» نقش شهرستان کهگیلویه در دفاع مقدس
مجموع شهدای شهرستان کهگیلویه ۷۱۶ نفرمیباشد که بااینحال حدود 2.6 درصد خانوادههای شهرستان در آن زمان جنگ از خانواده شهدا میباشد. این نسبت برای کل استان 2.5 میباشد. از نظر جمعیتیی به ازای هر هزار نفر جمعیت شهرستان کهگیلویه در سال های جنگ بیش از چهار نفر به مقام اعلی شهادت رسیدند.
بسمهتعالی
نقش شهرستان کهگیلویه در دفاع مقدس (بخش سوم)
به قلم سید نورمحمد حسینی سوق:
بهواقع جنگ دنیای استکبار برای سرنگونی انقلاب نوپای ایران از سال ۱۳۵۸ آغاز شد و تا کنون هم تمام نشده است و نخواهد شد. فاصله بین زمان پیروزی انقلاب یعنی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تا آشوب جدایی طلبان کردستان کمتر از دو ماه و با کودتای نوژه در نیمه دوم تیرماه ۱۳۵۸ تنها پنج ماه بود . راه اندازی شورش های احمقانه خلق ترکمن و خوزستان و راه اندازی بساط تروریزم کور ولی بسیار وحشتناک و.. مشتهای اهریمنی بود که یکی پس از دیگری بوسیله سندان آهنین صف مرصوص مردم خنثی می شد..با شکست این دسیسه های مسلسل وار، دستور جنگ سراسری به مرزهای جنوبی و غربی در دستور کار قرار گرفته است. در تاریخ ثبت شده است که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران رسماً در ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ با پاره کردن موافقتنامه الجزایر توسط صدام آغاز میشود و تا 29 تیر ماه سال ۱۳۶7 با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران وارد مراحل پایانی می شود. پذیرش این قطعنامه هرچند به معنای پذیرش آتشبس از سوی ایران بود، ولی عراق به حملات خود ادامه داد و مجدداً داخل خاک ایران شد تا با وضع بهتری در مذاکرات حضور داشته باشد، اما موفقیتی بدست نیاورد و نهایتاً جنگ در ۲۹ مرداد ۱۳۶۷ پایان یافت.
کارگردانان این سناریوها به درستی مطمئن بودندکه ارتش کودتا زده، توانایی مقابله با این تهاجم وسیع وقوی را ندارند.محاسبات آنها به حدی دقیق بود که تنها معجزه ای می توانست پیروزی آنها را به تعویق بیاندازد. در این بین اما آنها از یک عامل واقعی و زمینی غافل بودند.این اعجاز در واقع چیزی جزء قدرت مردم و بسیچ مناطق و اقوام نبود. قدرت وقتی با انگیزه قوی مسلح شود توان ایستادگی و مقاومت در برابر هر نوع قدرت زمینی را پیدا خواهد نمود تاریخ ،ویتنام را به عنوان شاهد تجربی این سنت الهی به ما معرفی می نماید.
شهرستان کهگیلویه یکی از مناطقی بود که اکثریت مطلق جمعیت آنها در سال ۱۳۵۷ با انقلاب و شعارهای آن همراه شدند. همراهی این قوم و مشارکت وسیع آنها در مقاومت هشتساله موسوم به دفاع مقدس قصهای است که همچنان مغفول مانده است. بی تریبونی این شهرستان و فقر اطلاعات و کمکاریهای عجیب دستگاههای فرهنگی و بیتوجهی دائمی مدیران ارشد استانی همهوهمه باعث شده است که همانند تاریخ باستان این سرزمین، تاریخ معاصر آن نیز همچنان بهصورت شفاهی ومدفون در سینه ها باقی بماند. این مقاله نیز در راستای تلاشهای عزیزان هم درد و هم استانی است که قلم برداشتند و کتاب نوشتند و مقاله قلم زدند تا به اربابان فرهنگی کشور عزیزمان و مالکان تریبونهای پرقدرت ملی و حتی تاریخنویسان دفاع مقدس در مرکز اولاً آدرس مناطقمان را بازگو نماییم و ثانیاً قسم به مقدسات بخوریم که ما جلوتر که نه ولی هیچگاه از بقیه عقب نبودیم.
معرفی شهرستان کهگیلویه در سالهای جنگ
بر اساس مستندات سازمان برنامهوبودجه کشور، این شهرستان در طول زمان جنگ هشت ساله، دارای مساحتی شش هزار کیلومتر مربعی و جمعیتی معادل ۱۶۶ هزار نفر بوده است که از این تعداد تنها ۲۵ هزار نفر آن یعنی ۱۵ درصد شهرنشین که در دو نقطه شهری دهدشت و چرام ساکن بودند. بدین منوال ۸۵ درصد جمعیت آن زیست عشایری و روستایی داشتند که در ۱۰۸۸ آبادی پراکنده بودند. که از این میان حدود ۸۵ هزارنفری مرد و بقیه زن و ازآنجاییکه حضور در جنگ مخصوص مردان بالغ میباشد از میان این مردان حدود ۵۰ هزار نفر در محدوده سنی بالای ۱۵ سال بودند که توان سنی شرکت داوطلبانه و یا سربازی در جبهه را داشتند. کل این جمعیت در قالب ۲۷۵۸۰ خانواده عمدتا زندگی می کردند به نحوی که متوسط بعد خانوار و خانواده در این شهرستان 6 نفر بوده است.
در آن دوران ،این شهرستان دارای چهاربخش لنده و بهمئی و مرکزی و چرام و کانونهای اداری جمعیتی این شهرستان عبارت از، دهدشت، سوق، چرام،لنده، کت بهمئی بوده است و متاسفانه همه آنها از نظر شاخصهای آموزشی، بهداشتی، جاده و ارتباطات و آب و برق و...وضعیت بسیار نامناسبی داشتند. بهنحویکه شصت درصد خانوارها فاقد برق ۹۸ درصد فاقد گاز و تنها حدود ۱۲۰ کیلومتر جاده آسفالته و ۷۵ درصد زنان و حدود نیمی از مردان بیسواد و در کل این مناطق تنها ۹ دبیرستان وجود داشته است.
مجموعشهدای شهرستان کهگیلویه ۷۱۶ نفرمیباشد که بااینحال حدود 2.6 درصد خانوادههای شهرستان در آن زمان جنگ از خانواده شهدا میباشد. این نسبت برای کل استان 2.5 میباشد. از نظر جمعیتیی به ازای هر هزار نفر جمعیت شهرستان کهگیلویه در سال های جنگ بیش از چهار نفر به مقام اعلی شهادت رسیدند.
نقش شهرستان کهگیلویه در اولین سال جنگ:
در نیمه دوم سال ۱۳۵۹ که جنگ ایران و عراق شروع شده است بسیاری از شهرهای ایران از جمله خرمشهر، هویزه، مهران، نفتشهر و بستان و...به تصرف دشمن درآمده است. شهر آبادان محاصره، نیمی از شهر سوسنگرد در دست عراقیها بود. آنها تا چندکیلومتری شوش و جمیدیه و اهواز پیشروی کرده بودند. روزانه و گاهی ساعتی بعثی ها سرود فتح و ظفر سر داده میشد.هر جنایتی که امکان داشت در غرب و خوزستان انجام دادند.
از طرفی داستان بنیصدر به مرحله حساس خود نزدیک شده بود. ژنرال بیستاره که حکم فرماندهی کل قوا را داشت، مستظهر به پشتیبانی سبد ده میلیونی رأی، در میدان سیاست اسب میتاخت و در جبهه نبرد فرماندهی لشکر شکستخورده را بر عهده داشت. او سعی داشت عقده شکستهای سیاسی خود را در بازیهای داخلی در میدان جبهه جبران کند. او اعتقاد داشت که نیروهای مردمی و داوطلب به درد جنگ نمیخورند و مسلح کردن آنها کاری عبث و بیهوده میباشد با همین منطق از تجهیز نیروهای سپاهی و مردمی تا سرحد ممکن جلوگیری می کرد.
اوج هنرنمایی او در اسفند ماه 1359بود. خیال پردازی دن کیشوتی او ،بساط خودکشی سیاسی را برای او مهیا می نماید. او خود چوبه دارش را برپا نمود و با زبان خویش و دست خود به مسلخ رفت و خلع شد و با لباس زنانه فرار نمود.
افراد و سازمانها و گروههای مختلف شهرستان کهگیلویه با مختصات فوق و با در نظر گرفتن شرایط فوق و علی رغم فقدان شرایط سازمانی مناسب به شرح زیر حضور خود را در این عرصه اعلام نمودند:
سپاه شهرستان کهگیلویه با هماهنگی با مرحوم جت الاسلام میراحمد تقوی زیر نظر منطقه نه شکلگرفته بود. تقریباً اکثر خوزستانیهای اعزامی از اهواز که بهمنظور تشکیل سپاه کهگیلویه آمده بودند به خوزستان برگشتند. حجتالاسلام باقری از اهالی شمال که از وعاظ اعزامی به شهرستان بود بهعنوان اولین فرمانده سپاه شهرستان منصوب از منطقه نه و ناحیه پنج استانی مشغول میگردد. سپاه که در ابتدا در منزل اسکندر آموس مستقر شده بود، به محل کنونی که خوابگاه هنرستان و متعلق به آموزشوپرورش بود نقل و مکان میکند. ضمن این که ساختمان دیگر آموزشوپرورش که بعدها اداره آموزشوپرورش شهرستان در آن مستقر شده است هم بهعنوان پایگاه بسیج استفاده می شده است
مدیریت آموزش و پرورش هم مثل سپاه به برادران شمالی رسبد. قیافه و ژست خاص امیرکلایی رئیس اداره آموزش و پرورش کهگیلویه و اقدامات خاص او ،برای هریک از اهالی شهرستان که آن عصر را درک کردند نوستالوژیک می باشد.
سپاه پاسداران کهگیلویه که تنها چند ماه از تأسیس آن نگذشته بود با اعزام نیروهای معدود خویش به عرصه نبرد در منطقه عملیاتی بستان و سوسنگرد، تحت فرماندهی سپاه خوزستان مبادرت میورزد. برخی از این افراد عبارتند از: سرهنگ خیرالله علوی تبار، شهید مظفر زمانی، سرهنگ حکیم فر(دارکوب)، صفر اسلامی(بازنشسته جهاد)، سرهنگ احمد موسایی، حمید اسکندری(بازنشسته جهاد)
ژاندارمری شهرستان کهگیلویه با سازماندهی و اعزام عشایر مسلح و ا نیروهای کادر و جوانمردان به منطقه آبادان به فرماندهی شهید اعتمادزاده
حضور انفرادی برخی از علاقهمندان و وفاداران به انقلاب در مناطق جنگی مانند مرحوم حسین پناهی در سپاه اهواز، شهید لطیف فر در گروه شهیدهاشمی و فداییان اسلام و شهید تقوی در سپاه حمیدیه و عبدالرسول زرین در واحدهای اصفهان ،اصغر حبیبی و....
مراجعت شهید هدایتالله طیب و دوستان ارزشی و انجمن اسلامی از آمریکا بهمنظور حضور در جبهههای جنگ و به قول خودش لبیک گویی به ندای قائد اعظم امام خمینی ره
حضور جوانان کهگیلویهای بهعنوان سرباز، کادر ارتش و هم چنین منقضیخدمتیهای ۵۶ در قالب تیپهای و لشکرهای ارتشی کشور در مناطقی مثل سه را شادگان ،دارخوین ،آبادان و غرب کشورو...
فعالیت سازمان یافته برخی از روحانیون در مناطق جنگی خوزستان مانند حجتالاسلام رایگان،محقق و...
حضور برخی از نیروهای شاخص کهگیلویهای در سپاه گچساران که در زمان شروع جنگ در مناطق بحرانزده غرب و کردستان بودهاند و با شروع جنگ تحت فرماندهی علی فضلی به منطقه آبادان اعزام شدند. از جمله این افراد می توان به افراد شاخص زیر اشاره کرد: شهید فریبرز پناهی، شهید محمد اسلامیان، شهید حسینقلی پریوند، شهیدخدامراد مرادی، شهید امیر علیزاده، شهید نورالله بی خشت، شهید نورالله یزدانپناه، سرهنگ محسن عدالتمند، سرهنگ فایز مسلم، سرهنگ هجیر پرندوار، سرهنگ سید عبدالطیف نیک اختر، سرهنگ محمد رشید دولتخواه، آزادۀ سرافراز مرحوم سرهنگ خداداد مددی از چرام، قمصورِ پیکانیان از روستای دشت مازه و سید علی محمد وحیدی نسب از سادات عباسی.
قبل از شروع جنگ ،معلم متعهد و حزب الهی فرجالله چند کاری از اهالی بخش بهمئی آن زمان در تاریخ هشتم مردادماه شربت شهادت نوشید ولی برفی پور ازاهالی بخش چرام در تاریخ ۱۸ شهریور در سردشت کردستان بهوسیله عناصر جداییطلب و ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت رسید.
بعدازاین نوبت بخش لنده طیبی بود که در تاریخ ۱۹ مهرماه شاهد به خون غلتیدن یدالله پوزن باشد.
فرمانده غیور و دلاور و مردمی گروهان دهدشت شهید سرگرد اعتمادزاده تهرانی را در همین ایام تقدیم نمودیم. در بیستم آبانماه ۱۳۵۹ غلامحسین جوبه از اهالی نازمکان که در آن ایام از توابع کهگیلویه بود در منطقه عملیاتی اهواز به درجه رفیع شهادت میرسد.
محمود غیاثی که بهعنوان اولین فرمانده سپاه شهرستان در سالهای ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ تحت امر منطقه خوزستان با همکاری افراد بومی مثل شهید محسن زارعی ،برادر ارجمندو پیدایش و نیک روز و...، فعالیت داشت در جبهه سوسنگرد بهشدت مجروح و قطع نخاع میگردد او هم اکنون در تهران در نیروی انتظامی شاغل و به عنون مسئول رییس هیئت مدیره انجمن نخاعی کشور مشغول است.
از فیاضیه آبادان در این زمان دلاورانی از سپاه گچساران به رهبری علی فضلی حفاظت میکردند. تعداد زیادی از آنها بچههای کهگیلویه بوده است. نورالله پوردیان از اهالی کلایه دهدشت، در تاریخ ۲۶ دیماه در این سرزمین جانفشانی کرد.
شهرستان کهگیلویه و جنگ در سال ۱۳۶۰
در نیمه اول سال ۱۳۶۰ بر اثر افزایش تجربه رزمندگان اسلام و مهمتر از همه تغییر در مدیریت عالی جنگ، عملیات چریکی و ایذایی جای خود را به عملیات محدود داد و نیروهای اسلام اعم از ارتش و سپاه و نیروهای مردمی در ۶ ماه ۱۹ عملیات در جبهههای غرب و جنوب انجام دادند.
در همین زمان بسیج شهرستان فعال میگردد. حجتالاسلام باقری جای خود را به مرحوم امیدوار از یاسوج میدهد. امیدوار توانست با کمک برخی از برادران بومی و جذب نیروی جدید و هم چنین فراخوان نیروهای کهگیلویهای از سپاه گچساران، سازمان بسیج و سپاه را تقویت نماید. مرحوم مددی که از سپاه گچساران به دهدشت منتقل شده بود نقش بسیار بارزی را در آموزش نیروهای بسیج مردمی داشت. ضمن اینکه شهید دقیقی هم از سپاه گچساران به مدت کوتاهی در تیرماه ۱۳۶۰ ماه رمضان، با تشکیل یک مرکز آموزشی در پارک شهر در ساختمان منابع طبیعی در منطقهای که الان بنیاد شهید و...قرار دارد به کادرسازی بسیج و سپاه مشغول بود.
سپاه در این زمان علاوه بر ساختمان کنونی، محل فرمانداری کنونی را نیز در اختیار داشت واحدهای فرهنگی سپاه در این ساختمان مستقر بودند. ضمن اینکه ساختمان مشهور بسیج در یکی از دبستانهای آموزشوپرورش که در کنار کانال قرار داشت مستقر میشود. این ساختمان در واقع محل معراج اکثر شهدای این شهرستان میباشد.
در دهم فروردین محمد لطیف فر از نیروهای فداییان اسلام بهشدت مجروح میگردد. تلخ است که از زبان ایشان و تایید برخی از دوستان ایشان مثل جناب سرهنگ حکیمی فر عنوان کنیم که به دلیل خیانت یکی از کادر درمان بیمارستانی در شیراز،،روند درمانی ایشان با خلل عمدی روبرو میشود تا نهایتاً پای او را قطع مینمایند.
قاسم آفریدون از اهالی ده گروه طیبی و از کارمندان دانشگاه اهواز که بهعنوان یکی از منقضیخدمتیهای ۱۳۵۶ به واحدهای عملیاتی جنوب پیوست در پایان اردیبهشت به شهادت میرسد.
حیات الله مسیحی پور، از اهالی برد زرد لنده در تابستان گرم و سوزان تپههای اللهاکبر خوزستان به تاریخ ۱۱ شهریور به شهادت میرسد.
در تاریخ پنجم مهرماه ۱۳۶۰ عملیات حصر آبادان انجام میگیرد. در این عملیات برخی از نیروهای اعزامی از بسیج شهرستان و هم چنین پاسداران کهگیلویهای عضو دسته علی فضلی و شهید طیب مشارکت داشتند.
رضا آرزومند از روستای الغچین که زندگی بسیار تراژدیکی داشت و هم چنین غلامحسین محمدزاده و عبدالمحمد مکرم در همین عملیات به شهادت میرسد.
تشییع جنازه سه شهید در شهر چرام بسیار عجیب بود. مردم از اقصینقاط شهرستان برای این مراسم حضور مییافتند. چهره شهر چرام رنگ و بوی شهادت گرفت. ارزشهای انقلابی و اسلامی و موج فرهنگی و قدرتمند دفاع مقدس، چرام شهر امامزادههای قدیمی را بهعنوان یکی از شهرهای مقدس شهرستان بدل کرده بود. این امر باعث شد که نام شهر چرام که برگرفته از قوم باستانی چرام بوده است به شهر جماران تغییر پیدا نماید.
کمی بعدازاین عملیات، سید غلامرضا آتش پنجه در سنگرهای سوسنگرد به همسنگران شهیدش میپیوندد. شهادت ولی احمدی در منطقه بندر امام خمینی ره به تاریخ ۲۷ مهرماه و همچنین شهادت خدا خواست آیین افروز در اول آذرماه در منطقه رقابیه نشان از حضور وسیع و گسترده جوانان شهرستان در میدان دفاع مقدس از کردستان تا خرمشهر دارد.
ادامه دارد
تاریخ انتشار :
4 مهر 1400, 15:52
» اخبار مرتبط:
به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس؛ نقش بویراحمد در دوران دفاع مقدساستان در آغازین ماههای دفاع مقدسسرداري که فرمانده عراقي ها شدسردار سرتیپ قاآنی به فرماندهی نیروی قدس سپاه منصوب شدجانشین فرمانده سپاه ناحیه گچساران:50برنامه ویژه هفته دفاع مقدس در گچساران اجرا می شود
» اشتراک گزاری خبر