راک نیوز : آیا شفیعی به مردم شریف گچساران پشت خواهدکرد؟
ازانجاکه فرماندارفعلی گچساران آقای محمدشفیعی جایگزین مهندس علیزاده ای شدکه خدمات بسیارارزنده ای رابرای مردم فهیم وشریف گچساران انجام داده بودولی به تشخیص استاندارمحترم درجایی مهمترازتوان مدیریتی ایشان استفاده میشودتاگچساران ازتوان مدیریتی چنین مردی(علیزاده) بی بهره بماند اقای شفیعی که نیز چندصباحی مدیرکل ورزش وجوانان استان بودوعملکردبسیارضعیفی ازخود به یادگارگذاشته بودولی بعدازتودیع با کمال تعجب و... ایشان رابرمسند فرمانداری گچساران دیدیم. ای کاش ازمجموعه وزارت کشور میبودندومیدیدند که درزمان مدیریت ایشان در اداره ورزش وجوانان استان وقتی ارباب رجوع وارداتاق مدیر میشدندفقط میتوانستند پشت ایشان را ببینند نه رو وصورت ایشان را.واین خودبزرگترین توهین به مهمان است.اگراین توهین به شعورمردم وپشت کردن به مردم نیست پس چی بایداسمش را گذاشت؟درزمان مدیریت ایشان کهنه صداقتی که ازمدیران بومی استان برجای مانده بودجایش را باوعده وعیدهای ، توخالی و سرخرمن دادتاجایی که باور روز درساعات روز برایمان باورکردنی نبود.آفرین برشمااقای شفیعی که ازابتدای ورودت به استان دائم صحبت ازنماندن را بوق وکرنا میکردی ولی به محض کوچکترین لغزشی فوری دست به دامان این وان میشدی .آفرین برشماآقای شفیعی که فقط وفقط وعده سرخرمنی به نبض ورزش یعنی هیئت های ورزشی وورزشکاران میدادی ولی کسی نبودشمارا واخواهی کند.آفرین برشمااقای شفیعی که تور بین المللی دوچرخه سواری باهزینه ای بالغ بر سیصدمیلیون تومان برگزار نمودی ولی دوچرخه سوران تیم استان خودمان را ازسایر استانهاتزریق مینمود ی ودرمسابقات شرکت میدادی .آفرین برشما که میزبان مسابقات بوکس شدی وهزینه های هنگفت برجای گذاشتی وتنها دستاوردی که برای استانمان دراین دومورد میزبانی داشتی مضحکه شدن در اخبار تلویزیون سراسری 20:30 بود.وهزاران آفرین دیگربرشما که مجال بیان آن نیست.اگربه مدیران قبل از شما وبعدازشما یعنی آقایان حاج دامیده وحاج آقا خاضع بنگریم میبینیم هردو هم ارزشی بودندوهم ورزشی.ولی شما چی برادر؟هرچی بودگذشت ولی ازما به شما نصیحت که قدرمردم فهیم گچساران رابدان وانگونه که بامردم درمرکزاستان رفتار نمودی بااین مردم رفتارنکن.ازوقتی جایگزین مرد ارزشمندوولایی چون آقای علیزاده شدی بایدبدانی استاندارمحترم چقدرارزش برایت قایل شده که شما راجایگزین ایشان نموده پس به حرمت استاندار عزیزمان هم که شده حرمت نگه دار وصداقت درگفتارت ومتانت دررفتارت را رعایت کن .تاشایدبه مرورزمان اینگونه رفتارهای شما به دست فراموشی سپرده شود.وسلام.حمیدکرمی
راک نیوز :مطلب فوق نظرشخصی نویسنده میباشد. چنانجه جناب آقای شفیعی پاسخی داشته باشند این پایگاه خبری امادگی انتشار آن را دارد
چالشهای مدیریتی شهری دهدشت که از مشکلات عدیده مردم این شهر تاریخی با اصالت به شمار می آید بحثی است که این حقیر مورد بررسی قرار داده ام.
دهدشت که قدمتی بالغ برچندین سال دارد متاسفانه از امکانات دست پایین شهری هم حتی برخوردار نیست این شهر که در جنوب استان واقع هست بافت قدمی و نسبتا فرسوده خود را حفظ کرده و همچنان با بی اعتنایی برخی مسئولین شهری پیشرفتی ندارد و اگر این چنین پیش برود مطمئنا پسرفت های بالایی را شاهد خواهیم بود برایش و مشکلات زیاد و بی شماری را برایش پیش بینی خواهیم کرد.
پارک های قدیمی و بی روحی در این شهر واقع می باشد که چهره قدیمی و چندیدن ساله ی این پارک ها یاد آور سالهای1375 بیشتر نمی باشد.
آسفالت های خیابان ها و کوچه های این شهر متاسفانه بسیار ضعیف و غیره قابل استفاده می باشند اما هر چهار سال یکبار کاندیدای محترم شورای شهر وعده های آنچنانی داده اند و این وعده های تو خالی جامه عمل کی بپوشاند خدا می داند و ...
حدود 6ماه و اندی از کنده کاری های ورودی سوق به دهدشت میگذرد ولی این ورودی کی و با ورود کدام شهردار به بهره برداری می رسد خدا داند
شنیده ها حاکی از این است که در تخریب این ورودی نزدیکای گردنه رواق گنجی نهفته بود که سد راه شهرداری شده است و مانع از ادامه فعالیت به مدت طولانی گشته است صحت این شنیدهها چقدر باشد به من و مخاطبین محترم راک نیوز و مردم شهر ارتباطی ندارد !!!؟؟؟؟
جدول کشی های جانبازان و احداث کمربندی که از جاده سوق به آموزش پرورش و از آموزش پرورش به شاهد و به جانبازان و 180دستگاه نیز بسایر کند می باشد که باعث ترافیک شهری و تصادفات زیادی شده است.
عوارض بسیار بالا و قیمت های نجومی آن خرج چه کاری شده و می شود و به کجا روان و سرگردان می باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کارمندان و کارگران شهرداری هم از حقوق ناچیز و چند ماه یکبارش می نالن،قطعا وزارت محترم کشور هم بصورت مدام و مرتب هزینه ای مربوط به انجام امور شهری را به شهرداری محترم دهدشت واریز می نماید .
اما در حیرتیم که کجا می روند این هزینه های کلان و به کدامین جوب سرازیر می باشند که نه من و تو شهروند نمی بینیم و نه کارمند و کارگر زحمت کش شهرداری
ادامه مطالبم را به زمانی موکول میکنم که تا اینجا جواب مستندی از شهرداری محترم دهدشت و شورای شهر به شهرونداد عزیز در همین سایت ارائه شده باشد.
حمید حسینی نسب
راک نیوز :پاسخگویی به این مطلب حق قانونی شهردار ی دهدشت ودرج جوابیه آن وظیفه این پایگاه خبری میباشد
راک نیوز : امروز آموزش و پرورش یک سند مکتوبی در دست دارد که شیوه تحول در آموزش و پرورش را تعیین کرده است (امام خامنه ای)
سیاست محوری و راهبرد سال تحصیلی 91-92 وزارت آموزش و پرورش عملیاتی نمودن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است که در آذر ماه 90 بعد از 7 سال کار پژوهشی مطالعاتی و میدانی توسط رئیس جمهور رونمایی شد. فلسفه آموزش و پرورش در همه مکاتب و ادیان برپایه کیفی بخشی به تعلیم و تربیت و عالم و توسعه دانش و شکوفایی استعدادهای ذاتی بشر و انسان سازی و تربیت نیروی انسانی ماهر و کاردان بنا شده است که در اسلام اهمیت و شان این موضوع از سه جهت ارجحیت بیشتری نسبت به سایر مکاتب دارد:
1- بجهت جایگاه انسان و مقام خلیفه الهی او بر زمین
2- دیدگاه دین خاتم به علم و دانش و معرفت
3- نقش آموزش و پرورش که باید آنرا کارخانه انسان سازی دانست و قلب این کارخانه معلم است که ذیروح می باشد
جمهوری اسلامی نظامی برخاسته از مطالبه و خواست انسان از یکطرف و پشتوانه فکری و مبنایی اسلام و قرآن از طرف دیگر است لذا هر طرح و برنامه ای باید بر محور این دو جهت شکل گیرد و خروجی و دورنمای آن دستیابی به مدینه فاضله ای باشد که در اهداف دین خاتم و پیامبر(ص) آن وضع و نازل و ابلاغ شده است.
در این راستا چون تهیه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را بعد از گذشت بیش از 30 سال از عمر پر برکت نظام جمهوری اسلامی باید خواست ، برنامه اهداف و طراحی این نظام برای اجرای اهداف بلند مدت اسلام و نظام جمهوری اسلامی بدانیم. و از نظر دیگر با استقرار نظام جمهوری اسلامی تحول بنیادین در بخشهای متعدد سیاسی ،اقتصادی ، اجتماعی و علمی شکل گرفت و بر این باور بود که با آموزش نیروی انسانی و تغییرات متون کتاب های درسی و تغییرات سطحی می تواند ساختار، فضا و محتوا را با اهداف وآرمانهای یزرگ انقلاب اسلامی تطبیق دهد لذا سیاست چسب و وصله را سالها دنبال نمود ولی چون مبنای اجرائی نظام آموزشی با مبنای فکری متاثر از انقلاب اسلامی آن منطبق نبود لذا خروجی آموزش و پرورش با همه ایثارگریها و تلاشهای صادقانه و دلسوزانه فرهنگیان با مطالبه بر حق نظام و شان انسان کمال جو و تعالی خواه مدنظر اسلام فاصله ایجاد شده بوذ.
حال که با روشن شدن کلید واژه تحول بنیادین در سال 83 توسط رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با معلمین منتخب و نمونه کشوری سرانجام این مطالبه اقا بعد از سالها تهیه و عملیاتی شده باید محور آن کرامت بخشیدن ،عزتمند نمودن، و اقتدار بخشیدن به انسان و تعریف جامعی از بستر مناسب حیات طیبه آن باشد که با عنایت به مفاد این سند و بخصوص محور زیربنایی فصل دوم چهارم و پنجم و ششم (بیانیه ارزش ها ،چشم انداز هدفهای کلان ،راهبردهای کلان) بر انسان و انسانیت ،عامل حیات و بقای آن ،زیبا شناسی و زیبا شناختی ٰتکوین و تعالی ،بصیرت و تعالی، کرامت ذاتی و اکتسابی و کسب فضائل اخلاقی ٰشجاعت و عفت و حکمت، عدالت و صداقت و ایثار و دهها کلام و لغت عمیق و زیربنایی اشاره کرده که همه موارد در جهت گرامیداشت، حفظ و رعایت کرامت انسانی و پرورش و ایجاد بستر محیطی برای تسریع و جهت یابی شکوفایی چنین انسانی است.
مسیر و جاده ای که در این سند برای عبور جامعه به توسعه و توسعه یافتگی ترسیم و طراحی نموده شکوفایی استعدادهای الهی یک انسان در شان و مقام اشرف مخلوقات است زیرا انسان را جلوه ای از خدا دانسته و به همین جهت تمام ساز و کارهای پیش بینی شده حفظ و تقویت این احساس است که با انسان تحقیر شده همه انحرافات و مشکلات پدید می آید و با رشد و تعالی جامعه بر محور انسان سازی احساس عزتمندی و عظمت و اعتبار انسانی است که میتواند لیاقت خلیفه الهی را داشته باشد وقتی انسانی عزت نفس کرد و شخصیت ذاتی و درونی خود را یافت تسلیم غیرخدا نمی شود شان انسان کامل را می یابد که حتی ارزش حکومت نزد او از آب بینی بز هم کم ارزش تر است.رسالت و هدف بزرگ و نهایی آموزش و پرورش خلق انسانی با ماهیت جدید نیست بلکه پرورش و شکوفایی انسانی است که فطرت الله التی فطر الناس علیهاست .انسانی که یومن بالله ست انسانی که کل قربان تقی ست .
بر این مبنا بوده که این سند در بند اول فصل چهارم (چشم انداز)بدنبال تحقق چنین رسالتی است و مهمترین ویژگی آنرا تجلی بخش فرهنگی غنی اسلامی و انقلابی در روابط و مناسبات با خالق ،جهان خلقت با خود و دیگران بویژه تکلیف گرایی ،مسئولیت پذیری ،کرامت نفس ،امانت داری،خود باوری،کارآمدی،کارآفرینی ، پرهیز از اسراف و وابستگی به دنیا ،همدلی احترام اعتماد،وقت شناسی نظم ،جدیت و ایثارگری،قانون گرایی،نقادی و نوآوری،استکبار ستیزی،دفاع از محرومان و مستعضفان و ارزشهای انقلاب اسلامی را ارائه داده که تمام ابعاد وجودی ذاتی و قوای انسان در آن مدنظر قرار گرفته است.
مسیر در فصل پنجم هدفهای کلان در قالب 8 محور تعریف و در فصل ششم بعنوان راهبردهای کلان با 14 راهبرد و راهکار را در طول زمان ترسیم تا توسعه مسیر شایستگی ها و توانمندی ها تسهیل و تسریع و تسطیح و تدبیر شده باشد.
یک توصیه به همکاران فرهنگی :
این سند حکم قانون اساسی ٰچراغ راهنما ،جهت یاب مسیر ،افق دور دست و رمز و راز موضوع و اهداف بلند آموزش و پرورش دانسته و لذا بند به بند ،کلمه به کلمه،سطر به سطر،موضوع به موضوع مطالعه و تعمق و تامل داشته باشیم تا در اجرای آن با سربلندی پیش رویم و بسنده به تغییرات شکلی ننمائیم که این یک تحول است برای احساس کرامت انسان و انسان سازی بر پایه خودباوری و خود اتکایی که هم پیام شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی بوده و هم عصاره فضائل اندیشه های متعالی حضرت امام(ره) و رهبر فرزانه انقلاب و دغدغه های دینی شهیدان رجائی ، باهنر، آوینی و... .
ولایتمداری و قانونگرایی و پایداری خون شهدا یعنی حسن اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بدست من و شما در راستای ماموریت شغلی و رسالت دینی ما که در این صورت شاهد تولد جامعه ای با انسان های عالم ،فاضل و مهذب خواهیم بود که این میشود سرمایه های اجتماعی.
یدالله مرادی- ناز سحر
همه ساله با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان فرصت و مجال تازه ای پیدا می شود تا گروه های مختلف سیاسی کشور گرد هم جمع شوند و به تبیین و تشریح دیدگاه های خود در یک فضای صمیمی بپردازند .اما ماه رمضان امسال با توجه به نزدیک بودنش به انتخابات ریاست جمهوری ، رنگ و بوی تازه ای به خود گرفته و جلسات همه ساله سیاسیون این بار با جدیت بیشتری دنبال می شود .
البته افطاری دادن سیاسی پدیده تازه ای نیست که فقط برای انتخابات سال 92 به آن توجه خاصی شده باشد ، بلکه حتی با خروج اصلاح طلبان از قدرت نیز ، سفره های افطاری آنان جمع نشده بود و عبدالله نوری وزیرکشور دولت اصلاحات پس از سال ها دوری از قدرت همچنان افطاری سیاسی می دهد .قدرت الله علیخانی، احمد پورنجاتی، مصطفی کواکبیان و علی اکبرمحتشمی سیاسیون دیگری از جناح اصلاحات هستند که هنوز سفرههای افطار سیاسی را در برنامه ماه مبارک رمضان خود دارند . البته امسال فعلا سید حسن خمینی و سید محمد خاتمی همفکران سیاسی خود را به افطار دعوت کرده اند .
در میان اصولگرایان نیز رسم افطارهای سیاسی محبوبیت بسیاری دارد و شهرت افطار برخی چهره های اصولگرا بیش از دیگران است که به سنت سال های قبل امسال هم سفره آنان پهن است . در ماه رمضان امسال تا کنون از میان چهره های مطرح اصولگرا محمد رضا باهنر، علی لاریجانی و محمود احمدی نژاد سفره های افطار خود را با سیاسیون برگزار کرده اند .
به نظر می رسد اصولگرایان به افطار های امسال با نگاه عمیقی تری نگاه می کنند و آن را فرصت طلایی برای انسجام بیشتر میان این طیف برای ورود به فضای انتخابات به حساب می آورند و با توجه به اینکه انتخابات مجلس بیشتر صحنه یک رقابت درون گفتمانی بود بر پایی این گردهمایی های صمیمی ، فرصتی ناب در اختیار آنان برای انسجام بیشتر در رقابت با اصلاح طلبان قرار می دهد .اصلاح طلبان نیز ، که به نظر می رسد تمام عزم خود را برای معرفی یک کاندیدای واحد به مردم جمع کرده اند ، سعی می کنند با حضور در این افطاری های سیاسی ، برنامه های خود را برای انتخابات تدوین کنند و تا حدودی با کنار گذاشتن گسست ها و اختلافات درونی ، به کاندیدای واحد و مورد نظر خود برسند .
اما سوالی که در این میان مطرح می شود این است که هزینه این گردهمایی های رنگین سیاسیون در ماه مبارک رمضان از کجا تامین می شود ؟ متاسفانه همه ساله مشاهده می شود که بازرا پر رونق افطاری های سیاسی با وجود سفره های رنگین و گران قیمت ، داغ تر از سال های گذشته برپا می شود و صرف بودجه بیت المال در این مراسمات که بعضا هم با اهداف شخصی برگزار می شود سال هاست که مورد سوال بسیاری از دلسوزان نظام اسلامی و حتی مردم عادی جامعه است قرار گرفته است .
بدون تردید افطاری دادن یکی از سنت های حسنه و سفارش شده در دین مبین اسلام است به گونه ای که روایات بسیاری در این خصوص وجود دارد اما سفره هایی که با سفارشات دینی در خصوص ساده زیستی و فلسفه اصلی روزه داری که همان درک افراد فقیر و بی نوا در جامعه است هیچگونه سنخیتی ندارد و آنچنان رنگارنگ و پر زرق و برق است که هر بیننده را به یاد ضیافت های شاهانه می اندازد اساساٌ چرا باید برگزار شود؟
راک نیوز _آموزش و پرورش در تمام نظامها و مکاتب از زیرساخت های اساسی و محوری محسوب می گردد و در دینی چون اسلام رکن و اساس و تنها زیرساخت اولیه جامعه را آموزش و پرورش و علم و علم محوری و عالم قرار داده زیرا وقتی آغاز نبوت پیامبرش با خواندن شروع می شود (1) و یا جوهر قلم از خون شهیدان ارجحیت دارد(2) و یا طلب علم را فریضه (3)و مدت زمان علم آموزی محدود به زمان(4) و مکان(5)نمی داند و در عصری که غریبان آن را به عصر دانایی تشبیه کردند در حالیکه 1400 سال پیش قرآن بعنوان کلام خالق عدم تساوی بین دانا و نادان را بصورت استفها می طرح کرد.(6)
حال که بعد از سالها نظام جمهوری اسلامی ایران درصدد برآمد تا آموزش و پرورشی بالنده، جوشنده،کمالجوٰتعالی خواه و ایرانی -اسلامی را تدوین و طراحی و بعنوان نقشه راه ارائه نماید که الحمدلله هر چند دیر اما این گام اساسی و سرنوشت ساز و تحول آفرین با رونمایی از سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در آذر ماه 90 برداشته شد و انشالله شاهد دگرگونی اساسی و تحقق جامعه ای دین محور و توسعه یافته و ایجاد قدرت برتر اسلامی در جامعه جهانی کنونی با اجرای مفاد این سند باشیم.
طبیعی است ارزش ،اعتبار و ترازنامه این سند زمانی قابل ارزیابی است که با مبناهای اسلامی و قرآنی گره خورده باشد و چون این سند نتیجه سالها مطالعه و بررسی بوسیله ی صدها پژوهشگر روحانی ،حوزوی، دانشگاهی و صاحب نظر اسلامی تدوین یافته و لذا باید همانطور که از بررسی متن بر می آید تبلور جلوه ای عینی از نگرش دین اسلام و قرآن در خصوص تعلیم و تربیت باشد و چون مبنا و ارزش و نشان اسلام محوریت عدالت و عدالت خواهی و عدالت گرایی است و آنچه عظمت و شکوه و باور قرآن را برتری داده همین توجه بوده که پذیرش و شیفتگی مردم را برای این دین خاتم تسهیل نمود .
عدالت حافظ حکومت و حافظ منافع بر حق مردم و استحکام دهنده ی بنیانهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی جامعه است.
عدالت آموزشی و تربیتی محور انسان سازی و ضامن سلامت فکری و پایداری جامعه و روند توسعه همه جانبه یک کشور است که تاکنون نظام آموزشی کشور از این نقیصه برخوردار بوده که عدالت آموزشی متناسب و متوازن و همه جانبه در عمل یا دیده نشد یا اجرا نگردید .
مشکلات جغرافیایی و قومیتی نارسایی های اقتصادی ، عدم آمایش سرزمینی ، عدم وجود برنامه های دراز مدت و چشم اندازهای آینده محور و عدم دخالت عدالت بر محور دین در برنامه های آموزشی ضایعات بزرگی بر پیکر جامعه وارد ساخت. یکی از محورهای گمشده در ساختار آموزشی فرهنگی کشور همین عدم رعایت عدالت آموزشی بوده که در سند تحول بنیادین این موضوع بعنوان مهمترین شاخصه این سند است. وقتی در سند مباحثی چون شکوفایی استعدادهای نهفته ی فطری و درونی انسانهاست همه اقشار، همه مکانها ٰ همه زمانها و همه نسل ها برای کسب حیات طیبه دیده شده و استعداد های نهفته ،و این مهم فقط و فقط در سایه عدالت آنهم عدالت آموزشی امکانپذیر است و خوشبختانه در این قانون اساسی و و درس نامه ملی و نقشه جامع این مهم در حال تحقق است. عدالت آموزشی آرزوی دیرین فرهنگیان دلسوز و تلاشگر بوده و آرمان بلند انقلاب اسلامی و حضرت امام (ره) بوده و مطالبه برحق رهبر اندیشمند انقلاب و توصیه و تاکید شهدای اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی است که در این سند محور تمام تصمیم گیریها و برنامه ها و درس نامه قرار گرفته از جمله :
الف-در همان فصل اول (کلیات) بر ضرورت حیات طیبه برای عموم افراد جامعه لازم و شایسته دانسته و بر این مرتبه از آمادگی برای تکوین و تعالی دانش آموزان را مورد تاکید قرار داده و در تلقی این سند در بررسی جامعه اسلامی بر تسلیم و رضای خداوندی استوار نموده و این برروابط نژادی ، خویشاوندی یا قبیله ای و یا روابط انتغاعی و ستمگرانه و یا روابط قرارداد ارجحیت دارد که این خود مصداق عینی بر رعایت عدالت است چرا که دوری از روابط ظالمانه و تعصبات نژاد پرستانه و طرد این نگرش محور امور است .
ب- در فصل چهارم (چشم انداز) در بیان و شکل گیری هویت یکپارچه ایرانی - اسلامی دانش آموزان ،عدالت محوری و مشارکت جوئی مورد تاکید واقع شده و لذا مدرسه در افق 1404 ابر این پایه دیده شده است.
ج- در فصل پنجم (هدفهای کلان) ،تربیت شایسته انسان موحد عدالت خواه بودن و صلح جو بودن بمنظور تحقق حکومت عدل جهانی مهدوی(عج) مدنظر قرار گرفته و در بند3 هم در بحث تمدن سازی مکرر مطرح گردیده است .
د- در بند 4 فصل ششم ( راهبردهای کلان) توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی در مناطق مختلف کشور و توانمند سازی معلمان و دانش آموزان سراسر کشور بعنوان یک مسیر اساسی تعیین شده
و- هدفهای عملیاتی و راهکارهای اجرائی این سند که در فصل هفتم مشروح تدوین یافته محور پنجم را در 8 راهکار به تامین وبسط عدالت در برخورداری از فرصتهای تعلیم و تربیت با کیفیت مناسب با توجه به تفاوتها و ویژگی های دختران و پسران و مناطق مختلف کشور با نگاهی عمیق ملاحظه شده است که این نوید بخش رقع کمبودها و همانند سازی سیستم آموزشی برای همه ی فرزندان این سرزمین افتخار آفرین می باشد.
انشالله تعالی تحقق هدف متعالی نظام پر برکت اسلامی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش شاهد برپائی جامعه ای عدالت محور و عدالت خواه با انسانهای مهذب و فاضل و عالم باشند تا زمینه ساز بر پائی حکومت عدل جهانی مهدوی (عج) گردند.
یدالله مرادی - - (ناز سحر)
راک نیوز :اینکه برنامه «خنده بازار» چیزی از عناصر و مولفه های طنز را در خود ندارد، نکته پوشیدهای نیست؛ اما سوال اینجاست که این روند بناست در برنامه سازی های تلویزیون ما به کجا منتهی شود؟ و ...
بساط لودگی به راه است! برنامه ای شبه فکاهی به جهت فرح بخشی به مردم منتها با سطحی ترین قلقلک های روحی -و البته جسمی- که بدون متن و بدون کاراکتر و بدون ریزبینی و بدون فیلمنامه و بدون سوژه های ناب و بدون دقت کافی و وافی و البته با کلی رقص و لودگی و مزهپرانی مهوع همراه است و نه از آسیب شناسی اجتماعی در آن خبری هست و نه از طنز فاخر در آن نشانی!
اینکه برنامه «خنده بازار» چیزی از عناصر و مولفه های طنز را در خود ندارد، نکته پوشیده و پیچیده ای نیست و از سر و روي برنامه همین طور می بارد که باسمهای بودن و سنبل شدن، عنصر اصلی آن است؛ اما سوال اینجاست که این روند بناست در برنامه سازی های تلویزیون ما به کجا منتهی شود؟ به قول طلبه ها، حدّ یقف این برنامه ها کجاست و چیست؟
اینکه یک عده نابازیگر و بازیگر دست چندم دور هم جمع شوند و صرفا به تکرار یک سری هجویات سطحی و نازل بپردازند، به چه درد مردم می خورد؟ آخر خنداندن مردم به هر قیمتی که دلیل نمی شود برای مجوز هر کاری.
اینکه یک سری آیتم سرسری و بی معنا و تکراری صرفا بر اساس تمسخر برنامه های تلویزیونی دیگر یا مقولات اجتماعی و اخلاقیات عرفی ساخته شود و به خورد مردم داده شود که نامش برنامه طنز و فکاهه نمی شود؛ آن هم از نوعی ادعایی حضرات یعنی فاخر!
نمایش چنین برنامه هایی تنها دو پیامد دارد: یکی شکستن قبح حرکات سبک و تابو در رسانه ملی و فراگیر و دیگری کمک به هرچه پایین تر آوردن سطح تربیت بصری و خواستة رسانه ایِ بیننده.
برنامه ای که نه از جدیت شکننده و استادانه و اصیل طنز -به عنوان یکی از جدی ترین ژانرهای نمایشی و ادبی- در آن خبری هست و نه از متانت و ارزشمداری برنامه سازی در فراگیرترین رسانه کشور که قطعا باید ملاحظه بینندگان متنوع و متکثرش را در طیف ها و قشرها و سلیقه ها و سطوح سنی و فکری گوناگون بکند.
به راستی چرا و به چه قیمتی، مدیران و برنامه سازان تلویزیونی حاضر می شوند با روح و روان و تربیت بصری مخاطبانشان چنین معامله ای بکنند و چنین معجون های مهوعی را به خوردشان بدهند؛ آنهم در شب های عزیز و پرفضیلت ماه مبارک رمضان!
خبردانشجو
«وعدههاي بر زمين مانده» را ميتوان يکي از مهمترين ميراث دولت احمدينژاد پس از پايان زمان رياست جمهوري دانست. وعدههايي که سطح توقعات را فقط بالا برده و هنوز راههاي اجرايي آن طي نشده است. اولين گامها در راستاي اين «وعدهسازيها» در سفرهاي استاني رخ داد . حجم گستردهاي از مصوبات که پشتوانه مالي و اجرايي آنها پيش بيني نشده بود، همواره يکي از دستاوردهاي اين سفرها به حساب ميآمد . چند ساعت جلسه هيات دولت با چند صد مصوبه به پايان ميرسيد و پس از مدتي گلايههاي نمايندگان حوزههاي مختلف از عملي نشدن اين مصوبات بلند ميشد.
به هر حال ازاين دست وعدهها بسيار شنيده شد. وعدههايي که در حد مصوبه و حرف باقي مانده و دولت بعد بايد ميراث دار وعدههايي باشد که ميزان اجرايي بودن آنها جاي سوال دارد.
اما وعده ريشه کن شدن بيکاري تا پايان دولت دهم، يکي ديگر از حرفهاي محمود احمدي نژاد بوده که اجرايي شدن آن، با نظر به ميزان اشتغال زايي صورت گرفته در اين مدت، با اما و اگرهاي بسيار همراه است. گزارش اين هفته وزير تعاون، کار و رفاه اجتماعي به نمايندگان و گلايهها و اعتراضهاي مجلس نهميها به وضعيت اشتغال کشور نيز علتي شد تا باز به موضوع «وعده دولت براي اشتغالزايي» به صورت ويژه پرداخته شود .بدين ترتيب اين سوال اساسي قابل طرح است که با وجود آنکه حدود يک سال تا پايان عمر دولت دهم باقيمانده، آيا وعدههاي مكرر رئيسجمهور و معاون اولش درباره ريشهكن كردن بيكاري محقق خواهد شد؟
طبيعي است در اين فرصت کوتاه يک ساله، نبايد منتظر اتفاق خارق العاده اي بود . چراکه آمارهاي دولت براي اشتغالزايي 2 سال گذشته نيز با واکنشهاي جدي روبرو شده است. وقتي دولت اعلام کرد که در سال 89، بيش از يک ميليون و ششصد هزار فرصت شغلي ايجاد کرده، صداي بسياري از نمايندگان مجلس بلند شد که چگونه امکان دارد چنين اقدامي صورت گرفته باشد، آن هم در حالي که بررسي ديگر شاخصهاي اقتصادي چنين امري را تاييد نميکند . حتي اگر از شاخصهاي اقتصادي نيز عبور کنيم، بارها از دولت خواسته شد براي راستي آزمايي اين آمار، حداقل به نمايندگان مجلس ميزان اشتغالزايي دولت در هر حوزه انتخابيه را اعلام کنند که اين امر هم اتفاق نيفتاد تا شک و ترديد نسبت به اين آمار بيشتر شود.
يک آمارگيري ميداني ساده هم از خيل عظيم بيکاران در خانوادهها حکايت دارد . جوانان بيکار با تحصيلات مختلف که ديگر فقط جوياي کار با هر شان اجتماعي هستند و فکر شغل مناسب را از سر بيرون کردهاند.
اما اي کاش، دولت پيش از پايان عمرش، پاسخي حداقل به افکار عمومي درباره اين وعدههاي عملي نشده، ميداد . به طور نمونه به چند اظهار نظر محمود احمدينژاد درباره بحران بيکاري و وعدههاي اعلام شده براي رفع آن توجه کنيد:
«ظرف دو سه سال مشكل بيكاري را از اين كشور ريشه كن ميکنيم.» (پنجشنبه 22 تير 1385)، « بايد نرخ بيكاري به صفر نزديك شود و در كشور اين ظرفيت وجود دارد كه ظرف يك سال، 2.5 ميليون شغل ايجاد كنيم. « (يکشنبه 23 مرداد 1390)، «در پايان سال 1391 مشكل بيكاري از سرزمين ايران ريشه كن ميشود.» (پنجشنبه 24 شهريور 1390)، «دولت مصمم است در سالجاري 5/2 ميليون شغل ايجاد كند و با ايجاد همين ميزان شغل در سال آينده نيز مشكل بيكاري در كشور را ريشهكن نمايد.» (پنجشنبه 3 آذر 1390)، » ريشه بيكاري از ايران عزيز كنده خواهد شد.» (پنجشنبه 24 آذر 1390)، «جشن ريشهكن كردن بيكاري را بر پا خواهيم كرد.» (چهارشنبه 23 فروردين 1391) .
حال آيا در دولت کسي پيدا ميشود که پاسخ دهد بر چه اساسي به مردم وعده داده شده که تا پايان سال 91، مشکل بيکاري در ايران ريشه کن خواهد شد چه کسي پاسخگوي اين وعده بر زمين مانده خواهد بود؟
قطعا نميتوان از دولتي که هنوز راه حلي براي کنترل قيمت مرغ پيدا نکرده، انتظار داشت براي بحران بزرگي چون بيکاري، پاسخ مناسبي بدهد.
نویسنده :مهدی عباسی
سایت فردا در مطلبی ظنز، به ویژگی های صادق زبباکلام پرداخته است.
آن استاد دانشگاه تهران، آن منتقد اصلاح طلبان، آن فعال سیاسی پر جنجال، آن که بود تک تک سلولهایش هم لیبرال! آن ناقد تاریخ سیاسی ایران ، آن که در مناظرات می پرید به این و آن، آن مصدق را عاشق سینه چاک، آن که از گفتن سخنان سرکش نداشت پروا و باک، آن که توسط گروههای مسلح گرفته شد برای مدتی گروگان، آن نماینده ویژه دولت موقت مهندس بازرگان در امور کردستان، آن دارای مدرک دکترای علوم سیاسی ازدانشگاه برادفورد انگلستان، آن عضو گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، آن که دلمشغول تضاد سنت و مدرنیسم بود، آن که در مدح رضا شاه گوی از مداحان می ربود
نقل است روزی یکی از مریدان دامن او را آویخت که: «یا شیخ در پانصد سال اخیر آدم کش ترین کدام بوده اند، آقا محمد خان قاجار یانادر شاه افشار؟» سر در گریبان برد و ساعتی بیاندیشید و پس فرمود: «دو تایشان با هم به اندازه پراید آدم نکشتند!»
نقل است او را پرسیدند: «مهمترین عامل موفقیت شما چه بوده است؟» فرمود: «اینترنت» علت را جویا شدند، فرمود آخر در ایران میتوانید در زمان لود شدن بروید دو فصل کتاب و شش مقاله و شانزده پایان نامه را مطالعه کنید! و ما چنین کردیم!!»
از پلههای كافهباغ كه بالا رفتیم، جوانكی روبهروی ما ایستاد و دستش را دراز كرد. سلام آقای عطاران! دست داد و با اعتماد به نفس درباره فیلم گفت. بعد دست كرد توی جیبش و كارتش را به عطاران داد. فرش خواستید در خدمتیم.
كمی جلوتر دختربچههایی كه برای یك جشن تولد دور هم جمع شده بودند، با دیدن كارگردان ـ بازیگر كلاهپوش سینمای ایران دورش حلقه زدند و از پایانبندی فیلم پرسیدند... رفتار آنها با عطاران بسیار طبیعی بود؛ انگار دوستی دیرآشناست كه دارند با او حرف میزنند و نظرشان را با وی درمیان میگذارند. اینها تصویر كوچكی از ماجراهای شب مصاحبه بود. گفتوگویی آكنده از ابراز محبت دیگران و وقفههای پیاپی برای عكس یادگاری و ما مجذوب شخصیت ساده و باوركردنی عطاران بودیم؛ ما یعنی یكی از خیل روزنامهنگارانی كه در این روزها با عطاران گفتوگو كردهاند. یخ بین ما خیلی زود شكست تا او حرفهای تازهای را به زبان بیاورد. چیزهایی كه احتمالا در گپ و گفتهای دیگر به آن پرداخته نشده بود. با او به گذشته رفتیم و دوباره به امروز بازگشتیم. امروزی كه اگرچه سرشار از موفقیت است اما برای دلداده دوران کودکی چندان دلفریب نیست. در این مصاحبه خواهید خواند كه چرا برای عطاران گذشته، زمانه مناسبتری است.
در «خوابم میآد» نكتهای است كه بهنظر متفاوت از فیلمهای روز دنیاست. قهرمان این فیلم ویژگی قهرمانهای مرسوم سینما را ندارد. او آدم خیلی مثبت، توانا، زیبا، موفق و... نیست. جالب هم است كه مردم این قهرمان را پسندیدند و این فیلم فروش خوبی دارد.
بله، موافقم. حتی شما گفتید كمی تلخی اما بهنظر من از كمی بیشتر است. فكر میكنم یك بخش آن شاید این باشد كه احساس خود من درباره مخاطب و چیزهایی كه دوست دارم، خوب است. من این یكی، دو ساله با توجه به فیلمهایی كه ساخته شد برای دیدهشدن و دیده نشدن و فیلمهایی كه فقط ساخته شدند تا فیلمهای خوبی باشند و امیدی به استقبال تماشاگران نداشتند اما مردم آنها را دیدند، به این نتیجه رسیدم كه سلیقه مردم یك مقدار تغییر كرده است. فیلمهایی مثل «اینجا بدون من»، «سعادت آباد»، «جدایی نادر از سیمین» و... درحالیكه پیش از این در چند دهه اخیر فیلمهای خوب زیادی داشتیم كه دیده نشدند ولی در این 3-2سال اخیر مقداری ذائقه مردم عوض شده است. مردم ظاهرا دیگر خیلی با فیلمهایی كه قهرمانسازی میكنند و پایان شیرین دارند و با ازدواج و همهچیزهای خوبی كه دوست داریم داشته باشیم و نداریم، تمام میشوند دیگر همذاتپنداری گذشته را نمیكنند.
مخاطب خوشش آمد، منتقد نه!
ما هم فیلمی را میسازیم كه مخاطب داشته باشد، فكر كردم با «خوابم میآد» این اتفاق میافتد. اتفاقا فكر میكردم منتقدان بیشتر خوششان بیاید و مردم كمی شوكه شوند و تاثیر منفی روی آنها بگذارد اما دقیقا برعكس شد. مخاطب با دید و فكر باز به تماشای این فیلم آمد و چون مرا میشناخت، آمد ببیند من دارم چه میگویم و حرفم را تمام و كمال قبول كرد. اما منتقدان و حرفهایها خیلی نپسندیدند و گفتند دو پاره است. حالا بگذریم كه بهنظر خودم پنجپاره است! من در این فیلم چند تا ژانر را عمدا تلفیق كردم مثل كمدی شروع و بعد ملودرامشدن فیلم و بعد اكشنشدن وسترنی و دست آخر هم كه تراژدی مرگ در پایان. فیلم من تركیبی از اینهاست، البته دوست داشتم كه این تركیبی منسجم باشد. حالا هم كه خدا را شكر مثل اینكه مخاطب بدش نیامده است.
البته ظاهرا آقای تختكشیان هم بهعنوان تهیهكننده یك مقدار نگران بود و گفت عطاران شیرینها را قبلا رفته و جاهای دیگر بازی كرده و ساخته است، نوبت به ما كه رسیده فیلم تلخش را آورده.
بله، البته اساسا از اول قرارمان همین بود. آقای تختكشیان متن را خوانده بود و میدانست كه قرار است چه اتفاقی بیفتد. البته این حرف را در جلسهای در حضور من گفت كه بیشتر نیتشان شوخی بود اگر نه ایشان هم فیلم دوست دارد.
حتی من یك فیلمنامه جدیتر هم دارم كه قرار است با همین تهیهكننده بسازم. روز اول هم هر دو فیلمنامه را پیش ایشان بردم كه آقای تختکشیان گفت اول این را بسازیم اما آن یكی را هم من خودم هستم و آن را هم میسازیم.
فكر میكنید ذهنیت مردم نسبت به رضا عطاران چقدر در استقبال از این فیلم موثر بوده است؟
حتما خیلی تاثیر داشته. به هر حال معمولا فروش در هفته اول اكران تحت تاثیر نام و آشنایی قبلی با كارگردان و بازیگران است. فیلمهای من اگر توجه كرده باشید معمولا هفته اول را خوب فروش میكنند و در ادامه اگر خود فیلم هم فیلم خوبی باشد این فروش ادامه پیدا میكند. اما اگر مردم از فیلم خوششان نیاید كمكم از فروش فیلم كم میشود. در مورد «خوابم میآد» هم هفته اول كه گذشت من گفتم شاید به همین دلیل بوده ولی خوشبختانه دیدم این استقبال در هفتههای بعد هم ادامه پیدا كرد. مخاطب خدا را شكر فیلم را قبول كرده البته سؤالهایی هم دارد. من چند بار فیلم را با مردم دیدم و آنها یكسری پرسشها را با من مطرح كردند. مثل اینكه آخر فیلم چه شد؟ بهخصوص این سؤال را خیلی میپرسند. من عمدا دلم میخواست آخر فیلم را اینطور تمام كنم كه مرگ قطعی نباشد و مخاطب احساس كند این تلفیقی از خواب و بیداری و واقعیت و اینهاست. واقعیت این است كه آن شخصیت اصلی در آخر میمیرد ولی به شكلی پلانبندی كردیم كه از تلخیاش گرفته شود تا مردم اذیت نشوند.
ستاره فعلا کلاهقرمزی است
اگر ستاره را بازیگری بدانیم كه مردم صرف حضور او در فیلمی به تماشای آن فیلم میروند شما الان یك سوپراستار واقعی هستید. همینطور در كوچه و خیابان و مكانهای عمومی بهشدت از طرف قشرهای مختلف موردتوجه قرار میگیرید. تعریف خودتان از ستاره چیست و آیا خودتان را سوپراستار میدانید؟
این را بهنظرم من نباید بگویم شما باید بگویید اینطور است یا نه.
بهنظر ما كه اینطور است. زمانی بود میگفتند اگر مثلا محمدرضا گلزار در فیلمی بازی كند، فروش آن تضمین است اما امروز این حرف تقریبا فقط درباره شما مصداق دارد. بهنظر میرسد حداقل شما ستاره شروع دهه 90 بودهاید. جز همه فیلمهای پرفروشتان مثل «خروس جنگی»، «نیش و زنبور» و... سال پیش «ورود آقایان ممنوع» را با فروشی عالی و فراتر از انتظار سینمای مستقل ایران داشتید. امسال هم بهنظر میرسد شاید تنها رقیب جدیتان «كلاه قرمزی» باشد.
«كلاه قرمزی» كه هر اتفاق خوبی برایش بیفتد، حقش است. فكر هم میكنم استقبال خیلی خوبی هم از آن بشود و اگر خدا بخواهد شرایط سینما كمی با این فیلم عوض شود. شنیدهام اكران آن هم عید فطر است. البته اگر عید نوروز آن را اكران میكردند، شاید اتفاقهای بهتری برای سینمای ایران در سال 91 میافتاد. پس ستاره فعلا آقای كلاه قرمزی است. من كه كلاه دارم ولی قرمز نیست.
حالا بحث فقط این نیست كه شما این عنوان را تایید كنید یا نه ولی بهصورت كلی وقتی در معادلات اقتصادی سینما حضور رضا عطاران به نتیجه مثبت منتهی میشود خودبهخود این اتفاق میافتد.
البته واقعا اینطوری نیست كه هر فیلمی كه من بازی كرده باشم، فروش خوبی داشته است. خیلی عوامل در فروش تاثیر دارند. همانطور كه ابتدای این بحث هم گفتم شاید مردم هفته اول به خاطر من بیایند اما اگر فیلم خوب نباشد دیگر از هفته دوم، سوم به بعد نمیآیند.
اما بهنظر میرسد بدترین فیلمهای شما هم به هر حال شكست نخوردند و برای سرمایهگذاران در نهایت سودی هرچند كم داشتند.
نه واقعا استثناهایی هم بود. به 200،300 میلیون كه فروش خوب نمیگویند.
مثال بزنید.
مثل «هرچه خدا بخواهد» كه تازه به جز من خیلی بازیگران مشهور دیگر هم داشت و حتی بازیگر توانایی مثل خانم ترانه علیدوستی در آن بازی كرد ولی اتفاقی نیفتاد.
اما از آن طرف فیلمی مثل «اسب حیوان نجیبی است» را هم داشتید كه شما باعث فروش خوبش شدید.
بله، درباره آن با شما موافقم. خوشبختانه فروش خوبی داشت.
یا مثلا «بعدازظهرسگیسگی» كه قاعدتا بهنظر نمیآمد بتواند فروش خوبی داشته باشد. اما فروش قابلتوجهی داشت.
بازهم من خیلی قبول ندارم صرف حضور من یا اصلا هر بازیگر شناختهشده دیگری باعث فروش فیلم بشود. شاید آن بازیگر تا یك جایی موثر باشد اما فیلمی را كه مردم نپسندند نمیتوان بهسادگی نجات داد.
خوابم میآد مدیون اکبر عبدی است
اصلا بهنظر شما چنین آدمی الان در سینمای ایران داریم كه بتواند فروش فیلم را تضمین كند؟
واقعیت را بخواهید، من خیلی به چنین موضوعاتی مثلا در انتخاب بازیگر برای فیلمهایم فكر نمیكنم. ولی مثلا من درباره همین فیلم خودم بیشتر از خودم علت فروش خوب آن را حضور آقای عبدی بهعنوان بازیگری محبوب مردم در نقشی متفاوت میدانم. نقشی كه عبدی بازی كرده و صحبتهایی كه درباره نقش او در این فیلم شده، مردم را به سمت فیلم ما جذب كرده است. مردم دوست دارند بیایند و ببینند عبدی نقش زن را چگونه بازی كرده است. الان هم كه فیلم دیده شده بازهم بیشترین چیزی كه مردم در فیلم دوست داشتند و در یادشان خواهد ماند و میدانم منتقدها هم خوششان آمده همین نقشی است كه عبدی بازی كرده است.
اختلاف تهیهکننده و عبدی
البته ظاهرا تهیهكننده نظرش حضور بازیگر زن بوده و شما برای حضور عبدی پافشاری كردید؟
نه! اینطوری هم نبوده. من اصلا نمیدانم چه ماجرایی بین این دو نفر هست، فقط میدانم كه موقع كار هر دو با هم خیلیخوب بودند و هر وقت آقای تختكشیان سر صحنه میآمدند با عبدی سلام و علیك و صحبت میكردند و ظاهرا هیچ مشكلی هم نداشتند. من هم مثل شما نمیدانم این حرفها چطور شكل گرفت. آن موقع هم كه من او را برای این نقش انتخاب كردم فقط آقای تختكشیان گفت شاید بازیگر مرد را در نقش زن قبول نكنند و باید از ارشاد پرسوجو كنیم كه مشكلی نباشد. ارشاد هم گفت بهتر است استفاده نكنید و این یعنی مشكلی ندارد و اگر میخواهید استفاده كنید. تختكشیان هم گفت هرطور خودت صلاح میدانی و تصمیم میگیری. من هم تصمیم گرفتم ایشان برای این نقش باشند و هیچ مشكلی هم پیش نیامد. من واقعا اختلافی بین این دو نفر ندیدم.
البته این نخستینبار نبود كه عبدی در نقش زن بازی كرده و قبلا هم تجربهای داشته است.
با همه اینها، اگر الان از خود شما بپرسند، عبدی را مهمترین ویژگی این فیلم نمیدانید؟
به هر حال شما ایده استفاده از اکبرعبدی را دادید و این فیلمنامه را نوشتید و بهعنوان كارگردان آن را به شكل خوبی اجرا كردید.
این بحث دیگری است و خیلی هم مهم است. از آقای عبدی میشد جای دیگری هم در نقش زن استفاده كرد اما به این شیرینی نمیشد. مطمئنم اگر این فیلم را در یك جشنواره خارجی بگذارند، تماشاگران اصلا متوجه نمیشوند كه بازیگر این نقش مرد است.
دركل چهــره ایشان گریمخور خوبی دارد.
بله، از ویژگیهای ایشان همین است و واقعا بازیگر است. اصلا عبدی در بازیگری نمونه عجیب و غریبی است. اگر به كارگردان اعتماد داشته باشد و فكر كند، كار درستی انجام میدهد اینقدر دقیق، خوب و با ریزهكاری بازی میكند كه اصلا متحیر میشوید. مثلا همین زبان در آوردنش كه من نمیتوانم مثال بزنم چه كس دیگری میتوانست این حركت را همین قدر طبیعی و شیرین از كار دربیاورد كه آقای عبدی انجام داد.
اتفاقا ایشان با شما نقاط مشتركی هم دارند. او هم در دهه60 ستاره بود و سینما روی كاكل او میگشت. مثل شرایطی كه خود شما الان دارید.
البته او در این سالها هم فیلمهای موفق و پرفروش كم نداشته است، مثلا «اخراجیها».
بله، حتی احتمالش هست،اگر یك محاسبه دقیقی بشود او از نظر فروش فیلم در صدر فهرست بازیگران قرار میگیرد.
اما بهنظر من واقعا ستاره و بازیگر بسیار خوبی است.