مشروح اخبار


» گفتگو با نرگس احمدپور، اولین بانوی بازآفرین شاهنامه در گچساران



این بانوی هنرمند که یک رمان او به نام کنار بنگشتون آماده چاپ است درباره اهداف خود از نگارش این اثر می گوید: کنار بنگشتون تلاشی برای احیای خاطرات شیرین مردم این شهرستان در دهه ۵۰ است.


نرگس پوراحمد که تاکنون دو اثر از او چاپ شده است دراین زمینه گفت: آیین های نیاکان ما در تفریحات سالم مانند شاهنامه خوانی و روایت احادیث مذهبی در شب نشینی ها به جای استفاده از ماهواره برای خانواده ها نقش اثرگذاری در ترویج فرهنگ اسلامی و ایرانی به عنوان نسخه نجات بخش زندگی اسان در دوران معاصر دارد.

 

به گزارش راک نیوز ؛ این بانوی هنرمند که یک رمان او به نام کنار بنگشتون آماده چاپ است درباره اهداف خود از نگارش این اثر می گوید: کنار بنگشتون تلاشی برای احیای خاطرات شیرین مردم این شهرستان در دهه ۵۰ است.

 

احمدپور ادامه داد:قوطی های خالی شده روغن نباتی و کاشت گل های پیچک، بوی دلکش میخک های آویزان برگردن مادربزرگ ها، بوی دل انگیز نان محلی از مناطق مسکونی شهر دوگنبدان از لحظه های بی تکراری است که یادآوری آنها تجدید خاطرات زندگی مردم گچساران در سال های گذشته است.

 

وی با اشاره به قوانین چاپ کتب مبنی بر خرید آثار از سوی دستگاه های اجرایی به ویژه دستگاه های فرهنگی گفت: حمایت از نویسندگان نقش اثرگذاری در خلق آثار بدیع دارد.

 

این بانوی هنرمند که رمان بیش از ۲۰۰ صفحه ایش در بازخوانی روایات زندگی افراسیاب به دلیل مشکلات مالی با مشارکت افراد دیگر به چاپ رسیده است گفت: پرداخت تسهیلات بانکی برای حداقل تامین هزینه نویسندگان برای چاپ آثار علمی و هنری ضروری است.

 

وی در نوبت بودن بیش از دوسال برای دریافت تسهیلات بانکی ۳۰ میلیون ریالی هنرمندان ابراز ناخشنودی کرد.

 

رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گچساران گفت: تسهیلات بانکی هنرمندان این شهرستان و نحوه پرداخت آن از قوانین کشور تبعیت می کند.

 

سید زمان علی پور از حمایت این اداره متولی از نویسندگان آثار فاخر خبر داد.

 

وی متوقف شدن نام نویسی از بیمه هنرمندان را از دیگر مشکلات این قشر فرهیخته و پرتلاش ذکر کرد.

 

علی پور ابراز امیدواری کرد: با رویکرد مثبت و سازنده دولت یازدهم در آینده شاهد حمایت بیشتری از هنرمندان باشیم.

 

نرگس احمدپور که زندگی رستم یکی از بزرگترین پهلوانان شاهنامه فردوسی را در قالب یک رمان ۱۷۶ صحفه ای به نام سی مرغ سهراب ۳۰ آه بازآرینی کرده است با اشاره به مشکلات سد راه نویسندگان جوان در توزیع کتاب ها برای انتشار افزود: در صورت حمایت از نویسندگان عرصه ادب و هنر شاهد خلق آثار جدیدی خواهیم بود که شاید تنها راهکار برای پیشگیری از آثار مخرب گندآب رسانه های غربی در قالب ماهواره و شبکه های ضد ارزش های فرهنگی باشیم.

 

وی که اولین بانوی بازآفرین شاهنامه در گچساران است در سال یک هزار و ۳۵۴ در یکی از محلات فقیرنشین شهر دوگنبدان دیده به جهان گشود و هم اکنون افزون بر کار نویستدگی با راه اندازی سایت فرهنگی هنری به نام وبلاگ فصل ممنوع در حال معرفی هنرمندان گچسارانی است.

 



تاریخ انتشار : 1 شهریور 1393, 02:11



» اخبار مرتبط:

  • نمایشگاه آثار تجسمی جشنواره بین المللی فجر درگچساران
  • استودیوی موسیقی کهگیلویه و بویراحمد به بهره‌برداری می‌رسد
  • آخرین خبر از ممنوع التصویری "ستایش"+عکس
  • نواهای هنرمندان بی‌پناه موسیقی
  • توفان گرد و غبار گچساران را در نوردید+قطعی برق
  • » اشتراک گزاری خبر

    • نرگس احمدپور

    • 1 شهریور 1393 11:01
    • گروه کاربری: ميهمان
    • آیدی یاهو: {yahoo}
    • تاریخ عضویت: --
    • وضعيت:
    • خبر
    • نظر
    ^
    سالهای کودکی ام را هیچگاه فراموش نمی کنم .شیرین ترین لحظه هایی که تکرار ناپذیر اند .جمعه روزی از روزهای مرداد سال ۵۴ دریکی از محله ای فقیرنشین شهرستان گچساران به دنیا آمدم.سالهایی که در آن بهترین روزهای بالندگی ام راسپری می کردم سالهای تحول سیستم حکومتی کشور بود ودهه ی ۶۰دوران دفاع مقدس….محله ی ما از اتفاقات سیاسی -اقتصادی آن دوران مستثنا نبود.از همه ی اقشار سیاسی نظامی واندیشه های متفاوت حزبی فعال در محله رفت وآمد داشتند…ورودی محله را تپه ی بزرگ وسرسبزی احاطه کرده بود که محل بازی وتفریح همسالانم بود.آخر محله به تپه های کوچک وبزرگ ودشتی سرسبز منتهی می شد که با تنها برکه ی بزرگ نزدیک باغهایش تنها تفریحگاه پسران محله بود….

    فروردین اطراف محله مملو از سبزه وشقایق وفوج پرندگان مهاجری چون پرستو ولک لک و….خروجی محله نرسیده به مکان پانصددستگاه فعلی در اختیار کشاورزانی بود که برای قوت لایموت خانواده هایشان گندم کشت می کردند.ومزارع گندم وپرواز گنجشکهایی که بیشتر اوقات شکار پسربچه های شیطان محله می شدند مثل تصویر ثابتی در ذهنم حک شده…آلبوم رنگی ذهن من مملو از تصاویرهای زیادی ست …پرواز دسته جمعی گنجشکها …خط سفید عبور هواپیماهای جنگی …دیوار مخروبه ی مدرسه ی روستای مجاورمان در جنگ…تشییع شهدای محله….تویوتا لنکروزهای نظامی که خبر اعزام بسیجیان یا خبر تشییع شهدا را اعلام می کردند.پوسترهای انتخاباتی و رنگنوشته های تبلیغاتی همه وهمه اتفاقات دنیای بیرون من بود .

    گاهی نزاعهای محلی و قتل وضرب وجرح هم روزها چانه ی زنهای محل را برای غیبت و گفتگوهای روزمره گرم می کرد..حتی غروب محله ونشستن مردان زیر ایوان مغازه ها و دود قلیانشان که از بین دندانهای یک در میانشان بیرون می زد یا تخمه شکستن زنها وبنک شورهایی که در چند دقیقه تلی از هسته های ریز وقهوه ای شان بین ماسه وشنریزه های کوچه ی خاکی بین خانه ها محو می شد…بازی لی لی دخترکها و عبور ومرور آدمها با لهجه های ترکی-لری-عربی-…حتی نگاه مظلوم وغریبانه ی کودکان افغانی که دورتر از همه زل می زدند به بازی ما…ترس نهفته ی عمق نگاهمان از برگشتن پدرهایشان به کمپ مهاجران افغان …وپارس بی وقفه ی سگهای ولگرد که شبها ی محله را پر از هراس می کرد…

    درختان بلند وبرافراشته ی بید اطراف دره ی محله وصدای قرباغه هاوجیرجیرکهای بیشه ی نزدیک دره اینها همه کودکی ورق خورده ی من بودند .دیوارهای سنگچین وگچمال وچرک کوچه ها که پیچکهای همیشه سبز وآبپاشیدنهای وقت غروب صاحبخانه ها بوی نای گل وگچ را تا دور دست کوچه می کشاند…قوطی های خالی روغن نباتی قو که گلدانهای پر پیچک وگل زنان محله بود …صدای ماغ کشیدن گاو ها ی اطراف چراگاه دره و بوی پهن به جا مانده از برگشتن گله به محله اینها که ورق می خورند تازه به بغچه ی اصرارآمیز بی میجان زن دوره گرد می رسیدیم که همیشه از سفرش با قطار قصه های بلند وبالایی داشت..

    سپاس فراوان.لطفا جهت همکاری با من تماس بگیرید.
    نام:*
    ایمیل:*
    متن نظر:
    کد را وارد کنید: *
    عکس خوانده نمی‌شود


    در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟