مشروح اخبار


» برکت بزرگان(در سوگ استاد حاج کرم الله رضایی/بقلم سید نورمحمد حسینی سوق)



این هم بخشی از خاطرات شخصی من در خصوص ایشان بود که قرار بود پس از مصاحبه مطول تقدیم شود . مصاحبه که فعلا کنسل شد این را هم تقدیم نسل جوان می نمایم تا با این چهره فرهنگی اجتماعی آشنا شوید.

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین راک نیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.

بسمه‌تعالی

  برکت بزرگان
به یاد مرحوم میر کرم الله رضایی (ره)
سید نورمحمد حسینی سوق 
. این مقاله را دو روز پیش نوشتم. امروز داشتم ویرایش می کردم که خبر رحلت میر کرم الله رضایی بدستم رسید . پس حال و هوای این مقاله امید به بهبودی ایشان داشرد که نشد 
خرما نتوان خوردن این خار که کشتیم دیبا نتوان کردن این پشم که رشتیم
افسوس برین عمر گران‌مایه که بگذشت ما از سر تقصیر و خطا درنگذشتیم
پیری و جوانی پی هم چون شب و روزند ما شب شد و روزآمد و بیدار نگشتیم
چون مرغ برین کنگره تا کی بتوان خواند یک روز نگه کن که برین کنگره خشتیم
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
بزرگان جمع ِ بزرگ . اعاظم . اکابر و اشخاص بزرگ و مهم را گویند که در یک صف و صنف نیستند: در یک تقسیم‌بندی تخصص می‌توان از گروههای زیر به عنوان بزرگان نام برد.
بزرگان مذهبی مثل اولیاالله و مراجع و علمای دین، بزرگان ملی مثل قهرمانان ملی و رزمندگان وشهدای پاکباز کشور ،بزرگان فرهنگی مثل نویسندگان و شعرا و هنرمندان،بزرگان سیاسی مثل سیاست مداران و مسئولین مدیریتی،بزرگان اقتصادی مثل سرمایه داران و متولین و زمین داران ،بزرگان علمی مثل دانشمندان و مخترعان ، ،بزرگان سنی مثل ریش سفیدان و گیس سفیدان و..... 
در تقسیم بندی دیگری هم بزرگان هر قومی را به سه گروه ملی و استانی و منطقه ای تقسیم می نمایند که منظور برد خرمن اقبال آنها و بذرپاشی انها می باشد. 
به تعبیری به قول یکی از حوزویان متناسب با سیره نبوی،هرآنکس که به گردن جامعه يا فرد حقّي دارد و در ايحاد يا تکامل آن مؤثر بوده است آن شخص مصداق بزرگي است و شايسته تکريم است.
نقل و قولی هم از پیامبر نقل می شود که:البرکه مع الاکابر ،برکت هر قومی بزرگان و مفاخر آن قوم هستند. سعدی علیه الذحمه هم در شعری که در مطلع بحث تقدیم شد از عجز و ناتوانی ،بی خرمایی خارهای درخت زندگی مان ،خواب جهالت شب و روز مان و بی میراثی ما ،صحبت می کند ولی در عین حال شرطی دارد که اگر از خرمن اقبال بزرگان ،خوشه ای به ما تقدیم نمایند زیرا ما تخم و بذری نپاشیدیم.
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
علاوه بر دستورات دینی و و اجبار آداب اجتماعی شرط ادب و شرف در فرهنگ عشایری ما همواره ایچاب می کرد که ما به اکابر خویش احترام بورزیم حتی اگر در موارد جزئی و معمولی و پیش پا افتاده ،نظرات آنها با نظرات ما متفاوت و متبابین باشد.
صد البته اکرام و احترام بزرگان به معنای اطاعت و پذیرش مطلق اوامر بزرگان نیست که این قصه دیگری است. منظور احیای سنت تکریم اکابر و توجه به آنها و برشماری خدمات آنها و نقاط قوت می باشد.
سید کرم الله رضایی ،از سادات رضاتوفیقی متولد روستای خلیفه ای از توابع بخش سوق ،یکی از این اکابر قوم و منطقه ما کهگیلویه ست. او اکنون در بستر بیماری است که حتم داریم با درایت طبیبان و عنایت خداوند به زودی زود از بستر بیماری برخواهد خواست و جامعه را از با حضور فعال و معنادار خویش به فیض خواهد رساند. 
در این خلاصه قصد دارم که ضمن معرفی ایشان به نسل جوان ،دین خویش را به خدمات و فعالیت ها و آثار کتبی و شفاهی و اجتماعی او ادا کرده باشم. 
شاید موتور اصلی انگیزه من در این معرفی ،اشتراکاتی است که با ایشان دارم . اول هم تباری و ارتباطات فامیلی ،دوم هم منطقه ای بودن و سوم هم رشته ای بودن من با این سید خدا ،به قول روش شناسان این علقه ها به عنوان فرضیات زمینه ای شناخت من در خصوص او را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. 
 در کنار این اشتراکات ،مباحثات و جدل های سخت فرهنگی که بار ها به صورت حضوری و مجازی و تلفنی با همدیگر داشتیم کم نبود البته پس از مجادلات و مشاجرات، در اکثر موارد انگیزه های پاک و زلال وبی آلایش او برای من اثبات می شد. 
اولین باری که نام ایشان را به عنوان یک کنشگر علمی شنیدم به حدود 25 سال قبل باز می گردد.، بعد از ظهر دوشنبه ای در سال 1365 مطابق معمول در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در محوطه زیبای بهارستان ،وارد مخزن کتابخانه ،بخش پایان نامه شدم. پس از انتخاب جند پایان نامه ،ناگهان به پایان نامه ایشان برخوردم. در خصوص مناسبات اجتماعی کشاورزی و بیشتر در حوزه برداشت بود. تا آخر آن را مطالعه نمودم. آنجا بود که فهمیدم ایشان تحصیلکرده چامعه شناسی در عهد دکتر صدیقی و بهنام و...می باشد. 
همین امر باعث شد که ارتباطات من با ایشان بیشتر از قبل گردد. در هر فرصتی که او را پیدا می کردم با او بحث های چالشی و جدی داشتم و در ضمن به اندرزهای اخلاقی او نیز کاملا دقت می نمودیم. 
ایشان قبل از انقلاب در حوزه چهارمحال و بختیاری در سازمان استانداری به عنوان بخشدار گندمون مشغول بود. اطلاعات دانشگاهی و روحیه فکری او باعث شد که در مواقع بحرانی بین وضعیت اداری و سازمانی خویش و خواست مردم و شعارها ی آنها گرایش او به مردم بیشتر نمایان گردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ،بنا به درخواست استاندار خوزستان راهی خوزستان شد و آن گونه که خود ایشان می نویسد به عنوان فرماندار ایذه منصوب می شود که پس از مشورتهایی انصراف می دهند.
پس از این در بخشهای مختلف و عمدتا تخصصی استانداری های فارس و کهگیلویه و بویراحمد و چهار محال و بختیاری خدمت نموده است تا به افتخار بازنشستگی نائل گردیدند.
در آخرین مکالمه ای که با ایشان داشتیم قرار گذاشتیم که به محض سفر به منطقه در خدمت ایشان به ثبت خاطرات او از این دوران بپردازیم که انشاالله در آینده میسر خواهد شد. 
 در زمانی که در بخش پژوهش اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول بودم ایشان پژوهش ضرب المثل های کهگیلویه را با مشاوره و مساعدت جناب آقای رضاتوفیقی را به اتمام رسانده است. جغرافیای این تحقیق هم مثل پایان نامه کارشناسی او روستای خلیفه ای بود . 
این ها نشانه هایی از علاقه و وابستگی شدید او به منطقه کهگیلویه و خاصه زادگاه او خلیفه ای می باشد. 
علاوه بر این دو اثر از ایشان سه مقاله دیگر هم در ماهنامه حافظ به چاپ رسیده است
  در یک مقاله که در ماهنامه حافظ مورخه مهر 1385 به چاپ رسده است در خصو اجداد اجداد آیت الله اصفهانی بحث می کند و تیتر مقاله خود را با عنوان این که (اجداد آیت الله (سید ابوالحسن )اصفهانی کهگیلویه ای بودند نه بهبهانی انتخاب نموده است. ایشان ثابت می کند که ایشان از سادات امامزاده محمود طیار می باشد . وی در این مقاله با شرح تاریخ تقسیمات کشوری استان ،عنوان می کند که در آن زمان این مناطق سادات با محمید ع متعلق به حوزه بهبهان بودند و از این نظر آیت الله را بهبهانی می دانستند. 
یک مقاله دیگری از او در شماره 86 مجله حافظ مربوط به مهر ماه سال 1390 می باشد که در آن به قصه هجرت خود از چهارمحال و بختیاری به خوزستان و به داستان فرماندارنشدن خود اشاره دارد.
مقاله دیگری هم در مچله حافظ شماره 36 سال 1385 به چاپ می رساند که به صورت اشتراکی نگارش شده است و در خصوص برخورد اندیشه هاست که البته من به آن دسترسی پیدا نکردم. 
علاوه بر این آثار مکتوب ،ایشان ویژگی های دیگری هم داشتند که در زیر به آنها اشاره می شود.
_ علاقه شدید به ادبیات و شعر . ایشان عمدتا هر حرفی که می زد با بیتی و قطعه شعری همراه بود. اشعار حافظ و سعدی در این میان در سخنان او بیشتر نمایان بود.
هوش کلامی و هوش میان فردی بالا،
گاردنر نخستین بار در کتاب «قاب‌های ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، ۱۹۸۳ را ارائه کرد. به عقیده او همه انسان‌ها دارای انواع مختلفی از هوش هستند. او در کتاب خود، هشت نوع مختلف هوش را معرفی کرده و احتمال داده‌است که نوع نهمی نیز به عنوان «هوش هستی‌گرا» وجود داشته باشد. 
از این هوش های چند گانه قطعا ،جناب رضایی دارای هوش کلامی بالا و هو ش میان فردی قوی می باشد. 
در زمینه هوش کلامی هم ایشان در موارد زیر تبحر قوی داشت.
،مهارت در به یادآوردن اطلاعات نوشته یا گفته شده ،مهارت در مباحثه ،توانائی در توضیح دادن مسائل ،استفاده از ضرب المثل و داستان‌ها از ویژگی سخن گفتن او در محافل و مجالس بود. 
در زمینه هوش میان فردی هم مهارت در برقراری ارتباط کلامی مهارت در ارتباط بین غیرکلامی ،ایجاد روابط مثبت با دیگران و تلاش برای فرو نشاندن آختلافات بین بستگان و فامیل از مهارتهای نسبی او در میان بستگان و دوستان بوده است. 
خانواده ایشان ،در منطقه سکنی نداشتند ولی به مناسبت های مختلف عمدتا ،مراسم فاتحه خوانی و جلسات رسمی و تعطیلی های مناسبتی به منطقه برمی گشتند،به بستگانش سر می زد و صله رحم می نمود. وارد جلسات که می شد ابزار کنترل جلسه که همین دو ویژگی فوق بود را دارا بود. 
این هم بخشی از خاطرات شخصی من در خصوص ایشان بود که قرار بود پس از مصاحبه مطول تقدیم شود . مصاحبه که فعلا کنسل شد این را هم تقدیم نسل جوان می نمایم تا با این چهره فرهنگی اجتماعی آشنا شوید.



تاریخ انتشار : 4 اسفند 1399, 14:27



» اخبار مرتبط:

  • کنگره ملی بزرگداشت آیت الله ملک حسینی در یاسوج برگزار می شود
  • استاندار: آیت الله سیدکرامت الله ملک حسینی از علمای برجسته ای که افتخار جهان اسلام است
  • احتمال کناره گیری همه کاندیداهای خبرگان
  • سفرهای استانی برادر محسن /آخرهفته در یاسوج
  • راه اندازی سایت‌شخصی‌سیدحسن‌خمینی
  • » اشتراک گزاری خبر

    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    انا لله و انا الیه راجعون
    ممنون از استادحسینی بزرگوار ؛گرچه غم از دست دادن بزرگان سخت است ولی غم بزرگتر آنست که ناشناخته از دنیا بروند.ازاینکه جهت آشنایی بااین مردبزرگوار مطلب نوشتید متشکریم
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    به نام خدا
    با تشکر از دکتر حسینی
    استاد سید کرم الله رضایی از آن دسته انسان های بودند که تا با ایشان حشر و نشر نداشته باشی نمی توان به عمق نگاه فکری، تسلط بر مباحث و بیان زیبا ایشان پی ببری.
    سال ۷۹ توفیق هم سفر شدن با ایشان از دهدشت تا اصفهان را پیدا کردم وقتی کنارش نشستم و خود را معرفی کردم با توجه به شناخت کاملی که از فامیل پدری (حوزه جلاله و سادات محمودی)داشتند و وقتی به ایشان عرض کردم معلم هستم و مشغول تحصیل در دانشکاه تهران هستم بسیار خوشحال شدند. در طول مسیر که در ان سال ها بالاتر از هفت ساعت طول کشید. ایشان با بیان زیبا بسیاری از مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را که واقعاَ از یک انسان متفکر می توان شنید مطرح نمودند. هیچ وقت این تجربه را فراموش نمی کنم.
    وقتی به سطح علمی و عمق نگاه فکری ایشان توجه می کنی به راستی ویژگی های که دکتر حسینی در مقاله خود بیان فرمودند بیشتر در ذهن من تداعی می شود. بدون شک هوش کلامی،هوش میان فردی، دامنه واژگان، توجه به ادبیات و مهمتر از آن تجارب گرانقدر ایشان که ناشی از مراوده با بزرگان سیاسی و فرهنگی گوناگون است.از ایشان شخصیتی ساخته بود که هیچ گاه از مراوده با ایشان خسته نمی شدی. انچه بیش از همه فقدان این شخصیت بزرگ را برای ما سنگین تر می کند گم شدن چنین شخیت های سازنده زیر سایه بی توجهی و ناملایمات خودساخته است. می توانستیم و می توانستند در جریانات فکری منطقه ی، استانی و کشوری از وجود و تجربه های چنین شخصیت های بهره ببریم. افسوس
    یاد و نامش تا ابد جاویدان

    به نام خدا
    با تشکر از دکتر حسینی
    استاد سید کرم الله رضایی از آن دسته انسان های بودند که تا با ایشان حشر و نشر نداشته باشی نمی توان به عمق نگاه فکری، تسلط بر مباحث و بیان زیبا ایشان پی ببری.
    سال ۷۹ توفیق هم سفر شدن با ایشان از دهدشت تا اصفهان را پیدا کردم وقتی کنارش نشستم و خود را معرفی کردم با توجه به شناخت کاملی که از فامیل پدری (حوزه جلاله و سادات محمودی)داشتند و وقتی به ایشان عرض کردم معلم هستم و مشغول تحصیل در دانشکاه تهران هستم بسیار خوشحال شدند. در طول مسیر که در ان سال ها بالاتر از هفت ساعت طول کشید. ایشان با بیان زیبا بسیاری از مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را که واقعاَ از یک انسان متفکر می توان شنید مطرح نمودند. هیچ وقت این تجربه را فراموش نمی کنم.
    وقتی به سطح علمی و عمق نگاه فکری ایشان توجه می کنی به راستی ویژگی های که دکتر حسینی در مقاله خود بیان فرمودند بیشتر در ذهن من تداعی می شود. بدون شک هوش کلامی،هوش میان فردی، دامنه واژگان، توجه به ادبیات و مهمتر از آن تجارب گرانقدر ایشان که ناشی از مراوده با بزرگان سیاسی و فرهنگی گوناگون است.از ایشان شخصیتی ساخته بود که هیچ گاه از مراوده با ایشان خسته نمی شدی. انچه بیش از همه فقدان این شخصیت بزرگ را برای ما سنگین تر می کند گم شدن چنین شخیت های سازنده زیر سایه بی توجهی و ناملایمات خودساخته است. می توانستیم و می توانستند در جریانات فکری منطقه ی، استانی و کشوری از وجود و تجربه های چنین شخصیت های بهره ببریم. افسوس
    یاد و نامش تا ابد جاویدان
    • حمید تقوی

    • 1 آذر 1400 07:51
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    انسانی متفکر و اندیشمند و دردمند بود.باید با او هم صحبت میشدی تا به بزرگی و جلالت قدر او پی می بردی. دریغا که او هم مانند بسیاری از نخبگان دیگر سختی و محنت بسیاری کشید.خدایش بیامرزاد که انسانی کم نظیر بود...
    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟