تحول اساسی و پایدار در هر جامعه در گرو متحول شدن نظام تعلیم و تربیت آن جامعه است و محور اصلی تحول و توسعه نظام تعلیم و تربیت بهبود کیفیت کار معلم، شناخت و ویژگی های آنها می باشد.معلمان به عنوان پایه گذاران اندیشه های علمی ، مبلغان ارزش ها و مسئولیت های اجتماعی به فرزندان ما می باشند و حرف اول را در تربیت منابع انسانی می زنند و هیچ حرفه ای همچون شغل معلمی تاثیر موثری در جوامع ندارد.
مصالح بنای عظیم و انسان ساز آموزش و پرورش شامل برنامهریزی آموزشی، برنامهریزی درسی، خلق روشهای نو در آموزش و یادگیری، فراهمسازی امکانات و تجهیزات و فضاسازی لازم و... می باشند که هرچند اصولی، دقیق و حسابشده باشند اما در برابر وضعیت نامناسب زندگی اجتماعی و رفاهی معلمان مقاوم نخواهد بود.
چگونه میتوان تحول بنیادی در آموزش وپرورش ایجادکنیم و بی توجه به نیازهای اولیه معلم باشیم ؟ تعلیم و تربیت در محیطی پیشرفت خواهد داشت که معلم و دانش آموزان از نظر روحی آسوده خاطر باشند و مشکلات مادی نداشته باشند. معلمی که با ده ها مشکل، قدم به کلاس می گذارد، معلوم است که بازدهی چندانی ندارد. او همیشه در فکر این است که چگونه با مشکلات و معضلات بی شماری که دارد، از یک سو و کمی حقوق از سوی دیگر، مبارزه کند. اگر فکر معلم در خارج ازکلاس باشد، جسم مادی او سودی برای دانش آموز ندارد. معلمی که ۲۴ ساعت در هفته تدریس می کند و ساعتی که باید به استراحت و مطالعات تکمیلی بپردازد، مجبور است به کار دیگری دست بزند، مسلماً کیفیت تدریس او لطمه ی فراوانی خواهد خورد.
بعضی میگویند معلمین چهار ماه یا بیشتر بیکارند ،ولی سوال من این است که معلم در این چهارماه با وجود معضل بیکاری در کشور به چه کاری میتواند مشغول شود که در حد و شان او باشد؟هرچند متاسفانه بعضی از معلمین مجبورند که دست به مشاغلی بزنند که بعضی از این مشاغل شخصیت و مقام والای معلمی را زیر سوال می برد .
معلم معمار افکار، تمدن و اقتصاد و حتی فرهنگ و الگوساز جامعه است.ولی متأسفانه در اجتماع امروز ما، معلم، مقام اصیل و اصلی خود را از دست داده است و جامعه آن گونه که باید و شاید، قدر و منزلت او را نمی داند (و گاه به دیده ی ترحم به معلم می نگرد). افراد مستعد و بهترین دانش آموزان باید در شغل دبیری و تربیت معلم به کار گرفته شوند ولی به دلیل حقوق پایین معلمی که زمینه ساز پایین آمدن شان و منزلت او شده است دیگر خواستگاه افراد باهوش جامعه نیست . این مشکلات، انگیزه ی مقدس معلم شدن را خدشه دار می کند و به نوعی کیفیت تدریس و یادگیری را موجب گردیده.
درهای باز دولتهای گذشته به روی نیروهای بیسواد (به روشهای مختلف)،این نهاد عظیم و تاثیر گذار را به مخروبه ای مبدل کرده که اگر تمام شرایط را از العان مهیا کنیم چندین سال طول میکشد تا بتوانیم در جهان آکنده از علم و پژوهش ، خلاقیت و تولید ،حرفی برای گفتن داشته باشیم. درست است که شاید در جهان شاهکارهای فردی داشته باشیم ولی این شاهکارها هنر آموزش و پرورش نیست بلکه جهش شخصی است.
طرفداران و مبلغان تحول و توسعه در جوامع باید بیش از هر کس حامیان واقعی معلمان باشند و سیاست گزاران آموزش و پرورش با در نظر گرفتن حقوق و مزایای شغلی ویژه برای معلمان و رسیدگی به وضع سواد و معیشت آنان و ایجاد جاذبههای شغلی برای این حرفه، نارساییهای جانبی را بازسازی کرده تا موجب توسعه همه جانبه در آموزش و پرورش باشند.این یک آژیر جدی است برای مجریان دولت تدبیر و امید که باید به فکر اصلاحات اساسی و همه گیر در آموزش و پرورش باشند.
تغییر و تحولات سیاسی هم به نوعی مسائل آموزش و پرورش را تحتالشعاع قرار میدهند. روی کارآمدن یک جناح سیاسی، تغییر وزیر، معاونین و مدیران و تحول و بازنگری کلیه برنامهها را به دنبال دارد. یک علت اصلی تغییرات مکرر نظام آموزشی، تغییر محورهای فعالیت در وزارتخانه، تمرکز به روی یک یا چند متغیر خاص و مواردی از این قبیل، تغییرات انجام گرفته در وزارتخانه به لحاظ تحولات سیاسی بوده است. این نشان میدهد که چشم اندازها و طرح های میان مدت و درازمدت بر اساس مقوله ها و ملاکهای علمی روز دنیا برنامه ریزی نشده بلکه خواستهای سیاسی و عقیدتی مسیر علم و دانش را تعیین میکند.
سیاست زدگی در عرصه آموزش و پرورش آفت بزرگی است، ورود تصمیمات سیاسی به آموزش و پرورش منجر به ضربه زدن به تعلیم و تربیت شده است. متاسفانه سیاسی کاری، خط گرایی، قوم سالاری و حامی پروری در هرشکلی، باعث می گردد که آموزش پرورش ازتبدیل شدن به یک سیستم کارآمد با فرایند مثمر ثمر،به یک مکان برای تامین منافع جناحی باندی و محفلی گروه های منفعت طلب بیرون از آموزش وپرورش تبدیل شود و به این صورت بجای اداره این نهاد حساس به دست کارگزاران واقعی وشایسته آموزش وپرورش به ملعبه دست گروههای سیاسی خاص برای تامین منافع جناحی وباندی آنها تبدیل می گردد.
به نظرم علم و معلمی کالا نیست که بشود به هر کسی و با هر چیزی معامله شود ،بلکه رسیدن به درجه معلمی به مثابه شرکت در یک مسابقه دو ماراتن یا یک مسابقه دوچرخه سواریست است که هرکس نیرو و توان بیشتری دارد و تا پایان مقصد می دود یا رکاب می زند باید تصدیق وامتیاز بگیرد .اگر توانایی شرکت در این مسابقه را نداشته باشد باید به سراغ رشته ای دیگر برود. حتی اگر در وقت مسابقه دچار مشکل شود ،جایزه ای به او داده نمیشود بلکه باید آماده شود تا مسابقات بعدی. به قول "گاردنر" هفت نوع هوش وجود دارد که شامل:۱-هوش ریاضی منطقی ۲-هوش کلامی و ادبیات۳-هوش دیداری و فضایی۴-هوش موسیقی و موزون ۵-هوش جنبشی وتربیت بدنی۶-هوش درون فردی ۷- هوش برون فردی که هر انسانی ممکن است در یک یا چند هوش توانمند باشد.چرا کسی که هوش ریاضی ضعیفی دارد باید به روشهایی از جمله خواستگاه سیاسی و طایفه ای به کاری گمارده شود که در حد دانش و هوش و توانایی او نیست
- پراکنده کاریها، کاستیها، ضعفهای ، ندانمکاریها ،سوءمدیریت ،تعارضها و تضادهای فرهنگی در نهادهای فرهنگی جامعه اعم از خانواده، مدرسه، سازمانهای متولی فرهنگ، رسانهها و... به مسیری جز هدر رفتن فرصتها منتهی نخواهد شد. در هر شاخهای از این مجموعه تاثیر گذار، کار خاصی انجام میشود و نظام و هماهنگی سیستماتیکی وجود ندارد.
فرهنگ کشور نیاز به یک اندیشه نظامدار و منسجم دارد، نیاز به یک دیدگاه کلان نگر و جامع نگر. هرکسی برای خود ساز و کاری دارد .طرح های دراز مدت و چشم اندازهای پیش بینی شده به دلایل مختلف از جمله نبود یک فرهنگ مشترک در امور آموزش و یادگیری عقیم میمانند.آموزش و پرورش از این وضعیت ضربه می خورد .ار جمله اینک، یادگیری ـ یاددهیهای فعلی، با اهدافی غیر از دانایی صورت میپذیرد. از جمله نتایج دیگر تاثیرات معضلات فرهنگی بر آموزش و پرورش، تنزل جایگاه آموزش و پرورش در سطوح مختلف است. نگاه فعلی به آموزش و پرورش، کمتر نگاهی از سر احترام و نیاز به آن است، بلکه بیشتر نگاهی از سر ترحم و تحمل است. اگر اهمیت وزارتخانهها و نهادها را در درجه بندی کنیم، آموزش و پرورش در چه مرتبهای قرار میگیرد؟
با وجود این وابستگی ،دولت تاکنون نتوانسته است مشکلات و نیازهای مالی آموزش و پرورش را پاسخگو باشد و همه ساله بودجه آموزش و پرورش با کسری چند صد میلیارد تومانی تنظیم می شود و مسائل جاری و بحران های مالی آموزش و پرورش همواره مانع بزرگی برای تهیه تصمیمات مهم و برنامههای بلندمدت و آیندهنگر بوده است.عدم توازن بین هزینه ها ، امکانات آموزش و پرورش ،تقاضای فزاینده برای آموزش و یادگیری، ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری از یک طرف و از طرف دیگر محدودیت شدید منابع مالی دولت و سهمی که برای آموزش و پرورش در نظر گرفته می شود (سیر نزولی سهم آموزش و پرورش از درآمد ملی "دهه ۵۰ ۳۰ ۲۵% "دهه ۶۰ ۲۰%۲۵" - "دهه ۷۰ ۱۵%۲۰ " - "دهه ۸۰ ۸%۱۲ " ) از جمله مشکلاتی است که ضرورت توجه به خصوصی سازی را مهیا می سازد.
هرچند زمینه خصوصی سازی به دلایل مختلف ،از جمله اختلاف طبقاتی در کشور ما مهیا نیست ولی گرایش به خصوصی سازی آموزش و پرورش ،علاوه بر کاهش فشار بر بودجه دولت، سبب آزادی انتخاب و نوآوری در آموزش و پرورش،ایجاد رقابت و کیفیت بخشی،پاسخگویی سریع به خواستها،مشارکت همه جانبه گروههای ذینفع و سپردن امور مردم به دست مردم ،کارآیی علمی و اقتصادی،مشتری محوری،کاهش بار مالی و مدیریتی دولت ، ایجاد یک بازار رقابتی در قلمرو یاددهی و یادگیری ، کارآیی بیشتر در استفاده از منابع، توجه بیشتر به سلایق و انتخابهای افراد جامعه شده و سبب ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری می شود.
بقلم:مجید خوزان
هندوانه به عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیدههای اهریمنی میپنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنت های دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا می ساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی میداشتند.
شب یلدا در خراسان به "شب چله" معروف و دارای پیشنیه دیرینهای است و مردم در این شب با شركت در شب نشینیهای طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانیترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا كه توان مالی دارند، در خرید میوههای مخصوص شب یلدا مانند هندوانه، انار و خربزه كوتاهی نمیكنند.
بردن هدیه به خانه عروس با عنوان "شب چلهای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی كه به تازگی نامزد شدهاند، ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده میشود و خانوادههای عروس و داماد دور هم جمع میشوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار میمانند.
خراسان جنوبی
یكی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "كف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازك درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور كف كند.
كف آماده شده با مخلوط كردن شیره شكر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین كردن كفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
استان اصفهان
اما در استان اصفهان نیز از قدیمالایام آیینهای ویژهای وجود داشته كه كم و بیش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهانیهای قدیم، زمستان به دو بخش "چله" و "چلهكوچیكه" تقسیم میشد كه موعد چله از اول دیماه تا ۱۰بهمن بود اما "چله كوچیكه" از دهم بهمن آغاز میشد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام "چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم میشود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم میكردند. اصفهانیها دوشب را به عنوان شب چله برپا میكردند و آیینهای مخصوص به این شب را به جا میآوردند. آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار میشده است و خانوادههای اصفهانی با پهن كردن سفرهیی با عنوان "سفره شب چله"، این شب را گرامی میداشتند.
هندوانه بهعنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب میشود، به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار میگیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.
استان کرمانشاه
در استان كرمانشاه نیز كه از شهرهای باستانی و كهن ایران زمین است، شب یلدا از جایگاه ویژهای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شكوهی همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار میمانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوههایی نیز دراین شب خورده میشود كه به گونهای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد، قصههایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود.
آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند میرفتند و با تكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو میرفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام میخوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده میشد.
خوردنیهایی از قبیل آجیل، راحت الحلقوم، مشكلگشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف "نان پنجرهای، كاك و نان برنجی"، و میوههایی چون انار، سیب و هندوانه كه نگین این سفره بود. یكی از آداب زیبایی كه شب یلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشكلات خود در زندگی قرار میدهند.همچنین دختران دم بخت با این كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری میگرفتند.
استان زاهدان
مردم استان زاهدان نیز براساس یك سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم میآیند و به قصههایی كه پدربزرگها و مادر بزرگها برایشان نقل میكنند گوش میدهند.
برگزاری جشنها و نشستهای خانوادگی همراهباگروهی از اعتقادات اسطورهای، شبی خاطرهانگیز را برای خانوادههای زاهدانی به خصوص كودكان ونوجوانان فراهم میكند. گفتن قصه، گرفتن فال حافظ، بازیهای دستهجمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره را از سرگرمیهای شب یلدا در این منطقه عنوان كرد.
استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجانشرقی نیز به عنوان یكی از خطههای زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژهای دارند كه به پارهای از آنان اشاره میشود. اكثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) میخورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمیكنند.
در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است كه كسانی كه نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود "خوانچه " طبق میفرستند و اقوام در هر چه بهتر بودن این خوانچهها كمك میكنند. محتویات خوانچهها عبارتند از شیرینی، پرتقال، سیب، انار، هندوانه، آیینه و پارچه كه با پولك و تور تزیین میشود. هنگام غروب، زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایكوبی میپردازند.
سپس طبقهای آماده را بر سر افرادی كه معین شده قرار داده و روانه خانه عروس میكنند و مادر عروس پس از تحویل طبقها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها میدهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبقها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت میكند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یك قواره پیراهنی باكفش و چادری روانه منزل آنها میكند.
در آذربایجان سابقا كه ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور میگذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان میكردند تادر هوای آزاد خراب نشود و یا اینكه در كاه قرار میدادند. هندوانه مهمترین خوراك شب چله مردم آذربایجانشرقی است.
اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه) آجیل، لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل میكنند.
ریشسفید خانواده در حالیكه با چاقو هندوانه را میبرد، میگوید قادا بلامیزی بو گئجه كسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و آشغالها را در آب روان ریخته و این رفتار را خوب و خوش یمن میدانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكایات و داستانهایی از حماسههای ملی این سرزمین نظیر، اصلی و كرم، بایاتی خواندن و ضربالمثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول میشوند.
زنان معمولا تا پایان چله كوچك خانه تكانی نمیكنند و اعتقاد دارند اگر در طول این دو چله كسی خانه تكانی كند، چله او را نفرین میكند و اگر چله كسی را نفرین كند به نكبت و بدبختی گرفتار میشود.
استان مرکزی
اما آیین شب یلدا در استان مركزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب "چلهبزرگه"، "چله وسطی" و "چلهكوچیكه" برگزار میشده و خویشان و دوستان سفرهای از مهر را میگشودند و از هر دری سخنی میگفتند. یكی از آیینهای ویژه یلدا، در استان مركزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بودهاست.
در شبهای چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور كرسی چوبی جمع میشدند و به قصههای بزرگترها گوش میدادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شبهای چله در تكاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا میكردند وبرای گذران ساعات خوش در كنار فامیل لحظه شماری میكردند.
آنان درسینیهای قدیمی مسی درفضای دودهگرفته آشپزخانههای قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه، انگور، تخمه و نخودچی كشمش، و خرما را مهیا میكردند. دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شكر درپای سفره، همگان در كنار هم، از شادیها و غمها، موفقیتها، اعتقادات، امیدها و بیمهاشان میگفتند.
بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستانهای كهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل میكردند.
در شب یلدا، بزرگترها با كودكان هم بازی میشدند،"پر یا پوچ" دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزی با مشاركت همه اعضای خانواده رواج داشت. این رسومات تا ۵۰سال پیش در شهر اراك و سایر مناطق استان مركزی به شكلی فرا گیر وجود داشت اما اكنون به ندرت میتوان چنین جلوههایی را به چشم دید.
یلدای تهران قدیم نیز با میوههای تازه فصل پاییز ، میوههای خشك شده تابستان آجیل مخصوص، شیرینی و هندوانه به صبح میرسید.
تهران
تهرانیان قدیم درهمه اعیاد خود سنت حسنه جمع شدن افراد خانواده در منزل بزرگتر خانواده را منظور میداشتند و همه فرزندان خانواده در منزل مادر و پدر جمع میشدند. از سنن یلدای تهران، صرف میوههای تابستانی از جمله هندوانه است كه به دلیل نزدیكی این مراكز كشاورزی با تهران، میوه هندوانه در خوراكیهای شب یلدای تهرانیان قرار گرفته است.
آجیل شب یلدا نیز از دیگر مصروفات تهرانیها است كه تركیب آن نشانی از اعتقاد و تجربه اهالی تهران قدیم به خواص گوناگون میوههای خشك شده است كه با عنوان "آخشیج "(تضادها) كاربرد داشته است. ولی تهرانیها شب یلدا را همه ساله جشن میگیرند تا سنتهای زیبای قدیم در لابلای زندگی مدرنیته شهرنشینیشان حفظ شود.
استان قزوین
مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین كهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشك و تر و میوههای سرخ فام كه به "شب چره" معروف است، همراه با خوراكیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر بركتی را نوید میدهد.
در بعضی مواقع كه مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میكنند كوچكترها شعر "هر كه نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر میدهند، كه مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل میكند. دراین شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله كشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلكشا و انجیر خشك، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند.
به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه كند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید. یكی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، كلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
خراسان شمالی
از جمله آیینهای شب یلدا در خراسان شمالی آن است كه خانوادهها در این شبنشینی شب یلدا تفالی نیز به دیوان حافظ میكنند كه اینكار هم معمولا توسط بزرگ خانواده صورت میگیرد. آنان دیوان اشعار لسانالغیب خواجه شیراز را با نیت بهروزی و شادكامی می گشایند و فال و مراد دل خود را از او طلب میكنند. بازگویی خاطرات، قصهگویی پدر بزرگها و مادر بزرگها نیز یكی از مواردی است كه یلدا را برای خانوادهها دلپذیرتر میكند. یكی دیگر از سنتهای كهن شب یلدا، چله بردن برای خانواده عروس است. با فرا رسیدن شب چله مردهای جوان طبقهای آراسته میوه، شیرینی و كلهقند تزیین شده را به رسم هدیه به خانه عروس جوان میبرند.
این طبقهای هدیه كه معمولا مسی است و روی آن با سفرههای قرمز گلدوزی شده پوشانده شده، پر از ظرفهای بزرگ میوه پیچیده در زرورقهای رنگین با گل و نوارهای مواج میشود.
مردانی این طبقها را بر سر گذارده و در پی یكدیگر با شادی و پایكوبان راهی خانه عروس میشوند. خانواده دختر نیز به پاس قدردانی و به رسم یادبود لباس و یاقطعه پارچهای را برای خانواده داماد، در سینی خالی شده هدایا میگذارند. اگر قبل از شب چله برف باریده باشد برخی از مردم شهر و روستا در این شب با خوردن برف شیره، با شیرین كردن كام با معجونی از بارش زمستانی، با سردی زمستان آشتی میكنند. همچنین بزرگترها با دادن حلوا قلقلی از كوچكترها پذیرایی میكنند.
حلوا قلقلی از كوبیده شدن مغز گردو، بادام، كنجد و دیگر دانههای روغنی تهیه و سپس در شیره انگور نیز خوابانده میشود. اما برخی از افراد كهنسال و نیز آشنایان به فرهنگ مردم در خراسان شمالی همه این آیین و مراسم را بهانهها و ترفندهایی برای گردهم آمدن خانوادهها، بجای آوردن صله ارحام و رفع كدورتهای احتمالی بین خویشاوندان میدانند. آنان بر این باورند كه پیشینیان در هر فصل به بهانهای سعی میكردهاند تا اقوام را جمع كرده و صلح، صفا و صمیمیت را در بین آنان حكمفرما كنند.
منبع:
اس ام اس تبریک شب یلدا |
امشب جایی نری میخوام بشمرمت
جوجو یلدات مبارک
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
روی گل شما به سرخی انار
شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان از سنت ایرانیان است
یلدا مبارک
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک!
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر / زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق / رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتان پر فروغ
شبهایتان ستاره باران!
میان دوستان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!
برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گل! مبارک!
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مثل پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.
یلدا مبارک
من امشب دارم می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم... منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش...
از طرف پاییز - یلدا مبارک
ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است
همهً شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما
شب یلدا مبارک
توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند
زودتر صبح بشه هم هستی ؟
یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا.
یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.
جیک.جیک.جیک.جیک.جیک
یه جیک اضافه کن بفرست برای جوجه بعدی
چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟
روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه
یلداتون مبارک
شب یلدا عزیزه هندوونه
اگر چه ترش و لیزه هندوونه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس جیزه هندوونه
شب یلدا کنار یار بودی
به او دلبسته و بیمار بودی
شپش هایش گرفتی از سر شب
تو ِ نادان مگر بیکار بودی؟
قیمت پماد سوختگی شب یلدا(چله)خیلی خیلی بالا میره.
اگه نگرفتی زود تر بخرش شاید هندوانه ای که گرفتی سفید در بیاد هااا
اون وقت لازمت میشه!!!
ما منتظر صبح شب یلداییم
دستی به دعا تا فرج فرداییم . . .
شب یلدای من آغاز شد....
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه.....
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
آری امشب شب یلدا است.....
شب فال.....
شب عشق.....
شب هندوانه.....
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟
عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی ...
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
امشب جایی نری میخوام بشمرمت
جوجو یلدات مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
محفل آریاییتان طلایی ، دلهایتان دریایی ، شادیهایتان یلدایی ، پیشاپیش مبارک باد این شب اهورایی
روی گل شما به سرخی انار
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان از سنت ایرانیان است
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست
شب یلدا مبارک!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر / زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق / رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی
روزهایتان پر فروغ
شبهایتان ستاره باران!
میان دوستان افتاده ای تک / رخت هندونه ،زلفت عین پشمک!
برایت می زنم اینک پیامک / شب یلدای تو ای گل! مبارک!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب شما به شیرینی هندوانه
خندتون مثل پسته
و عمرتون به بلندی یلدا
شب یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
بلندترین شب سال هم خورشید را ملاقات خواهد کرد و این یعنی
بوسه گرم خداوند بر صورت زندگی وقتی همه چیز یخ می زند.
یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
من امشب دارم می رم، فکر نکنم دیگه همدیگر رو ببینیم... منو فراموش نکن و به خاطر تمام بدی هام منو ببخش...
از طرف پاییز - یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
ببین چگونه قناری ز شوق می لرزد
نترس از شب یلدا بهار آمدنی است
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
همهً شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز ز چاه شب یلدا آید
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
بیا ای دل کمی وارونه گردیم
برای هم بیا دیوونه گردیم
شب یلدا شده نزدیک ای دوست
برای هم بیا هندونه گردیم
شب یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
عمرتون ۱۰۰ شب یلدا/دلتون قد یه دریا /توی این شب های سرما/یادتون همیشه با ما
شب یلدا مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
توی سرمای این شب طولانی به فکر بی خانه مان هایی که چشم میزنند
زودتر صبح بشه هم هستی ؟
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
یلدا یعنی یادمان باشد که زنگی آنقدر کوتاه است، که یک دقیقه بیشتر با هم بودن را باید جشن گرفت
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
یلدا یعنی بهانه ای برای در کنار هم شاد بودن و زندگی یعنی همین بهانه های کوچک گذرا.
یلداتان مبارک و زندگیتان پر از بهانه های شاد باد.
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
جیک.جیک.جیک.جیک.جیک
یه جیک اضافه کن بفرست برای جوجه بعدی
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
چند ساعت بیشتر به آخر پاییز نمونده، جوجه هاتو شمردی!؟
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
روی شما مثل گل هندونه ، خنده هاتون مثل قاچ هندونه ، روزگارتون مثل پوست هندونه ، جیبتونم پر تخم هندونه
یلداتون مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا عزیزه هندوونه
اگر چه ترش و لیزه هندوونه
بهایش را چو پرسیدم ز یارو
بگفتا هیس جیزه هندوونه
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدا کنار یار بودی
به او دلبسته و بیمار بودی
شپش هایش گرفتی از سر شب
تو ِ نادان مگر بیکار بودی؟
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
قیمت پماد سوختگی شب یلدا(چله)خیلی خیلی بالا میره.
اگه نگرفتی زود تر بخرش شاید هندوانه ای که گرفتی سفید در بیاد هااا
اون وقت لازمت میشه!!!
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
ما منتظر صبح شب یلداییم
دستی به دعا تا فرج فرداییم . . .
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلدای من آغاز شد....
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه.....
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
آری امشب شب یلدا است.....
شب فال.....
شب عشق.....
شب هندوانه.....
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
من بلندای شب یلدا را
تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را
با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟
عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣♣
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی ...
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
ادامه خبر...
عکاسها، تصويربرداران خبري، اهالي رسانه و حتي مردم، فردي را ميشناسند که به «آقاي دوربيني » شهرت دارد و هر جا مراسمي هست و دوربيني کار ميکند، سر و کله او هم پيدا ميشود. او عاشق «ديده شدن» است و خوشبختانه تا دلتان بخواهد در تلويزيون ديده ميشود.
راز موفقيت او در اين است که براي ديده شدن روشي را برگزيده که تمام شدني نيست، يعني جايي که او براي «ديده شدن» برگزيده، هميشگي است و مثل صندلي مقامهاي دولتي نيست که بعضيها هر چقدر هم که زور بزنند که آن را از دست ندهند، باز هم فايده اي نداشته باشد.
به اين ترتيب، آقاي دوربيني مورد اشاره (که عکس آن را در بالا ميبينيد) احتياج به هيچ بازي رسانه اي خاصي ندارد و از اين نظر بايد او را الگويي براي بقيه آقادوربينيها دانست!
احتمالا همين است که او را کمي تا قسمتي «محبوب» کرده، برخلاف بعضيها که چندين سال جلوي دوربين بودند و براي اينکه دوربينها بيشتر و حتي بيشتر تر آنها را نشان دهد، هر نوع دلتان بخواهد صحبت کردند و حتي کار را به بيان چيزهايي کردند که «لولو برده است»، آمارهاي کج و کوله دادند، شعارهاي نشدني از خودشان صادر کردند، موفقيتهاي خيالي براي خودشان تراشيدند، تابوت ماچ کردند،به بقيه مسئولان پريدند، عليه منتقدان حرفهاي آبدار ول کردند...
ولي رويم به ديوار، بالاخره روزي رسيد که صندلي شان را تحويل دادند و دوربينهاي دور و برشان جمع شد، از آن وقت بود که مجبور شدند براي اينکه به آنها توجه رسانه اي شود به کارهاي عجيب و غريب دست بزنند: روي سقف خودرو بروند و براي همسايهها سخنراني کنند، در آسانسور گير کنند و آن را به اطلاع مردم برسانند، براي خودشان بزرگداشت درست کنند و... در نهايت مسوولان کشور را دعوت به «بگم - بگم» کنند!
واقعا گلي به گوشه جمال آقادوربيني خودمان که براي اينکه دوربينها را به خود متوجه کند، احتياج به اين رفتارها ندارد و خيلي ساده و صميمي ميگويد که چه احتياجي دارد و براي رفع آن ميکوشد. واقعا چي ميشد آقادوربيني الگوي کساني ميشد که با او «درد مشترک» دارد؛ اين جوري که خيلي موفقتر خواهند بود!
نويسنده : محمد حسين روانبخش
آیت اله پوش - اکنون که فرصتی دیگر فراروی اصلاح خواهان و اعتدال گرایان قرار گرفته تا مدیریت ورزش استان را به دست اهلش بسپارند، توصیه هایی ضروری، دلسوزانه و بر حسب وظیفه، که بیش از 27 سال تجربه ام در ورزش استان است، از روی خیر خواهی خدمت استاندار محترم و مجمع نمایندگان استان بیان می نمایم تا انشالله مدیریت و ساختار ورزش استان متحول و ورزش، به جایگاه واقعی خود باز گردد.
زیرا مهمترین عامل مؤثر در بروز وضعیت اسفبار حاکم بر ورزش استان، فاصله بین وضعیت مطلوب و موجود است که آنهم ناشی از مدیریت ضعیف و ساختار بیمارگونه اداره کل ورزش و جوانان استان و استمرار این شرایط در ادارات تحت پوشش این اداره کل می باشد. آنچه از این مدیریت حاصل شد باید اینگونه مطرح نمود که: تغییر مکرر مدیریت های ورزشی در زمان های کوتاه مدت (انتخاب نادرست) حاشیه سازی توسط گروهی خاص که سال هاست فرصت را به خود و باندشان اختصاص داده اند و برای ورزشکاران و دلسوزان ورزش استان، فرصت سوزی کردند. که امیدورایم با این افراد برخورد قاطع شود. عدم شایسته سالاری درتعیین مدیران و اصلاح ساختارهای ورزش، عدم سنخیت بین پست سازمانی و اطلاعات ورزشی با مهارت فنی افراد، تعدد برنامه های بی محتوا و تعارض بین آنها، شکاف میان سیاست های توصیفی و کارکردگرایی مدیران، نا آشنایی با اهداف کلان سازمان و رو آوری به مدیریت سنتی، بدون تخصص، ناکارآمد و واپس گراست.
نداشتن برنامه هدفمند و فقدان استراتژی علمی با رهبرد کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و از سویی عدم نظارت، بازرسی و همچنین مصادره فرصت های ورزشی در جهت های غیر ورزشی. عدم بهره گیری از تحقیقات کاربردی، طرح های علمی، پژوهش های ورزشی، عدم ارتباط مطلوب، منطقی و مؤثر با بخش خصوصی، ارگان های دولتی و بویژه دانشگاه ها. سیاسی نگری در انتخاب مدیریت ورزش استان و به تبع آن، تأثیر پذیری بیش از حد این مدیریت، از جریان های سیاسی و سوگیری در انجام فعالیت های تخصصی. بی دقتی و سطحی نگری در زیر ساخت ها و غیر استاندارد بودن سخت افزارهای ورزش استان.
واگذاری ساختارهای ورزش استان به بخش خصوصی به دور از مبانی قانونی و مغایر با اخلاقیات و عدالت اجتماعی. بستر سازی نامناسب و ناعادلانه برای حضور بخش خصوصی در عرصه ورزش و ازدست دادن حامیان مالی.
جناب آقای دکتر خادمی می دانیم که حضرتعالی فردی مدیر و مدبر، خوش فکر، متدین و باهوش هستید، با توجه به اینکه ورزش استان در شرایط مخاطره آمیزی قرار گرفته است، نگرانی ما دوست داران ورزش این است که، آیا برای کاهش نقاط ضعف و فاصله گرفتن از تهدیدها، برنامه ای دارید؟ آیا مشاورین محترم جنابعالی واقعیت های ورزش استان را به حضورتان تبیین می کنند؟ و از همه مهمتر این که آیا این مشاورین، اطلاعات تخصصی ورزشی دارند و با مشکلات ورزش در استان آشنا هستند و قادرند با پیشنهادات خلاق و کاربردی، باری از دوش ما بردارند و یا همچنان خاری در پیش پایمان می گذارند؟ جناب آقای دکترخادمی هم شما می دانید و هم ما آشناییم که، ورزش هم در بعد فیزیکی، روانی و هم از حیث اجتماعی، فراتر از بسیاری از پدیده ها و با بلکه هزینه کمتر، قادر است آسیب های فردی و اجتماعی را کاهش و کنترل نموده، و کم هزینه ترین مسیر در پیشگیری از ناهنجاری اجتماعی است و متضمن سلامت و امنیت فرد، خانواده وجامعه است.
جناب آقای دکترخادمی، استاندار عزیز و محترم، موفقیت بیشتر سازمان ها درگرو نیروی انسانی کارآمد، متخصص و متعهد است و فقدان نیروی انسانی آگاه، ماهر و مؤمن، مؤثر بر عملکرد ضعیف سازمانی است. بدون شک ناکارآمدی و عدم اثر بخشی کارشناسان متخصص، نقش مهمی در عدم توسعه و گسترش ورزش دارد. برادر عزیز، مَخلص کلام این که، در ساختار این ورزش به هر نقطه و جایگاهی که بنگرید، نیاز به تغییر و تجدید نظر وجود دارد. این ساختار بیمار است، باید عوامل مسبب در بیماری مشخص و محیط آن ضدعفونی گردد، وگرنه ورزش بیمارشده را هلاک، اطرافیان را آلوده و با بوجود آوردن محیطی مناسب برای شیوع بیماری، مخاطبان ورزش پاک، از مهلکه می گریزند. بدون تردید این رویه، جو مناسب را به روی افراد کار آمد مسدود و رشد و اعتلای ورزش استان را آرزویی دست نیافتنی خواهد کرد. به عنوان مثال جناب آقای سید عبدی افتخاری مدیر کل ورزش و جوانان سابق استان و مدیر کل ورزش و جوانان موفق، خلاق و تأثیر گذار کنونی استان همدان، مصداق عینی این بی برنامگی است.
جناب استاندار، ورزشکاران استان از جنابعالی و مجمع نمایندگان استان در مجلس شوری اسلامی خواهان رسیدگی و اتخاذ بهترین تصمیم ها هستیند. هم چنین از نهادهای نظارتی و بازرسی استان خواهان بررسی دقیق و تخصصی از وزارت ورزش و جوانان هستیم. گرچه متأسفانه حمایت های خاص برخی از جریان های داخلی و کشوری، مانع از برخورد قاطع با متخلفین و سوداگران به ورزش استان می شوند، لیکن یقین دارم که می توان با همت و درایت همین جوانان بی ادعا و انرژیک، و البته با وجدان کاری و اخلاص در عمل شان، همه واقعیت ها را دوباره ساخت.
ما از مدیریت عالی استان توفع داریم با حساسیت خاص و توجه ویژه، ساختار اداره کل ورزش وجوانان و ارگان های حمایتی را متحول نمایند زیرا در این برهه از زمان جامعه ی هدف این ارگان ها بیشتر از هر زمان دیگری در معرض خطر و آسیب پذیرند و مسئولیت ما نیزخطیر است.
هرکس صدای مظلومیت مسلمانی را بشنود و به ندای دادخواهی اش دادی نرساند، مسلمان نیست. و این صدای مظلومیت هزاران جوان مسلمان است. یا حسین، یا علی اکبر، یا علی اصغر
بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی. گفت: ای پدر، فرمان تو راست ولیکن می خواهم که بدانم در این مصلحت است؟ گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
چندی پیش مطلبی در یکی از سایتهای استان پیرامون یکی از پیشکسوتان عرصه ادبی و سیاسی استان خواندم و بر خود لازم دانستم در حد معرفت و آگاهی خویش به چند نکته اشاره کنم. گرچه براین باورم که نقد تعریفی جزء اصلاح ساختارهای نادرست ندارد و هر انسان عاقل و دور اندیشی برای پیشرفت، توسعه، تکامل و صیقل دادن خود بایستی از آن استقبال کند لیکن حفظ حرمتها و حریم ها در هر نقدی لازم است تا خدای ناکرده سایه پندارهای نادرست بر آن مستولی نگردد. و این را نیک می دانیم که اندیشیدن و اظهار نظر نمودن از حقوق مسلم افراد و مثابه اکسیری است که هر جامعه پویایی برای رشد بدان محتاج است. اما موضوعی که ذهن آدمی را به خود مشغول و آن را به کنکاش و چالش وا می دارد این پرسش است که چگونه می توان برای در مان دردها ، سختیها ، مرارتها ، کاستیها و لغزشها و .... فکر و اندیشه را به راه درست و نیک سوق داد؟ راهی که درآن برای پاسخ دادن به هر پرسشی و حل هر مجهولی بایستی صفات ممدوح انسانی (اخلاق مداری ، انسان دوستی ، عدالت محوری ، حق محوری و احترام بزرگان و ..) در آن تجلی نماید.
در این روزگار سخت نفس گیر و درین دنیای عبوس و پر از رنج با آرزوهای فرو خورده می توان به خود بیاییم و با تاسی گرفتن از آموزه های دینی و ملی سرزمین پارسا منشانه خود ، ناصافی ها و نا خالصی ها را با بزرگ منشی پالایش داده و خود و دیگران را در بزرگراه پاکیزه گرایی ، صلح مداری هنر دوستی ، زیبا بینی و منزه طلبی و ...مدد و یاری رسانیم اتحاد ، انسجام ، یکپارچگی ، تفاهم ، حرمت گذاشتن به پیشکسوتان و بزرگان شرط مهمی برای نیل به این مقصد است و بجای آنکه خود را در چنکال پندارهای غلط و باورهای پوسیده اسیر نماییم می توان با تکیه بر خردگرایی ، دور اندیشی و رفتار معقولانه توام با صیانت و پاسداری از سرمایه های انسانی ، راه را بر هر گونه واکنش های احساسی ، هیجانی، خودشکن ، نا پخته و نسنجیده مسدود کنیم چرا که همه این رفتارها نشانه بارز عقب ماندگی فرهنگی است اکنون که به یمن حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری ، فضایی برای به خوداندیشیدن و پالایش و پیرایش عملکرد گذشه فراهم گردیده، زیبنده است اصحاب قلم و رسانه و البته سیاسیون محترم بانگاهی منصفانه ، منطقی و به دور از هر گونه کینه ، عداوت و تفرقه افکنی و ... بستر را برای حرکتی جدید و خیزی مجدد هموار نمایند. در این رهگذر آنچه که مهم و ارزشمند است حفظ حرمت بزرگان و جلوگیری از تخریب شخصیت آنهاست . صفت بارز و پسندیده ای که ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین و منش آریایی و مذهب ما دارد.
در این روزگار سخت نفس گیر و درین دنیای عبوس و پر از رنج با آرزوهای فرو خورده می توان به خود بیاییم و با تاسی گرفتن از آموزه های دینی و ملی سرزمین پارسا منشانه خود ، ناصافی ها و نا خالصی ها را با بزرگ منشی پالایش داده و خود و دیگران را در بزرگراه پاکیزه گرایی ، صلح مداری هنر دوستی ، زیبا بینی و منزه طلبی و ...مدد و یاری رسانیم اتحاد ، انسجام ، یکپارچگی ، تفاهم ، حرمت گذاشتن به پیشکسوتان و بزرگان شرط مهمی برای نیل به این مقصد است و بجای آنکه خود را در چنکال پندارهای غلط و باورهای پوسیده اسیر نماییم. می توان با تکیه بر خردگرایی ، دور اندیشی و رفتار معقولانه توام با صیانت و پاسداری از سرمایه های انسانی ، راه را بر هر گونه واکنش های احساسی ، هیجانی، خودشکن ، نا پخته و نسنجیده مسدود کنیم چرا که همه این رفتارها نشانه بارز عقب ماندگی فرهنگی است اکنون که به یمن حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری ، فضایی برای به خوداندیشیدن و پالایش و پیرایش عملکرد گذشه فراهم گردیده، زیبنده است اصحاب قلم و رسانه و البته سیاسیون محترم بانگاهی منصفانه ، منطقی و به دور از هر گونه کینه ، عداوت و تفرقه افکنی و ... بستر را برای حرکتی جدید و خیزی مجدد هموار نمایند. در این رهگذر آنچه که مهم و ارزشمند است حفظ حرمت بزرگان و جلوگیری از تخریب شخصیت آنهاست .
صفت بارز و پسندیده ای که ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین و منش آریایی و مذهب ما دارد.
اما در رابطه با نقد وارده لازم دانستم موارد زیر را یاداوری نماییم: آقای منطقیان یکی از شخصیت های متنفذ ، تاثیر گذار ، اخلاق مدار و از پیشگامان شهر ستان کهگیلویه بوده و هستند و قطعا بزرگی و سوابق درخشان ایشان به این سادگی مخدوش نخواهد شد. از انصاف بدور است که وقتی صحبت از جریان اصلاح طلبی در شهرستان کهگیلویه به میان می آید نام بزرگانی مانند محمود منطقیان ، سید ضیاءالدین رضا توفیقی، سید قادر لاهوتی ، مهندس طاهری ، حاج آقا صدوقی به واسطه تعصبات کور و اخلافات سطحی و سلیقه ای به بوته فراموشی سپرده شود.
اگر امروز در دورترین نقطه شهرستان های کهگیلویه ، چرام ، بهمئی ، لنده و در جای جای آن خطه تفکر اصلاح طلبی در شریان های مردم جاری و ساری ایست ، قطعاً بخش عظیمی ازین حرکت حاصل زحمات شبانه روزی این بزرگان بوده و هست. این پیشکسوتان به اندازه کافی از جریان رقیب نامهربانی ، بد اخلاقی ، تهمت ، افترا ، بهتان ، تخریب و .... دیده اند و امروز اگر دوستی از سر عصبانیت راه رفته رقیب را می رود لاجرم هم ظلم به خود کرده هم آب به آسیاب رقیب کرده. ناقد محترم در بخشی از مطلب خود به دوره ای که اینجانب در عرصه رقابت انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور داشته ام ، اشاره به قوم گرایی و کم کاری بعضی از دوستان نموده است.
در این که جریان رقیب به هر ترفندی برای برنده شدن متوسل می گردید ، شکی نیست ولی زحمات بی دریغ دوستان را نادیده انگاشتن گناهی است بزرگ. مگر می شود زحمات صادقانه بی ریا و جریان داری آقای منطقیان را نادیده گرفت؟ آیا می توان این فرمایش ایشان در همایش انتخاباتی چرام که فرمودند : "من نه تنها می خواهم به رستاد رای دهید بلکه انتظار دارم برای موفقیت او تلاش مضاعفی نمایید." به این سادگی فراموش کرد ؟ همان زمانی که رقیب ما با دامن زدن به مسایل ایلی و فامیلی عرصه را بر ایشان و سایر دوستان تنگ نموده بود .
جای هیچ شکی نیست که آقای منطقیان و سایر دوستان در آن روزهای معدود، نهایت تلاش و همکاری را برای موفقیت مبذول داشتند چرا که توفیق در آن مقطع، موفقیتی برای ایشان و جریان تلقی می گردید. امروز ما بایستی با هم و در کنار هم برای آینده طرحی نو در اندازیم همه دلسوزان می دانند فرصت و زمان مناسبی برای نقد همدیگر نیست چرا که رقیب هر لحظه رفتار ما را رصد می کند و از کوچترین اختلاف نظر ما بهره فراوان می برد لذا ما بایستی هوشیار و عاقل باشیم و زمینه را برای جولان رقیب فراهم ننماییم.
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
- محور سیاسی - امنیتی 1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها 1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند. |
خبرگزاری مهر ضمن انتشار متن بسته پیشنهادی ایران در روز 21 شهریور ماه 1388 نوشت: متن کامل بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران به گروه 1+5 که چهارشنبه 18 شهریور به نمایندگان این گروه در تهران تحویل داده شد به این شرح است :
متن بسته پیشنهادی ایران در سال 88
تردیدی نیست که امروز جهان در آستانه ورود به دوران جدیدی است. دوره سخت استیلای امپراطوری ها و سیطره شبکه های پیوسته رسانه ای و وزن کشی بر اساس قدرت تهاجمی و تسلیحات متعارف و نامتعارف رو به پایان بوده و دوران جدیدی با رویکرد فرهنگ و اندیشه و احترام به حقیقت خدا مدار انسانی در حال رشد و شکوفایی است. بسیاری از معضلات امروز جهان از جمله بحران بی سابقه اقتصادی، بحران فرهنگ و هویت، بحران های سیاسی و امنیتی و رشد تروریسم، جنایات سازمان یافته و مواد مخدر دستاورد دوران رو به پایان حاکمیت تفکر غیر خدایی بر مناسبات جهانی و نیز میراث نحص برای امروز و فردای بشریت است.
حل این مشکلات و برپایی دنیایی سرشار از معنویت، دوستی، رفاه، سلامت و امنیت مستلزم سازماندهی جدید و فراهم آوردن فرصت مناسب برای مشارکت عمومی در مدیریت جهانی است. سازوکارهای موجود قادر به پاسخگویی به نیازهای امروز بشر نبوده و ناکارآمدی آنها در قصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت به وضوح قابل مشاهده است. این سازوکارهای ناشی از مناسبات قدرت و سلطه گری است در حالی که جهان امروز نیازمند سازوکار برآمده از تفکر الهی و رویکرد سنتی بر ارزش های انسانی و نیز لطف و محبت است. سازوکاری که زمینه های رشد و شکوفایی همه ملت ها و استقرار صلح و امنیت پایدار جهانی را فراهم نماید.
ملت ایران با تاکید بر ظرفیت های ذاتی ملی و نیز توانمندی های منطقه ای و بین المللی خود و با التزام اصولی، اعتقای و تاریخی به بهره گیری از این ظرفیت ها و توانمندی ها در جهان بر قراری صلح، آرامش، ثبات پیشرفت و رفاه ملت های منطقه و جهان آمادگی دارد تا بر اساس اصول و ارزش های الهی و انسانی از جمله به رسمیت شناختن حقوق ملت ها، احترام به حاکمیت کشورها، رعایت مردم سالاری و حق آزاد انتخاب برای ملت و نیز پرهیز از فشار و تهدید و بر اساس بنیان های محکم عدالت و قانون و از طریق گفتگو و مذاکره مسیر مناسب برای دستیابی به صلح پایدار و ثبات درون رای منطقه و جهان و نیز پیشرفت مستمر و رفاه فراگیر ملت های منطقه و جهان را فراهم آورد.
در این راستا جمهوری اسلامی ایران معتقد است در چارچوب رعایت اصول عدالت محوری، مردم سالاری و چندجانبه گرایی طیف گسترده ای از موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی را می توان در بستر گفتگو و با هدف همکاری سازنده به محورهای رشد و تعالی ملت ها و برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان تبدیل کرد.
همانطور که در بسته پیشنهادی سال گذشته نیز تاکید شده جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که درس گرفتن از اشتباهات گذشته و عدم اصرار بر مسیرهای بی نتیجه و بن بست، شرط ضروری موفقیت در مذاکرات فرا رو بوده و از این رو التزام همه طرف های درگیر به اولا، تدوین چارچوب نوینی از تعاملات در سطح بین المللی که به دور از اشتباهات گذشته باشد و یقینا پر از حسن نیت همه طرف ها در قول و عمل، پایبندی به احترام متقابل عدالت و قانون می تواند مرحله جدیدی از مذاکرات برای تحقق همکاری های بلند مدت در جهت تحکیم صلح و امنیت پایدار در منطقه و جهان را در پی داشته باشد.
موضوعات سیاسی - امنیتی، اقتصادی و بین المللی از جمله محورهایی هستند که نگرانی های مشترکی را در منطقه و جهان برای دولت ها و ملت ها ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی ایران اعتقاد راسخ دارد که بر اساس اصول و مبانی ذکر شده در بالا شرایط کنونی بین المللی نیز اقتضاء دارد تا همه دلسوزان به سرنوشت بشریت و طرف های ذی ربط با تبدیل نگرانی های مشترک به تعهدات دسته جمعی، زمینه موثر همکاری های موثر منطقه ای و بین المللی را فراهم آورند.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات همه جانبه فراگیر و سازنده با هدف دستیابی به چارچوب مشخص همکاری ها از طریق التزام همه طرف ها به تعهدات دسته جمعی اعلام داشته و آینده ای عاری از بی عدالتی و توام با رفاه و پیشرفت و به دور از استانداردهای دوگانه را برای تمامی کشورهای جهان و منطقه در پرتو این همکاری ها پیش بینی می کند.
در ادامه متن بسته پیشنهادی ایران آمده است : بر اساس اولویت های منطقه ای و بین المللی محورهای مذاکرات برای صلح و رفاه را می توان در سه محور سیاسی - امنیتی، بین المللی و اقتصادی لحاظ نمود.
1- محور سیاسی - امنیتی
1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها
1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند بر مبنای:
اول: احترام به حقوق ملت ها و منافع ملی کشورها
دوم: تحکیم حاکمیت ملی کشورها در چارچوب روش های مردم سالارانه
سوم: پرهیز از خشونت و نظامی گری
چهارم: مقابله ریشه ای با تروریسم
نقاطی در جهان به ویژه خاورمیانه، بالکان ، بخش هایی از آفریقا و آمریکای جنوبی و شرق آسیا از جمله مناطقی هستند که در اولویت باید مورد توجه قرار گیرند. تعامل مشترک برای کمک به ملت فلسطین برای تدوین طرحی جامع، مردم سالارانه و عادلانه برای دستیابی ملت فلسطین به حقوق اساسی خود می تواند نمونه ای از این همکاری ها باشد.
1.3 - مبارزه با تهدیدهای امنیتی مشترک از طیق مقابله اساسی، همه جانبه و موثر با عوامل ایجاد کننده و تقویت کننده تهدیدهای امنیتی از جمله تروریست، مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، حمایت های سازمان یافته و دزدی دریایی
2. مسائل بین الملل
2.1 - اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت و ارتقای کارکرد آنها بر مبنای مردم سالاری و عدالت
2.2 - ارتقای وزن و جایگاه موضوعات زیست محیطی در مسائل بین المللی و مشارکت عمومی در مدیریت مسائل زیست محیطی
2.3 - تعریف و تدوین عادلانه حقوق فضا و سهیم شدن همه دارندگان فناوری فضا در مدیریت و بهره برداری عادلانه از آن
2.4 - تعریف و تدوین حقوق مربوط به تبادل فناوری های نو و پیشرفته
2.5 - توسعه نظارت قانونمند و عادلانه آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایجاد سازوکار لازم برای بهره برداری همگانی از انرژی پاک هسته ای در زمینه کشاورزی، صنعت، پزشکی و تولید نیرو
2.6 - جهان شمولی معاهده NPT و سازماندهی عزم جهانی و اعمال برنامه واقعی و اساسی برای خلع سلاح کامل و جلوگیری قاطع از هر گونه توسعه و اشاعه تسلیحات هسته ای، شیمیایی و میکروبی
2.7 - ارتقاء ملاحظات اخلاقی و انسانی و حاکمیت کامل آنها در سازوکارها، مناسبات و رویه های بین المللی
3. محور اقتصادی
3.1 - انرژی و امنیت آن در عرصه های تولید، عرضه و انتقال و مصرف
3.2 - تجارت و سرمایه گذاری
3.3 - ظرفیت سازی برای ارتقاء رفاه عمومی، فقر زدایی از جهان و کاهش فاصله طبقاتی و فاصله شمال جنوب
3.4 - ریشه یابی عوامل بحران اقتصادی و مالی جهانی و جلوگیری از وقوع جنبه های دیگر بحران در عرصه اقتصادی جهان و طراحی سازوکاری جدید وعادلانه
3.5 - مبارزه با اقتصاد زیر زمینی، مفاسد اقتصادی، جرایم مالی و جنایات سازمان یافته علیه امنیت اقتصادی.
ادامه خبر...
به گزارش راک نیوز ؛یکی از کاربران بنام نصیر محسنی پور درمطلبی به نقد عملکرد چهره شاخص اصلاح طلبان در شهرستان کهگیلویه پرداخته ،گفتنی است مطلبی که میخوانید از سری یادداشتهای بینندگان ما است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. خوانندگان میتوانند در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند
استواری قدم و ثبات فکری ، سیاسی از شاخصه های اصلی برای یک نیروی سیاسی می باشد. و صد البته پایبندی به عقل و خرد جمعی و حرکتهای منظم و هماهنگ با سیاستهای یک جریان، برای یک چهره سیاسی که خود را مقید و درون چارچوبهای یک جریان سیاسی می پندارد ، لازم و ضروری است. کار تشکیلاتی به هیچ وجه تک روی را برنمی تابد ، چرا که تعهد به یک جریان مسئولیت می آورد .
در این نوشته فهرست وار و البته با ارائه فاکتورها و کدهای روشن برانم تا اشتباهات آقای محمود منطقیان را در چند سال اخیر به رشته تحریر و نگارش درآورم . زیرا که اعتقاد راسخم بر این است که با شفاف سازی هر چه بیشتر، مسیر آینده و چهره واقعی افراد برای همگان روشن تر می شود .
در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در سال ۱۳۷۸ برگزار شد ، دو چهره شاخص در عرصه رقابت وجود داشت. مرحوم آیت اله ملک حسینی و جناب آقای مجیدی از جناح راست و کاندیدای وقت مجلس خبرگان رهبری در استان. تصمیم جمعی اصلاح طلبان کشور که در آن برهه با نام دوم خردادی ها شناخته شده بودند، بر عدم حمایت از شخص یا جریانی خاص در این انتخابات بود.
اما محمود منطقیان بر خلاف این مشی ، برای آقای مجیدی که نه تنها نزدیکی فکری به جریان موسوم به دوم خرداد نداشته ، بلکه به جریان فکری و سیاسی شناخته شده ی حزب الله نزدیک بوده است، ستاد انتخاباتی راه اندازی میکنند و در جلسات و محافل عمومی و میتینگ انتخاباتی آقای مجیدی برایشان سخنرانی میکنند و تمام قد از ایشان حمایت میکنند ! و حتی در میتینگ انتخاباتی مجیدی در دهدشت، محمود منطقیان با تندترین لحن به قادر لاهوتی حمله میکند که چرا مجیدی حزبی را حمایت نمی کنید؟!
در جریان انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ و حتی در کشاکش انتخابات مجلس هفتم در زمستان ۸۲ ، زمزه هایی بین مردم علی الخصوص فعالان و نزدیکان ستادهای آقای منطقیان، مبنی بر حمایت حاجی محمد موحد از ستادهای انتخاباتی منطقیان به گوش میرسد. موحد اصولگرا ستادهای انتخاباتی منطقیان اصلاح طلب را ساپورت مالی میکند تا منطقیان در صحنه بماند و عرصه رقابت را ترک نکند.
این حمایت پشت پرده، تاکتیکی برای شکستن آرا اصلاح طلبان در جریان این انتخابات و پیروزی قاطع موحد بود. اسم "حاج س..." از چهره های متنفذ اولاد میرزاعلی و ساکن بهبهان، به عنوان رابط موحد با منطقیان همان روزها در محافل خصوصی برسر زبان ها افتاده بود !
در کوران انتخابات مجلس هشتم در اسفند ماه ۸۶ که محمود منطقیان با مشکل رد صلاحیت مواجه شده بود، اگر چه با حمایت از لطیف رستاد خواست از تشتت و پراکندگی نیروهایش به هر نحو جلوگیری به عمل آورد، اما اکثر لیدرهایش و علی الخصوص توده ی رای دهنده به ایشان بین " طایفه " و فکر اصلاح طلبی منطقیان ، اولی را برگزیدند و ریختن آرا خود به صندوق بزرگواری بویراحمدی را بر لطیف رستاد غیر بویراحمدی ترجیح دادند.
با نگاهی به آرا ماخوذه از صندوقهای حوزه انتخابیه کهگیلویه و بهمئی و تطبیق این آرا با نوع طایفه ساکن در آن حوزه ها به نتایج جالبی خواهید رسید.
قصه به همینجا هم ختم نمیشود؛ پراکندگی سیاسی و عدم ثبات سیاسی و فکری و طایفه گرایی بیش از حد اصلاح طلبان وابسته به طیف منطقیان، در انتخابات مجلس نهم در سال ۱۳۹۰ هویدا می شود. جایی که تقریبا اکثر قریب به اتفاق نیروهای شاخص جریان منطقیان علناً و عملاً، جاناً و مالاً حامی بزرگواری میشوند. کاندیدایی که در مجلس هشتم جلودار و سردمدار مرگ بر کروبی و موسوی و خاتمی اصلاح طلب بود.این در حالی ست که خود بزرگواری پس از این کار ودر سفر به حوزه انتخابیه اش به هنگام تعطیلی مجلس، به همراه حاج سجادی(لیدر منطقیان و مسئول دفتر بزرگواری!) به منزل منطقیان میروند و مورد لطف و عنایت ایشان قرار میگیرند! وقتی چهره شاخصی چون " م.... م..." در میتینگ انتخاباتی بزرگواری در سرفاریاب می گوید که : ما سی سال تمام در اشتباه به سر می بردیم، برای حمایتهای بی دریغ و همه جانبه ی دیگر نیروهایش هم چون : سپید نامه ها، ا..ب...، ع... ...ها ،ح... پرورها، و.....ها، ح...ها، آ.... ها، س.... ها و ل... ف... ها و ش.... (بخشدار وقت بهمئی!) از آقای بزرگواری ، چه داریم که بگوییم؟
وقتی در دولت احمدی نژاد، حاج خبره (از مسئولین جبهه پایداری و ستادهای محمود احمدی نژاد) را به جای نیرویی اصلاح طلب چون؛ سید رضا گنجی پور به سمت ریاست آموزش پرورش کهگیلویه ، منصوب میکنند، محمود منطقیان برای حاج خ....دسته گل می برند و به ایشان تبریک میگویند. این در حالی ست که در دوران هشت ساله ریاست سید رضا گنجی پور محمود منطقیان نه تنها از خدمات ایشان تقدیری نمی کنند، بلکه از هرگونه سنگ اندازی جلوی پایشان توسط نیروهایش کوتاهی ندارد ! نمونه مشابه این اتفاق در تجلیل منطقیان از روانگرد فرماندار وقت کهگیلویه در زمان اصلاحات اتفاق می افتد، ضمن احترام به آقای ر... ،اما از میان همه فرمانداران دوران اصلاحات ؛ چون قا...م...و ر... و....منطقیان به خاطر مسائل طایفه ای در نوشته ای مکتوب که در سایتهای استانی منتشر میشود فقط ر..... را مورد تمجید و تقدیر قرار می دهند .که این خود نشانگر نگاه طایفه گرای ایشان میتواند باشد .
در بهار امسال و هنگام ورود دکتر محسن رضایی به استان، رایزنی هایی جهت دیدار و ملاقات این کاندید انتخابات ریاست جمهوری با نیروهای شاخص جریان اصلاحات شهرستان هم چون قادر لاهوتی، سید نعمت اله صدوقی و مهندس طاهری صورت پذیرفت، که با مخالفت صریح این اشخاص مواجه شد. اما در کمال ناباوری و شاید هم کم باوری، جناب دکتر محسن رضایی در معیت سید کمال دولتخواه به منزل محمود منطقیان شرفیاب میشوند و از ایشان فی المجلس قول مساعد برای راًی و حمایت هم می گیرند . این در حالی ست که هم دکتر عارف و هم دکتر روحانی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده بودند و رایزنی های شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان برای چگونگی ورود به صحنه انتخابات به نقاط مثبت خیلی خوبی رسیده بود .
در جریان ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در کهگیلویه که فقط دو شب بر پا بود، سخنرانانی از جمله وکیل امینی، علی سینا برقک، سید نعمت اله صدوقی ، حجت الاسلام میرمحمدی و منطقیان به ایراد سخن پرداختند. نکته خیلی جالب اینجاست که محمود منطقیان را اطرافیانش به زور آوردند که چند دقیقه صحبت کند، و در سخنرانی کوتاه و محتاطانه اش، نه تنها اسمی از دکتر روحانی بر زبان نمی آورند ، بلکه حتی یک بار از واژه های اصلاحات، اصلاح طلبی و اصلاح طلب استفاده نمی کنند . ایشان فقط وظائف رئیس جمهور را برای حضار بیان میکنند.که این مسئله خود دلیل محکمی بر عدم تمایل منطقیان به دکتر روحانی و تعلق خاطرش به مهمان مورد علاقه اش دکتر محسن رضایی بود . و این موضوع با واکنش تند اصلاح طلبان حاضر مواجه شد که حتی حجت الاسلام میرمحمدی در سخنرانی اش به طعنه گفت: اینجا میتینگ انتخاباتی آقای دکتر روحانی ست نه کلاس درس ! اینجاست که این سوال اساسی به ذهن متبادر میشود که: چرا محمود منطقیان باید خود را از سردمداران جریان دکتر روحانی در استان بدانند در حالی که اصلاً به روحانی رای ندادند ؟؟
وقتی محمود منطقیان به هر نحو مورد مشاوره استاندار و مدیران کل استانی دولت تدبیر و امیدی که به رئیس جمهورش رای نداده قرار میگیرد، ایشان باز هم نیروهای اصلاح طلب واقعی را معرفی نمی کنند!!!! به عنوان مثال علی شیر زهرایی که لیدر بزرگواری ست را برای آموزش و پرورش چرام در نظر میگیرد و لطف اله فروزان را هم که تقریباً با همه ی کاندیداهای انتخابات مجلس این چند دوره بوده و از نظر سیاسی مواضع شفافی ندارد، را برای آموزش و پرورش کهگیلویه معرفی میکند !
ثبات قدم و پایبندی به یک جریان سیاسی لازمه کار یک نیروی سیاسی است. آیا با وجود همه آنچه که گفته شد و آنچه که از قلم افتاد و مجال نوشتن نیافت ، میتوان به محمود منطقیان به چشم یک اصلاح طلب نگاه کرد؟ آیا ایشان به حق بر صندلی اتاق فکر استاندار دولت تدبیر و امید نشسته است؟ آیا استاندار دولت تدبیر و امید برای آنکه برچسب طایفه گرایی نخورد نباید اتاق فکرش را بازسازی مجددی بنماید؟
توضیح؛ .
** کارشناس ارشد علوم سیاسی
ادامه خبر...دکتر بهاره حسینی -سن ام قد نمی دهد ،اما فکر ام توامان به تحلیل و تفسیر شخصیتی نشخوار میکند که نه او را دیده و نه هم کلام اش شده ام! به راستی او کیست؟ چرا هیج تاریخ نگاری از ایل و قبیله اش بس نمیکند تا که تاس به سوی حاج بهرام بیندازد؟ یا که تاج تاجگردون نمی چرخد؟
پیر معلم علم دیده و علم به دوش کشیده! نمی شناسمت؛ نه که از ناشناس بودن توست، بلکه از بی مبالاتی من و ماست! تا به روزی که دریچه ای گشودند و قرعه فال به نامِ نام تو آمد و گذرا دلمشغول شدیم به استاندار بودنت. که همین به دروازه ای بدل گردید تا که خوبتر از خود بشناسمت! نه به عجب که عجیب است نامی فراموش شده، به چه سرابی، به یکباره و تحت فقط یک عنوان نامانا، غرش زده بر میلیونها کامنت ناخوانده و حک شده بر افکار پریشان حالان و حال ما!
حال می نگرم به تو. به سکوت تو. به سکوت حسین ها. به سکوت اطهار الاجمعین. سکوتی به حفظ وحدت جامعه. سکوتی به پیدایش مرتدین و دروغین دروغ پردازها. سکوتی به فعال شدن منافقان پیش رو و زاده شده. سکوتی به کمی یاران و حامیان به منصب رسیده. سکوتی به حفظ کیان و بقای اسلام. به سکوت عوامی مردم و احیای فرهنگ قبیله ای. به سکوت حرکت خشونت طلبانه و مستکبرانه. به سکوت نگه داشتن حرمت دین. به سکوتی که من گمنام، نامی از تو را مالک باشم.
کوچه های ولایت پر پیچ و خمند. ته کوچه معلوم نیست. ولی من صبح را دیده ام، چون پاهایم از روی تم چیزک و شیشه و حشیش و قلم و اندیشه و فمینیسیسیم و دادائیسیسیم و سمبول سنبولها و بارش های رام و آرامشهای پس از طوفان و حتی طوفان آتشفشان شده زیر خاکستر را دیده ام. صبح نزدیک است نه که به دولت امید بلکه به امید دولت مانا و پابرجا.