سید حسین صابری استاندار کنونی کهگیلویه و بویراحمد را شاید بتوان بد شانس ترین استاندار این استان نامید. استانداری که اکنون وارث بارهای برزمین مانده مسئولین قبلی است و دیگی که کف گیر به ته آن خورده است.
شاید روزی که در شهریور ماه گذشته قرعه کهگیلویه و بویراحمد را به نام او زدند، هیچ گاه فکر نمی کرد در این استان کوچک با مشکلات بزرگی روبرو شود.
او تجربه دو استان نسبتا بزرگتر و پر جمعیت تر و با حاشیه های بیشتر را در چنته داشت و آمده بود تا در سومین تجربه استانداری اش در دولتهای نهم و دهم، کاری را که استانداران قبلی نتوانسته بودند به سرانجام برسانند، به سرانجام برساند. خروج از محرومیت. شعاری که دولتهای مختلف دادند و رفتند، اما غبار محرومیت همچنان باقی است.
ظرفیتهای طبیعی و خدادادی کهگیلویه و بویراحمد برای توسعه بی شمار است و به طور قطع صابری اینها را می دانست و همان روز که به اتفاق وزیر کشور برای شرکت در جلسه معارفه اش به یاسوج سفر کرد، در هواپیما با خود مرور کرده بود: آب، نفت، گاز، جنگل، طبیعت بکر و متنوع، زمینهای حاصلخیز و ...
شاید در آن لحظات او با خود فکر کرده بود که چرا استانی که این همه را دارد هنوز باید در شمار استانهای کمتر توسعه یافته قرار گیرد و یک پنجم جمعیتش تحت پوشش نهادهای حمایتی باشند.
در آن روزها هنوز کیسه دولت از درآمدهای نفتی پر بود و استاندار می خواست به مدد اعتبارات و دوستی با برخی وزرا در این ماههای باقی مانده تا عمر دولت، وعده های محقق نشده را تحقق بخشد.
او در همان ابتدا اتاق کارش در استانداری را با اتاقی کوچکتر عوض کرد تا نشان دهد که قصد ندارد پشت میز نشین باشد و آمده تا با مدیریت میدانی، کشتی دولت در استان را با عمل به انبوه وعده هایش به سلامت به ساحل برساند.
اما هرچه روزها می گذشتند، طوفان مشکلات یکی پس از دیگری رخ نشان می داد و صابری به جای استانداری باید پاسخگوی مشکلاتی بود که هیچ نقشی در آن نداشت.
مشکلاتی که از گذشته تلنبار شده بودند و اینک او میراث دار آنان شده و به گفته خودش سر یک سفره خالی نشسته و تنها جواب اعتراضات را می دهد. با این حال او از معرفی مقصرین طفره می رود و به قول خودش دوست ندارد نبش قبر کند.
اولین مشکل کنار دست استاندار بود. تپه استانداری. تپه ای که به رغم مخالفتها و انتقادات فراوان، به همراه صدها اصله درخت 50ساله و ساختمانهای مسکن و شهرسازی و مهمانسرای استانداری توسط استاندار سابق تخریب شد تا پارکی در آن احداث شود.
قطع این درختان و مسطح کردن تپه ای زیبا با هزینه ای میلیاردی آن هم در حالی که در سایر نقاط دنیا میلیاردها تومان برای ایجاد تپه های مصنوعی هزینه می شود، اقدامی غیر کارشناسی بود که به مذاق خیلی ها خوش نیامد.
با این حال این پروژه شهری که قرار بود فاز اول آن قبل از زمستان به بهره برداری برسد، هم اکنون تنها به شکل آوار خاکی خودنمایی می کند تا حالا انگشت اجرایی نشدن این پارک به سمت استاندار نشانه رود.
اما استاندار در این خصوص می گوید: من استاندار کهگیلویه و بویراحمد هستم نه شهردار یاسوج.
وی می افزاید: این پروژه یک پروژه عمران شهری است و ارتباطی با استانداری ندارد. ضمن آنکه توقعی در مردم در خصوص این پارک ایجاد شده و باید با حداقل هزینه ها این پروژه را به سرانجام رساند.
با این حال او مهمترین دلیل به نتیجه نرسیدن این پروژه را مشکلات مالکیت زمین این پروژه می داند و به نظر می رسد تا رفع این مشکل اتفاق خاصی در آن نیفتد.
زیرگذر گچساران دیگر پروژه ای بود که استاندار را به چالش کشاند. این پروژه نیز در سال 90 بدون مصوبه و شاید مطالعات کافی در شهر گچساران اجرایی شد اما هر روز با مشکلات جدیدی دست و پنجه نرم می کند و اتمام آن به تاخیر افتاده تا کام مردم این شهر هر روز از این مسئله تلختر شود.
پروژه ای که قرار بود مشکلات ترافیکی شهر گچساران را رفع کند اینک خودش به مشکلی مواجه شده که حتی برخی مسئولین پیشنهاد دادند خاک بیاورند و آن را پر کنند.
صابری حالا با بازدیدهای مستمر سعی دارد مشکلات پیش روی این پروژه را برطرف کند اما مشکلات یکی دو تا نیست. از فیبر نوری تا تاسیسات گاز و آب و... همه سد راه اتمام این پروژه شده اند و کسی نیست از مسئولین این شهرستان سوال کند چرا در زمان اجرا به این مشکلات فکر نشده بود.
اما در کنار اینها 88 مصوبه سفرهای دولت در استان هم بر زمین مانده و اجرایی نشده اند و پروژه های مهر ماندگار نیز با کمبود اعتبار مواجه اند و بعید است تا خرداد 92 به بهره برداری برسند.
در عین حال وعده وزیر مسکن که فروردین ماه و در زمان استانداری برادارش در این استان به یاسوج سفر کرده و برای رفع مشکل اعتباری برخی از این پروژه ها از جمله بیمارستان 200 تختخوابی یاسوج قولها داده بود، محقق نشده است.
با این حال استاندار در این خصوص می گوید: وقتی یک مسئولین جایی می رود با توجه به اختیارات خود و برنامه های آینده و در راستای ایجاد انگیزه بیشتر تعهداتی می دهد.
صابری افزود: در بازدید وزیر مسکن از پروژه های مهر ماندگار در فروردین ماه، برای تسریع در کار و ایجاد انگیزه در پیمانکار، قولهایی داد و قولها را ابلاغ کرده و پیگیری هایی انجام داده که به دلیل مشکلات اعتباری کشور برخی از آنان محقق نشده است.
وی بیان کرد: به طور یقین وقتی ایشان قول داده فکر می کرده که می تواند به قولش عمل کند. مثلا اگر گفته " اعتبار 13 میلیارد تومانی بیمارستان 200تختخوابی یاسوج را 100درصد تخصیص می دهد و کسری 10 میلیارد تومانی آن را نیز از محل مهر ماندگار تامین می کند" نیتش خیر بوده و فکر می کرده این کار شدنی است اما در عمل به دلیل محدودیت اعتبارات همه آن تعهدات محقق نشده و خود به خود پروژه ها دیرتر به بهره برداری می رسند.
در کنار این ها پروژه هایی همچون پتروشیمی گچساران و دهدشت، جاده دهدشت به پاتاوه و باغچه به سادات، چهارخطه کردن خیرآباد به گچساران و بابامیدان، سیمان سپو، سد چم شیر، سد تنگ سرخ، راه آهن یاسوج و ... هم مانده اند و دیگر نباید منتظر اتمام و یا اجرای برخی از آنان در این دولت بود.
از دیگر مشکلاتی که استاندار در اواخر سال گذشته با آن دست به گریبان بود و برای حل آن چندین نامه به قول وخودش، تند و تیز به مقامات عالی دولت و از جمله رئیس جمهور نوشته، 325 نیروی قراردادی است که بیش از هفت ماه حقوق نگرفته اند.
اما شاید تنها مشکل ریشه داری را که استاندار به خوبی از پس آن برآمد، انتقال واحدهای تولید شن و ماسه در حریم رودخانه بشار و پایان بیش از 20سال تخریب محیط زیست و اکولوژی خروشان ترین رود جنوب و تضییع حقوق عمومی بود.
از سال 84 که کارشناسان نسبت به فجایع فعالیت این واحدها و برداشت های بی رویه از بستر رود بشار هشدار داده بودند، دهها جلسه برگزار و دهها مصوبه تصویب شد اما هیچ استانداری نتوانست این رودخانه زندگی بخش مردمان جنوب را از مرگ تدریجی نجات دهد تا رود خروشان و پر طراوت بشار حیاتش را مدیون سید حسین صابری باشد.
با این حال روز به روز آفتاب عمر این دولت کوتاهتر و کوتاهتر می شود و پس از 7.5 سال همه آن وعده های به منزل نرسیده دولت رخ نشان می دهند و بر دوش استاندار سنگینی می کنند. تا او در این عرصه خود را تنها ببیند و بگوید: اگر لامپی در این استان هم کم نور باشد می گویند استاندار مقصر است.
البته استاندار خود هم در این تنهایی اش مقصر است. شاید اگر در این راه پرخطر از ظرفیت نمایندگان تازه نفس استان یاری می جست و به دور از تقسیم بندیهای سیاسی و اختلافات مجلس و دولت در پایتخت، در استان همدلتر و همراهتر می شدند، اینگونه نبود که بار مشکل تنها بر دوش یک نفر سنگینی کند.
اما تنها بیش از دو ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده و بودجه دولت نیز هنوز از تصویب مجلس نگذشته و فرصت صابری برای تحقق وعده های دولت که در قالب مصوبات سفر در اذهان مانده اند، بسیار کم است و آیا او می تواند در این زمان کوتاه معجزه کند و فرصت سوزی ها را جبران نماید./مهر/
البته صابری در فرصت سوزی وصرف وقت خود برای تغییرات وسیع در استانداری کم مقصر نیست. او دررفتار خود با مدیران استانی تمایلی به نقد عملکرد نداشت وخواسته یاناخواسته تاختن به مدیران به بخشی از جلسات شورای اداری تبدیل شده بود.
او آنقدر زمان را صرف تغییرات نمود تا زمانی که به گچساران سفر نمود با پروژه معطل مانده بیمارستان روبرو شد تا جاییکه قرار شد هرهفته از این پروزه سرکشی کند تا شاید روند پیشرفت کار بهبود یابد درست همان چیزی که در زبان فارسی از ان به "نوش دارو بعد از مرگ سهراب" یاد میکنند.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر