گفت وگو با علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش
موضوع خیلی خوب بود، چون آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است. چون میدیدم که افراد انتقاد میکنند و انتقادشان بجاست، من در جمع میگفتم که ما اشتباه کردیم و دیگر تکرار نمیشود، هیچ چیز هم از ما کم نشد. قبل از بازگشایی مدارس، رییس مجلس دانشآموزی به دیدار من آمده بود و به او گفتم ما مجلس دانشآموزی را در دوران آقای خاتمی ایجاد کردیم و هدفمان این بود که دانشآموز از حالا تمرین انتقاد، پیشنهاد و کار شورایی را داشته باشد. متاسفانه یکی از آسیبهای هشت سال اخیر این بود که این نهادهایی را که ما ایجاد کرده بودیم، چون نمیتوانستند تعطیل کنند، کمرنگشان کردند. شوراهای دانشآموزی در هشت سال گذشته بسیار کمرنگ بودند.
مجلس دانشآموزی که در آییننامه داخلیاش قرار بوده حداقل سالی یکبار جلسه داشته باشند، به سالی دو جلسه یعنی افتتاحیه و اختتامیه محدود شد. دانشآموز اگر بتواند در همین سنین نظرش را بگوید، ما میتوانیم به او برای آینده امیدوار باشیم.
فکر میکنید دلیل مخالفت مسئولان هشت سال گذشته آموزشوپرورش با فعالیت جایی مانند مجلس دانشآموزی چه میتواند باشد؟
حرکت از بالا به پایین یکی از آسیبهای جدی هشت سال گذشته بوده است. اصلا یک دانشآموز، معلم یا کارمند ممکن است حرفی بزند و حرفش به درد ما بخورد. من همیشه گفتهام که ما یا باید قانع کنیم یا قانع شویم. این خط مشی من در آموزشوپرورش کشور است.
خودتان بهتر میدانید که اگر بخواهیم درباره دانشآموزان حرف بزنیم، مساله بسیار است. دانشآموزان بازمانده از تحصیل، جزو کسانیاند که حالا سالهاست به یکی از مشکلات جدی وزارت آموزشوپرورش تبدیل شدهاند؛ دانشآموزانی که آمارهای غیررسمی میگویند تعدادشان میلیونی است. برنامههای شما باتوجه به تاکید قبلیتان بر عدالت آموزشی برای همه افراد برای این دسته از افراد چیست؟
من معتقد نیستم که تعداد این دانشآموزان میلیونی است. ما بیشترین حساسیت را روی بازماندگان از تحصیل در دوره ابتدایی داریم. الان 98/7 درصد دانشآموزان تحت پوششاند و 1/3 درصد آنها از چرخه تحصیل خارجاند.
که میشود چندنفر؟
140هزارنفر. کسانی که تحت پوشش نیستند، چند گروهند. یک گروه آنهاییاند که ما در محل زندگی آنها مدرسه نداریم که تعدادشان خیلی کم است. گروه دیگر، مسائل و مشکلات فرهنگی آن جامعه اجازه نمیدهد که بچه را ثبتنام کنند. مثلا ما در فلان روستا مدرسه مختلط داریم و خانوادهها دخترشان را برای ثبتنام نمیآورند، این یک مشکل فرهنگی است و در اختیار ما نیست. ما تلاشمان را کردهایم که این مشکل را به تدریج حل کنیم اما از یک طرف مشکل فرهنگی وجود دارد و از طرف دیگر یک گیر دیگر هم هست؛ در بعضی خانوادهها، بچهها، بچههای کارند و خانواده از آنها به عنوان یک منبع درآمد استفاده میکند. اینها نیاز به این دارند که دولت یا حاکمیت، بالاتر از آموزشوپرورش، مشکلات اقتصادی این خانوادهها را حل کند. ما از خیلی سالهای پیش قانون تحصیلات اجباری داریم که مصوب مجلس شورای ملی است. اینجا باید قوهقضاییه به ما کمک کند، هر ولیای که فرزندش را در مدرسه ثبتنام نکند، باید قوهقضاییه او را احضار کند، با او برخورد و او را مجبور به این کار کند.
پس آماری که در حال حاضر درباره کودکان بازمانده از تحصیل وجود دارد نشان میدهد که قوهقضاییه در سالهای گذشته در اینباره کمکاری کرده است.
به هرحال من در دوره قبلی که در وزارتخانه بودم در اینباره با قوهقضاییه جلسه گذاشتم و داشتیم کار را به جاهایی میرساندیم که من را از سمتم برکنار کردند. حالا دوباره برگشتهایم، از نو شروع میکنیم. یعنی ما اعتقاد داریم تحصیلات اجباری که خودمان در قانون برنامه چهارم توسعه نوشتیم اما متاسفانه این برنامه اصلا اجرا نشد، باید دوباره پیگیری شود و با قوه قضاییه هم دوباره وارد مذاکره شویم. اجبار کردن اولیا برای ثبتنام بچههایشان در مدارسی که ما تاسیس کردهایم، فراتر از اختیارات و وظایف آموزشوپرورش است.
منبع: روزنامه بهار
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر