در میدان پرآشوب نبرد روایتها، رسانههای ایران با نسخهای دکترینال و یکصدای استراتژیک، مأموریت تازهای را آغاز کردهاند؛ مأموریتی که از اتاق خبر تا میز سیاستگذاری امتداد مییابد تا روایت قدرت را به پرچم پیشروی در جبهه جنگ ادراکی بدل کند.
در میدان پرآشوب نبرد روایتها، رسانههای ایران با نسخهای دکترینال و یکصدای استراتژیک، مأموریت تازهای را آغاز کردهاند؛ مأموریتی که از اتاق خبر تا میز سیاستگذاری امتداد مییابد تا روایت قدرت را به پرچم پیشروی در جبهه جنگ ادراکی بدل کند.
راک نیوز/یادداشت _ محمدصادق درفشی _ بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با رئیسجمهور و هیأت دولت، نه نَفَسی گذرا و نه توصیهای اخلاقی در حاشیه کار روزانه اهالی رسانه بود، بلکه منشوری کلان، صریح و سنگینوزن برای بازتعریف جایگاه رسانه در میدان تلاطم ادراکات و نبرد روایتها ترسیم شد.
این سخنان را باید چون لوحی حکشده از یک سند دکترینال در قلمروی ارتباطات و رسانه شناخت و تلقی کرد؛ این سند از ژرفای گفتمان انقلاب اسلامی سر برآورد و از نهضت نرمافزاری و جهاد تبیین نیرو گرفت و از هشدارهای پیاپی درباره جنگ نرم و شناختی جان گرفت و رسانه را به جایگاه بازیگر اصلی در معماری قدرت نرم و هدایت اندیشه جامعه فراخواند.
در جغرافیای علوم ارتباطات، دو قله نظری دستورکارگذاری و روایت استراتژیک، مسیر نقشآفرینی رسانهها را مشخص کردند؛ دستورکارگذاری افکار عمومی را به سمت دغدغههای خاص هدایت کرد و روایت استراتژیک چارچوب معنا را برای داوری و ارزشگذاری فراهم آورد.
رهبر انقلاب با پیوندی هوشمندانه میان این دو نظریه، از رسانه خواستند نقشه ذهنی ملت را بر پایه استحکام هویت، بازسازی امید اجتماعی و ترسیم افقی روشن طراحی کنند؛ این دگرگونی پارادایم، عبور از واکنشهای پراکنده و رفتن به سوی چرخه کنش روایی پیشدستانه را الزامآور کرد و این چرخه را به قانون نانوشته فعالیت رسانه تبدیل کرد.
این خطمشی، سه الزام را پیش روی رسانهها گذاشت؛ نخست، مهندسی محتوای همزمان که تپش پیام را با ضربان میدان حوادث همزمان کرد و از پدید آمدن شکاف زمانی یا معنایی جلوگیری کرد.
دوم، برپایی شبکهای همپیوند از خبرگزاریها، روزنامهها، صداوسیما و بسترهای نوین ارتباطی که با آرایش یکپارچه یک روایت قدرت را بازتاب و بازتولید کردند.
سوم، استقرار نظام ارزیابی دائم بر پایه شاخص ۶۰/۳۰/۱۰ که شصت درصد محتوا را به تقویت روحیه و انباشت سرمایه اجتماعی اختصاص داد و سی درصد را صرف نقد اصلاحگرانه کرد و ده درصد را برای پاسخ فعال به عملیات روانی دشمن بهکار گرفت.
تجربههای تاریخی، کارآمدی این نظریه را در میدان واقعی اثبات کردند. در دفاع مقدس ۱۲ روزه جبهه رسانهای، همآوایی صداوسیما، خبرگزاریها و رسانههای میدانی، معادله تحمیلشده ادراکی را واژگون کردند و ابتکار عمل را به دست آوردند؛ این واقعه در حافظه ملی ماند تا یادآور شود که روایت قدرت هنگامی تحقق یافت که همه اجزای ارکستر رسانه، ملودی واحد را در کوک و ریتمی هماهنگ اجرا کردند.
در چنین شرایطی، غفلت یا بازآفرینی تصویر ضعف، رخنهای در صفآرایی ادراکی ملت ایجاد کرد. رسانه بهمثابه دیدهبان بیدار و معمار تصویر جمعی، مرزهای هویت را پاس داشت و قلعه روانی جامعه را استوار کرد؛ رهبر انقلاب، بارها رسانه را سلاح نامیدند و هشدار دادند که این سلاح اگر با دکترین واحد بهکار گرفته شود، صف دشمن را درهم شکست و میدان را به تصرف گفتمان انقلاب درآورد.
اکنون رمز عملیات رسانهای کشور به یک صدا تقلیل یافت: روایت قدرت؛ مأموریتی استراتژیک، پیوسته، حرفهای و زنده که از اتاق خبر تا میز سیاستگذاری امتداد یافت.
آینده رسانه ایرانی، آیندهای شد که در آن خبرنگار، تحلیلگر، مدیر و سیاستگذار، سربازان یک جبهه مشترک شدند و پیروزی را نه با سلطه بر ابزار، بلکه با برتری در روایت و مهارت در تسلط بر ادراک به دست آوردند.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر