مشروح اخبار


تودیع و معارفه معاونین دانشجویی و روسای قدیم و جدید دفتر فرهنگ دانشگاه آزاد دهدشت

7 تیر 1392, 00:06

تودیع و معارفه معاونین دانشجویی و روسای قدیم و جدید دفتر فرهنگ دانشگاه آزاد دهدشت

معاونین دانشجویی و روسای قدیم و جدید دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد دهدشت، با حضور مسئولین دانشگاهی، اساتید و اعضای هیات علمی تودیع و معارفه شدند.

به گزارش راک نیوز ؛ مراسم تودیع و معارفه معاونین دانشجویی قدیم و جدید و روسای قدیم و جدید دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه آزاد دهدشت، روز گذشته با حضور مسئولین دانشگاه، اساتید و اعضای هیئت علمی این واحد دانشگاهی برگزار شد.


در این مراسم مصطفی بهره بر به عنوان معاون دانشجویی جدید معرفی و از زحمات کورش دبیقی تقدیر شد.


همچنین از زحمات وعیسی آذریتون به عنوان رئیس سابق دفتر فرهنگ اسلامی دانشگاه تجلیل و  لطف الله حیدر خواه به عنوان رئیس جدید این دفتر معرفی شد.


عبدالرحمان افضلیان، رئیس دانشگاه آزاد دهدشت در این مراسم دانشگاه را محل علم و اندیشه و تربیت نسل جوان دانست و گفت: دانشجویان آینده سازان، مدیران و وارثان این انقلاب هستند لذا وظیفه خطیری بردوش مسئولان و اساتید دانشگاه است که کوتاهی عمدی درانجام وظایف گناهی نابخشودنی به حساب می آید.


وی افزود: جوانان عدالت خواه، صادق وآرمان گرا هستند و عدم منفعت طلبی ویژگی بارز آنان است بنابر این همه ما به عنوان مسئولین دانشگاهی باید تلاش کنیم رضایت جوانان دانشجو را جلب و زمینه رشد و شکوفایی آنها را به بهترین نحو ممکن فراهم نماییم.


افضلیان انقلاب اسلامی ایران را یک انقلاب فرهنگی دانست و گفت: یأس و نا امیدی، کم کاری، عدم برنامه ریزی، عدم تدبیر و توان علمی از جمله بزرگترین آسیب هایی است که متولیان فرهنگی را دامنگیر می شود که باید ضمن برطرف کردن این ضعف ها تلاش شود تا آنچه مد نظر مقام معظم رهبری در امر فرهنگ است، تحقق پیدا کند.

ادامه خبر...


سوت بلندگو؛ وسيله نجات آقا سيد علي/ وقتي دكترها نااميد، دست از كار كشيدند

7 تیر 1392, 00:03

سوت بلندگو؛ وسيله نجات آقا سيد علي/ وقتي دكترها نااميد، دست از كار كشيدند

ششم تيرماه، سالروز ترور نافرجام آيت الله سيد علي خامنه‌اي است. به همين مناسبت بخشي از كتاب «حافظ هفت» كه در اينباره است را در زير مي‌خوانيد. 
راک نیوز به نقل از جهان، اين كتاب را اكبر صحرايي در قالب رمان و درباره سفر رهبر انقلاب به استان فارس نوشته است. صفحات ۴۰۸ تا ۴۱۵ اين كتاب روايتي نو و با زاويه ديدي جديد از ماجراي ششم تير دارد. خواندن اين متن حتما راز انتخاب عنوان حافظ هفت براي اين كتاب را هم براي شما بر ملا خواهد كرد.

*

نیم ساعت زودتر از اذان ظهر، همراه خلبان عباس بابایی، به مسجد ابوذر تهران می‌رسی و گوشه‌ی شبستان گفت‌وگو در مورد جنگ را با او شروع می‌کنی تا وقت نماز.

نماز تمام می‌شود. طبق روال روزهای شنبه، برای سخنرانی پشت تریبون مسجد قرار می‌گیری. بعد از سخنرانی، نمازگزارها و معدودی که به نظر می‌رسد از قبل سازماندهی شده‌اند، پرسش خود را ابتدا شخصی مطرح می‌کنند:

- شنیدیم داماد شما پول‌دار است...

- خدای متعال نه به ما دختر داده و نه داماد...

کم‌کم سؤال‌ها از حوزه‌ی شخصی به پرسش‌های اعتقادی کشیده می‌شود:

- آیا زن می‌تواند قاضی و مجتهد بشود؟! اگر نه، چرا...

- قضاوت یک منصبی است که احتیاج دارد به اینکه انسان خشک و قاطع باشد. خشک بودن و تحت تأثیر عواطف قرارنگرفتن، چیزی است که به طور معمول زن‌ها این را ندارند و این نقطه قوت زن است؛ نه نقطه ضعف زن! این را توجه داشته باشیم. زن اگر عواطفش جوشان و احساساتش پرخروش نباشد، عیب است. کمال زن در غلبه عواطف اوست. این به دلیل این است که شغل اول زن تربیت فرزند است. نمی‌گوییم شغل دیگر نداشته باشد. داشته باشد. می‌تواند. هیچ مانعی ندارد داشته باشد. اسلام مانع نیست. اما اولین و اساسی‌ترین و پر اهمیت‌ترین شغل زن مادری است. اگر رئیس جمهور هم بشود، اهمیت‌اش به قدر اهمیت مادری نیست... حالا شما می‌خواهید این موجودی که خدا برای خاطر همین موضوع او را عاطفی آفریده، بگذارید در رأس یک شغلی که بی‌عاطفگی می‌خواهد؟ قاطعیت و خشونت می‌خواهد؟ خشک بودن می‌خواهد؟ این را خدای متعال قبول ندارد. مجتهد جامع‌الشرایطی که مرجع تقلید می‌شود نیز همین‌طور. مرجع تقلید باید تحت تأثیر هیچ احساسی و عاطفه‌ای قرار نگیرد و این چیزی است که به طور متوسط و معمول در مردها بیشتر است از زن ها به این دلیل...



و بعد، از استیضاح و عزل رئیس جمهور بنی‌صدر پرسیده و گاه هم پرسش‌ها تند و جاهایی بی‌ربط می شود. بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست می‌شود و می‌رسد به جوانی موفري، با کت و پیراهن چهارخانه و صورتی که ته ریش مختصر دارد. جوان خود را می‌رساند به تریبون و ضبط را می‌گذارد سمت راست تو. دستش را فشار می‌دهد روی دکمه play. ضبط روشن می‌شود و تق تق صدا می‌کند؛ مثل حالت پایان نوار! جوان هنوز دور نشده، بلندگو شروع می‌کند به سوت کشیدن. می‌گویی: "آقا این بلندگو را تنظیم کنید."

برای رفع نقص صدا، خود را به سمت چپ می کشانی و از پشت تریبون کمی عقب می‌آیی و به صحبت ادامه می‌دهی...

آنی، جلوی چشم متحیر مردم نمازگزار، صدای انفجار از روی تریبون بلند می‌شود و تو، که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله ایستاده‌ای، با یک چرخش چهل و پنج درجه‌ای به سمت چپ امام جماعت مسجد می‌افتی. حرفت قطع می‌شود و ضبط صوت، مثل یک کتاب، دو تکه می‌شود و روی زمین می‌افتی. روی جداره‌ی داخلی ضبط شکسته با ماژیک قرمز نوشته شده است: "عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی."

داخل شبستان همهمه می شود و مردمی که در شوک انفجار مانده‌اند، روی زمین دراز می‌کشند و عده‌ای هم، گیج، هجوم می‌برند طرف در. محافظ جواد پناهی اسلحه اش را از ضامن خارج می کند و اطراف را می کاود و سرتیم را صدا می کند: "حسین آقا...!"

جواد تا می‌رسد بالای سر تو، حسین جباری به سرعت خود را می‌رساند و به آغوشت می‌کشد. خون سینه و صورت تو را پوشانده. حسین، متحیر و دستپاچه، دستی به صورت تو می‌کشد و می‌گوید: "آقا؟! چی شده؟!"

انگار صدای سرتیم را می‌شنوی، لحظه‌ای چشم باز می‌کنی و سرت را می‌آوری بالا، اما زود سر می‌افتد. حسین تو را بغل می‌کند و داخل ماشین بلیزر سفید جلوی مسجد می‌گذارند. راننده، بی توجه به سرعت، ماشین را می راند به سمت اولین مرکز درمانی، حسین تو را خون‌آلود داخل بغل گرفته و به صورتت خیره شده.

- تندتر!... تندتر!... تو رو خدا!...

آسمان آفتابی و خیابان‌ها در التهاب و اضطراب درگیری و جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین خلق عادی به نظر می‌رسد. راننده، هول و نگران، بلیزر سفید را، که انگار ترمز ندارد، با سرعت غیرقابل تصور می‌راند و می‌گوید: "کجا برم... یا حسین!"

- بالاخره تو مسیر درمانگاهی چیزی هست. خیابون قزوین درمانگاه داره.

آنی توی بغل جباری پلک باز می‌کنی.

- یا خدا، آقا هوش اومد.

لبت کمی تکان می‌خورد و جباری به سختی می‌شنود و لب‌خوانی می‌کند.

- اشهد ان لا اله ...!

و باز پلک تو بسته می‌شود.

- تو رو خدا سریع‌تر. بپیچ اون طرف... خیابون قزوین، اون طرفه...

توی مسیر هر وقت به هوش می‌آیی، زیر لب شهادتین را زمزمه می‌کنی.

- وایسا... درمانگاه... برو جلوش...

ماشین جلوی درمانگاه محقر عباسی ترمز می‌کند و پنج نفری، با قیافه خون آلود و اسلحه به دست، داخل درمانگاه می‌شوید. تو را با صورت و سینه‌ی خون آلود روی دست، این طرف و آن طرف می‌برند و بعد داخل اتاق معاینه درمانگاه روی تخت می‌خوابانند. کسی امام جمعه تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع را با آن وضع نمی‌شناسد. دکتری بالای سرت می‌آید. نگاهی به زخم عمیق سینه، کتف و دست راستت می‌اندازد پلک بسته‌ات را می‌گیرد. سر بلند می‌کند و به چشم سرتیم خیره می‌شود. پشت لبی بر می گرداند.

- نمیشه کاری کرد.

- یعنی چی؟! می‌دونی ایشون کیه...؟!

- نبض ایشون نمی‌زنه... زخم ها عمیقه و خون‌ریزی دارن... اینجا امکانات نداریم. بیمارستان...

محافظ‌ها تسلیم نمی شوند و تو را به سرعت به سمت در خروجی می‌برند.

پرستاری از راه می‌رسد و معاینه می‌کند.

- ایشون کی هستند؟ دارن تموم می‌کنن؟!

اسم خامنه‌ای را که می‌شنود، می‌گوید: "باید برید بیمارستان، اما کپسول اکسیژن... وایسید ببینم."

انگار کسی صدای پرستار را نمی‌شنود. پرستار کپسول را با پایه آهنی برمی‌دارد و خودش را به ماشین می‌رساند.

- بابا، این کپسول لازمه.

کپسول اکسیژن و پایه آهنی چرخدار آن داخل ماشین نمی‌رود. بالاخره پایه های کپسول را تکیه می‌دهند روی رکاب ماشین. پرستار هم، بدون هماهنگی سوار می‌شود. بالای سرت می‌نشیند. راننده می‌گوید: "حالا کجا برم ؟!"

پرستار، که شده فرشته‌ی نجات، می‌گوید: "بیمارستان بهارلو، پل جوادیه"

ماشین به سرعت به سمت بیمارستان حرکت می‌کند. در تمام طول راه، پرستار ماسک اکسیژن را روی صورتت نگه می‌دارد و به همه دلداری می‌دهد.

جوادیان، محافظ دیگر، تازه به یاد می‌آورد که باید به مرکز اطلاع بدهد. بی‌سیم دستی را به کار می‌اندازد. کد آماده باش را اعلان می‌کند.

- مرکز ۵۰، ۵۰...

بعد ادامه می دهد: " مرکز، حافظ هفت، ... زخمی شده! ..."

آنکه پشت دستگاه بی‌سیم نشسته طوری می‌زند زیر گریه که بقیه صدای او را از داخل بیسیم می‌شنوند. سر تیم که حالا ذهنش بهتر کار می‌کند، ادامه می‌دهد:

"با مجلس تماس بگیر، دکتر فیاض بخش، منافی، زرگر، بگو بیان بیمارستان بهارلو."

ماشین می‌رسد به بیمارستان و از در عقب داخل محوطه می شوند. به سرعت، چند نفری با برانکاردی می‌رسند و تو را می‌برند پشت در اتاق عمل. دکتری که تازه از اتاق جراحی خارج می‌شود، تو را می شناسد. خونریزی را می‌بیند و خودش را به سرتیم معرفی می‌کند.

- من دکتر محجوبی هستم باید عمل بشه.

دستور می‌دهد به تیم پزشکی: "زود اتاق عمل را آماده کنید. خودم عمل می‌کنم آقا رو."



اتاق عمل سریع آماده می شود و دکتر محجوبی بی درنگ معاینه را شروع می‌کند. استخوان‌های کتف و سینه‌ی تو به راحتی دیده می‌شود، سمت راست بدنت پر از ترکش است، تکه‌هایی از قطعات ضبط صوت قطعات داخل سینه و کتفت رفته، قسمتی از سینه‌ات سوخته، دست راستت از کار افتاده و ورم کرده. ۳۷ واحد خون و فراورده های خونی به تو تزریق می‌کنند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل می‌کند. دو سه بار نبضت می‌افتد. چندبار مجبور می‌شوند پانسمانت را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌های خون را از هر دو دست و دو پا به بدنت تزریق می‌کنند، اما باز هم خونریزی داری. دکتری دست از کار می‌کشد، دستکش را در می‌آورد و می‌گوید: "دیگه تموم شد. فشار تقریبا صفره."

دکتر دیگری تشر می زند: "چرا کشیدی کنار؟!"

"حسین طالب نژاد"، تکنسین اتاق عمل، تلاش می‌کند و کم کم فشارت بالا می‌آید. دوباره شروع می‌کنند به عمل. بالاخره تلاش‌ها جواب می‌دهند و خونریزی قطع می‌شود.

تلاش‌های دکتر محجوبی که جواب می‌دهد، دکتر منافی سراسیمه وارد بیمارستان می‌شود. تلفن می زند به دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق، و دکتر ایرج فاضل. خیلی زود سرو کله ی دکتر زرگر هم، که دکتر بهشتی -رئیس قوه قضائیه- او را خبر کرده پیدا می‌شود. دکتر محجوبی تا حال و روز دکتر زرگر را می‌بیند، می‌گوید: "نگران نباش خونریزی رو بند آوردم."

عمل‌های بعد تا آخر شب طول می‌کشد. ادامه درمان در آنجا امکان ندارد. از طرفی کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل است و تنها بیمارستانی که می‌شود، بعد از عمل، مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب تهران است.

مردم با شنیدن خبر ترور تو، از رادیو و تلویزیون، گروه گروه، جلوی بیمارستان بهارلو جمع می‌شوند و نگران و خشمگین علیه بنی‌صدر، مجاهدین خلق و صدام شعار می‌دهند.

- منافق مسلح اعدام باید گردد!

محافظی از پشت بی سیم می‌گوید: "قلب آقا صدمه دیده!"

رادیو هم همین را اعلام می‌کند. نگرانی و ازدحام مردم بیشتر می‌شود و دوباره شعار می‌دهند: "قلب مارو بردارید و به آقا بدید!"

با نگرانی و التهاب مردم، عبور تو از میان آن‌ها امکان ندارد. هلی‌کوپتر وسط میدان بیمارستان می‌نشیند، اما عبورت از میان مردم نگران ممکن نیست. با ترفند، کسی را جای تو داخل هلی‌کوپتر قرار می‌دهند و بعد هلی کوپتر دومی می‌آید و تو را می‌برد بیمارستان قلب.

داخل بخش ویژه، خط مانیتور وضعیت نبضت دوباره ممتد می‌شود. اما با تلاش دوباره خط مانیتور موج برمی‌دارد. کسی از طرف امام خمینی برای پیگیری وضع تو به بیمارستان می‌آید. دکتر زرگر توضیح می‌دهد: " آقا سه مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته؛ یه بار زمان انفجار، یه بار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل که تو درمانگاه داشتن، یه بار هم جمع شدن پروتئین‌ها داخل ریه و حالت خفگی که به ایشون دست داد."

فرستاده امام خمینی نگاهی به صورت و پلک بسته‌ی تو می‌اندازد و از دکتر می‌پرسد: "الان وضع ایشون چه جوره؟!"

- تب و لرز شدیدی دارن. از شدت تب، گاهی دکترا بغلشون می‌کنن تا لرزش تن رو کم کنن. هنوز نمی‌دونیم منشاء تب کجاست. یه ضایعه‌ی کوچیکی هم تو ریه دیده شده. امیدواریم ایشون رو نجات بدیم!

روز بعد، ۷ تیر سال ۶۰، مصادف با انفجار تروریستی دفتر حزب جمهوری اسلامی و شهادت دکتر بهشتی و هفتاد و دو تن توسط سازمان مجاهدین خلق، دکتر باقی، روی سطحی از پوست بدن تو کار می‌کند که دکترها برای ترمیم پیوند قسمت‌های آسیب دیده از آن قسمت‌ها گوشت برداشته بودند. زخم‌ها زیاد هستند و درد زخم‌ها خیلی زیادتر. دکتر زرگر درد صورتت را که می‌بیند، دستور تزریق مسکن‌های قوی‌تر را می‌دهد.

- تحمل آقا عجیبه! اصلا مسکن‌ها به حساب نمی‌آد.

مشکل بعد بحث روی دست راست تو است.

- بالاخره چی می‌شه؟!

شکستگی دست مشکلی ندارد و مشکل اصلی حرکت نداشتن دستت است.

چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کنند که دست تو قطع شود یا بماند؟

اطرافیان از طرف امام خمینی مرتب پیغام می‌آورند:

- آقا سید علی خامنه‌ای چطورن؟!

بالاخره به هوش می‌آیی پیام امام، ساعت دو بعد ازظهر، از رادیو پخش می‌شود. اما بلافاصله رادیو را دور می‌کنند تا خبر انفجار حزب جمهوری اسلامی به گوشت نرسد. پشت در اتاق، دکتر زرگر به دکتر میلانی می‌گوید: "نمی‌دونم چه حکمتی تو زخمی شدن آقاست!"

- منظورت چیه دکتر؟!

- می‌دونی که آقا تو جلسه‌های هفتگی حزب جمهوری همیشه شرکت می‌کرد. اگه دیروز زخمی نمی‌شدن، امروز تو انفجار شهید می‌شدن.

بعد ازظهر از تلویزیون می آیند تا از تو گزارشی تهیه کنند. یک ساعتی معطل می‌شوند تا به هوش می‌آیی.

- حالتون چطوره؟!

- من، بحمدالله، حالم خیلی خوبه.

و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خمینی می‌خوانی.

"بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت/ سر خم می سلامت شکند اگر سبویی"

بعد از محمد منتظری، که به او و دکتر بهشتی علاقه‌ی خاصی داری، همه شخصیت‌های انقلاب به عیادتت می‌آیند. وقتی دکتر بهشتی را بین جمع نمی بینی، می پرسی: "چرا همه می‌آن، غیر از آقای بهشتی؟!"

کم کم، شک می کنی و می پرسی: "من باید از وضع کشورم اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو رو از من گرفتید، هم تلویزیون!"

دکترها بهانه می‌آورند که امواج رادیویی، دستگاه‌های درمانی را به هم می‌ریزد و عملکردشان را مختل می‌کند.

می‌مانند چگونه خبر شهادت بهشتی و هفتاد و دو تن را به تو بدهند. دکتر منافی می‌گوید: "بهتره حاج احمد آقای خمینی به اتفاق رجایی، باهنر و هاشمی رفسنجانی ایشون رو مطلع کنن."

چند نفری داخل اتاق بیمارستان می‌شوند. اما فقط قسمتی از واقعه را به تو می‌گویند.

- حزب منفجر شد و یکی - دو نفری شهید.

بلافاصله می‌پرسی: "آقای بهشتی چطورن؟"

- یه مقداری پای ایشون مجروح شده.

اتاق که خلوت می‌شود، از دکتر میلانی‌نیا می‌پرسی: "شما از حال دکتر بهشتی خبر داری؟!"

دکتر می‌گوید: "بله، از وضعشون با خبرم."

- مراقبت جدی از حال ایشون میشه؟! اونجا هم سر می‌زنید؟!

و دکتر میلانی‌نیا را سؤال پیچ می‌کنی. دکتر به سختی جلوی بغضش را می‌گیرد و از اتاق بیرون می‌رود.

ادامه خبر...


شاعر «ای لشکر صاحب زمان» درگذشت

5 تیر 1392, 02:11

شاعر «ای لشکر صاحب زمان» درگذشت


altشاعر «ای لشکر صاحب زمان» درگذشت +صوت

حاج حبیب الله معلمی که مدتی به علت مشکلات ریوی به کما رفته و در بیمارستانی در اهواز بستری شده بود، امروز دارفانی را وداع گفت.


ادامه خبر...


بازشماری4 صندوق اخذ رأی انتخابات شورای شهر در جهرم +تصاویر

4 تیر 1392, 01:24

بازشماری4 صندوق اخذ رأی انتخابات شورای شهر در جهرم +تصاویر

در پي شكايت چند نفر از كانديداهاي شوراهاي اسلامي جهرم به نتیجه انتخابات، 4 صندوق اخذ رأي بازشماري و صحت نتیجه انتخابات اعلام شد.
 به گزارش  پایگاه خبری تحلیلی راک نیوز،  در پي شكايت چند نفر از كانديداهاي شوراهاي اسلامي شهر جهرم در اعتراض به نتايج انتخابات ، رعيتي فرد فرماندار جهرم اظهار داشت : به منظور تنوير افكار عمومي و رفع هرگونه شبهه ، جلسه اي با حضور اعضاي هيأت هاي اجرايي و نظارت و 2 نفر از كانديداها به نمايندگي از شاكيان برگزار گرديد، تعداد 4 صندوق اخذ رأي مربوط به شهر جهرم توسط هيأت اجرايي مورد بازبيني و بازشماري مجدد قرار گرفت و پس از شمارش دقيق آرا، در نتيجه انتخابات تغييري حاصل نشد و نهايتاً صورتجلسه تأييد صحت انتخابات شهر جهرم تنظيم و به هيأت نظارت استان ارسال گرديد.

 

alt

 

در این بازشماری سید محمود رضا نسابه و ذبیح اله صادقی بعنوان دو تن از کاندیداهای معترض انتخابات شورای شهر جهرم نیز حضور داشتند.

 

 

ادامه خبر...


واکنش یاسر هاشمی به خبر حضورش در کابینه

4 تیر 1392, 00:41

واکنش یاسر هاشمی به خبر حضورش در کابینه

سایت آفتاب نوشت: یاسر هاشمی فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی در واکنش به خبر حضورش در کابینه گفته است: کسانی که این شایعات را مطرح می‌کنند، می‌خواهند طوری وانمود کنند که دایره انتخاب آقای روحانی بسیار محدود است. در پاسخ به این سوال شما باید بگویم به خاطر مردم اجازه سهم‌خواهی در دولت تدبیر و امید نداریم. دایره انتخاب رییس‌جمهور یازدهم برای کابینه و دولت بسیار وسیع خواهد بود؛ چرا که این کابینه باید نمادی از آشتی ملی باشد.

ادامه خبر...


اظهارات رئيس پزشکي قانوني درباره مرگ ستار بهشتي

4 تیر 1392, 00:37

اظهارات رئيس پزشکي قانوني درباره مرگ ستار بهشتي

رئيس سازمان پزشکي قانوني علت مرگ ستار بهشتي وبلاگ‌نويس و همچنين بررسي سلامت رواني عامل جنايت در خيابان مدني را تشريح کرد.
احمد شجاعي در گفت وگو با فارس در پاسخ به اين سئوال که در پرونده مرگ ستار بهشتي(وبلاگ نويس) بنابر اعلام سخنگوي قوه قضائيه 9 تا 11 پزشک معتمد چندين بار در پزشکي قانوني جلسه تشکيل داده‌اند تا علت واقعي را مشخص کنند، علت اين همه تشکيل جلسه چه بود؟ پاسخ داد: پرونده ستار بهشتي يکي از پرونده‌هاي بسيار پيچيده و مشکل بود که علت فوت در وهله اول آنقدر واضح نبود که قابل تشخيص باشد، در اينگونه پرونده‌ها معمولاً مي‌گويند علت فوت نامشخص است اما چون بحث اين پرونده خيلي حساس بود مدام آزمايشات و کميسيون‌هاي مختلف تخصصي تشکيل شد و آنقدر متخصصان رشته‌هاي مختلف روي علائم آزمايشات بحث کردند تا توانستند جواب نهايي را ارائه دهند. وي افزود: البته ما هم روز اول همين نظر را داديم که احتمال قوي وجود دارد که بر اثر شرايط خاص و فشارهاي روحي ستار بهشتي فوت‌کرده است اما نبايد فراموش کرد که ما اصلاً در کار کارشناسان دخالت نمي‌کنيم و فقط نظريات را بيان مي‌کنيم. شجاعي همچنين در پاسخ به اين سئوال که آيا تا به حال شده که پزشکي قانوني در پرونده‌هاي خاص از جمله پرونده ستار بهشتي براي اعلام نظريه کارشناسي تحت فشار قرار گيرد، پاسخ داد: ابداً. ما ادعا مي‌کنيم که در يک مورد هم محال است رأي‌مان را در پرونده تغيير دهيم و محال است يک مورد خلاف واقع پيدا شود، پزشکي قانوني فقط بر واقعيات تکيه دارد. ممکن است نظريه کارشناسي را علني اعلام نکنيم ولي آن را تغيير نمي‌دهيم و تنها به قاضي و مرجع قضايي نظريه کارشناسي خود را اعلام مي‌کنيم، تمام نمونه آزمايشان را تا 5 سال و پرونده‌هاي حساس و مهم را تا سالهاي سال نگهداري مي‌کنيم که قابل بررسي است.

ادامه خبر...


برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»دعا کینم

3 تیر 1392, 19:19

برای شاعر «ای لشکر صاحب زمان»دعا کینم

این روزها حبیب الله معلمی، شاعر نوحه‌های صادق آهنگران در 8 سال جنگ تحمیلی به علت بیماری تنفسی و ریوی در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری است.

وی با اولین شعرش (ای شهیدان بخون غلطان خوزستان درود) نام حاج صادق آهنگران را بر سر زبان ها انداخت. آهنگران با خواندن این شعر در اوایل دفاع مقدس در محضر امام خمینی(ره) ،نوحه خوانی و نغمه سرایی را در جبهه‌ها رواج داد. تمام اسامی در شعر، نام شهدای مسجد جزایری و بسیاری از شهدای اهواز بودند که در اوایل جنگ به شهادت رسیده بودند. هیچکس از پشت پرده این نوحه خبر نداشت که سراینده او کیست. از آن روز به بعد هر بار ردیف کردن سجع و قافیه، شوری در دل رزمندگان با نواخوانی حاج صادق به پا می‌کرد.

 

 

نگاهی به زندگینامه حبیب الله معلمی

حبیب الله معلمی فرزند نصیر سال 1305 شمسی در شهرستان رامهرمز دیده به جهان گشود. دروس ابتدایی را در مکتب‌خانه گذراند و ادامه‌ آن را تا سیکل قدیم پی‌گرفت و پدرش که معلم قرآن بود او را با این کتاب آسمانی آشنا کرد. ذوق و قریحه‌ شاعری از اوان جوانی در وجود وی بود ولی تشویق‌های یکی از دوستان پدرش که خود شاعری توانا بود به ‌نام حاجی بابا اشتری لرکی زمینه را برای شکوفایی استعدادهای وی فراهم ساخت.

 

alt

 

معلمی در سال 1340 از رامهرمز به اهواز مهاجرت کرد و در زمینی در کنار رودخانه کارون و در کیانپارس کنونی کشاورزی می‌کرد. با آغاز جنگ در اهواز به عنوان یکی از مهمترین شهرهای جنگی ایران در فرصت‌های بسیاری همراه با فرزندانش در سنگرهای دفاع هم حضور داشت و همزمان به سرودن اشعار نیز می‌پرداخت که خاطره نخستین نوحه‌ای که به صادق آهنگران داد از زبان آهنگران این چنین است: «سال 1359یعنی همان اوایل جنگ من با سیف الله معلمی فرزند حاج آقا معلمی در جهاد سازندگی آشنا شدم. او گفت: پدرم شعر می‌گوید. اگر تمایل داری برای شما هم که در مراسم‌ها نوحه می‌خوانید شعر بگوید. من همان جا روی نوار کاست چند بیت ضبط کردم و نام چند شهید خوزستان را هم نوشتم و به سیف الله دادم.

روز بعد که او را دیدم برگه ای به من داد و گفت: این شعر را پدرم بنا به آهنگی که دیروز به من دادی، سروده و نام شهدایی را که به من دادید، هم در بیت‌ها آورده است.

نگاهی به کاغذ انداختم. اشعار خوب و محکمی سروده شده بود. مطلع یا سر‌نوحه‌اش این بود:

ای شهیدان به خون غلتان خوزستان، درود

لاله‌های سرخ پرپر گشته ایران، درود

همان موقع سید حسین علم الهدی سر رسید و گفت: در نظر داریم برای عشایر خوزستان در هویزه مراسمی برگزار کنیم. بیا و دعای توسل را در آنجا بخوان.

من آن شعر را با خودم بردم و آنجا آن را برای نخستین بار خواندم. آن شب آنقدر جمع حاضر منقلب شدند که تا نزدیک بیست دقیقه پس از مراسم همه گریه می‌کردند. الحق و الانصاف شعر زیبا و دلنشینی بود. آن شب حسین علم الهدی در جمع ما نبود، ولی وقتی پس از مراسم به جمع ما پیوست، شهید محمد علی حکیم ماجرای دعای توسل و نوحه را برایش تعریف کرد. صبح که بیدار شدم، حسین به من گفت: حاضری این نوحه را در حضور امام خمینی هم بخوانی؟ گفتم: ای بابا! مگر مرا در جماران راه می‌دهند که بخواهم در آنجا نوحه بخوانم؟! حسین گفت: تو کاری نداشته باش و خودت را برای رفتن به تهران و دیدار با امام آماده کن. چند روز بعد با سید حسین و گروهی از عشایر خوزستان برای تجدید بیعت با امام خمینی به جماران رفتیم و آن نوحه را در آنجا اجرا کردم و بسیار جا افتاد. در همین روز، چندین بار از صدا و سیما پخش شد و این نبود، جز اشعار خوب و برجسته حاج آقا معلمی.

معلمی شاعر نام‌آشنای جبهه‌های جنگ است، که سروده‌های وی در طول جنگ ایران و عراق و پس از آن توسط صادق آهنگران خوانده می‌شود و شور و اشتیاق رزمندگان را دوچندان می‌کرد.

 

 

* کشاورزی با قریحه شعری بالا

صادق آهنگران درباره ارتباط خود با ‌آقای معلمی در ایام جنگ می‌گوید: « آقای معلمی با اینکه کشاورز بود و از صبح تا غروب روی زمین کار می‌کرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام می‌داد. گاهی تا صبح با هم می‌نشستیم و شعر و سبک آن را آماده می‌کردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات بود، بعد از آن هم سبک زمان خود عملیات و الی آخر.

خیلی مواقع پیش می‌آمد که نه شعر آقای معلمی می‌آمد و نه سبک من و کار قفل می‌شد. در اینگونه موارد توسلی می‌کردیم و اغلب هم موفق به شکستن قفل می‌شدیم.

به این ترتیب، دیگر فرصت هیچ کاری نداشتیم و دائم در گردان‌ها و تیپ‌ها و لشکرها و شهرهای مختلف برنامه اجرا می‌کردم. تا آخر جنگ هم کارم همین بود. از طرفی، چون در قرارگاه حضور داشتم و با همه فرماندهان رفیق بودم، آنها توقع داشتند من به همه گردان‌ها‌ی‌شان بروم و نوحه بخوانم...»

نوحه های شیوا و حزین صادق آهنگران در ایام محرم و فاطمیه هم از سروده‌های این مرد اهل قلم است.

 

alt

 

حبیب الله معلمی خود درباره سرودن اشعارش می‌گوید: در شب‌های عملیات نوحه‌ها تهیه می‌شدند و رمز عملیات در آنها گنجانیده می‌شد که بسیار هم مورد توجه قرار می‌گرفت؛ مثلا در عملیات والفجر مقدماتی نیاز به نوحه‌ای بود که رمز عملیات آن «یا الله» بود. من در همان قرار گاه نشستم و بلافاصله شعر را سرودم. چند دقیقه بعد با حاج صادق تمرین کردیم و او هم آن را در همانجا خواند و فیلمبرداری شد و با اعلام عملیات، بلافاصله آن نوحه هم پخش شد. تیتر آن این بود:

«عزم سفر دارند این گردان حزب الله/ با رمز یا الله یا الله یا الله»

از معلمی نوحه‌های به یاد ماندنی از جمله؛ «با نوای کاروان/ بار بندید همرهان/ این قافله عزم کرببلا دارد»، «شور حسین است چه‌ها می‌کند»، «این لشکر حق عازم کربلاست امشب»، «سوی دیار عاشقان رو به خدا می‌رویم»، «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت»، «ای لشکر حسینی تا کربلا رسیدن یک یا حسین دیگر»، «ای لشکر صاحب زمان/ آماده باش/ آماده باش» به جا مانده است.

عمده سروده‌های وی توسط صادق آهنگران، مداح نام ‌آشنای جبهه‌ها اجرا شده است.

بیشتر اشعار معلمی در کتاب « خونین نامه‌ عاشقان حسین » در دو جلد و در زمان جنگ توسط انتشارات سپاه پاسداران چاپ و منتشر گردید، کتاب شعر «وادی عشق» نیز از کارهای اوست. همچنین از دیگر مجموعه اشعار این شاعر می‌توان به کتاب «شفق خونین» از انتشارات دارالهدی اشاره کرد. بیشتر آثار وی در قالب چهارپاره است گرچه در غزل و مثنوی نیز طبع‌آزمایی کرده‌ است.

alt

 

ستایش رهبر ایران آیت الله خامنه‌ای از معلمی

پس از جنگ، بارها حبیب الله معلمی مورد ستایش رهبر انقلاب اسلامی آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت که تقدیر نامه زیر، نمونه‌ای از آنهاست:

بسم الله الرحمن الرحیم

برادر عزیز آقای معلمی

هنگامی که شعر روشن شما که چون جویبار مصفایی با نغمه برادر خواننده عزیز، آقای آهنگران به کلام جان مشتاقان می‌ریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده می‌بخشد، شأن شعر و سرود انقلابی و اسلامی و مردمی و اوج شاعر مومن و صالح، آشکار و ملموس می‌گردد. سرود دلنواز شما و سرایش صمیمی و شیرین آن برادر، بی شک یکی از پایه‌های جهاد مقدس ما در برابر دشمن جهانی و جنگ تحمیلی است. این پایگاه شایسته را به شما تبریک می‌گویم و نیز طلوع فجر مقدس انقلاب را وصله ناقابلی تقدیم می‌دارم و شما را دعا می‌کنم.

برادر شما سید علی خامنه‌ای

 

صادق آهنگران کتابی را که از خاطرات و نوحه‌های وی با قلم علی اکبری نوشته شده است تقدیم به استاد خود حبیب الله معلمی کرده است.

نام حاج حبیب الله معلمی در کنار نام شهدا و ایثارگران، بر تارک تاریخ دفاع مقدس می‌درخشد و همواره ما را به یاد اشعار مخلصانه و زیبای مردی می‌اندازد که اینک در بستر بیماری از ارادتمندان اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) التماس دعا دارد. وی از هفته گذشته تاکنون به دلیل کهولت سن و بیماری در بیمارستان نفت شهر اهواز بستری شده است و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد.

ادامه خبر...


برگزاری مراسم روز سرباز گمنام در وزارت اطلاعات

3 تیر 1392, 13:17

برگزاری مراسم روز سرباز گمنام در وزارت اطلاعات

به مناسبت روز سربازان گمنام امام زمان (عج) و همزمان با ایام نیمه شعبان، ولادت با سعادت منجی عالم بشریت حضرت حجه بن الحسن العسکری مراسم ویژه­‌ای در وزارت اطلاعات برگزار شد.

 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی راک نیوز به نقل از (ایسنا)، در این مراسم از تمبر یادبود سرباز گمنام، سرود ویژه سربازان گمنام امام زمان (عج)، کتاب­‌های اطلاعات و امنیت، چهل صباح با یاران منتظر و همچنین موزه یادمان شهدای وزارت اطلاعات با حضور حجه الاسلام والمسلمین مصلحی وزیر اطلاعات، دکترحسینی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، دکتر نامی وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات و مهندس کرباسیان رئیس محترم هیأت مدیره و مدیرعامل پست جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد.

 

همچنین وزرای محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارتباطات و فناوری اطلاعات در این مراسم طی سخنانی از خدمات سربازان عرصه گمنامی تقدیر و تشکر کردند.

ادامه خبر...


گزینه تصدی وزارت کشور در دولت روحانی کیست!؟

3 تیر 1392, 10:33

گزینه تصدی وزارت کشور در دولت روحانی کیست!؟

پیش از این حبیب الله بیطرف نیز به دلیل مشکلات جسمی اعلام کرده بود که قصد حضور در وزارت نیرو را ندارد.
شنیده ها حاکی از آن است که وزیر نفت دولت اصلاحات قصد پذیرفتن وزارت نفت در دولت آینده را ندارد.

به نظر می رسد زنگنه علاقه ای برای حضور در مقام وزیر نفت نداشته باشد. مشکلات احتمالی با مجلس اصولگرای نهم و همچنین برخی مشغله های شخصی دلیل این تصمیم اعلام شده است.

البته نزدیکان دکتر روحانی اعلام کرده اند که هنوز هیچ نامی برای وزارت قطعی نشده است ولی به نظر می رسد یونسی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات، به زودی به عنوان وزیر کشور دولت حسن روحانی منصوب شود. در حال حاضر وزارت ارشاد مبهم ترین شرایط را دارد چراکه هنوز گزینه ای که خصوصیات لازم برای اداره این نهاد مهم فرهنگی را داشته باشد، اعلام حضور نکرده است.


پیش از این حبیب الله بیطرف نیز به دلیل مشکلات جسمی اعلام کرده بود که قصد حضور در وزارت نیرو را ندارد.

ادامه خبر...


انتصاب سرپرست معاونت تبليغات اسلامي بوشهر

3 تیر 1392, 03:18

انتصاب سرپرست معاونت تبليغات اسلامي بوشهر

مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر در جلسه اي که در دفتر وي برگزار شد، با صدور حکمي حسين اديبي را به عنوان سرپرست معاونت فرهنگي اداره کل تبليغات اسلامي استان بوشهر منصوب کرد.

به گزارش راک نیوز به نقل از روابط عمومي اداره کل تبليغات اسلامي استان بوشهر، حجت الاسلام سيدنورالله موسوي نيا در اين جلسه ضمن قدرداني از زحمات حجت الاسلام نعمت الله عظيمي فرد، سرپرست سابق اين معاونت، حسين اديبي، کارشناس ارشد امور مساجد اداره کل تبليغات اسلامي استان بوشهر را با حفظ سمت به عنوان سرپرست معاونت فرهنگي اداره کل تبليغات اسلامي استان بوشهر منصوب کرد.

مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر در اين جلسه ضمن ارائه رهنمون هايي در خصوص راه هاي ارتقاء بيش از پيش جايگاه علمي، پژوهشي و فرهنگي اداره کل در سطح استاني و کشوري خواستار استفاده بيش از پيش از پتانسيل هاي موجود و تعامل بيشتر مجموعه اداره کل با ساير ادارات فرهنگي و موسسات وابسته شد.

وي گفت: پاسخ به طرح ها و برنامه هاي معاونت فرهنگي سازمان، در واقع فقط پاسخ به نامه نيست؛ بلکه ارائه گزارش عملکرد ابلاغي است که از ناحيه معاون امور فرهنگي و تبليغ و همچنين ادارات کل سازمان به صورت مکاتبه اي استان ها را مورد رصد و ارزيابي قرار مي دهند.

حجت الاسلام موسوي نيا ادامه داد: اداره کل تبليغات اسلامي بوشهر در انجام برنامه هاي ابلاغي و ارائه پاسخ به موقع به معاونت امور فرهنگي و تبليغ سازمان جايگاه ويژه اي دارد ؛ لذا کسب اين موقعيت مرهون زحمات و تلاش تمام کارشناسان حوزه فرهنگي اداره کل و مديران ادارات تبليغات اسلامي شهرستان ها است.

وي با اشاره به موقعيت سوق الجيشي استان به عنوان کمربند ارتباطي ايران و کشورهاي حوزه خليج فارس و شاهراه کليه تکنيسين ها و متخصصين حوزه نفت و گاز خواستار نگاه ويژه نماينده دولت در استان به حوزه دين و فرهنگ شد.

حجت الاسلام موسوي نيا با بيان اين که مردم بوشهر داراي فرهنگي کهن و مردمي ولايتمدار و روحاني محور هستند افزود: استان بوشهر ميزبان بيش از صدها هزار کارگر و کارفرما از استان هاي مجاور و سراسر کشور است که هر کدام از آن ها با خود خرده فرهنگ خاصي را به استان آورده؛ لذا نيازمند تلاش و حمايت همه جانبه در برابر تهديدات فرهنگي و مقابله با انحرافات فکري و نحله هاي منحرف نوظهور هستيم که در راستاي نيل به اين مهم اين سازمان به تنهايي قادر به مقابله با آن نبوده و نيازمند هم افزايي هستيم.

مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر تصريح کرد: با توجه به شاخصه هاي مذکور استقرار بيش از 250 روحاني مستقر در سطح استان امري اجتناب ناپذير به نظر مي رسد که تحقق اين امر عنايت ويژه دولت را مي طلبد.

مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر در خاتمه سخنان خود اظهار داشت: اميد آن مي رود که اداره کل با اين انتصاب با اجراي طرح ها و برنامه هاي خود بتواند جايگاه ويژه و برجسته اي در ميان سازمان ها به دست آورده و با انجام فعاليت هاي قله اي ضمن کسب رضايتمندي ناظرين بالا دستي، در نهايت گامي در راستاي تحقق منويات مقام معظم رهبري در سال حماسه سياسي و حماسه اقتصادي بردارد.

در بخش ديگري از اين جلسه سرپرست معاونت فرهنگي اداره کل تبليغات اسلامي استان بوشهر با برشمردن برنامه هاي مورد نظر خود خواستار بهره گيري از ظرفيت ادارات استاني و شهرستان ها و تلاش در جهت اجراي بهينه طرح هاي مورد نظر سازمان شد و بر لزوم ارائه ايده هاي نوين با همکاري همکاران مجموعه فرهنگي و عنايت مدير کل تبليغات اسلامي استان شد.

گفتني است، در جلسه فوق که 2 تير 92 در دفتر مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر برگزار شد، حجت الاسلام نعمت الله عظيمي فرد، سرپرست پيشين اين معاونت، عبدالله رئيسي کارشناس پژوهش و آموزش، خديجه گرشاسبي کارشناس ارشد امور بانوان و محمد شهبازي کارشناس فرهنگي اداره کل تبليغات اسلامي استان حضور داشتند.

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟