در دامنههای سپیدپوش دنا، جایی میان دو حوضه حیاتی ایران ــ کارون بزرگ و زایندهرود ــ پروژهای در حال اجراست که نامش بار دیگر بحث عدالت آبی و موازنه توسعه را به میان آورده است: سد ماندگان.
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین راک نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
سد ماندگان؛ آزمون سخت وجدان توسعه در دامنههای دنا
سید فرزاد رضاتوفیقی
در دامنههای سپیدپوش دنا، جایی میان دو حوضه حیاتی ایران ــ کارون بزرگ و زایندهرود ــ پروژهای در حال اجراست که نامش بار دیگر بحث عدالت آبی و موازنه توسعه را به میان آورده است: سد ماندگان.
پروژهای که به ظاهر با هدف کمک به جبران کمبود آب در حوضه زایندهرود تعریف شده، اما در عمل، یکی از پیچیدهترین نمونههای انتقال آب بینحوضهای در دهه اخیر ایران است.
اقلیم دنا، خط قرمز محیطزیست ایران
منطقه اجرای این سد در محدوده «پادنا»ی سمیرم، در مرز میان استانهای اصفهان و کهگیلویهوبویراحمد قرار دارد؛ منطقهای که بخشی از آن طبق مصوبه شورایعالی محیطزیست در سال ۱۴۰۳، بهصورت موقت به مدیریت محیطزیست استان اصفهان واگذار شد.
این واگذاری، عملاً راه را برای آغاز عملیات اجرایی سد در بخشی از منطقه حفاظتشده دنا هموار کرد؛ منطقهای که از ارزشمندترین ذخیرهگاههای زیستی ایران است و طبق ماده ۱۱ قانون هوای پاک، هرگونه پروژه بزرگ در آن نیازمند مجوز ارزیابی دقیق محیطزیستی است.
با این حال، تا زمان نگارش این گزارش، گزارش ارزیابی محیطزیستی سد ماندگان هنوز به ادارهکل محیطزیست کهگیلویهوبویراحمد ارسال نشده است. این عدم شفافیت در ارائه دادهها و نتایج کارشناسی، خود بهتنهایی ناقض اصول ابتدایی حکمرانی محیطزیست و حق عمومی جامعه برای دسترسی به اطلاعات است.
انتقال آب یا انتقال بحران؟
بر اساس نقشههای رسمی وزارت نیرو در «اطلس حوضههای آبریز کشور» (انتشارات شرکت مدیریت منابع آب ایران، ۱۳۹۸)، محل احداث سد ماندگان در زمرهی حوضهی اصلی کارون بزرگ قرار دارد.
هدف فنی طرح، طبق گزارشهای کارشناسی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۹۹، انتقال بخشی از آب این حوضه به سمت زایندهرود است؛ در واقع، سد ماندگان بخشی از مجموعه پروژههای انتقال آب میانحوضهای به شمار میرود که پیشتر با نامهایی چون بهشتآباد و کوهرنگ ۳ نیز دنبال شدهاند.
این یعنی: سد ماندگان نه برای تأمین نیازهای مردم بومی منطقه، بلکه برای جبران ناترازی آبی در استان همجوار طراحی شده است. در واقع، مردم کهگیلویهوبویراحمد با از دست دادن منابع طبیعی خود، قرار است هزینهی سالها سوءمدیریت منابع آب در دیگر نقاط کشور را بپردازند.
این همان چیزی است که متخصصان حقوق محیطزیست از آن با عنوان «توسعه نامتوازن سرزمینی» یاد میکنند؛ توسعهای که یک استان را قربانی رفاه ظاهری استانی دیگر میکند.
حوضه کارون؛ شریان حیاتی جنوب ایران
کارون بزرگ، پرآبترین حوضه ایران است، اما این «پرآبی نسبی» توجیهی برای برداشتهای بیشتر نیست. بررسیهای رسمی وزارت نیرو نشان میدهد طی دو دهه گذشته، آورد طبیعی این حوضه بهدلیل تغییر اقلیم، بیش از ۴۰ درصد کاهش یافته است.
برداشتهای اضافی از سرشاخههای کارون نهتنها ظرفیت اکولوژیکی آن را تهدید میکند، بلکه تعادل زیستی در پاییندست، از جمله تالابهای خوزستان را با خطر نابودی روبهرو میسازد. بنابراین، هرگونه انتقال آب از این حوضه ــ حتی اگر سهمی اندک به نظر برسد ــ باید بر پایه مطالعات دقیق و شفاف بینحوضهای صورت گیرد؛ مطالعاتی که تاکنون منتشر نشده است.
قانون و عدالت زیستمحیطی
بر اساس مفاد صریح قانون توزیع عادلانه آب (مصوب ۱۳۶۱) و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (بهویژه اصل پنجاهم)، بهرهبرداری از منابع طبیعی باید به گونهای باشد که به محیطزیست لطمهای وارد نکند و منافع نسلهای آینده را به خطر نیندازد.
در چنین چارچوبی، اجرای پروژهای که در محدوده منطقه حفاظتشده و بدون گزارش ارزیابی نهایی محیطزیست آغاز میشود، نهتنها تخلف اداری بلکه تعارض آشکار با قوانین ملی و تعهدات بینالمللی ایران در حوزه محیطزیست بهشمار میآید.
دنا؛ نماد یک پرسش ملی
ماجرای سد ماندگان فقط مسئلهای محلی نیست؛ آزمونی است برای نظام حکمرانی محیطزیست در کشور. آیا میتوان در دوران بحران جهانی آب، همچنان با منطق سازهای و منطقهگرایانه به مدیریت منابع پرداخت؟
امروز دنا ایستاده است، میان دو دیدگاه: یکی، نگاه کوتاهمدت مهندسی که آب را صرفاً یک «منبع» میبیند؛ و دیگری، دیدگاه اکولوژیک و علمی که آب را بخشی از یک «سامانه زنده» میداند.
تاریخ نشان داده است هرجا طبیعت نادیده گرفته شد، توسعه نیز پایدار نماند. سد ماندگان شاید ساخته شود، اما اگر بر پایه نادیدهگرفتن قانون، عدالت آبی و حق سرزمین باشد، دیر یا زود به نماد یک خطای تاریخی دیگر بدل خواهد شد.
دنا امروز فقط یک کوه نیست؛ صدایی است که از دل خاک برمیخیزد و از ما میپرسد:
آیا توسعه، بدون احترام به زیستبوم، هنوز شایسته نام توسعه است؟
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر