مشروح اخبار


از آقا دوربيني ياد بگيريم!

13 آذر 1392, 07:02

از آقا دوربيني ياد بگيريم!

 

 عکاسها، تصويربرداران خبري، اهالي رسانه و حتي مردم، فردي را مي‌شناسند که به «آقاي دوربيني » شهرت دارد و هر جا مراسمي هست و دوربيني کار مي‌کند، سر و کله او هم پيدا مي‌شود. او عاشق «ديده شدن» است و خوشبختانه تا دلتان بخواهد در تلويزيون ديده مي‌شود.

راز موفقيت او در اين است که براي ديده شدن روشي را برگزيده که تمام شدني نيست، يعني جايي که او براي «ديده شدن» برگزيده، هميشگي است و مثل صندلي مقامهاي دولتي نيست که بعضي‌ها هر چقدر هم که زور بزنند که آن را از دست ندهند، باز هم فايده اي نداشته باشد.

به اين ترتيب، آقاي دوربيني مورد اشاره (که عکس آن را در بالا مي‌بينيد) احتياج به هيچ بازي رسانه اي خاصي ندارد و از اين نظر بايد او را الگويي براي بقيه آقادوربيني‌ها دانست!

احتمالا همين است که او را کمي تا قسمتي «محبوب» کرده، برخلاف بعضي‌ها که چندين سال جلوي دوربين بودند و براي اينکه دوربين‌ها بيشتر و حتي بيشتر تر آنها را نشان دهد، هر نوع دلتان بخواهد صحبت کردند و حتي کار را به بيان چيزهايي کردند که «لولو برده است»، آمارهاي کج و کوله دادند، شعارهاي نشدني از خودشان صادر کردند، موفقيت‌هاي خيالي براي خودشان تراشيدند، تابوت ماچ کردند،به بقيه مسئولان پريدند، عليه منتقدان حرف‌هاي آبدار ول کردند...

ولي رويم به ديوار، بالاخره روزي رسيد که صندلي شان را تحويل دادند و دوربين‌هاي دور و برشان جمع شد، از آن وقت بود که مجبور شدند براي اينکه به آنها توجه رسانه اي شود به کارهاي عجيب و غريب دست بزنند: روي سقف خودرو بروند و براي همسايه‌ها سخنراني کنند، در آسانسور گير کنند و آن را به اطلاع مردم برسانند، براي خودشان بزرگداشت درست کنند و... در نهايت مسوولان کشور را دعوت به «بگم - بگم» کنند!

واقعا گلي به گوشه جمال آقادوربيني خودمان که براي اينکه دوربين‌ها را به خود متوجه کند، احتياج به اين رفتارها ندارد و خيلي ساده و صميمي مي‌گويد که چه احتياجي دارد و براي رفع آن مي‌کوشد. واقعا چي مي‌شد آقادوربيني الگوي کساني مي‌شد که با او «درد مشترک» دارد؛ اين جوري که خيلي موفق‌تر خواهند بود!

نويسنده : محمد حسين روانبخش

ادامه خبر...


خطاب به استاندار،نگوئید که نگفتیم ،وضع حال ورزش بدخیم وبحرانی است

11 آذر 1392, 19:11

خطاب به استاندار،نگوئید که نگفتیم ،وضع حال ورزش بدخیم وبحرانی است

آیت اله پوش - اکنون که فرصتی دیگر فراروی اصلاح خواهان و اعتدال گرایان قرار گرفته تا مدیریت ورزش استان را به دست اهلش بسپارند، توصیه هایی ضروری، دلسوزانه و بر حسب وظیفه، که بیش از 27 سال تجربه ام در ورزش استان است، از روی خیر خواهی خدمت استاندار محترم و مجمع نمایندگان استان بیان می نمایم تا انشالله مدیریت و ساختار ورزش استان متحول و ورزش، به جایگاه واقعی خود باز گردد.
 زیرا مهمترین عامل مؤثر در بروز وضعیت اسفبار حاکم بر ورزش استان، فاصله بین وضعیت مطلوب و موجود است که آنهم  ناشی از مدیریت ضعیف و ساختار بیمارگونه اداره کل ورزش و جوانان استان و استمرار این شرایط در ادارات تحت پوشش این اداره کل می باشد. آنچه از این مدیریت حاصل شد باید اینگونه مطرح نمود که: تغییر مکرر مدیریت های ورزشی در زمان های کوتاه مدت (انتخاب نادرست) حاشیه سازی توسط گروهی خاص که سال هاست فرصت را به خود و باندشان اختصاص داده اند و برای ورزشکاران و دلسوزان ورزش استان، فرصت سوزی کردند. که امیدورایم با این افراد برخورد قاطع شود. عدم شایسته سالاری درتعیین مدیران و اصلاح ساختارهای ورزش، عدم سنخیت بین پست سازمانی و اطلاعات ورزشی با مهارت فنی افراد، تعدد برنامه های بی محتوا و تعارض بین آنها، شکاف میان سیاست های توصیفی و کارکردگرایی مدیران، نا آشنایی با اهداف کلان سازمان و رو آوری به مدیریت سنتی، بدون تخصص، ناکارآمد و واپس گراست.
نداشتن برنامه هدفمند و فقدان استراتژی علمی با رهبرد کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت و از سویی عدم نظارت، بازرسی و همچنین مصادره فرصت های ورزشی در جهت های غیر ورزشی. عدم بهره گیری از تحقیقات کاربردی، طرح های علمی، پژوهش های ورزشی، عدم ارتباط مطلوب، منطقی و مؤثر با بخش خصوصی، ارگان های دولتی و بویژه دانشگاه ها. سیاسی نگری در انتخاب مدیریت ورزش استان و به تبع آن،  تأثیر پذیری بیش از حد این مدیریت، از جریان های سیاسی و سوگیری در انجام فعالیت های تخصصی. بی دقتی و سطحی نگری در زیر ساخت ها و غیر استاندارد بودن سخت افزارهای ورزش استان.
 واگذاری ساختارهای ورزش استان به بخش خصوصی به دور از مبانی قانونی و مغایر با اخلاقیات و عدالت اجتماعی. بستر سازی نامناسب و ناعادلانه برای حضور بخش خصوصی در عرصه ورزش و ازدست دادن حامیان مالی.
جناب آقای دکتر خادمی  می دانیم که حضرتعالی فردی مدیر و مدبر، خوش فکر، متدین و باهوش هستید، با توجه به اینکه ورزش استان در شرایط مخاطره آمیزی قرار گرفته است، نگرانی ما دوست داران ورزش این است که، آیا برای کاهش نقاط ضعف و فاصله گرفتن از تهدیدها، برنامه ای دارید؟ آیا مشاورین محترم جنابعالی واقعیت های ورزش استان را به حضورتان تبیین می کنند؟ و از همه مهمتر این که آیا این مشاورین، اطلاعات تخصصی ورزشی دارند و با مشکلات ورزش در استان آشنا هستند و قادرند با پیشنهادات خلاق و کاربردی، باری از دوش ما بردارند و یا همچنان خاری در پیش پایمان می گذارند؟ جناب آقای دکترخادمی هم شما می دانید و هم ما آشناییم که، ورزش هم در بعد فیزیکی، روانی و هم از حیث اجتماعی، فراتر از بسیاری از پدیده ها و با بلکه هزینه کمتر، قادر است آسیب های فردی و اجتماعی را کاهش و کنترل نموده، و کم هزینه ترین مسیر در پیشگیری از ناهنجاری اجتماعی است و متضمن سلامت و امنیت فرد، خانواده وجامعه است.
جناب آقای دکترخادمی، استاندار عزیز و محترم، موفقیت بیشتر سازمان ها درگرو نیروی انسانی کارآمد، متخصص و متعهد است و فقدان نیروی انسانی آگاه، ماهر و مؤمن، مؤثر بر عملکرد ضعیف سازمانی است. بدون شک ناکارآمدی و عدم اثر بخشی کارشناسان متخصص، نقش مهمی در عدم توسعه و گسترش ورزش دارد. برادر عزیز، مَخلص کلام این که، در ساختار این ورزش به هر نقطه و جایگاهی که بنگرید، نیاز به تغییر و تجدید نظر وجود دارد. این ساختار بیمار است، باید عوامل مسبب در بیماری مشخص و محیط آن ضدعفونی گردد، وگرنه ورزش بیمارشده را هلاک، اطرافیان را آلوده و با بوجود آوردن محیطی مناسب برای شیوع بیماری، مخاطبان ورزش پاک، از مهلکه می گریزند. بدون تردید این رویه، جو مناسب را به روی افراد کار آمد مسدود و رشد و اعتلای ورزش استان را آرزویی دست نیافتنی خواهد کرد. به عنوان مثال جناب آقای سید عبدی افتخاری مدیر کل ورزش و جوانان سابق استان و مدیر کل ورزش و جوانان موفق، خلاق و تأثیر گذار کنونی استان همدان، مصداق عینی این بی برنامگی است.
 جناب استاندار، ورزشکاران استان از جنابعالی و مجمع نمایندگان استان در مجلس شوری اسلامی  خواهان رسیدگی و اتخاذ بهترین تصمیم ها هستیند. هم چنین از نهادهای نظارتی و بازرسی استان خواهان بررسی دقیق  و تخصصی از وزارت ورزش و جوانان هستیم. گرچه متأسفانه حمایت های خاص برخی از جریان های داخلی و کشوری، مانع از برخورد قاطع با متخلفین و سوداگران به ورزش استان می شوند، لیکن یقین دارم که می توان با همت و درایت همین جوانان بی ادعا و انرژیک، و البته با وجدان کاری و اخلاص در عمل شان، همه واقعیت ها را دوباره ساخت.
ما از مدیریت عالی استان توفع داریم با حساسیت خاص و توجه ویژه، ساختار اداره کل ورزش وجوانان و ارگان های حمایتی را متحول نمایند زیرا در این برهه از زمان جامعه ی هدف این ارگان ها بیشتر از هر زمان دیگری در معرض خطر و آسیب پذیرند و مسئولیت ما نیزخطیر است.
هرکس صدای مظلومیت مسلمانی را بشنود و به ندای دادخواهی اش دادی نرساند، مسلمان نیست. و این صدای مظلومیت هزاران جوان مسلمان است. یا حسین، یا علی اکبر، یا علی اصغر  

ادامه خبر...


بی‌پرده درباره ایدز (18+)

9 آذر 1392, 22:24

بی‌پرده درباره ایدز (18+)

 خودشان پیشنهاد کردند خط قرمزها را بشکنیم. خودشان گفتند گاهی باید برای رفع خطر از خط قرمزها گذشت. باور نمی‌کنید؟ پس باید حرف‌های علی‌اکبر سیاری معاون بهداشتی وزیر بهداشت را بخوانید که همین تازگی در نشست خبری به مناسبت روز جهانی ایدز اعلام کرد: «گاهی به خاطر خطر باید از خط قرمز عبور کرد. رسانه‌ها باید در این زمینه خط‌ شکنی کنند.»

جام جم با این مقدمه گزارش داد: ما حرف‌های سیاری را در گیومه گذاشته‌ایم که نشان دهیم آن را دقیقا به نقل از خودش بدون کم و کاست، منتشر کرده‌ایم. همین حرف‌هاست که باعث شده دل و جرات پیدا کنیم و امروز مطلبی را منتشر کنیم که شاید شما را به علت بی‌پرده گفتن برخی مسائل، متعجب کند؛ مسائلی که شاید تاکنون مشابهشان را در رسانه‌های دیگر نخوانده باشید اما با توجه به آمار فزاینده ایدز به نظر می‌رسد دیگر وقتش رسیده است که خیلی از نگفته‌ها در این حوزه، گفته شود و شاید حتی تا حدودی هم دیر شده باشد.

بخشی از مطالب گردآوری شده در این پژوهش، ترجمه قسمت‌های مهمی از متون و مقالات منتشرشده در سایت‌های حمایت از مبتلایان به ایدز در کشورهای دیگر و بخشی نیز از سایت‌های اطلاع‌رسانی درباره این بیماری در ایران و گفته‌های مسئولان وزارت بهداشت است.

بر اساس آخرین آمارهای اعلام شده از سوی وزارت بهداشت بیش از 27 هزار نفر در ایران مبتلا به ایدز هستند اما پژوهش‌های علمی در دنیا نشان داده است که همیشه آمارهای واقعی مبتلایان به ایدز در کشورها، باید چهار برابر آمارهای رسمی و شناسایی ارزیابی شود که یعنی شمار واقعی مبتلایان به این بیماری در کشورمان احتمالا باید بیش از 100 هزار نفر باشد.

ایدز بیماری نقص سیستم ایمنی است. در این حالت بدن دیگر قادر به کشتن میکروب‌ها و ویروس‌ها نیست و با گذشت زمان، فرد حامل ویروس HIV، بیشتر و بیشتر بیمار می‌شود و سرانجام شدیداً به یکی از بیماری‌های خاص مبتلا می‌شود. در این مرحله می‌شود گفت که فرد به ایدز مبتلا شده است و این مرحله سراشیبی به سوی مرگ است.

فرد حامل ویروس HIV الزاماً به ایدز مبتلا نیست چون هنوز بیماری او آشکار نشده است اما می‌تواند در طول زمانی که ویروس را در بدنش حمل می‌کند و از دید جامعه سالم به نظر می‌رسد، آن را به دیگران نیز منتقل کند.

ویروس HIV در خون و ترشحات جنسی فرد مبتلا و نیز شیر پستان زن آلوده، یافت می‌شود. این ویروس از طریق عطسه، دست دادن، بزاق دهان یا استفاده از لباس‌های فرد مبتلا، قابل انتقال نیست.

در مرحله اول که ویروس وارد بدن می‌شود معمولاً حالتی شبیه سرماخوردگی پدیدار می‌شود. به هر حال به هیچ عنوان نمی‌شود در مراحل اولیه بیماری را از ظاهر بیمار تشخیص داد و از هنگام ورود ویروس ایدز تا مثبت شدن نتیجه آزمایشگاهی که نشانگر آلودگی فرد است حدود ۲ تا ۱۲ هفته و گاهی تا ۶ ماه طول می‌کشد.

در مرحله دوم یا نهفتگی که ممکن است 3 تا 20 سال طول بکشد، بیمار هیچ علامتی ندارد و بیشترین انتقال ویروس از او به دیگران، در آن دوران رخ می‌دهد چون خودش و بقیه هنوز نمی‌دانند که حامل ویروس است.

در مرحله سوم با گذشت زمان، سیستم ایمنی توان خود را از دست می‌هد و علائم بیماری‌های مختلفی که بدن نمی‌تواند در برابر آنها از خود دفاع کند، آنقدر تشدید می‌شود که سرانجام بیمار را شکست می‌دهد و او می‌میرد.

شایع ترین الگوی انتقال ایدز در ایران هنوز استفاده از سرنگ مشترک در تزریق مواد مخدر است و شیوه انتقال از طریق رابطه جنسی در رتبه دوم فراوانی قرار دارد. ویروس HIV همچنین از مادر آلوده، به جنین داخل رحمش یا کودکی که از شیرش تغذیه می‌کند، منتقل می‌شود و از خون و فرآورده‌های خونی نیز قابل انتقال است.

منظور از رابطه جنسی ناایمن یا بدون محافظت، رابطه جنسی بدون کاندوم با فرد آلوده به ویروس است چرا که نبود آن باعث می‌شود ویروس از طریق ترشحات جنسی فرد به طرف مقابل منتقل شود. برخی افراد گرچه از این وسیله استفاده می‌کنند اما روش صحیح استفاده از آن را نمی‌دانند و خود را در معرض خطر انتقال بیماری قرار می‌دهند.

مورد دیگر، نزدیکی محافظت‌نشده از راه مقعد است که در این زمینه نیز همان روش‌های بالا برای جلوگیری از ابتلا به ایدز باید رعایت شود.

استفاده از مشروبات الکی و مواد مخدر به ویژه مواد مخدر صنعتی همچون شیشه، احتمال ابتلا به ایدز را افزایش می‌دهد چراکه این نوع مواد باعث بی‌پروایی جنسی، رابطه جنسی حفاظت‌نشده و بی‌دقت، تنوع‌طلبی جنسی و انتخاب شرکای جنسی نامطمئن می‌شود.

کمتر از سه سال پیش مرضیه وحید دستجردی وزیر وقت بهداشت بر اساس پژوهشی اعلام کرد که حدود 50 درصد از زنان خیابانی، به ویروس HIV آلوده‌اند که نشان می‌دهد شرکای جنسی آنها بیش از افراد عادی جامعه در معرض خطر ایدز هستند.

شیوع ایدز بر اساس گزارش اخیر وزارت بهداشت، در گروه کودکان کار و خیابان در کشورمان، حدود 4.5 درصد است اما آمار کشوری شیوع ایدز، یک‌دهم درصد است که یعنی میزان ابتلا به ایدز در کودکان کار و خیابان، 45 برابر سایر افراد جامعه است. این آمار بر مبنای پژوهشی است که دو سال پیش در کشور انجام شده و احتمالاً تاکنون میزان آن بیشتر شده است.

بسیاری از افرادی که ویروس HIV از شرکای جنسی به بدنشان منتقل شده است، درباره راه‌های انتقال ایدز کاملا آگاهی داشته‌اند اما همچنان ارتباط جنسی ناایمن داشته‌اند چرا که باور نمی‌کردند شریک جنسی آنها هم ممکن است بدون هیچ علامت ظاهری، به ویروس HIV آلوده باشد.

در صورتی که رفتاری پرخطر داشته‌اید می‌توانید به یکی از مراکز مشاوره بیماری‌های رفتاری وزارت بهداشت در نزدیکی محل زندگی‌تان مراجعه کنید و مطمئن باشید که همه اطلاعات شما در این مراکز محفوظ خواهد ماند و در هیچ شرایطی به مراجع دیگر منتقل نمی‌شود مگر آنکه خودتان در این‌باره به مسئولان آن مرکز اجازه بدهید.

ادامه خبر...


در دفاع از محمود منطقیان به قلم لطیف رستاد

5 آذر 1392, 23:40

در دفاع از محمود منطقیان به قلم لطیف رستاد

بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: باید که این سخن با هیچ کس در میان ننهی. گفت: ای پدر، فرمان تو راست ولیکن می خواهم که بدانم در این مصلحت است؟ گفت: تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه.
چندی پیش مطلبی در یکی از سایتهای استان پیرامون یکی از پیشکسوتان عرصه ادبی و سیاسی استان خواندم و بر خود لازم دانستم در حد معرفت و آگاهی خویش به چند نکته اشاره کنم. گرچه براین باورم که نقد تعریفی جزء اصلاح ساختارهای نادرست ندارد و هر انسان عاقل و دور اندیشی برای پیشرفت، توسعه، تکامل و صیقل دادن خود بایستی از آن استقبال کند لیکن حفظ حرمتها و حریم ها در هر نقدی لازم است تا خدای ناکرده سایه پندارهای نادرست بر آن مستولی نگردد. و این را نیک می دانیم که اندیشیدن و اظهار نظر نمودن از حقوق مسلم افراد و مثابه اکسیری است که هر جامعه پویایی برای رشد بدان محتاج است. اما موضوعی که ذهن آدمی را به خود مشغول و آن را به کنکاش و چالش وا می دارد این پرسش است که چگونه می توان برای در مان دردها ، سختیها ، مرارتها ، کاستیها و لغزشها و .... فکر و اندیشه را به راه درست و نیک سوق داد؟ راهی که درآن برای پاسخ دادن به هر پرسشی و حل هر مجهولی بایستی صفات ممدوح انسانی (اخلاق مداری ، انسان دوستی ، عدالت محوری ، حق محوری و احترام بزرگان و ..) در آن تجلی نماید.  
در این روزگار سخت نفس گیر و درین دنیای عبوس و پر از رنج با آرزوهای فرو خورده می توان به خود بیاییم و با تاسی گرفتن از آموزه های دینی و ملی سرزمین پارسا منشانه خود ، ناصافی ها و نا خالصی ها را با بزرگ منشی پالایش داده و خود و دیگران را در بزرگراه پاکیزه گرایی ، صلح مداری هنر دوستی ، زیبا بینی و منزه طلبی و ...مدد و یاری رسانیم اتحاد ، انسجام ، یکپارچگی ، تفاهم ، حرمت گذاشتن به پیشکسوتان و بزرگان شرط مهمی برای نیل به این مقصد است و بجای آنکه خود را در چنکال پندارهای غلط و باورهای پوسیده اسیر نماییم می توان با تکیه بر خردگرایی ، دور اندیشی و رفتار معقولانه توام با صیانت و پاسداری از سرمایه های انسانی ، راه را بر هر گونه واکنش های احساسی ، هیجانی، خودشکن ، نا پخته و نسنجیده مسدود کنیم چرا که همه این رفتارها نشانه بارز عقب ماندگی فرهنگی است اکنون که به یمن حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری ، فضایی برای به خوداندیشیدن و پالایش و پیرایش عملکرد گذشه فراهم گردیده، زیبنده است اصحاب قلم و رسانه و البته سیاسیون محترم بانگاهی منصفانه ، منطقی و به دور از هر گونه کینه ، عداوت و تفرقه افکنی و ... بستر را برای حرکتی جدید و خیزی مجدد هموار نمایند. در این رهگذر آنچه که مهم و ارزشمند است حفظ حرمت بزرگان و جلوگیری از تخریب شخصیت آنهاست . صفت بارز و پسندیده ای که ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین و منش آریایی و مذهب ما دارد.
در این روزگار سخت نفس گیر و درین دنیای عبوس و پر از رنج با آرزوهای فرو خورده می توان به خود بیاییم و با تاسی گرفتن از آموزه های دینی و ملی سرزمین پارسا منشانه خود ، ناصافی ها و نا خالصی ها را با بزرگ منشی پالایش داده و خود و دیگران را در بزرگراه پاکیزه گرایی ، صلح مداری هنر دوستی ، زیبا بینی و منزه طلبی و ...مدد و یاری رسانیم اتحاد ، انسجام ، یکپارچگی ، تفاهم ، حرمت گذاشتن به پیشکسوتان و بزرگان شرط مهمی برای نیل به این مقصد است و بجای آنکه خود را در چنکال پندارهای غلط و باورهای پوسیده اسیر نماییم. می توان با تکیه بر خردگرایی ، دور اندیشی و رفتار معقولانه توام با صیانت و پاسداری از سرمایه های انسانی ، راه را بر هر گونه واکنش های احساسی ، هیجانی، خودشکن ، نا پخته و نسنجیده مسدود کنیم چرا که همه این رفتارها نشانه بارز عقب ماندگی فرهنگی است اکنون که به یمن حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری ، فضایی برای به خوداندیشیدن و پالایش و پیرایش عملکرد گذشه فراهم گردیده، زیبنده است اصحاب قلم و رسانه و البته سیاسیون محترم بانگاهی منصفانه ، منطقی و به دور از هر گونه کینه ، عداوت و تفرقه افکنی و ... بستر را برای حرکتی جدید و خیزی مجدد هموار نمایند. در این رهگذر آنچه که مهم و ارزشمند است حفظ حرمت بزرگان و جلوگیری از تخریب شخصیت آنهاست .
صفت بارز و پسندیده ای که ریشه در فرهنگ کهن ایران زمین و منش آریایی و مذهب ما دارد.
اما در رابطه با نقد وارده لازم دانستم موارد زیر را یاداوری نماییم: آقای منطقیان یکی از شخصیت های متنفذ ، تاثیر گذار ، اخلاق مدار و از پیشگامان شهر ستان کهگیلویه بوده و هستند و قطعا بزرگی و سوابق درخشان ایشان به این سادگی مخدوش نخواهد شد. از انصاف بدور است که وقتی صحبت از جریان اصلاح طلبی در شهرستان کهگیلویه به میان می آید نام بزرگانی مانند محمود منطقیان ، سید ضیاءالدین رضا توفیقی، سید قادر لاهوتی ، مهندس طاهری ، حاج آقا صدوقی به واسطه تعصبات کور و اخلافات سطحی و سلیقه ای به بوته فراموشی سپرده شود.
اگر امروز در دورترین نقطه شهرستان های کهگیلویه ، چرام ، بهمئی ، لنده و در جای جای آن خطه تفکر اصلاح طلبی در شریان های مردم جاری و ساری ایست ، قطعاً بخش عظیمی ازین حرکت حاصل زحمات شبانه روزی این بزرگان بوده و هست. این پیشکسوتان به اندازه کافی از جریان رقیب نامهربانی ، بد اخلاقی ، تهمت ، افترا ، بهتان ، تخریب و .... دیده اند و امروز اگر دوستی از سر عصبانیت راه رفته رقیب را می رود لاجرم هم ظلم به خود کرده هم آب به آسیاب رقیب کرده. ناقد محترم در بخشی از مطلب خود به دوره ای که اینجانب در عرصه رقابت انتخابات مجلس شورای اسلامی حضور داشته ام ، اشاره به قوم گرایی و کم کاری بعضی از دوستان نموده است.
در این که جریان رقیب به هر ترفندی برای برنده شدن متوسل می گردید ، شکی نیست ولی زحمات بی دریغ دوستان را نادیده انگاشتن گناهی است بزرگ. مگر می شود زحمات صادقانه بی ریا و جریان داری آقای منطقیان را نادیده گرفت؟ آیا می توان این فرمایش ایشان در همایش انتخاباتی چرام که فرمودند : "من نه تنها می خواهم به رستاد رای دهید بلکه انتظار دارم برای موفقیت او تلاش مضاعفی نمایید." به این سادگی فراموش کرد ؟ همان زمانی که رقیب ما با دامن زدن به مسایل ایلی و فامیلی عرصه را بر ایشان و سایر دوستان تنگ نموده بود .
جای هیچ شکی نیست که آقای منطقیان و سایر دوستان در آن روزهای معدود، نهایت تلاش و همکاری را برای موفقیت مبذول داشتند چرا که توفیق در آن مقطع، موفقیتی برای ایشان و جریان تلقی می گردید. امروز ما بایستی با هم و در کنار هم برای آینده طرحی نو در اندازیم همه دلسوزان می دانند فرصت و زمان مناسبی برای نقد همدیگر نیست چرا که رقیب هر لحظه رفتار ما را رصد می کند و از کوچترین اختلاف نظر ما بهره فراوان می برد لذا ما بایستی هوشیار و عاقل باشیم و زمینه را برای جولان رقیب فراهم ننماییم.
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم

ادامه خبر...


بسته پیشنهادی ایران به 1+5 در دوره جلیلی چه بود؟ +متن کامل

5 آذر 1392, 11:29

بسته پیشنهادی ایران به 1+5 در دوره جلیلی چه بود؟ +متن کامل

- محور سیاسی - امنیتی 1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها 1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند.

بسته پیشنهادی ایران به 1+5 در دوره سعید جلیلی چه بود؟ (متن کامل)

خبرگزاری مهر ضمن انتشار متن بسته پیشنهادی ایران در روز 21 شهریور ماه 1388 نوشت: متن کامل بسته پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران به گروه 1+5 که چهارشنبه 18 شهریور به نمایندگان این گروه در تهران تحویل داده شد به این شرح است :


متن بسته پیشنهادی ایران در سال 88
 
تردیدی نیست که امروز جهان در آستانه ورود به دوران جدیدی است. دوره سخت استیلای امپراطوری ها و سیطره شبکه های پیوسته رسانه ای و وزن کشی بر اساس قدرت تهاجمی و تسلیحات متعارف و نامتعارف رو به پایان بوده و دوران جدیدی با رویکرد فرهنگ و اندیشه و احترام به حقیقت خدا مدار انسانی در حال رشد و شکوفایی است. بسیاری از معضلات امروز جهان از جمله بحران بی سابقه اقتصادی، بحران فرهنگ و هویت، بحران های سیاسی و امنیتی و رشد تروریسم، جنایات سازمان یافته و مواد مخدر دستاورد دوران رو به پایان حاکمیت تفکر غیر خدایی بر مناسبات جهانی و نیز میراث نحص برای امروز و فردای بشریت است.
 
حل این مشکلات و برپایی دنیایی سرشار از معنویت، دوستی، رفاه، سلامت و امنیت مستلزم سازماندهی جدید و فراهم آوردن فرصت مناسب برای مشارکت عمومی در مدیریت جهانی است. سازوکارهای موجود قادر به پاسخگویی به نیازهای امروز بشر نبوده و ناکارآمدی آنها در قصاد، سیاست، فرهنگ و امنیت به وضوح قابل مشاهده است. این سازوکارهای ناشی از مناسبات قدرت و سلطه گری است در حالی که جهان امروز نیازمند سازوکار برآمده از تفکر الهی و رویکرد سنتی بر ارزش های انسانی و نیز لطف و محبت است. سازوکاری که زمینه های رشد و شکوفایی همه ملت ها و استقرار صلح و امنیت پایدار جهانی را فراهم نماید.
 
ملت ایران با تاکید بر ظرفیت های ذاتی ملی و نیز توانمندی های منطقه ای و بین المللی خود و با التزام اصولی، اعتقای و تاریخی به بهره گیری از این ظرفیت ها و توانمندی ها در جهان بر قراری صلح، آرامش، ثبات پیشرفت و رفاه ملت های منطقه و جهان آمادگی دارد تا بر اساس اصول و ارزش های الهی و انسانی از جمله به رسمیت شناختن حقوق ملت ها، احترام به حاکمیت کشورها، رعایت مردم سالاری و حق آزاد انتخاب برای ملت و نیز پرهیز از فشار و تهدید و بر اساس بنیان های محکم عدالت و قانون و از طریق گفتگو و مذاکره مسیر مناسب برای دستیابی به صلح پایدار و ثبات درون رای منطقه و جهان و نیز پیشرفت مستمر و رفاه فراگیر ملت های منطقه و جهان را فراهم آورد.
 
در این راستا جمهوری اسلامی ایران معتقد است در چارچوب رعایت اصول عدالت محوری، مردم سالاری و چندجانبه گرایی طیف گسترده ای از موضوعات امنیتی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی را می توان در بستر گفتگو و با هدف همکاری سازنده به محورهای رشد و تعالی ملت ها و برقراری صلح و ثبات در منطقه و جهان تبدیل کرد.

 
همانطور که در بسته پیشنهادی سال گذشته نیز تاکید شده جمهوری اسلامی ایران بر این باور است که درس گرفتن از اشتباهات گذشته و عدم اصرار بر مسیرهای بی نتیجه و بن بست، شرط ضروری موفقیت در مذاکرات فرا رو بوده و از این رو التزام همه طرف های درگیر به اولا، تدوین چارچوب نوینی از تعاملات در سطح بین المللی که به دور از اشتباهات گذشته باشد و یقینا پر از حسن نیت همه طرف ها در قول و عمل، پایبندی به احترام متقابل عدالت و قانون می تواند مرحله جدیدی از مذاکرات برای تحقق همکاری های بلند مدت در جهت تحکیم صلح و امنیت پایدار در منطقه و جهان را در پی داشته باشد.
 
موضوعات سیاسی - امنیتی، اقتصادی و بین المللی از جمله محورهایی هستند که نگرانی های مشترکی را در منطقه و جهان برای دولت ها و ملت ها ایجاد کرده است. جمهوری اسلامی ایران اعتقاد راسخ دارد که بر اساس اصول و مبانی ذکر شده در بالا شرایط کنونی بین المللی نیز اقتضاء دارد تا همه دلسوزان به سرنوشت بشریت و طرف های ذی ربط با تبدیل نگرانی های مشترک به تعهدات دسته جمعی، زمینه موثر همکاری های موثر منطقه ای و بین المللی را فراهم آورند.
 
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران آمادگی خود را برای ورود به مذاکرات همه جانبه فراگیر و سازنده با هدف دستیابی به چارچوب مشخص همکاری ها از طریق التزام همه طرف ها به تعهدات دسته جمعی اعلام داشته و آینده ای عاری از بی عدالتی و توام با رفاه و پیشرفت و به دور از استانداردهای دوگانه را برای تمامی کشورهای جهان و منطقه در پرتو این همکاری ها پیش بینی می کند.
 
  در ادامه متن بسته پیشنهادی ایران آمده است : بر اساس اولویت های منطقه ای و بین المللی محورهای مذاکرات برای صلح و رفاه را می توان در سه محور سیاسی - امنیتی، بین المللی و اقتصادی لحاظ نمود.
 
1- محور سیاسی - امنیتی
 
1.1 - حفظ کرامت انسانها، احترام به فرهنگ ملت ها و تامین حقوق آنها
 
1.2 - تقویت ثبات و تحکیم صلح عادلانه، توسعه گستره مردم سالاری و پیشرفت دمکراسی و ارتقاء رفاه ملت ها در مناطقی که از بی ثباتی، نظامی گری، خشونت و تروریسم رنج می برند بر مبنای:
 
اول: احترام به حقوق ملت ها و منافع ملی کشورها
 
دوم: تحکیم حاکمیت ملی کشورها در چارچوب روش های مردم سالارانه
 
سوم: پرهیز از خشونت و نظامی گری
 
چهارم: مقابله ریشه ای با تروریسم
 
نقاطی در جهان به ویژه خاورمیانه، بالکان ، بخش هایی از آفریقا و آمریکای جنوبی و شرق آسیا از جمله مناطقی هستند که در اولویت باید مورد توجه قرار گیرند. تعامل مشترک برای کمک به ملت فلسطین برای تدوین طرحی جامع، مردم سالارانه و عادلانه برای دستیابی ملت فلسطین به حقوق اساسی خود می تواند نمونه ای از این همکاری ها باشد.
 
1.3 - مبارزه با تهدیدهای امنیتی مشترک از طیق مقابله اساسی، همه جانبه و موثر با عوامل ایجاد کننده و تقویت کننده تهدیدهای امنیتی از جمله تروریست، مواد مخدر، مهاجرت های غیر قانونی، حمایت های سازمان یافته و دزدی دریایی
 
2. مسائل بین الملل
 
2.1 - اصلاح ساختار سازمان ملل و شورای امنیت و ارتقای کارکرد آنها بر مبنای مردم سالاری و عدالت
 
2.2 - ارتقای وزن و جایگاه موضوعات زیست محیطی در مسائل بین المللی و مشارکت عمومی در مدیریت مسائل زیست محیطی
 
2.3 - تعریف و تدوین عادلانه حقوق فضا و سهیم شدن همه دارندگان فناوری فضا در مدیریت و بهره برداری عادلانه از آن
 
2.4 - تعریف و تدوین حقوق مربوط به تبادل فناوری های نو و پیشرفته
 
2.5 - توسعه نظارت قانونمند و عادلانه آژانس بین المللی انرژی اتمی و ایجاد سازوکار لازم برای بهره برداری همگانی از انرژی پاک هسته ای در زمینه کشاورزی، صنعت، پزشکی و تولید نیرو
 
2.6 - جهان شمولی معاهده NPT و سازماندهی عزم جهانی و اعمال برنامه واقعی و اساسی برای خلع سلاح کامل و جلوگیری قاطع از هر گونه توسعه و اشاعه تسلیحات هسته ای، شیمیایی و میکروبی
 
2.7 - ارتقاء ملاحظات اخلاقی و انسانی و حاکمیت کامل آنها در سازوکارها، مناسبات و رویه های بین المللی
 
3. محور اقتصادی
 
3.1 - انرژی و امنیت آن در عرصه های تولید، عرضه و انتقال و مصرف
 
3.2 - تجارت و سرمایه گذاری
 
3.3 - ظرفیت سازی برای ارتقاء رفاه عمومی، فقر زدایی از جهان و کاهش فاصله طبقاتی و فاصله شمال جنوب
 
3.4 - ریشه یابی عوامل بحران اقتصادی و مالی جهانی و جلوگیری از وقوع جنبه های دیگر بحران در عرصه اقتصادی جهان و طراحی سازوکاری جدید وعادلانه
 
3.5 - مبارزه با اقتصاد زیر زمینی، مفاسد اقتصادی، جرایم مالی و جنایات سازمان یافته علیه امنیت اقتصادی.

 

 

 

ادامه خبر...


نقدی بر نگرش ها و عملکرد اصلاح طلبانه ی آقای محمود منطقیان

2 آذر 1392, 15:04

نقدی بر نگرش ها و عملکرد اصلاح طلبانه ی آقای محمود منطقیان

به گزارش راک نیوز ؛یکی از کاربران بنام نصیر محسنی پور درمطلبی به نقد عملکرد چهره شاخص اصلاح طلبان در شهرستان کهگیلویه پرداخته ،گفتنی است مطلبی که می‌خوانید از سری یادداشت‌های بینندگان ما است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. خوانندگان می‌توانند در مورد نقد یا تایید این مطلب یادداشت خود را بنویسند
استواری قدم و ثبات فکری ، سیاسی از شاخصه های اصلی برای یک نیروی سیاسی می باشد. و صد البته پایبندی به عقل و خرد جمعی و حرکتهای منظم و هماهنگ با سیاستهای یک جریان، برای یک چهره سیاسی که خود را مقید و درون چارچوبهای یک جریان سیاسی می پندارد ، لازم و ضروری است. کار تشکیلاتی به هیچ وجه تک روی را برنمی تابد ، چرا که تعهد به یک جریان مسئولیت می آورد .

در این نوشته فهرست وار و البته با ارائه فاکتورها و کدهای روشن برانم تا اشتباهات  آقای محمود منطقیان را در چند سال اخیر به رشته تحریر و نگارش درآورم . زیرا که اعتقاد راسخم بر این است که با شفاف سازی هر چه بیشتر، مسیر آینده و چهره واقعی افراد برای همگان روشن تر می شود .
در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که در سال ۱۳۷۸ برگزار شد ، دو چهره شاخص در عرصه رقابت وجود داشت. مرحوم آیت اله ملک حسینی و جناب آقای مجیدی از جناح راست و کاندیدای وقت مجلس خبرگان رهبری در استان. تصمیم جمعی اصلاح طلبان کشور که در آن برهه با نام دوم خردادی ها شناخته شده بودند، بر عدم حمایت از شخص یا جریانی خاص در این انتخابات بود.
اما محمود منطقیان بر خلاف این مشی ، برای آقای مجیدی که نه تنها نزدیکی فکری به جریان موسوم به دوم خرداد نداشته ، بلکه به جریان فکری و سیاسی شناخته شده ی حزب الله نزدیک بوده است، ستاد انتخاباتی راه اندازی میکنند و در جلسات و محافل عمومی و میتینگ انتخاباتی آقای مجیدی برایشان سخنرانی میکنند و  تمام قد از ایشان حمایت میکنند ! و حتی در میتینگ انتخاباتی مجیدی در دهدشت، محمود منطقیان با تندترین لحن به قادر لاهوتی حمله میکند که چرا مجیدی حزبی را حمایت نمی کنید؟!
در جریان انتخابات مجلس ششم در سال ۷۸ و حتی در کشاکش انتخابات مجلس هفتم در زمستان ۸۲ ، زمزه هایی بین مردم علی الخصوص فعالان و نزدیکان ستادهای آقای منطقیان، مبنی بر حمایت حاجی محمد موحد از ستادهای انتخاباتی منطقیان به گوش میرسد. موحد اصولگرا ستادهای انتخاباتی منطقیان اصلاح طلب را ساپورت مالی میکند تا منطقیان در صحنه بماند و عرصه رقابت را ترک نکند.
این حمایت پشت پرده، تاکتیکی برای شکستن آرا اصلاح طلبان در جریان این انتخابات و پیروزی قاطع موحد بود. اسم "حاج س..." از چهره های متنفذ اولاد میرزاعلی و ساکن بهبهان، به عنوان رابط موحد با منطقیان همان روزها در محافل خصوصی برسر زبان ها افتاده بود !
در کوران انتخابات مجلس هشتم  در اسفند ماه ۸۶ که محمود منطقیان با مشکل رد صلاحیت مواجه شده بود، اگر چه با حمایت از لطیف رستاد خواست از تشتت و پراکندگی نیروهایش به هر نحو جلوگیری به عمل آورد، اما اکثر لیدرهایش و علی الخصوص توده ی رای دهنده به ایشان           بین " طایفه " و  فکر اصلاح طلبی منطقیان ، اولی را برگزیدند و ریختن آرا خود به صندوق بزرگواری بویراحمدی را بر لطیف رستاد غیر بویراحمدی ترجیح دادند.
 با نگاهی به آرا ماخوذه از صندوقهای حوزه انتخابیه کهگیلویه و بهمئی و تطبیق این آرا با نوع طایفه ساکن در آن حوزه ها به نتایج جالبی خواهید رسید.
قصه به همینجا هم ختم نمیشود؛ پراکندگی سیاسی و عدم ثبات سیاسی و فکری و طایفه گرایی بیش از حد اصلاح طلبان وابسته به طیف منطقیان، در انتخابات مجلس نهم در سال ۱۳۹۰ هویدا می شود. جایی که تقریبا اکثر قریب به اتفاق نیروهای شاخص جریان منطقیان علناً و عملاً، جاناً و مالاً حامی بزرگواری میشوند. کاندیدایی که در مجلس هشتم جلودار و سردمدار مرگ بر کروبی و موسوی و خاتمی اصلاح طلب بود.این در حالی ست که خود بزرگواری پس از این کار ودر سفر به حوزه انتخابیه اش به هنگام تعطیلی مجلس، به همراه حاج سجادی(لیدر منطقیان و مسئول دفتر بزرگواری!) به منزل منطقیان میروند و مورد لطف و عنایت ایشان قرار میگیرند! وقتی چهره شاخصی چون " م.... م..." در میتینگ انتخاباتی بزرگواری در سرفاریاب می گوید  که :  ما سی سال تمام در اشتباه به سر می بردیم،  برای حمایتهای  بی دریغ و همه جانبه ی دیگر نیروهایش هم چون : سپید نامه ها،  ا..ب...، ع... ...ها ،ح... پرورها، و.....ها، ح...ها، آ.... ها، س.... ها و ل... ف... ها و ش.... (بخشدار وقت بهمئی!) از آقای بزرگواری ، چه داریم که بگوییم؟

وقتی در دولت احمدی نژاد، حاج خبره (از مسئولین جبهه پایداری و ستادهای محمود احمدی نژاد) را به جای نیرویی اصلاح طلب چون؛ سید رضا گنجی پور به سمت ریاست آموزش پرورش کهگیلویه ، منصوب میکنند، محمود منطقیان برای حاج خ....دسته گل می برند و به ایشان تبریک میگویند. این در حالی ست که در دوران هشت ساله ریاست سید رضا گنجی پور محمود منطقیان نه تنها از  خدمات ایشان تقدیری نمی کنند، بلکه از هرگونه سنگ اندازی جلوی پایشان توسط نیروهایش کوتاهی ندارد ! نمونه مشابه این اتفاق در تجلیل منطقیان از روانگرد فرماندار وقت کهگیلویه در زمان اصلاحات اتفاق می افتد، ضمن احترام به آقای ر... ،اما از میان همه فرمانداران دوران اصلاحات ؛ چون قا...م...و ر... و....منطقیان به خاطر مسائل طایفه ای در نوشته ای مکتوب که در سایتهای استانی منتشر میشود فقط ر..... را مورد تمجید و تقدیر قرار می دهند .که این خود نشانگر نگاه طایفه گرای ایشان میتواند باشد .

در بهار امسال و هنگام ورود دکتر محسن رضایی به استان، رایزنی هایی جهت دیدار و ملاقات این کاندید انتخابات ریاست جمهوری با نیروهای شاخص جریان اصلاحات شهرستان هم چون قادر  لاهوتی، سید نعمت اله صدوقی و مهندس طاهری صورت پذیرفت، که با مخالفت صریح این اشخاص مواجه شد. اما در کمال ناباوری و شاید هم کم باوری، جناب دکتر محسن رضایی در معیت سید کمال دولتخواه به منزل محمود منطقیان شرفیاب میشوند و از ایشان فی المجلس قول مساعد برای راًی و حمایت هم می گیرند . این در حالی ست که هم دکتر عارف و هم دکتر روحانی برای ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده بودند و رایزنی های شورای هماهنگی جبهه اصلاحات و جبهه اصلاح طلبان برای چگونگی ورود به صحنه انتخابات به نقاط مثبت خیلی خوبی رسیده بود .

در جریان ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در کهگیلویه که فقط دو شب بر پا بود، سخنرانانی از جمله وکیل امینی، علی سینا برقک، سید نعمت اله صدوقی ، حجت الاسلام  میرمحمدی و منطقیان به ایراد سخن پرداختند. نکته خیلی جالب اینجاست که محمود منطقیان را اطرافیانش به زور آوردند که چند دقیقه صحبت کند، و در سخنرانی کوتاه و محتاطانه اش، نه تنها اسمی از دکتر روحانی بر زبان نمی آورند ،  بلکه حتی یک بار از واژه های اصلاحات، اصلاح طلبی و اصلاح طلب استفاده نمی کنند . ایشان فقط وظائف رئیس جمهور را برای حضار بیان میکنند.که این مسئله خود دلیل محکمی بر عدم تمایل منطقیان به دکتر روحانی و تعلق خاطرش به مهمان مورد علاقه اش دکتر محسن رضایی بود . و این موضوع با واکنش تند اصلاح طلبان حاضر مواجه شد که حتی حجت الاسلام میرمحمدی در سخنرانی اش به طعنه گفت: اینجا میتینگ انتخاباتی آقای دکتر روحانی ست نه کلاس درس !  اینجاست که این سوال اساسی به ذهن متبادر میشود که: چرا محمود منطقیان باید خود را از سردمداران جریان دکتر روحانی در استان بدانند در حالی که اصلاً به روحانی رای ندادند ؟؟

وقتی محمود منطقیان به هر نحو مورد مشاوره استاندار و مدیران کل استانی دولت تدبیر و امیدی که به رئیس جمهورش رای نداده قرار میگیرد، ایشان باز هم نیروهای اصلاح طلب واقعی  را معرفی نمی کنند!!!! به عنوان مثال علی شیر زهرایی که لیدر بزرگواری ست را برای آموزش و پرورش چرام در نظر میگیرد و لطف اله فروزان را هم که تقریباً با همه ی کاندیداهای انتخابات مجلس این چند دوره بوده و از نظر سیاسی مواضع شفافی ندارد، را  برای آموزش و پرورش کهگیلویه معرفی میکند !

ثبات قدم و پایبندی به یک جریان سیاسی لازمه کار یک نیروی سیاسی است. آیا با وجود همه آنچه که گفته شد و آنچه که از قلم افتاد و مجال نوشتن نیافت ، میتوان به محمود منطقیان به چشم یک اصلاح طلب نگاه کرد؟ آیا ایشان به حق بر صندلی اتاق فکر استاندار دولت تدبیر و امید نشسته است؟ آیا استاندار دولت تدبیر و امید برای آنکه برچسب طایفه گرایی نخورد نباید اتاق فکرش را بازسازی مجددی بنماید؟

توضیح؛ .

** کارشناس ارشد علوم سیاسی

ادامه خبر...


تا که تاس به سوی حاج بهرام بیندازد؟

29 آبان 1392, 17:31

تا که تاس به سوی حاج بهرام بیندازد؟

دکتر بهاره حسینی -سن ام قد نمی دهد ،اما فکر ام توامان به تحلیل و تفسیر شخصیتی نشخوار میکند که نه او را دیده و نه هم کلام اش شده ام! به راستی او کیست؟ چرا هیج تاریخ نگاری از ایل و قبیله اش بس نمیکند تا که تاس به سوی حاج بهرام بیندازد؟ یا که تاج تاجگردون نمی چرخد؟
پیر معلم علم دیده و علم به دوش کشیده! نمی شناسمت؛ نه که از ناشناس بودن توست، بلکه از بی مبالاتی من و ماست! تا به روزی که دریچه ای گشودند و قرعه فال به نامِ نام تو آمد و گذرا دلمشغول شدیم به استاندار بودنت. که همین به دروازه ای بدل گردید تا که خوبتر از خود بشناسمت! نه به عجب که عجیب است نامی فراموش شده، به چه سرابی، به یکباره و تحت فقط یک عنوان نامانا، غرش زده بر میلیونها کامنت ناخوانده و حک شده بر افکار پریشان حالان و حال ما!
حال می نگرم به تو. به سکوت تو. به سکوت حسین ها. به سکوت اطهار الاجمعین. سکوتی به حفظ وحدت جامعه. سکوتی به پیدایش مرتدین و دروغین دروغ پردازها. سکوتی به فعال شدن منافقان پیش رو و زاده شده. سکوتی به کمی یاران و حامیان به منصب رسیده. سکوتی به حفظ کیان و بقای اسلام. به سکوت عوامی مردم و احیای فرهنگ قبیله ای. به سکوت حرکت خشونت طلبانه و مستکبرانه. به سکوت نگه داشتن حرمت دین. به سکوتی که من گمنام، نامی از تو را مالک باشم.
کوچه های ولایت پر پیچ و خمند. ته کوچه معلوم نیست. ولی من صبح را دیده ام، چون پاهایم از روی تم چیزک و شیشه و حشیش و قلم و اندیشه و فمینیسیسیم و دادائیسیسیم و سمبول سنبولها و بارش های رام و آرامشهای پس از طوفان و حتی طوفان آتشفشان شده زیر خاکستر را دیده ام. صبح نزدیک است نه که به دولت امید بلکه به امید دولت مانا و پابرجا.

ادامه خبر...


انتخابات استانی مجلس و عدالت اجتماعی

28 آبان 1392, 02:25

انتخابات استانی مجلس و عدالت اجتماعی

دکتر علی‌اکبر گرجی *
 

انتخابات سازوکاری است برای مطرح کردن مطالبات و خواسته‌های مردم، نظارت بر اعمال و کارکردهای زمامداران بخصوص نمایندگان مجلس. بنابراین نظام انتخاباتی حاکم بر یک کشور در حقیقت باید در این راستا به‌گونه‌ای تنظیم شود که بتواند بیشترین هماهنگی را بین مطالبات مردم و فرآیند اعمال قدرت در جامعه ایجاد کند.
آن چیزی که در حال حاضر در کشور به هر حال می‌توان با قاطعیت تایید کرد این است. انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی اکنون به صورت کامل توان ایجاد فضای مناسب برای ایجاد نمایندگی ملی را در کشور ندارند. در حقیقت نظام حاکم بر انتخابات مجلس شورای اسلامی به تعبیری توانایی تحقق مفهوم نمایندگی ملی را ندارد. این نکته‌ای است که باید به آن توجه جدی کرد. این مورد علت‌ها و دلایل گوناگونی دارد که می‌توان برای تایید این ادعا بر شمرد.
 نظارت‌های سختگیرانه هیات‌های اجرایی، شورای نگهبان و... همه در این قضیه دخیل هستند. اما علت‌های دیگری هم می‌شود برای این قضیه ذکر کرد که یکی از آن علت‌ها فقدان ارتباط ساختاری بین انتخابات مجلس شورای اسلامی و نظام حزبی کشور است. مسلم است تا زمانی که این ارتباط برقرار نشود این مشکلات همچنان پابرجا خواهد بود.
به همین خاطر است که نمایندگان مجلس شورای اسلامی با یک حسن نیتی درصدد هستند تا این نقیصه را از طریق دگرگون کردن حوزه‌های انتخاباتی جبران کنند. یعنی نمایندگان محترمی که از مجلس پنجم تاکنون به دنبال استانی کردن انتخابات هستند می‌تواند هدفشان این باشد که با تغییر حوزه‌های انتخاباتی به یک معنا با تغییر شیوه حوزه‌بندی در انتخابات به نحوی این نقایص را جبران کنند. اما پرسشی که برای ما مطرح است اینکه آیا الزاما با اتخاذ چنین شیوه‌ای به عدالت انتخاباتی نزدیک می‌شویم. پاسخی که می‌توان داد؛ خیر است. یعنی برای اینکه مساله استانی شدن انتخابات بتواند به نتیجه برسد یکسری پیش شرط‌ها لازم است که مهم‌ترینش بحث برقرار کردن ارتباط بین نظام انتخاباتی و نظام تحزب در کشور است.
تا زمانی که این اتفاق رخ ندهد یعنی تا زمانی که انتخابات مجلس در کشور رسما به صورت حزبی برگزار نشود به نظر من آن هدف استانی شدن انتخابات اساسا تحقق‌پذیر نیست. بنابراین گام اول این است که نمایندگان مجلس به جای اینکه به استانی کردن انتخابات بپردازند بهتر است به حزبی کردن انتخابات فکر و توان خود را به محقق کردن آن معطوف کنند. نکته دیگر این ‌است در فضایی که احزاب سیاسی و نهادهای مدنی چندان جایگاه تضمین‌شده‌ای ندارند شما چگونه می‌خواهید انتخابات را حوزه‌بندی کنید و از این طریق حوزه‌های کوچک را در سایه استان‌ها قرار دهید.
 در حقیقت تا زمانی که انتخابات حزبی نباشد استانی شدن انتخابات صددرصد به ضرر شهرستان‌های کوچک خواهد بود و این کاملا برخلاف مساله عدالت انتخاباتی است. نکته دیگر اینکه نمایندگان مجلس هدف‌شان از این طرح در واقع ملی‌تر کردن مساله نمایندگی است یا به تعبیری هدفشان این است که کارکرد مجلس شورای اسلامی را به کارکرد ملی خودش که قانون اساسی ذکر کرده نزدیک کنند. موضوع این است که مطالبات محلی و منطقه‌ای شهروندان ایرانی را چه کسی باید نمایندگی و تعقیب کنند. در اینجا مساله‌ای به نام عدم تمرکز مطرح است.
 تا زمانی که قانون وظایف و تشکیلات شوراهای اسلامی اصلاح نشود و اختیارات و صلاحیت‌های این شوراها افزایش پیدا نکند و استقلال اداری و مالی و حتی هنجاری آنها به رسمیت شناخته نشود اساسا استانی شدن انتخابات نمی‌تواند به اهداف خود دست پیدا کند. پس در گام دوم نمایندگان محترم مجلس باید پیش از دست کاری در انتخابات مجلس به اصلاح قانون وظایف و تشکیلات شوراهای اسلامی بپردازند.
یعنی در حقیقت اصلاح و به‌روزرسانی قانون احزاب و شوراها در مرحله دوم دو گامی است که به نظر می‌رسد زمینه را برای استانی شدن انتخابات فراهم کند. برای ایجاد انتخابات استانی به لحاظ قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی سکوت اختیار کرده است. در حقیقت اگر شورای نگهبان رویکرد نزدیک به برخی نمایندگان مجلس داشته باشد می‌تواند این مصوبه را هماهنگ با قانون اساسی تلقی کند اما می‌توان اذعان کرد که قانون اساسی جمهوری اسلامی درخصوص نظام انتخاباتی و روش‌های رای‌گیری در انتخابات مجلس سکوت اختیار و به تعبیری به بیان کلیاتی در این زمینه اکتفا کرده است.

* حقوقدان و استاد دانشگاه

ادامه خبر...


هم سانتريفيوژ بچرخد، هم چرخ اقتصاد

28 آبان 1392, 00:57

هم سانتريفيوژ بچرخد، هم چرخ اقتصاد

نويسنده : سيد علي محقق

واشنگتن،‌ مسكو، تل آويو، لندن، پاريس، پكن يا تهران، حتي رياض و دوحه و ابوظبي، فرقي نمي‌كند. اين روزها در مراكز قدرت مستقر در همه اين پايتخت‌ها موضوع اصلي مورد بحث سياستمداران و ديپلمات‌هاي ارشد و مردم يك چيز است؛ «مذاكرات هسته‌اي ژنو».
1- بامداد يكشنبه هفته گذشته با وجود همه اميدواري‌ها براي توافق، ختم بي نتيجه مذاكرات دور دوم ژنو اعلام شد و فردا قرار است سومين دور از اين مذاكرات آغاز شود. در حد فاصل روز پاياني ژنو 2 تا كنون اما حتي براي لحظه‌اي رايزني ها، يارگيري‌ها و چانه‌زني‌هاي مخالفان و موافقان توافق متوقف نشده است و هرچقدر كه به صبح روز چهارشنبه نزديك مي‌شويم تحركات در دو سوي ميز بيشتر مي‌شود. به عبارت بهتر نيمه شب 18آبان مذاكرات پايان نيافت، بلكه فقط از ژنو به اتاق‌هاي فرمان هفت كشور به علاوه چند رژيم زياده‌ خواه ديگر منتقل گرديد.
در روزهاي اخير ترافيك رفت و آمدهاي ديپلماتيك چنان سنگين و اظهارات و اقدامات سران و ديپلمات‌هاي اروپايي، آمريكايي، ايراني، روسي و اسرائيلي و عربي آن‌چنان متنوع و متعدد شده كه جمع كردن آنها و پيش بيني و تحليل پيش از موعد روند گفت و گوها در ژنو 3 ناممكن و بازي‌خواني طرف‌ مقابل حتي براي سران و ديپلمات‌هاي مذاكركننده سخت شده است.
2- زماني تصور مي‌شد همه راهها براي ختم به خير اين مجادله 10 ساله به يك پايتخت خاص ختم مي‌شود. خيال مي‌شد همه چيز به كوتاه آمدن ايران و آمريكا بستگي دارد و با چراغ سبزي در مسير تهران تا واشنگتن اين ماجرا حل و فصل خواهد شد. اما ماوقع ژنو2 نشان داد كه اين بازي پيچيده تر از آني است كه روي ميز نشان داده مي‌شد و بازيگران اين بازي پيچيده هم صرفا همان اعضاي دور ميز نيستند. گروه‌هايي مرئي و نامرئي در زير و كناره‌هاي اين ميز حاضرند كه حيات و ممات آنها گاهي به ادامه بي نتيجه گفت وگوها، گاهي به شكست در مذاكرات و گاهي به تشديد و تداوم دشمني‌ها بستگي دارد. نكته غريب ماجرا اما اين است كه مخالفان رفع اختلافات تهران با غرب از قضا نه در اروپا و آمريكا كه در همين آسيا و خاورميانه و بيخ گوش تهران حضوردارند. آنها كه در همه اين ده سال پشت پرده شكست مذاكرات بوده اند اين بار و به دنبال تغيير در تهران و روي كار آمدن دولتي با رويكرد تنش زدايانه در كشور، استراتژي خود را تغيير داده‌اند. صهيونيست‌ها به مدد مظلوم نمايي‌ها و حمايت‌ها و اعراب خليج فارس به پشتوانه دلارهاي نفتي اين بار همه تخم مرغ‌هاي خود را فقط در سبد كاخ سفيد و جان كري قرار نداده اند.آنها اين بار ديگراني مانند اولاند و فابيوس در فرانسه و سناتورهاي تندرو در آمريكا را براي حمل بخشي از تخم مرغ هايشان دست به كار كرده اند. تا در يك سوي اين ميدان پاريسي‌ها كه زماني خنثي ترين عضو گروه 1+5 بودند، اين بار براي خود حق وتو قائل شوند و به اشاره اي از سرزمين اشغالي و شبه جزيره، ميز و كافه شبانه را در سوئيس به هم بريزند. در سوي ديگر اين آوردگاه هم اهالي كنگره در واشنگتن اين بار و در اوج تلاش براي توافق، با اصرار بر تصويب دور تازه اي از تحريم‌ها عليه ايران، ساز و صدايي مخالف با كاخ سفيد كوك كنند. اين اما همه فضاي نامريي صحنه گرداني‌ها در پشت پرده نيست. هيچ اعتمادي نيست و حتي اصلا بعيد به نظر نمي‌رسد اگر در ژنو 3 پاريس كوتاه بيايد و اين بار برلين يا حتي مسكو و پكن آتش بيار تازه معركه پيچيده هسته اي شوند.
3- در اين بين نكته جالب تر و مهم تر از ماوقع تحركات ديپلماتيك در مراكز قدرت و پايتخت‌ها، آن چيزي است كه در زير پوست جامعه ايراني در قبال دور تازه مذاكرات مي‌گذرد. واقعيت اين است كه برخلاف همه 6-7 سال گذشته و مذاكرات استانبول، ژنو، بغداد، مسكو و آلماتي، در يكي دو ماه اخير و از گفت و گوهاي نيويورك به اين سو، مذاكرات هسته اي و تحركات تيم مذاكره كننده ايراني و طرف‌هاي اروپايي و آمريكايي با جديت و تعصبي مثال زدني و كم سابقه از سوي مردم كوچه و بازار و به خصوص نسل جوان كشور دنبال مي‌شود. مذاكره كنندگان ايراني اين بار همانقدر كه حمايت مقام‌هاي ارشد نظام را با خود دارند، حمايت مردمي كم سابقه، فعال و مطالبه گري را نيز به همراه دارند. محتواي كامنت‌هاي متعدد ايرانيان در زير اخبار مربوط به مذاكرات در خبرگزاري ها، سايت‌ها و صفحات فيسبوك ديپلمات‌هاي كشورمان و طرف‌هاي غربي - بخصوص وزيرخارجه فرانسه - گوياترين سند حمايت هموطنان از روند كنوني مذاكرات است. حمايتي كه مي‌بايست هم از سوي تيم مذاكره كننده و مسئولان كشورمان و هم از سوي طرف‌هاي غربي مدعي دموكراسي و صدور آن ديده شده و جدي گرفته شود و اثر آن در توافق نهايي و نتيجه نشست‌هاي ژنو خود را نشان دهد. بي شك كساني كه با بيم و اميد در جاي‌جاي ايران اين مذاكرات را دنبال و از تيم كشور خود حمايت مي‌كنند، همچنان مانند آقاي روحاني در جريان مناظرات انتخاباتي معتقدندكه« سانتريفيوژها بايد بچرخند، اما در كنار آن چرخ اقتصاد كشور و معيشت مردم هم بايد بچرخد». چه خوب است كه هم نمايندگان دولت و ملت در مذاكرات ژنو، به اين وعده آقاي روحاني و خواسته عمومي مردم تا آخر كار پايبند بمانند. در سوي ديگر ميز هم نمايندگان كشورهاي اروپايي و آمريكايي وعده‌ها و ادعاهاي خود مبني بر حمايت از دموكراسي در خاورميانه و به رسميت شناختن خواست مردم ايران را فراموش نكنند و آنها را به دلارهاي نفتي و جاه طلبي‌هاي صهيونيستي نفروشند...

ادامه خبر...


بی توجهی مسئولان فرهنگی دردهدشت تا کجا!!

27 آبان 1392, 09:51

بی توجهی مسئولان فرهنگی دردهدشت تا کجا!!

در روزهاییکه از هر تربیونی خطر تهاجم فرهنگی را تذکرمیدهند اما انگار در اینجا مسئولان بدون توجه به سخت افزارهای لازم برای مقابله با این تهاجم به شعار سرایی پرداختند.
بی شک مساجد یکی از مهم ترین ارکان فرهنگی، عبادی در طول ادوار بوده که توانسته در جذب جوانان نقشی بی بدیل داشته است.
دردهدشت ،باسابقه ترین شهرکهگیلویه وبویراحمد ،اگرچه ساخت وسازفعلی قدمت کمتری از شهرکهنه دارد اما هستند اماکنی که برای چند دهه در این شهر به یک نماد تبدیل شده اند، میتوان از مسجد جامع دهدشت نام برد.
مسجدی که اگرچه مناره نداشت اما صدای گرم اذانش در غروبهای سرد وبارانی زمستان گرمای خاصی به دل ها میداد،مسجدی که به کانون اقشار مختلف مردم این شهر باسابقه تبدیل شده بود ،محلی برای برگزاری مناسبت های دینی تا سخنرانی وهمایش های سیاسی.اجتماعی و...
هرچه شهر توسعه میافت باز همین مسجد نقش مهم ترین محورگرد آوری بچه های مسجدی بود تا اینکه مسئولان دست بکار شدند تا همزمان با توسعه خفیف شهری ،بر فضای این مکان عبادی بیفزایند .
اتفاقی که اگرچه باید در آغاز بفال نیک میگرفت اما زمان بر شدن پروژه برای مردم شهر دهدشت وعلاقمندانی که ماه های رمضان با صدای موذن مسجد جامع افطاری وسحر باخبرمیشدند وحالا در کنار میدان مرکزی شهر دیگرصدایی از بلندگوی مسجد جامع در دهه ی محرم چند سالی هست که نمیشنوند ،طبیعتا نگرانی وگلایه هایی بهمراه دارد.
معطل ماندن پروژه نه چندان بزرگ یک مکان مهم عبادی مانند مسجد مرکزی بزرگترین شهر کهگیلویه با بهانه هایی مانند کمبود اعتبار نمیتوان توجیهی منطقی برای مردم فهیم این شهرستان باشد.
این روزها وقتی از خیابان امام خمینی جنوبی درشهردهدشت گذر میکنی دیگر از آن باسابقه مسجد خبری نیست ، هرگزچشمت خیلی از مردمی را که بعلت ازدحام جمعیت در پیاده روی کنارمسجد می ایستادند نمی بیند .

alt


حالا آنچه را میبینی دیواره ای است که درون مسجد تخریب شده را به تو نشان نمی دهد تا ندانی حال روز این بنای عبادی چگونه است.ونتوانی تخمین بزنی کی دوباره اینجا میشود ر برسجاده ای گذاشت وخدای خود را بجماعت ستود
بهرحال مسئولان فرهنگی باید بپذیرند هر روز که این پروژه به تاخیر بیافتد خطر سرازیر شدن یک نوجوان هم شهری بسوی کانون های افیونی مخدر ومبتذل، صاحبان فردای این شهر را تهدید میکند.

alt
امیدواریم این آخرین مطلبی باشد که برای یاد آوری به مسئولان فرهنگی ومتولیان این بنای بلاتکلیف در مرکزشهرستان کهگیلویه منتشر میکنیم وخوش بین هستیم به گوش های شنوایی که با جدیت وتا اتمام ساخت وساز مسجد جامع دهدشت ازکوششی دریغ نفرمایند.
محسن تباری -خبرنگار راک نیوز

ادامه خبر...


در میان پیشنهادات این روزها، کدام را قابل اعتنا می‌دانید؟