ازبرنامه چهارم که در دوران مسئوليت وي در سازمان مديريت و برنامه ريزي سابق تدوين شده، دفاع ميکند و از اشتباه بودن تصميم مجلس براي بررسي دو دوازدهم بودجه درمجلس ميگويد و آن را موجب بينظمتر شدن دولت در بودجه اش ميداند. در ادامه بخشي از گفت و گوي....
او هم اکنون در مجلس نهم، نائب رئيس کميسيون برنامه و بودجه است. به مدد مسئوليتهايش مجلس را به خوبي ميشناسند و از سرد و گرم آن با خبر است. شايد به همين دليل است که توانست نائب رئيسي يکي از مهمترين کميسيونهاي مجلس را عهده دار شود. . امري بوده که امروز فکر کنيد آن زمان، در موردش اشتباه تصميم گرفتيد؟
بخشی از این گفتگو :
خيلي چيزها. فکر ميکنم نگاه و تصميمات ما در حوزه امور استخداميمناسب نبوده، هنوز هم نيست. اگر الان بنده بروم در دفاع از آموزش و پرورش صحبت کنم، کسي حرف من را باور نميکند. فکر ميکنند براي راي صحبت ميکنم؛ ولي من به شدت معتقدم ما ساختار آموزش و پرورش را به هم ريختيم و به واسطه نحوه بودجه ريزي، آن را تبديل به يک ساختار تهي از علم و دانش کرديم. چون بودجه ريزي ما متکي به هزينه حقوقي است. ميگويند بودجه آموزش و پرورش، 99 درصدش حقوق و دستمزد است و اين يک درصد هم براي آموزش و پژوهش. در حالي که آن يک درصد نبايد يک درصد باشد و بعد هم اول بايد آن منبع را هزينه کنيم و بعد به سمت حقوق و دستمزد برويم.
با توجه به وضعيت کنوني، تلقيتان از مجلس نهم و اتفاقاتي که در ادامه آن ممکن است رخ دهد، چيست؟
هميشه اينطور بوده که خيليها راي نميآوردند، ولي آنهايي که راي ميآوردند، نيروهايي بودند که قبلاً نماينده بودند. در مجلس نهم اتفاقي افتاد که يک گروه راي نياورند و آنهايي که آمدهاند قبلاً نماينده نبودهاند. از اين جهت، وابستگي اين نمايندگان - يا به عبارت ديگر تعلق خاطرشان به يک جهت خاص - خيلي کمتر است.
ولي معمولا اينطور است که در مجلس گروههاي مستقل هم جذب بدنه اکثريت مجلس ميشوند.
اشکالي ندارد. بالاخره هر کس، يک مشي سياسي دارد؛ کسي نميتواند مستقل بماند چون اصولا نماينده مستقل درفضاي مجلس جواب نميدهد و فرد خودش را ضايع ميکند. من بحثم اين است که وابستگي نمايندگان اين دوره به جريانات کمتر است. شايد به خاطر اينکه تعلق خاطرشان کمتر است، بشود مثبت به اين موضوع نگاه کرد، ولي اينکه چه اتفاقاتي ميافتد، من اصلا نميتوانم پيش بيني کنم.
در مجلس نهم، اصلاحطلبان اقليتي کمتر از انگشتان دو دست هستند. در مقابل، اصولگرايان به سه دسته تبديل شده اند. طيف پايداري، رهپويان و رهروان. به نظرتان اين آرايش در تصميمات مهم مثل استيضاحها به کدام سمت ميروند؟
معتقدم در مجلس نهم يک گروه خاص نميتواند احساس آقايي بکند. در مجلس ششم که اکثريت اصلاح طلب بودند، 10 تا 15 نفر موج انداز و تاثير گذار بودند و هر جرياني که ميخواستند راه ميانداختند. قطعاً اين 10 الي 20 نفر در همهجا تصميم عاقلانه نميگرفتند. چون تصميمشان از يک خردجمعي وسيعي برخوردار نبود.
حالا اگر اين وضعيت را بشکنيم و براي تصميم گيري بحثي در ميان صاحبنظران شکل بگيرد، گروههايي که هم عقيده هم هستند ميتوانند راحت با هم مذاکره کنند.
يعني منظورتان اين است که مرزهاي سياسي بين اين طيفها کم شده؟
به هم نزديکتر شده اند.
فکر ميکنيد چرا اين اتفاق در فضاي سياسي کشور رخ داده است؟
من فکر ميکنم دردهاي جامعه و مسائل مشکلاتي که در جامعه و اقتصاد کشور وجود دارد، کمکم نمايندگان را به يک اشتراک فکري رسانده که اين مرزها را براي تصميمات بهتر براي مملکت بشکنند.
شما مشکلات 5 سال آينده کشور را صرفا اقتصادي ميدانيد؟
مشکل اصلي کشور به نظرم تحولات بيروني است که بر اقتصاد اثرات خود را ميگذارد. بهترين شرايط براي باز کردن فضاي سرمايه کشور همين دوران تحريم بود. البته با نظارت نه اينکه به يک باره سه هزار ميليارد تومان بيايد و برود.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر