
در پی درگذشت "حاج جلیل شریف پور "پدر همسر اقای درخش سردبیر پایگاه خبری راک نیوز ،ابراهیم سیار مدیر روابط عمومی فدراسیون اسکیت جمهوری اسلامی ومربی تیم ملی در پیامی این ضایعه را به وی ،همسر وبازماندگان تسلیت گفت دربخشی از این پیام آمده :شنیدن این خبرتاسف برانگیز واز دست دادن پدری صبور وبزرگ ما را نیز چون شما متاثر واندهگین ساخت ضمن طلب صبر از درگاه خداوند کریم برای مصیبت دیده گان این حادثه ما را نیز شریک غم خود بدانید
ادامه خبر...
بازارها و فروشگاهای عطرفروشی در غزه این روزها شاهد تکاپوی گسترده برای خرید و فروش عطر جدید به نام «m۷۵» است که نام آن برگرفته از موشک مقاومت فلسطینی فجر ۵ است.
بازار عطر «m۷۵» است که نام آن برگرفته از موشک مقاومت فلسطینی است این روزها در غزه داغ است.
بازارها و فروشگاهای عطر فروشی غزه این روزها شاهد تکاپوی گسترده برای خرید فروش عطر جدید به نام m۷۵ است که شرکت خلیک استایل آن را تولید کرده است و با استقبال فراوان فروشگاهها و عطر فروشیهای غزه روبه رو شده است.
«رجایی عدوان» مدیر بازاریابی این شرکت گفت: خرید و فروش این عطر و تبلیغات رسانهای آن بسیار فراتر از پیشبینیهای ما است.
وی پیشبینی کرد که با توجه به موفقیت و فروش بالای عطری که نام آن از مقاومت گرفته شده است، بسیاری از شرکتها از اقدام این شرکت تقلید کرده و محصولات خود را با نامهایی برگرفته از مقاومت و پیروزی آن در غزه به بازار عرضه کنند.
عدوان گفت: این شرکت چهار هزار عطر فجر ۵ را در دو نوع مردانه و زنانه عرضه کرده است که عطر مردانه در دو رنگ سیاه و سبز و زنانه با دو رنگ سبز و سرخ با بویی آمیخه از گل و میوه است.
وی تاکید کرد که بسیاری از هیئتهای عربی و اسلامی که در پی جنگ هشت روزه به غزه آمدند، هنگام بازگشت این عطر را با خود برده تا به عنوان یادگاری نگاه داشته یا به دوستان خود هدیه دهند تا آنان نیز مانند مردم غزه به بوی مقاومت معطر شوند.
عدوان در پایان با تشکر از حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت فلسطین ابراز امیدواری کرد که عطر جدید با نام فجر ۵ در بازارهای غزه عرضه شود.
منبع: خبرگزاری فارس ادامه خبر...
در بخشی از گفت وگوی اسحاق جهانگیری وزیر صنایع کابینه سیدمحمد خاتمی با روزنامه اعتماد آمده است:*کجای شرایط سیاسی امروز برای اصولگراها سخت نیست؟ اصولگراها که وضعشان خیلی بدتر است. هرکدامشان یک جایی هستند، یک جهتگیری دارند. اختلافات داخلی شان خیلی جدی شده است. از طرف دیگر فکر میکنند باید درباره این عملکرد هشت ساله پاسخگو باشند. وضعیت عملکرد برایشان نگرانکننده بوده. شرایط خیلی برای اصولگراها دشوار شده، به دلیل اینکه مسوول اداره کشور هستند اما اصلاح طلبها از جهت اینکه الان مسوولیتی ندارند، راحت ترند. مردم از اصلاح طلبان انتظار ندارند که پاسخگو باشند. ولی از موضع یک گروه سیاسی که بالاخره تعیینکننده بود، ریشهدار است و در کشور نقش دارد، شرایط دشواری است چون از صحنه سیاسی کشور حذف شده کنار گذاشته شدهاند.
* در مقطعی از تاریخ قرار گرفتهایم که مشکلات زیادی پیش روی کشور ایجاد شده و اصلاح طلبان به عنوان یک جریان سیاسی نمیتوانند نسبت به این مسائل بیتفاوت باشند. بالاخره این گروه در یک کشتی نشستهاند که سرنوشت آنها به سرنوشت حاکمیت گره خورده است. این طوری نیست که بگویند اگر اتفاقی بیفتد، متوجه جریان حاکم است و متوجه ما نیست. از طرفی دیگر، بالاخره اصلاحات یک جریان ریشهدار است که در عمق جامعه نفوذ دارد. تصمیمگیری در راس جریان اصلاحات نیاز به بحث و جدل دارد، ولی بالاخره این تصمیمگیری باید طوری باشد که خواستههای گروههای مختلف حتی آنها که در شهرستانها و مناطق دیگر به عنوان اصلاح طلب فعالیت داشتند لحاظ شود و این پرسش طرح شود که آیا ما هر تصمیمی بگیریم، بدنه اجتماعی که همواره در جریان اصلاحات قرار داشتهاند، چه اتفاقی برایشان میافتد؟ از طرفی، اصلاحات هر تصمیمی بگیرد، طبیعتا در تعامل با نظام است و نمیتواند مستقلا تصمیم بگیرد. نه اینکه نمیتواند، تصمیمش وقتی عملی میشود که با نظام در تعامل باشد و به یک تفاهمی رسیده باشند. آن هم دشوار است. بالاخره الان شرایط ارتباطات با نظام خیلی محدود است و تعامل جدی وجود ندارد. اما سیاستمدار، جریانات سیاسی ریشهدار در تاریخی، هیچ وقت به خاطر شرایط محدود در بن بست قرار نگرفتهاند. اصلا نفس سیاستمداری این است که همیشه در بن بستها باید راهکار پیدا کند.
*بعد از انقلاب همواره مجموعه نیروهایی مقابل آقای هاشمی قرار داشتهاند که به خاطر شخصیت و موقعیت ایشان بوده است. چون همواره در جایگاه شخصیت دوم قرار میگرفته، هرکسی میخواسته نقد جدیای به سیستم داشته باشد، آن کسی که قابل نقد بود و هزینهاش کم بود، آقای هاشمی بود. در مقطعی بخشی از اصلاح طلبها بودند، خصوصا در دوران انتخابات مجلس ششم که تا مرحله اول 84 کشید. دریک دورهیی، بعد از 84، بیشتر اصولگراها بنای ناسازگاری با آقای هاشمی گذاشتند. متاسفانه اصولگرایان در دورهیی جریان حمله به آقای هاشمی را آغاز کردند که برخی نهادهای قدرت و حکومت در اختیارش بود. یعنی نهادهای رسمی... من فکر میکنم که سال 84، عمدتا به همین دلیل عدم تحلیل درست احزاب اصلاح طلب از مسائل کشور، این اتفاق افتاد و نتیجه این شد.آقای احمدینژاد بیست روز هم قهر بکند ممکن است هیچ اتفاقی نیافتد. فوقش میرود مینشیند توی خانهاش. ولی وقتی این همه برای یک فرد هزینه شده و ادعا شود که کاملا ولایتمدار است و در چارچوب سیستم ولایت عمل میکند، بیاید چنین عکس العملی نشان دهد دیگر براساس شعارها نمیتوان تصمیم گرفت. اگر گذشته را ارزیابی کنیم در عمل نشان داده شده افرادی که کمتر شعار دادهاند، بیشتر همراهی کردهاند. من در دولت آقای خاتمی نمیتوانم هیچ موردی پیدا کنم که ایشان در مقابل یک صحبت صریح این طور عکس العملی داشته باشند. حالا آقای خاتمی شعار هم نداده و آقای احمدینژاد داده؛ نتیجه این شد به افرادی که با شعار به نحوی خودشان را طور دیگری نشان دادهاند، نباید توجه کرد. باید به سابقه افراد توجه کرد. باید به دنباله افراد، که این شخص از چه جایگاهی بلند شده و دارد این حرف را میزند نگاه کرد. آیا درست است کسی که هیچ سابقهیی نداشته وارد سیستم شود و بگوید هیچ کس به گرد من نمیرسد؟ بالاخره این نظام جنگ داشته، افرادی که این حرف را میزنند باید بگویند چقدر در جنگ حضور داشتهاند. این نظام شهید داده. این افراد باید بگویند چه سابقهیی داشتهاند. چقدر با امام همراهی کردهاند. من فکر میکنم در مقاطع یکسری مسائل به عنوان اصل و مبنا قرار گرفت که درست هم بود، نادرست نبود، ولی افرادی برای اینکه بتوانند خودشان را جا بیندازند از آنها استفاده کردند، شروع به شعارهای بزرگ دادن کردند و به این افراد اعتماد شد.
*من آقای هاشمی را مرتب میبینم اما تا حالا از ایشان نشنیدهام که کمترین تمایلی برای شرکت کردن داشته باشد.
ادامه خبر...
به گزارش روابط عمومي فرمانداري ممسني ،سيدجوادهاشمي فرماندار طي سخناني اظهار داشت:
باتوجه به نامگذاري سال جاري توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي (مدظله العالي) به: توليد ملي ،حمايت ازكاروسرمايه ايراني، مسئولان بايد باتمام توان وبارويكرد شتابان شرايط جذب سرمايه هاي داخلي وخارجي رابراي اشتغال زايي در شهرستان فراهم كنند.
وي درادامه افزود: به منظور ايجاد وحمايت از مشاغل خانگي درسال جاري بيش ازبیست میلیاردوسیصدو شصت میلیون ریال ريال تسهيلات تاكنون به شهرستان ممسني اختصاص يافته است
فرماندار ممسني ازكليه دستگاههاي اجرائي مرتبط خواست باعنايت به مهلت باقيمانده تاپايان سال جاري نسبت به تكميل پرونده هاي مشاغل خانگي وارسال به بانكهاي عامل جهت جذب سهميه خود اقدام نمايند.
هاشمي به مشكلاتي كه توسط بانكهاي عامل درمورد پرداخت تسهيلات قرار دارد اشاره كردوگفت: بايد مسائل ومشكلات را دراسرع وقت مورد بررسي قرار دادونسبت به پرداخت تسهيلات مشاغل خانگي تسريع صورت پذيرد./ا
ادامه خبر...

گروه بينالملل: ۱۳۸ کشور و سازمان بین المللی که در کنفرانس بین المللی موسوم به «دوستان مردم سوریه» در مراکش شرکت کردند، ائتلاف مخالفان حکومت بشار اسد را به عنوان ''تنها نماینده مشروع مردم سوريه '' به رسمیت شناختند و در همین حال عربستان سعودی از ارائه کمک ۱۰۰ میلیون دلاری به مخالفان سوری خبر داد.
![]() |
| کمک ۱۰۰ میلیون دلاری عربستان سعودی به مخالفان سوری |

روزنامه کیهان نوشت:
سخنگوي كارگزاران مي گويد هاشمي رفسنجاني 6 ماه پيش از انتخابات رياست جمهوري سال 76 از اين حزب خواسته بود به كمك خاتمي بروند. در آن زمان خاتمي رقيب اصلي ناطق نوري بود.
حسين مرعشي در مصاحبه با روزنامه زنجيره اي اعتماد و درباره اين سؤال كه در انتخابات سال 76 آيا از قبل مي دانستيد آقاي هاشمي مي خواهد چه كار بكند، گفت: بله، آقاي هاشمي در سال 1376 نقش برجسته اي براي انتقال قدرت در ايران انجام داد. پس از آنكه آقاي خاتمي در آستانه كانديداتوري خود با آقاي هاشمي ملاقات داشت، من نظر آقاي هاشمي درباره پشتيباني از آقاي خاتمي را جويا شدم تا موضوع را به شوراي مركزي كارگزاران منتقل كنم. آقاي هاشمي به من گفتند: آقاي خاتمي برنامه خيلي خوبي دارد. آقاي خاتمي گفته است برنامه توسعه اقتصادي كه شما شروع كرده ايد بايد ادامه پيدا كند و به آن توسعه سياسي و فرهنگي هم اضافه شود. آقاي هاشمي گفتند: «اين برنامه خيلي خوبي است و شما برويد كمك كنيد.» آن وقت، درست شش ماه پيش از انتخابات جهت كارگزاران تعيين شد. در آن زمان مسئولان اصولگرا روي رقابت سه جانبه فكر كرده بودند؛ از كارگزاران يك نفر، از روحانيون يك نفر و از جناح راست هم يك نفر و چون ما با هم رقابت مي كرديم، جناح راست برنده انتخابات مي شد. با هوشياري سياسي كارگزاران آن برنامه سياسي طراحي شده برهم خورد و انتخابات دو قطبي شد. ائتلاف كارگزاران و جناح چپ آن زمان كار جناح راست را سخت كرد.
يادآور مي شود در آن زمان هاشمي و ناطق نوري هر دو عضو شوراي مركزي جامعه روحانيت محسوب مي شدند و انگاره عمومي اين بود كه ناطق نوري از سوي هاشمي حمايت مي شود و ادامه سياست هاي دولت اوست و در مقابل، خاتمي رويكردي انتقادي دارد.
مرعشي در بخش ديگري از اين مصاحبه درباره عدم حمايت هاشمي از كرباسچي به هنگام محاكمه و بازداشت وي گفت: بالاخره اين گلايه در تاريخ از آقاي هاشمي مانده است ولي سهم بيشتر اين گلايه از آقاي خاتمي است چون آقاي خاتمي رئيس جمهور وقت بود. حتي دوستان در مشورت ها به آقاي خاتمي گفته بودند كه آقاي كرباسچي پروژه آقاي هاشمي است و شما خودتان را خرج او نكنيد. همكاري كارگزاران با دولت آقاي خاتمي ادامه داشت اما پس از برخورد با آقاي كرباسچي كمرنگ تر شد. بايد توجه داشته باشيم در گروه هاي هوادار آقاي خاتمي، منتقدان جدي سياست هاي آقاي هاشمي حضور پررنگي داشتند. يكي از اشتباه هاي استراتژيك آنها، زدن آقاي هاشمي بود.
سخنگوي كارگزاران درباره دودستگي اين حزب در انتخابات سال 88 و حمايت كرباسچي- برخلاف ديگر اعضا -از كروبي مي گويد: حزب منسجم بود اما آقاي كرباسچي شخصاً تخلف حزبي كرد، منتها به خاطر رعايت فضاي انتخابات، شوراي مركزي تصميمي براي برخورد با ايشان نگرفت. آقاي كرباسچي خودشان هم قصد استعفا داشتند و بين اعضاي شوراي مركزي هم بحث پذيرش استعفا جدي بود ولي ملاحظه فضاي انتخابات مانع اين اقدام شد، آقاي كرباسچي نشان داد كه پايبند به انضباط حزبي نيست. اين تصميم در آن مقطع ضربه بدي به حزب زد.
وي در اين مصاحبه مجدداً تأكيد كرد كه همچنان كارگزاران را «حزب ليبرال دموكرات مسلمان» مي داند اما دو سال و نيم است كه فعاليتش در اين حزب معلق است.
گفتني است كه برخلاف ادعاي آقاي مرعشي در جريان محاكمه آقاي كرباسچي نزديك به 20 تن از وزرا، معاونين وزرا و مسئولان دولت هاي كارگزاران و اصلاحات به حمايت از وي در جلسه دادگاه حضور مي يافتند و روزنامه هاي زنجيره اي كه تحت مديريت كارگزاران و اصلاح طلبان بود تبليغات پرحجم و گسترده اي را به دفاع از آقاي كرباسچي و تخطئه دادگاه به راه انداخته بودند. تا آنجا كه از وي با عنوان «اميركبير ايران»! ياد مي كردند و از سوي ديگر در انتخابات رياست جمهوري دهم نيز حمايت كرباسچي از كروبي زير سؤال بود و گفته مي شد كه وي به موسوي رأي داده است!

راک نیوز:در آمريکاي لاتين گويا اتفاقاتي در حال وقوع است ؛ مردسرخ ونزوئلا حاميان سرسختي دارد که اورا احيا کننده اين کشور مي دانند در مقابل هستند کساني که چاوز را متهم به پوپوليسم و شکست اقتصاد ونزوئلا مي کنند. اگرچه هردو گروه دلايل محکمي براي دفاع يا حمله به چاوز دارند اما سرطان محبوب يا منفور نمي شناسد. چاوز
مدت هاست گرفتار سرطان شده است تا جايي که زمزمه زمين گير شدن و حتي مرگ او شنيده مي شد. بعد از مدت ها هوگو چاوز، رييس جمهوري ونزوئلا روز يکشنبه بار ديگر براي درمان سرطان خود به کوبا سفر کرد.مرد سرخ ونزوئلا روز جمعه گذشته، بعد از طي يک دوره درمان، از کوبا به ونزوئلا بازگشته بود. وي که در تلويزيون ملي سخن ميگفت، از وجود سلولهاي بدخيم سرطاني جديد در بدن خود خبر داد و گفت بايد در روزهاي آينده تحت عمل جراحي قرار گيرد. گويا،در حين انجام آزمايشات کامل يکسري سلولهاي بدخيم سرطاني در همان بخش از بدن وي که سلولهاي سرطاني داشت، پيدا کردند. بيماري سرطان وي براي اولين بار در بخش لگن خاصره وي مشاهده شد و نه چاوز و نه پزشکان کوبايي هنوز نوع سرطان وي را تشخيص ندادند. در اتفاقي که بسياري را شوکه کرد؛ رئيسجمهوري ونزوئلا، نيکولاس مادورو را به عنوان جانشين احتمالي خود براي تصدي پست رياست جمهوري معرفي کرد و از شهروندان ونزوئلايي خواست تا در انتخابات احتمالي آتي به وي راي بدهند. به گزارش آسوشيتدپرس، هوگو چاوز، رئيس جمهوري ونزوئلا که يکشنبه براي معالجه سرطان خود و انجام عمل جراحي به کوبا سفر ميکند در سخناني که از شبکه تلويزيوني رسمي اين کشور پخش شد، از مردم ونزوئلا خواست تا به نيکولاس مادورو، معاون وي در انتخابات آتي رياست جمهوري ونزوئلا راي بدهند.وي که نسخه آبي رنگي از قانون اساسي را در دست داشت، گفت: من به کوبا ميروم و اگر مسالهاي براي من پيش آمد که نتوانم به هر نحوي به وظايف خود به عنوان رئيس جمهوري ونزوئلا عمل کنم براساس قانون مادورو وظايف من را به عهده خواهد گرفت و اگر خواستيد از ميل و خواستههاي من پيروي کنيد در انتخابات رياست جمهوري به وي راي بدهيد.
او سال پيش براي ماهها در کوبا تحت درمان بوداو شش ماه پيش، تحت شيمي درماني قرار گرفت. چاوز اوائل امسال مورد عمل جراحي قرار گرفت و توموري از ناحيه لگن خاصره او برداشته شد. پزشکان، تابستان امسال گفته بودند که نشانه اي از سلولهاي بدخيم در بدن آقاي چاوز نيافتهاند.اما جزييات زيادي درباره اين جراحيها منتشر نشده است.علاوه بر اين، وي که 58 سال سن دارد، از زمان تشخيص سرطان اش در تابستان سال گذشته ميلادي، تا کنون ماهها را براي درمان در کوبا گذرانده است. چاوز حدود 7 ماه پيش گفته بود سلامت خود را به دست آورده است.اين در حالي است که وي جزييات نوع سرطان خود را درهاله اي از ابهام گذاشته است.حدود 9ماه پيشتر سايت ويکي ليکس اسنادي محرمانه از ايالات متحده درباره چاوز را فاش کرد که براساس آنها چاوز به خاطر مبتلا بودن به سرطان كمتر از يك سال ديگر زنده است.در اين ايميلها ذكر شده كه پزشكان روسيه به اين نتيجه رسيدهاند كه هوگو چاوز تنها كمتر از يك سال ديگر زنده است.
چاوز که خود را براي دور جديد رياست جمهوري بايد آماده مي کرد گويا آماده سفر مرگ مي شود و معرفي جانشين براي رياست جمهوري و دور جديد انتخابات رياست جمهوري بعد از چاوز، در واقع ضربه سختي به هواداران چاوز محسوب ميشود که به تازگي وي را براي يک دوره شش ساله ديگر به عنوان رئيس جمهوري ونزوئلا انتخاب کردند.
چاوز که از سال 1999 تاکنون رئيس جمهوري ونزوئلا است در انتخابات اکتبر 2012 نيز با کسب 55 درصد از کل آراء انتخابات رياست جمهوري براي شش سال ديگر به عنوان رئيسجمهور انتخاب شد. وي قرار است دهم ژانويه مراسم سوگند خود را به جا آورد. براساس قانون اساسي ونزوئلا در صورت مرگ رئيسجمهور قبل از اتمام دوران رياستش بايد انتخابات مجدد ظرف 30 روز برگزار شود و تا آن زمان مجمع ملي وظيفه هدايت دولت را برعهده دارد. آسمان ونزوئلا را ابري از شايعه ، بيم و اميد گرفته است. چاوز چه بميرد و چه زنده بماند با سياست هاي غلط يا درست توانست مسير اين کشور را تحت تاثير قرار داد.
ادامه خبر...
سرکنسولگري ايران در هرات روز يکشنبه مورد حمله تعدادي از افغانهاي معترض قرار گرفت.
يک ديپلمات ايراني مقيم هرات در گفتوگو با ايسنا، با تاييد حمله به کنسولگري ايران در هرات از سوي تعدادي از افغانها اظهار کرد: روز يکشنبه تعدادي از افغانها براساس ادعايي بياساس تجمعي را مقابل کنسولگري ايران در هرات انجام دادند.
او درباره دلايل تجمع صورت گرفته گفت: چند ماه قبل عدهاي از افغانها با اين ادعا که 13 نفر از اقوامشان به طور غيرقانوني وارد ايران شده و سپس خبردار شدهاند که آنها کشته شدهاند، خواستار تحويل جنازه اين تعداد از سوي ايران شدند.
اين ديپلمات ايراني با تاکيد بر اين که تاکنون هيچ سندي دال بر اينکه اين ادعا درست باشد و اين تعداد از افغانها وارد ايران و سپس کشته شده باشند، در اختيار نداريم تاکيد کرد که افراد مدعي نيز تاکنون سندي ارائه نکردهاند. وي ادامه داد: چند ماه قبل با اصرار دفتر وزارت خارجه افغانستان در هرات، به سه تا چهار نفر از اقوام اين افراد براي سفر به ايران و پيگيري ادعاي مطرح شده، از سوي ايران ويزا داده شد آنها به ايران آمدند و پس از مدتي بازگشتند اما هيچ سندي را مبني بر اين که ادعايشان درست بوده باشد، ارائه نکردند اين در حالي است که وزارت خارجه افغانستان نيز ادعايي بر روي اين موضوع ندارد و صرفا مبتني بر ادعاي بستگان افراد نامبرده شده موضوع را مطرح کرده است.
اين ديپلمات ايراني مقيم هرات همچنين تصريح کرد: موضوع مورد ادعاي تعدادي از افغانها درباره کشته شدن 13 نفر از خانوادهشان در ايران در 7 آذر 1391 در دومين اجلاس کميسارياي مرزي ايران و افغانستان در هرات مطرح شد. در بند 12 صورتجلسه آن نشست، اعلام شد که در مورخ 3 /6 /91 «تعداد 13 نفر از اتباع افغانستان به طور غيرقانوني وارد خاک ايران شده و به ادعاي بستگان آنها در منطقه مرزي تايباد کشته شدند» از اين رو مقرر شد طرف افغان اسناد و مدارک لازم براي چنين ادعايي را به طرف ايراني ارائه و ما آن را بررسي و نتيجه را اعلام کنيم که پس از بررسي، مشخص شد هيچ مدرکي و سندي دال بر صحيح بودن چنين ادعاي وجود ندارد. او در پاسخ به اينکه نتيجه بررسي ايران چه بود؟ گفت:عملا امکان بررسي اين مساله براي ما وجود ندارد، چراکه اول از کجا معلوم اين افراد وارد ايران شده باشند؛ دوم اين که ممکن است آنها غيرقانوني وارد ايران شده باشند و سوم اينکه ايران و افغانستان 950 کيلومتر مرز مشترک دارند و امکان رصد آن به طور 100 درصد وجود ندارد. وي درباره اعتراض صورت گرفته مقابل کنسولگري ايران در هرات گفت: تعدادي از بستگان افرادي که گفته ميشود وارد ايران و سپس کشته شدهاند، مقابل کنسولگري تجمع کردند و به نظر ميرسيد آنها تحريک هم شده بودند ابتدا در مقابل استانداري هرات جمع شدند و بعد به سمت کنسولگري ايران آمدند. اين ديپلمات ايراني خاطرنشان کرد: پليس ميگويد اين تعداد مجوز راهپيمايي و تجمع نداشتند و از حرکت آنها به سمت کنسولگري بياعتنا بوده است آنها با سنگ به سمت در، شيشهها و ديوار کنسولگري حمله کردند که با تيراندازي هوايي از سوي پليس روبهرو و سپس متفرق شدند. او درباره زخمي شدن تعدادي از تجمعکنندگان مقابل کنسولگري اظهار کرد: کسي مورد تيراندازي قرار نگرفته است، ممکن است تعدادي در حين فرار در واکنش به پليس، زمين خورده و زخمي شده باشند.
ادامه خبر...
جلسه علنی دیروز مجلس پر بود از حرفهایی درباره استعفا، البته نه آنگونه که در دیگر کشورهای دنیا سراغ داریم. اینجا آن که تهدید به استعفا میکند نمایندگان مجلس هستند و آن که اصرار بر ماندن دارد مقامات دولتی. روز استعفاها در مجلس با تهدید دو نماینده استان خراسان شمالی به استعفا شروع شد و با درخواست نماینده پیرانشهر برای استعفای وزیر آموزش و پرورش ادامه پیدا کرد. وزیری که حوادثی چون تصادف کاروان راهیان نور و کشته شدن دانشآموزان در آن حادثه و همچنین حادثه آتشسوزی مدرسه دخترانه در پیرانشهر هم او را برای استعفا و عذرخواهی رسمی از مردم متقاعد نکرده است. اینگونه است که به نظر میرسد جای خیلی چیزها در کشور ما عوض شده باشد.
هفته آینده استعفا میدهیم
عدم تخصیص عادلانه اعتبارات سفر مقام معظم رهبری به خراسان شمالی همان موضوعی بود که باعث شد تا هادی قوامی و هادی شوشتری دو نفر از نمایندگان این استان در مجلس را به این نتیجه برساند که دیگر قادر به انجام وظایف نمایندگی نیستند و تهدید کنند در صورتی که اختصاص اعتبارات در هفته آینده عملی نشود استعفای خود را تقدیم هیات رئیسه مجلس خواهند کرد. آنطور که هادی قوامی در نطق میان دستور روز گذشته خود در مجلس توضیح داد: «سوءتدبیرها موجب شده است اعتباراتی که در این سفر به استان اختصاص یافت به صورت ناعادلانه توزیع شود. این اعتبار قرار بود در سه سال به صورت عادلانه براساس جمعیت و مساحت به مناطق مختلف استان اختصاص پیدا کند. در فاز اول اختصاص این اعتبارات 155 میلیارد تومان اعتبارات سال 91 به صورت ناعادلانه در بین مناطق مختلف استان توزیع شده و موجب جفا به برخی مناطق از جمله مانه و سملقان شده است». وی در حالی که تاکید کرد: «انتظار داشتیم که جای جای استان بتواند با استفاده از این اعتبارات ارتقا پیدا کند، اما متاسفانه چنین به نظر نمیرسد» توضیح نداد که چه تلاشهایی در راستای توزیع عادلانه این اعتبارات انجام شده و چه کسانی سد راه این مساله شدهاند. به عبارت دیگر هنوز مشخص نیست که این استعفای احتمالی قرار است در اعتراض به عملکرد چه کسانی یا چه مجموعهای صورت بگیرد. نماینده اسفراین تنها به این گفته بسنده کرد که «انتظار ما نمایندگان استان خراسان شمالی این است که این اعتبارات به صورت عادلانه توزیع شود»، گفتهای که میتواند باعث دامن زدن به این شائبه شود که استعفای این دو نماینده در اعتراض به عملکرد دیگر نمایندگان خراسان شمالی در جریان تخصیص اعتبارات سفر مقام معظم رهبری به این استان است. چرا که در نطق پیش از دستور روز گذشته هادی قوامی در صحن علنی مجلس هیچ اشارهای به نقش مقامات دولتی در این ارتباط نشده است. قوامی در سخنان خود «ایجاد امکانات عادلانه» را یکی از موارد مورد تاکید قانون اساسی دانسته، بدون آنکه اشارهای به ابزارهای تحت اختیار نمایندگان برای ایجاد این «عدالت» داشته باشد.
واکنش مجلس: تنها کارت زرد
البته نمایندگان در جلسه روز گذشته مجلس باز هم از استعفا حرف زدند، البته نه استعفای خودشان بلکه استعفای یک وزیر. درخواستی که به دنبال آتشسوزی مدرسه دخترانه در شینآباد برای چندمین بار توسط نمایندگان مجلس و بخصوص رسول خضری، نماینده پیرانشهر از حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش مطرح شده، بیآنکه ثمری داشته باشد. عزم آقای وزیر برای ادامه کار در وزارتخانه عریض و طویل آموزش و پرورش کاملا جدی است، چه آنکه اگر اینچنین نبود چند هفته قبل و در جریان تصادف اتوبوسهای حامل دانشآموزان باید این اتفاق میافتاد. در جریان تصادف اتوبوس کاروان راهیان نور وزیر آموزش و پرورش گفته بود که این مساله به مجموعه تحت امر او ربطی ندارد و مسئولیت آن متوجه او و مدیران زیر دستش نیست. حالا اما در جریان آتشسوزی مدرسه دخترانه شین آباد که به هیچ نهاد دیگری جز وزارتخانه او مربوط نمیشود، با حضور در مجلس تنها به یک عذرخواهی بسنده کرده و بعد از جلسه مجلس هم با خیال راحت راهی دفتر کارش شده است. حرف دیروز رسول خضری در صحن علنی مجلس که «بروز حوادثی مشابه حادثه آتشسوزی پیرانشهر در همه جای دنیا موجب استعفای وزیر میشود» کاملا حرف درستی است. همین سه هفته پیش وزیر حمل و نقل و رئیس راهآهن مصر در پی برخورد اتوبوس دانشآموزان مصری با یک قطار که منجر به مرگ 47دانشآموز شد از سمت خود استعفا داد. نماینده پیرانشهر گفت: «اگر به درستی درباره حوادث قبل از آن نظیر تصادف دانشآموزان بروجنی و تصادف اتوبوس راهیان نور دقت میشد و مجلس وارد موضوع میشد، شاید شاهد این حادثه نمیبودیم». پیشتر محمد دامادی، نماینده مجلس با انتشار نامهای ضمن انتقاد از مقامات دولتی نوشته بود: «جای تعجب اما اینجاست که به رغم فاجعه رخ داده، وزیر مربوطه از یک عذرخواهی ساده دریغ کرده است». اما بینتیجه بودن اظهارات و انتقادات و درخواستهایی از این دست آنجا روشن میشود که خبرگزاری مهر از قول حاجیبابایی مینویسد که او در پاسخ به سوالی درباره احتمال برکناریاش گفته است: «خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر میدادید مواظب مدرسه شینآباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمیداد». مشخص است که وزیر آموزش و پرورش استعفا را وظیفه خود نمیداند. البته شاید هر کس دیگری هم جای حمیدرضا حاجی بابایی بود چنین میکرد، چرا که درخواست استعفای وزیر آموزش و پرورش در مجلس در حالی مطرح شده که حتی طرح جدی برای استیضاح او در پی حوادث مکرری که در مجموعه آموزش و پرورش به وقوع میپیوندد در دستور کار نمایندگان نیست. تازه در این شرایط که باید فشارها برای پاسخگو بودن وزیر آموزش و پرورش تشدید شود، علی لاریجانی با بیان اینکه رسیدگی به وضع مصدومان ضرورت دارد، گفت: «در این زمینه وزارت بهداشت و آموزش و پرورش تلاشهای لازم را انجام دادهاند». وی در جلسه علنی دیروز بدون اشاره به نقش مدیران این وزارتخانه در حادثه پیرانشهر گفت: «لازم است که این وزارتخانه پیگیریهای خود را افزایش داده و با کسانی که سهلانگاری کردهاند، برخورد کند». این در حالی است که مقامات بلندپایه وزارت آموزش و پرورش در منظر افکار عمومی و همینطور قسمتی از نمایندگان مجلس خود از مقصرین اصلی این حادثه هستند. همه برخوردهای مجلس با وزیر آموزش و پرورش در ارتباط با حوادث اخیر تنها به دادن یک کارت زرد به وی خلاصه میشود.
ادامه خبر...
وقتی اتوبوس حامل دانشآموزان «راهیان نور»، واژگون شد و 26 دختر دانشآموز بروجنی، مظلومانه کشته شدند، اولین واکنش وزیر آموزش و پرورش سلب مسئولیت از خود بود؛ آنجا که حمیدرضا حاجیبابایی در پاسخ به سوال خبرنگاران درباره این فاجعه غمانگیز گفت: بروید از مسئولش بپرسید! هنوز جامعه ایران داغدار دانشآموزان بروجنی بود که خبر رسید دختربچههای روستای شینآباد پیرانشهر گرفتار شعلههای آتش شدهاند. این بار نیز خبرنگاران به نمایندگی از افکار عمومی، سراغ وزیر رفتند و از او پرسیدند که آیا هنوز تصمیمی برای استعفا ندارد؟ پاسخ او، بیش از هر چیزی، یادآور پاسخ قبلیاش در قبال مرگ دانشآموزان بروجنی بود. خبر مهر در این باره را بخوانید: «وزیر آموزش و پرورش در واکنش به سوالی درخصوص درخواست استعفایش توسط برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی به دلیل حادثه آتشسوزی دبستان دخترانه گفت: خبرنگاران چی؟ خبرنگاران را برکنار کنیم یا نه؟ اگر به موقع خبر میدادید مواظب مدرسه شینآباد پیرانشهر باشید این اتفاق روی نمیداد!» شاید بتوان گفت که آنچه بر سر دانشآموزان معصوم بروجنی آمد، صرفاً یک حادثه بوده است یا آنچه در مدرسه روستایی پیرانشهر به وقوع پیوست، در هر جایی امکان حدوث دارد ولی ادبیات وزیر آموزش و پرورش لااقل درقبال این دو حادثه که طی آنها دهها دانشآموز دختر کشته، مجروح و مصدوم شدهاند، روایت دیگری از حکایت امروزین آموزش و پرورش دارد. واقعاً چگونه میتوان این موضوع را هضم کرد که دختربچههای دانشآموز با سر و صورتهای سوخته در بیمارستانهای پیرانشهر، ارومیه و تبریز بستریاند و آن وقت وزیر آموزش و پرورش، با وجود دیدن این صحنهها، در پاسخ به خبرنگاران، شوخطبعیاش گل میکند و به آنها میگوید که چرا قبلاً نگفتید مواظب مدرسه باشیم که آتش نگیرد! آیا با این روحیه و نوع نگاه، نباید منتظر فجایعی به مراتب بدتر از رویدادهای تلخ اخیر باشیم؟ حتی اگر بتوان، در حوادث پیش آمده، وزیر را تبرئه کرد، نمیتوان از کنار نوع گفتار او با بیاعتنایی گذشت و به بهبود وضعیت آموزش و پرورش، با چنین نگرشی در صدر آن امید بست هر چند که این نوع «نگاه به مسائل»، نه فقط در آموزش و پرورش که در برخی مدیران، نیز وجود دارد کما این که یکی از مسئولان محلی پیرانشهر، بعد از این حادثه رقتبار، در گفتوگوبا تلویزیون، کوشید اوضاع دانشآموزان را عادی جلوه دهد و مدعی شد که فقط چند نفر دچار سوختگی «سطحی شدهاند و صد البته خبرنگار صدا و سیما هم نپرسید که اگر موضوع فقط یک سوختگی سطحی است، چرا مراکز درمانی پیرانشهر نتوانستهاند از عهده درمان یک سوختگی سطحی برآیند و ناگزیر شدهاند بچهها را به بیمارستانهای ارومیه و حتی تبریز در استان مجاور ببرند و بستری کنند؟!
ادامه خبر...