هر نوع انحراف از این موقعیت طبیعی دندان ها باعث ایجاد مشکلاتی می شود که ضرورت ردیف کردن یا برگرداندن موقعیت مناسب دندان ها را ایجاب می کند و این عمل با درمان های ارتودنسی میسر می شود.البته درمان های ارتودنسی فقط به ردیف کردن دندان ها محدود نمی شود و به تغییر یا هدایت رشدی استخوان های فک بالا و پایین نیز مربوط می شود.
یک متخصص ارتودنسی می تواند با هدایت رشدی در سنین رشد و با کمک روش های جدید و جراحی در افراد بالغ هماهنگی بین اجزای صورت را برقرار کند و با ردیف کردن دندان ها علاوه بر زیبایی ظاهری دندان ها، بهبود صحبت کردن، جویدن و کاهش استرس های روانی ناشی از تعامل با دیگران را به ارمغان آورد.یکی از مشکلات دندانپزشکی که خیلی ها با آن روبرو هستند، مشکل نامرتب بودن دندان ها یا ناهماهنگی اجزای صورت است.با این همه مردم هنوز اطلاع چندانی از سن مناسب برای انجام درمان ارتودنسی ندارند.
یک استاد یار بخش ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه همدان در این باره می گوید: طبق توصیه انجمن ارتودنتیست های امریکا معاینه اولیه کودک جهت تشخیص مشکلات (ناهنجاری های دندانی-فکی) نباید دیرتر از هفت سالگی انجام شود واین کار فقط باید توسط درمانگر صاحب صلاحیت یعنی متخصص ارتودنسی انجام شود.به گفته دکتر ˈفرهاد جعفریˈ ، معمولا اغلب مشکلات ارتودنسی در هفت سالگی زمانی که بیشتر دندان های دائمی جلویی درآمده اند خود را نشان می دهند. البته امکان تشخیص برخی از مشکلات در سنین پایین تر نیز وجود دارد.
وی می افزاید: انجام اولین معاینه در این سن به متخصص ارتودنسی این امکان را می دهد که مشکلات دندانی- فکی را در مراحل اولیه تشخیص دهد و با ارزیابی دقیق آنها زمان و شیوه مناسب درمان را طرح ریزی کند.با این حال بسیاری از بزرگسالانی که با ناردیفی دندانی-فکی مواجه هستند این تصور را دارند که ردیف کردن دندان ها تنها مختص کودکان و نوجوانان است و انجام درمان های ارتودنسی برای آنها دیر شده است.
در گذشته درمان ارتودنسی معمولا به کودکان و نوجوانان محدود می شد ولی واقعیت این است که دندان ها در هر سنی می توانند حرکت کنند و شیوه حرکت دادن دندان ها در تمام سنین یکسان است. بنابراین درمان ارتودنسی در بزرگسالان نیز امکان پذیر است هرچند در درمان این افراد خطرات و محدودیت هایی وجود دارد که فقط توسط متخصص ارتودنسی قابل ارزیابی و درمان است.
با این حال بهترین سن آغاز درمان ارتودنسی برای اغلب افراد زمانی است که تمام دندان های شیری کودک افتاده باشند و بیشتر دندان های دائمی وی ( بجز سومین آسیای بزرگ یا همان دندان عقل) درآمده باشند که در حدود 12-11 سالگی می شود.دانستن زمان مناسب برای معاینه ارتودنسی باعث می شود که برخی اوقات با انجام اقدامات ساده از بروز مشکلات شدیدتر پیشگیری و طول درمان و پیچیدگی آن را کوتاه تر کرد.
در این رابطه دکتر جعفری می گوید: با درمان اولیه می توان نتایج مطلوبی را به دست آورد که پس از پایان یافتن رشد فک ها و صورت ( حدود 12-10 سالگی) دیگر قابل دستیابی نیستند.به گفته وی در این محدوده سنی دو دسته از ناهنجاری های دندانی و اسکلتی را می توان اصلاح کرد.در این میان روش هایی برای درمان های پیشگیرانه وجود دارد که مراجعه بیمار در سن پایین امکان انجام این روش ها را برای هر دو دسته از ناهنجاری های دندانی و اسکلتی میسر می سازد که این امر نه تنها در جلوگیری از انجام درمان های پیچیده کمک می کند بلکه طول درمان را کوتاه تر کرده و به هزینه خانواده نیز کمک می کند.
عضو هیات علمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه همدان می گوید: در صورت وجود ناهنجاری های دندانی در این سنین مانند نامرتبی دندان ها و از دست رفتن فضای مورد نیاز برای درآمدن دندان های دائمی، معمولا با ساخت پلاک های بسیار ساده می توان برخی از آنها را درمان نمود و از بروز مشکلات جدی در آینده پیشگیری کرد. به همین دلیل به این روش ها، درمان های پیشگیری کننده گفته می شود.
یکی دیگر از اقدامات مهم در جهت پیشگیری از ایجاد نامرتبی های دندانی کشیدن برنامه ریزی شده دندان های شیری کودک است. این عمل می تواند به مرتب درآمدن دندان های دائمی، اصلاح مسیر رویش و جلوگیری از نهفته شدن آنها کمک زیادی کند.این کار باید با زمانبندی صحیح و بر اساس اصول علمی انجام شود. به همین دلیل اگرچه انجام آن در ابتدای امر ساده به نظر می رسد ولی بر خلاف ظاهر ساده ی آن نیاز به تسلط علمی و تجربه کافی دارد، بنا براین توصیه اکید می شود که صرفا زیر نظر و با دستورمتخصص ارتودنسی انجام شود.
دکتر جعفری می افزاید: در صورتی که کودک دچار ناهنجاری اسکلتی ( ونه فقط دندانی) همانند کوچک ویا بزرگ بودن هر یک از فک ها نسبت به یکدیگر، باریک بودن فک بالا و یا انحراف فک پایین به طرفین باشد درمان وی باید در محدوده سنی 12-7 سالگی انجام شود.زمان شروع درمان بر اساس نوع مشکل و شدت آن متفاوت است و گاه زمان آغاز درمان یک مشکل یکسان در دو کودک به دلیل تفاوت های فردی یکسان نیست. این امر نیز دلیل مهمی را جهت انجام معاینه اولیه در سن هفت سالگی توسط درمانگر آگاه و مسلط به تمام زوایا و جوانب رشد و تکامل یعنی متخصص ارتودنسی ارائه می دهد.
متاسفانه گاهی مشاهده می شود که به علت مراجعه دیرهنگام بیماران به متخصص ارتودنسی ویا مراجعه به دندانپزشک عمومی که بعضا تسلط کافی در این موارد ندارند، این گونه مشکلات اسکلتی بموقع تشخیص داده نمی شوند و در زمان مناسب تحت درمان صحیح قرار نمی گیرند و رشد کودک پایان می یابد.مدیر گروه ارتودنسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه همدان می گوید: در این حالت تنها راه پیش روی متخصص ارتودنسی در مشکلات با شدت کم، کشیدن دندان های دائمی جهت پوشاندن مشکل اسکلتی و در موارد شدیدتر انجام جراحی فک همراه با ارتودنسی در سنین بالاتر است و کاملا روشن است که با معاینه به موقع کودک توسط متخصص ارتودنسی می توان از ایجاد مشکلات شدید در سنین بالاتر جلوگیری کرد. ادامه خبر...
چرا عده اي با بي بصيرتي هزينه هاي اين ملت را بالا مي برند و براي سياست خارجي ما مشکل ايجاد مي کنند و اجازه مي دهند که بيگانگان مغرض از کاه کوهي بسازند و آن چنان فضايي - به کمک ما - به وجود آورند که زيانهاي ما چندين کوه شود!
به صراحت بگويم ، بزرگ ترين عيب و اشکال ما اين است که نمي گذاريم تا مخالف حرف خود را بگويد . مگر ما خوشه چين مکتب امام صادق (ع) نيستيم و از سعه صدر آن امام همام پيروي نمي کنيم که سخنان آن «بي خدا» را با حوصله و صبوري گوش مي کرد . مگر سخن « ولتر » آن فيلسوف انقلابي انقلاب کبير فرانسه نارواست که مي گفت: «من حاضرم جان خود را بدهم تا آن دشمن و مخالف من بتواند حرف خودش را بگويد.»
قصد نگارنده آن نيست که با افراط و تفريطي که هميشه گريبانگير ماست ، مترجم را به دار بياويزيم و لعن و طعن کنيم بلکه جان کلام اين است که نخست، اهل را بر مسندي که در خور اوست بنشانيم . دوم ، هر جا که به اشتباه خود پي برديم صادقانه اعتراف کنيم و از راه خطا بازگرديم ، سوم ، نخواهيم که همه از زبان ما سخن بگويند، با گوش ما بشنوند و با چشم ما ببينند.
مگر بزرگان ايران به صراحت سخن نگفتند و مگر حتي خط مشي جنبش را تعيين نکردند و از مطلوب خويش سخن به ميان نياوردند پس چرا با بردباري سخنان «مرسي» را تحمل نکرديم؟
رفتار «مرسي» در اجلاس، مبتديانه و خارج از عرف ديپلماتيک و تربيت سياسي بود و ناپختگي وي را در اجلاس مهمي مثل «نم» که تمامي خبرگزاري ها به دقت رصد مي کردند ، نشان داد و در عين حال پختگي و صبوري دولتمردان ما را در مقابل سخنان و رفتار رئيس اجلاس پانزدهم و واگذاري رياست جنبش به رخ عالم کشيد و نيز مشخص کرد که بين ما و مصر، «هفتاد ساله راه» باقي است و باز معلوم شد که چرا «مرسي» گزينه نخست «اخوان المسلمين » مصر نبوده است و اگر رهبر کنوني مصر نماد و نماينده تفکر اخوان المسلمين باشد آن حزب نبايد هرگز گرد شمول در جهان اسلام بگردد.
نويسنده : منصور فرزامي
هر نوع بررسی، ارزیابی و جمعبندی واقعبینانه از اجلاس غیرمتعهدها در تهران، این دو نکته اساسی را نمیتواند در نظر نگیرد؛ نخست این که اجلاس در تهران تشکیل شده بود و اگر در هر یک از آن دیگر ۱۲۰ کشور تشکیل میشد، بیگمان، خیلی اهمیتی پیدا نمیکرد. اما نفس تشکیل اجلاس در تهران با توجه به فشارهای غرب به منظور منزوی کردن ایران، به خودی خود با اهمیت بود. اینکه به هر حال، هیأتهایی از عربستان، قطر، فلسطین آمده بودند، برای ایران اهمیت داشت؛ صدالبته که تشکیل اجلاس در تهران، نه به معنای تصدیق و تأیید همه مواضع و رویکرد جمهوری اسلامی ایران بود و نه به معنای آنکه کشورهای شرکت کننده در اجلاس تهران، حاضر شدهاند تا نسبت به ایران علیه غرب بسیج شوند، بلکه صرفاً به معنای آن بود که نمیتوان حضور ایران در معادلات قدرت در منطقه را نادیده انگاشت. ایران هست و قدرت دارد و به رغم همه فشارها و تلاشها در منزوی ساختن آن، همچنان ایفای نقش میکند و میتواند میزبان ۱۲۰ کشور باشد.
البته شاید برخی استدلال کنند این رویداد به چه درد میخورد و چه حاصلی دارد که این همه هزینه کنیم و صرفا خواسته باشیم، نشان دهیم ما هستیم؟!
در پاسخ باید گفت، بسیاری از کشورهای دیگر نیز ـ به درست یا نادرست ـ هزینههایی میکنند تا به رقبا و رفقایشان نشان دهند ما هستیم. گویی این میل به ابراز وجود و نشان دادن به دیگران (که ما هستیم)، بخشی از غریزه و نیاز ما انسانهاست و در همین ارتباط، فارغ از همه بحثها و انتقادها، انصافا ایران توانست در این اجلاس، بسیار باابهت و قدرت ابراز وجود نماید.
از این نکته کلیدی نخست که بگذریم، میرسیم به نکته دوم: فایده یا درستتر گفته باشیم، کارکرد، نقش و رسالت جنبش غیرمتعهدها در قرن بیست و یکم، آن هم در شرایطی که بیش از دو دهه از فروپاشی نظام دو قطبی میگذرد.
در این باره باید پرسید، با توجه به اینکه اساساً شأن نزول و علت پدید آمدن جنبش غیرمتعهدها، دو قطبی بودن نظام جهان بود و با توجه به اینکه نظام دو قطبی و دوره جنگ سرد، بیش از دو دهه است که دیگر وجود ندارد، جنبش غیرمتعهدها چه کارکرد و نقشی میتواند داشته باشد و آیا اساسا دلیلی برای وجود آن هست؟
پاسخی که بسیاری از صاحبنظران و مسئولین دولتی به آن دادهاند، این بود که؛ درست است که دوران نظام دوقطبی سر آمده، ولی فلسفه پدید آمدن جنبش غیرمتعهدها آن بوده که کشورهای عضو، بتوانند پیرامون آن دو قطب قدرت، ایستادگی کنند.
پس از فروپاشی بلوک شرق و نظام کمونیستی، یک قطب از بین رفت؛ اما قطب دیگر که قطب غرب به رهبری آمریکا باشد، همچنان استوار و پابرجاست؛ بنابراین، کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها ـ که بیشتر هم کشورهای در حال توسعه هستند ـ میتوانند با جمع شدن با یکدیگر در برابر غرب و آمریکا بایستند. این عصاره پاسخی بوده که مسئولین و صاحبنظران دولتی در ایران به این پرسش دادهاند که چرا هنوز و به رغم فروپاشی نظام دوقطبی، همچنان نیاز به جنبشی به نام غیرمتعهدهاست.
اما درباره این استدلال برخی از مسئولین و صاحبنظران دولتی چه میتوان گفت؟
در پاسخ باید گفت: این درست است که همچنان یک قطب دیگر قدرت در عرصه بینالمللی به رهبری آمریکا باقی است، اما چه ضرورتی و نیازی به رویارویی با آمریکا و غرب است؟
واقعیت این است که در پنجاه سالی که از شکلگیری جنبش غیرمتعهدها میگذرد، تغییر و تحولات مهمی در دنیای ما رخ داده است؛ از جمله این که شماری از کشورهای در حال توسعه، به جای رفتن به دنبال رویارویی با غرب و شرق یا آمریکا، تلاش کردند تا در سایه یک رشته اصلاحات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از مدار عقبماندگی یا توسعه نیافتگی به درآمده و از بسیاری جهات، شانه به شانه کشورهای غنی و توسعه یافته جهان اول ابراز وجود نموده و حرکت کنند. برزیل، آرژانتین، مالزی، تایوان، کره جنوبی، هند، چین، آفریقای جنوبی و بسیاری دیگر تا چند دهه گذشته در پرتو اصلاحات گسترده و جدی اقتصادی، امروزه از مدار عقب ماندگی و توسعه نیافتگی به در آمده و به کشورها و اقتصادهای مهم و صنعتی دنیا بدل شدهاند.
بنابراین و در پاسخ به کسانی که در ایران پیشرفت و ترقی را در سایه مبارزه با آمریکا و غرب جستجو میکنند و تلاش دارند تا از جنبش غیرمتعهدها، اهرمی برای مبارزه و ایستادگی در برابر غرب و آمریکا بسازند، میتوان گفت، با انجام یک رشته اصلاحات عمیق و گسترده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، میتوان به گونه دیگری در برابر قدرتهای جهانی ایستاد و از زیر یوغ نفوذ آنها به درآمد. در کنار این می توان با استفاده از جنبش غیر متعهد ها به دنبال تحقق اهداف کشور در محیط بین الملل بود . به گونه ای که هم در بهترین حالت پتانسیل و توانایی های داخلی بالفعل شده باشد و کشور در مسیری قرار گرفته باشد که در دنیا حرف های بسیار بیشتری از اکنون داشته باشد و هم در محیط بین الملل و نیز در بین اعضای جنبش عدم تعهد ایران به عنوان رئیس این جنبش در سال های آینده حرف هایی بزند که خریدار داشته باشد.
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
گفت وگوي دکتر احمدي نژاد در سه شنبه شب همچون اکثر گفت وگوهاي تلويزيوني اش پرحاشيه و البته با واکنش بسياري روبرو شد.
شايد يکي از تفاوتهاي اين گفت وگو با موارد مشابه در گذشته اين بود که گفت وگوها سابق براين، در موقعيت برتر جناب ايشان انجام ميگرفت و مخالفين و منتقدين تحت تأثيرمنزلت و موقعيت ايشان با احتياط بيشترو گاهي هم با خود سانسوري برخورد ميکردند.
اما اين گفت وگوي پرچالش در زماني ايراد شدکه اولاً در نتيجه اتفاقات پيش آمده مدتهاست که از آن موقعيت برتر در فضاي گفتماني خبري نيست وبه اصطلاح آقاي دکتر احمدي نژاد مدتي بود که روزه سکوت اختيار کرده بود و گويا بخشي از اشکالاتي که بر شمردند و اتهامات پر ابهامي که وارد آوردند و مشکلات کنوني را در نتيجه دخالت افراد غير مسئول قلمداد نمودند، محصول همان منزلت و موقعيت ميدانند؛ بنابراين،اين گفت وگو به منزله اعلام شکستن روزه سکوت تلقي ميشود.
ثانياً اگر اين گفت وگو مسبوق به اتفاقات پيش گفته هم نبود، واقعيت اين است که از عمر دولت ايشان کمتر از 10 ماه باقي مانده است. به طور طبيعي سوت پايان هم براي بسياري از ياران ايشان نواخته شده و براي ديگران هم مدتهااين سوت به صدا درآمد. پس اين شکل گفت وگو در چنين موقعيت زماني کمي عجيب به نظر ميآيد.
اما نگارنده بر خلاف روال ثابت در نقدهاي وارده، چه آنچه توسط اهالي مطبوعات به رشته تحرير آمده و چه مطالبي که توسط سياسيون اظهار گرديده بناي نقد محتواي صحبت ايشان را ندارم، بلکه به عکس در نظر نگارنده بخشي از صحبتشان حرفهاي دل بود که دير بر زبان آمد و اشکال هم اينجاست.البته در ايران ما رسم مألوف اين است که روُساي دولتها درسال پايان عمر دولتشان بسيار متفاوت با سالهاي پيش رفتارمي کند؛ادبياتشان تغيير ميکند جنس حرفها تفاوت پيدامي کند؛جاي دوستان و دشمنانشان فرق ميکند و اگر حافظه کسي ياري ندهد و آرشيوي براي تطبيق وجود نداشته باشد گويا که با آدمي جديد روبه روشده ايم.
حال سؤال معترضه اين است که آياواقعاًجريان روزگارو مسير واقعيتها به صورت يک فرآيند آنان را تغيير ميدهد به طوري که رئيس جمهور سال آخر با رئيس جمهور سال اول تنها شباهتشان در منصبي است که در اشغال دارند ولي از نظر تفکري و شخصيتي دو گانه اي به تمام معنا ميباشند؟
اگر اين درست باشد، آنگاه بايد به آن حکيم درود فرستاد که گفت اصول در تاريکي تلؤلؤبيشتري دارند و روشناي ميدان عمل است که ميزان واقعي بودن شعارها را نشان ميدهد. به عبارتي اين آدمها قبل از ورود به عالم واقعيتها يک آرمانگرايي تمام عيار و پس از تجربه واقعيتها و پياده شدن از مرکب عرش آرزوها و شعارها و پوشيدن لباس واقعيتها آنگاه شاهد تغيير درتحليل، نگاه و ارزيابي هايشان ميباشيم. و يااين يک تاکتيک سياسي براي پيروزنشان دادن خود و تلاش براي در اوج ماندن است ؟
اما آن بخش گفت وگوبراي نگارنده جالب است که ايشان رفتارهاي کساني را نقد ميکند که در حوزه سياست خارجي دخالت و شلوغ کاري ميکنند وبه گفته ي ايشان با حمله به سفارت و از ديوار بالا ر فتن(( سفارت انگليس)) و با توهين به رهبر يک کشور به روابط ايران با ساير کشورها لطمه و خسارت وارد ميکنند و بعد تاٌکيد اکيد کردند که ايران به جزبا يک دولت (منظور رژيم صهيونيستي) باهيچ دولتي مشکل که ندارد هيچ همه را دوست خود ميداند و دوست هم دارد. بخصوص همسايههاي ايران در هندسه دوستي جايگاه ويژه اي دارند و مکانيزمي هم که ارايه دادند به عنوان روش تعامل به منظورحفظ اين دوستي و صميميت، تاکيد بر مشترکات و پرهيز از موارد اختلافي هست.
حال اگرهمين يک فراز از صحبت 100 دقيقه اي ايشان رابرگزينيم بايد گفت خوب فرمودند ولي حالا چرا ؟به نظر ميرسد اگر از ابتدا اين نگاه و ادبيات رويکرد دولتهاي نهم و دهم در تعامل با جهان را تشکيل ميداد، بر فراز آنچه که اشخاص غير مسئول به گمان آقاي رئيس جمهور رفتار داشتند، اکنون شرايط روابط ايران با کشورها بخصوص همسايگان غير از اين بود که هست. اتفاقاً يکي از امتيازات دولتهاي ايشان اين بود که بيشتر ازتمام دولتهاي پس از انقلاب در حوزه ديپلماسي خارجي مبسوط اليد بودند و مخالفتها در حداقل بود.
شايد بخشي از آنچه که از آن به اخلال ياد ميشود خود معلول ادبيات دولتمردان در ابتداي فعاليت شان بوده است. مردم بارها شاهد بدترين عبارت نسبت به عملکردسران کشورهاي اروپايي و برخي همسايههاي و حتي مصوبات بينالمللي توسط دولتمردان رسمي بوده اند. ولي حالا آقاي رئيس جمهور به ضرورت تساهل در برخورد و رحمت در رفتار نسبت به دولتهاو دولتمردان رسيده اند و اين مهم را کليد حل بسياري از بن بستها قلمداد ميکنند. اما همزمان خود گرفتار يک تناقض بزرگ هستند اگر رفتار کريمانه و محبت آميز همراه با احترام ميتواند پايان بخش سوء تفاهمات بينالمللي باشد، چرا ايشان در همين گفت وگو آنجا که به مخالفين داخلي و منتقدين ميرسند از عبارت متناسب دشمنان استفاده ميکنند؟
آيا مخالفين داخلي را نميشود با همين اکسير محبت به مدار جاذبه بر گرداند و بانيرويشان موجبات هم افزايي دولت و نظام را فراهم آورد؟ مگر اين جمله، شعار و نقشه راه نيست که گفته شده" با دشمنان مروت با دوستان مدارا"؟
حالا که بناست با ديگران مدارا شود که چه نيکو؛ ولي حداقل با دوستان داخلي ولو مخالف و منتقد با مروت و انصاف رفتار شود. آنچنانکه ايشان به درستي گفتند ميشود سياست خارجي ما اخلاقي و مدارا محور باشد. ولي اخلاقي بودن آن منوط به اخلاقي بودن و مدارا آميز شدن سياست داخلي است.
نويسنده : محمدعلي وکيلي
ابتدا چند خبر از پيشرفتهاي روحافزا، بزرگ و ارزشمند را بخوانيد:
قيمت دلار آزاد ديروز 2139 تومان بود. محمود احمدينژاد يک سال پيش، زماني که دلار 1250 تومان بود در همدان با قاطعيت مثال زدني اعلام کرد: دلار 900 تومان هم نميارزد! رئيس اتحاديه گوشت گوسفندي چند روز قبل گفت: «ممکن است قيمت هرکيلوگرم گوشت راسته بدون استخوان تا قيمت 26000 تومان هم عرضه شود». سال 1385 قيمت گوشت 6500 تومان بود ولي دولتمردان تاکيد داشتند قيمتش 4500 تومان است . همان روزها رئيس صداوسيما در جواب اعتراض دولتمردان گفت که وقتي گوشت 6500 تومان است نميتوان قيمت آن را 4500 تومان اعلام کرد !
اول شهريورماه رسانهها خبر دادند : آمار يکساني از سوي مقامات مسوول در وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد طرحهاي ناتمام صنعتي و معدني کشور اعلام نميشود. برخي از 18 هزار طرح ناتمام خبر ميدهند و برخي از آمارهاي اعلامياز سوي مسوولان نيز حکايت از وجود 27 هزار طرح ناتمام صنعتي و معدني دارد. با اين وجود بر اساس آمار وزارت صنعت، معدن و تجارت استانهاي آذربايجان شرقي و اصفهان داراي بيشترين تعداد طرحهاي ناتمام صنعتي و معدني در کشور هستند.
رئيس سازمان بازرسي کل کشور ديروز گفت که بسياري از پروندههاي فساد متعلق به جريان انحرافي است، به گزارش مهر، درخرده فروشيهاي سطح شهر قيمت هرکيلوگرم گلابي در سطح شهر6750 تومان، قيمت هرکيلوگرم ليموترش در سطح شهر5800تومان، قيمت هرکيلوگرم موز در سطح شهر3375 تومان و قيمت هرکيلوگرم انبه در سطح شهر6075 تومان است! حالا نتيجه منطقي اين اخبار روح افزا را از زبان معاون اول محمود احمدينژاد بخوانيد :
محمدرضا رحيميروز گذشته با بيان اينکه زمينه شکلگيري مديريت جهاني فراهم شده است، افزود: زماني که اين موضوع بيان شد عدهاي در داخل آن را تمسخر کردند اما الان شاهد و ناظر آنيم که زمينه مديريت جهاني کاملا فراهم شده است.
نويسنده : محمدحسين روانبخش
عيب بزرگ ما اين است که اهل افراط و تفريطيم؛ «گاهي از دروازه به درون نميآييم و گاهي از سوراخ سوزني رد نميشويم! » گاهي براي مديريت دنيا نسخه مينويسيم و زماني براي اينکه فلان و بهمان به اجلاس بيايند به هر دري ميزنيم و چنان در موضع انفعال مينشينيم که به خود اجازه ميدهند که براي ما ساعات اقامت خودشان را تعيين کنند! اين درست که در جهان کنوني، به سبب شرايط خاص، عربستان سعودي با آن خزانه پر و پيمانش، در جهان اسلام حرفي براي گفتن دارد؛ اين درست که «مرسي» باز با توجه به «شرايط» برآمده از «بهار عربي» مصر است اما اين درست نيست که سياست خارجي ما و برخي قلمها و تحليلهاي داخلي اين چنين تحت تاثير قرار بگيرند که آيا «مرسي» ميآيد يا نه! چند ساعت در ايران ميماند؛ در حاشيه، ملاقاتي هم دارد؟ اگر دارد با چه شخصيتي؟... فرستاده پادشاه عربستان کيست؟ چه وزانت و جايگاهي در عربستان دارد؟ مسئولان ما کلاهشان را قاضي کنند، در ايران و ايراني، تامل و تعمقي داشته باشند.
ايران و مردمش و تاريخش و بزرگان و تمدنش و فرهنگ و انقلابش و استوانههاي انقلابياش، خيلي بزرگتر از اين حرفها و برداشتها هستند . مصر کجا، ايران کجا ! تاثير و نقش تمدن و فرهنگ درخشان ايراني در عرصه تمدن و فرهنگ جهاني با مصر قابل قياس نيست . در تمدن اسلامي هم نقش و تاثير و فرهنگ ما مثالزدني است و در اين قياس و مثال کشوري مثل عربستان که محلي از اعراب ندارد . به ياد آوريد که تا به دير، هم مصر و هم عربستان جولانگاه اقتدار تاريخي بيهمال ايران بوده اند . اين خود کم بيني چه معنا دارد؟ کدورت ميان ما و مصر و عربستان به سبب دسته گلهايي است که اولي گاهگاهي و دومي به استمرار به آب ميدهند! بنابراين آمدن مرسي به اجلاس، مثل آمدن رهبري از کشور ديگر است اگر آن يکي از آمدن به ايران ابا دارد و دل اين يکي هم، توجيهي به بهانه سپردن کليد رهبري اجلاس پانزدهم به ايران ميبافد به سبب «دل لرزه»هايي است که از دندان ببر و شاخ ابرقدرتها ميترسند ! ما چرا اعتماد به نفس خود را از دست بدهيم؟ درست است که گاهي با ظرافتهاي جهان سياست، بيگانهايم و علم اقتصاد را در اصول اقتصادي خود راه نميدهيم و در هر دو کنش، روش ما عالمانه و زيرکانه و مدبرانه نيست و در دادن و گرفتن امتيازها خبرگي لازم را نداريم و خبرگان را به جمع خود راه نميدهيم اما با اينحال با اينگونه کشورها در هيچ زمينهاي برابر نيستيم، تنها عيب ما آن است که کيان و اهليت و قابليت و هوش ما اجازه نميدهد که زير علم تازه به دوران رسيدهها سينه بزنيم. در دوران معاصر هم رهبران مصر، هرگز با رهبران ما در دانشوبينش و منش قابل مقايسه نبودهاند، در پيش از انقلاب هم جمال عبدالناصر مصري، داناتر، زيرکتر، هوشمندتر و مخلصتر از مصدق ما نبوده است. حال اگر مصدق در احمدآباد خانه نشين شد قصور از ما بود. زبوني و انفعال و دنباله روي و ستم پذيري، زيرکي و مباهات نيست، ميدان تحريريها، آمدند که زبون نباشند «مرسي» و «مرسي»ها رسالت دارند که «ماه» خود را خودشان ببينند نه آن که آينه دارشان در غرب بنشيند . مصر و عربستان و ديگر کشورها بايد توجيه باشند که به اجلاس غيرمتعهدها ميآيند . باور کنند و باور کنيم که با خودباوري و اعتماد به نفس و تکيه بر دانشمندان و بينشمندان گذشته و حال خويش در داخل و خارج، ققنوس جوان ايران از متن آتشسوزان جفاها و کم لطفيها دوباره زندگي را از سر خواهد گرفت و خاکستر تحريم و ستم غرب را زير پا خواهد آورد. همه دنيا باور کنند که ايراني، هميشه ايراني است . با همان سربلندي با همان نجابت و با همان تاثير، مشروط به آن که خودمان با غفلت، با خود باختگي و با خودفراموشي، آتش به جانش نيفکنيم و باور کنيم که آنچه ميخواهيم در وجودماست .
گوهري کز صدف کون و مکان بيرون است
طلب از گمشدگان لب دريا ميکرد
نويسنده : منصور فرزامي
انسان با توانایی های بالقوه بدنیا می آید. این توانایی ها در گذر زمان و بستر مکان از بالقوه به بالعمل تبدیل می شوند. یکی از مهمترین توانایی ها نخبه و نخبه گی یا به تعبیر لاتین الیت میباشد.الیت به کسی گفته می شود که با استعداد ها و توانمندیهای برجسته میتواند کارهای مهم و چشمگیر و پیچیده انجام دهد .
در نوشته های علمی کلمات نخبه ،درخشان ، نابغه، سرامد، تیزهوش، و موارد دیگر یا به جای هم بکار میروند و یا عموما یک معنا می یابد در حالیکه هر کدام جایگاه ویژه ای دارند. که نخبه و نخبگی نزد صاحبان اندیشه و دانش دارای تعدد معانی است که مهمترین و به اتفاق نزدیک ترین معنا عبارت است از: نخبه کسی را می گویند که بتواند از جنبه های ذهنی و روانی و یا رفتاری توانایی فوق العاده ای از خود نشان دهد.
حال موضوع معرفی و پرورش و حمایت از نخبگان یک وظیفه اساسی و زیرساخت توسعه و توسعه یافتگی است که از نهادهای اجتماعی بویژه تعلیم و تربیت لازم است در این رابطه سرمایه گذاری نمایند.
مسائلی مانند موقعیت ها ، شرایط ،امکانات و سطح تحصیلی نقش مهمی در بروز ویژگی نخبگی و ابراز توانایی ها دارد و لذا اموزش و پرورش بعنوان نهاد اصلی تعلیم و تربیت هم در بعد دولتی و هم غیر دولتی وظیفه دارد تا بستری ایجاد نماید که افراد خاص و نخبه بتوانند توانایی های خود را عرضه بدارند اگر فضای ورزش مساعد نبود هیچگاه قدرت زدن توب با سر توسط علی دایی ، وزنه برداری در آن حد و اندازه توسط رضازاده ، کشتی گرفتن و مربیگری توسط محمد بنا و... شناخته نمی شد . اگر حوزه های علمی ناتوان بودند فکر اینکه علامه طباطبایی وعلامه جعفری در تفسیر قرآن و نهج البلاغه توان خود را عرضه بدارند یا علامه حسن زاده دانش نجوم و ریاضی را در آن حد بروز دهد و یا پروفسور هشترودی و دکتر حسابی در جهان چهره شوندٰ وجود نداشت و یا در حوزه مدیریت و کیاست امیرکبیری با آن عظمت یافت نمی شد و در عرصه دیانت و فقاهت و بسیج رهبری مردم امام خمینی (ره) شناخته نمی شد پس ضرورت دارد تا جامعه بدین سمت رود که چنین گوهر های نهفته را شناسایی و حمایت و معرفی نمایند که در استان کهگیلویه و بویر احمد از این پدیده ها زیاد اند.
حال معرفی یک نمونه از این پدیده:
آقای اردوان دهبوده ، کودک روشن ضمیری از دیار دهدشت که چند سال پیش در سفری که کاظم قلم چی به آن دیار داشت با ایشان بعنوان یک دانش آموز نخبه آشنا می شود و فضایی ایجاد می نماید تا اینکه امروز دهبوده در مقام یک نخبه ملی مطرح باشد زیرا آن دانش اموز مناطق محروم این استان :
- رتبه ۱۰ کنکور سراسری سال ۸۵
-عضو بنیاد ملی نخبگان کشور
- برنده جشنواره جوان خوارزمی
- بورسیه تحصیلی از دانشگاه کمبریج انگلستان
- مدرس دانشگاه ازاد تهران
- عضو مجمع مشاوران تهران
- دبیرکل مجمع فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد
و فارغ التحصیل دو رشته مهندسی سخت افزار و نرم افزاراز دانشگاه صنعتی امیر کبیرتهران است.
این از خدمت ها و نعمت های عدالت گستر نظام جمهوری اسلامی ایران است که این نخبه استانی هم اکنون توانسته است تا در عرصه ایران بزرگ توانایی های خود را شکوفا نماید و اینجانب مفتخرم که توفیق همراهی با ایشان را دارم و جهت حضور در جشن نخبگان ( رتبه های زیر 1000) کنکور سراسری گچساران روز شنبه 11/6/1391 ساعت 5 بعد از ظهر در سالن وحدت میزبان این عزیز باشم تا نوجوانان و جوانان و فرهیختگان و فرهنگ دوستان شهرمان از کلام و آشنایی ایشان بهره ببرند .
ادامه خبر...
بسمه تعالی
اجلاس 16 غیرمتعهد ها درایران
این هفته بزرگترین رویداد تاریخ سیاسی ایران وگسترده ترین تجمع دولت مردان جهانی که درحقیقت یک مانور بین المللی میباشد درتهران پایتخت ایران اسلامی شکل می گیرد. هرکس باتاریخ معاصر ایران آشنایی نسبی داشته باشد مطلع است که هرچند دهها کنفرانس منطقه ای وجهانی تا کنون درایران تشکیل شد ه اما چنین کنفرانسی بااین سطح هم ازنظر کمی وکیفی تاکنون تشکیل نشده است واین حرکت درتاریخ ایران برای اولین بارمی باشد ، زیرا :
1-درسالهای پایانی به جنگ جهانی دوم کنفرانس معروف تهران باشرکت سران کشورهای درگیر جبهه متفقین تشکیل شدکه درآن چهره های مشهوری چون روز ولت از امریکا ، چرچیل ازانگلستان واستالین ازشوروی حضورداشتند ولی ایران بعنوان میزبان نه نقشی دردعوت از شرکت کنندگان ونه تاثیری درمصوبات ونه اقدامی دربهره برداری ازآن اجلاس داشت وجالب اینکه سنگ بنای تشکیل سازمان ملل متحد ازمصوبات آن کنفرانس بود .( 1)
2-درجریان جشنهای دوهزارو پانصد مین سال شاهنشاهی ایران ودراوج قدرت وغرور محمدرضا شاه وتحت لوای حمایت جهانی سران بیش از 70 کشور به ایران آمدند، اما این همایش تشریفات عوایدی غیراز عیاشی وخوشگذرانی وحیف ومیل بیت المال برای ایرانیان نداشت ولی گل کاران هلندی ، شرکتهای هوایی فرانسه وامریکا ، مشروب فروشیهای دانمارک وآلمان و.. بهره ها بردند. ( 2 )
3-درجریان اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد ذکر این نکته هم ضروری است که آنروز که مارشال تیتو ازیوگسلاوی ، احمدسو کارنو از اندوتری وجمال عبدالناصر ازمصر کلید این جنبش را زدند ( 3 ) تا بعنوان قطبی دربرابر دوقطب دیگر جهانی احساس هویت واستقلال نمایند هیچگاه به این کمیت فکر نمی کردند. درآن دوران جهان دوقطبی شده بود بلوک کمونیسم با پیمان ورشو وبلوک غرب باپیمان ناتو سلطه خودرا بربخشهای زیادی از جغرافیای جهانی درسایه سرنیزه مستقر کرده بودند فکر استقلال طلبی ودوری ازاین دوبلوک مبنای پیدایش این جنبش گردید وامروز دارای 120 عضو اصلی و 17 عضو ناظر می باشد که ده سازمان بین المللی هم دراین مجموعه قراردارد.
و اما اجلاس 16 :
درمقطعی ازتاریخ ایران اسلامی میزبانی می شود که ملت ایران درسایه استقرارنظام اسلامی عینی ترین حکومت غیرمتعهدبه قدرتهای جهانی رابیش از30 سال است که بعنوان یک الگو ارائه داده وحتی درشرایط حاضر وبدلیل همین ویژگی باگسترده ترین تحریمهای جهانی مواجه است اما سربلند ومفتخر پرچمدار بیداری اسلامی قرارگرفته وقدرتهای جهانی را به نبردی سخت فراخوانده واین عظمت رایافته تابعنوان قدرتی جهانی خودرا به جمع کشورهای بزرگ وتاثیرگذار درعرصه تصمیم گیریهای بین المملی ومنطقه ای مطرح نماید.کشوری که روزی افتخارش ژاندار می خلیج فارس بوده،امروز مامن وپناهگاه وملجا ء همه آزادیخواهان وحرکتهای رهائی بخش سراسر جهان گردیده حیات پوشالی بلوک بندیهای ناعادلانه قدرتهای سلطه گر راتهدید نموده است .این جنبش هم اکنون برخوردار از ظرفیت وپتانسیل توانمندی برای تحول آفرینی درعرصه های اقتصادی وسیاسی وفرهنگی است واگر خودرا باور کند میتواند به بزرگترین قدرت برترجهانی تبدیل شود ودرروند تصمیم گیری وتصمیم سازی درسیاستهای بین امللی ایفای نقش نمایه واجلاس 16 این جنبش از این جهت دارای اهمیت است که ایران بعنوان مستقل ترین کشورهای دنیا بمدت 3 سال ریاست آنرا درحالی بعهده خواهدگرفت که کشورهای سلطه گر وقدرتمند درپی آن بودند.تا :
الف - یاسران کشورهای عضو دراجلاس حضور نیابند وسیاست انزوای ایران رادنبال کنند
ب - یابا ترفندهای وحشت والقای ناامنی شکوه اجلاس را کمرنگ نمایند
ج -یابا اعمال گسترده ترین تحریمهای اقتصادی برعلیه ایران وانمود کنند که پیامد استقلال طلبی به زانو درآوردن کشورها است .
د-یا ناتوانی سازمان ملل راکه برای برقراری صلح ودوری از جنگ وخون ریزی شکل گرفته بود ه پوشش دهند. چراکه این سازمان امروز عملاً به نهادی درجهت توجیه وتاییدروند ظالمانه نظام استکباری تبدیل شده است .
رفتارهای دوگانه وچند گانه سازمان ملل وشورای امنیت باموضوعاتی چون حقوق هسته ای ملل آزاده ازجمله ایران ، انقلاب بحرین ، کشتار ترور یست ها درسوریه ، نسل کشی درمیانمار وبیش از همه جنایات رژیم جعلی صهیونیستی درسرزمینهای اشغالی فلسطین و ... آنچنان آشکار است که بر هیچکس پوشیده نمی باشد.
حال که درچنین بستری ومقطعی کنفرانس باحضور سران طرازاول بیش از50 کشور ومقامات عالیرتبه 70 کشور جهان باجمعیتی نزدیک به 7 هزار نفر درایران تشکیل شده لازم است تا اقتدار، مهرورزی ، خوی وخصلت تمدنی واسلامی ایران بزرگ رابه رخ یانکی های وحشی بکشیم ودرسایه انسجام وهمدلی ازاین فرصت تاریخی دشمنان انقلاب و ایران رامایوس ودوستان جهانی خودرا شادمان نمائیم .هم اکنون ایران دردایره توجهات رسانه ای جهانی است وتمرکز تحولات و اخبار سراسرجهان براین اجلاس درتهران می باشد و لذا قلب میلیونها آزاده وجنبش رهایی بخش به سرافرازی ایران دراین رویدادبین المللی گره خورده است وماباید میزبان شایسته این تحول جهانی باشیم . انشاء الله
یدالله مرادی
گچساران -شهریور 91
ادامه خبر...نقد اقدامات و رفتارهاي رئيس جمهور سکه رايج در رسانهها است.
آنگونه درباره او مينويسيم و ميگوييم که گويي در اين سرزمين ديواري کوتاه تر از او نيست. البته اين وضعيت دليلي جدي دارد که جاي بحثش اينجا نيست.آنچه مرا به نوشتن اين سطور واداشت سفر رئيس جمهور به عربستان سعودي و شرکت در اجلاس مکه است که با يک هفته تاخير منتشرش ميکنم.برنامه سفر احمدي نژاد پيش از زلزله دلخراش آذربايجان برنامه ريزي شده و مقدمات آن فراهم شده بود. سفري که با مطرح شدن آن در رسانهها برخي او را از رفتن به اين سفر بر حذر داشتند و عده اي ديگر پيش بيني کردند با حضور احمدي نژاد در نشست منا مرحله جديدي از رويارويي ايران و عربستان کليد خواهد خورد.نرفتن احمدي نژاد به عربستان از سويي به معناي تن دادن به پروژه منزوي سازي ايران بود و از سوي ديگر فايده اي نداشت. رئيس جمهور بايد در اجلاس مکه شرکت ميکرد تا موضع جمهوري اسلاميرا از تريبوني رسمي و ديپلماتيک درباره «سوريه» که به اصلي ترين مساله جهان اسلام بدل شده است اعلام کند.اما چه شد که سرزدن رئيس جمهور به مناطق زلزله زده آذربايجان بسيار مهمتر از سفر ديپلماتيک و حياتي او به حجاز تصور شد و انتقادات و کنايههاي بسياري را در فضاي مجازي نثارش کرد؟
اين تقصير خود ايشان است. آقاي رئيس جمهور در 7 سال گذشته با سفرهاي بي محاباي استاني در دسترس قرار گرفت و يکبار که صيانت از منافع ملي اقتضا ميکرد در معادله هزينه-فايده خواسته ملي را در اولويت دوم قرار دهد در معرض انتقاداتي شديد قرار گرفت و متهم به اين شد که سفر مکه برايش از سفر به آذربايجان مهم تر است.اين همان نقدي بود که در هفت سال گذشته درباره سفرهاي استاني مطرح شد. ابتکاري که فوايد زيادي براي کشور داشت مديران غيرپاسخگوي محلي و منطقه اي را پر و بال داد چرا که اين رئيس جمهور است که پاسخگو است و نامهها و عريضههاي مردم را دنبال ميکند.رئيس جمهور با سفرهاي استاني تلاش کرد به مرکززدگي پايان دهد اما درگير شدن به موضوعاتي که بايد در ردههاي پايين دولت در مرکز و استانها دنبال ميشد هميشه خط رئيس جمهور را مشغول کرد و او را از نقش آفرينيهاي اساسي و موثر در راستاي سياستهاي نظام اندکي غافل کرد.اينبار سختکوشي احمدي نژاد در جبر زمان جوابگو نبود هرچند که شايد رئيس جمهور و هيات همراه که گفته ميشود بيش از 100 نفر بوده اند اگر يک روز ديرتر به عربستان سعودي ميرفتند ميتوانست براي نهادن مرحميبر قلب جريحه دار شده مردان و زنان نجيب آذربايجان عازم شمال غرب کشور شود.
اقتصاد ايران به فاصله 24 سال پس از پايان جنگ 8 ساله با عراق، بار ديگر وارد دوره دشوار ديگري شده است. به تعبيري برخي صاحبنظران دوره دشوارتري از روزگار جنگ.بديهي است که شيوه مديريت اقتصاد کشور متناسب با تغيير شرايط بايد تغيير کند. اين تغيير به منزله اين نيست که مديريت اقتصاد کشور پيش از اين موفق بوده، بلکه تاکيد بر تغيير، جبر وضع موجود است. جبري که شايد سبب خير شود و پاياني شود بر کوتاهيها و تصميم گيريهاي غير کارشناسي يا کم انديشيده شده دولت. چرا که فرصت براي پرداخت هزينه ملي بابت آزمون و خطاهاي مديراني که تجربه مديريت بحران را ندارند، تمام شده است.
اما سوال اينجاست که اين تغيير مديريتي چگونه بايد رخ دهد؟
بديهي است که مقابله با هر دشواري ملي يا اجراي هر برنامه ملي نيازمند همراهي عمومي است. جز اين باشد هر رويکرد ملي در مقام عمل با دست اندازها و توقفهاي ناگزير مواجه ميشود.پس اولين شرط براي مديريت موفق اقتصاد کشور در شرايط فعلي، گسترده تر کردن دامنه آن است. بدين معنا که دايره مشاورههاي دولت بايد گسترده تر شود.در حال حاضر بسياري از وزرا، مديران و کارشناسان با سابقه ايران که بسياري از آنها نيز تجربه مديريت اقتصاد کشور در شرايط دشوار را دارند، در قيد حيات هستند ولي اکثر آنها يا بازنشسته شده اند و يا از بدنه دولت رانده شده اند.دشوار نيست اگر هر وزارتخانه اقتصادي براي خود تيمي از اين جمعهاي عزلت گزيده براي مشاوره در تصميم گيريهاي حساس کنوني گردآوري کند.اگر فرض کنيم چنين باشد، مشارکت دادن طيف گسترده اي از صاحبنظران در گرداندن اقتصاد، بهترين راه براي کاهش هزينههاي تصميم سازيهاي دولت طي يکسال پاياني عمرش خواهد بود.در همين حال بار انتقادها از عملکرد دولت کاهش خواهد يافت و ديگر براي گلايههاي دولتمردان از مظلوميت در برابر منتقدان، نقطه پاياني پيدا ميشود.البته اين اقدام يک پيش شرط اصلي دارد و آن اين که دولت حساسيت بالاي تصميم گيريهاي اقتصادي طي روزها و ماههاي آتي را درک کرده باشد و بپذيرد وقتي کارنامه درخشاني از تاريخي ترين دوران رونق نفتي کشور برجاي نگذاشته، براي عبور از دشواريهاي فعلي نيازمند جلب گسترده اعتماد و مشارکت مديران باسابقه نظام است.چرا که در يکسال باقي مانده از عمر دولت اين تنها قدم ممکن براي آشتي با منتقدان و برانگيختن روحيه همراهي و همکاري است. قدمي که يقينا يادگاري نيک از دولت دهم براي دولتهاي بعدي و اقتصاد ملي خواهد بود.
نويسنده : علي حق