عالم همه قطره اند و درياست حسين
خوبان همه بنده اند و مولاست حسين
عزاداريتان مقبول
اس ام اس ویژه ماه محرم
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا می کند
اس ام اس ویژه ماه محرم
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش كه در محشر نگویند
چرا پرونده ات امضاء ندارد
اس ام اس ویژه ماه محرم
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی می شدیم
در رکاب تو فدایی می شدیم
اس ام اس تسلیت ماه محرم
اردوی محرم به دلم خیمه به پا كرد
دل را حرم و بارگه خون خدا كرد
اس ام اس تسلیت ماه محرم
برای باغبان یاس آفریدند
علی را أشجع الناس آفریدند
وفا داری و مردی و شجاعت
یکی کردند و عباس آفریدند
اس ام اس تسلیت ماه محرم
به يكتايي ، قسم يكتاست عباس
به مردي شهره دنياست عباس
اگر چه زاده امالبنين است
وليكن مادرش زهراست عباس
اس ام اس تسلیت ماه محرم
عالم همه محو گل رخسار حسین است
ذرات جهان درعجب از کار حسین است
دانی که چرا خانه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدای تو عزادار حسین است
اس ام اس تسلیت ماه محرم
اشکم ز هجر روی تو خوناب شد حسین
مویم ز غصه رشته ی مهتاب شد حسین
هر جا کنار آب نشستم ز داغ تو
از بس که سوختم جگرم آب شد حسین
اس ام اس تسلیت ماه محرم
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
اس ام اس تسلیت ماه محرم
همواره تجّسم قیام است حسین (ع)
در سینة عاشقان ، پیام است حسین (ع)
در دفتر شعر ما ، ردیف است هنوز
دل چسبترین شعر کلام است حسین (ع)
اس ام اس تسلیت ماه محرم
الحق که به ما درس وفا داد حسین (ع)
هر چیز که داشت بیریا داد حسین (ع)
یعنی که تأملی کنید ای یاران !
آن هستی خود زکف چرا داد حسین (ع)؟
اس ام اس تسلیت ماه محرم
بر نیزه ، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید ، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده ، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
اس ام اس تسلیت ماه محرم
ادامه خبر...نزاع و اختلاف، مسائل ناموسی و سرقت سه دلیل عمده قتل در ایران است.» این را سردار سیدحسن بتولی، رئیس پلیس آگاهی کشور اعلام کرده است
صمد ـ ب، یکی از قاتلانی است که مسائل ناموسی را بهانه ای برای ارتکاب جنایت قرار داد. او فقط به دلیل سوء ظنی اثبات نشده همسرش را به قتل رساند و سپس دوستش را از پادرآورد. این مرد که از اهالی استان فارس است، می گوید: «فکر می کردم همسرم با یکی از دوستانم رابطه دارد چند بار با زنم صحبت کردم، اما او منکر شد. انکارهایش فایده ای نداشت و من هنوز به این رابطه مشکوک بودم. بالاخره به این نتیجه رسیدم که چاره ای غیر از انجام قتل ندارم. به همین دلیل سلاحی را تهیه کردم و روز حادثه بعد از جر و بحث با همسرم او را به قتل رساندم.»
این مرد در ادامه سراغ دوستش رفت و با کشاندن وی به محلی خلوت آن مرد را نیز از پادرآورد. پلیس بعد از انجام تحقیقات پیرامون این جنایت ها متهم را بازداشت کرد، اما مدرکی دال بر صحت ادعای وی به دست نیامد.
در برخی از جنایت های ناموسی هر دو طرف ماجرا مقصر هستند و زمینه های خشونت را فراهم می کنند. سمیه زن بیست و پنج ساله ای است که به اتهام همدستی با شوهرش در انجام قتل توسط پلیس اسلامشهر بازداشت و به زندان منتقل شد. او که در انتظار برگزاری جلسه دادگاه به سر می برد، توضیح می دهد: «من و مسعود (مقتول) قبل از ازدواج من با هم رابطه داشتیم و دلم می خواست با او ازدواج کنم، ولی مسعود تمایلی نشان نداد و به همن دلیل با مرد دیگری ازدواج کردم، اما بعد از آن مسعود دست از سر من برنداشت و مرتب سراغم می آمد و می گفت مرا دوست دارد. او می خواست مرا وادار به برقراری رابطه کند، اما قبول نمی کردم تا این که گفت از من فیلمی دارد. مسعود راست می گفت و فیلم را نشانم داد و به این ترتیب مجبور شدم تسلیم شوم، اما بعد از مدتی تصمیم گرفتم این رابطه را تمام کنم. مسعود وقتی فهمید دیگر راهی برایش باقی نمانده است، فیلم را به شوهرم نشان داد و این طور بود که من و همسرم نقشه قتل مسعود را کشیدیم؛ او را به بهانه ای به خانه خود کشانده و با طناب خفه کردیم و بعد هم با چاقو چند ضربه به او زدیم.»
یکی دیگر از این متهمان جوانی به نام شاهین است که در استان یزد دست به جنایت زد. او می گوید: «مدتی بود فهمیده بودم بابک (مقتول) با خواهرم رابطه دارد؛ این موضوع خیلی آزارم می داد و دیگر نمی توانستم خودم را کنترل کنم و به همین دلیل تصمیم گرفتم او را بکشم. روز حادثه بابک را به بهانه ای سوار موتورم کردم و به خارج از شهر رفتیم، بعد با سنگ چند ضربه به سرش زدم و وقتی از مرگ او مطمئن شدم، فرار کردم.»
پرونده مشابه دیگری نیز چندی قبل در استان لرستان گشوده شد که در جریان آن علاوه بر قتل پسری جوان، دختری نیز به زندگی خودش پایان داد. یکی از متهمان این پرونده در اعترافاتش توضیح داده است: «فهمیده بودیم خواهرم و آن پسر با هم رابطه دارند. من و برادرم آن دو را تعقیب کردیم و وقتی سر قرار گیرشان انداختیم هر دو نفرشان را به خانه کشاندیم و بعد آن پسر را به قتل رساندیم و جسدش را از خانه بیرون بردیم و وقتی برگشتیم، فهمیدیم خواهرمان هم فوت شده است.»
برخی از این قتل ها نیز بر پایه تصوراتی که هیچ منطق و دلیلی برای آن نیست به وقوع می پیوندد. کامران ـ الف، یکی از این متهمان است که از سوی قضات دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شده است. او بعد از کشتن همسرش مدتی فراری بود تا این که به دلیل عذاب وجدان خودش را به پلیس تسلیم کرد. این مرد می گوید: «زنم شاغل بود و من از مدتی قبل به روابط و رفتارهای او مشکوک شده بودم، برای همین در نهایت او را خفه کردم و کشتم، بعد هم فراری شدم، اما به دلیل عذاب وجدان خودم را تسلیم کردم. پلیس درباره همسرم از محل کارش تحقیق کرد. فهرست مکالمات تلفنی او هم بررسی شد و در آخر گفتند زنم هیچ رابطه مشکوکی نداشت و من بی دلیل مشکوک شده بودم.»
زنی پنجاه ساله به نام ملیحه که به اتهام معاونت در قتل در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده است، درباره جنایت می گوید: «ما شک کرده بودیم که مقتول قصد دارد با دختر کوچکم رابطه برقرار کند. شوهرم از وقتی این را فهمیده بود داشت دیوانه می شد. بالاخره هم گفت باید آن مرد را به قتل برسانیم. او من و خواستگار دختر دیگرم را با خود به خانه مقتول برد و در آنجا شوهرم و خواستگار دخترم به آن مرد حمله کردند و او را با چوب و چاقو زدند و کشتند؛ بعد از آن ماجرا بحث هایی شد که شاید ما انگیزه سرقت داشتیم، اما حقیقتش این است که قتل به خاطر مسائل ناموسی انجام شد.»
تحقیقات در این پرونده ادعاهای ملیحه و شوهرش را تائید نکرده است و معلوم نیست متهمان واقعا با انگیزه ناموسی دست به قتل زده اند یا این که هدف آنها مسأله دیگری بوده است. بسیاری از متهمان برای این که عمل خود را توجیه کنند، بحث بر سر مسائل حیثیتی را پیش می کشند؛ برخی نیز تصور می کنند با طرح چنین ادعاهایی می توانند از بند مجازات رها شوند. محسن ـ ت، یکی از این متهمان به قتل است؛ او بعد از این که همسرش را کشت او را به فساد اخلاقی متهم کرد: «مدتی بود متوجه شده بودم زنم با مردی رابطه دارد حتی به او تذکر هم داده بودم، اما باز هم کارهایش را تکرار می کرد، دیگر نتوانستم تحمل کنم و او را به قتل رساندم.» تحقیقات درخصوص این پرونده فاش کرد، مقتول زنی پاکدامن بود و متهم به دلیل اختلافاتی که بر سر موضوعات دیگر با وی داشت، دست به جنایت زد و سپس درصدد توجیه خود برآمد.
جنایاتی که زیر عنوان «قتل های ناموسی» به وقوع می پیوندد ریشه، زمینه ها و دلایل گوناگونی دارد و با تحقیق درباره بسیاری از آنها انگیزه هایی غیر از دلایل مطرح شده، فاش می شود.
زهرا الیاسی
برداشت اول
برنامه های طولانی مدت برای اصلاح خرده فرهنگ ها
کاظم بیرجندی / آسیب شناس اجتماعی
قتل های ناموسی را باید به چند دسته تقسیم کرد؛ دسته اول که بیشتر آنها در همین گروه جا می گیرد قتل هایی است که در پی سوء ظن به بستگان درجه یک از جمله همسر، مادر و خواهر رخ می دهد، حال آن که هیچ اتفاق خاصی رخ نداده و قاتل فقط بر پایه تصورات ذهنی اش و با مقدماتی نادرست به نتیجه ای غلط رسیده است؛ دسته دوم قتل هایی هستند که گرچه رگه هایی از مسائل حیثیتی در آنها دیده می شود، اما انگیزه ها و محرک های اصلی مسائل دیگری مانند اختلافات مالی و نظیر آن است؛ دسته سوم نیز جنایت هایی است که قاتل واقعا از عملی ناپسند مطلع می شود و تحقیقات نیز این موضوع را به اثبات می رساند. در هیچ یک از این سه دسته قتل قابل توجیه نیست؛ اصولا چنین قتل هایی در شهرهای کوچک و سنتی تر بیش از کلانشهرها اتفاق می افتد، زیرا شهروندان در آن مناطق بیش از شهرهای پرجمعیت و بزرگ تحت نظارت اجتماعی هستند و درواقع همیشه خود را زیرنظر می بینند و به شدت مراقب هستند بدنام یا به قولی بی آبرو نشوند.
در چنین جوامعی خرده فرهنگ هایی وجود دارد که خشونت را در پاره ای از موارد توجیه می کند، به همین دلیل است که بعضی از قاتلان بعد از ارتکاب جنایت از عمل خود ابراز پشیمانی نمی کنند، زیرا بر این باور هستند که عملی را مطابق با ارزش های خود انجام داده اند.
طی سال های اخیر با گسترش رسانه ها و فناوری، آمار قتل های ناموسی نیز کاهش پیدا کرده، اما هنوز خرده فرهنگ هایی وجود دارند که قتل را راه حل بروز مشکلات خانوادگی و حیثیتی می دانند. طبیعی است این خرده فرهنگ ها آموزش پذیری کمی دارند و دربرابر هر فرهنگ دیگری که با ارزش های آنها همخوانی نداشته باشد، مقاومت می کنند بنابراین تغییر این باورها کار ساده ای نیست و به برنامه های طولانی مدت نیاز دارد.
برداشت دوم
پدیده ای جهانی
مهدی گودرزی / آسیب شناس اجتماعی
قتل های ناموسی پدیده ای نیست که فقط به ایران اختصاص داشته باشد، حتی نمی توان آن را مختص جوامعی در حال توسعه دانست، بلکه این نوع جنایت ها در کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز دیده می شود، با این تفاوت که آن جوامع از این عنوان استفاده نمی کنند.
به عنوان مثال چندی قبل در خبرها خواندم مردی انگلیسی با این تصور که نامزدش به او خیانت می کند، وی را به قتل رسانده است. بنابراین چنین جرایمی را نباید تقسیم بندی جغرافیایی کرد، زیرا انسان ها در هر محیط و جامعه ای که زندگی کنند یک سری خصلت های مشترک دارند. غرور، تعصب و حسادت از جمله این خصلت هاست که هر سه آنها نه تنها جنبه منفی ندارد، بلکه اگر کنترل شده و در حد قابل قبول باشد می تواند در رشد و بهبود شرایط فردی کمک کند. انسانی که هیچ تعصبی ندارد، هرگز نمی تواند زندگی موفقی داشته باشد و تبدیل به انسانی تهی می شود؛ اما اگر این خصلت ها بیش از حد در فرد رشد کند، موجبات سقوط او را فراهم می کند. رشد بیش از حد این خصلت ها نیز چند دلیل دارد که یکی از آنها همان عوامل فردی است. به همین دلیل چنین جنایت هایی در همه کشورهای جهان دیده می شود. دلیل دوم عوامل اجتماعی است. هر چه جامعه در به روز کردن خود کوشاتر و هر چه فعال تر و پویاتر باشد، در اصلاح ارزش های نادرست موفق تر خواهد بود. برای نیل به این هدف نیز چاره ای جز گسترش امکانات آموزشی، بهداشتی و رفاهی وجود ندارد. با سه فاکتور آموزش، بهداشت بویژه بهداشت روان و رفاه می توان رفتارها و باورهای نادرست شهروندان را اصلاح کرد که البته آن هم به صورت صددرصدی نیست و در هر شرایطی باز هم میزانی از رفتارهای نادرست وجود خواهد داشت.
برداشت سوم
قتل، چاره کار نیست
شبنم خدابخشی / روان شناس
گرچه به ظاهر قتل های ناموسی در زمره قتل های شایع جا گرفته است، معتقدم جنایت هایی که واقعا با چنین انگیزه ای انجام می شود بسیار نادر است و انگیزه اصلی در بسیاری از قتل ها مسائل دیگری است. به هر حال باید به یک موضوع توجه داشت و آن این که عموما زنان قربانی قتل های ناموسی می شوند و این از دیدگاهی نشأت می گیرد که زن را جنس دوم و مرد را حاکم بر او می داند. در جوامع مردسالار و پدرسالار این گونه قتل ها بیشتر دیده می شود؛ در چنین جوامعی این زنان هستند که باید خود را با باورهای مردان هماهنگ کنند و هرگونه رفتاری خارج از چارچوب های تعیین شده، خطای نابخشودنی به حساب می آید. از سویی چون مرد بر زن برتری مطلق و حق مالکیت دارد، در نتیجه در صورت بروز خطا این حق و اجازه را به خود می دهد که جان وی را بگیرد.
انسانی که از مهارت های زندگی برخوردار است و از نظر شخصیتی فردی سالم تلقی می شود، هرگز دست به قتل نخواهد زد؛ چنین فردی در وهله اول به بدبینی مفرط مبتلا نخواهد شد و در مرحله بعد اگر شاهد خطایی بود مشکل را با گفت وگو و از راه صحیح حل می کند یا اگر به هر دلیل امکان این کار وجود نداشت از طلاق به عنوان راهکار قانونی استفاده می کند و دیگر دست به رفتارهای خشونت آمیز نمی زند.
آنچه گفته شد فقط یک روی سکه است. در سوی دیگر باید به رفتارهای قربانیان چنین قتل هایی نیز توجه داشت. در شرایطی که فقر فرهنگی دامنگیر افراد می شود، زنان خواسته های خود را به صورت کامل سرکوب می کنند که نتیجه های مخربی را در پی دارد یا این که به دلیل ناآگاهی روش هایی را برای رسیدن به آنها برمی گزینند که حساسیت طرف مقابل را موجب می شود. زنان نیز باید بدانند خواسته های خود را از چه راهی پیگیری و چگونه رفتار کنند که به باورهای غلط دامن نزنند و اگر باور نادرستی شکل گرفت چگونه در جهت اعتمادسازی و رفع مشکل گام بردارند.
موضوع بعدی این است که به هر حال نمی توان انکار کرد که عده ای از انسان ها مرتکب خطای رفتاری می شوند. بنابراین باید اخلاق مداری را در جامعه توسعه داد و از سوی دیگر این آموزش را هم به شهروندان داد که اگر با خیانت یا رفتار غلط مواجه شدند، چاره آن قتل نیست.
تبصره
انگیزه، توجیه کننده نیست
سعید منصوری / حقوقدان
هر گاه فردی بطور عمد و با قصد قبلی عملی را انجام بدهد که به مرگ دیگری منجر شود، قتل عمد انجام داده است. همچنین اگر کسی بدون سبق تصمیم و قصد نتیجه، عملی را انجام دهد که نوعا کشنده باشد و مرگ طرف مقابل را موجب شود باز هم مرتکب قتل عمد شده است. آنچه که از مفاد قانون بر می آید این است که انگیزه عمل کشنده در تعیین عنوان اتهامی دخالتی ندارد، مگر در سه مورد بسیار خاص و نادر که به آنها علل موجه جرم گفته می شود. بنابراین چنین تصوری که اگر کسی با انگیزه ناموسی قتلی را انجام بدهد، مجازات نخواهد شد تصوری غلط و بی پایه است. این موضوع به این دلیل اهمیت دارد که برخی با تکیه بر این باور غلط دست به قتل می زنند یا بعد از قتل نفس ادعاهایی را در این زمینه مطرح می کنند تا به خیال خود از مجازات رهایی یابند.
آنچه گفته شد تائیدی بر این موضوع است که نمی توان با اتکا به انگیزه های حیثیتی قتل را به لحاظ قانونی توجیه کرد، اما نکته دیگر این است که بسیاری از قاتلان وقتی احساس می کنند یکی از اعضای خانواده خود در معرض مزاحمت یا تعرض قرار گرفته است، باید شخصا وارد عمل شود حال آن که قانون در چنین مواردی راهکارهای مناسب را پیش بینی کرده است و اگر جرمی به اثبات برسد با مرتکب برخورد قاطع خواهد شد بنابراین منطق حکم می کند، فردی که می پندارد مورد ظلم قرار گرفته به جای عمل خودسرانه به قانون متوسل شود. یکی از دلایلی که برخی افراد در چنین مواردی به مراجع رسمی مراجعه نمی کنند آن است که گمان می کنند با این کار آبروی خانوادگی خود را از دست خواهند داد، حال آن که چنین باوری کاملا نادرست است. اصولا قانون برای چنین مواقعی وضع می شود تا از حیثیت، جان، مال و ناموس افراد محافظت کند. علاوه بر این پرونده های قضایی بویژه در چنین مواردی محرمانه تلقی می شود و حتی گرچه قانونگذار پیش بینی کرده است محاکم علنی برگزار شوند، در تبصره ای این امکان را به وجود آورده که در چنین مواردی دادگاه غیرعلنی انجام شود تا خدشه ای به اعتبار افراد وارد نشود و آنان احساس امنیت کنند.
تنها کمبودی که احساس می شود وجود قانون های حمایتی در مواردی است که زنان بی دلیل در معرض سوءظن و رفتارهای خشونت بار قرار می گیرند، اگر قانون های حمایتی وجود داشته باشد آن گاه این زنان تحت پوشش قرار می گیرند و احتمال به قتل رسیدن آنها بشدت کاهش می یابد./ ضمیمه تپش
ادامه خبر...مجید خوزان - دکتر حسن روحانی در 12 مرداد 92 رسماً فعاليت خود را با شعار اعتدال و عقلانیت ،شایستهسالاری ،خوشآمدگویی به تکثر و تنوع دیدگاهها، دوری گزیدن از هر گونه خودسری؛برابری همه مردم در اجرای قانون و دادن فرصتها، حرکت دولت آینده در چارچوب رای اکثریت، پاسداری حقوق همهٔ افراد ملت، اعتدال و قانونمحوری در امور و جلوگیری از توهینها و تخریبها ،آغاز کرد که به نظر ميرسد با توجه به مسايل کنوني کشور، چالشهاي بسياري بر سر راه خود خواهد داشت. به طور کلي مسايل پيش روي دولت آينده را ميتوان در بعد چالشهاي داخلي و خارجي دنبال کرد که در مطلب قبل به موفقیتها و چالشهای سیاست خارجی اشاره داشتم و حال می پردازم به اهم چالشها و مشکلات داخلی پیش روی دولت تدبیر و امید . مشکلات و چالشهای پیش روی دولت تدبیر و امید که در نتیجه اعمال تحريمهاي همه جانبه ی و سوء مديريت و برنامه ریزی های درست تحقیق نشده ی سالهاي اخير که منجر به ایجاد حجم بالايي از پروژههاي نيمه تمام و کارشناسی نشده، واردات گسترده کالاهاي مصرفي و افزايش حجم نقدينگي جامعه ، به ته دیگ رسیدن خزانه دولت، نرخ تورم بالای ۴۰ درصد ، کاهش ۵۰ درصدی تولید خودرو و مشکلات قیمتگذاری خودرو ، مسائل و مشکلات مربوط به واگذاری و بهرهبرداری از معادن بزرگ ، عدم توجه به ظرفيتهاي توليد داخلي، مشکل تهیه مواداولیه موردنیاز صنایع ، استخدامهاي گسترده سازمانهاي دولتي در ماههاي آخر دولت ،آشفتگي نرخ ارز، سقوطی دردناک ارزش پول ملی، تعطیلی بعضی شرکتها و واحد های تولیدی وکمبود نقدینگی واحدهای تولیدی و بدهی سنگین دولت به پیمانکاران ، مشکلات ناشی از تحریمها در بخش صنعت و نیز درصد بالای بیکاری و رشد اقتصادی بسیار کم ،پاسخگويي به مطالبات ايجاد شده در مردم بواسطه طرحهايي همچون پرداخت يارانه و مسکن مهر(تامين زيرساختهاي شهري براي ساکنان پروژههاي مسکن مهر ، ناتمام ماندن بخش قابل توجهي از اين پروژهها، و همچنين عدم شفافيت مسايل مالي آنها، پاسخگويي به مطالبات و انتظار چند ساله متقاضیان از مسائلي است که دولت تدبير و اميد بايد براي آن چارهانديشي کند. )احياي حس اعتماد به صداقت رفتار و گفتار مسوولان که بواسطه طرح وعدههاي بياساس و برخي رفتارهاي غيرحرفهاي مديران کلان اجرايي کشور در سالهاي اخير خدشهدار شده است و وجود افراطیون وتندروهای داخلی که ماه عسل دولت امید را تمام شده تلقی می کنند و مخالفت پنهانی با برنامه های دولت را آرام آرام به سوی علنی تر شدن سوق می دهند و منسجم و حساب شده برای سنگ اندازی در راه برنامه های فرهنگی و سیاسی داخلی و خارجی، با استفاده از امکانات تبلیغی که در اختیار دارند، با غوغا سالاری و جنجال، آماده می شوند . به طوری که دکتر روحانی با صـراحت میگوید که نابسامانی اوضاع اقتصادی سیاسی کشور بسیار تباه تر از موقعیتی است که قبلا اعلان شده است.این گفته مهر تاییدی است بر مشکلات عدیده این دولت . امیدواریم دولت تدبیر و امید با درایت و روشن بینی و با حمایت های رهبری و پشتیبانی و دلگرمی همه گروهها،سلیقه ها و احزاب در این ماموریت بزرگ ، ضمن دفاع از جایگاه قدرتمند کشور عزیزمان ،آبرومندانه نسبت به حل مسائل و مشکلات داخلی و خارجی ، برگ زرین و گامهای مثبتی را بر دفتر سیاست خارجی خود و کشور عزیزمان بردارد.
ادامه خبر...درفضای یکی ازشبکه هـای اجتماعی به مطلبی برخوردم درنقد پژمان جمشیدی وسریال پژمان .
انچه درنقد پژمان امده بود یک نقد به عملکرد دنیای بازیگری وی بوده که ضمن احترام به نگارنده بنظرمیرسید کمی انصاف رعایت نشده مثل این نکته که "زدن یک گل ان هـم به گرجستان"،بهـرحال من هـم معتقدم که برای کسی که۱۵بازی ملی داشته شاید آمار چشمگیری نباشد،امانبایدفراموش کرد که پژمان یک مهـاجم نبوده که ازوی انتظارگل بیشتری برود،اتفاقا بودند مهـاجمانی در دوران بازیگری پژمان که باهـمین تعدادبازی درقامت یک گل نزن قهـار درورزش ما چرخ میزدند.ضمن اینکه همین تیم فوتبال گرجستان در مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل با تیم های اسپانیا، فرانسه، فنلاند و بلاروس هم گروه بوده است وحتی با فرانسه توانست نتیجه مساوی کسب کند
بایدبپذیریم هـمین پژمان درقیاس بابرخی فوتبالیست هـای امروزی که گاهـا شرف وتعهـدوتعصب خودرا به مشتی اسکناس میفروشند ونمونه هـایی از انهـا رادرلیگ هـای سه گانه کشور میبینم دردنیای ورزشی خویش قابل تقدیراست،
اما نگارنده درمورد ورود ایشان به عرصه هـنر به شنیده های خود اکتفا کرده وابراز داشته، برخی دوستان دراین حرفه بخاطر دریافت مبلغ میلیاردی راه رابرپژمان بازنموده تایک فوتبالیست دهـه ی هـفتاد که خیلی ازامروزی هـا که از او خاطره ای ندارند شبهـا دقایقی با رسانه ملی وازطریق شبکه فوتبالی هـا نظاره گر سریالش باشند،صادقانه بگویم از این ردوبدشدن پول خبری نشنیده وتنهـا راه ورودپژمان به تلوزیون رابه ارتباطش بابرادران قاسم خانی میدانم (طبق گفته هـای اقای جمشیدی دربرنامه نود)که اگرفرض رابراین بگیریم که وی ازاین،راه ولابی فرصت معرفی خویش رافراهـم نموده،بنظرنمی رسد بتوان بسیار براین شیوه خرده گرفت چراکه کم نیستند هـنرمندان وبازیگرانی که ازقبل پدر ومادرودیگربستگان خو د برپرده سینما تاقاب تلوزیونی دیده میشوند،ازفرزندان شریفی نیا گرفته تا کیمایی وارجمندو.......
اگرازنظرنگارنده این شیوه ناپسنداست ،باید قبل از ورودپژمان به تلوزیون فریاد میزدیدتا امروز شاهـد حضور یک فوتبالیست معمولی بعنوان هـنرپیشه وبازیگرمحوری یک سریال پرمخاطب ازرسانه کشورنباشیم،امااگرگفته شمامبنی براینکه پژمان مبلغی داده (طبق شنیده ها)تا دوباره مطرح شود درحالیکه خیلی ازاهـل هـنردربیکاری بسرمیبرند،بنظرمیرسد فارغ ازهـرگونه اظهـار نظردرمورد دادن یاندادن پول ذکر دونکته خالی ازلطف نیست:
-بسیاری ازبازیگران وهـنرمندان عزیزکشورمان تحصیلات دانشگاهـی آنهـا عبدا با هـنر وسینما سنخیتی نداردچنانچه اگربخواهـیم واحدهـای دانشگاهـی مشترک رابشماریم بسختی بعدد انگشتان دست برسد،اما هـمان عزیزان حال در عرصه هـنری کشور صاحب سبک نیز میباشند.
-حال عموم مردم درمورد بازی پژمان بااذعان به اینکه اگرچه هـنرپیشه نیست ولی خوب بازی میکند تلویحا رضایت خودراازبازی جناب جمشیدی ابراز داشته وشبهـا علاقمند دیدن پژی هـستند.
ضمن احترام به منقدمحترم که مطمئننا ازسردلسوزی میباشد،باید اعتراف کرد که نه تنهـا پژمان بلکه تعداد زیادی بی ضابطه وارد این عرصه شدند،هـمانهـایی که بقول برخی بزرگان سینمای ایران ازانهـابه چشم ابی هـا یادشده ،خود قصه ای دیگر است.
ختم کلام اینکه نه تنهـادرعرصه هـنر،فوتبالیستی خودنمایی میکند،بلکه درفوتبال کشور ودیگرورزشها غیرفوتبالی هـا وکسانیکه بقولی حتی یک عکس بالباس ورزشی ندارند حال ,تصمیم گیری میکننند.
خدایار درخش-سردبیر
بهاره حسینی دانشجوی دکترای فلفسه و از فعالان مطبوعاتی زن استان کهگیلویه و بویراحمد در مطلبی در موضوع باران نوشت:
این را خواهم نوشت برای عمو جلیل، که به من گفته است ساده بنویسید چون که من نمیتوانم آن نوشته های آنروزی شما را بخوانم.
باران آمد. باران قطره قطره نیامد. باران با طوفان آمد. باران تند تند می بارید. باران پاک کن من را دزدید و املاهای نانوشته وبد نوشته را اصلاح کرده است. اصلاح موی صورت را نمیگویم. اما اصلاح کرد.
یادم آمده است. در طوفان و باران، من همچنان آرام آرام، مداد رنگیهایم را برمیداشتم وبر روزنامه سلام قوس وقزح می کشیدم. هفت رنگ آسمانی را می کشیدم من. باران آمده بود. باران با طوفان آمده بود. هفت رنگ قوسش واقلیم هفت هنررا ، در پهنه ی هفت آسمان میکشیدم. مدادرنگیهایم را زمین می گذاشتم. ومن نوباوه به عشق باران باران را رها میکردم و همینطور تراوشات ذهنم را.
باران آمد. باران من را شسته است. باران با طوفان آمد. باران جدولها را روبیده است. این طوفان چقدر لطیف است. این طوفان تند وتندرو، تندتر آمد. آمده است تا کودک را به دگماتیسم کودکانه خنجر زده باشد.
نمیدانم آن روز،روز دوم خرداد بوده است یا هنوز به عشق سوم. اما میدانم که دیگر پوتین بابایم به خاطر باران در گل کوچه و خیابانهامان گیر نمی کرده است و بابایم مادرم را کتک نمی زده است. این باران طوفان دیگری داشت. چون بابایم این بار با کفش ورنی به خانه آمده بود.
برای من خیلی خیلی جالب بوده است. صورت مادرم با دیدن نانی که در دست بابایم بود گل شکفته بوده است. بابایم نگاهی به پشت سرش انداخت و با سلام و خنده سرش را به طرف من ومادرم چرخانده است. ایندفعه فهمیدم بابا نان داد.
باران آمد. باران با طوفان آمد. بابا در باران نا ن داد.
غروب شد. باران از باریدن ایستاد. باران ما دیگر سمبول فتنه شده بود. باران خون میبارد. باران این بار ترور شد. نانهای در دست بابا سوخته بودند. ولی در جیب بابایم چهل هزار تومان پول بود. بابا لامپها را خاموش کرد تا سوختگی نان را نبینیم. آقای شاطر به بابا گفت چهل پس انداز،نان نینداز. بابا خنده تلخ کرد. اما خندید. باید می خندید. اگر بابایم نمی خندید آشوبگر بود. بابایم سر میدان آمده بود و خودش اعتراف کرده است که خندید.
رعدوبرقی دوباره در آسمان پیدا شده است. باران خاموش بود. رعدوبرق همچنان بوی امید می داد. باران نمی بارید. دیگر از طوفان خبری نبود. گندمها نارس بودند. اما جو ها را چیده بودند. اینبار باران با ترنم آمد. ترنمی که دیشب آقای حسین آن را امید ایران نامیده است. حسین؛ آره حسین چون او خودش در تحلیف خودش گفته است حسین نام دارم. حسن هم زیر باران بود. درگیر طوفان بود. حسن از باران نان می آورد. ما نیز نان باران باران را میخوریم. ایندفعه نان جو است. میگویند جو فطرتی آرام وامید بخش دارد.
باران ببار. ببار باران! چه با طوفان خود، چه با امیدهایی که در آرامش برایم بوجود آورده ای.
سید باران بارانی باش
که شیخ طوفان تدبیر کند.
راک نیوز : نواده شهید صدوقی با ابراز تاسف از وضعیت تبلیغی فرهنگی جامعه گفت: اخلاق و معنویت و انصاف و یاد خدا و مرگ در جامعه ما افول گرده و تبیین حقایق اسلام بدست عده ای مداح بی خاصیت افتاده. این درد را کجا ببریم؟ در این آشفته بازار ادب و اخلاق که یک مداح در دعای عرفه برای یکی از ارکان نظام اسلامی ارزوی مرگ می کند، به چه احتیاج داریم؟ به آیت الله خاتمی و از کسانیکه از روش و منش خاتمی درس گرفته اند.
![]() |
به گزارش راک نیوز ؛سایت قبس درمطلبی تحلیلی آورده است : اعضای اصلاح طلب خانه مطبوعات استان کهگیلویه و بویراحمد در بیست و سومین جلسه خانه مطبوعات با همدستی و تعامل یکی از اعضای مدعی اصولگرا که پس از انتخابات مجلس نهم با تغییر مشی سیاسی برخوردهای دوگانه ای از خود نشان داده است زریر حجتی مدیر خانه مطبوعات را کنار گذاشتند و جمشید ضرابی دیگر عضو هیات مدیره را که در انتخابات مجلس همگام و هم رای با آنان بود را به سمت مدیر جدید این خانه انتخاب کردند.
این در حالی است که گفته می شود یکی از اعضای غایب بدون توجه به مفاد اساس نامه به صورت تلفنی و عدم حضور در جلسه رای داده است و بازرسان خانه مطبوعات به عنوان رکن خانه از این تصمیم بی اطلاع بوده اند.
انتشار خبر این اقدام سیاسی اصحاب رسانه و مطبوعات را در حیرت فرو برد چرا که همین هیأت مدیره در نخستین روزهای آغاز به کار خود علی رغم ورود و رایزنی های برخی چهره های سیاسی برای به دست گرفتن این خانه شعار عزم بر فعالیت صنفی نه سیاسی داده بودند و قبل از آن نیز با شعارهایی نظیر تأمین مسکن و زمین توانسته بودند آرایی را به سبد خود بیندازند.
هرچند مخالفان شکل گیری خانه مطبوعات و عناصر پشت پرده که موقعیتشان به خطر افتاده بودند در همان گام های اول به بهانه غیر قانونی بودن خانه تلاش نمودند که برای خانه مطبوعات حاشیه سازی کنند تا بلکه انحلال آن را نتیجه بگیرند ، موضع گیریهای مقتدرانه مدیر کل ارشاد و همراهی اکثریت مجمع عمومی با مدیر خانه آنا را ناکام گذاشت.
از طرف دیگر حجم فعالیتهای صورت گرفته در سایه فراغت و ابتکارات شخصی زریر حجتی در جایگاه مدیر انتخابی خانه مطبوعات همچنین مدیر انتصابی سرای روزنامه نگاران مخالفان را خلع سلاح کرد در حالی که پیش از این نیز دست هیأت مدیره در جلسه هم اندیشی با مدیران مسئول جراید که در سالن سینما تک برگزار شده بود رو شد و ثابت شد که هیچ برنامه ای که نشانگر دغدغه و دلسوزی آنها برای خبرنگاران باشد در کارنامه خود نداشته اند و بلکه این تشکل صنفی را که به جایگاهی تشریفاتی تنزل داده بودند اکنون پس از گذشت بیش از یکسال نیز برنامه ای که بیانگر بیلان کاری و حلال مشکلات خبرنگاران در حوزه های رفاهی و آموزشی باشد ارائه نداده اند ، لذا تغییر سیاسی و انتقام گیری نیز راهکار نمی باشد.
حال ضمن احترام به همکار با سابقه جمشید ضرابی جای این سوال باقی است که چگونه وی در حالی که کارمند رسمی صدا و سیما است فرصتی برای پیگیری و حل مشکلات خبرنگاران که عمدتا در ساعات اداری و ملاقات مسئولان است داشته باشد ؟
ادامه خبر...
عيد کمال دين . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصايت و ولايت
امير المومنين عليه السلام
بر شيعيان و پيروان ولايت خجسته باد
خورشيد چراغکي ز رخسار عليست / مه نقطه کوچکي ز پرگار عليست
هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسايه ديوار به ديوار عليست
عيد غدير مبارک
روز عيد غدير خم از شريف ترين اعياد امت من است
پيامبر اکرم(ص)
نازد به خودش خدا که حيدر دارد / درياي فضائلي مطهر دارد
همتاي علي نخواهد آمد والله / صد بار اگر کعبه ترک بردارد
عيد غدير خم مبارک باد
خدايا به حق شاه مردان / مرا محتاج نامردان مگردان
فرا رسيدن عيد غديرخم بر عاشقان آن حضرت مبارک
دلا امشب به مي بايد وضو کرد / و هر ناممکني را آرزو کرد
عيد بر شما مبارک
علي در عرش بالا بي نظير است
علي بر عالم و آدم امير است
به عشق نام مولايم نوشتم
چه عيدي بهتر از عيد غدير است؟
چون نامه ي اعمال مرا پيچيدند
بردند به ميزان عمل سنجيدند
بيش از همه کس گناه ما بود ولي
آن را به محبت علي بخشيدند
عيدتان مبارک
تمام لذت عمرم در اين است / که مولايم اميرالمومنين است
عيد شما مبارک
نه فقط بنده به ذات ازلي مي نازد
ناشر حکم ولايت به ولي مي نازد
گر بنازد به علي شيعه ندارد عجبي
عجب اينجاست خدا هم به علي مي نازد
هان! اي مردمان! علي را برتر بدانيد، که او برترين انسان از زن و مرد بعد از من است.... هرکه با او بستيزد و بر ولايتش گردن ننهد نفرين و خشم من بر او باد. (خطبه ي غديريه)
قرآن به جز از وصف علي آيه ندارد
ايمان به جز از حب علي پايه ندارد
گفتم بروم سايه لطفش بنشينم
گفتا که علي نور بود سايه ندارد
عيد غدير مبارک
شبي در محفلي ذکر علي بود
شنيدم عارفي فرزانه فرمود
اگر آتش به زير پوست داري
نسوزي گر علي را دوست داري
خورشيد شکفته در غدير است علي
باران بهار در کوير است علي
بر مسند عاشقي شهي بي همتاست
بر ملک محمدي امير است علي
مدح علي و آل علي بر زبان ماست / گويا زبان براي همين در دهان ماست
روز مـحـشــر پـرسـيـد ز مـن رب جـلــــــــي
گفت تو غـرق گنـاهي؟ گفتمش يـا رب بلي
گفت پس آتش نميـگيرد چـرا جـسم و تنـت
گفتمش چون حـک نمودم روي قلبم يا علي
شبي در محفلي ذکر علي بود ، شنيدم عاشقي مستانه فرمود ، اگر آتش به زير پوست داري ، نسوزي گر علي را دوست داري . عيد غدير خم بر شما مبارک
نام علي : عدالت - راه علي : سعادت - عشق علي : شهادت - ذکر علي : عبادت - عيد علي : مبارک
ما زين جهان از پي ديدار ميرويم ، از بهر ديدن حيدر کرار ميرويم ، درب بهشت گر نگشايند به روي ما ، گوييم يا علي و ز ديوار ميرويم
عجب تمثيلي است اين که علي مولود کعبه است . . . . يعني اينکه باطن قبله را در امام پيدا کن . عيد غدير خم مبارک
اي خداي مرتضي ، گردي از گامهاي فتوت مرتضي را بر سر جهانيان بپاش تا ريشه نامردي در جهان بخشکد . عيد غدير خم ، عيد ولايت و امامت مبارک
اگر خلق عالم علي را مي شناختند ، دوستش ميداشتند و اگر خلق عالم علي را دوست ميداشتند ، جهنم آفريده نميشد
به روز غدير خم از مقام لم يزلي ، به کائنات ندا شد به صوت جلي . که بعد احمد مرسل به کهتر و مهتر ، امام و سرور و مولا عليست علي ، عيد غدير خم بر شما مبارک
رسولي کز غدير خم ننوشد ، رداي سبز بعثت را نپوشد . عيد غدير خم مبارک
يكي از راهكارهاي توسعه اقتصادي شهرستان گچساران و به تبع آن استان ايجاد منطقه ويژه اقتصادي در اين شهرستان است . كارشناسان اقتصادي معتقدند مناطق ويژه اقتصادي مناطقی هستند که به منظور پشتیبانی از فعالیتهای اقتصادی و برقراری ارتباط تجاری بین المللی و تحرک در اقتصاد منطقهای و تولید و پردازش کالا، انتقال فن آوری، صادرات غیر نفتی، ایجاد اشتغال مولد و جلب و تشویق سرمایه گذاری داخلی و خارجی، صادرات مجدد، عبور خارجی ( ترانزیت ) و انتقال کالا (ترانشیب) در محدوده ای از سرزمین اصلی ایجاد می شوند الله كرم هاديپور مي گويد: درسطح جهان روند شکلگیری مناطق ویژه اقتصادی از سه مرحله عبور میکندکه مرحله اول: فراهم ساختن زیربناها ، مرحله دوم: جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، انتقال تکنولوژی، ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی و مرحله سوم: ایجاد درآمد ارزی و توسعه صادرات و حضور در بازار جهانی می باشد . شهرستان گچساران در منطقه گرمسیری استان قرار دارد که از شمال به شهرستان کهگیلویه (استان کهگیلویه و بویراحمد )، از جنوب به شهرستان ممسنی(استان فارس) و گناوه (استان بوشهر)، از شرق به ممسنی و از غرب به شهرستان بهبهان(استان خوزستان) محدود می گردد. این شهرستان دارای مساحتی بالغ بر4 هزار 683کیلومتر مربع بوده که بین50درجه و45 دقیقه طول جغرافیایی و30 درجه و26دقیقه عرض جغرافیایی واقع است. دوگنبدان مرکز شهرستان، 720 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. گچساران از جمله شهرستانهای نفتخیز کشور محسوب می گردد و روزانه بالغ بر 700هزار بشکه نفت ( به گفته محمد باورساد مدير عامل نفت و گاز گچساران 23 درصد نفت و گاز كشور) از منابع زير زميني آن استحصال و صادر می گردد و در مسیر جاده اصلی فارس-خوزستان واقع است. نماينده مردم شهرستان هاي گچساران و باشت در مجلس شوراي اسلامي با بيان اينكه در حال حاضر 11 منطقه ويژه اقتصادی زير پوشش سازمان صنايع کوچک و شهرکهای صنعتی ايران هستند گفت:طرح ايجاد منطقه ويژه اقتصادي از سال 89 از سوي مسئولان استاني مطرح شدو پس از پیگیری های مختلف در سال 91 در هیئت دولت مصوب شد. تاجگردون با اشاره به مزایای ایجاد این منطقه ویژه اقتصادی در گچساران گفت: وجود فرودگاه به عنوان مرز مجاز هوایی در مجاورت منطقه ویژه اقتصادی، وجود گمرک و منطقه ويژه اقتصادي بوشهر در فاصله كمتر از 100 كيلومتر ، همسایگی با ساير شهر هاي نفت خيز هماننده بهبهان ، آغاجاري ، اميديه و بوشهر ، مجاورت زمین منطقه با خط انتقال گازو قرار گرفتن در مسير ترانزيتي شمال به جنوب ، از جمله مزایای ایجاد منطقه ویژه اقتصادی در گچساران است. در نشست کارگروه اقتصادی استان که درتاريخ 20 خرداد امسال در استانداری کهگیلویه و بویراحمد برگزار شد، طرح توجیهی منطقه ویژه اقتصادی گچساران از مصوبات سفرهای استانی دولت به کهگیلویه و بویراحمد تصویب شد. استاندار کهگیلویه و بویراحمد در این نشست با بيان اينكه این طرح از سال 89 مطرح شده بود و پس از پیگیری های مختلف پارسال در هیئت دولت مصوب شد گفت: طرح توجیهی تصویب شده برای طرح در کمیسیون اقتصادی به مجلس ارسال شد. وی عمده ترين هدف اين طرح را بسترسازی برای جذب سرمایه گذار در این شهرستان و استان عنوان كرد و گفت: توسعه همه جانبه استان به ویژه در بخش اقتصادی، کشاورزی و صادرات نیازمند همکاری و تعامل مردم و مسئولین است. نماینده مردم گچساران و باشت در مجلس شورای اسلامی با بيان اينكه گچساران در سطحاستان تنها نقطهای است که به منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر نزدیک بوده و با توجه به وضعیت پتروشیمی گچساران این شهرستان پتانسیل منطقه ویژه اقتصادی را دارد گفت: منطقه ویژه اقتصادی از جمله مناطق زیر نظر مناطق آزاد کشور محسوب میشود کسانی که در زمینههای نفت، گاز و پتروشیمی توانایی سرمایهگذاری در این منطقه را داشته باشند از مزایای مناطق آزاد بهرهمند میشوند . تاجگردون با اشاره به اينكه طرح ایجاد منطقه ویژه اقتصادی گچساران به مجلس رسید گفت: این طرح که پیش از این در هیات دولت مورد موافقت قرار گرفته بود با عنوان لایحه ایجاد مناطق ویژه اقتصادی به همراه مناطق ويژه اقتصادي شهرستانهاي فسا، گناباد، ابرکوه، زنجان و میبد به کمیسیون اقتصادی(به عنوان کمیسیون اصلی در این موضوع) و همچنین کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی(کمیسیون فرعی) ارجاع داده شده است تا پس از بررسی به صحن علنی و به رای نمایندگان گذاشته شود. غلامرضا تاجگردون افزود: طبق ماده واحده؛ به دولت اجازه داده می شود در شهرستانهای فسا، گناباد، ابرکوه، زنجان، گچساران و میبد منطقه ویژه اقتصادی ایجاد نماید و مناطق یاد شده بر اساس قانون تشکیل و اداره مناطق ویژه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۸۴/۹/۵ اداره خواهد شد. رییس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری گچساران گفت: در مرحله اول حدود 300 هکتار زمین در دشت لیشتر برای منطقه ویژه اقتصادی این شهرستان تعیین و حصار كشي شد و قرار است در مراحل بعدي در صورت نياز اراضي بيشتري به اين طرح اختصاص يابد. آقای حافظی فر با بيان اينكه این زمین در بهترین مکان دشت لیشتر با نزدیکی به زیرساخت های لازم شامل آب، برق، گاز و تلفن تعیین شده است گفت: اداره منابع طبیعی و آبخیزداری گچساران در صورت وجود زمین های ملی مناسب و مستعد به منظور ارایه طرح های اقتصادی به بهره برداران واجد شرایط واگذار مي كند. وي گفت: با ایجاد منطقه ویژه در این شهرستان شاهد رشد سرمایه گذاری در آن خواهیم بود و با رشد و توسعه سرمایه گذاری در این منطقه بی شک معضل بیکاری در آن کاهش خواهد یافت. كارشناسان اقتصادي معافیت گمرکی تا سقف ارزش افزوده و پرداخت عوارض گمرکی مازاد بر ارزش افزوده قطعات خارجی در تولیدات ، ورود ماشین آلات خط تولید و ابزار و اثاثیه اداری بدون عوارض گمرکی ، تبعیت از قانون کار مناطق آزاد تجاری و صنعتی در مناطق ویژه ،صدور مجوز ساخت و پایان کار بصورت رایگان ،عدم محدودیت زمانی متروکه شدن کالا را از جمله مزاياي اين طرح عنوان كردند . الله كردم هادي پور افزود: با تلاش همه جانبه مدیران استاني و ملي ضمن فراهم شدن بستر اقتصادی شاهد تحول اقتصادی، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد سرانه مردم، افزایش خدمات بازرگانی و ظرفیت سازی مناسب برای جذب بیشتر سرمایه گذاری در سطح استان خواهيم بود. مردم كهگيلويه و وبويراحمد امیدوارند این طرح یکی از ماندگارترین طرحهای اقتصادی دولت در گچساران شود تا گامي به سوي توسعه در استان رخ دهد .
خبرنگار:درزاده
نويسنده : محمد حسين روانبخش |
دو ماه و نيم از پايان دولت محمود احمدينژاد گذشته است ولي انگار بعضيها هنوز باور نکردهاند که چنين اتفاقي افتاده است ! يک سايت حاميمحمود احمدينژاد و اسفنديار رحيم مشايي، در فراخواني، شش آبان را «سالروز ولادت جناب آقاي محمود احمدينژاد» خوانده و دعوت کرده که درددلها به صورت بيپرده و صريح درباره مسائل و رويدادهاي 8 سال گذشته با احمدينژاد مطرح شود. فکر ميکنيد چرا بايد مردم با کسي که ديگر مسئوليت ندارد ، درد دل کنند؟! احتمال يک - محمود احمدينژاد و دوروبريهايش عادت کردهاند که از مردم نامه جمع کنند. اعلام آمار تعداد نامههاي جمع شده يکي از افتخارات اين برادران بود. مثلا در سال دوم اعلام شد که 9 ميليون نامه جمع شده است و در اواخر دولت اعلام شد که 35 ميليون نامه جمع شده است . اين آمارها جوري داده ميشد که انگار تعداد نامهها ملاک و معيار پيشرفت و توسعه است!... اما دست روزگار غدار باعث شد که اتفاقي که احمدينژاد ميخواست نيفتد و دولت از دست آنها خارج شود و ديگر آنها امکان جمع آوري نامه را نداشته باشند. از آنجايي که هر مشکلي بالاخره راهحلي دارد، دوستان تصميم گرفتهاند دست به جمعآوري نامه از مردم به شکل جديد بزنند تا خداي ناکرده کسي افسردگي نگيرد! توضيح ضروري اينکه اين نامهها براي خوانده شدن جمع نميشود ، اگر قرار بود که اين نامهها خوانده شود همان 35 ميليون نامه قبلي براي اينکه دولتمردان سابق تا دو هزار سال ديگر نامه براي خواندن داشته باشند کافي بود! احتمال 2- محمود احمدينژاد الان مسووليت ندارد ولي سخن برادر غلامحسين الهام هنوز در گوش همه زنگ ميزند که سوم تير ماه گفت: در آيندهاي نزديک احمدينژاد رجعت ميکند و حکومت ديگري را پيگيري خواهد کرد. احتمالا بر همين مبنا، برادران از همين حالا دست به کار شدهاند و نامههاي مردم را براي حکومت بعدي احمدينژاد از الان جمع ميکنند! به اين ميگويند: ابتکار جديد دولت آينده احمدينژاد! احتمال 3- شايد بعضيها هنوز هم دوست داشته باشند که قربان صدقه دولتمردان سابق بروند. مثلا اگر کسي در آن زمان امکان اين را پيدا کرده که 3 هزار ميليارد ناقابل سوء استفاده کند و الان بخواهد در اين راستا از بعضي مسوولان وقت تشکر کند، چگونه بايد چنين کاري کند؟!...آفرين به هوش و درايت مسئولان سايتي که امکان چنين پيامهاي تشکري را فراهم آوردند! |