راک نیوز - در قسمتی از سریال بدون شرح وقتی یکی از خانواده های سریال تصمیم گرفتند که حتما به مسافرت بروند به یک دفتر فروش بلیط زنگ زدند و از آنتالیا در ترکیه گرفته تا حوالی دماوند را برای مسافرت چند روزه پیشنهاد دادند.
آدم های قصه ما برعکس خانواده آفای کاووسی در سریال بدون شرح ،ابتدا از همین بلندی های کوچک حوالی شهر شروع کردند ؛ از تپه های اطراف دره لبک و دهدشت وبعدها خائیز و سرانجام آنجا که در ادامه به آن می پردازیم.
تا همین ۱۹ ماه پیش که کرونا نیامده بود آخرین روزهای تعطیل تابستان نانوشته به دل چسب ترین مسافرت قبل از مدارس تبدیل شده بود ،آنگونه که در تقویم کاری پلیس بعنوان روزهای پایانی شهریور و برگشت مسافران از شمال وتعطیلات نیمه دوم جا برای خودش باز کرده بود.
آدم های قصه ما برای آخرین تعطیلات قبل از مهر برنامه ریزی کرده بودند تا، سفری بروند به شمال جنوب ایران .
اگرچه خبری از ترافیک گردنه حیران نیست اما خود حیران صنعت گری خالقی شدند که آدمی را درس آموخت تا برای بدست آوردن لذت باید گردنه ها را طی کرد.
زن ها صد درصد با تعریف متفاوتی از موفقیت بزرگ می شوند، این را گفتم تا به روایت زن هایی بپردازم که یک روز نیمه تعطیل کوله بار خود را بستند تا به فتح یکی از بلند ترین قله ها در دنا، همان نام آشنا در شعر و ادبیات مقاومتی و اسطوره ای ما بپردازند.
برای آنها سحر خیزی جزیی از برنامه های مرسوم چند وقته شده است ،بار وبندیل سفر را بستند و راهی بویراحمد شدند .
اینکه بگویم انگیزه که باشد راه کوتاه می شود شاید تعریفی تکراری و غلو باشد اما فراموش نکنیم دو دهه پیش اگر کسی میخواست از کهگیلویه به بویراحمد برود باید آنقدر سربالایی و سرازیری و پیچ را طی چند ساعت چنان تحمل کند که در زندگی شخصی اش از این پیچ های خطرناک و حساس ندیده بود اما حالا ۲ ساعته می شود از دهدشت رفت و به آن ور یاسوج رسید. ولی ،با اطمينان مي گويم شوق صعود همه پیچ های سخت در راه رسیدن به بلندی را در مسیر منتهی به قلعه ممکن کرده بود.
تیم بانوان کهگیلویه ای وقتی در میانه های روز بخشی از راه را رفته بودند به یقین می توان گفت هنوز بسیاری از جوانان امروزی شب بیدار روز در بستر خواب ، خیلی هنر کرده باشند از این پهلو به پهلوی دگر غلط خورده اند.
آنها برای فتح ، کریک همان زیباتر از ابیانه را ودیگر زیبایی های منطقه دنا را که بسیاری از هم استانی های ما فقط نام آنها را شنیدند و بقولی آنقدر یک در میان روزها را به مراسمات ختم و فاتحه رفته اند که فرصتی برای دیدن همین بهشت روی زمین ندارند را پشت سرگذاشتند وبقولی دل به کوه زدند.
تا اسم گردنه بیژن می آید غرور افسانه های شاهنامه و رگ حماسی در گردن از میان گوشت و پوست برای رهیدن تقلا می کند و سرقدم ها محکم تر به زمین میرسد و کوه با آن همه سفتی اش زیر قدم ها نرم تنی میکند.
به سمت پادنا که می روی از آن بالا ناخودآگاه به اون دیالوگ رفیق زیر پایت را نگاه کن میفتی که انگار خالق بهترین ها بخشی از بهشت را در بین دیواره هایی از کوه های دنا چپانده است.
سبزی بلوط های سخت و انگورهای نرم ، کوه های صعب و چشمه های سیال ، خلاصه خوبی وخوشی از بالا که بنگری پایین دست را فرش کرده است.
با این همه خوشی پیچ های سخت برگرده دنا خط انداخته ،درست مثل رد مارافعی بر شن های کویر وبقول لری "تیشه رهی" که گاهی حتی می تواند پیشمانت کند اگر سست اراده باشی در فتح قلعه.
آشنایی با جغرافیای منطقه ،دگر خوبی ورزش کوهنوردی است شنیدن نام قللی مثل قاش مستان و پازن پیر، که دومی سال ۹۶ وقتی آسمان به زمین خورد و ۷۶ سرنشین هواپیمای مسافربری تهران -یاسوج درلابه لای برف آرمیدند ،بارها پازن پیر گفته شد و گوش هایمان با اندوه آن را شنیده اند .
خلاصه آنکه رسیدن به قله حوض دال دنا در ارتفاع ۴۳۵۰ متری سرانجام محقق میشود.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر