تمایل دارم یک هفته از نمونه کار خودم رو به عنوان وکیل مردم گزارش بدم. گزارشی که در اون فقر و محرومیت پیچاب و نشستن با عشایر و روستاییان عزیز و فرهنگیان و دهیاران و کارآفرینان هست تا دیدار با بالاترین مقامات اروپا برای حل مسایل فی ما بین ایران و جهان.
تمایل دارم یک هفته از نمونه کار خودم رو به عنوان وکیل مردم گزارش بدم. گزارشی که در اون فقر و محرومیت پیچاب و نشستن با عشایر و روستاییان عزیز و فرهنگیان و دهیاران و کارآفرینان هست تا دیدار با بالاترین مقامات اروپا برای حل مسایل فی ما بین ایران و جهان.
هر سه هفته، مجلس کار عمومیش تعطیله و نمایندگان برای یک هفته به کارهای حوزه انتخابیشون یا کارهای شخصی می رسند. نمایندگان تهران خیلی راحتند. حوزه انتخابیشون که کاری ندارند یا میرن سخنرانی و یا امور دیگر. تمایل دارم یک هفته از این نمونه کار خودم رو به عنوان وکیل مردم گزارش بدم. گزارشی که در اون فقر و محرومیت پیچاب و نشستن با عشایر و روستاییان عزیز و فرهنگیان و دهیاران و کارآفرینان هست تا دیدار با بالاترین مقامات اروپا برای حل مسایل فی ما بین ایران و جهان. در این گزارش به دلیل مسایل ملی و سیاسی نمیتونم همه حرفها رو بزنم فقط میتونم این رو بگم که کارها خوب جلو میره. یخها خیلی خوب شکسته شده و به عنوان کسی که معمولاً در جریانات بودم این رو میتوانم بگم که نگاه مثبت دو طرف با حفظ عزت دارد کارساز می شود. حرفی که به نظر من مهمه اینه که اونا میگفتند ما نمیخواهیم چیزی به شما تحمیل کنیم. ما نمیگیم میخواهیم به شما چیزی یاد بدهیم، بلکه میگیم با هم یاد بگیری... مخلص کلام و ادامه رو در گزارش اوردم، پیچاب یا بروکسل فرقی نمیکنه باید تلاش کنیم مملکتمان رو نجات دهیم. زندگی مستضعف پیچابی هم به این نوع سیاستها بستگی دارد. دنیای ما علیرغم بزرگی کوچکه. مهم اینه که در اوج، دیارت رو فراموش نکنی...
شهر زنده گچساران
برنامه این هفته تعطیلات مجلس خیلی فشرده بود و پرکار...
روز چهارشنبه 9/2/94 صبح رفتم گچساران و تقریباً جلسه علنی اون روز رو نبودم و مجبور بودم یکی دو جا اهواز و در مسیر به خیرآباد و لیشتر سر بزنم. این هفته مهمان زیاد دارم... شب قرار بود معاونین محترم سازمان شهرداریها و دهیاریها، مهندس تابش رییس بنیاد مسکن از شیراز بیاد و معاونش هم شب از اهواز بیاد. بعد از شام با معاونین سازمان شهرداریها رفتیم شهر رو بگردیم. کارهای انجام شده رو طی دو سال گذشته ببینن. باور نمیکردن. چون میخواستم صبح ببرمشون جاهای خراب رو نشونشون بدم گفتم کارهای انجام شده رو هم ببینند. دو سال پیش هم اومده بودند و براشون عجیب بود اینهمه کار و تلاش. نکته جالبش واسه همه ماها این بود که با وجود اینکه ساعت از ١٢ شب گذشته بود ولی پارکها مملو از جمعیت بود و آرامش. به قول خودشون شهر زنده بود. اصطلاح شهر زنده در خارج از کشور بیشتر معنی داره. شهرهای اروپایی عمدتا بعد از ساعت ٨-٩ به بعد تعطیله همه میرن خونه هاشون و شهر زنده جایی است که مردم اوقاتشون رو شب بیرون بگذرونن. شرط مهمش فرهنگ و امنیته که من خوشحالم مردم عزیزم علیرغم تمامی مشکلات شدید اقتصادی فرهنگ زندگی خوب رو دارند. وظیفه دارم از همین جا از شورای شهر و شهردار و فرماندار خوبمان که با دلسوزی همراهی میکنند و نگذاشتند بعضیها اصطلاحاً بهمشون بریزند تشکر کنم.
ساعت یک و نیم شب بود که آقای تابش تشریف آوردند و وقت کار نبود و صبح زود به همراه استاندار که تشریف آوردند از سطح شهر و بافت فرسوده و روستای اسلام آباد دیدار داشتیم. در کنار کارهای خوب فقر و بی قوارگی شهر رو بهشون نشون دادم. اینطوری بهتر شد که نگن ما کار نمیکنیم و فقط غر میزنیم. بازدید خوبی بود و نگاه خوبی بهشون میداد.
همایش شوراها و دهیاران و شهرداران باشت و گچساران بود. جلسه سنگین و آبرومندی بود. استاندار و من و تابش و فرماندار و معاون سازمان شهرداریها صحبت کردند. کلیپهای خوبی هم آماده کرده بودند. من وظیفه خودم میدیدم از بخشدار گچساران، رییس بنیادمسکن گچساران، شهرداران باشت و دوگنبدان شخصاَ تجلیل و قدردانی کنم که به نظرم این چند عزیز زحمات زیادی کشیدند. به نظرم بعضی جاها کار در روستاها که خیلی سخت تره با کار شهرداریها هم برابری میکنه که نشون دهنده زحمات خوب بنیاد مسکن و بخشداران و دهیاران و شوراهای روستاههاست.
در صحبتهام در جلسه، یک داستان رو تعریف کردم که آقای تابش اونو تو صحبتهاش کامل کرد. از کار متنوع و توقعات سنگینی که متوجه نماینده هست گفتم. خدمتشون عرض کردم هفته پیش که در وزارت راه در جلسه راه آهن شیراز-اهواز بودم یک پیامک واسم اومد وقتی خوندمش خندم گرفت. یه همشهری به من پیام داد مضموماً اینگونه که: الان در حمومم و سر و کله ام پر از کفه!! آب رفته و من موندم. آدرس ما فلان جاست. آقای تاج گردون، تو رو خدا تا یادت نرفته همین الان زنگ بزن اداره آب مشکل ما رو حل کن...
دوستان حاضر در جلسه سوال کردند و توضییح دادم. باور نمیکردند و منم با شوخی موضوع رو گذروندم. تو جلسه همایش که اینو گفتم میخواستم اینو بگم که الان نمیدونم کدومش مهمه. راه آهنی که شاید بتونیم ده سال آینده از شهرمون عبورش بدیم و اون روز خبری از من نیست و شاید اصلا زنده نباشم یا این عزیزی که تو حموم گیر کرده. اینجا دیگه دو تاشو نمیتونی همزمان انجام بدی.
آقای تابش حرف خوبی زد. گفت باید سجده شکر بحا آورد وقتی که میبینی بین مردم و مسئولین این ارتباط قلبی وجود داره که اون فرد در اون مشکل خاص اولین کسی که یادش میاد نمایندشه! شاید خوب باشه ولی احتمالاً یک ایراد داره که چرا مردم باید مسیر کارشون رو ندونن یا از مسیر درست نرن. البته این احتمال که دستگاه ها کارشون رو روتین انجام نمیدن وجود داره.
جلسه مشترک و جمع بندی در خصوص کمک به کل استان و شهرمون هم بعد از جلسه انجام شد که جمع بندی خوبی بود که به نظرم به صلاح نیست اعلام کنیم، اونم بخاطر حسودان شهر و استانمون. ولی جمع بندی برای کل استان خیلی خوب بود و امیدوارم استان بتونه استفاده کنه. پرواز گچساران فرصت خوبیه که بتونیم یک سر عبور مسئولین رو از گچساران بزاریم مثل سفر دکتر نوبخت در هفته پیش...
بعد از ظهر پنجشنبه، همایش حزب مردم سالاری بود و من هم یکی از سخنرانان. چند بار در همایش ملی حزبشون، ازم دعوت کرده بودند و نرفتم اگه اینجا نمیرفتم ناراحت میشدن و بی ادبی بود. قبل از همایش متوجه شدم مثل اینکه در یاسوج روز قبل یک برنامه بوده و قرار بود آقای دکتر کواکبیان تشریف ببرن اونجا و بعد یک عزیزی گفتند تاج گردون نگذاشت! البته آقای کواکبیان اصل رفتنش رو تکذیب کرد ولی من تعجب میکنم از برخی خناثان. به شوخی در صحبتهام گفتم مگه کواکبیان پروژه است ببرمش گچساران. منم یک سخنران بودم و دعوت شدم و دیدگامو دادم. بعضیها خوششون اومد بعضیها هم نه. من که نمیتونم مسئولیت اومدن و رفتن کسی رو بپذیرم. اصلا شاید کواکبیان نصف حرفهای منو قبول نداشته باشه یا من اونو قبول نداشته باشم. به هر حال جلسه بسیار خوبی بود و مردم و بالاخص جوانان پرشور آینده نگر خوب اومده بودن و اگر چه حاشیه هایی هم داشت ولی نگذاشتم سوء استفاده بشه. انحصار در تفکر در هر طیفی باشه باید شکسته بشه. اصلاح طلبی فکر بازیست که فرد نمیشناسه. یک جریان پویا و چهارچوب داریست که نمیتونی انحصاری باهاش رفتار کنی. به اصطلاح، کوچه اصلاح طلبی تنگ نیست. و بعضی دیگر از نکاتی که در این نشست مطرح کردم:
-اصل فضای حضور ما از میزبان تا میهمان به نیت مشترکی است با دیدگاهی متفاوت.
-عدم تطبیق مجلس و عدم پاسخگویی صحیح، همه از نبود احزاب شکل می گیرد.
-با حذف همدیگر، مسیر درستی انتخاب نمی کنیم ، شک نکنید ما اصلاح طلبان موجب پدیده ی احمدی نژاد شدیم. رفتار ما، کردار ما، عملکرد و تعرض ما به عدول خیلی از تفکرهای ما و کسان دیگر برموج سوار شدند و این موج بر ما چیره شد.
-به هر دیواری خوردیم ایست نکنیم، ما نظامی بر اصولی که قانون اساسی تعریف کرده داریم.
- برای قبول اصلاحطلبی باید این نظام را قبول داشته باشیم. اگر ضد ولایت فقیه باشم، ضد نظام اسلامم. ما اصلاح طلب هستیم چرا؟هدف داریم ، ایده داریم ، منتخب مردمیم. ما -اصلاح طلب باید به روز باشد. نباید با خاطره هامان زندگی کنیم. باید از مهلکه های پیش رو بگذریم. باید بدانیم اگر علاقه به تغییر نداریم فراموش می شویم. باید به دنبال تغییر و متناسب به شرایط تغییر کنیم و هر کس نخواهد فراموش می شود.
-آنهایی که فکر می کنند اصلاح طلبی تهدید جامعه است در اشتباهند، آینده سیاسی ایران حساسترین شرایط سیاسی خود را دارد.
-بحث هسته ای دلواپسی و دلواپس بودن را رهبر فرزانه عنوان نمودند، دلسوزانه، تیزهوش و تیزبین. مجلس و موارد ملی را رصد می کنند ما با حضور ایشان، جامعه ای بدون بن بست داریم .دوستان، ما دلواپس نیستیم اما دلواپس یک نکته ایم، در موضوع هسته ای جامعه دو قطبی شود و اگر شود آیندگان از ما نمی گذرند. دلواپس دلواپسان هستیم نکند جامعه را به دو قطبی بودن بکشانند.
-اصلاح طلبی ضد دین و رهبر و بسیج نیست. اصلاح طلبی تخریب جامعه نیست، اصلاح طلبی متعلق به تاجگردون آقای کواکبیان و آقای خاتمی و … نیست.
شب جلسه طایفه دولیاری بود. این طایفه که یکی از بزرگترین طوایف باوی است برای اولین بار دور هم جمع شدند و فکر کنم حدود هزار نفر دعوت کردند. من هم دعوت بودم تا حرفاشون رو به من بزنن. نه متینگ انتخاباتی بود و نه چیز دیگری... یک طایفه محترم، از من دعوت کرده بودند و من نیز به احترامشان قبول کردم و در جمعشان حضور پیدا کردم... از هر مجموعه یک نفر صحبت کرد. انصافاً وزین و خوب صحبت کردند. مطالباتشون رو خیلی خوب مطرح کردند. خوشحال شدم از اینکه دیدم من عامل نشست یکدست اونا شدم. شب خوبی بود. تا پاسی از شب صحبتها به درازا کشید و دو طرف حرفامون رو صادقانه زدیم. خیلی از کسانی که به من رای نداده بودن اومدن و زیارتشون کردم. بازم خوشحالم نمایندگی من عامل اختلاف برادر با برادر و طایفه با طایفه نشد و مردمان یک طایفه در شبی آرام به دور هم جمع شدند.
صبح جمعه با شورا و شهردار دوگنبدان نشستیم. بحث بودجه شهرداری و جمع بندی یکی دو طرح مهم بود. دو سه ساعت طول کشید. بعضی ها در این شرح به قول دکتر نوبخت فکر میکنند که باد اعتبار و کار رو میاره. خیلی زحمت و همفکری میخواد. اگه من و شهردار و فرماندار و استاندار و شورای شهر نتونیم با هم همفکری کنیم کار جلو نمیره. شهردار واسه کارهاش پول میخواد و درآمد شهرداری و عوارض هم یک دهم اون چیزی که میخواد نمیشه. یادمه دو سه سال پیش که تازه نماینده شده بودم به شهردار محترم وقت، در جلسه فرمانداری ازش خواستم در شهر برای شب عید یک تعدادی گل بیاره در شهر بزاره. بهم گفت شما فکر کردید اینجا تهرونه! پولمون کجاست گل بخریم. الان خوشحالم شورا و شهردار با من مطالبه سی چهل میلیارد تومانی میکنن و مردم هم مطالباتشون بالا رفته و رقابت زیاد. درسته که فشارش روی ماها زیاده ولی همین فشار و همفکریه که کار رو جلو میبره. خدا کنه فرصت طلبان به خاطر دشمنیشون با امثال من، کار مردم رو لنگ نزارن. در این جلسه، اولویتهای سال ٩٤ را بحث کردیم و اینکه من چطور میتونم کمک کنم. شاید مهمترین بحث اجرای طرح خیابان بلادیان بود. به هر حال شهر باید اصلاح بشه. البته فکر مردم و کسبه را باید بکنیم ولی نمیشه کاری نکنیم. تا کی شهر ما باید فرسوده باشه. مگه ما چی کم داریم که شهرمان باید دخمه بشه. من میتونم این قول رو به مردمم بدهم اگه دخالتها نباشه و شورا و شهرمان خوب باشند و عامه مردم اعتماد داشته باشند میتونیم بودجه یکی دومیلیاردی دو سه سال قبل رو به ٤٠ -٥٠ میلیارد برسونیم و به همین روش مردم رو پولدار کنیم. پولداری عیب نیست فقر عیب است. به هر حال تلاشمان رو باید دو و سه چندان کنیم.
ظهر در روستای ناصراباد مهمان بودم ودیدار مردمی. جلسه خوبی بود. برام جالبه خیلی ها که به من رای ندادن و شاید هم به من رای ندهند اینقدر با من راحتند. مادر شهیدان عوضی یا خادمی امامزاده جعفر رو زیارت کردم. مثل همیشه بود. خوشحال و لجظه ای غمگین... یک هدیه بسیار ارزشمد خیلی قدیمی بهم داد. میگفت این نظر گیره. خیلی دوست داشتنیه. قول دادم نگهش دارم. خدا حفظش کنه. مردم مشکلاتشون رو گفتند و من هم در حد توانم پاسخگو.
عصر افتتاح ورودی باشت، روشنایی ورودی، کمربندی باشت رو داشتیم. بالای ٣-٤ میلیارد مستقیم هزینه داشت. بعضیها میگن مگه چیه. آخه شهرداری باشت که دو سال پیش بودجش ٢٠٠ میلیون بود و امسال بدون این طرحها ٤-٥ میلیارد تومان اعتبار دارند اصلاً کارش قابل مقایسه است؟ به هر حال خوشحالم باشت داره سرو سامان میگیره و شکل شهر میگیره.
از طرح پارک ساحلی بازدید داشتم و شب هم در جشن شهرداری شرکت کردم. به نظرم پارک ساحلی باشت منحصر به فرد میشه. البته ادامه کار مردم و شهرداری باید همکاری خوبی داشته باشند. جشنی که به مناسبت میلاد مولی امام علی برگزار شد. جشن خوبی بود و دستشون درد نکنه.
صبح زود روز شنبه قرار شد بازدید از منطقه پیچاب رو به همراه جمعی از مسئولین استان و شهرستان داشته باشیم. معاونین عمرانی و برنامه ریزی استاندار، مدیران کل عشایر، منابع طبیعی، جهاد و کشاورزی، بهزیستی، کمیته امداد، راه و شهرسازی و... در این بازدید حضور داشتند. منطقه بسیار محرومی که تا دوسال پیش راه از سمت باشت و البته قسمت عمده ای هنوز راه نداشتند تا برسه بقیه امکانات. کاشکی اونقدر امکانات داشتیم بتونیم خیلی سریع مشکلاتشون رو حل کنیم. راه که باز شده بارقه امید تو چشم مردم پیدا بود. باوی و بویراحمد اومده بودند. هر کسی با اشتیاق نیازشو میگفت. هر کسی دوست داشت تا سرحد روستاش بریم. اونجا حساب کردم بیش از ٤٠ روستا و نقطه عشایری هست که اصلاً امکانات ندارند. تو کوه و کمر صدای ناله برنو بود که شنیده میشد. مهربانانه پذیرایی میکردند و حرفاشونو میزدند. هر طایفه اصطلاحاً تو یک دلی زندگی میکردند. نمیشه از یکیشون چشم پوشی کرد.
عمق محرومیت هم اونقدر زیاده که نمیشه خیلی راحت ازش گذشت. اشکفت شاه منطقه بسیار تاریخی که با احداث پل در حال ساخت جاده ده بزرگ به چرام وصل میشه. آرزویی که سی چهل سال مردم دنبالش بودند. وقتی حساب میکنم اینهمه آدم بزرگ از این منطقه پا گرفتند و پدرانشان که همگی انسانهای بزرگ منطقه بودند و هستند چرا مشکلاتشون حل نشده تعجب میکنم. بخوام یکی یکی مناطق و بزرگان رو بگم شاید کسی از قلم بیفته ولی وقتی میبینم پیرمردهای اون منطقه آرزوشون آبادی خاکشونه دلگرمتر میشم کمک کنم. دوستی در سفر به من میگفت آیا ارزش داره اینهمه خرج کنیم. خدمتش عرض کردم خاک و وطن چیز دیگه ای. وقتی خاک کشورمون رو دوست داریم و مال و جانمون رو روش میدیم اینا هم این خاک وطنشونه و اصطلاحاً عشقشونه.
در این مملکتی که واسه موسسه حاج آقا فلانی که دو ریال هم واسه آرامش و توسعه مملکت کار نمیکنه میلیاردها تومن میدن چه اشکال داره مردم مستضعف و شیعه و عاشق این خاک که اقتصاد و معیشت زندگیشون به این خاکه از این منابع استفاده نکنند. اینا مردم مستضعفی هستند که بارشون روی دوش هیچ کس نیست. خودشون در میارن و خودشون هم میخورن. تازه زندگی ما رو هم تامین میکنند. نفت ما میشه روشنایی اتوبانهای تهران نشین بعد چه اشکال داره راه پیچاب و بدتر از اون کددسیلاب کلوار و زیلایی و چاسخوار و... بهتر بشه و خونه هاشون با برق روشن بشه تا جنگلها اینطور تخریب نشه...
پیچاب تازه داره مزه خدمت رو میچشه. میتونه ده ها کار خوب توش بشه. از تولید برق تا فعالیتهای شیلاتی و کشاورزی. ولی وقتی جاده نداره یک عده مردم مستضعف بر جا مونده اونجا میمونن. ولی وقتی راه بیفته جوونای بیکار هم که دیگه از شغل دولتی ناامید شدند هم میان. به هر حال پیچاب نیازش خیلی زیاده. برگشتن، از راه چرام برگشتیم. حدود ٢٢ سال پیش از اون جاده رفته بودم. انصافاً اونا هم وضع خوبی نداشتند. از راه چرام به دیل، شب خسته رسیدیم گچساران...
یکشنبه 13/2/94 صبح معاون محترم وزیر آموزش و پرورش- آقای بطحایی- اومدند. روز معلم بود و من دعوتش کرده بودم. جلسه بسیار وزینی برگزار شد. خودش میگفت تا حالا چنین مراسم آرام و وزینی ندیده بودم. سخنرانی ها و مراسم خیلی طول کشید. از معلمین عزیزی که نمونه شده بودن تجلیل شد. سعی کردم در این چند روز چند برنامه با حضور مسئولین تاثیر گذار ملی داشته باشیم. ایشون هم معاون پشتیبانی وزیر بود و فکر کنم استان بتونه خوب ارتباط برقرار کنه. نکته ای که ایشون به صراحت مطرح کرد بحث نوع برخورد و منش فرهنگیان و بخصوص برنامه های اجرا شده بود. فکر کنم مسئولین آموزش و پرورش استان و شهرستان ظهر و در طول بازدید صحبتهای خوبی با ایشان داشتند. نوع برخورد و ارتباط با مسئولین آموزش و پرورش استان اینگونه نشان میداد نسبت به مسئولین استان نظر مثبت دارند.
صحبتهای من هم در این جلسه علاوه به ضعفهای موجود در آموزش و پرورش و فرهنگیان عزیز به شرایط کنونی در تصمیم گیری هم داشتم. اشاره داشتم که ما کشوری هستیم که در شاهنامه هم به بحث آموزش اشارات زیاد داشته. اشاره داشتم قران ما با اقراء شروع شد و کتاب مولانای ما با بشنو شروع شد. قسم در قران با کتاب است و قلم علما هم در طراز خون شهداست. ما ایرانیان آهن رو گداختیم و قلم ساختیم و هنرمان و آموزش رو بر دیوارهای کهنمان حک کردیم. برخی از صحبتهایم در این همایش:
-شاهنامه سراسر حماسه است و طهمورث حماسه ای بدیع آفرید و دیوها را آزاد کرد تا آموزش را در جامعه توسعه دهد روح حماسه را گسترش داد تا روح آموزش زیاد شود.
-در مثنوی هم چنین آمده بشنو از نی و در قرآن آمده است اقراء و هر دو ریشه در آموزش دارد و سوگند رسول الله به قلم است و خون شهدا برای ترویج علم و فرهنگ است.
- شهید مطهری می گوید باید خرد و آزادی را به جامعه مانند اکسیژن منتقل کنیم و بدانیم خرد و آزادی اگر در جامعه نباشد آن جامعه آزاد نیست.
-وظیفه معلم ارتقاء اخلاق و توسعه ی تقواست. فضایل اخلاقی را ما انسانها پرورش و توسعه می دهیم. فراست عقل و توسعه اخلاق جامعهای که پیشرفت کند با این دو عنصر است و این وظیفه ی پرورشی معلم است.
-در بخش ساماندهی آموزش و پرورش به آقای نوبخت اطلاع داده و سازمان مدیریت را دعوت نمودیم و از تبعیضها گفتیم فیش حقوقی فرهنگیان را ارایه دادیم. تفاوت حقوقها را خدمت دکتر نوبخت عرض کردم و گفتم اگر مصوبه ای ندهیم و جلوی این فشار را نگیریم حتما نمایندگان مجلس طرحی خواهند داد و تلاش ما در سر انجام دهی این مبحث است.
ظهر مهمان جمع قابل توجهی از عزیزان محترم سادات شاه زینعلی بودیم.
بعدازظهر جلسه تجلیل روز معلم در باشت بود و بین مسیر در باشت از طرح احداث جاده باشت گچساران بازدید داشتم و پیمانکار گزارش پیشرفت کار و اشکالات رو مطرح کرد. علیرغم اینکه وزارت راه و پیمانکار از پیشرفت کار راضی هستند و میگویند مطابق برنامه جلو میریم ولی من ناراضی هستم و شاید هم توقع من زیاد است. به هر حال سه کیلومتر اول تا چند روز دیگر آسفالتش تمام شده و بقیه هم مشغولند و فکر کنم تا پایان سال بجز پلهای بزرگ وسط راه بیفتد.
نام تجلیل روز معلم در باشت برگزار شد. در جلسه من هم سخنرانی داشتم. به ظرفیتهای کهن باشت در عرصه آموزش اشاره داشتم. همچنین تجلیل از مقام گذشتگان داشتم و اینکه از سال ١٢٧٣ ما در باشت آموزش داشتیم و اشاره به زنده یاد اندرزی هم داشتم.
در جلسه به عنوان نماد نگهداشت تاریخ باشت پیشنهاد دادم پارک در حال ساخت ساحلی باشت رو به یاد گذشته به نام "جا طیاره" بگذارید تا در تاریخ ما بماند که باشت در گذشته دور جا طیاره داشت. برخی از صحبتهایم در روز معلم در باشت:
-بر اساس اسناد ثبت شده از سال 1273 شهرستان باشت دارای مکتبخانه بوده درست زمانی که در جنوب کشور تنها بوشهر دارای مدرسه بوده است، لذا باشت به این جهت دارای قدمتی کهن است.
- علم و دانش تنها عاملانی هستند که میتوانند یک جامعه را رام کنند لذا سرآمد علم معلم است.
- یکی از مشکلاتی که پیش از هر چیز معلمان را زجر میدهد وجود تبعیض است که امیدواریم هرچه زودتر با نگاه ویژه مسئولان این تبعیض برطرف شود.
-جامعه متقی جامعه ای است که معلم آن را پرورش می دهد. وظیفه ما تجلیل از معلمین در قید حیات است و آنهایی که نیستند به یادشان باشیم. اگر بخواهیم جامعه ای خوب و پاک و متقی باشد باید پرورش خوب رایج باشد استمرار در رعایت اخلاق می تواند جامعه مطلوبی به وجود آورد.
نشست با طایفه بناری
شب در گچساران جلسه بسیار سنگینی با طایفه بناری داشتم. خیلی شلوغ بود و اکثر چهره ها جدید بودند. به من لطف داشتند و دغدغه های خودشان در خصوص عمران و آبادانی شهر و منطقه رو مطرح کردند. فکر کنم این طایفه و دوستان حاضر در جلسه فارغ از خط و باند خیلی صمیمانه نقطه نظراتشان رو مطرح کردند و من هم سعی کردم صادقانه آنچه که لازم بود بیان کنم و سرجمع جلسه بسیار خوبی بود.
دوشنبه صبح جلسه کارآفرینی داشتیم. رییس صندوق مهر امام رضا و دیگر مسئولین مرتبط تشریف آوردند. در کنار همایش یک نمایشگاه کوچک ولی جالبی داشتند. از سال گذشته از فرماندار محترم خواستم با جدیت بحث اشتغال رو داشته باشد. چند کار رو شروع کردیم و شاید باورش سخت باشد فقط با چند طرح کوچک بیش از دویست نفر مشغول به کار شدند. رییس صندوق رو دعوت کردم تا نتیجه لطف پارسالش رو ببیند. از همان روز هم آموزش ١٢٠ نفر برای گوهر تراشی شروع شد. این کار در چند استان شروع شد و در گچساران با وسعت بزرگتر از همه کشور شروع شد و فکر کنم دوره بعد هم به زودی شروع شود. طلا، سنگ در اختیار آموزش دیدگان قرار میگیرد و تا ٥ سال هم خرید محصولشان تضمین میشود. انتخاب این تعداد هم در یک فرایند کاملاً فنی توسط سازمان فنی و حرفه ای انجام شده و نکته جالبش اینه که عمده ثبت نام کنندگان خانم هستند و امیدوارم آقایان بیکار هم وارد این نوع کارها شوند.
طرحهای دیگر پرورش مرغ محلی، دام، عسل و... هم که طی چند ماه گذشته راه افتاده اثرگذار بود. نمیتوانیم صبر کنیم تا کارهای بزرگ نتیجه دهد. طبق توافقی که با صندوق خواهیم داشت امسال کارهای ارزشمندی صورت خواهد گرفت.
حضور زنان پرکار و دوستان خوبم که بدون چشمداشت و صرفا از سر دلسوزی این کارها رو مدیریت میکنند من رو دلگرمتر میکند و گرنه نمیشود به دستگاه های اجرایی امید زیادی برای ساماندهی کارافرینان داشت.
در جلسه چند کارآفرین صحبت کردند و ایده هاشون رو مطرح کردند. صحبتهای یک واحد کارآفرین برایم جالب بود. گفت در سال گذشته ١٧٠٠ نفر توسط واحدهای کاریابی مشغول به کار شدند. این عدد خوبی است. در جلسه از تعدادی بیکار هم دعوت شده بود تا کارهای انجام شده رو ببیند و خودشان حرکتی بکنند.
فرصتی شد تا حرفهایم زده شود. به حضار گفتم پتروشیمی راه بیفتد ٣٠٠-٤٠٠ نفر میروند سرکار ولی در طول سال گذشته همین تعداد از همین مسیر سرکار رفتند. بهشون گفتم این نهضت رفتن به شرکت نفت رو کنار بگذارید. ادارات ما جا ندارد و جوانی خودتون رو با نامه دادن به من و دیگران از دست ندهید. ما میتوانیم از ظرفیتهای داخلی خودمان استفاده کنیم. الان در گچساران و باشت بیش از ١٥٠ میلیارد تومان هزینه میشود و فرمانداران و ادارات کار، نگذارند از نیروهای غیربومی استفاده کنند. حتی اگر طرح تعطیل شود نگذارید بچه های ما بیکار باشند. خیلی صحبت کردم ولی جلسه تمام نشده بود نامه ها مجدد آمدند، بهشون میگفتم مگه صحبتهای من رو گوش ندادید میگفتند اره ولی...
به هر حال نشست ارزشمندی بود و یک تفاهمات خوبی برای استان در نظر گرفته شد و باز هم امیدوارم استان بهره لازم رو ببرد.
من فکر میکنم در حد خودم آنچه که لازم است برای استان و منطقه ام انجام میدم و امیدوارم بقیه بهره ببرند.
دوستان رفتند تا آموزش گوهرتراشی رو افتتاح کنند...
و من هم از طریق اهواز رفتم تا ابتدا در جلسه شهردار و مدیران و شورای شهر اهواز به عنوان رییس کمیسیون بودجه شرکت کنم و بعد به تهران بروم. جلسه اهواز خیلی صمیمانه بود و احساس نزدیکی زیادی به من داشتند و فکر میکردند من نماینده آنان هستم و خوشحال بودند رییس کمیسیون بودجه از منطقه خودشان است.
شب حدود ١٠ به تهران رسیدم و باید سریع به فرودگاه امام میرفتم تا عازم بلژیک (بروکسل) شوم تا با گروه پارلمان برای مذاکره با پارلمان اروپا سفر کنیم. هیات ما خاص بود و سفر هم بعد از جریان سال گذشته هیات اروپایی به ایران خاص بود. خیلی خسته بودم و بعد از پنج روز برنامه های فشرده در منطقه انرژی رو کاملا از من گرفته بود و همه امیدم به این بود در طول مسیر بخوابم و استراحت کنم.
روز سه شنبه ظهر به بروکسل رسیدیم. خیلی خسته بودیم. در هتل، استراحت نسبتاً کوتاهی کردیم و غروب جلسه ای رو با سفیر و همکاران سفارت داشتیم تا در خصوص جلسات آتی برنامه ریزی کنیم و حرفهای هماهنگ بزنیم.
این جلسات خیلی مهمه. یخ دیدارها شکسته شده. هفت سال پیش آخرین دیدار هیات ایرانی از پارلمان اروپا بود. من در هیات علاوه بر اینکه رییس کمیسیون بودجه هستم در قامت یک اصلاح طلب مجلس حضور داشتم. باید در حرفهامون دقت میکردیم. مابقی گروه هم یکی نماینده کلیمیان، یک خانم که در عین حال منتقد دولت بود و یک کرد سنی.
چهارشنبه صبح اولین جلسه برگزار شد. جلسه اول معرفی بود و بیان دیدگاه ها و به نظرم موفق بودیم. اونا که فضا رو خیلی خوب میدیدند و ماهم احساس کردیم خیلی راحت حرفها رد و بدل میشه. اونا دوست دارند در جلساتمون به بحث حقوق بشر، محیط زیست و انرژی پرداخته بشه. در جلسه صبح، اونا بحث رو شروع کردند که با مذاکره حرفها رو جلو ببریم. در صحبتهاشون مواظب بودند که ما ناراحت نشیم از بحثهاشون. اونا میگفتن شاید ما خیلی از کارهای شما رو قبول نداشته باشیم ولی احترام خاصی براتون قایلیم. معاون هیات گفت بهترین فرصته که ما همدیگه رو خوب بشناسیم. جو مثبتی است و میتونیم بهتر با هم کار کنیم.
فرصتی شد من هم چند دقیقه صحبت کردم. خلاصه صحبتهای صبحم این بود:
- ایران امنترین کشور منطقه است و غرب باید از این فرصت امن استفاده کرده و مساله منطقه رو حل کنه.
- ایران و مدیریت فعلی آن میتواند نقش مهمی در مدیریت منطقه ایفا کند و اروپا باید به این موضوع توجه کند.
- اتحادیه باید نقش بیشتری در اعتماد سازی عمومی جهان داشته باشد و اگر این اعتماد فراهم بشود ما ایرانیان بهتر کارکرده و نقش ایفاء میکنیم.
- پارلمان ایران افتخار دارد متشکل از همه گروههای اقلیت و اکثریت است.
- ما در بودجه، حقوق اقلیتها و احزاب را دیده ایم و...
نهار در همان ساختمان بودیم. فضای بسیار دلپذیری که اصلا توجه نکردیم فقط در مورد جنگ یمن و داعش صحبت شد. بعد از ضیافت نهار که با بحثهای جدی برگزار شد که عمدتا به بحث یمن و عربستان پرداخته شد جلسه عصر برگزار شد. جلسه عصر طوری بود که هر یک از اعضا پارلمان که حتی جزء هیات نباشند میتوانند در جلسه شرکت کنند و حرفشون رو بزنند.
آقای لواندوفسکی رییس هیات مربوط به ایران بود. ایران، امریکا، روسیه و اگر اشتباه نکنم ژاپن تنها کشورهایی هستند که یک هیات اختصاصی دارند.
جلسه عصر خیلی سنگین بود. نمایندگان یکی دو کشور کمی با تعرض با ما صحبت کردند. بیشتر در باره حقوق بشر و عدم توجه به حقوق اقلیتها صحبت میکردند. بیشتر از همه نماینده انگلستان صحبت تند کرد که با پاسخ تند رییس هیات پس زد تا جاییکه گفت من به کشور خودم هم انتقاد دارم و لندن وضع بدتری دارد. منتقدین چند موضوع مدنظرشان بود و جالب بود خیلی راحت در پارلمان حرفشان را میزدند و ما هم خیلی صریح و حتی تند پاسخشان را میدادیم. یکی از منتقدین به بحث کرامت انسان و بحث اعدام در ایران اشاره میکرد و میگفت اعدام حتی قاچاقچیان در ایران باید برداشته شود. ما دوست داریم مفاد مصوبات کنوانسیون حقوق بشر را در ایران رعایت کنید نکته جالبی که مطرح میکرد این بود که در ایران زنان حق برابری تحصیل و آموزش و کار ندارند. آزادی مذهب ندارید و اقلیتهای دینی حق زندگی ندارند و شبکه های اجتماعی در ایران محدودیت دارند و روحانی نتوانست آزادی رسانه ها را شکل دهد.
درست است که هنوز شاید در کشور ما ضعفهایی وجود داشته باشد ولی نوع مطالبشان نشان میدهد فشار رسانه ای نمیگذارد واقعیتها را ببینند. البته برخی از این نمایندگان ارتباطات خاص با برخی سازمانهای خاص دارند و بیشتر اطلاعاتشون رو از آنان میگیرند.
همه دوستان صحبت کردند و من هم صحبت کردم. اونایی که میشه تو این یادداشت گذاشت خلاصش این بود :
- اشاره به بحث انرژی داشتم و اینکه ایران میتواند بهترین جایگزین روسیه باشد. ایران کشوریست که در تاریخ چند هزار ساله اش به هیچ کشوری خیانت نکرده. معامله با انرژی ایران یک معامله برد برد است.
ایران طمعی به اروپا ندارد و قطعاً روسیه این طمع را دارد. و شما با ارتباط با ایران میتوانید خیلی از نگرانیهای خودتان در منطقه را حل کنید. ما اماده پذیرش سرمایه گذاری و فروش گاز پایدار به اروپا هستیم.
- بحث محیط زیست و هزینه هایی که ما در کشورمان میدهیم ولی اروپا و دنیا توجه نمیکند موضوع مهمی است. ریزگردها جنوب و غرب ایران را فلج کرده و منشاء آن هم مشخص است. چرا اروپا به این فاجعه زیست محیطی توجه نمیکند ولی به مسایل ریز و کم ارزش اهمیت زیادی میدهید.
شرق کشور ما بدلیل عدم توجه به کنوانسیونهای بین المللی توسط افغان کویر شده و هامون و سیستان تبدیل به یک کویر شده است. چرا اتخادیه اروپا این نوع فاجعه ها را نمیبینه ولی با زندان رفتن یک نفر یا اعدام یک قاچاقچی که جون صدها نفر رو میگیره صدها بیانیه میدهد.
- من یک اصلاح طلبم که مفتخرم در دولت اصلاحات بودم و علیرغم همه مشکلات مردم من را در این دوره برگزیدند و با وجود اینکه در مجلس اقلیت هستیم ولی من را به عنوان رییس مهمترین کمیسیون مجلس میپذیرند.
- ما مفتخریم شعارمون رعایت حقوق شهروندی بوده و علیرغم اینکه در اقلیت هستیم به این موضوع توجه کامل داریم.
- ما معتقدیم اصلاحات در ایران نیاز به خونریزی و دخالت بیگانگان ندارد. مگر خاتمی که به عنوان یک اصلاح طلب انتخاب شد بیگانگان دخالت کردند؟ در یک فرایند دموکراسی انتخاب و در یک فرایند دموکراسی کنار رفت.
- ما کشوری هستیم که به سازمانهای مردم نهاد، روزنامه ها و احزاب یارانه میدهیم. کدام کشور منطقه این کارها را انجام میدهد.
- عدالت جنسیتی را ما در سه برنامه گذشته لحاظ کردیم. عدالت در استخدام، عدالت در آموزش عالی جزء افتخارات دوران ماست و حتما هم ادامه میابد. الان تعداد دانشجویان دختر بیشتر از پسر است.
- ما اگر احساس کنیم تعرضی به حقوق کسی بشه در فرایند قانونی پیگیری میکنیم.
- درست است که جمعی از دوستان اصلاح طلب ما اسیب دیدند ولی همین اصلاح طلبان با جدیت در انتخابات اخیر ریاست جنهوری شرکت کردند و پیروز شدند. و در انتخابات اتی مجلس هم شرکت میکنند و امیوارند پیروز شوند.
- اصلاح طلبان تمایل ندارند کشورهای دیگر برای احقاق حقشان دخالت کنند.
- ما اعتقاد داریم هر کشوری و حکومتی نیاز به اصلاح دارد. آیا اگر در اروپا گروهی بحث اصلاحات را کردند یعنی نمیخواهند اروپا باشه. ما اصلاح امور را اصل میدانیم و در عین حال یکپارچکی حکومت و مردم را هم ضرورت.
- قانون اساسی ما این ظرفیت را دارد که همه با هم با حقوق برابر زندگی کنیم. اگر هم ضعفی باشه که هست خود ما رفعش خواهیم کرد.
- اصلاحات در ایران اصلاً نیاز به خونریزی ندارد و دخالت بیگانگان اصلاحات را عقب میاندازه. ما میتوانیم با مذاکره اصلاحات را انجام بدیم.
- ما کشوری هستیم که منشور حقوق شهروندی ٢٥٠٠ ساله دارد و بر دیوارهای تخت حمشید حک شده و نیازی نیست غرب به ما حقوق شهروندی را یاد بدهد. حقوق شهروندی جزء حقوق انسانهاست و انسانیت اصلیست که ما باید در تمام قوانین به ان توجه کنیم.
- در کشور ما حدودا هر ده سال یکبار حادثه در دانشگاهها اتفاق میافتد ولی در غرب شما هر روز یک خادثه دارید.
- من این افتخار را دارم که در بودجه ای که متولی آن هستم حقوق اقلیتهای دینی و جایگاههای مذهبی انان را یکسان میبینیم.
- به هر حال ایران ما به عنوان امنترین کشور منطقه آمادگی دارد در یک مراوده مستحکم مباحث اقتصادی قوی با اروپا داشته باشیم و خواهشمندیم از ایران بازدید داشته باشید و از هم اکنون آنچه که در آینده میخواهیم انجام دهیم بنویسیم.
شب مجدد ضیافت رییس پارلمان را در یک رستوران معمولی در بیرون داشتیم. شامی که ما در ایران ٥ دقیقه ای میخوریم و آن شب دو و نیم ساعت طول کشید. چینش میز طوریست که هر کس با بغل دستیش نکات مورد علاقه را به بحث میگذارد. من با نماینده اتریش هم بحث بودم. ایران را خوب میشناخت. از اقتصاد و تولید و مراودات و حتی زندگیهای شخصی صحبت میکرد. ٦٢ سال سن داشت ولی از من خیلی سرحالتر میزد. از فرش ایران و زیبای های ایران میگفت. برای اینکه به فرهنگ منطقه ام نزدیکش کنم در کنار فرش از گبه گفتم. بهش قول دادم اومد ایران بیارمش منطقه ولی میدونم نمیشه ولی بالاخره پروتکل تعارفات سیاسی یکیش همینه. هر دو طرف میدونیم نمیشه ولی میگیم و میپذیریم.
پنج شنبه صبح، جلسه اول با رییس کمیسیون خارجی پارلمان بلژیک برگزار شد. اتاق جمع و جوری مثل اتاق مشروطه در مجلس ایران.
بحث در خصوص مسایل سیاست خارجی بین ایران و بلژیک مطرح شد. دکتر جلالی به سابقه ایران و بلژیک اشاراتی داشت و مباحث مربوط به منطقه و یمن و مذاکرات بحثهای اصلی مطرح شد. بحث داعش و اینکه غرب دارد ضرر میکند.
-نکاتی که ایشان گفت و میشود در این گزارش گذاشت خلاصش رو در زیر میارم:
- شما باید در عراق نقش بیشتری ایفا کنید بخصوص بحث وحدت شیعه و سنی.
- در سوریه هم باید نقش بیشتری ایفاء کنید. نسخه نظامی جواب نمیدهد.
-پدیده داعش هم پدیده خاصی است و باید تامین منابع مالی برای این گروه متوقف شود و از عربستان هم خواستیم این کار را انجام دهد.
- اینکه در کشور ما کسانی در پارلمان صحبت میکنند این نشاندهنده آزادی در اینجاست.
تاریخ انتشار : 22 اردیبهشت 1394, 09:46
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر