نويسنده : محمود افشار |
زندگي مشقتبار خانوار کارگري در سالهاي اخير بر هيچکس پوشيده نيست. کمر نانآور خانواده زير بار گرانيها خميده شده و ياراي اداره زندگي را ندارد و شرمسار از اعضاي خانواده در ناتواني از برآورده نشدن خواستههاي طبيعي و به حقشان، هر دم عرق شرم بر پيشانياش مينشيند. اينجاست که زندگي شرافتمندانه، مسالهاي که در دين و آيين ما بسيار به آن سفارش و تاکيد شده، با دريافتيهاي ناچيز و در حد بخور و نمير رنگ باخته و شيرازه زندگياش را هر آن در حال از هم پاشيده شدن ميبيند و اجازه ندارد دم برآورد! آقاي ربيعي! با آمدن شما بارقههاي اميد در دل تکتک کارگران و خانوادههايشان شکوفا شده و انتظار دارند وزير دردآشنا و آگاه به مسائل کار و کارگري با خانهتکاني در وزارتخانه مربوطه بهويژه در حوزه کار، آنان را که در اين سالها زندگي به کامشان تلختر شده از فقر و فلاکت نجات يابند. شما نيک ميدانيد در اين سالها نه تنها اجراي قانون کار به فراموشي سپرده شده بلکه همواره فشارهايي وجود داشته تا اين قانون جرح و تعديل شده و معيشت کارگران مختل و زندگي آنها را از وضع کنوني هم تنزل دهند. آيا وقت آن نرسيده تا اين وزارتخانه يکبار هم که شده کارگري شود؟ کار اين وزارتخانه را بدانجا رسانده بودند که تشکلات کارگري را به رسميت نميشناسد و اينگونه موارد را مخل آسايش کارفرمايان و در حقيقت دولت به عنوان بزرگکارفرما ميداند. چگونه است که اين زحمتکشان- آنهايي که شغل و حرفهاي دارند- در ازاي بسيار بيشاز آنچه در بازه زماني تعريف شده در قانون هم تلاش ميکنند، اما نميتوانند از پس مخارج زندگي برآمده و آبرومندانه ادامه حيات دهند؟ آقاي وزير به خوبي آگاهند که در اين سالها چه بر سر کارگران آمده است؟ از قراردادهاي سفيدامضاي کذايي و اخراجهاي فلهاي گرفته تا قطع تمامي مزاياي قانوني و از همه تاسفآورتر ناديده گرفته شدن اصل سهجانبهگرايي و مشخصا يکي از اساسيترين بندهاي اصل 41 قانون کار که شورايعالي کار را موظف ميکند با ملاک قرار دادن نرخ واقعي تورم نسبت به تعيين دستمزد کارگران اقدام کند، اين نرخ هيچگاه به درستي اعلام نشده و همواره در هاله ابهام بوده و وضعيت معيشتي کارگران اسفبارتر و سفرههايشان را هر سال خاليتر از سال قبل کرده است. چرا در هنگامه جلسات شورايعالي کار نرخ واقعي تورم توسط شورايعالي کار لحاظ نشده و به دستمزد کارگران طبق قانون - نه صدقهسري- هر ساله اضافه نميشود و دستهاي پيدا و پنهان تلاش ميکنند اين قشر همواره در مضيقه باشد؟! آيا در اين سالها حق مسکن که يکي از حقوق اوليه کارگران است کمترين ارتقايي داشته است، در حالي که اکنون هر مترمربع يک آپارتمان براي اجاره، يکميليون تومان شده است؟ کدامين عقل سليمي باور دارد و ميپذيرد که يک خانوار چهار نفره کارگري با دستمزد 500هزار توماني که حتي کفاف پرداخت اجارهبها را هم نميکند از عهده مخارج زندگي در کشوري که تورم موجود آن با کشورهايي چون اتيوپي، بنگلادش، بورکينافاسو و ديگر کشورهاي عقبنگاه داشته شده آفريقايي برابري ميکند و در سرمايه و ثروتمندي جزو 10 کشور جهان به حساب ميآيد بخش عظيمي از افراد جامعهاش با مبلغ يک وعده غذاي يک خانواده مرفه جامعهاش بتواند يک ماه امرار معاش کند؟ تبعيض طبقاتي بيداد ميکند، آنگاه مسوولان از وجود جرايم و بياخلاقيها در جامعه در تريبونهايشان سخن به ميان ميآورند! اساسا اگر تمامي قوانين کار و مسائل کارگري و کارفرمايي را هم که کنار بگذاريم، مگر ما مسلمان نيستيم و دين و آيين ما چه ميگويد؟ دستمزد پانصدهزار توماني جا انداخته شده توسط کارفرمايان دولتي و بخش خصوصي در قبال يک ماه تلاش براي اداره زندگي مشمولان قانون کار با کدامين عدل، انصاف و انسانيت همخواني دارد؟ طبق گفته خود آقايان دريافتکنندگان کمتر از يکميليون و دويستهزار تومان زير خط فقر محسوب ميشوند، پس مابهالتفاوت دريافتي با خرجکردشان را چگونه بايد جفتوجور کنند؟ حالا اما کارگران با آمدن وزيري از طبقه خودشان انتظار دارند قرارداد کار عادلانهاي طراحي و به واحدها تحويل داده شود تا بعضي کارفرمايان به زيردستان خود نگاه بردهگونه نداشته باشند. آقاي وزير! جنابعالي از همکاران قديمي و از اصحاب رسانه هستيد و در جريان قانون مشاغل سخت و زيانآور بوده و اشراف کاملي به آن داريد. اکنون بايد با درايت و کارداني شما اين قانون در هيات دولت مطرح و زمينه اجراي آن تسهيل شود تا مشمولان اين طرح از مزاياي آن به راحتي استفاده کنند. شما در هنگامه معرفي به مجلس براي راي اعتماد اعلام کرديد، صندوق تامين اجتماعي ورشکسته است و اين نشاندهنده آگاهي شما از چگونگي و نوع اداره شدن اين سازمان است، پس ايجاب ميکند دستور فرماييد اين سازمان به دست صاحبان اصلي خود که همانا کارگران باشند اداره شود. اين صندوق يکي از سرمايهدارترينهاست و اگر دولت که خود بزرگبدهکار آن است بدهياش را بپردازد ميتواند خود را بيکم و کاست اداره کند. شرکتهاي تحت پوشش اين سازمان که کم هم نيستند و با عنوان (شستا) فعاليت دارند مشخص نيست در چه اوضاع و احوالي به سر ميبرند. وضعيت بيمه و دفترچههاي درمان تامين اجتماعي به قدري بيخاصيت شده و کارآيي خود را از دست دادهاند که حتي مکانهاي تحت پوشش سازمان هم ارزشي براي آن قائل نيستند. روزنامه خورشيد با نيرويي عظيم و با هزينهاي هنگفت از جيب کارگران در حال چاپ و انتشار است که نيازي نيست يک سازمان بدهکار به قول آقايان دست به چنين اعمالي بزند. همان نشريه داخلي سابق براي سازمان کافي است و بايد جلوي اينگونه بيمبالاتيها و هزينهکردهاي اضافي گرفته شود چون سازمان با چاپ و انتشار اين روزنامه سياسيکاريهاي برخي مديران را به نمايش ميگذارد و بس. جشن تقدير از رييسجمهوري در روزهاي پاياني دولت مهرورز عدالتگستر با پول و هزينه کارگران، يکي ديگر از ولخرجيهايي بود که متاسفانه انجام شد و بايد مديران پاسخگوي آن باشند. چه لزومي داشت صندوقي که به دليل عدم مديريت صحيح، توان پرداخت حقوق بازنشستگان را ندارد دست به چنين اقدامات نمايشي و خوشخدمتي بزند. جناب وزير! ناگفتهها بسيار است و در اين مجيز نميگنجد اما واقعيتي است که وجود دارد و چشم اميد کارگران به شماست تا با تدبير خود به خواستههاي بهحق اين قشر زحمتکش لبيک جانانه بگوييد. |
دكتر حسن روحاني در اولين روز از آغاز فعاليت رسمي هيات وزيران براي معارفه سكاندار حوزه سياست خارجه دولتش مهمان كاركنان دستگاه ديپلماسي كشور بود و روز دوشنبه نيز مسئول سياست داخله دولت را تا ساختمان عظيم وزارت كشور در خيابان فاطمي همراهي كرد. حدفاصل شنبه تا دوشنبه هم تقريبا همه وزرا، سرپرستان وزارتخانههاي بدون وزير و معاونان رئيس جمهور در محل كارخود حاضر شدند و از صبح امروز عملا حركت قطار دولت يازدهم آغاز شده است.دو معارفه ديروز و روز شنبه اما فرصت تازه اي بود تا دكتر حسن روحاني ديدگاههاي رئيس جمهور و دولت يازدهم را در آغاز راهي چهارساله بيشتر از قبل تبيين كند.
رئيس جمهور اما لابلاي سخنان خود در هردو مراسم، خواسته يا ناخواسته، بارها ذهن شنوندگان را براي يك قياس خاص به روزهايي از هشت سال گذشته برد و برگرداند. هركس كه سخنان شنبه و دوشنبه آقاي دكتر روحاني را شنيد، ناخودآگاه در مقام مقايسه شخص روحاني با شخص احمدي نژاد و دولت روحاني با دولت احمدي نژاد برآمد.رئيس جمهور روز شنبه در جمع ديپلماتها و متوليان سياست خارجي كشور تاكيد كرد كه «سياست خارجي جاي شعار نيست و حق نداريم سياست خارجي را براي گرفتن تکبير و کف صرف کنيم. » اين سخنان روحاني ذهنها را بيش از هرچيزمتوجه سفرهاي مكرر احمدي نژاد به نيويورك ميكند.
رئيس دولت پيشين در طول هشت سال حضور در پاستور حداقل ۱۱۰ سفر خارجي رفت و هربار با حداقلي از دستاوردهايي از جنس منافع ملي كشور به تهران بازگشت. از اين تعداد سفر، مقصد ۹ سفر نيويورك بود و مقصد ۹ سفر ديگر كاراكاس ونزوئلا. حتي اگر باقي آن ۹۰ سفر را فاكتور بگيريم، در جريان همين ۱۸سفر، بارها سياست خارجي ايران از سوي شخص رئيس دولت به فرصتي براي شعار دادن و مانور تبليغاتي بدل گرديد و صرف تكبير و هورا گرفتن از حاميان داخلي او شد و تقريبا و تحقيقا ديگرهيچ.شايد با نگاه به همين هزينهها و تجربه استفاده ناخوب از عرصه سياست خارجي در سالهاي گذشته است كه روحاني در گفتههاي خود با يادآوري لزوم امانتداري مسئوليت و تفكيك عنوان حقيقي و حقوقي فرد به عنوان مسئول ارشد امور اجرايي كشور ميگويد كه « هراشتباهي در سياست خارجي براي ملت بسيار سنگين خواهد بود و مسئولان اگر در موضعگيري خطا کنند، از جيب مردم خرج کردهاند.»
واقعيت اين است كه در طول هشت سالي كه گذشت، استفاده شعارگونه «مقام حقوقي» رئيس جمهور كشور از عرصه سياست خارجي باعث شد تا هم شخص احمدي نژاد و هم حاميان او بارها به «عنوان حقيقي» او مقامي « قدسي» بدهند و در توصيفش به طور مرتب غلو كنند تا جاييكه امر هم بر او و هم برحاميانش مشتبه شود. رحيمي در سالهايي كه هنوز معاون اول رئيس جمهور نشده بود با طرح داستاني از سفر خارجه اش او را تا مقام پيامبري بالا برد. فاطمه رجبي همسر سخنگوي دولتهاي نهم و دهم در وصف اعجازاحمدي نژاد صفحهها قلمي كرد و كتاب نوشت و او را «معجزه قرن» ناميد و احمدي نژاد به شخصه حول سر خود در صحن سازمان ملل هاله نور ديد؛ هاله اي كه او را از در سالن تا محل تريبون همراهي كرد و به او جرات سخن گفتن در كاخ ستمگران! داد. هاله اي كه در ذهن رئيس جمهور وقت حضورش آنچنان مسلم شده بود كه آن را با يكي از علماي بزرگ قم در ميان گذاشت.
برخي علماي قم هم در مقاطعي مخالفت با او را تا مقام مخالفت با خدا بالا بردند و حتي حكم رياست جمهوري و فهرست وزراي او را امضاء شده از سوي امام زمان(عج) دانستند. اين قدسي سازي كه در همه ۴ سال اول دولتمداري احمدي نژاد در اوج بود در چهارساله دوم كار را هم براي شخص احمدي نژادي كه ديگر خود را زميني نميدانست و هم براي همه آناني كه دستي در بركشيدن احمدي نژاد بر قدرت و بر آسمان داشتند، سخت كرد.رئيس جمهور دولت يازدهم اما روز گذشته و از همين اولين روزهاي آغاز به كار دولتش تكليف شخصيت حقيقي و حقوقي خود را مشخص كرد و با تاكيد بر زميني بودنش از هرگونه معجزه و هاله برائت جست. او در تكميل سخنان روز شنبه، در مراسم معارفه رحماني فضلي در وزارت كشور اظهار داشت كه «حسن روحاني مثل همه آدمهاست و فرقي با ديگران ندارد، معجزهگر يا معجزه قرن و دهه نيست و معجزهاي ندارد و اتصال ويژهاي به آسمان و پشت پرده هم ندارد.»
روحاني با اين سخنان هم تكليف خود را با مردم- چه حاميان و چه منتقدان و مخالفانش- روشن كرد و هم تكليف خود به عنوان شخص روحاني را با شخصيت حقوقي جايگاهي كه در آن قرار گرفته است، معلوم كرد. مهم تر از همه تكليف جايگاه رياست جمهوري را براي جمهور مردم مشخص، احيا و البته زميني كرد. از قضا همه اين تكاليف در همه هشت سال گذشته به طرز عجيبي به هم ريخته و آشفته شده بود و شايد در كنار همه بازسازيهايي كه بايد صورت بگيرد، بازسازي وجهه و جايگاه «عنوان حقوقي» رياست جمهوري، جداسازي آن از «عنوان حقيقي» شخص و البته زميني كردن اين جايگاه، هم از جمله وظايفي است كه روحاني بر دوش خود احساس ميكند و بايد در همين ۱۰۰ روز اول دولت آن را به انجام برساند.
*سرمقاله روزنامه ابتکار-علی محقق
این خبرگزاری یک مجموعه ی خبری ست با کارکنانی که همه روزه نمونه هاش رو در کف جامعه می بینیم؛ از خانم چادری گرفته تا خانم مانتویی، از آقای حزب اللهی ریش محرابی گرفته تا آقای شش تیغ کرده ی شلوار جین پوش!
امیرعلی شربیانی از خبرنگاران خبرگزاری فارس در صفحه شخی خود نوشت:امروز صبح اتفاقی افتاد که ناخودآگاه یاد قضیه ای افتادم: در اواسط ماه رمضان که عده ای از بازیگران سریال دودکش مثل بهنام تشکر و سیما تیرانداز و الناز حبیبی جهت مصاحبه به فارس اومده بودن، یکی از رفقا به نکته ی جالب و قابل تاملی اشاره کرد. این رفیقمون واسم تعریف می کرد در خلال مصاحبه که صحبت ها گل انداخته بود، این خانم ها اعتراف جالبی داشته و گفتند وقتی شما از ما دعوت به مصاحبه کردید مردد بودیم که قبول کنیم یا نه، چون واهمه داشتیم و تصور می کردیم که فارس وابسته به یک نهاد اطلاعاتی مرموز و امنیتی ست!!!
مساله ای که وجود داره اینه که چنین دیدی منحصر به این خانم های بازیگر نیست بلکه شمار زیادی از مردم چنین تصویر غلطی از فارس در ذهن دارند.
البته من منکر ارتباط مجموعه ی فارس با {..}نیستم اما تصور اینکه این مجموعه از زیر مجموعه های وزارت اطلاعات یا استخبارات! ویا حفاظت اطلاعات و ... هست تصور عبث و باطلی ست.
این خبرگزاری یک مجموعه ی خبری ست با کارکنانی که همه روزه نمونه هاش رو در کف جامعه می بینیم؛ از خانم چادری گرفته تا خانم مانتویی، از آقای حزب اللهی ریش محرابی گرفته تا آقای شش تیغ کرده ی شلوار جین پوش!
صد البته مردم هم مقصر نیستند، وقتی بعضی از مسئولین بی عرضگی و ناتوانی خودشون در مدیریت بازار ارز و سکه رو به پای پیامک یک خبرگزاری وابسته به یک نهاد امنیتی و نظامی (عینا با همین عبارت!) نوشتند، از ملت هم به خاطر داشتن چنین دیدی گله ای نیست. ( رجوع کنید به کنفرانس خبری رئیس جمهور سابق در مهر ماه سال 91)
نويسنده : هجير تشکري |
بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد. پسر را گفت: بايد که اين سخن با هيچ کس در ميان ننهي. گفت: [اي پدر،] فرمان توراست وليکن مي خواهم که بدانم در اين چه مصلحت است؟ گفت: تا مصيبت دو نشود: يکي نقصان مايه، و ديگر شماتت همسايه. |
پایگاه خبری راک نیوز؛ جوابیه ها معمولا در واکنش به انتشار مطلبی اشتباه، نادرست و ایراد اتهامی به شخصیتی حقیقی و حقوقی قرائت می شود. روزهایی که مجلس صلاحیت وزیران پیشنهادی را بررسی می کرد به تبع پخش مستقیم چنین مناسکی از رسانه ملی، طبیعی بود اتهاماتی که از زبان برخی نمایندگان علیه غیرنمایندگان مطرح می شود پاسخ ها و جوابیه هایی همراه داشته باشد. این روزها را باید روزهایی دانست که بیشترین جوابیه ها به مجلس گسیل شد.
روز اول و در جریان بررسی کلیات کابینه، بیشترین اتهامات به برخی از افراد در بیرون از مجلس زده شد. از آیت الله صادق آملی لاریجانی گرفته تا برادر حمید رسایی که ساکن یکی از شهرهای استان گیلان است.
نطق حمیدرسایی و سیدعلی بزرگواری در روز اول بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی بیشترین واکنش ها را داشت. آنجا که حمیدرسایی سخنانی درباره فتنه گفت و کاظم جلالی در پاسخ به او یادآوری کرد برادرزاده اش در حوادث پس از انتخابات سال 88 دستگیر شده است و آنجا که سیدعلی بزرگواری از تبعات وزارت بیژن زنگنه بر وزارتخانه نفت سخن راند و گفت که «حتما آقاي زنگنه بيايد و پس از آن، آن آقازاده دله دزد مهدي هاشمي هم به صحنه آمده و ميداندار شود» . همان روز احمد بخشایش اردستانی هم مدعی شد که کابینه سهامی خاص است و از مصطفی پورمحمدی به عنوان سهم آیت الله آملی لاریجانی در کابینه یاد کرد. آیت الله آملی لاریجانی در نامه ای به مجلس به بخشایش اردستانی یادآوری کرد که ، گزینه وزارت دادگستری را ریاست قوه قضائیه به رئیس جمهور پیشنهاد داده و رئیس جمهور او را به مجلس معرفی می کند.
مهدی هاشمی هم در واکنش به سخنان سیدعلی بزرگواری جوابیه ای به مجلس فرستاد و گفت که اتهاماتی چنین بارها از زبان نمایندگان تندرو مجلس علیه خانواده هاشمی وارد شده است. کار به همین جا ختم نشد. جمشید رسایی برادر حمیدرسایی هم دو روز بعد از آن جلسه ای که به دستگیری فرزندش اشاره شده بود نامه ای به مجلس فرستاد و با صراحت اعلام کرد که خط او با خط برادرش -حمید رسایی- کاملا متفاوت است و فرزندش هم در حوادث پس از انتخابات به اشتباه دستگیر شده و یک روز بعد هم آزاد شده بود.
مرتضی بانک مشاور روحانی در جوابیه به اظهارات حکیمی نماینده رودبار که در صحن علنی مجلس قرائت شد هرگونه داشتن پست در کابینه دولت یازدهم و حضور در فتنه 88 را رد کرد و گفت که ای کاش ایشان به عنوان یک نماینده به خود زحمت می دادند و لیست اعضای کابینه و منصوبان ریاست جمهوری را یک بار مطالعه می فرمودند تا دچار خطای فاحش عضویت حقیر در کابینه و یا داستان مسئولیت در دولت را نمی شدند.
قربانعلی دری نجف آبادی وزیر اطلاعات سابق هم از گزند اتهامات نمایندگان تندروی مجلس در امان نمانده بود و او هم در جوابیه ای به مجلس نوشت که «" متاسفانه در صحبتهای آقای رسایی به صورت غیرمستقیم نسبت به وزارت اطلاعات تحلیلهای غلط و ناصوابی بیان شد که اولا خلاف واقع و به دور از حقیقت است، ثانیا بر خلاف مصالح کشور میباشد و ثالثا تحلیل و مقایسهها نیز دور از واقعیتها بوده و نباید برای تخریب وزیر پیشنهادی خدمات دیگران را زیر سوال برد و آنان را تخریب کرد.»مهر
ميخواهم از يک واقعيت تلخ حرف بزنم؛ آنقدر تلخ که مزه آن را حتي غبار روزگار هم تعديل نميکند. اگر پاي صحبتهاي يک مادربزرگ، يک مادر و حتي يک دختر جوان بنشيني و بتواني اعتمادش را جلب کني، حتما برايت خواهد گفت آخرين باري که پدرش او را بغل کرده و بوسيده، مربوط به دوران کودکياش ميشود؛ وقتي هنوز قد نکشيده بوده و اين خاطره چشم آنها را تر ميکند و نميدانم اين چه قصه تلخي است...
که در فرهنگ ما ريشه دوانده؟ چرا همه دوست داريم ببينيم و بشنويم يک دختر کوچولو تا پدرش به خانه برميگردد، در بغل او ميپرد و غرق بوسهاش ميکند اما وقتي بگوييم
10 سال بعد همين دختر با شکل و شمايل زنانه چنين ميکند، لب ميگزند و ميگويند: «زشته ديگه! داره بزرگ ميشه؛ دو روز ديگه بايد شوهرش بديم!»
شايد اين بغض تلخ فقط در دل دخترهاي داستان نباشد؛ فراموش نميکنم چشمهاي پسر 15-14 سالهاي که با حسرت به من و دخترم که در آغوشم روي نيمکت پارک نشسته بوديم و او را بعد از هر جملهاي که ميگفت، ميبوسيدم نگاه کرد و گفت: «هميشه دوستش بداريد. مامان منم خيلي دوستم داشت اما حالا سالهاست بغلم نکرده و ميگويد چندشم ميشود ببوسمت! لعنت به اين بزرگ شدن!» او اين جمله را گفت، کتابهايش را جمع کرد و رفت اما من بعد از 2 سال هنوز چشم ترش را به ياد دارم. به هر حال اين داستان هم مثل خيلي حسها و رفتارها، نبايد باشد، اما هست! در «فرزندپروري» اين هفته ميخواهيم به بهانه سريال «مادرانه» با بيان عواقب ناگواري که اين اتفاق دارد، به والدين بگوييم از بچههايشان به جرم اينکه قد کشيدهاند و بزرگ شدهاند، فاصله نگيرند. با بدريالسادات بهرامي، مشاور خانواده، در مورد همين موضوع گفتوگو کردهايم.
سلامت: ميخواهيم فارغ از موضوع اصلي سريال «مادرانه» که طلاق است، به دختر نوجواني که قرباني اين غفلت شده بپردازيم و با نگاه کارشناسانه ببينيم چرا او به اينجا رسيده است؟
به خاطر اينکه واقعا رها شده! مادر که کنارش نبوده و پدر هم وظايف خود را انجام نداده و رهايش کرده تا در جامعه آسيب ببيند! برخلاف تصور عموم که ميگويند اينها بچهاند و نميفهمند و فقط کسي را ميخواهند که به نياز خوردن، پوشيدن و بازي کردن آنها پاسخ دهد، بچهها براي اينکه خوب رشد کنند و در همه ابعاد سلامت پرورش پيدا کنند، هم به توجه و رسيدگي مادر و هم به پدر نياز دارند. اگر خانوادهها هنگام ازدواج از دختر و پسرشان بخواهند درست انتخاب کند و آنها را راهنمايي کنند تا با فردي متناسب ازدواج کنند هم خوشبختي بچههاي خود را تضمين ميکنند و هم به آنها کمک ميکنند بچههاي سالمي را در يک خانواده امن و سلامت تربيت کنند. متاسفانه اين نگاه رايج که بگذار عروسي کنند، اگر نتوانستند با هم بسازند جدا ميشوند، بسيار مخرب است. کسي بايد از اين افراد بپرسد اگر بچهاي در ميان باشد چه؟ چه کسي قرار است جوابگوي فاصله و شکاف ميان او و والدينش باشد؟
سلامت: پس شما ريشه آسيب به اين نوجوان را در ازدواج غلط والدينش ميبينيد که از ابتدا ميدانستند انتخاب نامناسبي دارند؟
بله، وقتي تصميم ميگيريد با کسي ازدواج کنيد، بايد تناسب فرهنگي، شخصيتي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و... را بسنجيد. متاسفانه دختر و پسرهاي جوان فراموش ميکنند براي چه با هم ازدواج ميکنند. اغلب هم ميگويند ما عاشق بچهايم! کسي نيست بپرسد آيا بچه قرار است در همين خانواده بدون تناسب به دنيا بيايد؟ اصول تربيتي او را چگونه رعايت خواهيد کرد در حالي که خودتان در الفباي کار ماندهايد؟ اگر پدر و مادر «رها» از نظر رواني در سلامت کامل بودند، ميدانستند بچههايشان در دو مقطع، خطرناک هستند؛ يکي وقتي زير 5 سال هستند و ديگري وقتي که نوجوانند.
سلامت: به نظر شما اگر پدر «رها» درست عمل ميکرد، ميتوانست جلوي آسيبي که دخترش ديده بگيرد؟
به هر حال نيمه خالي را نميتوانست کاملا پر کند اما چون اصولا از دوره نوجواني رابطه والد جنس مخالف با فرزند به شدت سرنوشتساز است، دخترش به سمت اعتياد و افتادن در دام يک پسر کشيده نميشد. اگر بچهها در نوجواني با والد جنس مخالف رابطه عاطفي مناسب نداشته باشند و وقت خود را با او پر نکنند، بيرون از خانه درصدد رفع اين نياز برميآيند. پدرها بايد آنقدر از نظر عاطفي به دخترشان نزديک شوند که او خاطرخواه پدر شود و به خاطر پدر خيلي کارها را با علاقه انجام دهد و از خيلي کارها بپرهيزد. مادر هم بايد از نظر عاطفي به پسر نوجوانش نزديک شود، نه اينکه او را از خود دور کند.
سلامت: ولي متاسفانه ما پدران زيادي داريم که از دختر نوجوانشان دور و دورتر ميشوند و او را فقط به مادر ميسپارند.
آنها با اين طرز فکر اشتباه، دخترشان را به دست کساني ميسپارند که از جنس پدر هستند اما نگاهشان و نيتشان کاملا تفاوت دارد. آنها از قربانصدقه رفتن، تحسين زيبايي ظاهري و تعريف و تمجيد دختران قصدي جز نزديک شدن به آنها و آسيب رساندن ندارند زيرا در پي منافع خود هستند. دختر تا 20 سالگي و پسر تا 25 سالگي به بعد که آماده ازدواج ميشود، نبايد به خاطر کمبودهايي که دارد به سمت جنس مخالف گرايش پيدا کند زيرا آسيب خواهد ديد. حالا تصميم با خود شماست؛ آيا واقعا دوست داريد مثل پدر رها عمل کنيد و به يک دستگاه عابربانک تبديل شويد و فقط به فکر خوراک و پوشاک بچهها باشيد؟
سلامت: اما اين تغيير نگاه خانوادهها يا پدرها کمي سخت است. چطور و از کجا ميتوان شروع کرد؟ اگر پسر يا دختر نوجوان خود را کنار کشيد چه؟
اگر يک زن و شوهر در تناسب با هم و همعقيده باشند و کمر همت ببندند ريزهکاريهاي تربيتي را بياموزند و رعايت کنند، موفق خواهند شد متناسب با فرهنگ خانواده خود، به نوجوانشان نزديک شوند زيرا از همان دوران کودکي ميتوانند براساس معيارهاي فرهنگياي که دارند، قوانيني را وضع کنند. مهم اين است که نگذاريد دير شود. از کتابهاي خوب بهره بگيريد و تا دختر يا پسرتان کوچکتر است، با دنياي او آشنا شويد. کتاب «دخترها» و کتاب «پسرها» از انتشارات صابرين کتابهاي خوبي هستند که به ترتيب به پدرها و مادرها خواندنش را توصيه ميکنم. اگر والدين به موقع و درست شروع کنند، هرگز بهوسيله نوجوان پس زده نميشوند. اين را به عنوان مادر دو پسر و يک روانشناس قول ميدهم!
سلامت: والديني که فرصت را از دست دادهاند و الان با بچههاي نوجوان مشکل دارند و از آنها دور شدهاند چه؟
کار آنها کمي سختتر است اما نشدني نيست. بايد مانع بيشتر شدن فاصلهها شد. پدرها بايد براي دخترشان وقت بگذارند و تاکيد ميکنم اين وقت گذاشتن اصلا ربطي به امکانات مالي و رفاهي ندارد. کارگر سادهاي که هفتهاي 3-2 بار با موتور دخترش را به پارک ميبرد يا فلاسک چاي و لقمهاي پنير ميبرند تا در پاي کوه دربند دوتايي با هم بخندند و چاي بخورند، پدر بهتري است از آقاي متمولي که اتومبيل و تلفنهمراه ميليوني و راکت تنيس چند ميليوني براي تولد دخترش هديه ميگيرد و در اين روز فقط بوسه سردي به او ميزند و حرفي با هم جز سلام و خداحافظ ندارند. اين پدر متمول هم ميتواند به دخترش نزديک و نزديکتر شود اما تلاش زيادي ميخواهد تا انس و الفت و تاثيرگذاري مثبت عاطفي ايجاد شود. او با مقاومت نوجوان مواجه خواهد شد و بايد دل به دلش بدهد و با او راه بيايد تا بالاخره از روزنه کوچکي به دنياي او راه يابد. من مراجعان زيادي داشتم که توانستهاند دخترهاي خود را از قعر تنهايي و فلاکت به اوج موفقيت برسانند و الان هر هفته ميتوانيد آنها را دست در دست پدر در کوه و سينما ببينيد.
راهنماي گام?به?گام براي پدران
پدرها در دو مقطع مهم بايد حضور فعال کنار دختر خود داشته باشند، تولد تا 5 سالگي و همينطور 11 سالگي به بعد. بيشتر پدرها فکر ميکنند رسيدگي به نوزاد کار همسر آنهاست. درست است که همسر شما بچه را شير ميدهد اما سعي کنيد موقع آروغ زدن او را در آغوش بگيريد تا ريتم و صداي ضربان قلب شما را هم به خاطر بسپارد و با بويتان آشنا شود. شما از حالا بايد براي نزديک شدن به او و رفع نيازهاي عاطفياش بسترسازي کنيد. علاوه بر اين، هنگام استحمام يا وقتي شيرخوار از حمام ميآيد، با ماساژ نوزاد و حرف زدن با او برايش وقت بگذاريد.
در 2 سالگي سعي کنيد يک وعده غذايي او را خودتان بدهيد، در 3 سالگي دخترتان ميتواند با شما هر شب يک ساعت بازي کند و اگر دير به خانه ميآييد، لااقل نيم ساعت وقت براي بازي با او اختصاص بدهيد. کتاب بخوانيد يا قصه قبل از خواب را بگوييد. در 4 سالگي و 5 سالگي کودک توانمند شما ميتواند براي پارک رفتن، بازي و شادي کردن تجربه لذتبخش با پدر بودن را حس کند و با اين بسترسازي مناسب آماده شود خاطرخواه اين پدر دوستداشتني و وظيفهشناس شود.
در دوره دبستان و پيشدبستاني، همين که هر شب کنار هم شام ميخوريد يا در کنار گرفتاريهايتان وقتي هم به او اختصاص ميدهيد، کافي است. بايد بدانيد از 11 سالگي به بعد دوباره پرکار خواهيدشد. اگر قرار است کلاسي برود، اين شما هستيد که بايد داوطلب بردن و آوردنش باشيد. در راه بازگشت يک بستني دو نفره و تعريف از زيبايي و گفتن دوستت دارم و همان قربانصدقه رفتن البته با لحن مناسب فراموش نشود. گفتن جملههايي مانند «چون برام مهمي من تو اداره بهت فکر ميکردم و گفتم واست يک پيامک بدهم.» يا «چون مهمي زنگ زدم بپرسم امتحانت چي شد؟» خيلي موثر است هفتهاي يک روز با هم وقت بگذرانيد. «بابا جون! اون خوانندهاي که دوست داري کنسرت داره، بليت بگيرم دوتايي برويم؟»
وقتي وارد سنين نوجواني ثانويه (14 و 15 سالگي) ميشود بايد اوقات با هم بودنتان بيشتر شود. از چشمهاي زيبايش، لباس پوشيدنش، حس خوبي که به او داريد بگوييد. مثلا «وقتي ميبينمت همه خستگيهام در ميره؛ بپر بغل بابا ببينم قد من شدي يا رفتي بالاتر!» دختر شما نبايد نياز به تعريف شنيدن و محبت را در پسرهاي بيرون يا فاميل جستجو کند چون آنها از احساسات دختر کوچولوي ديروز شما و دختر نوجوان امروزتان سوءاستفاده خواهند کرد. مراقب باشيد؛ فرصتها زود از دست ميروند.
ادامه خبر...
نويسنده : سيد علي محقق |
« نمايندگان عصاره فضائل ملت هستند». اين جمله هوشمندانه را امام راحل(ره) سالها پيش در توصيف وكلاي مردم در مجلس شوراي اسلامي به کار برده اند. اين عبارت بسيار گويا و بي نياز از تفسير است و بيش از اينكه حقي را براي نمايندگان راهيافته به مجلس ايجاد كند، وظايفي را در قبال مردم بر گردن آقايان نماينده مجلس ميگذارد و انتظارات و بايدها و نبايدهاي زيادي به وجود ميآورد. |
این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمیکنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان میروند که چند سال از عروس خود کوچکتر هستند. |
«امکان داره زمان مراسم عقد شناسنامه ما را به اقوام نشان ندهید؟» این جمله شاید برای شما معنی و مفهوم خاصی نداشته باشد یا تعجب کرده و به این فکر بیفتید چه اطلاعات محرمانهای ممکن است در شناسنامه آنها ثبت شده باشد که میخواهند شخصی آن را نبیند، اما این روزها محضردارها از شنیدن این جمله مثل من و شما تعجب نمیکنند، چون هر از گاهی دامادهایی برای ثبت ازدواج خود آستین بالا زده و به سراغشان میروند که چند سال از عروس خود کوچکتر هستند.
از تفاوت های سنی 2-3 ساله صحبت نمی کنیم. حرف مان درباره ازدواج هایی است که در آن عروس بیشتر از 5سال از داماد بزرگتر است. این فاصله سنی گاهی ممکن است تا یک دهه هم برسد.
افرادی که به ازدواج با زنی بزرگتر از خود اقدام می کنند:
مردانی که پشتوانه می خواهند
یک دسته مردانی هستند که اعتماد به نفس پایینی دارند و در زندگی نیازمند حمایت های اطرافیان به خصوص خانواده مثل پدر و مادر و در نهایت همسر هستند.
اگر چه غرور مردانه آن ها اجازه نمی دهد تا به صورت مستقیم این نیاز خود را اظهار و آشکارا بیان نمایند و از اطرافیان کمک بخواهند؛ اما آن ها به صورت غیرمستقیم و از طرق مختلف حمایت فرد مقابل را جلب نموده و با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند و نکته شایان توجه درباره آنها این است که معمولاً پس از ارائه خدمات همسر، دلخوری خود را به عناوین مختلف مبنی بر گرفتن استقلال و آزادی، ایجاد محدودیت و... به همسرشان ابراز می دارند.
مردانی که بخش بالغ خود را رشد نداده اند
گروه دیگر، اغلب مردانی هستند که نتوانسته اند بخش والد و بالغ خود را رشد دهند و به خوبی از عهده مسئولیت های زندگی شان برنمی آیند. این مردان برای اداره امور شخصی شان نیازمند به کمک هستند؛ چرا که بدون کمک نمی توانند کارها را به ثمر برسانند و از مهارت های یک زندگی معمولی محروم خواهند ماند. آنان اغلب از کودک بی تدبیر و احساساتی و بی تأمل وجودشان استفاده می کنند و با شکست های پی در پی رو به رو می شوند، به همین دلیل عادت کرده اند تا برای مواجه نشدن بیشتر با نتایج نامطلوب همواره از شخصی کمک بگیرند و حمایتش را بطلبند که می توان گفت این شخص در دوران مجردی، مادر و در دوران تأهل، همسر آن هاست.
مردانی که مادرانی قدرت طلب دارند
گروه دیگر، را مردانی تشکیل می دهند که مادرانی قدرت طلب دارند و همواره در زندگی آموخته اند که برای کلیه امور با نظر و تصمیم های او هماهنگ باشند و طبق میل و اراده مادرشان رفتار کنند. در نظر این مردان، خانم ها مدیریت اصلی خانه را بر عهده دارند و تصمیم گیرنده نهایی آنها هستند. بنابراین در گستره زیادی از زندگی شان اختیارات فراوانی را به همسرشان می سپارند. در زندگی این مردان زن سالاری عمیقی حاکم است! افرادی که در این دسته قرار می گیرند با چنین ازدواج هایی سعی می کنند همسرشان را با روش های غیرملموس برای ارائه کمک و پشتیبانی خود تشویق نمایند.
اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی سرانجام خوبی ندارد
تبعات فاصله سنی زیاد
چنین ازدواج هایی می تواند تبعات زیادی در بر داشته باشد، اما در این بین اگر زن و مرد هر دو بیشتر از 30 سال سن داشته باشند، چون به بلوغ فکری، اجتماعی و فرهنگی رسیده اند با خطر کمتری روبه رو هستند، اما اگر سن آنها زیر 25 سال باشد این ازدواج خطرناک است و تقریبا 80 درصد چنین ازدواج هایی سرانجام خوبی ندارد. خصوصا اگر پسر 25سال به پایین باشد مشکلات بیشتری پیش می آید چون حرف هایی که او بعد از یک مدت می زند، شبیه این جمله هاست «گولم زدی»، «من جوانی نکرده بودم»، «چرا اینقدر احمق شدم که آمدم با تو ازدواج کردم» و «تو جای مادر من هستی.»
دبه درنیاورید
بهتر است زوج هایی که تن به چنین ازدواج هایی می دهند حداقل نکاتی را رعایت کنند تا زندگی مشترک شان دچار تنش نشود. برای نمونه دختر باید قوانین شوهرداری را یاد بگیرد و البته نسبت به روان شناسی خود و شوهرش آگاهی پیدا کند. همچنین بهتر است در این گونه ازدواج ها مرد و زن به حرف مردم توجه نکنند، آنها باید آیین همسرداری را بدانند.
این روزها کتاب و سی دی هایی با این عنوان منتشر شده است، زوج های جوان می توانند با توجه به آنها این نکات را فرا بگیرند البته در چنین ازدواج هایی مرد هم باید نکاتی را رعایت کند، مثلا او باید به انتخاب اولیه خود احترام گذاشته و به جای تمرکز روی سن همسرش به ارزش های واقعی او توجه کند.
مرد هم باید سعی کند با شرایطی که خودش مسبب آن بوده و تلاش کرده به آن برسد، کنار بیاید چون وقتی از زوج هایی که با چنین مشکلی روبه رو شده اند می پرسیم چرا با هم ازدواج کرده اید، زن می گوید از بس همسرش ابراز علاقه کرده و به قول معروف پاشنه در خانه آنها را از جا درآورده راضی به ازدواج شده است. اگر همین پرسش را برای چنین مردی مطرح کنید، او ضمن تائید حرف های همسرش جواب خواهد داد اول این طور بود حالا نمی دانم چرا نظرم تغییر کرده است. با توجه به این نکات باید به این مرد گفت چون تو خودت انتخاب کردی و سرنوشت یکی دیگر را با سرنوشت خود گره زده ای باید از نظر خدا، دین و پیغمبر هم یادت باشد که تو انتخاب کرده ای و به قول معرف نباید دبه دربیاوری!
خانواده ها باید بدانند
در این بین نباید نقش خانواده ها را فراموش کرد. معمولا خانواده ها با این ماجرا راحت کنار نمی آیند. بخصوص وقتی دختر و پسر کمتر از 30سال سن دارند. اما اگر مثلا دختر 37 ساله باشد و پسر 32 تا 33 سال سن داشته باشد چون در این مدت نه پسر موفق شده زن خوبی بگیرد، نه دختر توانسته شوهر مناسبی داشته باشد، می توان امیدوار بود آنها زندگی خوبی داشته باشند، اما فراموش نکنید اگر زوج زیر 25 سال سن داشته باشند بروز اختلاف طبیعی است.
اختلاف سنی مناسب
کارشناسان معتقدند اختلاف سنی مناسب برای ازدواج بین چهار تا هفت سال است، یعنی مرد باید تا این حدود از همسرش بزرگ تر باشد. این تفاوت سنی احتمال اختلاف را کمتر می کند، چون مرد به اقتدار و توانمندی بیشتری رسیده و قادر است خانه را اداره کرده و کمتر به مشکل بربخورد؛ البته فراموش نکنیم به این شرط که سن مرد ازحدود 28 سال بیشتر باشد، زیرا اگر سن کمتری داشته باشد، باز هم به دلیل پایین بودن سن به مشکل برمی خورد.
مساله بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی
ازدواج پسران با دختر های بزرگ تر از خود می تواند سبب بروز مشکلات و مسائل دیگری از لحاظ بیولوژی، اقتصادی و اجتماعی شود.
مساله ای که مطرح است، مساله بیولوژی است. خانم ها زودتر به یائسگی می رسند، مردها هم به این سن می رسند، اما مانند زن ها نیستند به همین دلیل اگر قرار است زوجی خانواده تشکیل داده و فرزندانی داشته باشند، سن بالای خانم ها می تواند مطرح باشد. سن بالای خانم ها می تواند از نظر ژنتیکی و تولد بچه ها مساله ایجاد کند و ریسک آمار اختلالاتی که ممکن است پیش بیاید بالاست.
از نظر روانی هم شخصی که سن کمتری دارد، می خواهد فعال تر باشد. اگر اختلاف زوجین بالا باشد آنها در مسائلی مانند تفریح و هیجان طلبی هم به مشکل برخواهند خورد، زیرا یکی از آنها به دلیل سن و سالش طالب تفریح و هیجان است، اما دیگری به دلیل سن بالا نمی تواند او را همراهی کند.
منابع: جام جم/مهرخانه
مدفوع خونی میتواند بیانگر یک جراحت یا ناهنجاری داخلی باشد. پزشک باید بدون تاخیر این عارضه را مورد ارزیابی قرار دهد.
اگر در سالاد از فلفل قرمز استفاده کرده باشید، احتمال دارد به صورت گول زننده ای لوله گوارش را طی کند و همان طور قرمز رنگ دفع شود.
خون در مدفوع نشانه چیست؟
اما به طور کلی اگر چیزی قرمز در مدفوع دیدید، لزومی ندارد برای تشخیص آن پزشک باشید. وجود چیزی به رنگ خون در مدفوع، به جز در چند مورد حتما خون است.
شاید شایع ترین علت وجود خون در مدفوع، بواسیر یا شقاق مقعد باشد. بواسیر بافت کوچک پف کرده ای است که از محل خود در مقعد خارج شده است. زور زدن موقع دفع مدفوع می تواند آن را به خون بیاندازد. شقاق مقعد هم وجود ترک هایی در پوست اطراف آن است که آن هم در اثر زور زدن زیاد به وجود می آید.
در هر دو مورد، این خون به مدفوع اضافه می شود.
ولی اگر خون مخلوط با مدفوع است، علل دیگری دارد. اگر برای تسکین درد التهاب مفاصل ، مقدار زیادی آسپیرین یا دیگر داروهای ضد التهابی غیراستروئیدی خورده اید، مدفوع خونی می شود. این داروها دیواره معده و روده را تحریک کرده و حتی ممکن است زخم ایجاد کنند، که گاهی بدون درد، ولی با خونریزی همراه است.
بیماری التهابی روده - که اختلال گوارشی با علت نامعلوم است - نیز ممکن است مدفوع را خونی کند. این بیماری اغلب با درد همراه است.
همچنین وجود خون در مدفوع ممکن است نشانه وجود پولیپ یا تومور سرطانی در روده بزرگ باشد. بسیاری از پولیپ های کوچک اصلا علامتی از خود بروز نمی دهند تا این که به اندازه مشخصی برسند. خونریزی پولیپ ممکن است بر سطح مدفوع یا مخلوط با آن باشد.
دیورتیکولوز هم از علل دیگر خونی بودن مدفوع است، گر چه کمتر احتمال دارد به آن مبتلا باشید. دیورتیکولوز ضعیف بودن نقاطی از دیواره روده است که برجسته شده و گاهی خونریزی می دهد. این خونریزی کاملا مشخص است، چون یکی دو قطره یا رگه کوچکی از خون نیست و معمولا خونریزی، کاملا واضح است.
سایر علل احتمالی مدفوع خونی این ها هستند:
ناهنجاری در عروق خونی، یا پارگی مخاط مری
زخم دوازدهه ، التهاب معده ، یا خونریزی معده
جراحت یا شی گیر کرده در مجرای گوارشی
عفونت رودهها
تومور روده کوچک
درمان مدفوع خونی
اگر مدفوع تان خونی شد، به پزشک مراجعه کنید. بهتر است هر چه زودتر علت خونریزی معلوم شود .
آب زیاد بخورید. یکی از ساده ترین راه های کاهش زور زدن به هنگام دفع مدفوع و جلوگیری از پیدایش بواسیر و شقاق، نوشیدن زیاد مایعات است. خوردن حداقل شش تا ده لیوان آب در روز از یبوست جلوگیری می کند.
دارو را عوض کنید. اگر آسپیرین یا داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی می خورید و دچار مدفوع خونی شده اید، به پزشک اطلاع دهید تا آن را با داروی دیگری جایگزین کند.
آزمایش کنید. پزشک با استفاده از دستگاه درون بین (آندوسکوپ) درون معده را معاینه کرده و علت خونریزی را پیدا می کند.
منابع :
- همشهری آنلاین
ادامه خبر...
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد
********************
استشمام عطر خوش بوی عید فطر از پنجره ملکوتی رمضان گوارای وجود پاکتان
و صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت...
********************
وقتی یادم میاد خیلی ها بودن که پارسال آخرین ماه رمضونشون رو تجربه کردن، دلم میگیره.... آخه شاید این بار نوبت من باشه که آخرین مهمونی ماه رمضون رو تجربه کنم...
********************
خدایا به ما توفیق ده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یکماه ی خود را در رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم.(آمین)
و چقدر سخت است که این عزیزترین عید را بدون آن عزیزترین غایب از نظر بگذرانیم .... اللهم عجل لولیک الفرج
********************
با پایان یافتن ماه رمضان، درهای رحمت خداوند بسته می شوند، مواظب باش لای در گیر نکنی!
********************
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم.
********************
کجایی؟؟ همه دارن رو پشت بوم دنبالت میگردن
آخه ماه من میخوان ببینن فراد عیده یا نه
می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟
...تونستی؟...
********************
به شما تبریک می گم! شما ماه رو دیدید! عید سعید فطر مبارک.
********************
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!
********************
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم...
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه...
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم ولی بازم احساس می کنم نتونستم...
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟
********************
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود
عید شما مبارک
********************
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها
خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
خداحافظ ای بهترین ماه الله
********************
خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.. آمین .
حلول ماه عید و شادی مسلمین است.
پایان ماه روزه، برای صائمین است
نشاط و افتخار و شادی و سربلندی
از محک الهی برای مؤمنین است
********************
عید سعید فطر و پایان ماه صیام
بخواهیم از خدای ذو الجلال و الکرام
که تا سال آینده، صفا و پاکی دل
حفظ بشه و نباشیم از انسانهای غافل
********************
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود .......... صد حیف از این بساط که برچیده می شود
********************
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت .......... خوشبخت آن کسی ست که بخشیده می شود
رمضان آمد و روان بگذشت .......... بود ماهی به یک زمان بگذشت
********************
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو .... آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم؟
********************
من کنون روز جاوید گرفتم ز جهان ؛ گر شما در هوس عید بقایید همه .
********************
بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد ؛ هلال ماه به دور قدح اشارت کرد .
ثواب روزه و حج قبول ، آن کسی برد ؛ که خاک میکده عشق را زیارت کرد .
********************
شهر صیام رفت و توبه نمودم ولی چه باک ؛ با رؤیت هلال روی تو افطار می کنم.
********************
چه زود رفت این رمضان عمر ما ...... پس ، بر لب جوی نشین و گذر عمر بین .
********************
عید فطر مبارک. الان جلوی آینه بودم ماهو دیدم
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد!
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
نغمه ریزید غیاب مه نو آخر شد
باده خرم عید است که در ساغر شد
روز عید است ، سوی میکده آیید به شکر
که ببخشند هر آنکس که در این دفتر شد . . .
عید سعید فطر بر شما مبارک
.
.
.
اس ام اس عید فطر
عید فطر ضیافتی است برای پایان این میهمانی
عید فطر پاداش افطارهای خالصانه و بجاست
عید فطر قبولی انفاقهای به قصد قربت است
عید فطر پایان نامه دوره ایثار و گذشت است
پیشاپیش عید بر همه مبارک
.
.
.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو / یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
آیا چیزی قابل درو در این رمضان کاشته ایم ؟
.
.
.
پیامک عید فطر
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه . . .
.
.
.
می تونی چشماتو ببندی و منو تو ذهنت تصور کنی؟
تونستی؟
به شما تبریک می گم!
شما ماه رو دیدید!
عید سعید فطر مبارک
.
.
.
متن عید فطر
حلول ماه شوال و عید سعید فطر مبارک باد . . .
.
.
.
عید فطر، روز چیدن میوه های شاداب استجابت مبارک باد . . .
.
.
.
این عید فرخنده را به همگی شما عاشقان و دلدادگان صیام
تبریک و تهنیت عرض می نمایم.
.
.
.
جملات تبریک عید فطر
با خوردن اگر حال تو جا می آید / خوش باش که ایام صفا می آید
آماده به حمله باش در این شب عید / وقتی که صدای ربنا می آید . . .
.
.
.
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود / صد حیف ازین بساط که برچیده میشود
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت / خوشبخت آنکسی ست که بخشیده میشود
عید شما مبارک
.
.
.
اشعار عید فطر
بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا
بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها
بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی
بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم
و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک.
التماس دعا
.
.
.
دوبیتی تبریک عید فطر
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت / خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها / خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه / خداحافظ ای بهترین ماه الله
.
.
.
خدیا ، خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.
آمین
********************
به دلیل استقبال بی نظیر شما روزه داران عزیز, عید فطر به تعویق افتاده و ماه رمضان تا یک ماه دیگر تمدید گردید!
ادامه خبر...