بیائیم تا شاگرد کسانی باشیم که از یک دهستان، یک استان ساختند
خدمت همکاران گرامی ام عرض ادب و احترام دارم
شروع سخن ، با اساتید و همکاران عزیز خودم را، که به قول استاد بهمن بیگی، سربلند تر از کوه های سر به فلک کشیده و روسفیدتر از تمام برف های زاگرس اید ، با خاطره ای از استاد عزیز شروع میکنم.
استاد محمد بهمن بیگی در یکی از خاطراتش، می نویسد در مدرسه ای از دانش آموزی خواستم تا دستگاه گوارش را بر تخته سیاه کلاس درس بکشد. ایشان از دهان، مری و معده سخن گفت که غذا چگونه از این مجاری می گذرد و تغییر و تبدیل می یابد. استاد می فرماید به دانش آموز گفتم ، غذا چیست؟ گفت نان. گفتم فقط نان؟ دانش آموز جوابم داد، فقط نان. برادر و همکار عزیزم ، در اینکه امروز ، آن گذشته ها نیست ، شکی وجود ندارد . اما همین امروزی که ، به لطف الهی تمام کشور و به خصوص استان زیبایمان پراز نعمت و فراوانی است، کسان زیادی هستند که از نداری ،گرفتار و در بستر بیماری اند . کسان زیادی هستند که از حداقلهای زندگی در رنج و زحمت اند. فراوانند کسانی که در دام اعتیاد افتاده و امنیت خانوادگی شان از دست رفته است. ما اگر به آمار افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام ، در اوایل انقلاب نگاهی بیفکنیم و مقایسه ای با امروزمان داشته باشیم ، اگر مخلص باشیم و صادق ، این گفته ها را تایید خواهیم نمود. موضوعی که اصل و اساس این نامه می باشد نه این مطلب است که کسی نمی داند و تنها منم که در جریان این حقایقم. از کوچک تا بزرگ این سرزمین می دانند و می دانیم که چه مشکلات و چه گرفتاری هایی پیدا نموده ایم. این حقیر به عنوان کسی که شغلش،عشقش ، دنیایش ، و همه دار و ندارش معلمی است ،دلیل بسیاری از این گرفتاری ها را ، ضعف و نا کارآمدی مدیرانی می دانم که بر صندلی های مدیریتی جامعه اسلامی تکیه زده و از خود ،جز بخشنامه ای که در کنارشان،توی جیبشان و مرتب در ذهنشان هست ، چیز دیگری در کوله بار خود ندارند. امروز هرکسی بگوید ثروت نداریم دروغ گفته است. هرکسی از عدم اعتبار بگوید بی انصافی نموده است . هر جایی فقر و گرفتاری هست،اخلاص نیست ، صداقت در رفتار و گفتار نیست. دلیل این سوء مدیریت، ضعف یا ناکارآمدی مدیریتها ، به نوع نگاه ما ، به نحوه انتخاب ما ، به عرصه کشاندن تعصب ایلی و طایفه ای ما بستگی دارد. این که این مطالب را با شما همکاران عزیز در میان می گذارم به قدرت نفوذ و تاثیر گذاری ما بر انتخاب افراد در پستهای کلیدی و گاها برنامه ریزی بر می گردد. در همین شهرستان بویراحمد که نزدیک به4000فرهنگی در تمام مقاطع حضور داریم ،صادقانه از خود بپرسیم ، در کمک به انتخاب افراد کارآمد و تاثیر گزار چند بار ، آستین بالا زده و اقدام ارزشمندی نموده ایم؟ . بی شک ما معلمین که از همان روز اول خدمتمان، بنامان بر ساختن و سوختن بود، ما که کارمان ایثار است،فداکاری و خدمت است ، در هموار نمودن مسیر خدمت با این قدرت نفوذ و تاثیر گذاری چه کرده ایم؟. آیا تا به حال به دلایل بی مهری جامعه به خودمان توجه نموده ایم؟
ما خوب تربیت نمودیم ، اما به مرحله انتخاب که رسیدیم متاسفانه آنچنان که باید، عمل نکردیم. بعضی از کسانی را که به عنوان مدیر و نماینده انتخاب نمودیم درسطحی نبودند که ارزش و منزلت معلم را درک نموده و احترام بگذارند. برادر، همکار و استاد ارزشمندم،امروز روز انتخاب است. امروز ، روزی است که زود شروع شده و زود به اتمام می رسد. بیائیم تا آستین بالا زده و در جهت خدمت به مردم ، در انتخاب افراد اصلح و شایسته اقدامی تاریخی بنمائیم. بیائیم تا شاگرد کسانی باشیم که از یک دهستان ،یک استان ساختند . بیائیم تا آستین بالا زده و از کسانی حمایت نمائیم که در مکتب خانه معرفت،درس خدمت، فداکاری،صداقت،خلاقیت، برنامه ریزی و مدیریت را خوانده و الان که نامزد انتخابات شورای شهرمان یاسوج شده اند ، حداقلهایی از آن درسها را در کوله بار خود به همراه داشته باشند.
بیائیم تا کسانی را حمایت و مساعدت نمائیم که بنا دارند تا یک معلم باشند، معلمی که به غیر از عشق ، نگفت،حرفها ، قصه ها و داستانهایش پر بود از خدمت،ایثار، فداکاری، شجاعت، مدیریت، خلاقیت و در نهایت لبریز از صداقت واخلاص بود. بیائیم تا معلمی را انتخاب و حمایت نمائیم که از انتخابش، نه حقوق مادی آن را طالب است و نه حقوق معنوی خدمتش را. معلمی که قصد و نیتش، تقدیم تمام اجر و پاداش کارش به تمام معلمانی است که صادقانه و پاک به وی اعتماد نموده و زمینه های خدمت به مردم این دیار را فراهم نمودند. بیائیم تا معلمی را انتخاب و همراهی نمائیم که تنها دعای عالم تنهائی اش ، نه موفقیت و پیروزی، بلکه ثبات قدم در مسیری است که برای خدمت صادقانه و بی منت به مردم ، با خدای خود بسته است. بیائیم تا دست در دست هم ،آن معلمی را حمایت و مساعت نمائیم که از این دنیای با عظمت و پر از راز و رمز ،دلخوشی اش،گوشه ای از قلب کودک پاره پیراهنی است که نگاهش را به نگاه معلمش دوخته است. انتخابمان،انتخاب معلمی باشد که در همان روز اول خدمتش نشان ایثار و فداکاری دریافت نمود، نشانی که ، نشان از ساختن، فداشدن و سوختن می داد. نشانی را که اکثریت ندیدند، لمس ننمودند ، درک نکرده و در نهایت نفهمیدند.که البته هم به حق بود، تا گمنام و بی نشان باشند معلمانی که حرفه شان،ایثار است محبت است ، راستگویی و اخلاص است و در نهایت عشق است و عشق است و عشق . اگر ما معلمان این سرزمین دست به دست هم داده و افرادی صادق و پاک، خدمتگزار و شجاع،مدیر و برنامه ریز را بر کرسی خدمتگزاری بنشانیم، وظیفه اصلی و واقعی خود را به عنوان یک معلم ایثارگر و فداکار به نحو احسن به اتمام رسانده ایم . به امید آنکه هیچوقت فراموش نکنیم و تا زنده ایم یک معلم باشیم.همان کسانی که حرفه شان ایثار است،خدمت است ،محبت است،ساختن است و در نهایت فدا شدن و سوختن و سوختن و سوختن.
باتشکر
برادر و همکار شما
ضرغام بهنام مقدم
ادامه خبر...در این نوشتار با گروه های مردم، شوراهای فعلی و قبلی و نامزدهای شورای آینده سخنی کوتاه خواهیم داشت. همواره در ممسنی و رستم و در بهبوحه انتخابات یکی از بزرگترین نگرانی ها انتخاب بر اساس قومیت و طایفه گرایی است و این که آیا در آینده طایفه گرایی بر همه اصول خواهد چربید؟
اصل دموکراسی می گوید که به نظر مردم باید احترام گذاشت تا مردم فرد مورد نظر خود را انتخاب کنند اما وقتی انتخاب بر اساس هم طایفه ای بودن و یا هم ولایتی بودن باشد نباید توقع داشت که در آینده شورای شهر بتوانند برنامه ریزی مناسبی برای شهر داشته باشد.
وقتی هدف طایفه باشد دیگر این موضوع که شهر و شورای شهر نیازمند افراد متخصص است معنی پیدا نمی کند و اعضا به جای اینکه با قوانین شورای شهر، نحوه ی توسعه پایدار شهر، چگونگی ایجاد شهر سالم و ... آشنا بشوند باید با برخی افراد قدرتمند طایفه ی خود آشنا شده و تمام هم و غم اش این باشد که مشکلات این افراد خاص را حل کند و حتی پا را گلیم خود دراز تر کرده و فراتر از وظایف خود پا گذاشته و بدنبال ایجاد اشتغال برای نسل های این طایفه گران باشد.
به جای نگاه کردن به کاندیدای هم طایفه ای خود کمی واقع بینانه به مشکلات شهری بنگریم و مقصر اصلی را پیدا کنیم! و فراموش نکنیم که شهر های ممسنی و رستم بیش از پیش به افراد متخصص و دارای ماهیت شهری و مدیریت شهری نیازمند است و باید فرد با مقولاتی همچون برنامه ریزی فضای سبز، مدیریت پسماندها، توزیع خدمات شهری و ... آشنا باشد.
کمی واقع بینانه بنگریم که دیگر طایفه گرایی فایده ای ندارد. چرا که بسیاری از مناطق محروم شهرستان که قومیت های خاصی در آن زندگی می کنند اگر قرار بود با طایفه گرایی بهبود یابد باید تاکنون آباد می شدند.
کلام آخر ...
يکي از مهمترين موانع در راه نوسازي سياسي در شهرستان ممسني طايفه گرايي است. که اين موضوع در اين شهرستان از پيچيدگيها و ابهامات فراوان و قابل توجه و تامل برخوردار است و در پرتو اين طايفهگرايي بسياري از مشکلات ديگر به وجود آمده است، گرچه در پاسخ هاي آزمودني ها قريب به اکثريت خود را مخالف اين مسئله نشان دادند ولي عملکرد در هنگام تصميمگيري و بروز مسائل سیاسی، اجتماعي، فرهنگي و غيره خلاف اين را نشان ميدهد که اين گوياي اين است که در اين شهرستان همواره طايفه گرايي را عدهي قليل ولي با نفوذ براي رسيدن به منافع و اهداف خود در بين عموم رواج مي دهند و تاثير اين عدهي قليل بر روي مسئولين کلان شهرستان بر هيچ کسي پوشيده نيست به طوري که امروز بسياري از افراد در اين شهرستان که مي تواند در جهت پيشرفت و شکوفايي شهرستان قدم بردارند، منزوي شدهاند./نورآنلاین /
ادامه خبر...رسالت اصلي حضرت زينب (س) شناساندن ولايت و تبعيت محض از امامت بود
مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر در سخناني به مناسبت وفات حضرت زينب اظهار
داشت: رسالت اصلي حضرت زينب (س) شناساندن ولايت و تبعيت محض از امامت بود.
به گزارش روابط عمومي اداره کل تبليغات اسلامي بوشهر، حجتالاسلام
سيدنورالله موسوي نيا گفت: از منظر حضرت زينب عليها السلام هرگونه حركت
و هدايت انسان ها بدون وجود امام عليه السلام، سكون و هلاكت به شمار مي
رود.
مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر افزود: ايشان رسالت ذاتي خود را دفاع و
حمايت از مقام امامت و ولايت مي دانست و بعد از عاشورا به ارائه رهنمود و
مبارزه با زرمداران و زورمحوران در قالب خطابه مى پرداخت.
وي با اشاره به اين که حضرت زهرا (س) درس ولايتمدارى را از مادر فرا
گرفته بود، تأکيد کرد: ايشان از يك سو در جهت معرفى و شناساندن ولايت، از
طريق کوشش در نفى اتّهامات و يادآورى حقوق فراموش شده اهل بيت تلاش مي
کرد و از سوى ديگر هم در دوران امامت امام حسين عليه السلام و هم در
دوران امام سجاد عليه السلام سر تا پا تسليم امامت بود.
موسوي نيا با بيان اين که كلمات به کار گرفته شده در خطبه هاي ايشان
بهترين دليل بر كمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار است، ادامه داد: از
شخصيت حضرت زينب (س) به عنوان محور ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده
دانش هاي دو جهان نام برده مي شود.
مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر اظهار داشت: حضرت زينب (س) در بهره مندي از
سرچشمه معارف اسلامي و قرآني از دامان پرمهر و معنويت حضرت فاطمه (س)
الگو گرفته است.
وي تصريح کرد: رسالت راستين حضرت زينب (س) هنگامي آغاز شد که پس از به
شهادت رسيدن امام حسين (ع) و هفتاد و دو تن از يارانش با ايراد سخنان
آتشين به بيدارگري مردم کوفه و ستيز با ستمکاران و يزيديان پرداخت.
مديرکل تبليغات اسلامي بوشهر اضافه کرد: حضرت زينب (س) نمودار حق و جهاد
در راه خدا و نگهدارنده ايمان و عقيده، قهرمان دليري و شجاعت، جلوه فصاحت
و بلاغت، شعله ستيزه جوي باطل و آتش افشان حق در برابر نيروهاي ستمگر و
كوبنده دژخيمان زورگو است.
موسوي نيا 5 خرداد 92 ايثار، فداكاري، وزانت عقل، بردباري، دانايي، سخنان
سنجيده و منطقي در موقعيت هاي حساس را به عنوان شاخصه هاي محوري حضرت
زينب نام برد و خاطرنشان کرد: اين ويژگي ها به همراه زهد، ورع، علم، عفاف
و شهامت و عقيله طاهره، متخلق بودن به اخلاق الهي، حضرت زينب (س) را به
عنوان نماد برافراشتن پرچم حق و مطرح کرده است
محمود منطقیان : وقتی زندگی آقای هاشمی رفسنجانی را پس از انقلاب اسلامی از خاطر می گذرانم و حضور و فداکاری ها و نقش های او را در صحنه های مختلف انقلاب در ذهنم تصویر می کنم و امروز می بینم که این چنین در حق او بی مهری و بی انصافی می شود و افراد کم وزن و بی قدری به او اهانت ها می کنند از خودم می پرسم راستی آن همه خدمات و فداکاری های هاشمی چه شد و ما به کجا می رویم؟ وجدان و انصاف کجا رفته.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل -- زین تغابن که خزف می شکند بازارش
این چهره روحانی در سیاست و تدبیر بی بدیل، در بردباری و خویشتن داری بی نظیر، در صلابت و وقار مثال زدنی در دقت نظر و سنجیده گویی قابل تحسین، در استواری بر عزم و اعتدال و استقلال شخصیت منحصر بفرد، در جامعیت دانش دینی و اجتماعی و سیاسی فراتر از حد انتظار، در روشن بینی و بلند نظری نادر، در جامع نگری و جهان بینی متناسب با روح زمانه و در درک زمان و شرایط روز کم نظیر است. و کمتر انسانی را می توان سراغ گرفت که در وی این همه صفات پسندیده و ستودنی با هم جمع شده باشد.
هاشمی یک انسان چند بعدی است و در قالب گروه و جریان خاصی نمی گنجد. او از فراز می نگرد نه از فرود. هاشمی در جریان انقلاب تجربه های مهم و گرانبهایی کسب کرد مانند وزارت کشور، نمایندگی مجلس، ریاست مجلس، ریاست جمهوری، فرماندهی کل قوا، ریاست خبرگان و مصلحت نظام، امام جمعه تهران و.... و در همه این مسئولیت ها در قامتی فراتر از این منصب ها ظاهر شد.
در برابر طوفان ها و حوادث و موانع، صبر و صلابت و آزاد منشی و اعتدال پیشه کرد و عزت نفس و بلند همتی و استقلال شخصیت را از دست نداد و همین ویژگی ها و برجستگی ها از هاشمی یک چهره دینی، ملی و سیاسی منحصر بفرد ساخته است. بی انصافان و هتاکان بدانند که با حمله و توهین به هاشمی قدر و بهایی نمی یابند و در دل ها جای نمی گیرند و بدانند که به طمع نان، نام خود را تباه می کنند و نه بر هاشمی که بر خویشتن جفا می کنند چرا که توهین و حرمت شکنی به خوبان دلیل ضعف حرمت شکنان است.
تازه به دوران رسیده ها و فرصت جویان چه می دانند که هاشمی کیست و از چه گذرگاه های صعبی مانند هفت خوان رستم عبور کرده است. هاشمی مولود اسلام و انقلاب و ملت است و خدمات گران بها و فداکاری های او هرگز گم نخواهد شد و مردم حق شناس هیچ گاه منزلت و عظمت او را از یاد نخواهند برد. امام خمینی قدر و شخصیت هاشمی را خوب شناخته بود که این همه به او توجه و علاقه داشت و برای سلامت او به هنگام سفر ها دعا و نذر می کرد.
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست عرض خود می بری و زحمت ما می داری
بدون شک هاشمی پاینده و جاودانه است چون زندگیش سرشار از پیام آموزنده برای زندگی و زیستن شرافتمندانه است. او به ما درس ایمان، هوشمندی، تدبیر، صبوری، تیزبینی و ریزبینی، سکوت معنی دار، استقلال شخصیت، شهامت، سیاست اعتدالی، بلندنظری و جامع نگری، اعتدال، وقار و صلابت، استواری در راه اهداف، احساس مسئولیت و در صحنه بودن آموخت.
هاشمی قدر و اعتبار خود را با پست ها و منصب هایش بدست نیاورد بلکه بزرگی و برتری در ذات و منش هاشمی است و این پست ها و مناصب بودند که به وجود او قدر و مرتبه یافتند. رشد هاشمی منشا درونی و ذاتی دارد و نه ناشی از عوامل بیرونی است که با از دست دادن آنها قدر و جایگاه خویش را از دست بدهد. بی انصافان بدانند که تهمت ها ونامردی ها دامن او را نمی آلایند، چرا که خداوند وعده داده است که از مومنان دفاع کند ( ان الله یدافع عن الذین آمنو ان الله لا یحب کل خوان کفور) قطعا خداوند از کسانی که ایمان آورده اند دفاع می کند زیرا خدا هیچ خیانتکار کفر پیشه ای را دوست ندارد( سوره حج آیه 38).
البته هاشمی انسان است و مصون از اشتباه و خطا نیست و خطا ها خود می توانند آموزنده و مایه پند و رشد انسان ها باشند.
هاشمی همواره به اسلام ، انقلاب ، نظام و مردم وفادار است و هیچ حادثه ای او را مایوس و از راهش جدا نمی کند.
من الله التوفیق
ادامه خبر...برخی از پیامها و دستورات اخلاقی به نظرمان تکراری میرسند ولی وقتی به گذشته و حال خود مینگریم، میبینیم که برخی از آنچه که به نظرمان تکراری و ساده میرسید، چقدر در حال حاضر به آن نیازمندیم.
تقریبا یکی از موارد اخلاقی فراموش شده در جامعه حال حاضر را میتوان "زشتی چاپلوسی" دانست، برخی کاری را انجام میدهند و انتظار ستایش بخاطر آن را دارند و برخی نیز هستند که فقط توقع دارند از آنان تملق شود هر چند که کاری نکردهاند و کارهای نبوده و نیستند.
حواسمان باشد ببینیم چه کسانی در اطرافمان، حال دور یا نزدیک هستند ولی فقط بدنبال چاپلوس هستند و نیز چه کسانی هستند که شاید فقط شغلشان چاپلوسی است.
آیه 188 از سوره «آل عمران» در زمینه عاقبت آنانی که در پی چاپلوس هستند صحبت می کند.
درادامه به متن، ترجمه و برخی از پیامهای مربوط به این آیه اشاره میشود:
«لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَیُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»
"گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال میشوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام ندادهاند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند، (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است"
پیامهای مرتبط:
مردم سه دستهاند:
1 گروهی که کار میکنند و انتظار پاداش یا تشکر از مردم ندارند.
2 گروهی که کار میکنند تا مردم بدانند و ستایش کنند.
3 گروهی که کار نکرده، انتظار ستایش از مردم را دارند.
از مواردی که غیبت جایز است، در مورد کسی است که ادعای مقام یا تخصص یا مسوولیتی را میکند که صلاحیت آن را ندارد.
برای اینکه این تمایل نابجا ستایش بدون عمل کور شود، در اسلام هرگونه تملق و چاپلوسی منع شده است.
منابع:
کتاب دقایقی با قرآن، تالیف حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی، ناشر: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، نوبت چاپ: پانزدهم، زمستان سال 1390
پایگاه تخصصی ترجمه قرآن کریم www.maarefquran.net (ترجمه آیت الله ناصر مکارم شیرازی)
/ایسنا/
محسن رضایی به واسطه اصالت خوزستانی خود حساب ویژه ای روی این استان باز کرده است. برادر وی امیدوار رضایی نیز امید زیادی به این استان دارد چراکه وی در ۴ دوره مجلس شورای اسلامی یکی از نمایندگان شهر مسجد سلیمان و استان خوزستان بوده است.
- محسن رضایی در شهر مسجد سلیمان در استان خوزستان بدنیا آمد. آنطور که خود می گوید زمان بدنیا آمدنش مصادف بوده است با هنگامه کوچ پاییزه ایل بختیاری.
به گزارش سحاب استان خوزستان جزو ۶ استان دارای بیشترین واجد شرایط می باشد. استانی که واجدین شرایط آن بیش از ۲ میلیون ۸۰۰ هزار نفر می باشد و در دور قبلی بیش از ۲ میلیون رای در این استان به صندوق ریخته شد. محسن رضایی به واسطه اصالت خوزستانی خود حساب ویژه ای روی این استان باز کرده است. برادر وی امیدوار رضایی نیز امید زیادی به این استان دارد چراکه وی در ۴ دوره مجلس شورای اسلامی یکی از نمایندگان شهر مسجد سلیمان و استان خوزستان بوده است. در انتخابات دور قبل نیز محسن رضایی پس از تهران با ۷ میلیون ۵۰۰ شرکت کننده در انتخابات و میزان رای ۱۴۷ هزار، توانست از استان خوزستان با ۲ میلیون شرکت کننده حدود ۱۴۰ هزار رای کسب کند.
از طرفی وی خود را متعلق به ایل بختیاری می داند و برادر وی نیز مراودات زیادی با عشایر بختیاری دارد. ایل بختیاری با جمعیتی بالغ بر ۴ میلیون نفر یکی از بزرگترین ایل های ایران و جهان به شمار می آید. ایل بختیاری از ایل های لر به حساب می آیند که از لر های استان های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، کهکیلویه و بویر احمد، لرستان و ... تشکیل شده است. مردم ایل بختیاری در رشته کوههای زاگرس مخصوصاً ناحیه مرکزی قرنهاست که به صورت ییلاق و قشلاق در حال زندگی هستند. محسن رضایی بواسطه لر بودن عشایر بختیاری همچنین به رای آوری در استان های لر نشین علی الخصوص استان لرستان امید زیادی بسته است اگرچه تا کنون نتیجه قابل قبولی را از این حیث بدست نیاورده است./سحاب/
مهراوه خوارزمي-بهار
ادامه خبر...
خبر رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی ، حتی از خبر این که چه کسانی تأیید صلاحیت شدند ، مهم تر و پرسر و صداتر بود.
هر چند ، در بدو امر کسی گمان نمی کرد که رئیس جمهور و رئیس مجلس اسبق ایران و رئیس کنونی مجمع تشخیص مصلحت نظام رد صلاحیت شود ولی از روز جمعه که آیت الله جنتی گفت که هر کس بنز سوار می شود صلاحیت ریاست جمهوری ندارد و سپس سخنگوی شورای نگهبان به عدم تأیید صلاحیت کاندیداهای کهنسال اشاره کرد و البته بعد از این که رسانه های یک جریان سیاسی ، به طور هماهنگ شده ای ، موضوع رد صلاحیت هاشمی را مطرح کردند، کاملاً مشخص بود که دارند برای "بزرگ ترین رد صلاحیت تاریخ جمهوری اسلامی" ، زمینه چینی می کنند.
اما سرانجام ، در حالی که دو تن وزرای هاشمی ، تأیید صلاحیت شدند (ولایتی و غرضی) ، خود او از سوی شورای نگهبان ، صاحب صلاحیت شناخته نشد.
حضور هاشمی ، در روزهای اخیر ، شور و نشاطی ویژه به فضای انتخاباتی و حتی فضای عمومی جامعه داده بود. به ویژه بسیاری که برای رأی دادن در تردید بودند ، عزم خود را جزم کرده بودند که در انتخابات ، حتماً شرکت کنند.
اینک اما هاشمی در گردونه انتخابات نیست. این را هم نمی دانیم که آیا به طریقی به این عرصه برمی گردد یا خیر؟ ولی با فرض این که هاشمی غائب بزرگ رقابت های انتخاباتی باشد ، نکاتی را ذکر می کنیم و البته پیش از آن تأکید می کنیم که ، چاره ای جز نگاه رئالیستی و بازی بر اساس "واقعیت های موجود" (و نه آرمان های بلندبالا) وجود خارجی ندارد (بیایید فارغ از احساسات ، فکر کنیم):
1 - هاشمی رفسنجانی ، در این واپسین روزگار زندگی اش ، نه برای شهرت به میدان ریاست جمهوری آمده بود و نه به دنبال قدرت بود. او از جمله مردان پیشکسوت عاشق انقلاب ، نظام و ایران و به معنای واقعی کلمه یک "ایرانی میهن دوست" است. هم از این رو ، هرگز کاری نمی کند که اصل نظامی که خود برایش مجاهدت ها کرده ، خدشه دار شود ولو آن که در این مسیر ، خون دل بخورد و کنج عزلت گزیند.
از این رو ، می توان انتظار داشت که هاشمی ، ولو به نظر شورای نگهبان معترض باشد ، آن را به عنوان تصمیم یک نهاد قانونی ، بپذیرد. قطعاً هاشمی در صدد تنش زایی نیست و نخواهد بود. او در حوادث بعد از انتخابات 88 نیز کوشید وزنه تعادل باشد و با نزدیک کردن طرفین اختلاف به یکدیگر ، راهی امن پیش روی کشور بگشاید که نهایتاً فضا به قدری سنگین بود که شد آنچه نباید می شد.
2 - احتمال دارد عده ای با رد صلاحیت هاشمی ، قید حضور در انتخابات را بزنند. این امری طبیعی است که برخی افراد ، بر مبنای حضور یا عدم حضور کاندیدای خاصی تصمیم به رأی دادن یا رأی ندادن بگیرند.
کسانی که ناظر به حضور هاشمی می خواستند در انتخابات شرکت کنند ، نگاه حداکثری به مطالبات سیاسی خود داشتند و حق نیز با آنان بود زیرا با حضور و پیروزی هاشمی ، بهتر می توانستند اهداف خود را محقق کنند.
اینک که هاشمی در صحنه نیست ، این افراد می توانند مطالبه "صد" خود را به "صفر" تنزل دهند و قید شرکت در انتخابات را بزنند ولی اگر چنین تصمیمی دارند ، بد نیست به این پیشنهاد هم فکر کنند:
کنش سیاسی ، همواره بر مبنای اهداف حداکثری صورت نمی گیرد. کنشگر سیاسی ، می تواند یک رئیس جمهور ، یک دیپلمات و حتی یک رأی دهنده ساده باشد.
کسی که در کنش سیاسی اش به هدف "صد" نمی رسد، مانند تاجری است که در شرایط خاص بازار ، نمی تواند کالای دارای تاریخ انقضایش را با سود دلخواه بفروشد.
چنین تاجری ، به محض این که ببیند نمی تواند کالایش را با حداکثر قیمت بفروشد ، آن را به رایگان واگذار نمی کند یا آتش نمی زند ، بلکه چانه زنی می کند و به قیمت پایین تری می فروشد تا اگر "صد" ، گیرش نیامد ، مثلاً "پنجاه" را دریافت کند که از صفر برایش بهتر است و دستکم به اندازه آن ، قدرت مانور مالی پیدا می کند.
کسانی که حضور هاشمی(نه حتی به عنوان "صد" ) را زمینه نیل به مطالبات حداکثری (در این شرایط) می دانستند ، می توانند در بین کاندیداهای موجود ، اشخاصی که نزدیکی گفتمانی یا عملکردی بیشتری به هاشمی دارند را مورد مطالعه قرار دهند و با کاندیدای حداقلی به میدان انتخابات بیایند.
قهر با صندوق های رأی ، نه تنها دردی دوا نمی کند و نه تنها هاشمی را رئیس جمهوری نمی سازد بلکه واگذاری کل زمین به حریف است. ما راهی جز صندوق های رأی نداریم.
3 - این یک واقعیت انکارناپذیر است که اعتماد بین اصلاح طلبان و نظام ، بسیار خدشه دار شده است و حتی می توان گفت که هاشمی نیز قربانی همین فضای سوء تفاهمی شده است.
سخن درباره جریان های برانداز نیست که آنها ، حکایت و قرائت دیگری دارند. سخن درباره اصلاح طلبانی است که در درون نظام هستند و می خواهند در چارچوب "جمهوری اسلامی ایران" به اصلاح امور بپردازند.
کاندیداتوری هاشمی و ردصلاحیت او ، باعث شد فضای سیاسی به سمتی برود که دستکم گزینه های غیر اصلی اصلاح طلبان ، تأیید صلاحیت شوند. این ، فرصت خوبی است که جریان اصلاحات بتواند به عنوان اولین گام اصلاحی ، فضای سوء تفاهمی موجود را اصلاح کند. حضور وزین و قانونمند کاندیداهای اصلاح طلبان و حامیان شان در انتخابات و اعتدالگرایی آنها در اداره کشور در صورت پیروزی، می تواند بدبینی ها و ترس های موجود را از بین ببرد و نهایتاً به سود کشور و ملت باشد.
حتی اگر هیچ کدام ازکاندیداهای اصلاح طلب رأی نیاورند ، همین که در انتخابات شرکت داشته اند ، جای پای آنها را در نظام محفوظ می دارد و مانع از این می شود که این جریان، به یک طیف محذوف ، غیر رسمی و اپوزیسیون گون بدل شود.
رد صلاحیت هاشمی می تواند دستاویزی برای تندروی های باشد ولی چه کسی از اول انقلاب تا کنون از افراط ها سود برده است؟ نه جناح راست و نه چپ ها و نه مردم. تنها گروه معدودی که آب و نان شان در هیاهوست ، به دنبال رادیکال کردن فضا هستند.
حضور خردمندانه در صحنه انتخابات بی آن که مانند روزهای قبل از انتخابات 88 ، نیازی به احساسات خیابانی باشد ، زمینه ساز نزدیک شدن به هدف ، با کمترین هزینه هاست.
هاشمی رد صلاحیت شد؛ این ، هر چند برای ایرانیانِ سال 1392 ، می تواند شوک آور باشد ، ولی در یک نگاه کلان ، این اتفاق بار دیگر ثابت کرد که در عالم سیاست ، همه چیز ممکن است و از هیچ اتفاقی ، هر چند دور از ذهن ، نباید غافلگیر شد و در بهت و انفعال فرو رفت... انتخابات در پیش است و چه بخواهیم و چه نخواهیم ، سرنوشت فرد فرد ما ، از مسائل اجتماعی گرفته تا شخصی ترین امور زندگی بی هیچ تعارفی به نتایج آن بستگی دارد ، چه با هاشمی و چه بی هاشمی.
عصرایران/
نويسنده : محمدعلي وکيلي |
باور کنيد نوشتن در اين شرايط هم سخت و هم سهل است. سخت از آن جهت که مثل بعضيها هر ناممکني را در ساحت سياست ممکن بپنداريم. سهل است چرا که مدت هاست به اين گونه شوکها عادت کرده ايم. اما بي شک نوشتن پيرامون زندگي هاشمي به نهايت مشکل است. |
راک نیوز: یکی دو روز گذشته ایام انصراف ها بوده است. هر کس از ردصلاحیت خود اطمینان حاصل کرد انصراف داد و یا به نفع دیگری کنار کشید. مهمان پرست انصراف داد. ابوترابی با نامه جمعی از نمایندگان، انتخابات را رها کرد. داوود احمدی نژاد به نفع جلیلی کناره گرفت و آخرین حلقه انصراف به نام لنکرانی خورد که به نفع سعید جلیلی بیرون رفت.
انصراف لنکرانی به نفع جلیلی در حالی است که آخرین خبرها از ردصلاحیت قطعی لنکرانی حکایت داشت. پیشتر سخنگوی پایداری در نشست صبح روز گذشته اش اعلام کرده بود که توان اجرائی جلیلی را تضمین نمی کنیم. چند روز قبل تر نیز عضو برجسته پایداری و از نزدیکان آیت الله مصباح گفته بود که اگر جلیلی عقل داشت به نفع لنکرانی کناره می گرفت و یا نمی آمد.
با این حال شب گذشته لنکرانی بعد از اینکه متوجه ردصلاحیت خود شد به نفع جلیلی کناره گیری کرد. آیت الله مصباح پیش از این گفته بود که در آسمان و زمین بهتر از لنکرانی نیافته و او اصلح است. لنکرانی پیشتر نیز در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود که هیچ گاه به نفع جلیلی کناره گیری نمی کنم. آقا تهرانی نیز گفته تا انتها با لنکرانی خواهیم بود، حسینیان نیز با صراحت بیشتری هم نیز گفته بود.
پیش از این بخشی از بدنه جبهه پایداری از جمله هفته نامه ۹ دی و پایداری برخی مناطق از جمله اصفهان فعالیت انتخاباتی خود را با نامزدی جلیلی رقم زدند.
اعضای جبهه پایداری پیشتر خود را مکلف به انجام تکلیف شرعی می دانستند و باهرگونه وحدت و اجماعی مخالفت می کردند. آیت الله مصباح نیز تاکید کردند با کاندیدای اصلح خواهیم آمد حتی اگر شکست بخوریم. با این حال روز گذشته لنکرانی طی بیانیه ای ضمن انتقاد از کسانی که مدام از تکلیف گرائی دم می زنند و بی اعتنا به مصالح هستند نوشت: موسم کنونی، موسم لجاجت، تصمیمگیریهای فردی، بیتوجهی به مصالح کشور و بیاعتنایی به وظیفه همگانی در دفاع از این نظام مقدس نیست، ولو این اهمالها بهخیال عمل به تکلیف و با پوشش ادای دین به وطن باشد.
اعضای جبهه پایداری پیشتر هرگونه کناره گیری با هدف اتحاد اصولگرایان برای مقابله با هاشمی را رد می کردند. اما حال وهوای نامه لنکرانی چیز دیگری بود: «همه ما موظفیم همصدا و همگام در برابر فتنهآفرینی فتنهگران و انحراف منحرفان قیام کنیم و نگذاریم این انقلاب بهخلاف وصیت امام رضوان اللّه تعالی علیه به دست نااهلان و نامردمان بیفتد.»
زاکانی که پیش از این اعلام کرده بود حاضر است در صورت تائید صلاحیت به نفع جلیلی کناره گیری کند شب گذشته پس از بیانیه لنکرانی انصراف پیش از اعلام رسمی شورای نگهبان را سیاسی بازی دانست و گفت: در عمرم سیاست بازی نکرده ام و این اقدام را خلاف صداقت نسبت به مردم و انقلاب می دانم .
امروز نتیجه احراز صلاحیت ها مشخص می شود. وزارت کشور دو روز فرصت دارد نتایج را اعلام کند. شاید اعلام نتایج در شکستن روزهای سرد انتخابات موثر باشد. طی روزهای گذشته فضای انتخابات در اوج حیرت و بهت بوده است. ستادهای انتخاباتی بی رونق. کاندیداها بی میل به نشست های رسانه ای و دانشجوئی. رسانه ها بی خبر. سوال های تکراری خبرنگاران و پاسخ های بدون انگیزه کاندیداها. تحلیل ها تکراری. وعده های ائتلاف در حال گسست.
همه در انتظار نظر شورای نگهبان. چی کسی تائید می شود؟ هیچ کس اطمینان ندارد. بسیاری از کاندیداهایی که این روزها در معرض عدم احراز صلاحیت قرار گرفتند با سرو صدا و شور و هیجان به صحنه آمده بودند. اما اخباری که از شورای نگهبان می رسید بوی دلهره داشت. چه کسانی می مانند؟ چه کسانی باید انصراف دهند؟ چه کسانی باید بالاجبار به نفع دیگری کنار بکشند؟ اما در این میان خبر ردصلاحیت هاشمی نیز بیشتر فضای رسانه ای را در سکوت برد. آمدن هاشمی بهت ایجاد کرد. رفتنش هم نیز. ردصلاحیت هاشمی هم ماجرای خودش را دارد. برخی معتقدند که برای دوری از خواب آشفته نباید کنار شتر خوابید.
این روزهای انتخابات تاریخی است. هیچ دوره ای از انتخابات روزهائی چنین سرد و بی رونق را بچشم ندیده است. همه در حیرت اند. انتخابات این دوره حماسه می شود؟ حماسه ساز چه کسی است؟ تا ساعاتی دیگر شاید فضای انتخابات جان دوباره بگیرد و ستادها فعال شوند.
روغن ریخته نذر جلیلی
یکی دو روز گذشته ایام انصراف ها بوده است. هر کس از ردصلاحیت خود اطمینان حاصل کرد انصراف داد و یا به نفع دیگری کنار کشید. مهمان پرست انصراف داد. ابوترابی با نامه جمعی از نمایندگان، انتخابات را رها کرد. داوود احمدی نژاد به نفع جلیلی کناره گرفت و آخرین حلقه انصراف به نام لنکرانی خورد که به نفع سعید جلیلی بیرون رفت.
انصراف لنکرانی به نفع جلیلی در حالی است که آخرین خبرها از ردصلاحیت قطعی لنکرانی حکایت داشت. پیشتر سخنگوی پایداری در نشست صبح روز گذشته اش اعلام کرده بود که توان اجرائی جلیلی را تضمین نمی کنیم. چند روز قبل تر نیز عضو برجسته پایداری و از نزدیکان آیت الله مصباح گفته بود که اگر جلیلی عقل داشت به نفع لنکرانی کناره می گرفت و یا نمی آمد.
با این حال شب گذشته لنکرانی بعد از اینکه متوجه ردصلاحیت خود شد به نفع جلیلی کناره گیری کرد. آیت الله مصباح پیش از این گفته بود که در آسمان و زمین بهتر از لنکرانی نیافته و او اصلح است. لنکرانی پیشتر نیز در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود که هیچ گاه به نفع جلیلی کناره گیری نمی کنم. آقا تهرانی نیز گفته تا انتها با لنکرانی خواهیم بود، حسینیان نیز با صراحت بیشتری هم نیز گفته بود.
پیش از این بخشی از بدنه جبهه پایداری از جمله هفته نامه ۹ دی و پایداری برخی مناطق از جمله اصفهان فعالیت انتخاباتی خود را با نامزدی جلیلی رقم زدند.
اعضای جبهه پایداری پیشتر خود را مکلف به انجام تکلیف شرعی می دانستند و باهرگونه وحدت و اجماعی مخالفت می کردند. آیت الله مصباح نیز تاکید کردند با کاندیدای اصلح خواهیم آمد حتی اگر شکست بخوریم. با این حال روز گذشته لنکرانی طی بیانیه ای ضمن انتقاد از کسانی که مدام از تکلیف گرائی دم می زنند و بی اعتنا به مصالح هستند نوشت: موسم کنونی، موسم لجاجت، تصمیمگیریهای فردی، بیتوجهی به مصالح کشور و بیاعتنایی به وظیفه همگانی در دفاع از این نظام مقدس نیست، ولو این اهمالها بهخیال عمل به تکلیف و با پوشش ادای دین به وطن باشد.
اعضای جبهه پایداری پیشتر هرگونه کناره گیری با هدف اتحاد اصولگرایان برای مقابله با هاشمی را رد می کردند. اما حال وهوای نامه لنکرانی چیز دیگری بود: «همه ما موظفیم همصدا و همگام در برابر فتنهآفرینی فتنهگران و انحراف منحرفان قیام کنیم و نگذاریم این انقلاب بهخلاف وصیت امام رضوان اللّه تعالی علیه به دست نااهلان و نامردمان بیفتد.»
زاکانی که پیش از این اعلام کرده بود حاضر است در صورت تائید صلاحیت به نفع جلیلی کناره گیری کند شب گذشته پس از بیانیه لنکرانی انصراف پیش از اعلام رسمی شورای نگهبان را سیاسی بازی دانست و گفت: در عمرم سیاست بازی نکرده ام و این اقدام را خلاف صداقت نسبت به مردم و انقلاب می دانم .
/الف/