نويسنده : سيد رضا اکرمي |
1- محرم و صفر که دو ماه تکريم و تجليل از حماسه حسيني و تبيين و تحليل آن بود به پايان رسيد، با سخن امام هشتم درباره محرم به «ريان بنشبيب» شروع شد و با شهادت حضرت که «هيج احزان الطفوف» بود خاتمه يافت و امام خميني رحمهالله که معمار انقلاب اسلامي و معيار آن بود، فرمود «هر چه داريم از محرم و صفر است» فراز و نشيبهاي محرم و صفر گذشت و اربعين ميليوني را در کربلاي حسيني ديديم و جمعيت ميليوني در مشهد براي بزرگداشت دهه آخر و حوادث «رحلت پيامبر اعظم و شهادت سبط اکبر و بضعه الرسول امام هشتم» گذشت و ماه ربيعالاول تحقق يافت. 2- ربيعالاول با «هجرت» نبوي کليد خورد و خداوند «رسول خدا» را از توطئه قريش «واذيمکربک الذين کفروا ليثبتوک اويقتلوک او يخرجوک و يمکرون و يمکرالله و الله خيرالماکرين» در زنداني کردن و تبعيد نمودن و يا کشتن وي آگاهي داد و حضرت خود به دستور خداوند «هجرت» را اعلام داشت و به «غارثور» رفت و علي عليهالسلام را در جاي خود خواباند و «ليله المبيت» اعلام شد و آيه شريفه «و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء، مرضات الله و الله رئوف بالعباد، بقره، 207» مدالي براي علي عليهالسلام شد و سپس با آماده ساختن مرکب و زاد و توشه، عازم «يثرب» شد و پس از ورود «مدينه النبي» نام يافت و رسولالله در «قبا» ظاهر شد. 3- اين فشار و تهديد قريش، نقطه عطفي شد براي رسول خدا و مسلمانان و اسلام عزيز و تبديل به فرصت شد براي يافتن منطقهاي جديد و فضائي نو و گويا دنياي جديد و به ميدان آمدن گروهي تازه با عنوان «انصار» که با رسول خدا پيمان ياري و همراهي بسته بودند. قرآن مجيد واژه «هجرت و مهاجرت و مهاجرين» را واژهاي سياسي نمود و حالت قاعده و ضابطه يافت و امام علي عليهالسلام فرموده بود «والهجره قائمه علي حدها الاول» که ديگر هجرت اصل است و اساسي و براي اساس ايمان و هجرت و جهاد «ولايت» پديدار ميآيد و هر کس ايمان و جهاد را پذيرا شود ولي هجرت را جدي نپذيرد، از ولايت دوراست و «مالکم من ولايتهم من شيء» ميشود. 4- موارد استعمال «هجرت» در آيات و روايات و تاريخ، به وضوح نشان ميدهد که هجرت ميدان وسيع و باز و ابعاد گسترده و متنوعي دارد که خداوند اعلام ميدارد «و من يهاجر في سبيلالله، يجد في الارض مراغماکثيرا واسعه» هجرت در راه خدا، جولا نگاه بسيار و وسيع را پديدار ميسازد که هجرت علمي داريم، هجرت سياسي داريم و هجرت فکري و فرهنگي و اقتصادي و اخلاقي و اعتقادي و جغرافيائي در هجرت رسول خدا همه اين موارد را يافتيم، کار به جائي رسيد که رسول خدا، دهها نامه و مکتوب دعوت و هدايت به اسلام را براي عالمان و حاکمان و رئيسان قبائل و کشورها نوشت و «مکاتيب الرسول» خود عنواني جديد شد و ديديم که امام خميني رحمتالله عليه، براي گورباچفنامه نوشت و او را به اسلام محمدي دعوت نمود، امام علي از مدينه به بصره و کوفه رفت و در نهايت در کوفه استقرار يافت و امام عصر عليهالسلام همين کوفه را مرکز حاکميت جهاني خود قرار ميدهد. امام خميني رحمهالله عليه ناخودآگاه حالت هجرت و مهاجرت يافت و از قم به ترکيه و از ترکيه به نجف و از نجف به نوفل لوشاتوپاريس رسيد و بيش از صد روز در آنجا استقرار يافت و با جهان به گفتوگو نشست و حصارهاي محدود ايران و عراق کنار زده شد و دعوت وي جنبه بينالمللي يافت و در کوتاهترين زمان، انقلاب اسلامي ايران به پيروزي رسيد. سير تاريخي هجرتهاي مثبت، برکات و دستاوردهاي بسيار را با خود دارد و حقايق بسيار را اعلام ميدارد. 5- استاد مطهري در سخنراني خود«المهاجر منهاجر السيئات» را مطرح کرد و اعلام داشت، بايدهرگونه آلودگي و ناهنجاري را کنار گذارد و از آن فاصله گرفت که اين آلودگي، غبار و غصه و کدورت، به وجود ميآورد و مانع تابش روشني نورمحمدي ميشود. جاذبه، اصلي است براي فراخواندن و گردآمدن و تبادل انديشه و تعامل عملي و تعاون داشتن و دافعه نيز قاعدهاي است براي دور نمودن موانع گردآوري، که اين ناهنجاري ها، سيئاتاند و هرگونه گناه و عصيان و اختلاف افکني و فرافکني و قانون شکني و ستيزه جويي را با خود دارد. بايد از انديشه و انگيزه و ايده و اخلاق و سخن و رفتار ناروا فاصله گرفت و با سالم سازي فکر و فهم و فقه و عمل به حداکثري رسيد، به فرموده آيتالله مظلوم بهشتي«جاذبه به حد کمال داشت و دافعه به حداقل» و رسول الله در مدينهالنبي کانون فکري و فرهنگي مسجد سازي را پديد آورد و جمع و جماعت و جمعه و جهاد، را به وجود آورد و «نماز» را معراج نمود براي پويائي و پايائي و پايداري، با قبائل در مدينه و حتي «يهوديان و نصاري» پيمان بست و پيمانها را محترم شمارد، مگر اينکه آنان پيمان شکني نمايند. عقد اخوت با مسلمانان به جود آورد و مهاجران و انصار را برادر معنوي «انما المومنون اخوه» ساخت و علي عليهالسلام را برادر خود ساخت همه چيز به برکت هجرت تغيير کرد و از حالت رخوت و سکوت و رکود خارج شد و سبقت و سرعت و مغفرت «فاستبقواالخيرات، و سارعوا الي مغفره من ربکم وعرضها السموات و الارض» به وجود آمد، مقايسه 13 سال بعثت رسول خدا در مکه و ده سال هجرت حضرت به مدينه را در برابر خود قرار دهيم توفيق شيخ طوسي در هجرت از بغداد به نجف و هجرت «آيتالله شيخ عبدالکريم حائري» و هجرت «آيتالله بروجردي» از اراک و بروجرد به قم بنگريم. |
ماندانا عصری - پرورش قدرت بیان نقاشی فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست بلکه با درک و شعور نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن بهتر میشود. در حقیقت میتوان گفت کودک در ابتدا مهارت کافی ندارد. بنابراین نمیتواند خوب نقاشی کند. به همین دلیل حتی اگر از یک فرد بالغ بخواهیم با پاهایش خانهای رسم کند حتما اثری درهم و برهم خواهد شد، اما باز هم این خانه بسیار کاملتر از نقاشی یک کودک است. با وجود این کودک از آغاز خط نگاریهای خود، سه وجه چشم، مغز و دست را به کار میاندازد تا به لذت برسد. در این نقاشی هم تصویر خورشید و آسمان مشاهده میشود که همانطور که در بالا گفته شد، به ترتیب از امنیت، گرمی و پاکی که بر زندگی کودک حاکم است، حکایت میکند. البته از آنجا که کودک خورشیدش را در بالاترین قسمت نقاشیاش تصویر کرده میتوانیم به این نکته برسیم که او میخواهد اهداف و مقاصد آینده خود را نشان دهد. خطوط سرازیری که به نوعی انگشت آدمکهاست میتواند خستگی کودک را نشان دهد و باز در اینجا تعارض دیگری مشاهده میشود. پاهای یک آدمک باز و پاهای آدمک دیگر بسته است. پاهای باز و با فاصله نماد اعتماد به نفس کودک است و پاهای بسته و کم فاصله از کمبود اعتماد به نفس خبر میدهد. خطوط شکسته و زاویهداری که در تصویر به چشم میخورد چالاکی صاحب نقاشی را نشان میدهد. چشمهای بزرگ آدمکها نشانه برونگرایی و کنجکاوی اوست. مورد دیگری که در این نقاشی برای ما اهمیت دارد خطوط منحنی لبهاست که به ملایمت این کودک اشاره دارد.
به طور کلی خورشید در نقاشیهای کودکان نشاندهنده امنیت و خوشحالی کودک است و از گرمی و رابطه مطلوبی که میان پدر و فرزند برقرار است، حکایت میکند. در واقع به نظر میرسد این کودک رابطه خوب و راضیکنندهای با پدرش دارد. از سوی دیگر آسمان نیز که در این نقاشی به وضوح دیده میشود، نماد الهام و پاکی دنیای اوست. در طرف راست نقاشی، تصویر درخت را میبینیم که تنه باریکی دارد. اینکه کودک درخت را در سمت راست ترسیم کرده، به نوعی نشاندهنده فرار او از گذشتهاش است اما در عین حال نقش درخت به حمایت مقتدرانه پدر و همانندسازی کودک با شخصیت پدرش، اشاره میکند. تنه باریک درخت سازگاری مشروط صاحب نقاشی را نشان میدهد و چون شاخهها تا اندازهای نوک تیز، ترسیم شدهاند، میتوان حدس زد که کودک تا اندازهای پرخاشگر است. خانهای که این کودک کشیده نسبت به سایر اجزای نقاشی، چندان بزرگ و با ثبات نیست که میتواند حاکی از طرد زندگی در خانهای باشد که او در آن زندگی میکند. با این حال او دودکش خانه را نیز نقاشی کرده است و با این دودکش به میل خود برای افزایش گرمای روانشناختی محل زندگیاش اشاره میکند. در واقع دودکش در نقاشی همه بچهها یک نماد مثبت است. در خانه نیز نشان میدهد صاحب نقاشی میخواهد با دیگر ارتباط برقرار کند و تعامل اجتماعی داشته باشد و در انتها میتوان به مثلثی که کودک به عنوان سقف خانه نقاشی روی کاغذ آورده اشاره کرد و گفت این بام نشانگر این است که کودک فضای تخیلی برای خود دارد.
نوشته ی شهریار جمالی فر رئیس انجمن علمی برق و کامپیوتر استان کهگیلویه
و بویراحمد:
چاپار ،نام بسیار زیبای سرویس ایمیل ملی است که هم اکنون دوشادوش سرویس
های ایمیل بزرگ دنیا ،همچون yahooوgmail به کاربران خود در ایران سرویس
می دهد ، البته درست است که انعطاف پذیری chmailیا همان "چاپار ایمیل"
نمی تواند همچون انعطاف پذیری سرویس های قوی ذکر شده باشد ولی این انعطاف
کمتر از آنها نیز نیست، ولی خوب است که کاربران اینترنتی در کشورمان از
سرویس پست الکترونیکی چاپار استفاده کنند ،تا مشوق مدیرانی باشد که به
مدیریت این سرویس پست الکترونیک می پردازند تا خدمات بیشتری به کاربران
ارائه دهند.،با این حال چاپار هنوز در میان کاربران ایرانی خصوصا
کاربران استانمان کهگیلویه و بویراحمد، ناشناخته مانده و مورد بی لطفی
قرار گرفته است بطوریکه می توان گفت استفاده از این سرویس پیام
الکترونیکی در استان کمتر از 0.1% می باشد .
گفتنی است که سرویس ایمیل چاپار هم اکنون این امکان را برای کاربرانش
فراهم کرده تا بتوانند از طریق ایمیل خود بتوانند پیام (SMS)بفرستند و
برعکس . برای این کار باید یک حساب کاربری در چاپار ایجاد و با استفاده
از راهنمای موجود در این سرویس پیام الکترونیکی تنظیمات این کار را انجام
دهید.
برای ایجاد حساب کاربری در چاپار ایمیل به آدرس زیر مراجعه کنید.
www.chmail.ir
سیدعبدالجواد موسوی -این روزها همه شده اند طرفدارحریم مقدس خانواده وهرچه بی اخلاقی وبی ناموسی موجود درجهان را دارند نسبت می دهند به سینماگران. خب،الحمدلله منشاء بی ناموسی وخیانت وبی اخلاقی وزنای محصنه وغیرمحصنه هم کشف شد وحالامی توانیم باخیال راحت برویم بقیه مشکلات بشرراحل کنیم. ازوقتی اداره جهان را برعهده گرفتیم این یک قلم یه خورده مارانگران کرده بود که بحمدلله سرچشمه فسق وفجورشناسایی شد وباخشکاندن آن دیگربرای همیشه خاطرمان آسوده خواهدشد. حال وحوصله شوخی ندارم ولی یک نگاهی به رسانه های خبری وتحلیلی بیندازید تامتوجه عرایض بنده بشوید.سهل انگاری یا اجازه بدهید کمی زمخت تربگویم ساده لوحی تا بدین حد؟یعنی جدی جدی جامعه ما پاک وپاستوریزه است وفقط سینماگرانند که دراین میان دارند شیطنت میکنند واین جامعه سالم را وارونه جلوه میدهند؟من هم خیلی دوست می داشتم جامعه ما همین چیزی باشدکه دوستان اخلاق مدارما می گویند ولی چه کنم چشمانم چیزدیگری می بیندوگوشهایم حرف هایی خلاف تبلیغات دوستان می شنود.همین چندروزپیش ازیکی ازدوستانی که دفترازدواج وطلاق دارد پرسیدم اوضاع واحوال چه طوراست؟گفت دریک ماه اخیر64طلاق داشته ایم و2ازدواج. آن هم ازدواج رجوعی.یعنی 2زوجی که پیش ازاین طلاق گرفته بودند پشیمان شدندوبرگشتند سرخانه زندگیشان.اگرنقل قول دوست من نمیتواندحجت موجهی باشدمیتوانم به مشاهدات شخصی ام اشاره کنم واینکه اغلب دوستان ما که درسالیان اخیرازدواج کرده اند زندگی موفقی نداشته اند.ممکن است بگویید مشکل ازدوستان توست، برودوستانت راعوض کن.خب،با این شیوه بحث کردن راه به جایی نخواهیم برد. چون ممکن است من هم عصبانی شوم وبگویم این عزیزانی که این روزها مدافع خانه و خانواده شده اندوسنگ اخلاق رابه سینه می زنندوسینماگران رابه هزارویک چیزمتهم می کنند خود کارنامه درخشانی دارندکه ...حاشاوکلاکه من به شیوه این عزیزان مدعیان مسلمانی متوسل شوم وبرای اثبات مدعای خود چنین کنم که آنان می کنند.فرمود:ازکوزه همان برون تراودکه دراوست. میزان دعوی هرکس عمل اوست ونه شعروشعارکه اگربه شعروشعار باشدهمه مدعی پاکی ودرستی اند.باری،کوران وکران هم می دانندکه ازلحاظ اخلاقی وسلامت اجتماعی اوضاعمان اصلا مناسب نیست. اماطبق معمول چنین مواقعی ترجیح می دهیم که به جای پرداختن به پای بست خانه به تزئین نقش ایوان بپردازیم. ایرادی هم ندارد.همه ما به چنین اوضاع مضحکی عادت کرده ایم.اما نامردیست که علاوه برپرداختن به نقش ایوان یقه مشتی سینماگربدبخت رابگیریم که هرچه فسق وفجوراست زیرسرشماست. من نمی گویم سینمای ما بی عیب ونقص است. سینمای ما هم مثل بقیه چیزهایمان.ولی این که همه معضلات رابیندازیم گردن سینماگران نه درست است ونه انصاف.الان ظاهرا دیوارسینماگران ازبقیه کوتاه تراست .هرکه می خواهد اسمی درکند وسری توی سرها دربیاورد و دربرنامه پربیننده "هفت" حضورپیداکند به این بیچاره ها بدوبیراه می گوید. این وسط دوستان این قدرهولند که متوجه تناقض گویی خودشان هم نمیشوند.ازیک طرف می گوینداین سینما چون ارزشی نیست اصلا مخاطب ندارد وازطرفی دیگرمدعی اند همین سینما جامعه را به سیاهی وتباهی کشانده است.
ادامه خبر...به سروان. به بالا سبز. به شهر زاده از بدو تولدخفته در خاکم. تمدن به تاراج رفته اجدادی. به زادگاه آوار رفته زیر مشت خاک خودخواهی. به کوزه های شکسته، سنگهای نبشته. به نقش و نگارهای تراشیده با انگشت هنردستان پر گوهر.
آنان که تو را دیده اند، واقف شده اند، چگونه بیگناه، اینگونه مدفون و پنهان شده ای؟ آنان که روزها برای دیدن دستان هنرمند آمدند و ندیده و ناامید رفتند. تو را در خاک یافتند و آفریدند در باورشان، تو از تمدن ما بوده ای! جای تو برای دفن شدن تاریخ کافی نیست! جای تو در خاک نیست؛ برای چه مانده ای؟ زیر خاک ماندن؟ جای گرم و راحت آسودن؟ برای چه می خواهی باشی؟ بودنت برای چیست؟ برای کیست؟ کودک درونی هر رهگذری، آدمی، دیده ای، شنیده ای، متعصبی، بی تعصبی، بی خیالی، از تو می پرسد جای چه کسی نشسته، اینچنین مسکوت خرامیده ای؟ در چه فرو رفته ای؟ برای که مانده ای؟ برای که بی صدا می خوانی؟ صبر پرصلابتت را، به چه قیمت خریده ای که اینگونه خفته ای! کدامین مقداری از ارقام مقدور بوده، اینقدر با قائده، قادر به قفل دهانت نموده؟ دل به حال دلی که می داند و می سوزد ، نباید سوخت! دل به حال دلی باید سوخت، که نمی داند برای چه سوخته؟ برای چه کسی سوخته؟ چگونه سوخته که شعله های آتشینش را ندیده؟ تا کی باید بسوزد؟ نمی داند به کجا باید رفت؟ سوختن از آتش احساس، غرامت گرانی دارد. تا ابد در گرو نادانی اش، خواهد سوخت. تو این انتظارکشنده را، چگونه تاب می آوری؟ چگونه می توان عشوه گر گنجینه ات باشی؟ وجودت را نادیده بینگاری؟ تو با قلعه ویرانیت، رویای جانفزائی از آبادی دیده ای؛ آباد در آبادی. شهر در آبادی دور افتاده، نامیده.
برون آی!!! فریاد زن! فرهاد بیستون را! عقده ات را، گره، گره، بگشا! مگذار از بی زبان بودنت، معرکه بگیرند؟ مگذار گمان ببرند، گنگی؟ نمیدانی؟ شهامتش را نداشته ای؟ مگذار دانا بودنت را به نادانی تعبیر کنند؟ مگذار آماس چرکین عقده ات، بلای نابودی ات باشد؟ مگذار بینگارند سکوتت، خشنود بودنت، از اینچنین بودنت است؟ مگذار بپندارند، از بی پناهی، پناهیدی تا پنهان بمانی! مگذار سکوتت، پشیمانی سالهای آزگار را بیاورد؟ مگذار سنگ گورت را نانوشته بگذارند؟ من مباش. تو خودت باش!...شجریانی ها، حنجره شان را به تو بخشیدند، تا تو فریاد براری! بانگ آگاهی خادم شریعتت را بشارت بدهی...و تو ای لیدوما...
رقیه نظری- دانش آموخته جغرافیا- نورآباد ممسنی
ادامه خبر...در دهههای اخیر مشکلات اقتصادی و صنعت کشور به صورت ریشهای حل نشده است. در هر دورهای راهکارهای مقطعی ارائه شده ولی به دلیل عدم شناسایی دلایل اصلی ایجاد کننده آن مشکلات، همان معضلات به شکل دیگر و در ظاهری متفاوت خود را نشان داده است. اما زمان آن رسیده است که نقطه پایانی به این رویکرد گذاشته و مسایل و مشکلات پیش رو به صورت اساسی حل و فصل شود. این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه زیر ساختها و بسترهای لازم برای توسعه اقتصادی و صنعتی و بنگاههای اقتصادی شناسایی و این زیر ساختها با پذیرش عمومی نهادینه شود.
در سالهای اخیر اصرار بر ترسیم وضع مناسب از صنعت و انکار مشکلات حاکم بر صنایع کشور از سوی مسئولان اجرایی باعث شده است کشور در بحرانی عمیق به نام رکود نفس بکشد. صنعتگران و فعالان بخش خصوصی نیز که این روزها با نگرانی روند حاکم بر اقتصاد کشور را نظاره میکنند نمیتوانند تصمیم درستی برای آینده صنعت کشور اتخاذ کنند.
باید به این نکته نیز توجه کرد که هیچ مسکنی تاکنون باعث درمان بیماری مزمن نشده است، بیماری مزمن صنعت ما هم علاوه بر فرسودگی و حضور پررنگ دلالان در کنار بخش صنعت که آثار سوء این حضور (رانتخواری بنام تولید! ) هر روز لطمه سنگینی به صنعت میزند ، متأسفانهعدم ارائه به موقع تسهیلات و اظهار نظرهای برخی مسوولان اوضاع را برای صنعت دشوار تر کرده است به طوری که صنعت در ایران حال و روز خوبی نداردومی توان گفت صنعت کشور این روزها حال بیماری دارد که بهرغم نسخه ها و تجویزهای مختلف، نه تنها روزگارش بهتر نشده بلکه حالش همچنان رو به وخامت میرود.
وضعیت و شرایط پیش روی صنعت کشور دشوار و پیچیده شده است و از کارهای کارشناسی مبتنی بر ساختارهای نظام مند علمی و روشن برای حل مسایل کلان اقتصادی اخبار برجسته و امیدوار کننده کمتر به گوش میرسد به خصوص این زمان که دستاوردهای سوء مدیریت به صورت متورم و تصاعدی خود را نشان میدهد عدهای بر این باورند که بر شمردن مسایل و مشکلات مفیدنخواهد بود.
با توجه به اظهارات نمایندگان مجلس به عنوان نمایندگان مردم در سراسر کشور و همچنین فعالان صنعتی کشور در بخش خصوصی وعده هایی که برای حمایت از تولید به ویژه در دوسال گذشته از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها داده شده است محقق نشده است.با توجه به ارائه آمار از سوی دولت مبنی بر پرداخت سهم تولید از هدفمندی اما این ابهام برای صنعتگران وجود دارد که این حمایت ها چگونه و به چه کسانی داده شده است.سوالی که هم نمایندگان خانه ملت و هم صنعتگران به دنبال آن هستند و بارها اعلام می کنند که در صورت ارائه تسهیلات از سوی دولت، گزارش عملکرد پرداخت سهم تولید را ارائه دهد.
ماندانا عصری ،همکار رسانه ای این پایگاه خبری در یاداشتی آورده:
دلنوشته ای برای این دلتنگی بزرگ و همیشگی !
به هیشکی برنخوره !
این فقط استنباط منه که ...
شاید:
اونایی که می تونن واژه های دردمندی رو زیبا ادا کنند،
رقصِ سکوتِ
سطحِ چاهِ آبی رو می بینندکه فقط بازتاب خنده خورشیدهِ ...
خنده ی خورشید زیباست ،
امّا وقتی میره ، دلتنگی داره ...
و میشه هزاران
هزار واژه و جمله ی زیبا
برای این دلتنگی گفت و سرود... !
ولی اونایی که یه بارِ سنگینی رو با طناب تحمّل
به قعر چاهِ دلشون انداختند
می دونن که هیچ کدوم از اون واژه ها ،
به درد این
سنگ نمی خوره..!
اونا ، تنها با خنده ی خورشید می خندند
و با رفتنش ،
به انتظار فردا می مونن ،
تا بازم بخندند...
تا سطحِ چاه
به هم نخوره ،
و کسی ته دلشونو نبینه...!
حبیب الله عسکراولادی در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت:
برادر عزيز و ارجمند حجت الاسلام والمسلمين رسايي با سلام و ادب ويژه چند نكته را كه شما بهتر از بنده ميدانيد متذكر ميشوم. خداوند در قرآن كريم فرموده است: و ذكر فان الذكري تنفع المومنين( ذاريات 55). اميدوارم تذكر برادرانه و صميمانه سودمند باشد. انشاء الله
1- جنگ نرم دشمن عليه ملت ايران كه پس از پايان جنگ 8 ساله دشمنان اسلام و ايران عليه موجوديت انقلاب آغاز شد، مختصات و ويژگيها وعلائم خاص خود را دارد كه اگر نتوانيم آنها را درست شناسايي كنيم ممكن است بيآنكه بخواهيم در زمين دشمن بازي كنيم و آنها ما را بازي دهند.
2- وقايع تلخ 18 تير 78 نشان داد استعدادهايي در درون جمهوري اسلامي وجود دارد كه دشمن طمع كرده تا آنها را به سربازي بگيرد.
دشمن با هوشمندي اين استعداد را ضميمه كينهتوزيهاي منافقين، سلطنت طلبها ، بهائيان و كمونيستهاي از خدا بيخبر كرد و براي نظام يك تهديد امنيتي ساخت. اما مردم عزيز ما اين تهديد را به فرصت تبديل كردند و تست دشمن را با قيام تاريخي و حماسي 23 تير سال 78 با موفقيت پشت سر گذاشتند و نشان دادند كه جلوتر از برخي نخبگان بيتوجه به فريب دشمن حركت ميكنند و كوتاهيها و احيانا خواب آلودگيهاي آنها را با بصيرت خود و با حضور در صحنه جبران ميكنند.
3- دشمن با اين شكست تاريخي به پستوهايي خزيد و 10 سال روي يك فتنه ديگر سرمايهگذاري كرد و براي انتقام از شكست خود در 23 تير 78 به بهانه رقابتهاي سياسي انتخابات رياست جمهوري سال 88 به ميدان آمد. آنها از قبل شروع كردند به سربازگيري و متاسفانه برخي بيتوجه به نيرنگهاي دشمن از خيمه ولايت و انقلاب عملا خارج شدند و از روي غفلت به سربازي در پادگان حريف گرفتار شدند.
4- اينكه ما با ساده انديشي فكر كنيم دراردوگاه ما كسي مفتون فتنهگريهاي دشمن نشد و همگي پاك و صالح ماندند، درست نديدن كل معادله فتنه است. نقشه دشمن اين بود كه به شكاف رقابتهاي سياسي وارد شود، آنها را فعال نگه دارد و هر دو را به سمت افراطيگري ببرد. آنها بستر منازعات را براي نشستن شتر فتنه مهيا ديدند. از غفلت ، جهل منجر به لجاجت، عصبانيت وخشم و كينهتوزي برخي بهرهها بردند و شد آنچه نبايد ميشد. ترديدي نيست كه ميبايست با اين شرارت در دو بعد حقوقي و سياسي بر خورد مي شد وفتنهگران سرجاي خود مينشستند . در بعد حقوقي دادگاهها برگزار شد و كساني كه اهل فتنه بودند به زندان و مجازاتهاي مشخص محكوم شدند. دربعد سياسي مردم شرارت منافقين، سلطنت طلبها و ضد انقلاب وغفلت زدگان را نيز رصد كردند و در قيام تاريخي 9 دي در برابر آنها ايستادند و كار را يكسره كردند.
دراين معركه عمارهاي تاريخ معاصر به ميدان آمدند و به نداي تاريخي "اَين عمار"هاي رهبري معظم انقلاب پاسخ دادند و نگذاشتند توطئه دشمن درغلبه نبرد نرم عليه ملت عملي شود.
برادر عزيز آقاي رسايي، نطق شما در مجلس در واكنش به فرايند رسيدگي به جرايم مهدي هاشمي را در دو نوبت خواندم . اينجانب نميخواهم وارد نقد حقوقي ماهيت نطق شما بشوم.اما چند نكته را از باب مختصات جنگ نرم ياد آوري ميكنم. الف- موضوع اصلي جنگ نرم سربازگيري از دشمن است و ما نبايد در اين جنگ دشمن را در اين سربازگيري ياري رسانيم. براي پرهيز از اين غفلت بايد بدانيم در آن سوي نبرد آمريكاي جنايتكار و رژيم صهيونيستي روسياه و انگليس مكار قرار دارند و در اين سوي نبرد، رهبر مظلوم انقلاب هدايت، رهبري ومديريت نبرد نرم را به عهده دارند. ما بايد گوش به فرمان ايشان باشيم واگر تندتر از ايشان حركت كنيم همرديف مارقين ميشويم كه دراين صورت احتمال خروج از دين وجود دارد و كندتر از ايشان هم حركت بكنيم ، اين فاصله ما را به دره نابودي ميكشاند و بيترديد اگر كسي همراه ايشان باشد به حق خواهد رسيد.
المتقدم لهم مارق، و المتاخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق . اگر در جنگ جمل ونهروان پيروان علي (ع) به اين قاعده عمل ميكردند شايد در صفين در دو قدمي فتح خيمه معاويه ترديدها باعث نميشد كه جنگ "سخت" بُرده را به يك جنگ "نرم" فريبكارانه ببازند.
لحن شما در اين دو نطق حكايت از اين دارد كه قدرت خارق العاده رهبري در مهار نبرد نرم دشمن را دقيق و روشن در محاسبه نداريد.
ب- نقد شما به مهدي هاشمي يك مسئله است و تسري آن به آيت الله هاشمي رفسنجاني و خانوادهاش كه اكنون با حكم رهبري در درون خيمه نظام و در مسند رياست مجمع تشخيص مصلحت نظام نشسته است مسئلهاي ديگر. اين لحن نشان ميدهد شما از اين حضور( درخيمه نظام و رهبري) خشنود نيستيد. اين درست جايي است كه ممكن است در اثر يك غفلت انسان در راهبرد دشمن در جنگ نرم عمل كند.
ج- ما اكنون در پيچ تند وحساس وخطير تاريخ قرار داريم. در نقد فتنه و انحراف بايد دقت كنيم اولي را مظلوم نكنيم و دومي را تا مرز سياه نمايي عملكرد دولت وحتي نقد رئيس جمهور جلو نبريم. ما بايد درخط روشنگري حركت كنيم . خط روشنگري و بصيرت افزايي، رهبري را در اقتدار و مسلط به اوضاع و نقشههاي دشمن مينشاند. د- البته تمام شخصيتهاي نظام در معرض نقد مردم و نخبگان هستند و خود را بايد براي پاسخگويي آماده كنند. اما ما هم بايد جانب انصاف و عدالت را رعايت كنيم ودر نقد آيت الله هاشمي رفسنجاني حريم گفتههاي امام(ره) و رهبري را در مورد ايشان نگاه داريم. بويژه اين وصيت امام(ره) كه: " ميزان حال فعلي افراد است" . و- مراقبت شما در سخن گفتن و نطق در مجلس بهعنوان روحاني، نماينده مجلس وعضو كميسيون اصل 90 بايد مبتوني بر رعايت دقيق موازين شرعي و قانوني باشد. قبل از محكوميت و راي نهايي دستگاه قضائي در مورد فرد متهم سخن گفتن مبناي قانوني ، انساني و اخلاقي ندارد و فضاي كشور را در آستانه انتخابات ملتهب و متشنج كردن با اصول راهبردي مقام معظم رهبري سازگار نيست. هـ - همچنين لحن شما در نقد نهادهاي قانوني نظام در پيگيري فرايند حقوقي جرايم مهدي هاشمي نبايد بهگونهاي باشد كه دشمنان نظام را شاد كند و همان رفتاري را كه اشرار اهل فتنه در نقد دستگاه قضائي يا ديگر نهادهاي نظام داشتند در ذهنها تداعي كند. ما و شما به نظام و رهبري وفا داريم و اين وفاداري بايد در موضعگيريها و رفتار سياسي ما و حتي لحن نقدهايمان تجلي داشته باشد.
نویسنده: فرزانه ابراهیمی
دانشجوی رشته اقتصاد بازرگانی دانشگاه خلیج فارس
محمدرضا مخبردزفولی در جلسه مشترک کمیسیون بهداشت و درمان و کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی با دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، با بیان اینکه در شورا تحقیقات زیادی برای بررسی موضوع کنترل جمعیت انجام شده است، گفت: از منظر عالمان جمعیتشناسی نرخ رشد جمعیت کشور با چالش جدی روبروست که باید از لحاظ فرهنگی و امنیت ملی نیز مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: پس از کار تحقیقاتی در رابطه با کنترل جمعیت، این موضوع قابلیت طرح در صحن شورای عالی انقلاب فرهنگی را پیدا کرد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه زمانی این موضوع کنترل جمعیت مطرح شد، برخی در مورد آن ابهاماتی داشتند، تشریح کرد: پس از آنکه به صورت کاملا علمی و با مستندات مراکز داخلی و مراکز بینالمللی تحقیقات کنترل جمعیت ارائه شد، شورای عالی انقلاب فرهنگی 4 جلسه کامل را به بررسی موضوع کنترل جمعیت اختصاص داد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به برنامه اول توسعه اشاره کرد و اظهار داشت: در برنامه اول توسعه مقرر شده بود که میزان باروری کل از 6.4 موجود زنده به 4 موجود زنده در سال 90 برسد.
وی افزود: از سال 1365 قرار بود نرخ رشد جمعیت از 6.4 کاهش یابد و در سال 1390 به 4 درصد برسد، ولی در سال 1371 این نرخ رشد به 4 فرزند رسید.
مخبردزفولی ادامه داد: در آن زمان مرکزی برای رصد نرخ رشد جمعیت وجود نداشت که مستمرا نرخ رشد جمعیت را رسیدگی کند، لذا موجب شد نرخ باروری و رشد جمعیت در سال 90 به 1.8 و در بعضی موارد به 1.6 کاهش یابد.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه نرخ رشد فعلی کمتر از 2 فرزند است، تصریح کرد: این موضوع به عنوان یک خطر محسوب میشود، زیرا برای حفظ یک جامعه آرمانهای مجموعه انسانی و کیان یک کشور باید حداقل نرخ رشد دو فرزند باشد تا به ازای کم شدن پدر و مادر از خانواده، تبادل نسل بدون کاهش جمعیت صورت گیرد.
مخبردزفولی در مورد جلسهای که شورای عالی انقلاب فرهنگی گزارش کاملی را از نرخ رشد جمعیت به مقام معظم رهبری دادند، گفت: مقام معظم رهبری در این جلسه فرمودند کاهش نرخ رشد جمعیت خطری است که اسلام و انقلاب را تهدید میکند و بر این اساس ماموریتهایی را به بخشهای مختلفی از جمله مجلس شورای اسلامی محول کردند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه اقداماتی که برای طراحی و تدوین کنترل جمعیت در شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده است، نتیجه 3-4 سال کار تحقیقاتی است، تصریح کرد: کار محققانهای صورت گرفته و به همین دلیل مقام معظم رهبری فرمودند کار مطالعاتی، کارشناسی، علمی و دقیقی انجام شده است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: اینکه مقام معظم رهبری فرمودند با برنامهریزی مدبرانه و با فکر کنترل جمعیت را انجام دهید، منافاتی با طراحی و سرمایهگذاری دقیق ندارد، پس از آن باید طراحی را به مردم و جامعه منتقل کنیم.
مخبردزفولی اضافه کرد: به هر حال این طور نباشد که فکر کنیم میخواهیم یک برنامهریزی در این زمینه انجام دهیم و دوباره از غافله عقب بمانیم و برای آنکه فکر اساسی انجام شود، کار زمین بماند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه بحث کنترل جمعیت باید با تدبیر و بر اساس نیازهای جامعه پیگیری شود، تصریح کرد: مقام معظم رهبری فرمودند طرحی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده، جامع و کارشناسی شده است و به نظر میرسد که مطلب دیگری باقی نمانده باشد که به آن اضافه کنیم.
مخبردزفولی با اشاره به اینکه مقام معظم رهبری فرمودند اقداماتی که از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی انجام شده است، باید به مجلس برود و به صورت قانون تصویب شود، اظهار داشت: برای رسیدگی به کنترل جمعیت باید مجلس شورای اسلامی با شورای عالی انقلاب فرهنگی همدلی و همراهی کند.
ادامه خبر...نويسنده : محمدحسين روانبخش |
برادر علي لاريجاني در تازهترين اظهار نظر راهبردي درباره دولت آينده گفت: «نيروهاي کارآمد اصولگرا در دولت آينده جمع شوند». اظهار نظر راهبردي، يعني جملهاي که ظاهرا يک جمله است ولي به اندازه دو تا پاياننامه دکتري در آن حرف هست! بخشي از حرفهاي موجود در جمله بالا را با هم مرور ميکنيم: 1- دولت فعلي را بي خيال شويم! بگذاريم تا ميتوانند براي برادران مشايي، بقايي و ... حکم بدهند. کارآمدها، اندکي صبر، سحر نزديک است! 2- اعلام کانديداتوري اشکال مختلفي دارد . يکي از انواع آن «اعلام مخفيانه » است! در اين نوع اعلام، آنهايي که بايد پيام را بگيرند، ميگيرندو بقيه نه!جمله بالا به تنهايي، اعلام کانديداتوري + برنامههاي برادر لاريجاني براي دولت آينده + مانيفست انتخاباتي +شعارهاي تبليغاتي است! 3- مطمئنا هيچ اصولگرايي نيست که خودش را کارآمد نداند، پس همه اصولگرايان براي دولت بعدي دعوت شدهاند ولي به شرطها و شروطها! اين نيروهاي کارآمد بايد اول کارآمديشان را قبل از انتخابات نشان دهند؛ يعني همه برادران اصولگرا براي آزمون کارآمدي بايد به ستاد برادر لاريجاني مراجعه و کنکور بدهند! پس دوش به دوش هم، اول رئيس دولت کارآمد را مشخص کنيم، سپس دولت کارآمد را تشکيل دهيم! 4- اول بايد اصولگرا بود و بعد آزمون کارآمدي داد . از پذيرش نيروهاي غيراصولگرا در ستادهاي تبليغاتي معذوريم. لطفا اصرار نفرمائيد! 5- کي گفته دولت فعلي نشان داد که در ميان اصولگرايان نيروي کارآمد وجود ندارد؟! ...خانهاش ويران باد! |