مشروح اخبار


عبوراز «خط قرمز»...با احتياط

19 مهر 1391, 08:00

عبوراز «خط قرمز»...با احتياط

نويسنده : هماگويا

 يکي از فيلم‌هاي اکران پائيزي امسال،فيلم «من همسرش هستم» اولين ساخته مصطفي شايسته،تهيه کننده کهنه کار سينماي ايران است که با مميزي‌هائي روي پرده سينماست. به نظر مي‌رسد اين فيلم با طرح اوليه‌اي متفاوت که درنگارش تبديل به قصه‌اي تکراري مي‌شود وبه دور از فضائي مناسب براي پرداختن قرار مي‌گيرد،ريسک بزرگي براي اولين تجربه کارگرداني مصطفي شايسته محسوب مي‌شود چرا که مسير داستان پردازي آن از هر سوئي قاعدتا به بن بست مي‌رسد و به همين دليل است که به رغم کارگرداني نسبتا خوب،از نظر ساختار فيلم کاملي نيست و قصه محتاطانه آن که ضرورت هم در اين احتياط بوده است، مخاطب را قانع نمي‌کندو اي کاش وقتي که فيلمسازي مي‌بيند،يک موضوع نمي‌تواند واقع بينانه به چالش کشيده شود،از خير آن بگذرد. دکتر جواني (مصطفي زماني) که از همسرش(نيکي کريمي) دو فرزند دارد، با منشي خود (ميترا حجار)رابطه عاشقانه برقرار کرده است.زن تصادفي با يکي از آشناهاي قديمي‌اش برخورد مي‌کند و براي تلافي خيانت مرد وهمچنين جلب توجه و برانگيختن حس حسادت او،اينطور وانمود مي‌کند که با آن مرد در ارتباط است.و در اين ميان، گاهي مخاطب را هم مشکوک مي‌سازد. بعيد مي‌دانم که مصطفي شايسته به عنوان يک تهيه کننده با تجربه، هرگز حاضر مي‌شد تا اين قصه را به کارگرداني فرد ديگري بپذيرد وروي آن سرمايه‌گذاري کند و هنوز هم براي من جاي تعجب دارد که چه چيز در اين فيلمنامه‌اي که گاهي به نعل مي‌زند و گاهي به ميخ،توجه او را جلب کرده است تا اولين تجربه تهيه کننده فيلم‌هاي خوب «کافه ستاره»،«بوتيک» و «مادر» در مقام کارگرداني باشد.

ما در جامعه‌اي زندگي مي‌کنيم که به واسطه باورهاي مذهبي و فرهنگي مان،خيانت يک مرد؛بي معرفتي است و اما خيانت زن يک جرم نا بخشيدني و مستحق اشد مجازات محسوب مي‌شود و گر چه اين قصه يک سوال قديمي‌و بي جواب زنانه دارد اما هرگز جاي پاسخي براي آن نيست. سوالي با اين مضمون که : (اگر من اين خيانت را در حق تو مي‌کردم،چه حسي داشتي؟).

اشتباه ديگر کارگردان اين فيلم، انتخاب دو بازيگر اصلي( من همسرش هستم )است که هيچ منطق قابل قبولي ندارد و رو به رو قرار دادن مصطفي زماني و نيکي کريمي بسيار عجيب به نظر مي‌رسد.

البته اگر مخاطب،سابقه ذهني از اين دو بازيگر نداشت،شايد نقش اين دو باورپذيرتر مي‌شد اما با توجه به اينکه هم نيکي کريمي و هم مصطفي زماني هردو براي بيننده،چهره‌هاي آشنائي هستند، حس همذات پنداري و برقرار کردن ارتباط را از مخاطب سلب مي‌کنند.

مصطفي زماني جواني است که در اولين سال از دهه شصت به دنيا آمده و نيکي کريمي بازيگري که در آخرين سال از دهه شصت به يک ستاره در فيلم «عروس» به کارگرداني بهروز افخمي بدل شده است و گر چه مصطفي زماني در اين فيلم به خوبي از عهده نقشش بر مي‌آيد و گريم بسيار مناسبي هم دارد،اما همين فاصله سني در ذهن و نظر بيننده موجب مي‌شود تا بازي خوب او را هم نبيند.

در ادامه...(اين دو نفر)

«مصطفي زماني» را در موقع پخش سريال (يوسف پيامبر) ديدم و با او مصاحبه مفصلي داشتم. اوج مطرح شدنش بود و کاملا مشخص که از اين اتفاق بسيار خشنود است. نمي‌دانم در اين سال‌ها چقدر تغيير کرده که اين ستاره شدن‌ها بستر خوبي براي تغيير شخصيت است اما نکته‌اي که در مورد او برايم جالب است،صحبتي بود که مطرح کرد و من آن را شعار مي‌دانستم اما حالا مي‌بينم که واقعا به آن اعتقاد دارد و تا اين لحظه از آن فاصله نگرفته است. او مي‌گفت که دو باور براي بازيگري دارد. يکي اينکه در کارآکتر يوزارسيف غرق نشوم و ديگر اينکه بازيگر فيلم‌هاي رومانتيک و عاشقانه و تجاري نباشد.همکاري او با کارگرداناني چون بهرام بهراميان، حسن فتحي، فريدون جيراني، محمدعلي باشه آهنگر،مصطفي شايسته و... با قصه‌هائي متفاوت که محور اصلي آن عشق‌هاي دم دستي و باليوودي و چهره نبوده،بيانگر اين است که تا به حال سر باورهاي خود ايستاده،ضمن اينکه عقيده دارم وي در فيلم «کيفر» ساخته حسن فتحي بسيار خوب ظاهر شده و حتي مستحق بهتر ديده شدن توسط داوران و منتقدين نيز بوده و در فيلم «سلام بغداد» هم چيزي کم نداشته است. و اما بازيگر نقش اول زن در «من همسرش هستم»...«نيکي کريمي» به تازگي در فيلم‌ها، تعجب مرا جلب مي‌کند. هر بار که فيلمي از او مي‌بينيم، نا خواسته با خود مي‌گوئيم که اين کارآکتر را قبلا هم ديده ايم و اين قبلا‌ها باز هم نيکي کريمي است در فيلمي ديگر. گر چه او در «من همسرش هستم» بازي بدي ندارد اما باز هم خودش را تکرار مي‌کند و مدتهاست که از او بازي اي چون حضورش در کارهاي ابراهيم حاتمي‌کيا نظير «برج مينو» و يا «بوي پيراهن يوسف»، «سارا» يا «پري» درساخته داريوش مهرجوئي را نديده ايم و مدتهاست که به دنبال نيکي کريمي در فيلم‌هاي «دو زن» و «واکنش پنجم» تهمينه ميلاني مي‌گرديم.البته بد نيست به اين هم اشاره کنم که در جشنواره امسال يک بازي متفاوت از او ديدم که در ميزان ضعيف بودن با همه کارهايش در اين دو دهه و اندي فرق مي‌کرد و آن حضوربسيار ضعيفش در فيلم «تلفن همراه رئيس‌جمهور» است.نمي‌دانم اما شايد دغدغه فيلمسازي موجب شده است که اين بازيگر پر توان انگيزه اش را براي بازيگري از دست بدهد.

بد نيست،يادآوري مي‌کنم که اين بازيگر،مترجم و کارگردان سينما،اولين بازيگر زن تازه وارد بعد از انقلاب بود که مستقيما و بدون حضور جدي در عرصه‌هاي ديگر بازيگري،به يک سوپراستار سينما تبديل شد.

ادامه خبر...


شايعه سازي زشت درباره يک هنرمند

17 مهر 1391, 23:37

شايعه سازي زشت درباره يک هنرمند

اخبار منتشر شده پيرامون درگذشت ابوالفضل پورعرب بازيگر فيلم‌هاي عروس و نرگس با تکذيب خانواده اين هنرمند مواجه شد و در پي تماس با همسر و پسر وي اين خبر تکذيب شد.
ديروز احمد ميرعلايي در نشست خبري جشنواره فيلم‌هاي کودکان و نوجوان در اصفهان به صورت غيرمنتظره اعلام کرد که ابوالفضل پورعرب ديروز در بيمارستان درگذشته است.ساعتي پس از انتشار اين خير اما فرزند ابوالفضل پورعرب در گفت‌وگو با برخي رسانه‌ها اصل خبر را کذب محض دانست و اعلام کرد پدرش در سلامت کامل و در منزل به سر مي‌برد.در تماس تلفني با همسر پورعرب نيز خبر مرگ اين هنرمند تکذيب شد.به دليل عدم دسترسي به ميرعلايي منبع خبر اوليه نامشخص ماند.پويا پورعرب فرزند ابوالفضل پورعرب در واکنش به انتشار شايعه درگذشت پدرش در رسانه‌ها تأکيد کرد: اين خبر کذب محض است و هنوز هم نگذاشته‌ايم پدرم از اين شايعه مطلع شود.
فرزند ابوالفضل پورعرب درباره شايعه منتشر شده مبني‌بر درگذشت پدرش گفت: احمد ميرعلايي به‌عنوان مديرعامل بنياد سينمايي فارابي صبح ديروز اين شايعه را از خودش منتشر کرد و هيچ تماسي مبني‌بر صحت و سقم آن با ما نداشت.وي افزود: من خود بعد از انتشار اين شايعه با آقاي ميرعلايي تماس گرفتم و پيگير منبع خبر شدم. صددرصد از نظر قانوني پيگير انتشار اين خبر هستيم.
پورعرب تأکيد کرد: البته مطمئن نيستيم منبع اصلي خبر آقاي ميرعلايي بوده‌است و يا فرد ديگري اين خبر را در اختيار وي قرار داده‌است اما قطعاً از نظر قانوني پيگير منبع انتشار اين شايعه هستيم. نمي‌توان صرفاً به خبر يک خبرگزاري استناد کرد که مدعي شده‌است منبع اصلي اين خبر مديرعامل فارابي است. فرزند اين بازيگر باسابقه و مطرح سينماي ايران درباره وضعيت جسماني ابوالفضل پورعرب و آمادگي وي براي گفت وگو با رسانه‌ها در اين خصوص تأکيد کرد: پدرم به هيچ وجه در اين‌باره صحبت نمي‌کند چراکه ما هنوز اجازه نداده‌ايم حتي از اين شايعه مطلع شود.
سيداحمد ميرعلايي كه از درگذشت ابوالفضل پورعرب خبر داده بود، با تكذيب اين خبر، براي اين هنرمند سينما آرزوي سلامتي كرد.مديرعامل بنياد سينمايي فارابي گفت: در حين مصاحبه مطبوعاتي صبح ديروز (17 مهر)، از اردشير ايران‌نژاد يادي شد و آقاي احمدي يادداشتي دادند و خواستند يادي هم از ابوالفضل پورعرب شود كه من نام ايشان را هم اعلام كردم.او ادامه داد: تمام اين‌ها ياد كردن از يك هنرمند سينما بود و هيچ‌گونه قصدي در كار نبوده است و براي ايشان آرزوي سلامتي مي‌كنم.
همچنين مهدي احمدي ـ تهيه‌كننده سينما ـ كه اين خبر را اعلام كرده بود گفت: طي تماسي از تهران اين خبر را به من اعلام كردند و ما عجولانه و بدون تحقيق و به احترام ايشان كه از هنرمندان خوب ما هستند، خواستيم در شروع جشنواره يادي از ابوالفضل پورعرب شود.او افزود: ضمن عذرخواهي از خانواده ايشان و علاقه‌مندان‌شان و همچنين رسانه‌ها كه اين خبر را به نقل از من منتشر كردند، براي پورعرب آرزوي طول عمر و سلامتي مي‌كنم.
در اين ميان داريوش بابايئان تهيه كننده سينما و نيز چند نفر از دست‌اندركاران سينمايي با تاييد خبر درگذشت ابوالفضل پورعرب؛ از آمادگي و تدارك وسايل براي كفن و دفن اين هنرمند خبر داده بودند. حال آنكه فرزند اين هنرمند اطلاع داد كه پدرش هنوز در قيد حيات است.كميته سامان دهي صنوف نيز كه قرار بوده است مراحل تشييع پيكر وي را فراهم كند با تاييد خبر فرزند پور عرب مبني بر قيد حيات بودن وي تدارك براي صدور پروانه دفن را منتفي كرده بود.يک تهيه‌کننده و دوست ابوالفضل پورعرب تأکيد کرد او به خاطر انتشار عکس و مطالبي از او در هفته گذشته افسردگي گرفته و با جامعه هنري و مطبوعات قهر کرده است.
محسن شايانفر تهيه کننده تلويزيون و از دوستان ابوالفضل پورعرب در واکنش به شايعه درگذشت اين بازيگر وي گفت: روح پورعرب مکدر شده است و او به خاطر عکسي که مطبوعات از او منتشر کردند ناراحت است. آخر چرا بايد با انتشار بدون هماهنگي يک عکس مردم را نگران کرد؟وي تصريح کرد: بعد هم عده‌اي با غرض ورزي مطالبي در اين زمينه نوشتند که به آزردگي پورعرب منتهي شد. من با او در ارتباطم و از سلامتش خبر دارم. او افسرده شده و عکس منتشر شده روحيه‌اش را از او گرفته است.تهيه‌کننده"ملکوت" در خاتمه اظهار کرد: هنرمند حساس است و مثل ماجرايي که در برنامه"هفت" با فريماه فرجامي صورت گرفت،‌ همين اتفاق نيز براي پورعرب با انتشار آن عکس و مطالب رخ داد. شايد هرکسي زماني به شرايط بدي دچار شود اما نبايد او را در معرض نگاه افراد از بين ببريم. به ويژه که آن شخص برايشان به منزله قهرمان بوده است. پورعرب اکنون با خودش، جامعه هنري و مطبوعات قهر کرده است.

ادامه خبر...


ماجرای نقاشی عکسی که همه وجودم را لرزاند

17 مهر 1391, 07:12

ماجرای نقاشی عکسی که همه وجودم را لرزاند

روایت زیر خاطره‌ای است از «حاج مفید اسماعیلی» از رزمندگان لشکر 25 کربلا است. او در دوان اسارتش در اسارتگاه رمادی، چهره اسرا را نقاشی می‌کرده تا به همراه نامه‌‌هاشان برای خانواده‌های چشم انتظار بفرستند؛ اما یک روز پیشنهاد نقاشی تصویری به او می‌شود که همه وجودش را به لرزه می‌اندازد... 

****

اولین سالگرد ورودمان به اردوگاه 17 «رمادی»، مصادف شده بود با اولین سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)؛ این که می‌توانستیم در این اردوگاه کمی راحت‌تر از اردوگاه 13 «رمادی» مراسم برگزار کنیم، احساس خوشی بود که در دل همه اُسرا موج می‌زد، به خصوص آنهایی که به اتفاق هم به تکریت آمده بودیم. در اردوگاه 13 «رمادی»، اگر عراقی‌ها احساس می‌کردند یک اسیر دارد درباره امام فکر می‌کند! دمار از روزگارش درمی‌آوردند، چه رسد به اینکه برای امام مراسم ختم هم بگیریم.

یادم می‌آید درست اربعین امام بود که شانزده نفر از بچه‌ها را به خاطر دور هم نشستن و فاتحه خواندن گرفتند و یک هفته آنها را در یک اتاق (3×2) نگه داشتند. اردوگاه 17 به برکت حضور حاج آقا ابوترابی توانسته بود خیلی از سدهایی را که در اردوگاه‌های دیگر وجود داشت، از بین ببرد.

یکی از روزها دوستم که اهل گیلان بود به سراغم آمد و گفت: مفید! در طول این 4 سالی که در اسارت هستم عکسی را نگه داشتم که برایم خیلی مهم است. وقتی این جمله را شنیدم، فهمیدم با این جمله‌اش به دنبال چه چیزی می‌گردد. در آن روزها من که نقاشی‌ام تا حدودی خوب بود، عکس‌هایی را که از طرف خانواده بچه‌ها برای آنها فرستاده می‌شد، می‌کشیدم و اُسرا آن نقاشی‌ها را به همراه نامه‌هایشان برای خانواده می‌فرستادند. این دوستم نیز قصد داشت تا من به او بگویم: حاضرم این عکس تو را هم نقاشی کنم.

من هم با این جمله کوتاه اعلام آمادگی کردم و گفتم حاضرم آن را بکشم. دوستم که به نظرم به هدفش رسیده بود، رو کرد به من و گفت: کشیدن این عکس، شرطی دارد که باید به آن عمل کنی. من که تا آن روز برای کشیدن نقاشی شرطی را قبول نکرده بودم، گفتم: این عکس چه کسی است که برای کشیدن نقاشی‌اش باید شرطی را قبول کنم؟! لبخندی زد و به آرامی دست در جیبش برد.

وقتی دستش را بیرون آورد، کارت پرس شده‌ای در دستش قرار داشت. وقتی کارت را نگاه کردم، حیرت زده شدم، باورم نمی‌شد، دلم ریخت. اشک دور چشمانم حلقه زد. نمی‌دانم از ترس بود یا خوشحالی؛ سعی کردم خودم را کنترل کنم. بعد از چند سال، عکس امام روح‌الله را می‌دیدم. گفتم: این عکس را از کجا گرفتی؟ گفت:

روز اول اسارت از دید عراقی‌ها پنهان کردم و تا به امروز نیز آن را در لباسم مخفی نگه داشتم. عکس را بوسیدم و آن را داخل جیب پیراهنم گذاشتم. منتظر ماندم که شب شود.

تنها کسی که از مداد رنگی و کاغذ صلیب سرخ استفاده می‌کرد من بودم. به همین خاطر مسئول آسایشگاه مداد رنگی‌ها را داده بود به من و هر کس که لازم داشت از من می‌گرفت. از بدشانسی، من جایی می‌خوابیدم که سربازهای عراقی هر وقت از کنار پنجره عبور می‌کردند مرا می‌دیدند. شب‌ها از ساعت 10 شب به بعد خاموشی اعلام می‌شد. البته چراغ‌ها خاموش نمی‌شدند بلکه این ما بودیم که باید می‌خوابیدیم.

 

alt

 

برای کشیدن این عکس که نیاز به جای امنی بود، بهترین موقع، هنگام خاموشی بود. حالا باید دست به ابتکاری بزنم که هم از دید عراقی‌ها در امان باشم و هم از فرصت به دست آمده بهره ببرم. ملحفه سفیدی که داشتم به صورت پشه بند در آوردم. به طوری که راحت در زیر آن بتوانم به کارم برسم. حتی ماشاءالله که بغل دستم خوابیده بود از کارم سردرنیاورد.

وقتی شروع کردم به کشیدن عکس، تنم هم شروع کرد به لرزیدن! ترس اینکه عراقی‌ها اگر بفهمند، وجودم را می‌لرزاند. در همین فکر بودم که صدای نگهبان عراقی که مرا خطاب قرار داده بود به گوشم رسید: اولک!

من سرم را از زیر ملحفه بیرون آوردم به طوری که قسمتی از بدنم نیز مشخص شد. با دست اشاره کرد، چرا لُختی؟ از اینکه با این سوألش پاسخی به ذهنم رسیده بود خوشحال شدم. قبل از اینکه سوال دیگری از دهانش خارج شود،‌ گفتم: سیدی! جرب. «جرب یعنی: خارش، گال» البته پنجه‌های دستم را به نحوی که بیانگر خارش در بدن دارم، روی دست دیگرم کشیدم.

سرباز عراقی طوری پوست صورتش را جمع کرد که انگار قبلاً با مریضی «گال» دست و پنجه نرم کرده بود. فردا صبح، عکس اصلی را به دوستم برگرداندم و عکسی که نقاشی کرده بودم را به بچه‌های اتاق نشان دادم. وقتی چشم بچه‌ها به عکس می‌افتاد، ترس و شعف به وضوح در صورت‌شان هویدا می‌شد؛ چیزی که خود من نیز در ابتدا به آن دچار شده بودم.

یکی از بچه‌ها که اهل بهبهان بود، یک شب عکس را از من گرفت تا در تنهایی عقده دل واکند. فردا صبح وقتی عکس را از او خواستم، گفت: آقا عظیم گرفت و پاره کرد. آن قدر عصبانی شدم که زبانم بند آمد. رفتم سراغ «آقا عظیم». عظیم وقتی عصبانیت مرا دید مثل همیشه با صبر و حوصله بسیار به حرف‌هایم گوش داد و بعد با لبخندی گفت: تو خواستی با کشیدن عکس دل بچه‌ها را شاد کنی و من با پاره کردن آن جان بچه‌ها را حفظ کردم.

با این جمله عصبانیتم فروکش کرد، ولی از اینکه توانسته بودم بعد از چند سال تصویر رنگی امام(ره) را به بعضی از اُسرایی که به مدت ده سال او را ندیده بودند، نشان بدهم، خوشحال بودم و از انتخاب حاج آقا ابوترابی که عظیم را به شایستگی، به عنوان مسئول آسایشگاه انتخاب کرده بود، لذت بردم.

منبع: وبلاگ لشکر 25 کربلا

ادامه خبر...


اقتصاد، قمار نيست

17 مهر 1391, 06:43

اقتصاد، قمار نيست

 

 چالش نوسانات نرخ ارز، اگر چه ظاهرا با کاهش قيمت دلار از 3500 تومان تا حدي فروکش کرده، اما واقعيت آن است که اين نوسانات زيان‌هاي جبران ناپذيري به اقتصاد کشور وارد مي‌کند که آثار پايداري دارد. اينکه قيمت دلار از 900 تومان به 3500 تومان برسد و بعد، کمي کاهش پيدا کند و در صداوسيما و رسانه‌هاي دولتي در بوق و کرنا شود که دولت موفق به مهار قيمت ارز شد، نشان مي‌دهد که مسوولان محترم، بعضا چشم خود را به روي واقعيات بسته‌اند و اگر هم مي‌دانند نوسانات نرخ ارز، چه آثار زيانباري دارند، حداقل سعي مي‌کنند به روي خود نياورند. اينکه چند نفر به عنوان اخلالگر در بازار ارز دستگير شوند و بعد در مصاحبه با تعدادي از صرافان و عابران خيابان فردوسي، از زبان آنان اعلام شود که اوضاع بازار ارز آرام است دردي را از اقتصاد کشور دوا نمي‌کند.

برخورد با اخلالگران در هر رده، امري مثبت است اما آنچه زمينه عرض اندام چند اخلالگر را فراهم کرده بايد مشخص و با آن برخورد شود چرا که در يک سيستم سالم و قانونمند اقتصادي، امکان نوسانات غيرقابل پيش‌بيني که در آن زمينه سوء استفاده افرادي هم فراهم ‌شود وجود نخواهد داشت. مصداق بارز آن موضوع پرونده تخلف مالي سه هزار ميليارد توماني و همچنين پرونده تخلف در بيمه ايران بود که نشان داد روزنه‌هاي فراواني براي بروز تخلف وجود دارد. موضوع بازار ارز هم از اين قاعده مستثني نيست. در حقيقت سياستگذاري‌هاي ضعيف و عملکرد مملو از اشتباه دولتمردان موجب شد تا زمينه بروز تخلفات اقتصادي فراهم گردد؛ در غير اين صورت، در وضعيت با ثبات، امکان بروز تخلف، کمتر فراهم مي‌شود. اما نکته مهمتري که توجه به آن ضروري به نظر مي‌رسد،پيامدهاي ضعف دولت در کنترل بازار ارز يا جلوگيري از سقوط ارزش ريال در مقابل ارزهاي خارجي است.

بي‌ثباتي در اقتصاد به سود هيچ کس نيست و دود آن به چشم مردم مي‌رود. در شرايطي که بازار ارز پرتلاطم است، نه تنها واردات کالاها به کشور دچار وقفه مي‌شود- کما اينکه در گمرک فرودگاه امام خميني(ره) از چند هفته پيش چنين اتفاقي رخ داده- بلکه برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي در داخل کشور هم با چالش مواجه مي‌شود؛ به طوري که هيچ گونه برنامه‌ريزي دراز مدت و حتي ميان مدت در کشور قابليت تدوين نخواهد داشت. عامل نوسانات بي‌سابقه ارز در کشور، چه شدت گرفتن تحريم‌هاي اقتصادي غرب و بروز محدوديت در فروش نفت ايران باشد و چه سياست‌هاي اشتباه دولت در شرايط دشوار اقتصادي، حاصلش يک چيز است و آن سلب کردن اختيار برنامه‌ريزي از فعالان اقتصادي، بازرگانان و تجار و حتي مردم و البته دولتمردان است. در شرايطي که نرخ ارز و سکه هر روز با نوسانات غيرقابل پيش‌بيني همراه است چگونه مي‌توان انتظار داشت که بتوان با خيال آسوده براي ماه‌ها و حتي سال‌هاي بعدي برنامه‌ريزي کرد؟

فراموش نکنيم که برنامه‌ريزي، اصلي بديهي براي رشد و توسعه کشور است و در شرايط کنوني که حتي براي يک هفته بعد نمي‌توان پيش‌بيني دقيقي از اوضاع اقتصادي کشور داشت، برنامه‌ريزي براي آينده، شبيه يک رويا است. اقتصاد، اگرچه همواره همراه با ريسک است اما نبايد آن را با قمار اشتباه بگيريم. اقتصاد از اصول ثابتي پيروي مي‌کند که در شرايط عادي و با ثبات مي‌تواند سودي عايد فعالان اقتصادي کند و رونق را در زندگي عموم مردم افزايش دهد.

کشوري که نتواند شرايط با ثباتي براي اقتصاد خود ايجاد کند، طبيعتا براي آينده هم نمي‌تواند چشم‌انداز روشن و مثبتي ترسيم کند و اين نکته‌اي است که در حواشي تلاطمات بازار ارز عمدا يا سهوا کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
حمیدرضاشکوهی

ادامه خبر...


براي انتخابات چگونه بايد فضاسازي کرد؟

15 مهر 1391, 06:41

براي انتخابات چگونه بايد فضاسازي کرد؟

راک نیوز »شرايط اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي امروز جامعه پر رويداد ما از چند جهت نگران‌کننده است، اول از آن جهت که بي‌ثباتي اقتصادي و بلاتکليفي به همه اقشار جامعه آسيب مي‌رساند و بر اقشار ضعيف‌تر اين آسيب شکننده‌تر است. شرايط بد اقتصادي همه را نگران و مضطرب نموده و ناامني و ناهنجاري را افزايش داده است و بين مسوولين کشور هم در اين مورد اتفاق‌نظر وجود ندارد. دوم از آن جهت که در شرايط خاصي قرار داريم و حدود 9 ماه ديگر دو انتخابات مهم به عنوان نماد مشارکت مردم در اداره جامعه را در پيش روي داريم. انتخابات شوراهاي اسلامي شهر و روستا و انتخابات دور يازدهم رياست جمهوري و لازم است آرام، آرام فضا را براي ورود به رقابت‌هاي سالم انتخاباتي بگشائيم و سطوح مختلف جامعه را برانگيزانيم براي حضور پرشور و آگاهانه. سوم آنچه که در جهان مي‌گذرد و مطالباتي که ملت بزرگ ايران به واسطه راه استقلال که فرا روي خود گشوده است از يک سو و رسالت اسلامي، انقلابي که در برابر بيداري اسلامي و جنبش‌هاي ضد استبدادي و ضد ديکتاتوري بر دوش دارد، از ديگر سو، شرايطي حساس را پديد آورده است که بايد بسيار هوشمندانه، دقيق و براساس يک راهبرد معطوف به آينده گام برداشت. مهمترين و بلندترين قله اين شرايط، جلب مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات‌هاي پيش روي است که اگر حاصل شود، بستر تحقق ساير برنامه‌ها و تغيير شرايط به نفع ملت و نظام را فراهم خواهد ساخت.

چنين مشارکتي نياز به فضايي مبتني بر اعتماد و آرام را مي‌طلبد. رفتار بر مبناي قانون و همراه با محترم شمردن نظرات و ديدگاه‌هاي گروه‌ها و اقشار مختلف اجتماعي و ايجاد شرايط عادلانه براي ديده‌شدن افکار و انديشه‌ها و شنيده شدن صداها و پاسخگو بودن در برابر سوالات و آماده بودن براي نقد سالم نظرات و عملکردها و تحمل منتقد، مخالف و رقيب مي‌تواند فضاسازي کرده و زمينه مشارکت با نشاط را فراهم آورد. ايجاد چنين فضائي وظيفه قطعي رسانه‌ها به ويژه رسانه ملي و رسانه‌هاي نوشتاري و مجازي و تريبون‌هاي عمومي به ويژه تريبون‌هاي نمازهاي جمعه و مساجد و زيارتگاه‌ها و اماکن عمومي است. اگر چنين فضايي فراهم آيد، نهادهاي مدني و احزاب و گروه‌هاي سياسي امکان نقش آفريني خواهند يافت و همين نقش‌ها است که اگر ايفا شود انسجام اجتماعي و اميد افزايي را به دنبال خواهد داشت. نکته مهم ديگر اعتمادسازي توسط قواي سه‌گانه است، قوه مقننه ابهامات و پرسش‌هاي مردم در مورد قوانين و نظارت بر اجراي آنها را پاسخگو باشد و قوه قضائيه از رسيدگي‌هاي عادلانه منطبق برقانون و رعايت يکسان قوانين براي همه، جامعه را مطمئن سازد و قوه مجريه به شفاف‌سازي فرآيندهاي اجرايي و فراهم ساختن امکان نظارت همگان اصرار داشته باشد و واقعيات زندگي مردم را در نظر گرفته و پاسخگو يا حداقل از نابساماني‌هاي پيش‌آمده در اين ايام عذرخواهي کرده و براي انتقال قدرت به منتخب مردم اعلام آمادگي نمايد.

اخلاق حرفه‌اي در چنين شرايطي از اهميت فوق‌العاده‌ برخوردار است و اخلاق حرفه‌اي يعني توجه به خوبي و بدي و بايد و نبايدهاي عمل مديريتي و اين غير از اخلاق ديني و عقيدتي است که همگان بايد واجد آن باشند. هر مجموعه اعم از قوه مقننه يا قضائيه يا اجرائيه وظايف خود را در برابر قانون و ملت احصا و عملکرد خود را به قضاوت بنشيند و خوب و بد و بايد و نبايد را پاسخگو باشد. اعتماد نتيجه تفاهم بر چنين رويکردي است و اگر اعتماد حاصل شد، مشارکت قطعي است، در فضاي بي‌اعتمادي نمي‌توان انتظار مشارکت و حضور فعال داشت. متاسفانه مسائلي که در روزهاي اخير شاهد آن بوديم در جهت فضاسازي مناسب براي ورود به انتخابات نبود و در چنين فضايي مشارکت واقعي شکل نخواهد گرفت. چالش‌هاي اساسي فرا روي چنين ضرورتي فراوان است. تا دير نشده بايد چاره کرد تا جامعه فارغ از اين فضاي مه‌آلود به ارزيابي ديد‌گاه‌ها، توانمندي‌ها و ظرفيت‌سازي‌ها اهتمام نمايد و به انتخابي دست بزند که مشکلات را حل کند، نه آنکه بر مشکلات بيفزايد.
نویسنده:میرزابابامطهری نژاد
نويسنده : ميرزا بابامطهري‌نژاد

ادامه خبر...


فردا دير است

13 مهر 1391, 08:28

فردا دير است

محمود احمدي‌نژاد پس از 11 ما ه دوري از خبرنگاران داخلي و در زماني كه كمتر از 10 ماه به پايان دوره هشت ساله رياستش بر قوه مجريه باقي نمانده است 150 دقيقه را در اختيار افكار عمومي و نمايندگان آنان قرار داد. همان‌گونه كه پيش‌بيني مي‌شد حضور احمدي‌نژاد در اين نشست خبري چون هميشه داراي حاشيه‌هايي پررنگ‌تر از متن بود. وي به جاي اينكه در قامت يك رييس‌جمهور مسوول كه اينك بيش از هفت سال از دوران رياست‌جمهوري‌اش در كشوري چون ايران گذشته است ظاهر شود و در قبال مسووليت‌هايش كه مورد سوال شهروندان كشورش است و توسط نمايندگان آنان در رسانه‌هاي عمومي مورد پرسش قرار گرفته پاسخ گويد اين بار نيز سعي كرد به جاي پاسخ به سوالات خبرنگاران، خود در جاي پرسشگر قرار گيرد و از آنها سوال كند، يا هنگامي كه پاسخي ارائه مي‌كند، پاسخ‌ها را با الفاظي كه جاي تفسير دوگانه دارد به كار گيرد يا به جاي صراحت در لهجه پرسش‌ها را با ابهاماتي بيشتر براي افكار عمومي به آنها بازگرداند.مهم‌ترين چالش امروز جامعه ايراني وضعيت اسفبار حاكم بر ارزش پول ملي است كه در مقابل ارزهاي خارجي در هفت ماه گذشته به يك چهارم قيمت پايان اسفند 90 سقوط كرده است و اينكه بنابر اظهارات علي لاريجاني در گفت‌وگويش با خبرگزاري فارس در هفت سال گذشته حجم نقدينگي از 65 هزار ميليارد به 395 ميليارد افزايش يافته است و اينكه قدرت خريد طبقه متوسط و اقشار آسيب‌پذير به تمام افتخار دولت و مجلس اصولگرا در اجراي طرح هدفمندي يارانه‌ها، برقراري عدالت و توزيع يارانه‌هاي نقدي ميان آنان بود. اينك وضعيتي است كه در ازاي پرداخت ماهيانه 45 هزار تومان تورمي كمرشكن به آنها تحميل شده است كه نه‌تنها قدرت خريد آنها را افزايش نداده است بلكه بايد با تحمل كاهش قدرت خريد فقري مضاعف را نيز تجربه كنند. اما اينكه بنا بر اعتراض خبرنگاران حاضر در جلسه و كارشناساني كه تشنه توضيحات بالاترين مقام اجرايي كشور براي تحليل ماجرا و راهكارهاي برون‌رفت از آن بودند، همه و همه دست خالي از پاي سخنان ايشان برخاستند و تنها جمله‌يي كه دستگيرشان شد اين بود كه 22 نفر بي‌نام و نشان مسوول چنين فاجعه‌يي در سطح كشور شده‌اند و باعث ايجاد چنين اختلالي كه در هفت دهه اخير در كشور بي‌سابقه بوده است.

به هر حال مردم از كسي كه در اين صندلي استقرار يافته است انتظار دارند با بيشترين شفافيت و بدون پرده‌پوشي به اصلي‌ترين مشكلات مردم بپردازد. اينكه به آنها توصيه شود چند روزي خريد نكنند واينكه امورات توسط يك مافياي بي‌نام و نشان در حال برنامه‌ريزي است، پاسخي درخور اين مردم بزرگ و صبور و بافرهنگ نيست. اينكه ايشان به خبرنگاران توصيه مي‌كند كه چرا اين سوالات را از قوه قضاييه، مقننه و شهرداري تهران نمي‌پرسند نيز در شأن چنين مسوولي نيست. خبرنگاران خود بهتر از هر مقامي واقفند كه چه سوالي را از چه كسي بكنند. طبيعي است كه جناب احمدي‌نژاد به جاي فرافكني و اعجاز ديگران خود در حدود مسووليتي كه پذيرفته است و حتي اصرار به گسترش آن نيز دارد بايد پاسخگو باشد نه اينكه به جاي پاسخ به سوالات سعي كند صورت مساله را پاك كند اما نكته مهم فارغ از روندي كه بر جلسه پرسش و پاسخ 11 مهرماه گذشت اين است كه چرا به چنين موقعيتي رسيده‌ايم. بد نيست كه احزاب و شخصيت‌هاي جبهه اصولگرايي امروز به اين سوال پاسخ دهند و افكار عمومي مردم نجيب ايران را قانع كنند كه چگونه رفتار كرده‌اند تا نتيجه درخشان و شكوفايي دوره حاكميت مشترك اصولگرايان بر قوه مجريه، مقننه و قضاييه در هشت سال گذشته به چنين سرانجامي رسيده است. آيا سكوت اين مجموعه در روزهاي آغازين قدرت گرفتن محمود احمدي‌نژاد و تخطي‌هاي فراوان دولت نهم و دهم از قانون كه بنا به گزارش ديوان محاسبات و سازمان بازرسي كل كشور و حتي در آخرين مصاحبه علي لاريجاني به آن اذعان شد و سكوت مستمرشان در قبال اين تخلف‌هاي فراوان از قانون و ضوابط، دليلي بر ادامه چنين رفتارهايي نيست؟ و آيا نبود ساز و كار مناسب كه زمينه پاسخگويي سيستماتيك به مردم و نهادهاي نظارتي را تنظيم و تضمين مي‌كند دليلي بر چنين رفتارهايي نيست؟ عدم وجود احزاب پاسخگو و تضعيف نهادهاي مدني و احزاب و رسانه در هشت سال گذشته يكي از بزرگ‌ترين دلايل پيدايش و گسترش چنين رفتارهايي است كه اينك هضم آن حتي براي حاميان تمام‌عيار ديروز احمدي‌نژاد، امروز بسيار سخت است. جايي كه امثال نادران، خوش‌چهره، باهنر، مطهري، لاريجاني و شماري از شخصيت‌هاي روحاني و حتي مراجع امكان ادامه حمايت از دولت را بسيار سخت مي‌بينند. به هر حال به نظر مي‌رسد آسيب‌شناسي چنين پديده‌يي امروزه بسيار مهم‌تر از پرداختن به مصداق يك پديده اجتماعي، فرهنگي و اجتماعي است و انتظار مي‌رود كه پژوهشگران و نخبگان حوزه سياست،‌حقوق اساسي، اقتصاد مديريت و جامعه‌شناسي و آشنايان با مباحث و تحولات سياسي و اجتماعي كشور از موضع منافع ملي و امنيت ملي و با درك درست از مكان و زمان و تحولات بين‌الملل به مشكلات امروز كشور نگاهي چاره‌انديشانه داشته باشند.
 
 
 

ادامه خبر...


مردم با گراني ارز چه كنند

12 مهر 1391, 06:34

مردم با گراني ارز چه كنند

در اين شرايط كه همه يكديگر را متهم به كم كاري يا بي تدبيري مي‌كنند كسي نيست كه به فرياد خانواده هايي برسد كه فشار زندگي را بر دوش ناتوان خود تحمل مي ‌كند و صورتشان را در برابر فرزندانشان با سيلي سرخ نگه مي دارند.

کنترل نابسامانی قیمت دلار و ارز؛حالا تبديل به يك آرزو شده اما هنوز اين اميد وجود دارد كه دستگاه‌های ذیربط با فعال کردن بازرسی‌ها از افزایش بی‌رویه قیمت‌ کالاها و اجناس ضروری مردم جلوگیری کنند.

وزرای اقتصادي دولت چندین بار با نمایندگان مجلس در رابطه با نابسامانی قیمت های سکه و ارز و کالا جلسات متعددی گذاشتند که راه حل های آنها راه گشا نبود. و امروز كار به جايي رسيده كه قيمتها لحظه‌اي تغيير مي‌كند وتاثيرات رواني آن دامن اجناس و خدماتي را كه هر روزه جز لاينفك زندگي مردم است مي گيرد.‌

همه از جو رواني ايجاد شده در اين تلاطم ارز، نگران هستند و آرامش و سكوت را براي حل تاخت وتاز دلار بهترين شيوه مي‌دانند اما با در نظر گرفتن اين راهكار،سوال اينجاست كه آيا با بي توجهي به اين جو،اقدامات براي برون رفت از اين اتفاقات توسط مسئولین انديشيده شده است يا همچنان اختلافات سياسي ،اجازه انجام تدابير لازم را نمي دهد.

مجلس در مقابل مسئولين كوتاه نمي‌آيد

محمدحسين فرهنگي نماينده تبريز و عضو هيئت رئيسه مجلس در پاسخ به اين سوال كه در چنين جو رواني زندگي براي مردم منوط به دقيقه‌هايي است كه اجناس تغيير قيمت مي دهند به جام جم آنلاين گفت كه مجلس قطعاً در اين زمينه كوتاه نخواهد آمد و هر كس،از وزير اقتصاد گرفته تا ديگر مسئولين،كه در اين زمينه كوتاهي كرده باشند بايد به نمايندگان پاسخگو باشند.

عضو هيئت رئيسه مجلس با توصيه به مسئولين اجرايي ،در بخش هاي توليد و تنظيم بازار از آنان خواست كه هرچيزي را كه به ضرر توليد كننده و مصرف كننده است بدون ايجاد هرگونه رانت خواري و  زمينه سوءاستفاده مديريت كنند.

وي مديريت مناسب را محور بوجود آمدن يك اقتصاد مقاومتي ذكر كرد و از مردم خواست با چشم تيز بين همه داد و ستدهاي خود را كنترل كرده و چنانچه با مشكلي مواجه شدند آنرا به مسئولين گزارش دهند.

رئيس بانك مركزي عزل شود

مويد حسيني صدر عضو كميسيون صنايع ومعادن نيز با انتقاد از عملكرد رئيس كل بانك مركزي در مورد كنترل بازار تأكيد كرد كه اگر وي در اين زمينه ناتوان است هرچه سريعتر بايد استعفا كند يا عزل شود تا فرد كار آمدتري جايگزين وي شده و كنترل امور را بدست بگيرد.

نماينده مجلس، يكي از اصول قانون را حفظ پول ملي و ارزش آن توسط بانك مركزي عنوان كرد و با اشاره به درآمد ارزي شش سال گذشته كه بالغ بر 600 ميليارد دلار بوده تأكيد كرد: اين انتظار وجود داشت كه با حفظ اين درآمدها تدابيري انديشيده مي‌شد تا چنانچه ما حتي يك ريال در آمد ارزي نداشتيم  با مشكل مواجه نشويم.

نماينده خوي،واردات بي رويه كالاهاي غير ضروري را عامل از دست رفتن دلارهاي كشور دانست وافزود:چرا بايد ارز بصورت غير مستقيم وارد زندگي مردم شود و فضاي سودءاستفاده را فراهم كند.بنابراين بهتر است آقاي بهمني عزل شود تا يك اقتصاددان با تدابير راهگشا هر چه سريعتر جلوي سقوط پول ملي را بگيرد و بازار را كنترل كند.

بي تدبيري عامل گراني ارز است

محمدرضا پور ابراهيمي نايب رئيس كميسيون اقتصادي مجلس نيز بي‌تدبيري بانك مركزي و مجموعه اقتصادي را منجر به افزايش قيمت ارز در كشور عنوان كرد وگفت:اين رفتار فرصتهاي طلايي را براي سفته بازان فراهم كرده است.

وي در توضيح چنين آشفتگي در بازار به مردم  اطمينان خاطر داد كه چنين روندي گذرا است و قيمتهاي بوجود آمده حبابي است و به زودي از بين خواهد رفت.

نماينده كرمان در باره اقدام مجلس براي كنترل بي‌تدبيري ها يادآور شد كه با بررسي هايي كه توسط كارشناسان صورت گرفته طي هفته آينده اقدامات خوبي صورت خواهد گرفت.

فاطمه اميري-

ادامه خبر...


معلمان دارای کلاس و کلاس‌های دارای معلم در گچساران

11 مهر 1391, 07:46

معلمان دارای کلاس و کلاس‌های دارای معلم در گچساران

سال تحصیلی 92-91 از راه رسید و نزدیک به 21 هزار دانش‌آموز در گچساران راهی مدارس شدند تا سرود دانایی را در کلاس‌های معرفت زمزمه کنند.

بدون شک فراهم شدن این بستر به همین راحتی میسور نگشته و ساعات هنگفتی در قالب جلسات کارشناسی (41جلسه معادل 97 ساعت مفید) مصروف گردید و نتایج ارزشمندی حاصل شد و همگان اذعان دارند که آموزش و پرورش عرصه‌ای است که بدون مشارکت جامعه (اولیا، دستگاه‌های اداری، اصحاب رسانه و...) حرکتی کند و ایستایی دارد.

از همه مهم‌تر فراهم شدن محیطی آرام و خالی از دغدغه نیاز مبرم این دستگاه عظیم و مهم است تا بتواند اهداف متعالی که همانا تعلیم و تربیت را به انجام رساند.

البته این دستگاه همچون سایر دستگاه‌های خدمت‌رسان جامعه، بیشتر و بیشتر به انتقاد البته از نوع سازنده، مفید و برخاسته از صداقت و نیز پیشنهاد و راهکار اصلاح‌گرانه نیاز داشته و بقای خود را در این راستا می‌داند.

در مقابل ایجاد حاشیه، تولید دغدغه و درگیر نمودن متولیان آموزش و پرورش به امور غیر ضروری علاوه بر هدر رفت زمان، کم لطفی و تضییع حقوق اولیا و دانش‌آموز خواهد بود و به طور حتم خسارت جبران‌ناپذیری را به این عرصه وارد می‌کند.

از طرفی همه ما به ویژه آنانی که احساس مسئولیت در قبال جامعه دارند وظیفه دارند مانند اصحاب رسانه اطلاع‌رسانی و آنهم دوسویه را به منظور ایجاد تعامل میان جامعه و آموزش و پرورش پی نمایند تا حداکثر ظرفیت‌ها و امکانات در خدمت این دستگاه قرار گیرد و آینده‌ای روشن و شکوفا هویدا گردد.

آموزش و پرورش گچساران ضمن قدردانی از حسن نظر رسانه‌های منصف و آگاه از مسایل آموزش و پرورش انتظار دارد سایر عزیزانی که دستی در عرصه آگاهی‌بخشی جامعه دارند و شاید هم در آغاز راهند آموزش و پرورش را با حسن نظر توأم با اصلاح‌گری رصد نمایند که خود جای تحسین دارد.

حال همه ما واقفیم که عرصه نظام تعلیم و تربیت سوای از سایر دستگاه‌ها حساسیت و در عین حال ارزش و قداست ویژه داشته و نمی‌باید بدون تأمل و تحقیق در مورد همه جوانب آن اظهار نظر کرد که همانگونه که عرض شد خسران بدون جبرانی را متحمل جامعه و در نهایت آینده‌سازان این مرز و بوم خواهد نمود.

لازم می دانیم اشاره‌ای هر چند گذرا به خبر منتشر شده در یکی از سیات‌های محلی مبنی بر نبود معلم در تعدادی از روستاهای این شهرستان و حتی روستاهای پر جمعیت گچساران نماییم:

1- انصاف ایجاب می‌کند منبع خبر نباید از طرف کسانی مانند متوقعان فراقانون باشد که متحمل ضرر شخصی از جانب دستگاهی باشند.

2- منبع خبر باید موثق باشد.

3- خبر نباید از شنیده‌ها باشد زیرا زیر ساخت رسانه دیدن است و مشاهده

در هر حال رشته کلام به پاسخ موارد مطروحه می‌دهیم.

1- مدرسه لقمان در پانصد دستگاه در هیچ شرایطی کلاس با گنجایش 40 نفر نداشته است. ( البته خبر سایت طبق شنیده‌ها است)

2- در روستای آرو در شش پایه فقط یک معلم مورد نیاز بوده و طی مکاتبه با اداره کل متبوع (جلسه 5/7/91 شهرستان) تقاضای نیاز شده است (که منبع خبر سایت بر اساس شنیده‌های موثق است)

3- در دبستان‌های روستاهای بیدزرد و باباکلان هیچ نوع نیازی وجود نداشته و معلم پایه ششم که بومی است مغایرتی با قانون و ضوابط نداشته و طرح این موضوع قداست خبر و رسانه را زیر سؤال می‌برد.

4- تدریس معلم توانمند در دو درس هیچ‌گونه مغایرتی با قوانین نداشته و این امر سابقه دیرینه‌ای در آموزش و پرورش دارد.

5- مدارس دیل از نظر معلم به طور کامل تأمین گردیده است (منبع خبر سایت بچه‌ها بوده‌اند آن هم آنطور که بچه‌ها فهمیده‌اند) مگر نبود معلم قابل فهم، درک و لمس نیست که احتیاج به فهمیدن داشته باشد)

6- خودداری از تدریس در پایه ششم توسط معلمین انتقالی صحت نداشته و هیچ معلم بدون ابلاغ (انشایی یا سیستمی) در آموزش و پرورش گچساران وجود ندارد.

7- در زمینه فارغ‌التحصیلان تربیت معلم نحوه توزیع نیروها و تعیین مکان و اعلام سهمیه برای هر منطقه یا شهرستان به عهده اداره کل متبوع بوده و این شهرستان هیچ‌گونه دخالتی در اجرای آن نداشته است.

8- درخواست نیروی نهضتی برای جبران بخشی از نیازها امری است قانونی لیکن این شهرستان تقاضای کلی از اداره کل داشته و اشاره‌ای به گروه، مکان منبع خاصی را برای تأمین ننموده است که اداره کل خود بر وظایف خویش آشنایی و تسلط داشته و در صورت تقاضای نیرو از طریق مناطق یا شهرستان‌ها خود اداره کل تصمیم‌گیرنده است.

9- بوجود وضعیت اقتصادی موجود و با توجه به تحریم‌ها همه امکانات زیرساختی مدارس دارای پایه ششم تأمین گردیده و خوشبختانه در این شهرستان جای تحسین دارد. علاوه بر آن معاونت پشتیبانی این مدیریت از اوایل شهریور با سرکشی از مدارس به دنبال شناسایی مدارسی است که رایانه مازاد در اختیار داشته و می‌توان بخش اعظمی از نیازهای پایه ششم در مدارس را تأمین کرد. علاوه بر این موضوع پیشنهاد اجرای طرح مینی‌بوس سیار رایانه به منظور تأمین نیاز مدارس روستایی از طریق این شهرستان مورد موافقت اداره کل قرار گرفته و این ابتکار به زودی اجرایی می‌شود.

افراد سخت‌کوش، شفاف‌ساز و آگاهی‌بخش جامعه اسلامی (اصحاب رسانه) مطمئن باشند آموزش و پرورش بنا به رسالت خود در پرورش دانش‌آموزان مدیر فردا، انتقادپذیر این آمادگی را با صراحت و صداقت توأم با جرأت دارد که مشکلات فراروی آموزش و پرورش شهرستان را در چارچوب قانون به اطلاع آحاد جامعه برساند تا نیازی به واسطه های غیر موثق و شنیده‌های غیر مستند نباشد.

در پایان مفتخریم که در آستانه نخستین سال اجرای سند تحول بنیادین بیش از 95 درصد مدارس گچساران از لحاظ نیروی انسانی،فضا و تجهیزات آماده ارائه خدمت آموزشی و پرورشی به دانش‌آموزان عزیز بوده و اولیاء محترم با آسودگی خاطر و اطمینان به خادمین خود فقط و فقط به آبادانی خانه دوم فرزندان خود فکر کنند که آموزش و پرورش بدون مشارکت و تعامل آحاد جامعه یعنی تالاب پس ما به دنبال دریای خروشانیم.

--------------------------

یادداشت از یدالله مرادی

ادامه خبر...


خروس قندي

11 مهر 1391, 06:59

خروس قندي

 
 
نويسنده : علي‌ودايع

 دنياي سياستمداران و ديپلمات‌هاي شيک‌پوش هم عالمي دارد! يک روز دشمن خوني با يکديگر هستند تاجايي که حذف رقيب را به هر طريق ممکن دنبال مي‌کنند و روزي ديگر رفيق شفق.

در اين ميدان هرکس قيمتي دارد اما گروه‌هايي هم هستند که با کمترين قيمت براي منافع خود تن به هر کاري مي‌دهند.

اين موضوع در چهارگوشه جهان، پنج قاره و چندين کشور مختلف موجوديت دارد.

مردم ايران اسلامي، گروهک منافقين را به خوبي مي‌شناسند؛ گروهي با مشي مسلحانه که پس از انقلاب 57 در ايران به دليل حذف از عرصه سياسي جمهوري اسلامي عليه مردم دست به اسلحه بردند و جان مردم غيرنظامي، سياستمداران و حتي نظاميان را در عمليات‌هاي مسلحانه و ترورهاي پراکنده گرفتند.

اين گروه در طول جنگ تحميلي دوشادوش نظاميان صدام حسين در مقابل سربازان وطن ايستادند و در بسياري موارد سعي بر سبقت از ارتش متهاجم عراق داشتند. بازجويي از سربازان ايراني، نيروي نفوذي در خطوط ايراني، شنود مکالمات و ترور فرماندهان جنگ نمونه‌هايي از وطن فروشي گروهک منافقين است.

در نهايت گروهک منافقين در عمليات مرصاد سنگين‌ترين ضربه را تجربه کردند، آنها در طول ديکتاتوري رژيم بعثي عراق در سرکوب شيعيان و کردها حضوري کليدي داشتند. منهاي آمار افرادي که در عراق توسط اين گروهک تروريستي کشته شدند در ايران حدود 17000 نفر، قرباني فعاليت‌هاي مسلحانه اين گروهک شدند.

در روزهايي که اين سربازان ارزان قيمت از اردوگاه اشرف رانده و از آغوش اروپا مانده‌اند، ايالات متحده براي دلجويي، نام گروهک‌ تروريستي منافقين را از ليست تروريست‌ها خارج کرده است.

گروه اتا که براي استقلال ايالات باسک مي‌جنگند و در طول 40 سال باعث کشته شدن حدود 820 نفر شده‌اند؛ با اين که چندين سال است اتا اسلحه خود را کنار گذاشته است و به مشي سياسي روي آورده‌اند، اما اين گروه همچنان يک گروه تروريست تلقي مي‌شود.

از هر زاويه که به عملکرد گروهک منافقين نگريسته شود سوال‌هاي جديدي شکل مي‌گيرد. گروهي که در هزار توي اطاق‌هاي تاريک تودرتو دست به هرکاري مي‌زنند؛ برداشتن رحم زنان، جدا کردن فرزندان اعضاي گروه براي تشکيل ارتش آرماني، پولشويي، موضوعات جنسي و... همه وهمه اين گروه را با بحران مشروعيت درون گروهي مواجه کرده است.

ما ايراني‌ها بعضا دچار حافظه تاريخي ضعيفي هستيم، همانند آن که امروز برخي سياستمداران ايراني فراموش کرده‌اند روس‌ها در کنار بريتانيايي‌ها عليه منافع سرزمين پارس چه جنايت‌هايي مرتکب شده‌اند.

نبايد فراموش کنيم که گروهک تروريستي منافقين هويت ملي و حيثيت خود را به يک خروس قندي صدام‌حسين فروختند تا امروز پس از مرگ ديکتاتور ديروز عراق، شيريني آن روزها طعم زهر بگيرد.

اگرچه منافقين با بحران شديد مشروعيت و مقبوليت دست به گريبان هستند اما همه معاندين در کنار هم، چشم اميد به بحران اقتصادي، فقر و گراني دوخته‌اند. اگر چه ايالات متحده تحريم‌هاي جديدي عليه تهران وضع کرده است اما جمهوري اسلامي حدود 34 سال است که انواع تحريم‌ها را تجربه کرده است اما به راستي آيا فشار اقتصادي و مالي که کشور امروز متحمل مي‌شود از روزهاي دفاع مقدس بيشتر است؟ آيا مسوولين، ماجراي جنگ نفت‌کش‌ها را فراموش کرده‌اند؟

قابل توجه پاستورنشيناني که در 14 شهريور 1391،دلار 3000 توماني را جنگ رواني خوانده بودند است که دلار از 3450 تومان عبور کرده است و سکه با قيمت يک ميليون و سيصدوچهل و پنج هزار تومان، برق از چشمان مردم برده است. در کشورهاي مختلف جهان، مسوولين اقتصادي به تشريح آنچه که رخ مي‌دهد مي‌پردازند و در مقابل مردم پاسخگو هستند.

اين افزايش قيمت ارزهاي خارجي و افول ارزش پول ملي ايران، زنگ خطري است که اگر جدي گرفته نشود مي‌تواند تبعات جدي داشته باشد. گراني دلار موج افسار گسيخته گراني را به اژدهايي بدل مي‌کند که زندگي مردم را تحت‌الشعاع قرار مي‌دهد.

آيا موضوع ارز و سکه آنقدر مهم نبود که مجلس شوراي اسلامي تعطيلات دوره‌اي خود را لغو کند و به بررسي موضوع بپردازد.

اين روزها، بازار شايعات آنچنان داغ است که هرکس چشم‌انتظار اتفاقي خاص در کنار دلار و طلا است. آيا دست‌هاي پنهان و آشکار براي منافع سياسي و اقتصادي با قيمت‌ها اين گونه بازي مي‌کنند؟!

همه بايد بدانند خورشيد، براي هميشه پشت ابر نمي‌ماند و همه چيز روشن خواهد شد و آن روز ماجراي جديد خروس‌قندي علني مي‌شود.

در اين ميان برخي بر سياست ناديده گرفتن موضوع دلار و سکه تاکيد مي‌کنند اما خلاء خبري در نهايت افکار عمومي مردم ايران اسلامي را به عرصه يکه‌تازي رسانه‌هاي بيگانه و معاند تبديل مي‌کند که اخبار يکسويه را در نبود اطلاعات از منابع داخلي، شايعه‌پراکني مي‌کند.

ادامه خبر...


آیا تئوری احمدی نژادیسم به پایان راه خود رسیده است ؟

10 مهر 1391, 08:14

آیا تئوری احمدی نژادیسم به پایان راه خود رسیده است ؟

سیدحکیم تقی زاده:آیا مردم می توانند خدمات دولت احمدی نژاد رابرای همیشه از ذهن خود پاک نمایند؟ آیا بعد از احمدی نژاد رئیس جمهوری خواهد آمد که در شجاعت (سیاست خارجی -استقلال  ازسایرقوا-تصمیم گیری در اوج بحران- حمایت از مجموعه زیردستان)بتواند مانند احمدی نژاد عمل نماید ؟ برای پاسخ به این سوالات و شاید صدها سوال دیگر ناگزیریم تا به برسی منش احمدی نژاد در برخورد با مخالفان پرداخته وآن را ازجوانب مختلف بررسی نمایینم. ظهور مکتب احمدی نژادیسم (اگربتوانیم به معنای واقعی یاخیالی آن رادرذهن بپرورانیم)در جامعه ای که همگان در سالهای گذشته بر ضعف قوه مجریه در برخورد با بحرانها اذعان داشته اند و ریاست براین قوا خود برای گردانندگان آن به یک بحران حاد تبدیل شده بود(برای مثال وقتی اصلاح طلبان از برخوردبا دانشجویان انجمن اسلامی در دوران خاتمی از ایشان گلایه می نمایند ایشان نداشتن اختیار وتوان لازم برای دفاع از این موضوع را مطرح می سازد اگر چه در درازمدت مشخص شد دولت اصلاحات به شعارهای خود نیز پایبند نیست وآنها را به رسمیت نمی شناسد)احمدی نزاد توانست با مدیریت خود بر قوه مجریه اقتدار ریاست جمهوری را برای کسانی که در بدنه این قوا از ضعف و ندانم کاری های  آن رنج می بردند دوباره به آن برگردانده و حتی در آنسوی این فرضیه پارا فراتر از آن نهاده و با بیان اینکه مجلس در راس همه امور نیست و قوه مجریه در راس امور است بزرگترین چالش و تقابل را با بزرگترین نهاد قانونگذاری و نظارت که همان خانه ملت بود مطرح و بتواند مخالفان خود را چندین گام به عقب رانده و در دیدگاه حامیان خود به یک اسطوره شجاع بدل گردد. از دیدگاه مخالفان احمدی نژاد ایجادتصمیمات آنی و کمتر کارشناسی شده در مسائل اقتصادی-تندروی دربرخوردبا مخالفان داخلی و منتقدان سیاسی -تورم و گرانی-افزایش بیکاری و همه و ... مسائلی که گاها ریشه در بحرانها و فشارهای غرب ازجمله تحریمهای اقتصادی جدید دول غربی و اروپای دنباله روی آمریکا ئیان دارد بعنوان یک وزنه سقوط این تئوری یا مکتب جدید است که درشرایطی نهادینه شده است که تنها 8 سال برای گسترش وبیان ان در جامعه زمان لازم بود. احمدی نژاد اینک درآنسوی مرزها به عنوان رجلی سیاسی با اندیشه ها و روشهای اختصاصی برای خود مطرح شده است و حتن وی از ایشان بعنوان یک تئوری پرداز مسائل تاریخی-اقتصادی و اجتماعی-مدیریتی یاد می نمایند . به نظر نمی رسد شجاعت ریاست جمهور احمدی نژاد -ساده زیستی-حمایت از زیردستان- به استقبال بحران و خطرهای بزرگ رفتن-طنز و مضحکه خواندن تهدیدات و برخورد با انتقادات-و... سبب شده است تا قوه مجریه و در راس آن رئیس جمهور به عنوان دومین مقام عالی جمهوری اسلامی ایران  جان و حیات تازه بگیرد و همین عوامل از وی اسطوره ای ساخته است تا سالیان بعد از آن نیز هر شخصی که بر این کرسی تکیه زند با اندیشه اینکه می تواند مانند احمدی نژاد فکرو عمل نماید خود بزرگترین بحران برای وی و دولت ایشان باشد. اینک احمدی نژاد به تاریخ و سیاست درسی خواهد دادکه همگان از آن بعنوان ظهور مکتب احمدی نژادیسم یاد خواهندکرد وبعید است تاقرنها این موضوع از تاریخ -یاد و خاطرجهانیان کنار گذاشته شودوبرهمین اساس دربرگشت احمدی نژاد از آخرین سفربین المللی خود با موجی ازدلگرمی و استقبال طرفدارانی روبه رو می شود که شاید بزرگترین حامیان این مکتب هستند و با شعارهایی از جمله: احمدی ساده زیست-ریشه کن صهیونیست چپ راست کارگزار-علیه خدمت گزار روبه رو می شود.
 راک نیوز :کاربران گرامی آنچه در بالا آمده نظر نگارنده میباشد واین پایگاه خبری براساس اصل امانت داری دخل وتصرفی در آن ندارد.

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟