با حضور در ستاد انتخابات کشور/
حسن روحانی فردا ۱۱ صبح ثبتنام میکند
پایگاه خبری تحلیلی راک نیوز: حسن روحانی فردا با حضور در ستاد انتخابات کشور به عنوان داوطلب انتخابات ریاست جمهوری ثبتنام میکند.حسن روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و داوطلب انتخابات ریاست جمهوری فردا سهشنبه در ساعت 11 صبح در اولین روز ثبتنام از داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری، با حضور در ستاد انتخابات کشور رسماً برای حضور در انتخابات، ثبتنام میکند.
روحانی صبح امروز در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم، گفته بود: در مورد ائتلاف با عارف، جهانگیری و مهرعلیزاده صحبتی با وی نشده است و به صورت مستقل در انتخابات حضور پیدا میکند.
وی در حاشیه جمع خبرنگاران نیز در خصوص احتمال کاندیداتوری هاشمی نیز گفت: اگرچه احتمال کاندیداتوری هاشمی در چند روز اخیر مطرح شده اما کماکان معتقدم که وی در انتخابات کاندیدا نمیشود.
ادامه خبر...رییس مرکز تحقیقات و استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: انتخابات در صورتی پرشور میشود که مسئولان نظام به همه مردم اطمینان دهند که به هر کسی رای دهند، آن رای محترم است.
![]() |
مهدی هاشمی: اطلاعرسانی درباره پروندهام به عهده قوه قضائیه است
مهدی هاشمی ساعت ۹:۴۰ دقیقه از دادگاه خارج شد و اطلاعرسانی در خصوص پروندهاش را به عهده دستگاه قضا گذاشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی راک نیوز به نقل از فارس، مهدی هاشمی و فائزه هاشمی و همراهان این دو نفر ساعت 9:40 دقیقه از دادگاه خارج شدند.
مهدی هاشمی هر گونه اطلاع رسانی درباره دادگاه و پروندهاش را به عهده دادگاه گذاشت.
وکیل مهدی هاشمی در مقابل اصرار خبرنگاران سکوت کرده و گفت: بروید از روابطعمومی قوه قضائیه بپرسید چه شد!
مهدی هاشمی خطاب به خبرنگار صدا و سیما گفت: من به هیچ عنوان با شما صحبت نمیکنم چرا که شما وقتی بنده در خارج از کشور بودم مطالب کذبی را پخش میکردید.
ادامه خبر...محمد ایمانی در یادداشتی با عنوان «تقلب با شناسنامه اموات» در روزنامه کیهان نوشت:
کمتر از 40 روز تا برگزاري يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري زمان باقي است. ثبت نام نامزدها از پس فردا به مدت پنج روز آغاز ميشود و 10 روز ديگر اسامي اوليه نامزدهاي تاييد صلاحيت شده منتشر خواهد شد. با اين وصف بخشي از ابهامات فضاي انتخابات در زمينه اينکه چه کساني نامزد ميشوند يا نميشوند، نهايتا تا پايان هفته جاري برطرف خواهد شد. از هماکنون بساط بازارگرمي از سوي حاميان برخي چهرهها در کنار بازيهاي رايج «ناز و نياز» داغ است و بايد ديد در پس هياهوي برخي فروشندگان که مدعياند آتش به مال خود زده و ميخواهند حراجي زير قيمت به راه بيندازند چه خبر است؟
1- ميگويند مسافري از شهري ميگذشت و راهش به گورستان افتاد. سنگ قبرها و سن درگذشتگان را که ديد شگفتزده شد. 3 سال، 5 سال، 10سال و نهايتا 20 سال. از کسي پرسيد که چرا مردم اين منطقه در کودکي و جواني از دنيا رفتهاند؟ به او پاسخ دادند که ما در اين شهر سن افراد را بر اساس ميزان عمري که براي دانشاندوزي صرف کردهاند محاسبه ميکنيم نه به اندازه سالهايي که در اين دنيا زندگي کردهاند. از اين تمثيل که بگذريم در کلام بزرگان دين، داشتن جاذبه و دافعه مبتني بر ارزشها يا فقدان آن، ملاک حيات و ممات افراد عنوان شده است. اميرمومنان(ع) ميفرمايند «من ترک انکار المنکر بقلبه و يده و لسانه فهو ميّت بين الاحياء. هرکس که زشت شمردن و انکار منکر با قلب و دست و زبان را ترک کند، مردهاي بين زندگان است» (تهذيب الاحکام، جلد 6، صفحه 181) و «... از مردم کسي است که انکار منکر با زبان و قلب و دست خويش را واگذاشته، پس او مردهاي ميان زندگان است» (نهجالبلاغه، حکمت 31).
2- برخي رجال سياسي مشهور را چه در تاريخ صدر اسلام و چه امروز ميتوان سراغ گرفت که مدتها پيش از مرگ جسماني مرده بودند، هرچند که ظاهرا جلوه داشتند و سر بزنگاهها، بهانه ماجراهايي شدند و صاحب حلقهاي معتنابه از اطرافيان بودند. مرده بودند چون به هنگام ضرورت دفاع از معروف و اعتراض به منکر، نه کاري کردند و نه دستکم حرفي زدند. اما مردهتر از اين مردگان- مردگان دو قبضه!- آنهايي هستند که نه فقط نميتوانند براي دفاع از حق و دفع باطل اراده خود را جزم کنند بلکه حتي قادر نيستند خود و حيثيت و آبروي خويش را از زير پنجه و دندان تيز طمعکاران گرگ صفت خارج کنند. همين سالها ديديم که دشمنترين دشمنان انقلاب از شماري از اين چهرهها به اعتبار برخي مشيها جانبداري کردند اما لام تا کام صدايي از اين سياستمداران به اعتراض و فاصلهگذاري و برائت بلند نشد. شما آن وقت توقع داريد عاليجناباني از اين دست، براي دفاع از اسلام و جمهوري اسلامي و ملت مظلوم ايران سينه سپر کنند يا بر سر جبهه باطل فرياد بکشند؟!
شما ميپرسيد فلان و بهمان و سومي و چهارمي چرا در يومالفصل 4 سال پيش انقلاب ديدند به حريم اباعبداللهالحسين عليه السلام و اسلام و جمهوري اسلامي و امامخميني(ره) و ولايت فقيه تعرض ميشود و دم برنياوردند؟ مگر 10 سال قبلتر وقتي آن لودههاي اول صف اصلاحطلبي از ختم انقلاب و به موزه تاريخ رفتن بنيانگذار انقلاب و تخطئه مجاهدتهاي پدر و جد امام حسين (عليهمالسلام) حرف زدند، همين فلان و بهمان زنده بودند که کمترين اعتراضي نکردند؟ تاريخ ممات برخي از اين حضرات را بايد سال 65، 69، 72 يا نهايتا 76 و 78 و 84 نوشت؛ همان جا که نفسشان بالا نيامد تا از امام و رهبري و ولايت فقيه و اصل دين و نظام ديني ولو به زبان پاسداري کنند. اصلا متاع غيرتي که شما طلب ميکنيد در بازار اين جماعت پيدا نميشود که اگر بود، دستکم حيثيت و اعتبار گذشته خود را از پنجه گرگهاي دندان تيز کرده ضد انقلاب بيرون ميکشيدند و مانند لاشههاي نيمه جان، بياختيار نميشدند.
حتما در تاريخ به عنوان طنز تلخ و سياه ياد خواهد شد اگر کسي يا حاميان وي ادعا کنند فلان چهره سياسي، داراي نگراني و دغدغه براي کشور و نظام و مردم بوده که حاميانش او را به صحنه آوردهاند حال آن که او براساس مباني منطق ديني و عقلي مثلا 10 يا 15 سال قبلتر به اموات پيوسته باشد. مهمتر از سن و سال متعارف نامزدها - که بايد متناسب اقتضائات مديريت اجرايي باشد- بايد در قيد حيات بودن فرد احراز شود. همان طور که استفاده از شناسنامه اموات براي راي دادن قبيح و ممنوع است، استفاده مشابه از شناسنامه اموات سياسي- اعتقادي، قبيحتر و غيرقانونيتر است. چنين کساني نميتوانند در تراز «حسن سابقه و امانت و تقوا» قرار گيرند.
3- هرچه زمان ميگذرد سنخيت حلقههاي فتنهگر و منحرف با يکديگر- ولو در گذشته دشمن خوني هم بوده باشند- بيشتر آشکار ميشود. در حالي که اين طيفها کارنامه پرحجمي از خيانت در امانت، سوءاستفاده از موقعيت، بيپروايي در قانونشکني، امتيازطلبي و مباح شمردن نقض بسياري ازحريمهاي قانوني و اسلامي را بر دوش ميکشند، يکي در ميان به يکديگر تعارف ميزنند و از ضرورت تاييد صلاحيت ديگري سخن ميگويند و آخر سر نيز لاف ميزنند که اولا سرقفلي راي مردم با ماست و ثانيا هيچ رقيبي نداريم جز فلان يا بهمان؛ که دست بر قضا يا بازيگر فتنه 88 و يا عامل اصلي انحراف در دولت از برخي معيارهاي انقلاب و قانون اساسي است. اين هم البته نوعي پيرايشگري به وقت بيکار شدن سلمانيهاست که سر همديگر را ميتراشند. اين تحويل گرفتن خود و «ديگري همسنخ» البته نوعا موجب سوءتفاهمات تا حدودي جدي و سپس شوک ناشي از مواجهه با تيزاب «واقعيت» ميشود.
آراء نامزد حزب مشارکت و سپس نامزد ائتلاف اصلاحطلبان در سال 84، ناکامي 29 نفر از 30 عضو فهرست «ياران خاتمي» در انتخابات مجلس هشتم (سال 86)، ناکامي مشابه ليست مورد حمايت دولت در سومين دوره انتخابات شوراي شهر تهران (سال 85)، راي 330 هزار نفري رقيب ناکام آراء باطله- کروبي- در سال 88، و بالاخره مشارکت 65درصدي مردم در انتخابات مجلس نهم (اسفند 92) با وجود تحريم رسمي يا ضمني انتخابات از سوي حلقههاي فتنهگر و منحرف، نمونههاي متعددي است که مانند آب سرد بر سر همه جريانهاي داغ از توهمات خودساخته فرو ريخته و البته برخي از همانها را مجبور کرده جيغ نابهنگام بکشند که مثلاً در انتخابات تقلب شد و مهندسي آراء صورت گرفت و رأي ما را دزديدند و... بالاخره دعوت به اغتشاش و آن سياهبازي شرمآور که؛ فلان يا بهمان دستگير بشه- ايران قيامت ميشه! مردم که پاي خيانت جفاکاران نميمانند، چنان که در سال 88 و 92- در برخي سفرهاي بودار تبليغاتي به شهرها- عيان شد. حساب فرصتطلبان و کيسهدوزها نيز معلوم است؛ آنها براي غنيمت يا تخريب در حاشيه امنيت آمدهاند و نه براي سينه سپر کردن و هزينه دادن. کاش آنها که ته مانده وجدان و رمقي از حيات انساني هنوز در وجودشان باقي است، اين حقيقت را بفهمند.
4- انتخابات همانگونه که مسابقهاي براي برنده شدن در ميدان خدمت است، ميتواند دستهاي از بازيگران سقوط کرده و بازندگان پيشاپيش را نيز داشته باشد. با اين فرض حرجي نيست که فتنهگران و حلقه انحرافي، ابتدا خود را مجاز به حضور در ليگ برندگان حائز شرايط جا بزنند و سپس ديگري را تنها حريف خود قلمداد کنند! آنها بازي بازندههارا از دو سه سال پيش آغاز کردهاند و اکنون براساس قرائن وقتش رسيده که باهم ادغام شوند تا به زعم خود بتوانند خود را در ميان بازيگران ميدان رقابت قانوني جا بزنند. اما با مغالطه و نشان دادن يک رفوزه ديگر نميتوان، رفوزگي خود را به قبولي تبديل کرد.
درست است که انتخابات ميدان رقابت گزينههاي متنوع است و همه سليقه ها حق بلکه تکليف دارند که در اين مسابقه بزرگ ملي شرکت کنند، اما معناي تنوع اين نيست که نقض غرض صورت گيرد. انتخابات فرصت انتخاب فردي خدمتگزار و متعهد به قوانين و مصالح عاليه کشور است و نه گشودن درهاي قلعه امنيت و منافع ملي به روي کساني که به اختيار ثابت کردهاند امانتدار نيستند، مطامع باند پيرامون خود را بر مصالح ملي ترجيح ميدهند و در صورت اقتضاي منافع، از بده بستان با انواع راهزنان اقتصادي و فرهنگي و سياسي پروايي ندارند. به عبارت ديگر قرار است انتخابات، مظهر و مجال حماسه ملي براي ارتقاي استانداردهاي امنيت و اقتدار و عزت ملي و کوتاه کردن دست همه زيادهخواهان خارجي و داخلي باشد. اين معناي حماسه سياسي است و مجال دادن به حلقههاي امتيازطلب و خودکامه صرفاً باعث خدشه در اعتبار و اعتماد ملت حماسهآفرين ميشود.
5- ميل به ماندن و جاودانگي گاه انسان را تا عرش پرواز داده و گاه به هبوط و سقوط بينهايت کشانده است. برخي صاحبمنصبان در ادوار مختلف وقتي به ماههاي پايان دوره مديريت خود رسيدند، به تب و تاب افتادند که بمانند و ماندگار شوند يا به تب و تاب افتادند که مجدداً از نردبان منصب بالا بروند و تجديد خاطره کنند. اما يادشان رفت که به چه قيمت و نپرسيدند که آيا به هر قيمت ميارزد؟
بدين ترتيب در نهايت آوازه و شهرت دچار بحران هويت شدند. هنر پرواز را بلد بودند اما وقت فرود آمدن و به زمين نشاندن هواپيما، تمام معلومات ارزشمند از صفحه روح و جانشان پريد چنان که از عهده امانتداري برنيامدند. شعبده بازي و کژتابي سالهاي 76، 84 و 92 برخي از سياسيون براي تداوم و تداول قدرت ميان حلقه حاميان خود از اين جنس است. آنها براي تداوم يا تصاحب قدرت مجبور به دادن وعدههاي خلاف واقع، نشان دادن در باغ سبز، سادهنمايي مسائل پيچيده و مهم اقتصادي و فرهنگي و سياسي داخلي يا خارجي هستند. همين خود دليلي بر فقدان يا ازاله صلاحيت طيفهاي مذکور است.
6- از ممات سياسي گفتن و حيات سياسي را مسکوت گذاشتن جفا به حق و حقيقت است. پروردگار متعال به عنوان قانوني تخلفناپذير فرموده است«مَن عَمِلَ عملاً صالحاً مِن ذکرٍ اَو اُنثي و هو مؤمنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حياهًًْ طيّبه... هر کس از مرد و زن، عمل صالح انجام دهد در حالي که مؤمن باشد، به يقين او را با حيات طيبه زنده ميداريم و پاداش آنان را نيکوتر از آنچه انجام ميدادهاند، ميدهيم» (آيه 97 سوره نحل). انتخابات در تراز جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي، مجال تجديد حيات و جوان تر و قدرتمندتر شدن يک ملت مؤمن است. نامزدها و حاميان آنها که از پس فردا پا به ميدان رسمي انتخابات ميگذارند و براي تدارک حماسه سياسي قدم برميدارند، اين بشارت بزرگ الهي را نصب العين داشته باشند و چنان بزرگوارانه رفتار کنند که برنده قطعي اين مسابقه خدمت باشند. اگر عمل به شيوه صالحان کردند، قطعاً برندهاند حتي اگر به ظاهر کامرواي انتخابات نشوند اما اگر مقصد و مقصود گم شد، خسارت ديده و بازنده خواهند بود حتي اگر براي چند صباحي برنده تلقي شوند.عمل صالح به حيات آدمي وسعت ميدهد بلکه جاودانه ميکند.
فرزند مرجع عالیقدر حضرت آیت الله حسینی زنجانی با اشاره به کسالت معظم له گفت: ایشان تحت مراقبت پزشکی هستند و فعلا در خانه بستری هستند و به زودی تحت عمل جراحی قرار خواهند گرفت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی راک نیوز به نقل ازایلنا: فرزند مرجع عالیقدر حضرت آیت الله حسینی زنجانی با اشاره به کسالت معظم له گفت: ایشان تحت مراقبت پزشکی هستند و فعلا در خانه بستری هستند.
به گزارش ایلنا از مشهد، آیت الله سید محمد حسینی زنجانی با اشاره به اینکه فعلا تیم پزشکی اجازهی ملاقات عمومی به معظم له را نمیدهند، گفت: از تماسها و حضور علاقمندان آقا، بهخصوص تماس مراجع عظام و مسئول دفتر رهبر معظم انقلاب و حضور نمایندگان مراجع و علما و مسئولین و عموم مردم تشکر میکنم.
وی افزود: در روزهای آتی عمل جراحی بر روی معظم له انجام خواهد شد و از مومنین تقاضای دعا داریم.
ادامه خبر...سخنرانی مصطفی کواکبیان یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در دانشگاه شهید چمران اهواز به علت درگیری قطع شد.
به گزارش راک نیوز به نقل از مهر در اهواز، سخنرانی کواکبیان که پیش از ظهر امروز شنبه در دانشکده علوم دانشگاه شهید چمران اهواز در حال سخنرانی برای دانشجویان این دانشگاه بود، به علت درگیری لفظی و بعد فیزیکی دانشجویان موافق و مخالف وی قطع شد.
دبیرکل حزب مردمسالاری که به شدت از سیاستهای دولت در این سخنرانی انتقاد کرده بود به علت شدت درگیری ها توسط نیروهای انتظامات دانشگاه شهید چمران اهواز به بیرون از محل سخنرانی هدایت شد.
برخی دوربینهایی که این وقایع را ضبط کرده بودند نیز توسط مسئولان توقیف شد. ازدحام و درگیری در محل سخنرانی بسیار شدید گزارش شده است.
کواکبیان صبح امروز برای سفری یک روزه به استان خوزستان وارد شهرستان اهواز شد. وی ظهر و عصر در آبادان و خرمشهر سخنرانی خواهد کرد.
روزنامه کیهان نوشت:
سايت شخصي هاشميرفسنجاني گزارشي آميخته با تعريف و تملق از ملاقات 10 روز پيش اعضاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات با وي منتشر کرد.
در اين نوشته آمده است: اولين روزهاي ارديبهشت 92 در مجمع بوي بهار بيش از هميشه ميآيد. بهار فصل اعتدال است و اين روزها بيش از هميشه «رايحه خوش اعتدال» ميآيد... اصلاحطلبان امروز به ديدن آقاي هاشمي آمدهاند. تراش خوردن افراطها از قامت اصلاحات رنگ و بويي ديگر به آنان بخشيده. «اصلاحات امروز» بيش از هميشه معتدل به نظر ميآيد. مَثَل «اصولگرايان امروز» نيز چنين است.
از پس غبار افراطيگريها، مسابقه فرخندهاي آغاز شده. «سبقتي براي نمايش اعتدال». خود آقاي هاشمي همچنين است. آيتالله سالهاست بر خويش هم تراش اعتدال ميزند. در جاي جاي خاطراتشان ميتوان سراغي از تشر يا توبيخ روزانهاي بر خود از تندرويها يافت. اعتدال هاشمي پوياست. مثل نگاهش به فقاهت، مثل نگاهش به سياست، مثل نگاهش به دنيا. شايد از همين روست که افراطيها آقاي هاشمي را برنميتابند.
گزارشگر اين سايت با اشاره به دعوت برخي حاضران از هاشمي براي نامزدي مينويسد: با خودم ميگويم انگار قرار نيست آقاي هاشمي و انتخابات از هم جدا شوند. گويي 33 سال حضور سياسي و 11بار کانديداتوري انتخاباتي براي آقاي هاشمي کافي نيست. هر 3 سال يکبار کانديداتوري هم براي خودش رکورد جالبي است.
در ادامه اين گزارش آمده است: آقاي هاشمي در ادامه ميگويند «من اهل ناز کردن نيستم. اگر احساس کنم که ميتوانم کشور را از اين شرايط دشوار نجات دهم، ميآيم. اين تکليف همه است. هر کسي آبرويي دارد و تواني بايد بيايد.خاتمي و هاشمي هم ندارد». جلسه که تمام ميشود، درخواستها دوباره تکرار ميشود. همه با هم ميگويند «آقاي هاشمي بايد بياييد...». آيتالله هم برميگردد و قبل از رفتن ميگويد:«من هيچوقت قاطع نگفتم نميآيم چرا که نميدانم در آن صورت جواب خدا، امام و مردم را چه ميتوانم بدهم؟ تا ببينيم تقدير چه خواهد شد.»
راوي اين گزارش اشاره نميکند که آقاي هاشمي قرار است جواب خدا و امام و مردم را درباره بيحرمتيهاي بيسابقه اوباش و فتنهگران عليه امام حسين(ع) و مقدسات اسلامي چگونه بدهد و چگونه همسويي خود با گروهکهاي ضدانقلاب را در فتنهاي که به حذف نام اسلام از جمهوري اسلامي و اهانت به ولايتفقيه و امام خميني(ره) و جانبداري از رژيم صهيونيستي انجاميد توجيه کند؟ و اصلا آيا دادن جواب خدا و امام و مردم مظلومي که در آن فتنه خون دل خوردند و حماسه نهم ديماه را خلق کردند، تکليف خود ميداند يا خير؟
هاشمي در انتخابات سال 84 نيز نتوانست مرز خود با گروهکهاي قسم خورده ضدانقلاب را جدا کند و به ويژه از آن زمان بود که مکررا در تحليلهاي اين محافل به تصريح گفته شد هاشمي مناسب پروژه هزينهسازي و دردسرسازي عليه جمهوري اسلامي است. با اين اوصاف جاي سوال است که چگونه ميشود هم مسير شدن با فتنهگران و دشمنان انقلاب را اعتدال خواند؟
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
اين روزها برخي از اصحاب فتنه و دستاندرکاران دولتهاي موسوم به سازندگي و اصلاحات با استناد به برخي از ايرادهاي جدي و مواضع غيراصولي دولت آقاي احمدينژاد که طي دو سال گذشته بروز و ظهور داشته است، زبان به طعنه اصولگرايان و تودههاي عظيم مردمي که به وي رأي داده و از او حمايت کرده بودند، گشوده و ادعا ميکنند حق با آنها بوده است که از ابتدا با رياستجمهوري احمدينژاد مخالفت کرده بودند و با حالتي عوامانه اداي افراد هوشمند و اهلبصيرت! را درميآورند و اين ترجيعبند را عليه اصولگرايان تکرار ميکنند که «ديديد حق با ما بود»؟!
درباره اين شگرد دم دستي و اينکه حق با چه کساني بوده است، گفتنيهايي هست؛
1- ابتدا بايد ديد که اصحاب فتنه و برخي از دستاندرکاران دولتهاي سازندگي و اصلاحات با کدام احمدينژاد مخالفت ميکردند و کداميک از ويژگيها و خصوصيات ايشان را نميپسنديدند؟! و در همان حال اصولگرايان از کدام احمدينژاد حمايت کرده و براي ادامه رياست جمهوري ايشان در دوره دهم توان فراواني را به ميدان آورده بودند؟ آقاي دکتر احمدينژاد سال 88 داراي خصوصيات و امتيازات برجستهاي بود که نه فقط هيچيک از رؤساي جمهور و دولتمردان دولتهاي سازندگي و اصلاحات از آن-يا بسياري از آن امتيازات- برخوردار نبودند بلکه در مواردي يکصد و هشتاد درجه با آن امتيازات برجسته و کمنظير فاصله داشتند. از جمله آن امتيازات ميتوان به چند نمونه زير اشاره کرد:
الف- دولتهاي سازندگي و اصلاحات حلقه بستهاي از مديران و مسئولان را پديد آورده و مسئوليتها را به گونهاي که انگار ارثيه پدري آنهاست، در ميان خود تقسيم کرده بودند و اين مسئوليتها را با تغيير دولتها به يکديگر پاس ميدادند. احمدينژاد اين حلقه بسته را شکافت و مسئوليتها را به نيروهاي جديد و تازهنفسي واگذار کرد که عليرغم توانمنديهاي فراوان هرگز به آنان اجازه و فرصت ورود به حلقه مورد اشاره، داده نشده بود.
2- احمدينژاد امکانات و ثروت ملي را به تهران و چند شهر بزرگ ديگر اختصاص نداد بلکه دورافتادهترين نقاط کشور را نيز از اين موهبت برخوردار کرد.
3- دولت نهم با سفرهاي استاني، از نزديک با مشکلات مردم و نيازهاي آنان آشنا شد و به تعبير آقاي احمدينژاد کابينه 70 ميليوني تشکيل داد. اعضاي هيئت دولت در اين سفرها به نقاط دورافتادهاي از ايران اسلامي رفتند که تا آن هنگام پاي هيچ مسئول درجه چندمي هم به آنجا نرسيده بود.
4- دولت نهم با سادهزيستي و مردم دوستي خود، زندگي اشرافي برخي از دولتمردان و مسئولان دولتهاي سازندگي و اصلاحات را با چالش جدي روبرو کرد.
5- ميزان عمران و آباداني که از سوي دولت نهم در سراسر کشور انجام گرفت در بسياري از موارد کمنظير و دهها برابر دولتهاي سازندگي و اصلاحات بود و در برخي از نمونهها نيز بينظير بوده است.
6- برخلاف دولتمردان سازندگي و اصلاحات، دولت نهم بيشترين خدمترساني را به اقشار محروم و مستضعف جامعه- يعني ولي نعمتهاي انقلاب- اختصاص داده بود.
7- رئيس دولت نهم برخلاف دولتمردان سازندگي و اصلاحات در مقابل اخم وتشر و باجخواهي قدرتهاي استکباري کوتاه نيامده و از حقوق ملت و نظام دفاع جانانه ميکرد، که چالش هستهاي يکي از بارزترين نمونههاي اين ايستادگي شجاعانه است.
8- دولت نهم، گفتمان امام و انقلاب را سرلوحه برنامههاي خود قرار داده بود تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اين دولت را در ميان دولتهاي ايران از مشروطه تا آن هنگام بينظير معرفي کردند.
9 و 10 و 11 و 12 و...
کداميک از اين امتيازات برجسته دولت نهم که به نمونههايي از آن اشاره شد قابل انکار است؟!
ب: اکنون بايد پرسيد که آيا دولتي با اين امتيازات برجسته و بعضا منحصربفرد قابل حمايت و شايسته تقدير نبود؟! و آيا افراد و جرياناتي که در آن هنگام با دولت احمدينژاد مخالفت ميکردند نبايد از آن همه مخالفت و سنگاندازي خود شرمنده و خجالتزده باشند؟!
به بيان ديگر و با توجه به امتيازات ياد شده، حمايت از رياست جمهوري احمدينژاد در انتخابات 84 و 88 يکي از برجستهترين افتخارات اصولگرايان و تودههاي مردم خداجوي و انقلابي بوده است و از سوي ديگر درباره افراد و جرياناتي که در آن هنگام با دولت احمدينژاد مخالفت ميورزيدند، با جرأت ميتوان گفت که فقط يک لکه ننگ پاک نشدني بر پيشاني خود نهادهاند. چرا که در آن هنگام مخالفت با دولت احمدينژاد بدون کمترين ترديدي به مفهوم مخالفت با ارزشهاي اسلامي و انقلابي بود و جريانات مخالف تنها به اين علت که احمدينژاد حلقه بسته مسئوليتهاي موروثي آنها را شکسته، ثروت ملي را به ميان تودههاي مردم کشانده، در مقابل زورگويي قدرتهاي استکباري ايستاده و دهها ويژگي مثبت ديگر دولت احمدينژاد به مخالفت با آن برخاسته بودند و آيا، اين مخالفت در آن هنگام ننگآور نبود و مخالفان آن روز- از جمله دولتمردان سازندگي و اصلاحات- نبايد به خاطر آنهمه مخالفتها وکينهتوزيهاي خود، از خجالت آب شده و در زمين فرو بروند؟
3- متأسفانه طي 2 سال اخير دولت احمدينژاد به هر علت- از جمله نفوذ حلقه انحرافي و مشکوک- سير قهقرايي داشته و به مواضع و عملکردي روي آورده که با مواضع و عملکرد اوليه در دولت نهم و اوايل دولت دهم فاصلهاي پرنشدني و در برخي از موارد تفاوت يکصد و هشتاد درجهاي دارد و همين تغيير مسير و زاويه گرفتن با خط اصيل اسلام و انقلاب رويگرداني اصولگرايان و انتقاد و اعتراضهاي فراوان به دولت آقاي احمدينژاد را در پي داشته است که در اين باره گفتني است؛
الف: نه فقط حمايت اوليه اصولگرايان از دولت احمدينژاد به دليل آن که حمايت از گفتمان امام و انقلاب بوده است، سند افتخار اصولگرايان است بلکه اصولگرايان با اعتراض و انتقاد به مواضع کنوني دولت نيز، سند افتخار ديگري به کارنامه سياسي خود افزودهاند. اين نکته بديهيتر از آن است که به توضيح بيشتري نياز داشته باشد. چرا که اصولگرايان با حمايت از دولت احمدينژاد، در آن هنگام که گفتمان امام و انقلاب را دنبال ميکرد، نشان دادند که بر اصول و مباني انقلاب تکيه و تاکيد دارند و هنگامي که دولت از خط اصيل انقلاب و همراهي با مردم فاصله گرفت اصولگرايان با انتقاد و اعتراض خود بار ديگر ثابت کردند که آنچه نزد آنها از اهميت و احترام برخوردار است، اصول و مباني اسلام و انقلاب است و افراد و شخصيتها در هر مرتبه و درجهاي که باشند اگر از اصول و مباني فاصله بگيرند به همان اندازه مورد اعتراض و انتقاد اصولگرايان خواهند بود.
به بيان ديگر اصولگرايان نشان دادند که «قبيلهگرا» يا «حزبگرا» و «گروهگرا» نيستند و به توصيه اميرمؤمنان عليهالسلام افراد را با حق ميسنجند و محک ميزنند و نه حق را با افراد و يا به تعبير حضرت امام(ره) «ميزان» را حال فعلي افراد ميدانند، بنابراين اصولگرايان حق دارند که هم به حمايت اوليه خود از دولت احمدينژاد افتخار کنند و هم اعتراض و انتقاد اين روزها به برخي از مواضع و عملکرد دولت را سند افتخار خود بدانند.
گفتني است، دولتمردان سازندگي و اصلاحات از اين نقطه نظر دقيقا در مقابل اصولگرايان قرار دارند و به شدت قبيلهگرا و حزبگرا هستند. تا آنجا که بعد از پناهندگي دهها نفر از حزب و گروه خود به آمريکا و انگليس، باز هم حاضر به مرزبندي با آنها نيستند و دهها نمونه ديگر که شرح آن فرصت ديگري ميطلبد.
و اما، مخالفتها و دشمنيهاي جريان مدعي اصلاحات و سازندگي با دولت احمدينژاد در آن هنگام که دولت پا به پاي گفتمان امام و انقلاب حرکت ميکرد فقط ميتواند لکه ننگ ديگري باشدکه بر پيشاني آنها نقش بسته و پاک شدني نيست، چرا که آنان در آن هنگام، آشکارا با گفتمان امام و انقلاب دشمني ورزيده بودند. و البته در جريان فتنه آمريکايي - اسرائيلي 88 با وطنفروشي و جنايات خود نشان دادند که نه فقط رفيق قافله امام و انقلاب نيستند بلکه با راهزنان فالوده ميخورند و دستورات ديکته شده دشمنان بيروني را مو به مو دنبال ميکنند.
ب: اکنون به برخي از عملکردها و مواضع اخير دولت که مورد انتقاد و اعتراض اصولگرايان است، نگاهي بيندازيد. چه ميبينيد؟ آيا اين دسته از عملکردها و مواضع اخير دولت دقيقا و بيکم و کاست، با مواضع و عملکرد دولتهاي سازندگي و اصلاحات همخواني ندارد؟! رها کردن مسائل اقتصادي و معيشتي مردم، حاشيهسازي به جاي انجام وظايف قانوني، رويکرد به جريانات فاسد و بيهويت، حمايت از مفسدان اقتصادي و... آيا غير از اين است؟!
خب! حالا به آساني ميتوان نتيجه گرفت که اصولگرايان به آن بخش از مواضع و عملکرد دولت آقاي احمدينژاد اعتراض و انتقاد دارند که از اصول و مباني اسلام و انقلاب منحرف شده و به مواضع و عملکرد دولتهاي سازندگي و اصلاحات نزديک شده است.
ج: در پايان اين وجيزه بيآن که قصد مقايسه مثل به مثل باشد و تنها به عنوان يک نکته عبرتانگيز و درسآموز بايد پرسيد؛ آيا حضرت امير عليهالسلام مادام که طلحه و زبير در رکاب رسول خدا(ص) شمشير ميزدند، از آنها تقدير و حمايت نميکرد؟ ولي پس از آن که به انحراف کشيده شدند، ابتدا آنان را نصيحت کرد و سرانجام وقتي به مقابله با حاکميت عدل اميرالمؤمنين عليهالسلام برخاستند در مقابل آنها ايستاد و کار به جنگ جمل کشيده شد.
حالا بايد از آن دسته از دولتمردان سازندگي و اصلاحات و اصحاب فتنه که به حمايت اوليه اصولگرايان از دولت آقاي احمدينژاد- باز هم تاکيد ميشود که قصد مقايسه مثل به مثل نيست- اعتراض ميکنند، پرسيد؛ اگر در دوران حضرتامير(ع) حضور داشتيد، به حمايت اوليه آن حضرت از طلحه و زبير اعتراض نميکرديد؟!... يادتان هست که در جريان حاکميت دولت و مجلس اصلاحات ميگفتيد ائمهاطهار(ع) هم قابل نقد هستند؟!
همايش ستاد حاميان حسن روحاني بدون حضور وي برگزار شد. به گزارش راک نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران؛ همايش "نکوداشت زنان و آموزگاران بزرگ سرزمين کهن" پنجشنبه شب از سوي ستاد حاميان حسن روحاني در حسينيه خوييها برگزار شد كه با حاشيههايي همراه بود.
* حسن روحاني برخلاف برنامههاي گذشته در جمع حاميانش حاضر نشد و برنامه بدون حضور وي برگزار شد.
* در بیرون حسینه، بنرهای بزرگ برای خیر مقدم از حضور هنرمندان و بازیگران سینما و تلویزیون نصب شده بود.
* چهرههاي شناخته شدهاي چون منوچهر آذري، کيانوش گرامي و احمد پورمخبر در ميان شرکتکنندگان در همايش بودند.
* حجتالاسلام يونسي سخنران همايش بود که بحث خود را به موضوع خانواده در اسلام اختصاص داد.
* از نکات جالب توجه پخش بروشورهاي تبليغاتي حسن روحاني و دستبندهايي به رنگ "بنفش" در ميان شرکت کنندگان در همايش بود.
* در داخل سالن بادکنکهای زيادي به رنگ بنفش دیده میشد.
*پخش موسیقیهای پاپ و راک یکی دیگر از حاشیههای جالب این همایش انتخاباتی بود.
* بهنام قرباني مجري همايش حاميان حسن روحاني بود.
جشنواره ملی داستان کوتاه خلیج فارس با حضور30 داستان نویس ازاستانهای کشور در یاسوج آغاز شد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کهگیلویه وبویراحمد درحاشیه این جشنواره گفت: هزار و 147 اثر با انتشار فراخوان به دبیرخانه این جشنواره رسید.
کمالوندی افزود: از مجموع آثار ارسالی در مرحله فراخوان، 70 اثر به مرحله دوم داوری راه پیدا کرد.
وی گفت: آثار برتر این جشنواره فردا با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی می شوند.