله عزیزم» بگویند. میل وارنر که رهبری این پژوهش را برعهده داشته اظهار کرد که این رفتار پرخاشگرانه منفعلانه به جز ریاکارانه بودن، گیج‌کننده است.

وی افزود: همسر یک فرد پرخاشگر منفعل می‌تواند در بهترین حالت ۲۰ تا ۳۰ سال از زندگی خود را برای رمزگشایی این پیام دوپهلوی دیوانه‌کننده تلاش کند. در عین حال، در تلاش برای این رمزگشایی، شریک بیگناه ممکن است با اتهام دیوانگی، پرخاشگر و زیاده‌خواه بودن روبرو شود. در حقیقت محققان این پژوهش می‌گویند که زنان که با اظهارات شریک خود متقاعد نشده‌اند تا زمان دستیابی به یک راه‌حل رضایت‌بخش دوطرفه به غر و لند ادامه خواهند داد. ادبیات روانشناسی اجتماعی در مورد تعاون می‌گوید که زنان به طور کلی به همکاری بیشتر تمایل دارند، در حالیکه مردان اغلب از تعارض اجتناب می‌کنند.

ادامه خبر...


برنامه‌هاي احمدي‌نژاد براي رفتن چيست؟

8 تیر 1392 04:58

برنامه‌هاي احمدي‌نژاد براي رفتن چيست؟

نويسنده : محمد حسين روانبخش

 دولت نسبتا سابق محمود احمدي‌نژاد در طول هشت سالي که سر پا بود‌، آنقدر با مديريت و برنامه‌ريزي آشنايي نزديک و تنگاتنگي داشت که ترجيح داد «سازمان مديريت و برنامه‌ريزي» را منحل کند! اين رابطه تنگاتنگ باعث شده بود که کل سازمان منحل شده در يک دفترچه يادداشت کوچک در جيب بغل يکي از مشاوران احمدي‌نژاد خلاصه شود؛ و البته به مرور که رابطه تنگاتنگ‌تر هم شد و مديريت و برنامه‌ريزي جزيي از سلول‌هاي بدن دولتمردان شد‌، آن دفترچه هم حذف شد‌؛ يعني اصولا خيلي چيزهاي اضافه ديگر هم حذف شد. به اين ترتيب همه چيز در لحظه شکل مي‌گرفت و يکي از نمونه‌هاي منحصر به فرد مديريت در سراسر تاريخ پا به عرصه حيات گذاشت: مثلا هيات دولت جلسه‌اي 2 ساعته برگزار مي‌کرد و در آن جلسه 300 مصوبه به تصويب مي‌رسيد! اگر در جلسه قرار بود از روي مصوبات يک بار خوانده شود، جلسه بيشتر از 2 ساعت طول مي‌کشيد اما ...مي‌شود و مي‌توانستند ديگر!

يکي از نمايندگان مجلس در خصوص اين جلسات روايت جالبي دارد: «جلسه هيات دولت در استان به رياست محمدرضا رحيمي تشکيل شد که ايشان در اين جلسه به مصوبات اجرا نشده استان اشاره مي‌کرد و از وزراي مربوطه درخصوص دلايل عدم اجراي مصوبات توضيح مي‌خواست، وزرا نيز دلايل اجرا نشدن مصوبات را کمبود اعتبار ذکر مي‌کردند. بعد از توضيحات وزير، رحيمي از حاضران خواست تا صلواتي بفرستند و اعلام کرد که اين مصوبه به تصويب رسيد و سراغ موضوع بعدي رفت». واقعا برنامه‌ريزي و مديريتي برتر از اين در دنيا سراغ داريد؟!

با اين وصف است که حالا بعد از هشت سال تجربه مفيد و موثر در اين زمينه‌، دولتمردان مي‌توانند حتي براي رفتنشان هم برنامه‌هاي مفصلي داشته باشند! پنج‌شنبه شب گذشته محمود احمدي‌نژاد در پاسخ به اين سوال که در روزهاي پاياني دوره رياست جمهوري شما قرار داريم، چه صحبتي با ملت ايران داريد، اظهار داشت: «در اين رابطه برنامه‌هايي دارم که انشاءالله خواهم گفت»! با توجه به روش مديريت و برنامه‌ريزي جلسات مي‌توان حدس زد که برنامه‌هاي احمدي‌نژاد و همراهانش براي رفتن چيست :...صلواتي فرستاده مي‌شود و مي‌روند خانه‌هايشان!

ادامه خبر...


شهید بهشتی از دیدگاه امام(ره) و رهبر انقلاب

7 تیر 1392 03:17

شهید بهشتی از دیدگاه امام(ره) و رهبر انقلاب

حضرت امام خميني رهبر انقلاب بزرگي است كه نظام 2500 ساله شاهنشاهي را سرنگون ساخت و حكومتي مستقل و ازاد و به دور از سلطه استعمار خارجي و استبداد داخلي در ايران بنيان نهاد.

امام خميني در اين نهضت تاريخ‌ساز و بي‌نظير خويش، از یارانی خالص، وفادار، مبارز، از جان گذشته و آماده براي همه گونه فداكاري و ايثار تا مرز شهادت بهره‌ مي‌برد، و شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي يكي از اين یاران انقلابي و سخت كوش بود كه سرانجام در مسير تحقق آرمان‌هاي الهي امام خميني به فوز عظيم شهادت نائل آمد. بي‌ترديد، زيباترين و كامل‌ترين عبارات و تعابير در وصف شخصيت اين شهيد والا مقام را بايد از حضرت امام خميني شنيد.

alt

* دست آمريكا از آستين اين خائن‌ها بيرون آمد و يك همچو جنايتي به مسلمين وارد كردند و كساني (را) كه جز به مصلحت مسلمين انديشه نمي‌كردند، از وكلاي مجلس و از دولت، وزرايي كه بسيار ارزشمند بودند، وكلايي كه ارزشمند بودند و از قوه قضائيه هم مثل آقاي بهشتي، كه از اول شكل گرفتن جمهوري اسلامي مورد هدف بود، (به شهادت رساندند) شما شاهد بوديد كه تمام اين ارگانهاي اسلامي مورد هدف بودند، مجلس مورد هدف بود، مجلس خبرگان وقتي كه ديدند بسياري از آنها، اكثر از آنها علما هستند، مورد هدف واقع شد، مجلس شورا وقتي ديدند كه اكثريت اشخاص متعهد وبسياري از آنها از علما هستند، مورد هدف واقع شد، قوه قضائيه وقتي كه ديدند بدست اشخاص دانشمند متعهد فعال واقع شد، مورد هدف واقع شدند.

اين يك جرياني بود و هست. الان ما بسياري از دوستانمان و علاقه‌مندان به اسلام را از دست داده‌ايم، لكن من به ملت ايران تهنيت عرض مي‌كنم كه چنين فرزنداني را تحويل جامعه داد و در پيشگاه خداي تبارك و تعالي فرستاد و باز هم ايستاده است و خم به ابرو نياورده.

ما هر روز در جبهه‌هاي فرزندان بسيار عزيزي كه براي حفظ اين كشور و حفظ اين جمهوري اسلامي كوشش مي‌كنندو به دفاع از كشور اسلامي قائم هستند و شب و روز خودشان را نمي‌شناسند و ارتش دلاور ايران و سپاه پاسداران عزيز و بسيج عمومي و عشاير كشورمان و اهالي عزيز آن سامان تمام مجهز هستند و ايستاده‌اند و ابدا راجع به اين مسائلي كه در پشت جبهه واقع مي‌شود يا در خود جبهه واقع مي‌شود، اهميتي به آن نمي‌دهند كه دست از كارشان بردارند. همه منسجمتر مي‌شوند، قويتر مي‌شوند و همه مستعد اين هستند كه اين كاروان را به آخر برسانند واين درخت ثمر بخش اسلام را به ثمره خودش برسانند.

البته يك ملتي كه مي‌خواهد در مقابل همه قدرتها بايستد، نمي‌خواهد سازش كند با بلوك غرب و نمي‌خواهد سازش كند با بلوك شرق...، مي‌خواهد صراط مستقيم انسانيت و اسلاميت را پيش بگيرد، بايد مهيا بشود از براي اينكه همه پيشامدهايي كه پيش آمده است و پيش خواهد آمد. ما نبايد گمان بكنيم كه پيشامدها تمام شد. مادست اين ابرقدرتها را از مخازن خودمان و تسلط‌شان را از كشور خودمان كوتاه كرده‌ايم و آنها ساكت نمي‌نشينند.

و ما بايد توجه داشته باشيم و با كمال قدرت، اتكال به يك قدرت غير متناهي - و آن قدرت الهي است - (داشته باشيم.) وقتي كه ما پشتوانه‌مان قدرت الهي است و پشتوانه مان اسلام است و مقصدمان حق است، براي چي در اين مصائب سست بشويم، وقتي كه ما راه خودمان را يافته‌ايم ملت راه خودش را يافته است و آن راه را دارد با كمال جديت و قدرت تعقيب مي‌كند.

 البته راه حق دشواريها دارد، راه حق ناگواري‌ها دارد، لكن آن كه اهل حق است و راه حق را مي‌خواهد برود، آن نبايد هيچ تصور اين را بكند كه كوچكترين سستي را به خودش راه بدهد و بايد با كمال قدرت به پيش برود. (صحيفه امام، ج 15، ص 6 و 7)

alt

* اين جريان در كار بود كه مردم را از شما جدا كند... اين آقاي بهشتي مسلمان، متعهد، مجتهد، اين چه كرده بود كه تو تا كسي مي‌نشستي، مي‌ديدي كه دو نفر آدم به هم مي‌رسند يك حرفشان فحش به اوست؟!

تو اجتماعات، يك دسته‌‌اي مرگ بركي،"طالقاني را تو كشتي"(مي‌گفتند.) خوب، شما ببينيد چه ظلمي (بود) به يك همچو موجود فعالي، كه مثل يك ملت بود براي اين ملت ما. با چه حيله‌هايي اين را مي‌خواستند بيرون كنند. خوب، حالا رفته است كنار، ولي اينها بدانند كه با رفتن اين و آن و آن و آن، خير، مسائل‌شان حل نمي‌شود، مردم بيشتر مي‌فهمند كه شما چه كاره بوديد و مي‌خواستيد چه بكنيد.

اين تكليف آقايان است كه راجع به مسائل اسلامي، كه پيش مي‌آيد، چه وكيل بخواهيد تعيين كنيدو چه- عرض بكنم كه - رئيس‌جمهور بخواهيد تعيين كنيد، بايد در صحنه باشيد، عذري نداريم كه برويد كه برويد كنار بنشينيد. البته اشخاصي پيدا مي‌شوند كه با گفته‌هاي خودشان، نوشته‌هاي خودشان مي‌خواهند شما را نگذارند وارد بشويد. آنها مي‌‌خواهند كه اشخاصي را تعيين بكنند كه بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد. (صحيفه امام، ج 15، ص 18)

* من اين ضايعه بزرگ را به ملت ايران و شما آقايان كه نزديك بوديد با آقاي بهشتي و مطلع بوديد از افراد ديگري كه شهيد شدند، به همه شما آقايان و ملتمان تسليت عرض مي‌كنم. بناي دشمنان شما بر اين است كه افرادي كه لياقتشان بيشتر است بيشتر مورد حمله قرار بگيرند.

آنها افرادي را هدف قرار مي‌دهند كه از آنها خوف دارند كه مبادا يك وقتي به آنها صدمه بزنند. و اين را من كرارا گفته‌ام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست. تمام مخالفين اسلام و مخالفين اين كشور حمله مستقيم‌شان را به ايشان و بعضي دوستان ايشان كردند.

كسي را كه من بيشتر از بيست سال مي‌شناختم و روحياتش را مطلع بودم و مي‌دانستم چه جور مرد صالحي و مرد به درد بخوري براي اين كشور است، مخالفين او را در كوچه و بازار و محله و صحبتهايي كه همه مي‌كردند، آن طور جلوه دادند.

يك مرد صالحي را به صورت يك ديكتاتور در آوردند! و شما بايد مهيا(ي) اين جور مسائل باشيد، يعني، كشوري كه نهضت كرده براي آزاد شدن و براي مستقل بودن و براي اينكه وابسته نباشد به هيچ قدرتي از شرق و غرب، بايد خودش را مهيا كند براي توابعي كه پيش مي‌آيد. يا بايد انسان تن در بدهد به همه ذلتها و به همه زير بار بودنها و تحت سلطه بودنها و يا اگر بخواهد مستقل باشد، بايد عوارض و لوازمش را بپذيرد. (صحيفه امام، ج 14، ص 515)

alt

* اين پيشامد براي همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصي كه براي خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و خدمتگزار اين كشور بودند، اشخاصي بودند كه آن قدري كه من از آنها مي‌شناسم از ابرار بوده‌اند، از اشخاص متعهد بوده‌اند كه در رأس آنها مرحوم شهيد بهشتي است.

ايشان را من بيست سال بيشتر مي‌شناختم. مراتب فضل ايشان و مراتب تفكر ايشان و مراتب تعهد ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

مخالفين انقلاب، افرادي [را] كه بيشتر متعهدند، موثرتر در انقلاب‌اند، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده‌اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگي بود. تهمت ها، تهمت هاي ناگوار به ايشان مي‌زدند! ا

ز آقاي بهشتي اينها مي‌خواستند موجود ستمكار ديكتاتور معرفي كنند، در صورتي كه من بيش از بيست سال ايشان را مي‌شناختم و بر خلاف آنچه اين بي‌انصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و"مرگ بر بهشتي"گفتند،‌ من او را يك فرد متعهد، مجتهد، متعهد، متدين، علاقه‌مند به اسلام و به درد بخور براي جامعه خودمان مي‌دانستم.

و شما گمان نكنيد كه اين آقايان كه وارد شدند در اين شغلهاي دولتي،‌ اينها يك اشخاصي بودند يا هستند كه راهي براي استفاده جز اين مقام ندارند، اينها هر كدام اشخاص متعهدي بودند كه در پيش مردم مقام داشتند، در پيش روحانيت مقام بزرگ داشتند، و اين طور نبود كه واخورده باشند كه بخواهند بيايند اينجا انحصار طلب باشند.

خدا انصاف بدهد به آنهايي كه انحصار طلب بودند و مي‌خواستند بهشتي و خامنه‌اي و رفسنجاني و امثال اينها را از صحنه خارج كنند. اينها رفتند به آقاي بهشتي و اين جمعي كه در اين واقعه [...]، در اين واقعه فجيع [كه] به دست عمال امريكا و به دست اشخاصي كه كسي [كه]"شناخت"آنها را خوانده باشد، مي‌داند كه به هيچ يك از اصول اسلامي اعتقاد نداشتند، [درست شده بود،] به دست اينها شهيد شدند و به درگاه خدا شتافتند و نحن ان شاءالله بهم لاحقون. (صحيفه امام، ج 14، ص 518 و 519)

* مسائل امريكاست و اسلام، جريان، جريان امريكايي در مقابل اسلام. از همان اول،‌ از همان وقتي كه احساس اين شد كه شاه بايد برود، از همان وقت بختيار مي‌آيد و بختيار از يك گروه ملي‌گرا. من‌باب احتياط هم آنها مي‌گويند كه ديگر او از حزب ما و از جبهه نيست. اين احتياطي بود كه كردند كه اگر او كنار رفت، باز جبهه‌اي در كار باشد. از همان وقت كه ديگر اساس سلطنت سست شد، اين جريان در كار افتاد. همان وقت كه من در پاريس بودم اين جريان شروع شد.

همان وقت هم مي‌خواستند كه شاه را نگه دارند، به اسم اينكه او سلطنت كند نه حكومت، با اين اسم مي‌خواستند حفظش كنند و از همان وقت هم مي‌خواستند كه بختيار را بياورند و با ما آشتي بدهند، ماكانه نزاعمان با بختيار بود از اين جريان. از اول يك جرياني منسجم شده و برنامه‌ريزي شده در كار بود و ما درست توجه به آن نداشتيم. كم‌كم هي مطالب معلوم شد، كم‌كم خودشان را لو دادند و رسيد به اينجا كه من هر چه جديت كردم كه نرسد به اينجا، رسيد.

alt

نه از باب اينكه به اينها اعتمادي داشتم، از جهات ديگري كه به خود آقايان گفتم. حالا رسيده جريان به اينجا كه از حفظ شاه و بعدش بختيار و بعدش شوراي سلطنتي و بعدش اصل جمهوري اسلامي كه با آن مخالفت مي‌شد و بعدش مجلس خبرگان و بعدش مجلس شوراي اسلامي و بعدش دولت و بعدش قوه قضايي كه با همه مخالفت مي‌شد.

نه از باب اينكه با رجايي و بهشتي و هاشمي و امام جمعه تهران مخالفتي داشتند، چه مخالفتي؟ يك جرياني بود كه بايد افراد متعهد نباشد. اگر شد آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم... شايعه سازي كنند كه حتي اين اجناسي كه براي جنگزده‌ها مي‌خواهند ببرند اين مي‌رود تو جيب آقاي بهشتي و آقاي خامنه‌اي و آقاي كذا، آقاي هاشمي.

هر جنايتي كه در ايران به دست خود آنها واقع مي‌شد به مردم مي‌گفتند كه اينها كردند. اين يك جرياني بود و هست كه مي‌خواهند اين كشور را با آن جريان بكشند به طرف امريكا. خوب اگر به طرف امريكا كشاندند شوروي هم شريك است... (صحيفه امام،‌ج 15، ص 24 و 25)

* شما تا توانستيد به فرزندان اسلام چون شهيد بهشتي و شهداي عزيز مجلس و كابينه با حربه ناسزا و تهمت‌هاي ناجوانمردانه حمله كرديد كه آنها را از ملت جدا كنيد و اكنون كه آن حربه از كار افتاد وكوس رسوائي همه‌تان بر سر بازارها زده شد،‌ در سوراخ‌ها خزيده و دست به جناياتي ابلهانه زده‌ايد كه به خيال خام خود ملت شهيد‌پرور فداكار را با اين اعمال وحشيانه بترسانيد و نمي‌دانيد كه در قاموس شهادت واژه وحشت نيست.

 اكنون اسلام به اين شهيدان و شهيدپروران افتخار مي‌كند و با سرافرازي همه مردم را دعوت به پايداري مي‌نمايد و ما مصمم هستيم كه روزي رخش ببينيم و اين جان كه از اوست تسليم وي كنيم.

ملت ايران در اين فاجعه بزرگ 72 تن بيگناه به عدد شهداي كربلا از دست داد. ملت ايران سرافراز است كه مرداني را به جامعه تقديم مي‌كند كه خود را وقف خدمت به اسلام و مسلمين كرده بودند و دشمنان خلق گروهي را شهيد نمودند كه براي مشورت در مصالح كشور گردهم آمده بودند. ملت عزيز! اين كوردلان مدعي مجاهدت براي خلق گروهي را از خلق گرفتند كه از خدمتگزاران فعال و صديق خلق بودند.

گيرم كه شما با شهيد بهشتي كه مظلوم زيست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام و خصوص شما بود دشمني سرسختانه داشتيد،‌ با بيش از 70 نفر بيگناه كه بسياريشان از بهترين خدمتگزاران خلق و مخالف سرسخت با دشمنان كشور و ملت بودند چه دشمني داشتيد؟ جز آنكه شما با اسم خلق از دشمنان خلق و راه صاف‌كنان چپاولگران شرق و غرب مي‌باشيد.

* من كرارا گفته‌ام كه مرحوم آقاي بهشتي در اين مملكت مظلوم زيست.

* آنچه من راجع به آقاي بهشتي متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود.

* خدا انصاف بدهد به آنهايي كه انحصارطلب بودند و مي‌خواستند بهشتي و خامنه‌اي و رفسنجاني و امثال اين‌ها را از صحنه خارج كنند.

* مسائل آمريكاست و اسلام. جريان، جريان آمريكايي در مقابل اسلام... يك جرياني بود كه افراد متعهد نباشند، آنها را از صحنه بيرون كنند و منعزل كنند از مردم.

ديدگاه رهبر معظم انقلاب  درباره شخصيت شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي

شهيد بهشتي با اينكه از لحاظ علمي يك شخصيت برجسته‏اي بود آنچنانكه در حد مقام علمي ايشان بود شناخته نشدند اما بايد بگويم كه ناشناخته ماندن جنبه علمي شهيد بهشتي در ميان عامه مردم بدليل آن بوده است كه جنبه ‏هاي سياسي، بقيه ابعاد شخصيت ايشان را تحت‏الشعاع قرار داده بود و ايشان را در درجه اول بعنوان يك سياستمدار مجرب ميشناختند.

alt

هميشه اينطور است كه يك جنبه برجسته در شخصيت چند بعدي يك انسان در آن محيطي كه آن جنبه بيشتر رواج دارد ساير جنبه‏ها را تحت‏الشعاع قرار ميدهد. شما در محيط‏هاي پزشكي دنيا اگر برويد، مشكل است كه ثابت كنيد ابن سينا يك فيلسوف الهي هم بوده است.

در محيطهاي فلسفي هم مشكل است كه بياد آوريد ابن سينا طبيبي بوده كه با قاروره و خون و نبض و امراض هم سر و كار داشته است. علت اين امر آن است كه در آن محيطها، آن بعد از شخصيت چند بعدي اين آدم آنقدر بزرگ است كه اجازه نميدهد به ياد بقيه ابعاد باشند.

شهيد بهشتي همينجور بود. بي‏شك اگر در بين دوستان فرهنگي قديمي شهيد بهشتي برويد و با آنها صحبت كنيد، درست يادشان نمي‏آيد كه ايشان رئيس ديوان عالي كشور بوده و سررشته قضا در يك برهه‏اي دست ايشان بوده است.

براي اين عده مشكل است كه بعد قضائي شخصيت شهيد بهشتي را تصور كنند. چون بعد فرهنگي او با همان عظمت در ذهن آنها مجسم است. تنها كساني همه ابعاد زندگي اين شخصيت بزرگ ما را بياد مي‏آورند كه در هر برهه‏اي از زمان با بخشي از وجود او و بعدي از ابعاد شخصيت او سر و كار داشته‏اند.

دوستان نزديك ايشان غالباً از اين گروهند، دوره علمي ايشان را ديده‏اند، دوره سياسي‏شان را ديده‏اند، دوره مديريت‏شان را ديده‏اند، دوره جنگ و گريزشان با دستگاه طاغوت را ديده‏اند. همه اين دوره‏ها را شهيد بهشتي داشتند كه ما از نزديك شاهد بوديم و من خودم يكي از آن كساني هستم كه تصورم اين است كه بيشتر ابعاد شخصيت شهيد بهشتي را ميدانم اما در عين حال اگر به من بگويند كه شخصيت ايشان را توصيف كنم يقين دارم كه نمي‏توانم توصيف كنم، علتش هم اين است كه شهيد بهشتي به معناي حقيقي كلمه يكي از شخصيتهاي ما بود.

من بارها اين را به دوستان نزديكمان، بعد از شهادت آقاي بهشتي مي‏گفتم كه ايشان از جمله آن شخصيت‏هائي بود كه از عادي بالاتر بود، ما در بين شخصيت‏هاي جهاني و انقلابي افرادي رامي‏بينيم كه آدمهاي خيلي خوب وكارآمدي هستند اما آدمهاي عادي هستند و جنبه فوق‏العاده و برجسته‏اي در آنها نيست.

ما اگر بخواهيم مثالي براي يك شخصيت فوق‏العاده كه جنبه برجسته‏اي داشته باشد بزنيم بايد از امام خميني نام ببريم كه نمونه عالي آن شخصيت برجسته است يعني همه چيز در او فراتر از معمول شخصيت‏هاست. شهيد بهشتي از آن جمله كساني بودند كه در او يك چيزي فراتر از شخصيت‏هاي عادي و معمولي آدمها وجود داشت و اين را ما در او مشاهده مي‏كرديم. شخصيت‏هاي جهاني دنيا هم كه ايشان را ديده بودند چنين احساسي را داشتند.

البته افراد معدودي از شخصيتهاي برجسته در زمان ايشان به ايران آمدند اما همانها كه آمدند تحت تأثير ايشان قرار گرفتند و بعد هم به ما اظهار ميكردند. بهر حال شهيدبهشتي يك چنين شخصيتي بود. به اين جهت بود كه ابعاد فراوان شخصيت ايشان را حتي كساني كه دوستان نزديكش بودند نمي‏توانند جمع‏بندي كنند، لااقل من نمي‏توانم اينكار را بكنم.

اما در مورد جنبه‏هاي علمي شهيد بهشتي، اولاً ايشان در فقه يك شخص برجسته‏اي بودند و تحصيلات عاليه و بسيار خوبي در قم داشتند. ميدانيد كه درس مرحوم داماد در فقه درسي بود كه اگر چه از لحاظ كميت تعداد كساني كه در درس ايشان شركت مي‏كردند زياد نبودند، اما غالباً فضلاي ممتاز در درس مرحوم داماد حضور داشتند.

alt

البته بعضي از آنها مختص درس ايشان بودند و بعضي ديگر درس ايشان را مي‏رفتند و در درسهاي ديگر مثل درس امام هم شركت ميكردند. اما يك مجموعه سطح بالاي علمي و خوب در درس مرحوم داماد جمع ميشدند كه يكي از برجسته‏ترين شاگردهاي درس فقه مرحوم امام، شهيد بهشتي بودند.

من وقتي در سال 37 به قم رفتم. آقاي بهشتي يكي از فضلاي معروف قم بودند. يعني ايشان در آن وقت مدرس سطح بودند و ظاهراً سطوح عاليه را درس ميدادند و طلبه‏هائي را ميشناختم كه به درس شهيدبهشتي مي‏رفتند. از جمله بعضي از فرزندان مرحوم داماد هم بودند كه در درس مرحوم بهشتي حاضر ميشدند و ايشان استادزاده‏هاي خودش را تربيت مي‏كرد. اين از لحاظ فقهي كه خود اين حاكي از اين است كه شهيد بهشتي يك شخصيت بالائي بود.

بعدها هم ما در مسائل و جريانات مختلف و در بحثهائي كه در طول دوران مبارزه پيش مي‏آمد و هر جا كه صحبت به مباحث فقهي كشيده ميشد، آثار همان فكر باز و قوي را در شهيد بهشتي ميديديم. ايشان با مسائل كاملاً پخته و آشنا برخورد ميكردند.

با اينكه سالها بود كه ايشان كارهاي تخصصي فقهي مثل يك آدم مشغول به فقه كه دائماً كتب فقهي مطالعه مي‏كنند نداشتند. بقول ما طلبه‏ها نسبت به فقه تارك بودند، در عين حال هميشه حاذق و مسلط به كليات مسائل بودند و آن فكر روشن و باز ايشان كار خودش را ميكرد و راهگشائي ميكرد.

در زمينه فلسفه هم اينجور بود.من در سال اول يا دومي بود كه اطلاع پيدا كردم مرحوم طباطبائي جلساتي دارند كه شبهاي پنج‏شنبه و جمعه عده‏اي از فضلا در آن شركت مي‏كنند و علامه مباحث فلسفي را در آن جلسه در سطح بالائي مطرح مي‏كردند اين همان جلسه‏اي بود كه به تدوين كتب اصول فلسفي منتهي شد و تقريباً از سال 34 شروع شده بود.

اين موضوع را كه بنده ميگويم مربوط به سال 39 است كه در آن جلسات شركت ميكردم. در آن سالها من تصادفاً با آن جلسه ارتباط پيدا كردم و آشنا شدم و چند جلسه هم شركت كردم بعدها البته مدت چند ماه به آن جلسه مي‏رفتم اما در آغاز ورودم به قم تصادفاً با اين جلسه مرتبط شدم. در آن جلسه هم آن كسي كه حرف ميزد و با استاد بحث ميكرد مرحوم بهشتي بود.

يعني در آن جلسه كه چهره‏هاي خوب و فاضل امروز كه ميشناسيم و به فلسفه معروفند شركت داشتند، سخنگوي اول، و اشكال كننده اول، آقاي بهشتي بود. بقول ما طلبه‏ها مستشكلين غالباً فضلاي برتر و صاحبان ذهنهاي فعال بودند و آقاي بهشتي بيشترين اشكال را مي‏كرد و بيشترين حرف را مي‏زد و با استاد بحث مي‏كرد. استاد هم به ايشان كمال اهتمام و توجه را مي‏كرد.

بعدها هم در مباحث فلسفي كه كاملاً آشكار بود كه مرحوم بهشتي يك چهره برجسته‏اي است. منتهي در طول اين چند سالي كه بعد از سالهاي 42 پيش آمد و فعاليتهايي كه بود، كارهاي فقهي و فلسفي و به اصطلاح حوزه‏اي و علمي ايشان تحت‏الشعاع كارهاي بنياني و عميقي قرار گرفت كه ايشان در پيش گرفته بود، بهر حال ايشان در علوم فقهي و فلسفي متبحر بودند و در طول سالهاي مبارزه به شيوه‏اي ديگر و با استفاده از مايه‏هائي كه ايشان از حوزه بطور خوب و بالا بدست آورده بودند تبحر خود را نشان دادند. مطمئناً اگر ايشان در حوزه ميماندند يكي از مراجع تقليد مسلم زمان ميشدند.

alt

* مرحوم شهيد بهشتي اهل كار تحقيقاتي بود، منتهي سمت كار تحقيقي‏اش يك سمت مبارزه‏اي وانقلابي بود. به اين معنا كه ايشان آدمي بود كه از دوران نهضت ملي وارد مبارزه شده بود. يعني از سنين جواني و حتي نوجواني و از سالهاي 27، 28 اينطور كه خودشان نقل مي‏كردند وارد مسائل مبارزه شدند و با انگيزه‏ها و حركتهاي سياسي آشنا شدند، بعد به قم آمده و دنباله درسشان را ادامه دادند، اما آن فكر سياسي و جهت‏گيري‏هاي سياسي از ذهن ايشان نرفته بود.

ايشان ناگهان درسالهاي 38 و39 در قم به اين فكر مي‏افتد كه اگر بخواهيم مبارزه سياسي كنيم با چه هدفي بايد باشد و با چه وسيله‏اي مبارزه صورت بگيرد؟ بايد توجه كرد كه اصولاً روح كارهاي تحقيقاتي شهيد بهشتي اينگونه بود. هدف تشكيل يك جامعه آرماني و ايده‏آل بود، ولي آن جامعه با چه كسي مي‏خواهد آنرا اداره كند و بگرداند.

 در اين جا بود كه شهيد بهشتي متوجه نياز يك نيروي انساني كارآمد شد. اما اينكه با چه ابزار و هدايتي مي‏خواهد حركت كند، مسلم بود كه باهدايت ايدئولوژي اسلامي و در اينجا بود كه متوجه افكار اصولي و بنياني اسلامي شده بود.

تحقيقات ايشان براي اين بود كه آن تفكر اصولي اسلامي بتواند مبارزه را از آغاز تا پيروزي هدايت كند و بعد از اين پيروزي بناي نوين جامعه را پي‏ريزي كند.

* آدمي كه مورد اعتماد افراد باشد و مورد مشورت افراد قرار بگيرد و هم اينكه به كارهاي جاري بپردازد لازم است كه نيروي فراواني صرف كند و طبعاً خيلي زود خسته مي‏شود. اما شهيد بهشتي هيچوقت خسته نمي‏شد.

 در مدرسه رفاه، در صندوقهاي قرض‏الحسنه، دفتر نشر، چاپ كتب مختلف، در كار ما همكاري داشتند، در كار دوستان مؤتلفه شركت داشت، در امور اقتصادي سازمانهاي اسلامي حل و فصل اختلافات، و بسياري از كارهاي ديگر از جمله اشتغالات ذهني و جسمي ايشان بود، ولي با اين وجود هيچوقت كسي نديد كه آقاي بهشتي از خستگي گله كرده باشد، بطور كلي آقاي بهشتي فردي اعجاب‏انگيز بود و توانائي‏هاي وافري داشت.

شهيد بهشتي مجموعه‏اي از خصلتهاي پسنديده و نيك بود و من شخصاً خودم تابحال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و در حال نديده‏ام، شهادت آقاي بهشتي واقعاً مكمل شخصيت ايشان بود و مرگ طبيعي مسلماً براي ايشان ناچيز بود. وقتي آقاي بهشتي زنده بودند از همه توان و ظرفيت خودشان براي اعتلاي اسلام استفاده كردند و شهادتشان هم به همينگونه براي اعتلاي اسلام مؤثر شد. البته ما از شهادت ايشان بسيار متأسف شديم و ايشان را در زماني كه ما بيشترين احتياج را به وجودشان داشتيم از ما گرفتند.

ولي مرگ حماسي آقاي بهشتي مسلماً خسراني براي عالم اسلام نخواهد بود، چرا كه گوهر گرانقدر وجود ايشان در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد. اگر بالاتر بگوئيم شخصيت و حيثيت آقاي بهشتي در پيشگاه الهي براي انقلاب ما ذخيره شد و ما مي‏توانيم براي هميشه بگوييم كه چنين فردي داشته‏ايم و انقلاب ما با وجود چنين انسانهايي شكل گرفته است.(منبع: جاودانه تاريخ، ج 1، بخش مصاحبه با رهبر معظم انقلاب، صفحات 30 تا 36) و ص 51، از انتشارات روزنامه جمهوري اسلامي)

* شهيد بهشتي از جمله كساني بودند كه در او يك چيزي فراتر از شخصيت‌هاي عادي و معمولي آدم‌ها وجود داشت و اين را ما در او مشاهده مي‌كرديم. شخصيت‌هاي جهاني دنيا هم كه ايشان را ديده بودند چنين احساسي را داشتند.

* تحقيقات شهيد بهشتي براي اين بود كه آن تفكر اصولي اسلامي بتواند مبارزه را از آغاز تا پيروزي هدايت كند و بعد از پيروزي، بناي نوين جامعه را پي ريزي كند.

* شهيد بهشتي فردي اعجاب انگيز بود و توانايي‌هاي وافري داشت. من تا به حال فردي مثل آقاي بهشتي در گذشته و حال نديده‌ام
* گوهر گرانقدر وجود شهيد بهشتي در راه اسلام خرج شد و هرگز گم و تلف نشد.

ادامه خبر...