نويسنده : ولي درويشي |
اگرروزي حضرت امام (ره) فرمودند: «کساني که نميتوانند يک نانوايي را اداره کنند، چگونه ميتوانند بازرگاني کشور را اداره کنند؟» امروز بايد خطاب به برخي مسئولين اجرايي گفت: وقتي شما توان کنترل قيمت مرغ را نداريد چگونه ميتوانيد بازرگاني و اقتصاد کشور را اداره نماييد؟ چگونه از پشت سر گذاردن موفقيت آميز شرايط سخت کنوني سخن ميگوييد؟ هنوز مردم به ياد دارند که قيمت مرغ در چند ماه قبل، پس از يک افزايش نسبي به 2800 تومان در هرکيلو رسيده بود. اما مدتي بعد سريال بهت انگيز افزايش قيمت آن آغازشد و بهاي آن هر از چندي برقلهاي نشست و مسوولين که هميشه ابتدا افزايش قيمت را تکذيب ميکردند و بعد آنرا حباب ميدانستند و پس از مدتي با پذيرش ضمني واقعيت وعده ميدادند که با اجراي طرحهاي مناسب به زودي مشکل را حل خواهند کرد و در نهايت نيز با دعوت از مردم براي خريد مرغ به نرخ دولتي موجب تشکيل صفهاي کيلومتري از مردم ميشدند، سرانجام قيمتهاي افسار گسيخته مطرح شده در بازار را تنها با کاهش مبلغي ناچيز، تثبيت ميکردند و با اين نحوه رفع مشکل، خدمتي! غيرقابل جبران به مردم ميکردند و لابد به زعم خود، بنيان محتکران و سودجويان اين بازار را برانداخته و آنان را به خاک سياه مينشاندند! اين داستان هنوز هم، هر از چندي تکرار ميشود، بي آنکه متوليان امر حداقل با تجربه اندوزي از گذشته، راهکاري درخور شأن دستگاههاي عريض و طويلشان براي متوقف کردن آن به اجرا گذارند. در تازه ترين مورد از اين دست اقدامات، از حدود2 هفته قبل قيمت مرغ که بر قله دست نايافتني هر کيلو 4800 تومان آرام و قرار نداشت به 6500 تومان و بيشتر از آن رسيد و دولتيان که به خاطر نشان دادن توانمنديهاي بالايشان در حل چند باره اين معضل! به هيچ وجه احساس نگراني نميکردند، باز هم دست به کار توزيع مرغ در بازار شدند و سرانجام توانستند قيمت آنرا تااطلاع ثانوي روي 5900 تومان تثبيت کنند. اين نحوه مديريت آنجا تأسف برانگيزتر ميشود که بدانيم توليد ماهانه مرغ در کشور 15 هزار تن ميباشد و اين ميزان توليد از ميزان مصرف داخلي کشور بيشتر است. علاوه بر آن حداقل 120 هزار تن مرغ ذخيره شده نيز در کشور وجود دارد. اما اينکه با چنين ميزان توليد و چنين ذخيره اي مسئولين، نه پيشگيري از افزايش قيمت و يا بازگرداندن قيمتها به مبالغ پيشين، بلکه تثبيت قيمت 5900 توماني براي کالايي که 2 هفته قبل بهاي آن 4500 تومان بوده است، را افتخار خود بدانند، همچون نمکي است که بر زخم مردم ميپاشند و اين در حالي است که قطعا اگر اين نحوه مديريت خيانت به اقتصاد و زندگي مردم به شمار نيايد، به هيچ روي هم نبايد خدمت به آنان محسوب گردد. اگر به سير افزايش ساير کالاها و خدمات از جمله کالاهاي موجود در سبد غذايي مردم که جزء اساسي ترين و مهمترين کالاها در هر کشورند، دقت گردد، مشاهده ميشود که عليرغم اهميت موضوع، نوع مواجهه مسئولين با اين زنجيره گرانيها، چيزي غير از همين رويه غرور آفرين! ذکر شده در مديريت قيمت گوشت مرغ نيست. تکرار اين مشکل در خصوص کالاهاي متفاوت، در کنار يکسان بودن نوع مواجهه مسئولين با آنها دو موضوع را به ذهن متبادر ميکند. اول اينکه: شايد مسئولين ميپندارند که کار خود را به خوبي انجام ميدهند و درمديريت اوضاع موفق عمل ميکنند و به همين دليل در آشفته بازارهاي مختلف نيز همين رويه را در پيش ميگيرند. دوم اينکه: آنان تدبيري غير از اين نميدانند و تواني بيش از اين ندارند. که درهر دو صورت بايد به آنان گفت: شما که نميتوانيد قيمت مرغ را کنترل کنيد، چگونه ميتوانيد بازرگاني کشور را اداره کنيد؟ و از آنان خواست که تا الطافشان بيش از اين موجب زحمت مردم نشده است، در احوالات خود بينديشند. |
نويسنده : محمدحسين روانبخش |
1- شفافيت آنقدر زياد شده که دارد از در و ديوار مديريت اجرايي کشور بيرون ميجهد! اين شفافيت به اندازهاي است که انتظار ميرود حتي تکليف يک سوزن هم مشخص باشد ولي گاهي تکليف 500 تا پورشه لوکس نامشخص است! يکي از نمايندگان مجلس ديروز خبر داد که «اخيرا خبر رسيده تعداد 500 دستگاه خودروي لوکس پورشه از طريق جزيره ابوموسي به کشور وارد شده که مرجع واردکننده و ارز تخصيصي به آن مبهم است» . يادش بخير، اوايل دولت نهم که تازه بازي شروع شده بود، دستور رسيده بود که خودروهايي مثل پژو از مديران گرفته شود تا به سادهزيستي عادت کنند...حالا احتمالا سادهزيستي عادت شده و بايد براي تشکر از سادهزيستي بعضي سادهزيستها، به آنها پورشه داد! ما که خيلي در جريان نيستيم اما منابع آگاه ميگويند خوردن نان و پنير به عنوان ناهار در پورشه، آي ميچسبه، آي ميچسبه! اين جوري اتفاقا سادهزيستي بيشتر هم به چشم ميآيد؛ چون وقتي يک پورشه يک ميليارد توماني در خيابان حرکت کند، همه به آن توجه ميکنند ولي يکباره با يک صحنه حماسي روبرو ميشود: کسي که داخل پورشه نشسته، دارد نان و پنير ميخورد؛ واي خدا! چرا اين قدر مسئولان ما ساده زيست هستند؟! 2- البته شفافيت فقط مربوط به قوه مجريه نيست و با کمال خوشبختي دارد به قوه مقننه هم کشيده ميشود. به همين دليل هم قرار است حضور عکاسها در صحن علني مجلس محدود شود. يکي نيست به بعضي نمايندگان بگويد تورو خدا اين قدر فضا را شفاف نکنيد، آخر شما چرا اينقدر به يکرنگي اعتقاد داريد؟! ما که فکر نميکنيم مردم ما بتوانند اين همه شفافيت را هضم کنند! |
از رویا پردازی تا تحقق رؤیا ها در کسب و کار از نگاه روانشناسی تحلیل رفتار متقابل
سارا گلستانی - در شمارۀ قبل هفته نامه مصاحبه ای با من انجام شده بود که بدلیل اشتباه در ویرایش دچار نقص در انتقال مفاهیم تخصصی در پاسخ به پرسش "تحلیل رفتلر یعنی چی ؟" شد، این اتفاق را به فال نیک می گیرم و در مقاله حاضر توضیحات اصلاحی ای در راستای پاسخ به پرسش فوق ارائه مینمایم.
همۀ ما رؤیاهایی داریم .
تا بحال چند تا از رؤیاهای هریک از ما به تحقق پیوسته است ؟
در مورد افراد موفق و خلاق و کار آفرین چطور؟
آیا تا بحال با خود اندیشیده ایم که در درون کارآفرینان برتر و موفق چه اتفاقی از لحاظ روانشناختی در جریان است که اغلب ایشان در مشکلاتشان شکوفا می شوند و با حداقل امکانات خالق موقعیت ها و فرصت های بزرگ و جدید می شوند؟
در وجود هر یک از ما سه بخش هویتی و سه حالت نفسانی درونی وجود دارد که احساسات، افکار و رفتار ما در هر لحظه از زندگیمان از یکی از این حالات کودک ، والد و یا بالغ بروز می کند.
ویژگی کودک درون اینست که تمایلات و نیازهای ما را مطرح می کند و بدنبال دستیابی به نیازهای ما راهکارهایی را می یابد ، والد درون ما پیامها و قوانینی را که از والدین یا جانشینان ایشان دریافت کرده ایم یاد آوری میکند و گاه به حمایت از ما ، گاه نیز به سرزنش ما می پردازد.
و بالغ درون ما با استفاده از داده های والدی و کودکی و نیز با توجه به واقعیت های موجود در هر لحظه تصمیم می گیرد که ارائه چه رفتاری ما را به هدف می رساند.
یک کارآفرین رؤیاهایش را هر چند عجیب و ساده و کودکانه ، همچون گوهر ارزشمندی که توسط کودک درونش ابراز می شوند لحاظ می کند و بالغانه از قوانینی که والدش در رابطه با چگونگی موفقیت یا شکست او در تحقق رؤیاها یادآوری می کند ، بهره می برد و از ایدۀ کودکش حمایت می کند تا به مرحله عمل در واقعیت برسد و دائما عملکرد خویش را ارزیابی می کند تا دقیقا مشابه رؤیایی که در سر داشت ارائه گردد واینگونه همۀ وجودش را در جهت تحقق رؤیایش متعادل می کند و روزی که رؤیایش محقق شود با همۀ وجود غرق در لذتی میشود که در نتیجۀ حمایت از کودک درون خویش و بهره وری از نکات والدی اش به واسطۀ خود باوری عایدش شده است.
اگر قصد موفقیت داری
رؤیایت را بنویس
چرا که اولین حمایت تو از کودک درونت اینست که رؤیاهایت را بدون ترس از درست یا غلط بودنشان روی کاغذ بیاوری...
ادامه خبر...امید حلالی - خوزستان --- طی چند روز گذشته یکی از خطبای کشور جناب مهدی طائب در اظهارنظری عجیب سوریه را سی و پنجمین استان ایران و استانی استراژیک دانست و در بخشی از سخنانش گفت: «اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم»!
این سخنان هر چند به نیت دغدغه و منافع بلندمدت کشور و یعنی از راه دلسوزی است! اما مصداق کامل این سخن است که «بهترین راه تخریب چیزی، بد دفاع کردن از آن است؛ نه حمله نمودن به آن» که در عین حال در تضاد کامل با منافع ملی و دغدغه و احساس تعلق ملت بزرگ ایران به آب و خاک و سرزمین خود و تمامیت ارضی است که در طول تاریخ جزو ارزش ها و خطوط قرمز مردم بوده و پس از انقلاب اسلامی نیز بر آن تاکید شده چنانچه در دفاع از مرزهای میهن گرامی مان در همین خاک مقدس خوزستان و کربلای ایران خون پاک حدود 150 هزار شهید برومند و انسان های ناب و بهترین های 3 نسل جمعیتی تقدیم شد تا ایران، ایرانستان نشود، تجزیه نگردد و انقلاب اسلامی باقی بماند و کارآمدی و مصمم بودن خود در آبادانی دین و دنیای ایرانیان و مسلمانان را به اثبات برساند.
این سخنان نسنجید و بی تامل ادا شده و اشتباه، در تضاد محض با سخنان بنیانگذار و معمار انقلاب اسلامی حضرت امام (ره) و این جمله مشهور ایشان است که : «خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرده است» و همچنین در تضاد با این سخن تاریخی مقام معظم رهبری است که خوزستان را دروازه ورود تشیع به کشور دانسته و عنوان داشتند: «ملت ايران، مكتب اهلبيت را از دو جا گرفته است. در واقع، همه ملت ايران براى تشيع، وامدار دو مجموعه انسانى هستند: يكى اهواز است و يكى جبل عامل»
این سخنان نسنجیده جناب طائب و منطق ضعیف پشت آن حتا موضوع دفاع حقه ایران از نظام دوست سوریه را هم زیر سئوال می برد و در حالی که این دفاع پرهزینه می بایست برای مردم کشور تبیین شود و اهمیت و ارزش آن برای افکار عمومی برشمرده گردد تا در این موضع پشت سر دستگاه دیپلماسی و تصمیمات راهبردی نظام سیاسی بمانند متاسفانه چنان با استدلالات ضعیف و مثال نابجایی همراه می شود که غیر از بی تدبیری نمی توان بر آن نامی نهاد.
باید به این جناب خاطرنشان ساخت که ضروری ست یک بار دیگر برود و تاریخ دفاع سرزمینی و عقیدتی مقدس را که آیینه تمام نمای آن در خاک خوزستان قهرمان به وقوع پیوست را کند و کار نماید تا انشااله از این اشتباه بلکه به در آید.
بنا به سخن حضرت امام(ره) خوزستان دین خود را به اسلام ادا کرده است اما قابل توجه آقای طائب باشد که شام از دیرباز محلی بوده که از آن ناحیه خون به دل اهل البیت (علیهم السلام) شده و شعبه ای انحرافی از اسلام در آن علیه اسلام راستین شیعی فعالیت کرده که چه امویان و چه بعثی های حاکم بر آن قطع و یقین نحله هایی انحرافی بوده اند با این تفاوت که جمهوری سوریه در دوره مرحوم حافظ اسد، دوست ملت ایران در جریان دفاع مقدس بوده و در دوره بشار نیز یکی از محل های ارتباطی محور مقاومت علیه صهیونیسم و از متحدان سیاسی ایران بوده و هست که ایرانی ها نیز چشم خود را بر این خصائص مثبت نبسته خصوصا به این دلیل که معارضین و نیروهای مدعی قدرت در سوریه سلفی و تکفیری و تروریست ضد شیعه و ضد ایرانی و برعلیه حزب الله لبنان و امنیت ملی و منافع منطقه ای ما هستند.
بنابراین ضروری ست که جناب طائب ضمن توبه به درگاه خداوند و محضر شهداء، تائب شوند و هر چه سریع تر از مردم ایران و خوزستان به دلیل این سخنان نسنجیده عذرخواهی کرده و طلب حلالیت و عفو نماید چرا که مردم خوزستان - میعادگاه و میقات و معراج شهدا و محل جانفشانی رزمندگان و جانبازان - از این سخنی که متاسفانه دستمایه شیطنت رسانه های بیگانه قرار گرفت به شدت رنجیده خاطر شده اند.
وی که در نقش یک استراتژیست اظهارنظر می کند حتا نمی داند که ایران 31 استان دارد نه 34 استان که سوریه بشود استان سی و پنجمش! و با این اظهارات هیچ کمکی به نظام سوریه نمی کند بلکه نتیجه آن می شود که فقط به دست شورشیان وهابی گزک و سند می دهد که نظام اسد و جمهوری سوریه نه کشوری مستقل که حیات خلوتی برای ایران است و اتفاقا در این چند روز در هجمه رسانه ای خود علیه نظام اسد بر این نکته متمرکز شده اند و با هیاهوی تبلیغاتی سعی در القای این نکته خبیثانه دارند که ایران یک کشور بیگانه را بر پاره تن خود ترجیح می دهد!
که کذب محض بوده و سند آن تقدیم خون و جان پاک 24 هزار شهید خوزستانی و 150 هزار شهید گلگون کفن و بی کفن و گمنام از سراسر کشور است که خوزستان محل عروج آنها از خاک به افلاک بوده است.
وی و افرادی مانند وی که با سخنان نسنجیده فضای سیاسی اجتماعی کشور را هر بار مکدر و آشفته می کنند بهتر است بدانند که در جایگاهی نیستند که درباره آب و خاک و امنیت سرزمینی ایران و هویت ایرانی سخن بگویند، اینان هر چند ممکن است موقعیتی هم داشته باشند و سوابقی اما نباید به خود این اجازه را بدهند که در هر موضوعی ورود کنند چرا که توان جبران مافات - حتا در بعد معنوی - را هم نخواهند داشت. در پایان وی را به این سخن امام صادق(ع) رجوع می دهم که فرمود: «مؤمن تا سخن نگفته است، در زمرهی نیکوکاران است ولی چون آغاز به کلام کند، ممکن است در زمرهی نیکوکاران باشد و یا خیر!» به بیان سادهتر، سخن در دهان، در اختیار انسان است، ولی همین که خارج شد دیگر قابل بازگشت نیست و مانند تیری است که از چلهی کمان رها شده است.
عصرایران
نويسنده : صالح دلدم |
چندي پيش دکتر ولايتي از چهرههاي اصولگرايان که گمانهزنيهايي در ارتباط با حضورش در انتخابات رياست جمهوري پيشرو در محافل مطرح است اعلام کرد که اگر رئيسجمهور آينده اصولگرا نباشد مصيبت خواهيم داشت. دکتر ولايتي که هر از چندگاهي موضعگيريهايي در حمايت از ساير اصولگرايان و حملههايي به اصلاحطلبان مطرح ميکند و در اکثر روزها نيز شاهد حضور او در شبکههاي مختلف صداوسيما اعم از برنامه تاريخي، مذهبي، هنري و سياسي و... رسانه ملي به عنوان کارشناس هستيم اين بار باعث تغيير جديدي از واژه «مصيبت» شده است که اين اظهارنظر جديد وي در ابتدا باعث ايجاد اين سوال در ذهن ميگردد که ايشان يا معناي «مصيبت» را به درستي نميداند يا دوران اصلاحات را فراموش کرده است. اين در حالي است که در نتيجه هشت سال مديريت يکپارچه اصولگرايان بر قواي مقننه و مجريه شاهد مصيبتهاي بسياري در عرصههاي مختلف کشور بودهايم که از آن جمله ميتوان به اوضاع نابسامان اقتصادي مانند افزايش نرخ تورم، بيکاري، کاهش قدرت خريد مردم، بيارزش شدن پول ملي و نابسامانيهاي ديگري مانند اجماع جهاني عليه کشور و تحريمهاي جديد، تخلفات مالي ميلياردي در پاک دستترين دولت تاريخ و موارد متعدد بسيار ناشي از مديريت اصولگرايانه که براي نوشتن اين شاهکارها احتياج به نگارش يک دوره شاهنامه است بودهايم. و جالبتر آنکه دولت اصولگراي محمود احمدينژاد با حمايت قاطع اصولگراياني مانند دکتر ولايتي بر مسند امور رسيد و اکنون چهرههاي اصولگرايي مانند ايشان به جاي آنکه نقش خود در شرکت در اين دولت را بپذيرند با فرار به جلو به دنبال تداوم اين مديريت ناکارآمد در عرصه کشور هستند و از واژه «مصيبت» براي به قدرت رسيدن اصلاحطلبان استفاده مينمايند. اين در حالي است که مردم هنوز با توجه به برخي کاستيهاي انگشتشمار، دوران شکوفايي اقتصادي و فرهنگي کشور را در زمان روي کار بودن اصلاحطلبان بر مديريت کشور که با احترام به حقوق ملت و آزادي هاي مردم توام بود فراموش نکردهاند. بهتر است حداقل در برابر وجدان خود پاسخگو باشيم. |
بهترین راه پیشرفت و توسعه اقتصادی حمایت از تولید ملی می باشد.همچنین
اگر بخواهیم از وابستگی اقتصاد به درامد های نفتی نجات پیدا بکنیم باید
از تولید کالای داخلی و صادرات آن حمایت بکنیم.سرمایه گذاری و توجه به
منابع طبیعی تجدید شونده می تواند از راهکارهای حمایت از تولید ملی و
صادرات باشد.توجه ویژه به بخش های صنعت و کشاورزی در تولید ملی مهم و
تاثیرگذار است.علاوه براینکه مسئولان باید در تامین مواد اولیه و نیازهای
اساسی صنعتگران و کارخانجات به آنها کمک کند دستگاههای نظارتی نیز باید
نظارت واقعی بر تولیدات و نحوه عرضه این تولیدات به مردم را داشته
باشند.چه از نظر کیفیت و چه از نظرکیمیت باید همیشه و بطور منظم و دقیق
نظارت ها وجود داشته باشد تا رضایت مصرف کنندگان را بدست آورند. مثلا
خودروهای محصول کارخانجات خودروسازی داخل کشور به علت کیفت و قیمت
نامناسب اگرمصرف داخلی نباشد دچار ورشکستگی و تعطیلی می شوند زیرا در
بازارهای جهانی جایگاهی ندارند و از استانداردهای جهانی در مقایسه با
خودروهای خارجی در سطح بسیار پایینی قراردارند.دولت در سال 91 نرخ دستمزد
کارگران را389 هزارتوان اعلام کرد و همان موقع نرخ یکی از ارزانترین
ماشین های ساخت داخل مانند پراید 10 ده میلیون تومان بود ولی حالا قیمت
یک دستگاه ماشین پراید به مرز بیست میلیون تومان رسیده وکارگران که قشر
وسیعی از جامعه ایران را در برمیگیرند باید با همان پایه حقوق 389 هزار
تومانی در آرزوی خرید یک پراید باشند.یکی از راههای حمایت از تولید ملی
بالا بردن قدرت خرید مردم است. اگر مصرف کننده توان خرید نداشته باشد
چگونه می تواند باخرید محصولات داخلی از تولید ملی حمایت بکند. وقتی که
کشاورزان و دامپروران محصولات خود را باید باقیمت ناچیز بواسطه دلالی و
واسطه گری ومناسب نبودن قیمت خرید دولتی بفروشند و در عوض همان محصول را
در بازار به قیمت چند برابر مجبور باشند بخرند چگونه می توان از تولید
ملی حمایت کرد.دولت باید به همان قیمتی که گندم و یا سایر محصولات
کشاورزی و دامپروری را از کشورهای خارجی می خرد همان محصولات را نیز در
داخل باهمان قیمت از کشاورزان و دامپروران بخرد تا به تولید ملی تشویق و
حمایت شوند. فرهنگ سازي توسط رسانه ملي براي خريد كالاي ايراني، تغییر
قوانین دست وپاگیربرای تولید کنندگان ، مبارزه با قاچاق كالا و رونق
فضای کسب وکار ازدیگر راه های حمایت از تولید ملی است. رفع بسياري از
معضلات اقتصادي بستگي به حمايت از توليد ملي دارد كه دولت و مجلس بايد با
همكاري و بسترسازي مناسب، آن را به بهترين شكل ممكن اجرا و موانع را
برطرف كنند.
علی اکبر رحیم فر
راک نیوز ؛ مطالعات منتشر شده توسط موسسه هنلی و شرکا نشان می دهد ایران در بین 83 کشور جهان از نظر آزادی مسافرت در رتبه 82 در پایین ترین ردیف جدول قرار گرفته است.
تماشادرمطلبی نوشته: مطالعات منتشر شده توسط موسسه هنلی و شرکا نشان می دهد ایران در بین 83 کشور جهان از نظر آزادی مسافرت در رتبه 82 در پایین ترین ردیف جدول قرار گرفته است.دلم تنگ شده است برای اینکه تایر ماشینی را بردارم و دنبالش بدوم. عرق کنم با دست عرقم را پاک کنم. تمام صورتم سیاه بشود.رینگ دوچرخه ای با چوب دنبال کنم. دلم میخواهد زو بکشم. بدوم و داد بزنم زوووووووووووووووووووووو. دلم تنگ شده است برای تیر کمانی که ظهر تابستان شیشه همسایه را می شکست. دلم می خواهد زنگ همسایه را بزنم و فرار کنم. چوب های تنگسه را با تمام توان به زمین بکوبم. برای بچگی دلم تنگ شده است. دوست دارم بچگی بکنم.
دلم برای هفت سالگی و برای هشت سالگی و برای نه سالگی تنگ شده است. من دوست دارم یکبار دیگر ده سالگی و یازده سالگی و دوازده سالگی را جشن بگیرم. یک بار دیگر بروم مدرسه و قسم میخورم تمام صبح دست یکایک معلم هایم را خواهم بوسید و مخصوصا" دبیران ادبیاتمان را.
دلم تنگ شده است برای کودکی.
ادامه خبر...فرشید عزیزی _شورا کلمه (قرانی )عربی است و تقریبا هم معانی با انجمن است.انجمن ها در دوران یونان باستان و در ایران در دوره سلوکیان برای اداره دولت شهرها بس از آن بوجود آمده اند که بعد از انقلاب کشاورزی جمعیت یکجا نشینی بالا رفت و برای اینکه مردم خود ناظر بر امورات زندگی محل شهر یا استان یا کشور خود باشند بواسطه انتخاب مردم جمعی کوچک تر از خود مردم را نمایندگی می کردند.حال بس از دولت هفتم جناب آقای خاتمی بندی از قانون اساسی را به اجرا درآورد که بواسطه آن مردم نقش پر رنگ تری در کنترل امور زندگی اطراف خود در حد شهرها و روستاها داشته باشند شوراهای اسلامی شهر و روستا را نهادینه وعملی کرد که قوانین مربوط به شوراها و وظایف این نهاد بطور عام و خاص مشخص است ولو در نقاط مختلف بسته به فرهنگ بومی با این مقوله به گونه های متفاوت برخورد می شود.
در استان ما با توجه به نوع فرهنگ زندگی بومی، پارامتری که بیشترین نقش را در انتخاب اعضا دارد مسائل قومی و قبیله ای است که عملکرد شوراها را در شهرهای بزرگ استان تحت شعاع خود قرار داده و گاهاً باعث شده تا شایسته سالاری و نخبه گرائی نادیده گرفته شده و به پیرو آن بیشتر اعضا نیز جهت حفظ موقعیت خود گاه سهواً گاه عمداً گاه دانسته گاه نادانسته در مدت شورا به صورت غیرعلمی غیر کاربردی عمل کرده و مسائل را بصورت اساسی و کلی حل نکرده و تل انباری از مشکلات به صورت قطره قطره جمع میشود و فقط به حفظ وضع موجود و موقعیت خود گاهاً برای انتخاب مجدد پرداخته و کمتر حالت و تفکر رو به جلو و خلاقانه و تهاجمی به خود گرفته. در طی سه دوره شورای اسلامی شهرهای استان به جرات می توان گفت به جز روند طبیعی اداره امور استان و مسائل فرهنگی کمتر عملی وجود داشته که چشمگیر و تغییری بنیادی و وسیع داشته باشد به جز چند مورد کم که یکی از آنها تشکیل تیم فوتبال شهرداری یاسوج است که تاثیری جالب بر ورزش استان بخصوص فوتبال داشته و پارک ساحلی یاسوج که در فرهنگ سازی و تبادل فرهنگ موثر بوده و در دهدشت، روپوش گذاشتن بر روی سیل بند شهر که کاری بسیار موثر و بهداشتی در سطح شهر بود و در سی سخت وجود تندیس ها و نام های زیبا در میادین و و خیابان ها و سرمایه گذاری در صنعت گردشگری دنا که البته کمک بسیار زیاد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان را در این مورد نمی توان نادیده گرفت و در گچساران اقدام به حل معضل ترافیکی این شهر که این پروژه نیز زمان زیادی را به خود گرفته و شاید یک یا دو مورد دیگر در اقصی نقاط استان و این بخاطر آنست که بیشتر اعضای شورای اسلامی شهرها فقط بدور چاله ای بنام شهرداری ها جمع شده اند و دیگر وظایف و نظارت بر ادارات دیگر را فراموش کرده اند. شوراها میتوانند به نمایندگی از مردم به عملکرد کلیه ادارات در حوزه مربوطه و ایجاد سازمان ها و NGOهای مردم نهاد فرهنگی ، شهروندی، همیاری و ایجاد تعاونی هایی جهت اشتغال با توجه به قابلیت های منطقه زیر حوزه نفوذ خود و جلب و بسترسازی سرمایه گذاری داخلی و خارجی....
بصورت کلی شورا قلب تپنده و مغز متفکر یک شهر یا روستا باید باشد که نقطه عطف و پیوند تمامی امورات و ابعاد و تصمیمات ریز و درشت ، خرد و کلان زندگی مردم تحت تاثیر حوزه نفوذ خود است و باید در مقابل این موارد خود را پاسخگو بداند.
از آنجا که وظیفه شوراهای شهر نظارت و ایجاد قوانین محلی و بومی برای هر چه بهترکردن محل زندگی از لحاظ زیست محیطی، اقتصادی، فرهنگی - اجتماعی و امنیت و آرامش بواسطه و بوسیله تعامل بین دولت و مردم که صد البته همینگونه هم می باشد میتوان به جرات گفت که نقش خود را نتوانستد آنگونه که باید و شاید اجرا کنند و این می طلبد تا مردم عزیز استان در انتخاب خود فراتر از مسائل قومی و قبیله ای، فرهنگ نخبه گرائی و شایسته سالاری را در اولویت قرار داده تا این فرهنگ نیز به درون شوراها انتقال یافته و بتوان شورایی که نقطه واسط بین همه احاد و طبقات مردم و پویا و با تکیه بر دانش داشت که وضعیت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و زیست محیطی را بهبود داده و از طرفی ما مردم باید بدانیم تنها بواسطه قبول شدن چند عضو که با هر گرایش و ایده ای به شورا راه یافته مسائل حل نشده بلکه این اول راه است و فقط قسمت نرم افزاری شهر بوجود آمده و حضور و فعالیت و همکاری و همراهی و رعایت وظائف شهروندی از طرف مردم و در مقابل رعایت حقوق شهروندی و ایجاد فضا های لازم از طرف شوراها یعنی با تعامل و همکاری در یک نقطه سر به سر بین مردم و شوراها است که می توان امید داشت که اینده ای بهتر در انتظار ابعاد مختلف محدوده زنگی خود بود. در پایان شاید بتوان همکاری و تعامل سازمان های دولتی با شوراها را نیز به زیر سئوال برد که به امید خدا در این مورد نیز صحبت خواهد شد.
ادامه خبر...حضرت آیت الله خامنه ای تأکید کردند: عده ای از روی ساده لوحی یا غرض از
پیشنهاد مذاکره آمریکا خوشحال می شوند، من دیپلمات نیستم، انقلابیم به
همین علت صریح، صادقانه و قاطعانه حرف می زنم: شما (آمریکاییها) اسلحه را
مقابل ایران می گیرید و می خواهید مذاکره کنید، پیشنهاد مذاکره وقتی معنا
دارد که طرف حسن نیت خود را نشان دهد ملت ایران مقابل این چیزها مرعوب
نخواهد شد.
آمریکا معتقد است که اگر ایران در زمینه هسته ای پیشرفت کند، شرایط
خاورمیانه بی ثبات شده و آمریکا و متحدان آن در منطقه به خطر می افتند و
در نتیجه دست آمریکا از خلیج فارس کوتاه می شود. اگر آمریکا بخواهد
اقدامی نظامی صورت دهد، بر قیمت نفت تاثیر گذاشته و علاوه بر دور کردن
مسلمانان، میان اتحاد ناتو شکاف ایجاد خواهد کرد، هم چنین ممکن است ارتش
ایران تصمیم به اقدامی تلافی جویانه بگیرد. آمریکا برای گفت و گوهای جدی
با ایران بایدبدون پیش شرط به حقوق مشروع ایران توجه شود و تضمین امنیتی
داده شود. آمریکا عقیده دارد که قبل از ورود به مذاکرات با ایران خواهان
دریافت یک امتیاز از ایران است. پيشنهاد مذاکرهاز سوی آمریکا نوعي جنگ
رواني است زیرا اگر آمريکا خواهان مذاکرات با کشورمان است ابتدا بايد حسن
نيت خود را در مورد لغو تحريمها و غني سازي اورانيوم نشان دهد.مهمترین
دلیلی که باعث شده تلاش دولت های سازندگی و اصلاحات و دولت احمدی نژاد
برای رابطه با آمریکا جواب ندهد مذاکره دیپلماتیک مورد نظر آمریکای ها
است زیرا مذاکره دیپلماتیک مورد نظر آمریکا امتیاز خواهی است و این
درحالی است که رهبر معظم انقلاب از مذاکره انقلابی صحبت می کند و فرق
عمده مذاکره دیپلماتیک مورد نظر آمریکا با مذاکره انقلابی این است که یک
انقلابی صادقانه با حسن نیت و بدون کلک صحبت میکند و حاضر به دادن هیچ
گونه امتیازی نیست ولی در مذاکره دیپلماتیک مورد نظر آمریکا گرفتن ویا
دادن امتیاز مطرح است. يکي دیگراز علل قطع روابط ديپلمايتک تهران-واشنگتن
رفتار متناقض دولتمردان آمريکايي و دشمنيهاي طولاني مدت آمريکا عليه
ايران است. دولت مردان آمريکايي از یک طرف براي برقراري هر چه سريعتر
مذاکرات تهران-واشنگتن تلاش می کنند و از سوي ديگر نشان ازتلاش برای
اعمال فشار و تحريمهايي هرچه بيشتر عليه ملت ايران را دارند.سیاست چماق
و هویج آمریکا و متحدانش دیگر فایده ای ندارد و باید به روحیه انقلابی
ایران احترام بگذارند. مانع اصلی رابطه ایران و آمریکا، اسرائیل است زیرا
لابی اسرائیل در آمریکا قدرتمندترین لابی است و بر سیاست خارجی آمریکا
نفوذ غیر قابل انکاری دارند.
علی اکبر رحیم فر