محمد زارع – گیرم که به تصویر خاتمی شلیک شود با قلب هایی که مملو از عشق خاتمی است چه می کنند ! آیا اسلحه آنان می تواند تک تک قلب هایی که فقط پای صندوق رای فرصت عشق ورزی می یابند به سلاخی بنشینند ! آنگاه که با تمام هزینه های ملیاردی و تبلیغات آن چنانی و فشارهای این چنینی فقط یک پاسخ در صندوق رای می یابند که: (شما را نمی خواهیم) !
محبوبیت سید محمد خاتمی عزیز بزرگترین مصیبت آنان در اسفند نود و چهار است که ما چشم بر لب های او دوخته ایم تا مجلسی بسازیم که همگام و همراه باشد با درمان دردهای مردم !بعد از این کاش به سو استفاده از عواطف مردم از این چنین فرصت ها اشاره می شد. مقصد و منظورم این بود که دیروز در راهپیمایی شیراز برای اعلام حمایت و انزجار از چه کسانی رفته بودیم و از ما چه استفاده یا بهتر سو استفاده ای شد؟!!ا گر روزی دوباره خاتمی در عرصه رای حضور می یافت می دانستند که کسب رای چهل میلیونی توسط ایشان چه تحلیلی خواهد داشت ! تفنگت بر زمین بگزار!!
ادامه خبر...غزه ، نماد غیرت و شجاعت
صهیونیسم در مقابل موج نسلهای رو به ازدیاد فلسطینی طاقت نخواهد آورد.(امام خامنه ای)
در تاریخ 16/5/85 حضرت امام خمینی (ره)برای اولین بار طی بیانیه ای اعلام نمود که آخرین جمعه ماه رمضان بعنوان روز جهانی قدس نامگذاری می شود و اولین راهپیمایی مسلمانان در ایران و سه کشور لبنان ، سوریه و ترکیه روز جمعه 26/5/58 شکل گرفت. شاید آن روز کسی فکر نمی کرد که این تدبیر خردمندانه در حمایت از فلسطین و آزاد سازی قدس شریف روزی می تواند حقیقتا جهانی شود و تبدیل به یک اهرم فشار تاثیر گذار بر دیپلماسی بین المللی گردد، بطوریکه در سال های اخیر آنچنان گرامیداشت این روز و حضور مردمی در راهپیمایی های آن در بسیاری از کشورها مهم است که از مدت ها قبل انواع ترفند و تهدید توسط صهیونیستها و عوامل دست نشانده آنها بکارگرفته می شود تا راهپیمایی صورت نگیرد و یا کمرنگ باشد.
امروزه روز قدس پایتخت های اروپایی و امریکایی را هم فرا گرفته است و خواب از چشم سران بی هنر و خیانت کار اعراب می رباید. روز قدس ، روز ابراز غیرت و انزجار از اشغالگران و نمایش اقتدار و مقاومت است و در عین حال نماد وحدت و همبستگی بین المللی در حمایت علیه کفر و جبهه باطل است و در حال حاضر غزه تبدیل شده است به الگوی شجاعت میلیونها آزاده در جهان و همه گروههای مبارز فلسطینی که از سال 1917در برابر سلطه گران استعماری مقاومت کردند و شهید شدند . غزه نشان داد که فلسطین تمام شدنی نیست چون مردم غزه در تاریخ نام خودشان را بعنوان مقاوم ترین مردم جهان ماندگار کرده اند. آری غزه نمایش یک قرن مبارزه با پدیده زشت و اهریمنی صهیونیسم میباشد که بوسیله سیاستمداران مکار و حیله گر انگلیسی با صدور اعلامیه بالفور در سال 1921 شکل گرفت و یهودیان را از سراسر جهان به این دیار گسیل داشتند، به اشغال این سرزمین کهن پرداختند و در بحبوحه جنگ جهانی دوم که متفقین مسرور از پیروزی بر هیتلر بودند به بهانه موضوع ساختگی هولوکاست کشور جعلی و غاصب اسرائیل را خلق نموده و آنرا به انواع سلاح سرکوب و کشتار تجهیز نمودند و بدین طریق غده سرطانی برای تبدیل خاورمیانه ای که هم قلب جهان بود و هم مهد ادیان الهی ،به یک منطقه بحرانی و چالش بر انگیزتبدیل نمودند .میلیون ها انسان را از سرزمین آبا و اجدادی خود بیرون راندند ، طی چند جنگ بزرگ کشور های ناتوان عرب را به شکست وا داشتند تا اینکه انور سادات ملعون اولین نارنجک تسلیم را منفجر و با امضای قرارداد کمپ دیوید و به رسمیت شناختن این حکومت جلاد استعماری را مستحکمتر نمود . گروههای مبارز فلسطینی یکی پس از دیگری نا امید و خسته از مبارزه یا آوارگی را عادت کردند و یا تسلیم را و در نهایت دلخوش به تشکیل دولتی خودگردان در بخشی کوچک از فلسطین و قبول حاکمیت صهیونیست ها بر قدس شریف .
با پیروزی انقلاب اسلامی و برخاستن ندای رهائی آن برای همه مسلمانان و احیای هویت اسلامی در سراسر جهان نسل جدیدی از مبارزان فلسطینی با انتفاضه های پی در پی (انقلاب سنگ) متولد شدند و تنها راه پیروزی نهایی و آزادسازی قدس را مقاومت همه جانبه اعلام کردند که این سبب شد تا غزه بار گران اشغال فلسطین را با الهام از اندیشه اسلامی بر دوش گیرد و مردانه و دلاورانه دنیای استکبار را به مبارزه طلبید.
غزه ، خون ، جهاد ، مبارزه
همانطور که شهید اهل قلم آوینی پیش بینی کرده بود : "قدس مظهر جراحتی است که بر قلب امت اسلام وارد شده و این جراحت را جز با خون نمیتوان شست".این خون را جهاد اسلامی و حماس و گردانهای قسام بعهده گرفته اند و راسخ قدم قدرت صهیونیسم جهانی را به سخره گرفته اند زیرا آنان عملا دریافته اند که مشی و روش کربلایی یعنی از خودگذشتگی با تحمل مشکلات کارساز است نه 60 سال مذاکره. حادثه امروز غزه و قربانی شدن اینهمه انسان نتیجه مذاکرات است.؟
غزه در هیاهوی دو جام جهانی فوتبال و والیبال و همزمان با جولان گروههای دست پرورده اسرائیلی داعش در عراق و النصره در سوریه تبدیل به میدان زورآزمایی همه کفر و نفاق و استکبار با شهامت و جهاد زنان و کودکان بی دفاع گردیده و انشالله همانطور که گنبد آهنین جلادان صهیونیسم را فروریختند ابهت آمریکا و اوباما و نتانیاهوی خون آشام را هم فرو میریزند تا دبیر کل سازمان ملل هرگز نتواند در تل آویو آرام بخوابد.
حضور پرشور و همگانی در راهپیمایی روز قدس به تعبیر رهبر اندیشمندمان تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین میباشد.که بنا به دعوت همیشگی حضرت امام (ره) باید همه بپاخیزیم و اسرائیل غاصب را نابود کنیم تا خطرناکترین و سخت ترین دشمنان پیامبر اسلام(ص)اجازه ادامه جنایت و گستاخی و وحشیگری بیشتر علیه غزه مظلوم و غریبانه نداشته باشند.
ادامه خبر...
دلواپسان دوران حضرت علی(ع) دلواپس چه بودند؟
بعدها دلواپسان در همهی دورانها دنبال ادامه دلواپسی بودند تا رسیدند به دوران اسلامی و مسلمان شدند اما باز دست از دلواپسی برنداشتند.بار اول که دلواپس شدند از پیامبر اسلام(ص) خواستند که بیرون از مدینه بجنگد که پیامبر(ص) هم به نظر جمع احترام گذاشت و از مدینه بیرون آمد اما دلواپسها هنوز لشگر کفار متفرق نشده بودند که دلواپس شدند که غنائم جنگ به آنها نرسد و پُستشان را ول کردند و هزینه این دلواپسی را لشگر اسلام داد و نزدیک بود پیامبر(ص) هم بر اثر این دلواپسی در جنگ احد شهید شود. بعد همین طور این دلواپسی ادامه پیدا کرد و وقتی که پیامبر(ص) رحلت کرد با اینکه در غدیر خم علی(ع) را به عنوان جانشین معرفی کرده بود باز دلواپسها دلواپس این شدند که چرا باید جانشین پیامبر(ص)، دامادش باشد که فامیل اوست بنابراین یک فامیل دورتر را انتخاب کردند. سالها گذشت.دلواپسها منتظر بودند علی(ع) لب تر کند تا آنها دلواپس شوند که چرا لب تر کرد اما سکوت کرد. در حمله به خانه خلیفه سوم، علی(ع) دو نوه پیامبر(ص) را برای حمایت از خلیفه فرستاد اما دلواپسها آن قدر دلواپس اسلام و مسلمین بودند که نه تنها خلیفه را کشتند که نزدیک بود نوادگان پیامبر(ص) را هم بکشند. بعد ملت آمدند دنبال علی(ع) که بیا خلیفه مسلمین شو و هر چه او رد کرد دلواپسها همراه با مردم اصرار کردند اما وقتی فهمیدند که او سرِ بیتالمال با کسی شوخی ندارد، دلواپس شدند که پول مردم که قاطی مهریه زنشان بود به بیتالمال برگردد پس دلواپس اسلام شدند و پیراهن خونین خلیفه سوم را که کشته بودند علم کردند و آمدند به جنگ علی(ع).جنگ سختی شد و دلواپسها شکست خوردند اما حرکت دلواپسی شکست نخورد؛ از آن طرف، یک نفر در شام که دلواپس این بود که حکومت شام را از دست بدهد، گفت که دلواپس دین مردم است چون خبردار شده که علی(ع) اصلاً نماز نمیخواند و مردم شام هم که از اسلام فقط این بندهخدا را میشناختند، یک دفعه همه دلواپس اسلام شدند و آمدند به جنگ علی(ع). جنگ سختی در گرفت که آخرش نزدیک بود از طایفهی دلواپسها یک نفر کم شود که دلواپس باهوشی که دلواپس حکومت مصر بود به دلواپس اولی پیشنهاد کرد که«مرد حسابی! مگه تو 6 ماه کاتب قرآن نبودی؟ خُب بگو قرآنها رو سر نیزه کنن و بگن حَکَمِ بین ما و شما قرآنه » به محض ِ اینکه قرآنها سر ِ نیزه رفت، رگِ دلواپسی یک عده از مردم کوفه که در سپاه علی(ع) بودند جنبید و دلواپس این شدند که اسلام دارد از دست میرود چون آنها دارند با قرآن میجنگند و هر چه علی(ع) گفت که این حیله جنگیست و کاتب قرآن از اول او بوده، دلواپسها به گوششان نرفت و گفتند باید آتشبس اعلام کند. باقی ماجرا را هم که بهتر میدانید. دلواپسها یک نفر دلواپستر از خودشان را به اسم ابوموسی اشعری فرستادند که با همانکه دلواپس حکومت مصر بود، قضاوت کنند حق با کدام طرف است و دلواپس حکومت مصر هم ابوموسی را دلواپس این کرد که مبادا اگر علی(ع) خلیفه بماند آن دنیا باید حساب پس بدهد اما خودش چون دلواپس آن دنیا نبود، معاویه دلواپس را به عنوان خلیفه معرفی کرد و دلواپسهای لشگر کوفه که دیدند کلاه تا گوشهاشان پایین کشیده شده، گفتند که گناه کردهاند و باید توبه کنند و چون علی(ع) هم حرفشان را قبول کرده باید توبه کند. هرچه علی(ع) با آنها صحبت کرد و خواست که دیگر دلواپس نباشند آنها دلواپستر شدند که او دارد از دین خدا خارج میشود و بعد به جای اینکه بروند با معاویه دلواپس بجنگند رفتند با کسی جنگیدند که تا همین چند ماه پیش، پشت سرش نماز میخواندند. این دلواپسها البته خیلی نمازخوان بودند و روی پیشانیشان هم جای مُهر نماز بود نه اینکه فکر کنید مثل حالا رفته بودند اداره استاندارد دلواپسی که مُهر داغ کنند بچسبانند روی پیشانیشان، نه! واقعاً زیاد نماز میخواندند اما واقعاً فکر نمیکردند و بعد از اینکه در جنگ شکست خوردند تصمیم گرفتند به خدا پیشنهاد خلافت بدهند. خدا هم جوابشان را نداد و اینها در عینِ دلواپسی آن قدر از دست خدا عصبانی شدند که رفتند خانهاش تا کسی را که در خانه خدا به دنیا آمده بود بکشند. چه میشود کرد! خدا نکند کسی دلواپس شود دیگر حرف هیچ کس را قبول نمیکند.حالا ما داریم حرص چه چیز را میخوریم؟ در آن زمان که از علی(ع) بالاتر نداشتیم حرفش را قبول نکردند، الان فکر میکنید حرف دیگران را قبول میکنند؟
![]() |
قطعا در انتخابات مجلس کاندید نمی شوم /برای شکست حزب حاکم در انتخابات مجلس تلاش میکنم
وی از برنامه ریزی وتلاش برای ائتلاف در جبهه اصولگرایان شهرستان خبرداد.
این فعال سیاسی افزود : تا کنون با هریکک از همگران خود در طیف اصولگرا ها صبحت کردم از این طرح استقبال نمودند.
یدالله مردای اضافه کرد اصولگراها
قطع نوار شکست ها
(به مناسبت سوم خرداد)
چو ایران نباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور دست دشمن دهیم
تاریخ معاصر ایران فراز و فرودهای بسیار دارد که هر کدام درسها و عبرت
های سرنوشت سازی را به همراه دارند.جنگهای ایران و روس و انعقاد
قرارداد های گلستان و ترکمانچای، نهضت مشروطه (شکل گیری و نتایج
آن)،نهضت جنگل و میرزا کوچک خان ،نهضت توتون و تنباکو ، وقوع دو جنگ
جهانی اول و دوم و مواضع ایران و تبعات آنها ، حرکت ها و قیام های
محلی ، مذهبی ، ملی و منطقه ای ، ملی شدن صنعت نفت و کودتاهای
سوم اسفند 1299 و 28 مرداد 1332 و ...حوادث و تحولاتی بودند که هر
کدام هم بخشی از تاریخ معاصر کشورمان را ساخته اند و هم منشاء اثرات
مختلف بر روند جامعه کهن ایران شدند . اما یک نکته مشترک و منفی هم
در مفاد قراردادها و هم در نهضت ها و قیامها و هم در جنگ های پیش آمده
وجود دارد که با کمال تاسفنوار تکراری شکست بود و از دست دادن
بخشی از عزت و افتخار و سرزمین ؟!
با دو جنگ ایران و روس و دو معاهده تحمیلی گلستان و ترکمانچای
سرزمین های آذربایجان ، گرجستان ، ارمنستان و حق کشتیرانی در دریای
مازندران را از دست دادند و بعد بر اساس معاهده آخال مناطق شرقی
دریای مازندران از دست داده شد ، براساس معاهده پاریس افغانستان هم
رفت ، سرانجام در اردیبهشت 49(عصر پهلوی)با توافقی پنهانی و بشکل
رفراندوم بحرین هم از پیکره ایران بزرگ جدا شد و بدینطریق زنجیره
شکست و از دست رفتن سرزمین ها و کوچک شدن ایران بزرگ به انتهای
خط رسید .
اما خرمشهر :
این دیار ولایی و با غیرت عرب نشین که با نام عربی محمره شناخته می
شود و به زیبایی هم نام خرمشهر را دارد و هم به حق به خونین شهر
معروف گشت جزء لاینفک هویت تاریخی ایران و شناسنامه اصالت اروندرود
و خوزستان قهرمانبوده که در دوره قاجاریه حاکم بصره با هماهنگی
انگلیس موضوع الحاق آنرا به بصره مطرح کرد و مدتی دولت وقت عثمانی
هم ادعای سرزمینی برآن نمود تا اینکه با تدبیر و دقت و هوشمندی امیر
کبیر که در راس هیاتیبه عثمانی (سرزمین ترکیه کنونی)مسافرت تا
مناقشات و اختلافات دوکشور را حل وفصل نمایند سرانجام در سال 1874
پس از 4 سال مذاکره با امضای قرارداد معروف به ارزن الروم2 مقرر شد که
عثمانی دست ازادعایش بر خرمشهر بردارد و ایران حاکمیت آنها را بر
سلیمانیه برسمیتبشناسد این قرارداد بر جای بود تا سال 1353که
اختلافات مرزی برحاکمیت اروند رود بین ایران و عراق پیش آمد و چون بر
خورد دو کشورمحل مناقشه دو قدرت بزرگ وقت آمریکا و شوروی میشد،
خیلی زود با میانجیگری آمریکا در تاریخ15 اسفند 1353 قرارداد
1975(معروف به بیانیهالجزایر) میان دو کشور منعقد و آرامش مرزی ایجاد و
خرمشهر برای ایران خرم ماند.
با وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی و حوادث سال های اولیه و غرور صدام
حسین از یکطرف و تهاجم خارجی به انقلاب ایران و آغاز جنگ
تحمیلی خرمشهر پاره تن ایران با تهاجم گسترده و بی رحمانه دشمن
بعثی مواجه و چون تدارکات دفاعی لازم پیش بینی نشده بود علیرغم35
روز مقاومت مردمی به فرماندهی شهید محمد جهان آرا و دوستان
پاسدارش سقوط تاریخی را داشت و575 روز در اشغال قرار کرفت، این در
حالی بود که گویا کل ایران اشغال شده بود ،( تحمل دردناک این اشغال
وحشیانه را خانم حسینی چه عمیق و رنج آمیز در کتاب معروف دا بیان
داشته) و اما غیرت ، همت و جهاد نیروهای رزمنده ایرانی با نفس گرم
حضرت امام (ره) در عملیات بیت المقدس جوشید و چون جریان اروند
خروشید و بعثی های اشغالگر را در سوم خرداد 1361با خود برد و
خرمشهر خونین شده را آزاد کرد تا زنجیره شکستهای تاریخ معاصر ایران
قطع شود.
بانگ الله اکبر مناره های مسجد جامع خونین شهر در سوم خرداد ، بانگ
پایان یک عمر 100 ساله شکست و از دست دادن سرزمین در ایران بود،
بانگ رهایی و سرافرازی و پایان یافتن اشغال بود و بانگ آغاز دوره ای از
پیروزی و حفظ کیان و خاک ملت غیور ایران در سایه جمهوری اسلامی .
آری سوم خرداد را گرامی بداریم نه تنها به بهای آزادی خرمشهر که این
آزادی قلب همه ایرانیان بود بلکه به پاس تحولی سیاسی ، نظامی در
تاریخ ایران که در آن هر وجب از خاک گستره ایران قلب هزاران بسیجی
جان برکف و نظامیان و مدافعان سرزمین کهن و دیار اسلامی بود و هست
که تحمل اشغال نداشتند و با خون خود خرمشهرشان را آزاد کردند تا
پایانی باشد بر دوره بذل و بخشش بحرین و افغانستان و آذربایجان و
ترکمنستان و گرجستان و دریای مازندران و ... آری نوار شکستها قطع شد
و زنجیره مقاومت و ایستادگی در برابر زیاده خواهان شکل گرفت تا نسیم
روحبخش زنجیره پیروزی و ظفر بر ایران طنین انداز شود و این بود که :
(( خرمشهر را خدا آزاد کرد)) امام خمینی
یدالله مرادی -خرداد93
ادامه خبر...علیرضا سعیدآبادی :مطالعه روزنامه ، پیگیری اخبار رادیو و تلویزیون ، کاربردهای اینترنت از طریق انواع و اقسام وسایل ارتباطی روز و پوشش خبرگزاری ها و شبکه های ماهواره ای باعث نشده که رسانه های محلی از متن زندگی مردم خارج شوند.با وجود تقسیم بندی های متعدد از رسانه ها به مکتوب و غیرمکتوب ، دولتی و غیردولتی ، استانی و سراسری اما در اینجا رسانه در ایران به دو دسته ؛ رسانه های مرکز و محلی تقسیم می شوند.بی گمان در شهرستان های استان تهران برخلاف پایتخت ، رسانه های محلی به مراتب نسبت به نوع اول بیشتر است.نشریات سیر تحول خاص خود را در ایران داشته اند و در شرایط ویژه ای به سر می برند که تحلیل های متعددی را در این باره ارایه کرده ام و بصورت فراگیر و پرتکرار نیز منتشر شده اند.سایت های استانی استعداد و درموارد فراوانی ظرفیت های بالایی از خود نشان داده اند به گونه ای که علاوه بر محدوده های محلی توانسته اند در گستره های ملی ، منطقه ای و حتی فرامنطقه ای نیز به خوبی وارد شوند.نویسنده احترام فوق العاده ای برای رسانه های مرکز قائل است و از دو دهه پیش ، همکاری خود را با روزنامه های کثیرالانتشار و خبرگزاری ها و شبکه های خبری مرکز آغاز کرده و افتخار ادامه آن را نیز دارد ، اما دغدغه رسانه های محلی را در سال های اخیر به عنوان اولویت اصلی خود پیگیری کرده و اهتمام ویژه ای نسبت به این گونه مهم از رسانه ها داشته و دارد.به سختی می توان گفت فردی در کشور همانند وی باشد که به این اندازه شناخت ، ارتباطات دوسویه و فراگیر با رسانه های محلی در تمامی استان ها داشته باشد.سوال این است چه عاملی باعث شده این دغدغه پدید آید؟از یک سو ، ما در یک دنیای شیشه ای زندگی می کنیم و دیگر دیواری بین ملت ها وجود ندارد.رسانه های ارتباط جمعی در کمترین زمان ممکن می توانند رویدادهای یک نقطه از جهان را به سایر مناطق انعکاس دهند و دیگر هیچ امر پوشیده و ناپیدایی وجود ندارد و از سوی دیگر ، چالش الگوهای فکری و ارتباطی قدیم و جدید در مناسبات انسان امروز به مرحله حساس و تعیین کننده ای رسیده است تاجایی که برخی از تحلیل گران و اندیشمندان برای بیان این وضعیت جدید واژگان متعددی هماننده دهکده جهانی ، جهانی شدن ، پایان تاریخ ، عصر پسامدرن ، موج سوم و واژه هایی با این مضامین ساخته اند تا نشان دهند منشا تحولات موجود ، غرب و ساختارها و دستاوردهای آن است.نقطه مقابل این تصور روشنفکرانه ، محلی گرایی و پایبندی ملت ها به ارزش های بومی و پدیداری مرزهای جدید و تمایلات اسلام گرایانه و هنجاری شدید دربرابر پیروی از یک قدرت مرکزی یا ساختار مرکزی در نظام بین الملل است.آنچه در اثر بیداری اسلامی و تمایلات مردمی در سال های اخیر شاهد آن بوده ایم فارغ از حوادث و پیامدهای تلخی که در برخی از کشورهای اسلامی داشته است بسیار بیش از آن که زمینه ساز جنگ مذهبی باشد می تواند به وحدت جهان اسلام بیانجامد مشروط بر آن که همانند انقلاب اسلامی در ایران ، برکات رهبری کاریزمایی دینی و عناصر قدرتمند وحدت ملی دربرابر دخالت های خارجی و عوامل واگرا وجود داشته باشد.جهان ما تحت تاثیر دو نیروی مخالف قرار دارد.اول ، نیروی گریز از مرکز با مدیریت کشورهای مستقل و ملت های سراسر جهان و دوم ، نیروی مرکزگرا که الگوی غربی را سرلوحه تمامی اقدامات اقتصادی ، فرهنگی ، رسانه ای و سیاسی در عرصه های بین المللی قرار داده است.رسانه بدلیل جنگ نرم نظام سلطه و انحصار و برتری رسانه ای غربی ها در بخش هایی از مناطق جهان ، تاثیرگذارترین نقش را ایفا می کند و حتی سهم عمده ای در مواجهه فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی غرب با کشورهای رقیب همانند روسیه ، چین ، هند و سایر قدرت های مطرح بین المللی و کشورهای مستقل همانند ایران و ملت های آزادی خواه دارد.نظم دلخواه غربی ها با اراده بسیاری از ملت ها سازگار نیست.دربرابر آن ، محلی گرایی و پایبندی به ارزش ها و آیین های بومی به شدت در گستره جهانی دیده می شود.حتی در اتحادیه اروپا که مرزهای اقتصادی برداشته شده و از الگوی نظام سرمایه داری و بسیاری از آموزه های مشترک در زندگی استفاده می کنند نگرانی نسبت به استقلال طلبی و تمایلات میهن گرایانه نه تنها کم نیست بلکه این روزها ، وجود آن بصورت رسمی از سوی شورای اروپا مورد تایید قرار گرفته است.در قاره سبز ، مرزهای فرهنگی بین ملت ها در سطح بسیار قوی قرار دارد.ایتالیایی ها ، فرانسوی ها ، انگلیسی ها و سایر کشورهای عضو اتحادیه نسبت به ادبیات ، هنر ، مبانی هویتی ، روحیات ملی و تاریخ خود به شدت گرایش دارند و آن را بدلیل ملاحظات اقتصادی فراموش نکرده اند.روسیه نیز یک بازیگر اوراسیایی است و گرچه بازنده جنگ سرد قدیم محسوب می شود اما در حکم شعله های زیرخاکستر برای یک جنگ سرد جدید در آینده نزدیک است.جنگ سوریه و بحران اوکراین از تمایلات ملی گرایانه شدید روس ها حکایت دارد.
این مقدمه به محلی گرایی در نظام بین الملل پرداخت تا به عرصه های داخلی ورود خوبی داشته باشیم.انقلاب اسلامی با هم آوایی تمامی اقشار مردم خداجوی کشورمان تحت رهبری یک مرجعیت دینی رقم خورد.در دفاع مقدس همین مردم با زبان ، فرهنگ و گویش های مختلف ولی ایدئولژی و هدف واحد حماسه ای را پدید آوردند که تا قرن ها برای نسل های آینده مظهر وحدت ملی خواهد بود.دهه چهارم از نیمه گذشته است.دولت های دفاع مقدس ، سازندگی ، اصلاحات ، عدالت آمده اند و رفته اند و اکنون دولت اعتدال دارد کارها را انجام می دهد.الزامات اقتصادی و سیاسی در دولت های پیش گفته باعث شده که به ضروریات فرهنگی کمتر توجه شود.بااین وجود ، رسانه های غیردولتی تحت تاثیر شتاب تحولات رسانه ای در جهان از رشد خوبی در کشورمان برخوردار شده اند.نسبت رسانه های محلی بویژه در عرصه های مجازی از کمیت بالایی برخوردارند.تعداد سایت های ثبت شده در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گونه های تجاری ، اجتماعی و فرهنگی ، مذهبی ، خبری ، خانواده و سلامت ، تفریحی سرگرمی ، دولتی ، سیاسی ، ورزشی ، خدمات آی تی مجموعاً در سال های 1391 و 1392 به ترتیب 45 و 55 هزار رکورد ثبت شده بوده است.با سازمان یافتن رسانه های محلی در ایران ، نویسنده امیدوار است آمار دقیق و استانداردی از این ظرفیت عظیم رسانه ای کشور با شاخص های حرفه ای بدست آید و آن گاه مورد بررسی و تحلیل دقیق قرار گیرد و برای برنامه ریزی های کلان و محلی به آن استناد شود.برای مثال ، در آمار ارایه شده سال 1391 بیش از 32 درصد رکوردهای ثبت شده متعلق به سایت های تجاری و حدود 17 هزار رکورد در استان تهران ثبت شده است.
مختصات و شناسنامه فرهنگی هر بخش از کشور در رسانه های محلی آن دیده می شوند.محیط پیرامونی ما به شدت تحت تاثیر عامل فرهنگ قرار دارد.در تمامی استان های مرزی مردم قرینه فرهنگی و زبانی خود را در آن سوی مرزهای همجوار خود می بینند.کمربند محکم و نفوذناپذیری که استان های مرزی برای بخش های داخلی و نقاط مرکزی کشور ایجاد کرده اند باتوجه به پایین بودن سطح تهدیدات نظامی واقعی و نه روی میزی که ناشی از تاثیرات بازدارنده دوران طلایی دفاع مقدس است باید گفت درحال حاضر، از جنس سخت و نظامی نیست بلکه بیشتر از جنس فرهنگی و نرم است.رسانه های محلی سپر دفاعی کشور دربرابر تهاجم فرهنگی غرب و تبلور عینی وحدت ملی دربین اقوام و مناطق و نواحی مختلف کشور است.دفاع رسانه های محلی از مرزهای فرهنگی و هویتی کشور چندلایه است.لایه اول ، کمربند استان های مرزی و لایه دوم ، مناطق حائل و میانی کشور و لایه سوم ، بخش های مرکزی است.رسانه های محلی در هر سه لایه نقش مدافع فرهنگی و نیروهای پیشرو نظام را بازی می کنند.هرچه از مرکز به سوی پیرامون می رویم باید بر نقش و آثار فرامرزی و خارجی رسانه های محلی افزوده شود.
رسانه های محلی ؛ قدرت های درحال ظهور جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه ای و جهانی هستند.سیاستگذاران و برنامه ریزان کلان کشور باید به نقش این عناصر هویت ساز ، وحدت بخش و امیدآفرین وقوف بیشتری بیابند.نویسنده ، باتوجه به ارتباطات گسترده با رسانه های محلی وظیفه خود می داند شناخت حرفه ای خود را به ایشان ارایه دهد و توصیه می کند برنامه ریزان ارشد ، دولتمردان جدید و نیروهای تاثیرگذار و عمده کشور فارغ از نگاه های رایج چپ و راست سیاسی به این اقیانوس عظیم با شناخت کافی و برنامه عملی وارد شوند نه برای بهره برداری ابزاری از این ظرفیت بی مانند که شان رسانه های محلی چنین اجازه ای را هرگز نداده و نمی دهد بلکه برای افزایش قدرت ملی ، وحدت ملی و حضور حماسی تر و تاثیرگذارتر رسانه های محلی جمهوری اسلامی ایران در عرصه های داخلی ، ملی ، منطقه ای و فرامنطقه ای و کسب پیروزی در رقابت نرم با قدرت های رسانه ای بین المللی که می خواهند منافع خود را در کنار مرزهای ما و حتی با کمک برخی نیروهای هم فکر خود در داخل پیگیری کنند.در این شرایط ، رسانه های محلی بدلیل سطح تماس وسیعی که با مردم مناطق و نواحی خود دارند و با آگاهی بخشی بالایی که می دهند نقش نرم و دفاعی خوبی را ایفا می کنند.شاهد این مدعا ، آمار بازدید بسیار چشمگیر مردم از رسانه های محلی در نقاط مختلف کشور است که در برخی موارد با لحاظ مقیاس جمعیتی ، رقابت نزدیکی با رسانه های مرکز نیز دارند.این رویکرد ثابت می کند که محلی گرایی ، توجه به ارزش های بومی و توسعه درون زا از درجه اهمیت به مراتب بالاتری نسبت به جهانی شدن ، ارزش های خارجی و توسعه برون زا دارد.ایده خانه رسانه های محلی که نویسنده آن را مدتی است مطرح کرده بدلیل ظرفیت های بی نظیر و راهبردی رسانه های محلی جمهوری اسلامی ایران منشا تحولات فراوانی خواهد بود مشروط بر آن که وزن و جایگاه راهبردی رسانه های محلی در برنامه ریزی های کلان کشور محاسبه و نهادینه شود.خانواده رسانه باید همه با هم ، هویت مستقل رسانه های محلی را فارغ از نگاه های رایج چپ و راست داخلی و درچارچوب مفاهیم اساسی تر جامعه همانند نظام ولایی ، اهداف ملی ، منافع ملی ، ساختار سیاسی ، قانون اساسی ، ایران 1404 و برنامه های راهبردی بپذیرند و برای همگان باورپذیرتر سازند.
تشکیلات حکومتی جمهوری اسلامی ایران همانند بسیاری از کشورهای دنیا از نوع بسیط است و از ساختار نظام فدرالی پیروی نمی کند و در آن نقش استان ها پس از مرکز تعریف شده است و حاکمیت حکومت مرکزی در ایران عمق تاریخی دارد.اما ضرورت وجودی آن به معنای تضعیف و یا نادیده انگاری نقش ولایات و استان ها نیست.نقش استان ها در هدایت افکار عمومی مناطق و نواحی مختلف کشور از طریق رسانه های محلی ظاهر می شود و استان های پیرامونی درجهت تاثیرپذیری کمتر مردم از رسانه های محلی همسایگان و تاثیرگذاری بیشتر بر آن سوی مرزها و هم زبانان نقشی مضاعف دارند که باید تقویت شوند.رسانه های محلی جمهوری اسلامی ایران بدون اغراق نه فقط نقش نیروهای مدافع بلکه نقش نیروهای پیشرو فرهنگی را نیز به خوبی دارند ایفا می کنند.مردم کشورهای همجوار به رسانه های محلی ما اعتماد دارند و این ظرفیت درصورت هم افزایی و به حداکثر رساندن توان موجود که حد آن بسیار فراتر از اینهاست می تواند جذب حداکثری و هم گرایی فرهنگی بیشتری درپی داشته باشد.من قویاً معتقدم که رسانه های محلی جمهوری اسلامی ایران شامل نسخه های الکترونیکی نشریات محلی و سایت ها و شبکه های خبری و تحلیلی که در استان ها فعالیت می کنند ؛ قدرت های درحال ظهور فرهنگی در سطوح ملی ، منطقه ای و فرامنطقه ای هستند.مفروض من این است که ما در محل برخورد منافع قدرت های منطقه ای و جهانی هستیم و آنها در پیرامون ما بدنبال منافع خود هستند و مرزهای جنوبی و منطقه خلیج فارس ، دریای عمان و شبه قاره هند ، مرزهای شمالی و آسیای میانه ، قفقاز و روسیه و مناطق شرقی و پاکستان ، افغانستان ، چین و کشورهای شرق دور و مرزهای غربی و عراق ، ترکیه و اروپا و سایر مناطق دور و نزدیک به ژئوپلیتیک استثنایی ایران ظرفیت بازیگری و نقش آفرینی بسیار بالایی را به نیروهای پیشرو و ایدئولژیک ما می دهند که دراین میان ، نقش رسانه های محلی به مثابه پیشروترین نیروهای فرهنگی و ایدئولژیک جمهوری اسلامی ایران از اهمیت زایدالوصفی برخوردارند.نویسنده با این درک است که دغدغه رسانه های محلی را دارد و آن را قویاٌ پیگیری می کند.این دغدغه با کمک تمامی رسانه های محلی و فارغ از نگاه های رایج چپ و راست داخلی باید در کشور ما فراگیر و نهادینه شود.چنانچه سطح تحلیل و افق نگاه برنامه ریزان و مجریان ارشد کشور نظام ولایی ، اهداف ملی ، منافع ملی ، ساختار سیاسی ، قانون اساسی ، ایران 1404 و پیگیری برنامه های راهبردی با استفاده از تمامی ظرفیت های محلی و ملی باشد رسانه های مرکز و رسانه های محلی دو بال تعالی و پرواز بلند ملت ایران براین اساس ، خواهند بود و این دو ، هرگز رقیب یکدیگر نمی شوند.حتی در این حرکت روبه رشد و فزاینده ، هم فکری و پوشش مناسب تر آن از سوی رسانه های مرکز باعث می شود ظرفیت رسانه های محلی در کشور به خوبی بازشناسی ، معرفی و به حداکثر رسانده شوند و با برجسته سازی نام رسانه های محلی در ایران ، تمامی هم وطنان عزیز بتوانند برای کسب اخبار محلی ، شناخت فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها ، رصد پیشرفت ها و نیازهای محلی و آشنایی با جقرافیا و مقتضیات نواحی و مناطق مختلف کشور از طریق رسانه های محلی به ایران شناسی کامل تر و اخبار جزیی تر دست یابند.یقین دارم قدرت درحال ظهور رسانه های محلی جمهوری اسلامی ایران و برنامه ریزی های مناسب برای آن باعث هم افزایی رابطه مرکز-استان و استان-استان و تحقق برنامه های راهبردی کشور خواهد شد.
ادامه خبر...سالیان زیادی از رواج پدیده برپایی مراسمات عروسی در تالارها نمیگذرد،اما رشدسریع جمعیت ،فرهنگ آپارتمان نشینی بجای خانه های ویلای با حیاط های وسیع باعث گردید تا انتقال مراسمات عروسی به تالارها سرعت بیشتری بخود گرفته وبصورت یک اپیدمی فراگیرشود .
اما صاحبان عروسی که روزهایی برای اجاره یک روزه تالار باید از ماه ها قبل بیانه میدادند و از گرفتن نوبت سرمست بودند حالا از سوءمدیریت حاکم بر برخی تالار ها گله مند هستند.
شنیده ها حاکیست بیشتر این سوء مدیریت در بخش پذیرایی از میهمانان که اتفاقا در چنین مراسماتی مهم نیزمیباشد ،بچشم میخورد.
براساس رویه این صنف چند روز قبل از برگزاری مراسم به میزان میهمانان دعوت شده مواد اولیه غذای مورد سفارش در اختیار مسئولان تالار قرار میگیرد تا برای فلان نفر نهار یاشام تدارک ببیند .
اما بارها اتفاق افتاده که بخش وسیعی از میهمانان غذا نخورده بزم میهمانی را بادلخوری ترک کردند انفاقی که جشن عروسی رابه کام میهمان ومیزبان تلخ میکند.
اگرچه حضور میهمانان ناخوانده در این مراسمات امری بدیهی و دور از ذهن نمیباشد ،اما تکرار کم آمدن غذا برای پذیرایی این شائبه را دامن میزند که در بخشی از غذا توسط آشپزخانه تالار غیب میشود !!!
بنابراین باتوجه به قیمت هایی که صاحبان زندگی نو باید پرداخت کنند امید میرود مسئولان تالارها نز خود را در این قبال مسئول بدانند .
انتظاراز این صنف آن است که ضمن تاکید وعمل به موازین اسلامی امانت داران خوبی برای مسئولیتی باشند که برعهده دارتد
مطلب فوق ارسالی توسط یکی از کاربران میباشد .انتشار آن به منعنی تایید یا تکذیب آن از طرف راک نیوز نمیباشد.
ادامه خبر...پدر بودن یعنی خودت لباس عید نخری ولی واسه بچه و زنت هرچی بخوان قرض کنی و بخری!
پدر بودن یعنی یه روز گوشت و مرغ تو خونه نباشه باید خجالت بکشی و هزار جور تیکه بشنوی!
پدر بودن یعنی بابا کلاس خصوصی میخوام بابا شهریه ی دانشگاهم بابا ماشین میخوام بابا….!
پدر بودن یعنی یه عمر از جون مایه بذاری تا بچه هات بزرگ شن ولی هنگام ازدواجشون که شد واسه نظرت تره هم خرد نکنن!
پدر بودن یعنی کلیه ات رو بفروش ولی نذار جهیزیه دخترت ناقص باشه !
پدر بودن یعنی خودتو از کار بنداز تا شاید پسرت از خدمت معاف بشه!
پدر بودن یعنی دخترت بهت میگه بابا شوهرم بدهی بالا اورده فرش زیر پاتو بفروش بده شوهرم قرض هاشو بده!
پدر بودن یعنی پسرت بهت بگه بابا اخه واسه تو یه اپارتمان 45 متری هم کافیه خونتو بفروش ارث منو بده!
پدر بودن یعنی وقتی بخوای یه مسافرت بری بچه هات میگن بابا دیگه سنی از شما گذشته تو خونه بمونید استراحت کنید!
پدر بودن یعنی وقتی مریض شدی بچه هات سر اینکه خونشون نری دعوا میکنن
پدر بودن یعنی مرور همه ی جون کندن هات توی زندگی کنج خونه سالمندان تو یه روز برفی و اشک ریختن!
پدر بودن یعنی حسرت اینکه بچه هات نوه ات رو بیارن ببینی!
پدر بودن یعنی اخرش هم حاضر باشی هزار بار بمیری ولی بچه هات یه خار تو پاشون نره!
پدر بودن یعنی اوج فداکاری و معرفت و انسانیت!
قدر بدونید تا کنارمون هستن…
ادامه خبر...
«مجمع هیئت کشتی استان، بیرون از گود، کُشتی را لِنگش کردند»
در تاریخ 11/2/93 مجمع هئیت کشتی استان کهگیلویه وبویراحمد با هدف انتخاب رئیس هئیت کشتی در یاسوج برگزار گردید. بر اساس اساسنامه هئیت های ورزشی، اعضای مجمع هئیت کشتی را می بایست دبیر هئیت که دبیر مجمع نیز می باشد، انتخاب نماید. اما در جلسه خبرهای دیگری بود و مسئولان اداره کل ورزش و جوانان استان، از مدیر کل محترم تا مشاوران، حراست ، معاونین (در این جلسه، معاونت منابع نیروی انسانی به جای دبیر هئیت کشتی نشسته و برخلاف اساسنامه هئیت های ورزشی تصمیم گیری نمودند)، شرف حضور داشتند. کم کم که اعتراض ها به نوع مدعوین و محتوای افضاتشان بالا گرفت، ناگهان به یاد شورای انتخاب امیرالمومنین افتادم که صلاحیت و مردم محوری را مردود و با هم داستانی کوته نظران، ابوبکر را انتخاب کردند. با این وصف باید اذعان کنم که به انتخاب فرد خاصی اعتراض ندارم، بلکه هدفم احترام گذاشتن به مو سفیدان کشتی، رعایت اساسنامه وآئین نامه فدراسیون می باشد که برای کارگزاران تدبیر و امید، لازم اجراست. در هر کشوری چنانچه آئین نامه ها، اساسنامه ها و مقررات موضوعه، را تفسیر به رأی نموده و به میل خود اجرا نمایند، این قوانین چه ارزشی دارند ؟ این ورزش به کدام سو در حرکت است؟ اگر نخواهیم با آگاهی، خودسازی و بدور از هر نوع خودبزرگ بینی مثبت، ورزش را به جلو برانیم ، آیا آینده جوانان استان را نابود نخواهیم کرد؟ تجربه عملی و آموزه های علمی خود را در جهت اصلاح امور و با عشق به ورزش استان، بویژه کشتی، به مدد می گیرم و مواردی چند که عوامل غیر قانونی بودن این مجمع می باشد را بیان نموده و ابراز می کنم که این رویه عین تلاش در انجام اَعمال مجرمانه می باشند. لذا به اجمال بیان می کنم، باشد که مورد توجه بزرگان و مسئولان استان و وزارت ورزش و جوانان قرار گرفته، و با اقدامات به موقع خود، مانع عینیت یافتن مفروضات خطا و تخلف گردند.
1- همانطور که ذکر شد افراد انتخاب کننده ی اعضای مجمع هئیت کشتی، برخلاف اساسنامه، افرادی غیر از مجمع هئیت کشتی استان بودند.
2- ثبت نام آقای سلیمانی در غیاب ایشان و توسط مشاور مدیرکل و به فاصله 4 روز پس از اتمام زمان قانونی ثبت نام انجام گرفته که آقایان رستخیز و حکمتی نیز در مقابل این نحوه ثبت نام مقاومت نشان دادند. اما چطور و به سفارش چه کسی آقای سیلمانی ثبت نام گردید.
3- مجمع بدون این که صلاحیت آقای سیلمانی، استعلام و احراز گردد، تشکیل شده که این خلاف قانون است.
4- نامبرده (آقای سلیمانی) محل کارش در استان خوزستان می باشد، با این شرایط چه زمانی را می تواند خدمتگذار کشتی استان باشد ؟با این دلایل آیا این مجمع وجهه قانونی دارد ؟آیا می توان فرد انتخاب شده را تأیید نمود ؟
با احترام به همه مردم شریف استان و پیشکسوتان و ورزشکاران پهلوان صفت استان، در اعتراض به شرایط فوق الذکر، اینجانبان آیت اله پوش، نائب رئیس هئیت کشتی، سروش مقدم نماینده باشگاه ها و علی محمدزاده رئیس هئیت کشتی شهرستان بویراحمد، با اعلام غیرقانونی بودن مجمع به مسئولان و نماینده فدراسیون، سالن انتخابات را به نشانه اعتراض ترک نمودیم. در اینجا لازم می دانم به سخنی از رئیس جمهور اشاره کنم که فرمودند «ورزش به ورزشکاران سپرده شود ،آنان که با دل و جان و بدون چشم داشتی، دل در گرو ورزش دارند»، اما گویا این پیام هنوز به استان ما نرسیده است. آیا از شعار دولت تدبیر و امید، تدبیرش در اداره کل ورزش وجوانان معنایی پیداکرده است؟ چگونه باید امید در دل ورزشکاران شعله ور شود و شور نشاط وسلامتی به ورزش استان بازگردد؟ آیا با اینگونه مدیریت ها، فتح قله های افتخار توسط جوانان این استان امکان پذیر است.
در پایان ضمن ابراز تأسف خود از این گونه شرایط، به عنایت ها امید دارم و توجه خاص و اقدام عاجل مسئولان محترم فدراسیون، اداره کل ورزش و جوانان استان و وزارت ورزش و جوانان را مؤید اصلاحات ساختاری برای ورزشی پویا، سالم و آینده دار هستم.
آیت اله پوش
ادامه خبر...