کهگیلویه و بویراحمد با یکی از بالاترین تراکمهای رسانهای کشور، امروز در نقطهای ایستاده که مقیاس عددی دیگر کافی نیست؛ حالا زمان آن رسیده است که این حجم از رسانهها به کیفیت، عمق و مهندسی روایت دست پیدا کنند.
به گزارش راک نیوز،بامداد ۱۷ مرداد در یاسوج، سکوت خیابانها با روشنایی تکوتوک چراغ خانهها شکسته میشود. پشت این نورها، خبرنگارانی نشستهاند که یا آخرین سطر گزارش شبانهشان را ویرایش میکنند یا میکوشند در سیل پیامها و شایعات، یک حقیق تأییدشده پیدا کنند. برای این استان، «روز خبرنگار» تنها یک مناسبت تقویمی نیست؛ فرصتی است برای مواجهه با یک واقعیت دووجهی: تراکم خیرهکننده رسانهها، و شکاف عمیق میان کمیت و کیفیت.
آمارهای رسمی نشان میدهد کهگیلویه و بویراحمد ـ با جمعیتی حدود ۷۰۰ هزار نفر ـ دارای ۴ روزنامه، ۶ هفتهنامه، ۲ ماهنامه، ۴ فصلنامه و دوفصلنامه، ۱۲۴ پایگاه خبری فعال، ۱۶ نمایندگی خبرگزاری و ۷۰ نمایندگی روزنامه کشوری است. ۲۱۱ عضو خانه مطبوعات این نسبت را به یکی از بالاترینهای کشور رساندهاند؛ پیشیگرفتن بر استانهایی با جمعیتی مشابه، و حتی رقابت با استانهای پرجمعیتتر. این عددها در نگاه اول نشانهای از پویایی است، اما پشت این نما، پرسش جدیتری کمین کرده است: این حجم رسانه، چه سهمی از افکار عمومی را با محتوای اصیل و اثرگذار تغذیه میکند؟
تحلیل محتوایی یک نمونه آماری ماهانه نشان میدهد که کمتر از ۱۵ درصد تولیدات خبری استان، «محتوای تولیدی» است و تنها حدود ۷ درصد به گزارشهای تحقیقی اختصاص دارد. بیش از ۸۰ درصد خروجیها بازنشر خبر رسمی یا پوشش رویدادهای محدود است. سهم محتوای چندرسانهای، عکس، ویدئو، پادکست و روایتهای تعاملی، کمتر از یک پنجم است. محدودیت آموزش تخصصی، کمبود تجهیزات بهروز، ناپایداری اینترنت، و دسترسی محدود به منابع رسمی خبر، این شکاف را عمیقتر میکند.
وقتی این نما را کنار روند جهانی میگذاریم، تضاد آشکار میشود. رسانههای بزرگ دنیا چون بیبیسی، نیویورک تایمز و آسوشیتدپرس سالهاست از خبرنگار تکمهارت عبور کرده و تیمهای میانرشتهای را در قلب تحریریههای خود مستقر کردهاند.
اینها به فناوریهای تحلیل داده، راستیآزمایی لحظهای و روایت چندلایه مجهزند. اما نکته مهمتر این است که این رسانهها صرفاً «بازتابدهنده واقعیت» نیستند، بلکه روایت را در جهت اهداف ازپیشتعیینشده سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی خود مهندسی میکنند.
آنها با گزینش سوژه، زاویه روایت و حتی واژههایی که انتخاب میکنند، میدان بازی افکار عمومی را شکل میدهند. همین روندی است که نوآم چامسکی آن را «مهندسی رضایت» مینامد و والتر لیپمن بیش از یک قرن پیش هشدار داده بود که «افکار عمومی، محصول روایت است نه واقعیت خام».
در ایران، تجربههای مهمی نشان داده که روایت بومی میتواند این میدان را تغییر دهد. در جنگ تحمیلی اخیر ۱۲ روزه، خبرنگاران جبهه و رسانههای داخلی، در شرایطی دشوار، تصویری ساختند که فراتر از خطوط رسمی، بخشی از واقعیت روزها و شبهای جنگ را به خانهها آورد. در بحران غزه، برخی رسانههای داخلی با گزارشهای میدانی و محتوای تصویری، بخشی از روایت جهانی را به سود خود تغییر دادند. خبرگزاری فارس در تعدادی از پروندههای بینالمللی، با روایتپردازی هدفمند، حتی واکنش رسانههای بزرگ غربی را برانگیخت.
پیام این تجربهها برای کهگیلویه و بویراحمد روشن است: داشتن تعداد زیاد رسانه یا خبرنگار، بدون مهارت تخصصی و ظرفیت روایتسازی، مزیت پایداری ایجاد نمیکند. این استان میتواند از یک جمع رسانهای پراکنده به یک شبکه همگرا با قدرت مهندسی روایت تبدیل شود، به شرطی که چند اقدام کلیدی عملی شود: آموزش مستمر در حوزه fact-checking، تحلیل داده و روایت چندلایه؛ سرمایهگذاری بر تجهیزات و فناوری نو؛ ایجاد اتاقهای خبر همپوشان میان رسانهها برای جلوگیری از دوبارهکاری؛ و تعریف پروژههای میدانی مشترک با خروجی در سطح ملی یا فراملی.
روز خبرنگار باید روز سنجش واقعی باشد؛ شاخصهایی مانند تعداد گزارشهای تحقیقی در سال، درصد محتوای چندرسانهای، و میزان بازتاب محتوای استان در رسانههای ملی و خارجی باید بهطور شفاف اندازهگیری و اعلام شود. تنها با رشد این شاخصهاست که تراکم آماری رسانهها معنا پیدا میکند.
اگر این مسیر طی شود، کهگیلویه و بویراحمد دیگر صرفاً «استانِ رسانههای زیاد» نخواهد بود، بلکه به الگویی بدل میشود که نشان میدهد حتی در یک جغرافیای کوچک، با دانش، مهارت و فناوری میتوان روایت را ساخت، هدایت کرد و اثربخش منتشر کرد. در آن روز، نور لرزان صفحهنمایشها نهفقط نشانه بیداری اتاقهای خبر، بلکه بازتاب روشنایی حقیقت در ذهن مردم خواهد بود.
محمد صادق درفشی
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر