همیشه افرادی بوده اند که در گذشته ای نه چندان دور با شادی آنها شاد بودیم و با ناراحتی شان ما نیز گریه میکردیم. وقتی پیروز می شدند، شادی را به ما هدیه می کردند و خوشی را برایمان به ارمغان می آوردند. و طبیعتاً وقتی بازنده بودند ما نیز ناراحت. اما هر چه بود گذشت و اکنون سوال این است : آنها که آن شادی ها و خوشیها را برای ما بوجود می آوردند اکنون کجا هستند و چه میکنند؟
سلسله گزارشهایی از این ورزشکاران و مشخصاً فوتبالیستهایی که در دهه های گذشته در این استان فعالیت می کردند برای مخاطبین عزیز گردآوری شده که همانگونه که برای ما جذاب بود امیدواریم برای شما نیز جالب باشد و همچنین ادای دینی باشد به آن افراد که بدانند هرگز فراموش نخواهند شد.
Q.AX8 001 سنگربانی به نام کیو
مصاحبه زیر با کیومرث دوستکام پیشکسوت فوتبال استان و شهرستان کهگیلویه (بخش سوق) هست که سالها در درون دروازه تیمهای استقلال و پرسپولیس و دیگر تیم های دهدشت هنرنمایی می کرد. بیشتر مردم، دوستکام را به اسم کوچک و تخلصش یعنی ” کیو ” می شناسند. از دوران فوتبال و خاطراتش گفت تا توصیه به جوانان. پس از پایان فوتبال به دنیای داوری آمده و زیر نظر رودنیل دوره های آموزشی را گذرانده است. در ۴۷ سالگی هم احساس جوانی میکند و هرگز ورزش را رها نکرده است. هم اکنون نیز در اداره ورزش و جوانان سوق مشغول است و می گوید فرزندانش نیز به تاسی از پدر ورزشکار هستند. پای صحبتش می نشینیم:
از چه سالی فوتبال را شروع کردید؟
فوتبالم را در سال ۱۳۶۳ از آموزشگاهی مدرسه راهنمایی شهید نواب صفوی بخش سوق وسپس منتخب مدارس راهنمایی شهرستان کهگیلویه شروع و در سال ۱۳۶۴ وارد مسابقات باشگاهی شهرستان کهگیلویه به تیم جوانان پرسپولیس دهدشت شدم و همان سال با درخششی که از خود نشان دادم به تیم بزرگسالان پرسپولیس دهدشت راه پیدا کردم وهمراه این تیم در سال ۱۳۶۹ در مسابقات لیگ قدس کشور جهت راه یابی ۱۲تیم از مناطق مختلف کشور جهت تشکیل لیگ یک کشور ( لیگ برتر ) آن زمان با شرکت تیم های استقلال اهواز ،جنوب اهواز (فولاد خوزستان )،خیبر شهرداری خرم آباد ،شاهین بوشهر ،موسسه رازی کرج، همای بروجن واسقلال ایلام ودر سال ۱۳۶۸ در زیر گروه کشور با شرکت تیم های فولاد مبارکه { تام اصفهان}شاهین بوشهر ،سلمان یزد ، انتظام شهر کرد ودر سال ۱۳۶۸با تیم منتخب بزرگسالان دهدشت در جام فلق کشور (منتخب شهرستانها)با شرکت تیم های منتخب بوشهر منتخب خمینی شهر اصفهان ومنتخب فارسان چهار محال وبختیاری شرکت داشتم.
چه سالی فوتبال را کنار گذاشتید؟
اگر بگویم نمی توانم فوتبالم را تمام شده بدانم شاید باور نداشته باشید چون هنوز آن شور واشتیاق دروازبانی در من زنده است هرچند که موی سر وصورتم به سفیدی گراییده واین گفته مرا ا می توان از نزدیک در مسابقات باشگاهی بخش سوق وپیشکسوتان شهرستان کهگیلویه وبخش سوق مشاهده کنید تا باور کنید تا سال ۱۳۸۲ در سطح اول فوتبال کشور ،استان ،شهرستان کهگیلویه وبخش سوق فعال بودم تا اینکه بخاطر یک سری مشکلات خانوادگی و ناراحتی از ناحیه دیسک کمر مدتی از فوتبال دور شدم تا اینکه در سال ۱۳۹۰ در سن ۴۶ سالگی با تیم تراکتور سازی کرباسی ودر سال ۱۳۹۱ با تیم فجر بخش سوق به مستطیل سبز برگشتم ودر حال حاضر هم آمده سنگربانی از هر دروازه ای هستم حتی پیشنهاداتی از تیم های لیگ برتری استان از شهرستان کهگیلویه داشتم که بخاطر مشاغل کاری نپذیرفتم.
در چه تیم های بازی کردید؟
پرسپولیس ، استقلال ، استقلال جوان ، نصر سپاه دهدشت و کشاورز ،زاگرس، آزادی، تراکتور سازی وفجر بخش سوق ، پرسپولیس شهرستان لنده ومنتخب جوانان وبزرگسالان شهرستان کهگیلویه ومنتخب بزرگسالان وجوانان استان
Q4 سنگربانی به نام کیو
چند فرزند دارید؟
دارای ۴فرزند. ۳ پسر و یک دختر می باشم که با همسرم همگی علاقمند به ورزش و ورزشکار می باشند. دوتا از پسرهایم در تیم های باشگاهی شهرستان کهگیلویه مشغول دروازبانی هستند دخترم قهرمان کونگ فوسبک پرتوآ کشور و مربی و مسئول این سبک در بخش سوق می باشد که در حال حاظر با یکی از پسرهایم در دانشگاه مشغول تحصیل هستند وهمسرم چند سال مسئول ورزش بانوان ومربی بازیکن هندبال بخش سوق بودند
در حال حاضر به چه شغلی مشغول هستید؟
در حل حاضر در اداره ورزش وجوانان بخش سوق مشغول خدمت به ورزش و ورزشکاران می باشم.
چه مدارک فوتبالی دارید؟
مدرک مربیگری ندارم ولی فوتبال را مثل کف دستم درک می کنم سابقه داوری با بیش از بیست سال در سطح شهرستان کهگیلویه وبخش سوق را در کارنامه ورزشی خود دارم و خدا را شاکرم که در زمان داوری همچون زمان فوتبالم ورزشکاران وتیم ها از قضاوت هایم رضایت داشتند با توجه به شرایط امروزی داوری می توان به جرات گفت کسی که از فوتبال به داوری برود در کارش موفقتر است چون هم داوری را می فهمد و هم فوتبال را و این خود کمک بسیار بزرگی است که موفقیت یک داور را به همراه دارد ودر سال ۱۳۷۳زیر نظر آقای نوذر رود نیل مدرک داوریم را گرفتم.
در چه رشته هایی به جز فوتبال فعالیت داشته اید؟
در رشته های فوتسال ، والیبال، کشتی، پینگ پنگ،بدمینتون، شطرنج، دوچرخه سواری، دوومیدانی ودر این رشته ها مقام های متعددی در سطح بخش سوق کسب نمودم ولی فوتبال که ورزش اولم بود را اصولی دنبال کردم.
بهترین بازیکن ایران و جهان در پست تخصصی ات؟
در ایران مرحوم ناصرحجازی و احمد رضا عابد زاده و در خارج هم پیتر اشمایکل والیور کان را قبول داشتم.
سالها دروازبان پرسپولیس بودید و مدتی هم در استقلال بازی کردید. قرمز هستی یا آبی؟
حقیقتش قرمز هستم ولی نسبت به تیم استقلال احترام خاصی قائلم چون سرخ وآبی قطب های فوتبال کشور هستند همیشه باید رقابت در زمین و رفاقت در بیرون زمین باشد بنده همیشه سعی داشتم دل علاقمندان چه قرمز و چه آبی را بدست بیاورم حتی دوسال برای استقلال با تمام توان بازی کردم از مسائل حاشیه ای ،فحاشی و….بیزارم دلیلی نمی بینم در مسابقات برون مرزی علیه همدیگر شعار بدهند باید اتحاد ملی داشت تا خدای ناکرده طرف مقابل آرزوی باخت تیم کشور ش را نکند.
Q6 سنگربانی به نام کیو
از خاطرات ورزشی ات بگو؟
خاطرات زیادی هست ولی یکی از خاطراتم به سال ۱۳۶۸ بر می گردد با توجه به درخششی که از خود نشان داده بودم در زمان نقل وانتقالات فوتبال تیم ها با فرستادن واسطه دنبال عضویت بنده در تیمشان بودند بنده هم که با مشکل بی کاری دست به گریبان بودم اعلام کردم که هر کس کاری برایم پیدا کرد برایشان بازی می کنم . تا اینکه استقلال دست به کارشد و توسط مرحوم علی اکبر مصفا مسئول وقت استقلال پیغام فرستاد که برایت فروشگاه ورزشی می زنیم و تیم های نصر سپاه و بانک ملی هم دنبال بنده بودند و پرسپولیس هم حاضر به ازدست دادن بنده نبودند تا جایی که در سال ۱۳۶۷ برای جدا نشدن از این تیم مبلغ ۴۰ هزار تومان توسط مرحوم محمد دستاران مدیر عامل وقت پرسپولیس دهدشت به بنده دادند ولی در سال ۱۳۶۸ با توجه به شرایط بالا که گفتم یک شب در منزل بودم که درب خانه به صدا درآمد گفتن کسی در خیابان با تو کار دارد با دمپایی به خیابان آمدم وقتی نزدیک شدم دیدم قلندر سخن سنج و نور محمد آرانپور(مربیان استقلال) هستند بعد از سلام واحوال پرسی گفتن سوار ماشین شو امشب با ما هستی من گفتم بگذارید کفشهایم را بپوشم گفتن نه با همین دمپایی ها بیا تا برویم. آنها ترسیده بودند که بروم دیگر برنگردم غافلگیر شده بودم چون انتظار آنها را در آن شب نداشتم خلاصه با اسرار آنها بدون اطلاع خانواده سوار ماشین شدم وهمراه آنها رفتم نزدیکیهای دهدشت گفتن نباید کسی متوجه حضور تو در دهدشت شود خودت را پشت صندلی قایم کن ومرا از کوچه پس کوچه های دهدشت به خانه کرامت آرشیا سرپرست وقت تیم استقلال بردند. تلفن خانه را قطع و خانه را کنتر ل کردند و به بنده هم گفتن امشب در این خانه هستی تا فردا و نباید خودت را نشان بدهی . همان شب مسئولان تیم پرسپولیس بو می برند چون ماشینی که من را با آن آورده بودن متعلق به جهانگیر افروزپور یکی از ستونهای پرسپولیس بود. همان شب تعدادی از بازیکنان پرسپولیس به سوق و درب خانه ما آمدن و سراغ مرا گرفتند دیدند که ای دل غافل مرغ از قفس پریده و استقلالی ها کار خودشان را کردند و شب برادرم به همراه بازیکنان تیم پرسپولیس، دهدشت و سوق را زیر پا گذاشتند ولی اثری از من نبود و به زعم آنها انگار آب شده و به زمین رفته بودم و خانواده نگران من که چه بلایی سر بچه مان آمده و حتی بازیکنان پرسپولیس تا پشت بام خانه ای که در آن بودم هم آمدند. این در حالی است که تیم پرسپولیس باید صبح برای مسابقه به گچساران می رفت. خلاصه آنها از پیدا کردنم نا امید و با یک دروازبان دیگر به گچساران رفتند. بعد از خروج تیم پرسپولیس نزدیکیهای ظهر مرا از کوچه پس کوچه های دهدشت به هیئت فوتبال که آن زمان مسئولیت آن را علی اکبر افسر بر عهده داشت، بردند و برای یک سال با استقلال قرارداد بستم بعد از عقد قرارداد مرا سوار ماشین خاور کردند و در خیابانهای دهدشت دور زدند و جلو مسافربری مرحوم مصفا بردند و ایشان هم مثل عروسی که عقد کرده باشند مقداری پول خرد روی سرم ریخت و با همان دمپایی ها مرا جلو مسافربری سوق پیاده و به سوق برگشتم! در همین سال بازی پایانی لیگ شهرستان کهگیلویه جهت شناخت قهرمان بین دوتیم استقلال و پرسپولیس برگزار که بعد از ۱۲۰ دقیقه تلاش دوتیم به مساوی تن دادن و کار به ضربات پنالتی کشیده شد که در ضربات پنالتی پرسپولیسی ها بهتر عمل کردند وقهرمان مسابقات گردیدند. یاد آوری کنم این بازی تیم پرسپولیس با تمام قوا آمده بود تا من و استقلال را شکست دهند.
خاطره دیگر هم برمی گردد به سال ۱۳۶۹ که این بار تیم نصر سپاه دنبال من بودند و با قولهای که به بنده داده شد یک روز صبح قبل از طلوع آفتاب درب خانه به صدا در آمد به درب منزل رفتم دیدم آقایان امرالله یزدانبخش و خلیل صلاحت پور هستند و آقای یزدانبخش گفت سوار شو تا برویم دهدشت و برای نصر قرارداد ببندی و من هم با آنها همراه شدم. نزدیکهای دهدشت آقای یزدانبخش از سرشوخی اسلحه کمری خود را در آورد و روی گردن من گذاشت و گفت: کیو همینجا با دوتا تیر خلاصت می کنم تا دیگر تیمی سراغت نیاید و مرا از کوچه پس کوچه های دهدشت به هیئت فوتبال بردند و برای یک سال هم با نصر سپاه دهدشت قرارداد بستم و با این تیم قهرمان بسیج استان، سوم شهرستان کهگیلویه و سوم یادواره شهید آرانپور دهدشت را کسب کردم.
خاطره دیگر هم به بازی فینال بین دوتیم پرسپولیس واستقلال برمی گردد بازی فینال بازی در اوج حساسیت خود و در حضور انبوه تماشاگران علاقمند که از ساعت ها قبل ورزشگاه را پر کرده بودند برگزار که در یک درگیری تک به تک بر سر مالکیت توپ علی مسلمی بازیکن استقلال بعد از دریافت توپ به شدت با من برخورد کرد و من هم که از حساسیت بازی اطلاع داشتم بلند شدم و مقابل ایشان ایستادم که آروم بازی کنید که یک مرتبه ایشان مرا به باد کتک گرفت و من هم هیچگونه عکس العملی از خود نشان ندادم و کار به جایی کشیده شد که داور او را اخراج و تیم استقلال ده نفره شد و بازی را یک به صفر به پرسپولس واگذار کرد و پرسپولیس قهرمان مسابقاات شد.
چه مقام ها و عناوینی در فوتبال بدست آوردید؟
قهرمان مدارس راهنمایی استان، قهرمان جوانان شهرستان کهگیلویه با تیم پرسپولیس در سال ۱۳۶۴، دو عنوان نایب قهرمانی استان با منتخب جوانان شهرستان کهگیلویه در سالهای ۱۳۶۴و۱۳۶۵، چندین عنوان قهرمانی و نایب قهرمانی با تیم بزرگسالان پرسپولیس دهدشت از لیگ استان، لیگ شهرستان کهگیلویه، جام حذفی استان و شهرستان کهگیلویه و چندین یادواره از جمله یادواره شهید آرانپور و یادواره دکتر تیمور صلاحی در سالهای ۶۵،۶۶،۶۷،۷۰،۷۱،۷۲،۷۳،۸۱،۸۲
قهرمان بسیچ استان و سوم شهرستان کهگیلویه و سوم یادواره شهید آرانپور با تیم نصر سپاه در سال ۱۳۶۹، نایب قهرمان شهرستان کهگیلویه با تیم استقلال دهدشت در سال ۱۳۶۸ ،کسب دو عنوان قهرمانی بخش های استان با تیم کشاورز سوق ، چندین عنوان قهرمانی و نایب قهرمانی استان با تیم منتخب بزرگسالان شهرستان کهگیلویه در سالهای ۶۵،۶۶،۶۷،و۱۳۶۸
آیا در دوران فوتبال به تیم ملی هم دعوت شدی؟
بله در سال ۱۳۷۰ به همراه تیم منتخب نوجوانان شهرستان کهگیلویه نماینده استان در مسابقات کشوری که در استان بوشهر برگزار می شد شرکت و از انجا به اردوی تیم ملی نوجوانان که در مجموعه ورزشی شهید شیرودی و زیر نظر آقای پرویز ابوطالب سرمربی وقت نوجوانان ایران بود، دعوت شدم که به خاطر یک سری مسائل نتوانستم در این اردو شرکت کنم.
چه توصیه ای به جوانان دارید؟
به جوانان عزیز توصیه می کنم عمر خود را بیهوده تلف نکننید جوانی خود را پژمرده نکنید من در سن ۴۷ سالگی هنوز شور جوانی در سر دارم و باور نمی کنم پیر شدم وبارها وبارها در میادین ورزشی جوانان را تشویق به رقابت با خودم کردم تا بدانند که ورزش در سلامتی وشادابی معجزه می کند بیاید یک بار هم که شد تجربه کنید می دانم مشکلات هست بیکاری هست ولی این که دلیل نمی شود که خود را برای اینها نابود کنید استعدادتان را در جایی بکار گیرید موفق می شوید اگر پشتکار داشته باشید.
درد دل؟
وقتی به گذشته فوتبال سر می زنم ونگاهی به فوتبال امروز می اندازم در آن از زمین تا آسمان تفاوت می بینم خدایی فوتبال کشور به کجا می رود وقتی آن زمان ورزشکاری مثل فرشاد پیوس آقای گل ایران ۴۰ هزار تومان دستمزدش بود و یا محمد مایلی کهن در ب ورزشگاه بلیط فروشی می کرد و یا وحید قلیچ مسئول آب دادن زمین چمن ورزشگاه بود ویا ورزشکاران مطرح دیگر با موتور سیکلت بر سر تمرینات ومسابقات حاضر می شدند همش به عشق پیراهن ورنگ آن وبه عشق مردم با تعصب بازی می کردند و فوتبالی با کیفیت آن زمان ولی امروز چه در آمدهای میلیاردی ، ماشینهای آخرین سیستم ،بهترین لباسها ،بهترین غذاها ولی کوفوتبال فوتبال که نمی بینیم جز مسائل حاشیه ای ، فحاشی ، باند بازی ،فحاشی و….. واما فوتبالیستهای عزیز استان اگر خود را باور داشته باشند چیزی از دیگران کم ندارند مگر میلاد غریبی وایمان موسوی و…. بازیکنان این استان نیستند آنها با انگیزه و پشتکاری که داشتند مراحل را طی و حالا در سطح کشور می درخشند بقیه ورزشکاران این استان چیز کمی از آنها ندارند ولی باید به آنها میدان داد ودستشان گرفته شود ما باید بازیکن صادر کنیم نه بیایم از دیگر استانها بازیکن وارد کنیم اما دلم برای فوتبال دهدشت می سوزد دهدشتی که فوتبالش در دهه ۶۰ و۷۰ در کشور و استان می درخشید که حتی تیم منتخب یاسوج آن زمان حریف تیم باشگاهیش نمی شد با آن تماشاگرانش که موقع مسابقات سکوهای ورزشگاه پیر شهرمان را پر می کردند که جای سوزن انداختن نبود چرا با کنار رفتن قدیمی ها فوتبال جوانان هنوز نتوانستند اقتدار دهدشت را بهش برگردانند کجا رفتند آروانه ها، سخن سنج ها ، بهرمند ها ، آموس ها ،عزیزی ها ، آرانپورها ،باقرزاده ها ،پور آزادی ها، خردمند ها، مسلمی ها، استوی ها ، بخشی ها، دوهنده، دانشفر ، برنگپور ، پژواک ،نرمابی، فلاحت پیشه، جاودان، افروز پور ، کاظمی، آذر بارگون ، افشین ، باستان، کشوری ، شیخی، آرام، آژ، افراء ، خوبانی، سهمگین ، تقوی، بوذرجمهری ، صفایی ، رخ افروز، اژدر و………. چرا نماینده در لیگ کشور نداریم چرا سکوهای ورزشگاه آزادی دهدشت زانوی غم بغل گرفتند کجایند آن پرچم های قرمز وآبی کجا رفتند آن هیجانات بعد از مسابقه در خیابانهای دهدشت ،می خواهم از خودم بگویم که با هزینه شخصی مسیر دهدشت وسوق را می آمدم و در سرما وگرما تمرین می کردم چرا چون عاشق فوتبال بودم چون می خواستم پیشرفت کنم حتی خدا را گواه می گیرم در ماه رمضان با زبان روزه همین مسیر را می آمدم دوساعت تمرین می کردم و برمی گشتم .همه مشکلات را می دانم ولی خدایی ما آن زمان چه داشتیم در بدترین شرایط بدون بازهای تدارکاتی وارد مسابقات کشوری می شدیم و مسیر دهشت کرج ،دهدشت اهواز ،دهدشت خرم آباد و….را با مینی بوس طی می کردیم در زمین خاکی تمرین می کردیم کفش و لباس مناسب نداشتیم دستکشهای که به دست می کردم دستکشهای کارگری بود که بخاطر برجستگهای که داشت مورد استفاده قرار می گرفت ولی امروزه بچه ۵ ساله هم دستکش دروازبانی دارد و نتایجی هم که می گرفتیم نسبت به سطح فوتبال آن زمان دهدشت قابل قبول بود آن هم با تیمی کاملا” بومی و مربی بومی که خود بازیکن این تیم بوده و بیشترین عملکرد در کسب نتیجه به تمرینات منظم ،قدرت بدنی،تعصب وعشق به تیم نتیجه می داد ومشکل اساسی امروز فوتبال دهدشت تن ندان به تمرین نداشتن ثبات مدیریتی ، علاقمندی وتعصب ، مشکل مالی و بی تفاوتی می باشد که امیدوارم علاقمند و مسئولین تیم ها یک یا علی بگویند و آستین ها را بالا زنند و نام دهدشت را پر آوازه کنند وحالا بعد از یاسوج وگچساران منتظر ظهور قطب سوم فوتبال استان در کشور باشیم ما می توانیم اگر مسئولین همت کنند.
حرف آخر؟
قبل از هرچیز از شما وهمکارانتان که ترتیب این مصاحبه را دادید کمال تشکر را دارم و جا دارد از تمام عزیزانی که باعث پیشرفتم شدند اتز جمله مسعود محمدی ،سید ابوصالح دانشفر ،امرالله یزدانبخش ،هیبت الله دوهنده ،لطف الله آروانه ،فضل الله شاهی سوق ،جهانگیر افروزپور آقای دژن ، مرحوم محمد دستاران، فرشاد و فرود عزیزی ، قلندر سخن سنج ،خلیفه بهرمند ، علی اکبر افسر و مرحومان علی اکبر مصفا و علی استوی و….. وهمچنین از ورزشکاران ، ورزشدوستان ، پیشکسوتان و مردم خوب شهرستانهای کهگیلویه ، یاسوج، گچساران ، چرام ،بهمئی و لنده تشکر کنم و تشکر ویژه داشته باشم از مربیان ، ورزشکاران ، پیشکسوتان ومسئولین ورزش و مردم با فرهنگ و دوست داشتنی شهرم سوق که همواره در کنارم بودند و با تشویق هایشان باعث پیشرفتم شدند.
************
کیومرث دوستکام در یک نگاه:
متولد: ۵ بهمن ۱۳۴۵
پست تخصصی: دروازبان
سال شروع فوتبال: ۱۳۶۳
سال پایان: ۱۳۸۲
باشگاهها: پرسپولیس ، استقلال ، استقلال جوان ، نصر سپاه دهدشت و کشاورز ،زاگرس، آزادی، تراکتور سازی و فجر سوق ، پرسپولیس لنده و منتخب جوانان و بزرگسالان شهرستان کهگیلویه ومنتخب بزرگسالان وجوانان استان
متاهل و دارای ۴ فرزند (۳ پسر و یک دختر)
شغل فعلی: کارمند اداره ورزش و جوانان سوق
ساکن : شهر سوق از توابع شهرستان کهگیلویه
منبع/سایت استان
امسال وقتی نوبرانه هندوانه به بازار آمده بود کیلویی 600تومان قیمت آن بود .قیمتی که برای کشاورزان نوید سال مالی خوبی نبود.
با این قیمت بهاری باید پذیرفت سالی که نکوست از بهارش پیداست.
این روزها از جنوبی ترین مناطق استانهای خوزستان،کهگیلویه وبویراحمد وفارس را تاهرجایی که نشانی از کشت صیفی بچشم میخورد با نشانه هایی از کام تلخ هندوانه کاران زحمت کش روبرو میشوید از حراج این محصول از کیلویی 100 تومان گرفته تا جایی که ترجیح دادند محصول را رها کنند و کام گله های بز وگوسفند را حداقل شیرین کرده باشند.
عکس:مهدی پور /نورآنلاین
ادامه خبر...
![]() |
راک نیوز : گروهی از بازیگران و هنرپیشگان کشور در سفری پرحاشیه به برزیل سفر کردند.
این هنرمندان روز گذشته در دیدار با تیم ملی بوسنی در ورزشگاه محل بازی حاضر شدند.
در این تصاویر محمدرضا شریفینیا، فاطمه گودرزی، سید جواد هاشمی، سام درخشانی، پژمان جمشیدی، محسن طنابنتده، نرگس محدی، لیندا کیانی، سیاوش خیرابی، مهراب قاسم خانی، امیر حسین صدیق و حسام نواب صفوی دیده میشوند.
انتهای پیام
ادامه خبر...تصاویر دیده نشده از زنان و دختران تماشاگر در جام جهانی
تماشاگران بازی های فوتبال جام جهانی ۲۰۱۴ در کشور برزیل
افق نیوز/ جام
ادامه خبر...رپرها وقتی وارد موسیقی کشور شدند برای مردمی که با صدای دلنشین شجریان وشهرام ناظری توام با نوای ناز سازهای ایرانی خو گرفته بودند جذابیتی نداشت.اما پرداختن به موضوعات روزمره ودلمشغولی های نسل جوان توانست اندک اندک برای خود جایگاهی وطرفداری پیداکند.آنها وقتی مجوزنتوانستند بگیرند به خواننده های زیرزمینی لقب گرفتند .
اما برخی از آنها نه تنها هنجارشکنی درشعر نکردند بلکه با برشمردن مختصات منطقه ای توانستند به چهره ای مقبول در این مدل موسیقی در یک منطقه سنتی تبدیل گردند.
اینها را گفتیم تا بسراغ یک "رپر" پرطرفدار و مردم پسند دهدشتی برویم که با خواندن ترانه "دهدشت سرور کل ایران " یا DT1برسرزبان ها افتاد.او حالا مانند بسیاری از هنرمندان برای امرار معاش در عسلویه مشغول بکاراست وخودش را اینگونه معرفی میکند:
محمد حسين افشون پور فرزند محمد زمان فرزند پنجم خانواده متولد بهبهان ساكن دهدشت
افشین پورعاشق فالوده وبستني هستم حتي در فصل سرد زمستان عاشق ماكاروني و نوشابه شاتوت هستم
این روزها که تیپ های نسل فعلی کلا با نسل های قدیم فرق میکنه ،نظر افشین پور را پرسیدم و گفت :از تيپ هاي جلف خوشم نمي ايد و ترجيح مي دهم ساده باشم
آقای محمدحسین ازکی کمک گرفتی واین شعر ترانه دهدشت سرور کل ایران را از کجا آوردی ؟
- من تا به حال از هيچ كس كمك نگرفته ام چه در زمينه مالي چه موسيقي و حتي شعر = ترانه هام از خودم هستند
چه شد که این آهنگ را خوندی ؟اصلا از کجا وکی بسراغ موسیقی رفتی ؟
- اولين بار در اهواز و نزد اقاي ميلاد ملك زاده ترانه خوندم و اون موقع من هيچ تجربه اي در زمينه موسيقي و ترانه و صدا نداشتم و طبيعي بود كه ترانه هاي اول من اماتور باشند ولي امسال به صورت حرفه اي شروع كردم و تا چند ماه ديگر يه البوم حرفه اي به نام I love you ارائه مي دهم
وقتی همین ترانه "دهدشت یه کشوره پایتختش ایرانه "را خوندیی واکنش ها به ترانه چی بود ؟
-اولين بار كه ترانه خوندم وحشتناك استقبال شد چون تا اون موقع توي شهرستان وشايد استان كمي با اون سبك و با لهجه لري ترانه نخونده بود و چون در مورد شهرم خونده بودم ، همين عامل باعث شد كه بيش از حد انتظار از ترانه دهدشت 1 (Dt 1 ) استقبال بشه .
شما درشعرتون علاوه برمعرفی دهدشت یه جورایی برا بقیه خط ونشون میکشی بچه های برخی محله های دهدشت راخطرناک وخشن معرفی میکنی فکر نمیکنی این چهره دهدشت را نامناسب وترسناک جلوه بده ؟
- من شهر رو معرفي نكردم بلكه شهر رو توصيف كردم ، بدون اغراق و هيچ گونه حرف اضافه وطعنه و توهين = اين در اون زمان ( يعني سه سال قبل ) در يك مقطع كمي نا ارام به نظر مي رسيد ، هيچ ربطي به من نداشت و اين درگيري ها در همه جاي دنيا و تمامي شهرهاي ديگر ايران رخ مي دهد يعني ايا در مورد شهر هاي ديگر هم ترانه خونده شده كه همواره دچار درگيري و زد وبند هستند ،نه ... اين درگيري ها طبيعي است ، چه من ترانه بخوانم چه نخوانم به هر حال اين درگيري ها رخ مي دهد.
برخی میگن میخواستی خودتو معروف کنی ؟معمولا بعد از اینکه یه اثر هنرمندی توجامعه منتشر میشه واکنش ها خوب باشه دوباره جاهای دیگه دعوتش میکنن مثلا برنامه های جشن یا عروسی شما چطور جایی دعوت شدید یا رفتید به همچین جاهایی ؟
-هدف من معروفيت و كسب شهرت نبوده و نيست و خوانندگي براي من يك شغل محسوب نمي شود و فقط يك علاقه شخصي است . و تا به حال در هيچ جشن عروسي و برنامه هاي تلويزيوني و راديويي و جنگ شادي و برنامه هاي تلويزيوني و راديويي و جنگ شادي و برنامه هايي از اين قبيل شركت نكرده و نخواهم كرد .
بعد از خوندن این ترانه باتوجه به اینکه یه کار بدون مجوزبود آیا مقامی یا مرجعی شما را احظار نمودند ؟
-نه ، به هيچ وجه
سبک یا معناگرایی در ترانه دوم شما کمی متفاوت است آیا این ترانه را برای بدست آوردن دل مسئولان برای کسب مجوز انجام دادید؟
-ترانه دوم كه در مورد شهرم ، سرودم به خاطر ترس از كسي نبوده ... نه از اداره ارشاد و نه سازمان جوانان و حتي نه شهردار وفرماندار و هيچ مقام انتظامي و قضايي ... من به خاطر حرف و حديث هاي زيادي كه در موردم به وجود آمده بود ترانه دهدشت دو (DT2 ) رو خوندم و از اين به بعد هم سعي مي كنم كه هر سال يا حداكثر هر دو سال يكبار ، يك ترانه در مورد دهدشت ارائه بدهم
شما در خوندن سبک خاصی را مدنظردارید یا کپی از خوندن خواننده خاصی چه مجاز یاغیزمجاز را مدنظر دارید ؟ اساسا به خواننده شدن فکر میکنید؟
-من سبك خاصي ندارم و به هر سبكي مي خونم بجز سنتي ... و از ابتدا كه شروع به خوندن كردم شايد هيچ وقت به خواننده شدن فكر نمي كردم و فقط به خاطر اسرار دوستانم بود كه با شركت در يكي از برنامه هاي تست صدا در تهران براي اولين بار خوندم و بعد از اون مسابقه بود كه من ترانه (DT1 ) رو خوندم و بعدش هم ديگه قصد خوندن نداشتم تا امسال و به اصرار دوست عزيز و اهنگ سازمم : محمد يزدان نيا . امسال دوازدهم فروردين اهنگ DT2 رو تقديم به مردم شهر كردم كه خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت
آقای افشون من رضا صادقی را برا نوع انتخاب شعراش ومحسن چاووشی را برای نوع صداش دوست دارم شما کدام خوانندهای امروزی ومجاز کشور را می پسندید؟
-من علاقه شديدي به پويا بياتي و اميد علوي و عليرضا روزگار دارم .
وقتی یه خواننده آهنگی میده ومورد اقبال عمومی قرار میگیره فورا کلیپ بعدی را برای برخی شبکه های اون ور مرز فارسی زبان میفرستند شما چی تابحال بسرت زده چنین کاری کنی ؟
-نه اصلا.من تا به حال به خارج از كشور سفر نكرده ام و هيچ وقت هم به اين مسئله فكر نكرده ام
یه ذره از این مدل سوال فاصله بگیریم بگوببینم مجردهستی یامتاهل ؟ اگه بخواهی زن بگیری از کدوم محله زن میگیری (خنده) که بچه محلاش تهدیدت نکنن ؟ کسی شده بخواهداز هنرت حمایت کنه؟
-من مجرد هستم و هنوز گزينه مورد نظر رو پيدا نكرده ام و در حال حاضر به ازدواج نتوانستم فکر کنم .درضمن متاسفانه تا به حال كسي حامي من نشده ولي اميدوارم به زودي اين اتفاق رخ بده چون قرار بعد از ساخت آلبوم براي تست و بستن قرارداد به تهران برم و اگر همه چي درست پيش بره من حمايت مالي مي شوم .
شنیدم به پیداکردن حامی مالی امیدوارهستی ؟
- تا به حال كسي حامي من نشده ولي اميدوارم به زودي اين اتفاق رخ بده چون قرار بعد از ساخت آلبوم براي تست و بستن قرارداد به تهران برم و اگر همه چي درست پيش بره من حمايت مالي مي شوم.
این آقای محمدحسین افشون چقدر محبوبه وچقدر ازاین بابت احساس رضایت دارید ؟
-در بين دوستان و فاميل وحشتناك محبوب هستم و از اين بابت خوشحالم
بهترین مشوقان خود را چه کسایی میدونید ؟لطفا خلاصه بفرمائید ؟
-خانواده و دوستانم مشوق اصلي من بوده اند
بعداز این آهنگ به چه نامی صدات میزنند ونگاه آشنایان نسبت به توچگونه بود ؟
-تو فاميل خيلي محبوب هستم و همه از لقب هاي مختلفي در موردم استفده مي كنند ، لقب هاي چون (خواننده دهدشت – آبرو طيفه – دي جي )
شده تا حالا کسی بهت پیشنهادبده یه گروه موسیقی تشکیل بدید واین راه را ادامه بدید ؟
-زياد با من تماس مي گيرند و تبريك مي گويند و اظهار خوشحالي مي كنند و خيلي ها از من راه و چاه مي خواهند و پيشنهاد مي دهند كه با هم همكاري كنيم .
اقای افشون شما بعنوان یک جوان دهدشتی بهرحال اثرتون برای بخشی از شهروندان وحتی هم استانی ها زیبا ومردم پسند بود ،چه انتظاری ازمسئولان متولیان امورفرهنگی دارید ؟
-انتظارم از مسئولين اينه : كه يك بخشي رو درسازمان جوانان به استعداديابي اختصاص بدهند و زمينه را براي علاقمندان فراهم سازند چون شهر ما استعدادهاي زيادي داره كه هنوز راه و چاه رو بلد نيستن
شما متولد بهبهان دراستان خوزستان هستید اگه بخواهید عشق وعلاقه تون را به دهدشت در یک جمله بگید چی هست اون جمله ؟
-من عاشق شهرم هستم – عاشق دوستانم و خانواده ام هستم و شهرم رو با هيچ جاي دنيا عوض نمي كنم حتي زادگاهم خوزستان .
آرزوهای فرهنگی محمدحسین افشون درچی خلاصه میشه ؟به این فکر میکنی یه روز تودهدشت کنسرت برگزارکنی؟
-خيلي دوست دارم بعد از آلبوم ، مجوز كنسرت بگيرم و هرچند وقت يكبار ، توي شهرم كنسرت اجراكنم .
حرف آخر "رپردهدشتی "را بشنویم ؟
-از همه دوستانم و كساني كه منو تو اين راه تشويق كردن بسيار سپاسگزارم و همچنين از خونوادم كه خيلي منو تشويق كردند و يه تشكر ويژه از استاد محمد يزدان نيا ،دوست و آهنگ زنم كه در همين دهدشت فعاليت مي كنند وبا كمترين امكانات ، كارهايي با كيفيت بسيار بالا ارائه مي دهد . و آهنگ DT2 يكي از شاهكارهاي بياد موندني من و آقاي يزدان نيا مي باشد .
راستی یادمون رفت بپرسیم اون پرواز 0744 کی به زمین مینشینه ؟
بهله !كد 744 منظورم : مسافرين 744 همان مردم محترم هستند ( دهدشت )
حالا که اینجوریه من هم تا یادم نفرته از خبرنگار محترم سايت راک نیوز تقدير ئتشكر مي نمايم
گزارش از:محسن تباری
ادامه خبر...
تیم ملی فوتبال کشورمان از مرحله گروهی رقابتهای جام جهانی 2014 برزیل و از دور پایانی این رقابتها فرداشب از ساعت 20:30 در ورزشگاه فونتهنووای شهر سالوادور به مصاف تیم ملی بوسنی میرود.
سالوادور، شهری در شرق برزیل و مرکز ایالت باهایا، همان شهری که قرعهکشی جام جهانی در آن برگزار شد.
این شهر ساحلی که پس از ریودوژانیرو و سائوپائولو سومین شهر پر جمعیت برزیل محسوب میشود و در گذشتههای دور شهری مقدس برای برزیلیها به شمار میرفت، امروز به عنوان مرکز جشن و شادی برزیلیها و کارناوالهای دسته جمعی آنها شناخته میشود.
سالوادور اولین پایتخت دستگاه حکومتی استعماری پرتغالیها و یکی از مراکز اصلی تجارت بردگان در جهان بوده است. این شهر امروزه شهری غنی و پرتنوع است که با فقر و نرخ بالای جرم و جنایت دست و پنجه نرم میکند.
این شهر در ساحل اقیانوس اطلس به عنوان یکی از بنادر صادراتی مهم برزیل محسوب شده و اقتصاد آن برمبنای کشاورزی و صنعت است. سالوادور به دلیل موقعیت استراتژیک در نبردهای استعماری بین پرتغال و هلند، شهری مهم به شمار رفته و نخستین پایتخت برزیل بوده که با انتخاب شهر ریودوژانیرو به پایتخت، از اهمیت آن کاسته شد. همچنین این شهر یکی از مراکز توریستی برزیل نیز به حساب میآید.
سالوادور به دلیل اینکه در نزدیکی خط استوا قرار دارد از ساحلی گرم و هوای شرجی برخوردار است. بیشترین درجه گرمای هوا در این شهر در سال به 32 درجه و کمترین دما به 25 درجه میرسد.
داس نامورادوس و کوستا آزول 2 پارک جنگلی با زمینهای ورزشی و آمفی تئاتر از جمله مراکز تفریحی این شهر است. چندین پارک، موزه و سد به عنوان نقاط دلپذیر سالوادور شناخته میشود.
باهایا و ویتوریا نیز دو تیم اصلی سالوادور هستند و دوومیدانی، گلف و ورزشهای آبی از جمله دیگر رشتههای مورد توجه در این شهر است.
ورزشگاه فونتهنووا 7 آوریل سال 2013 بصورت رسمی توسط دیلما روسف، رئیس جمهور برزیل افتتاح شد. این ورزشگاه که تحت مالکیت دولت قرار دارد و به منظور برگزاری رقابتهای جام کنفدراسیونها و جام جهانی 2014 با گنجایش 55 هزار نفر ساخته شده است.
ادامه خبر...ادامه خبر...