باشگاه خبرنگاران/ يکي از نمايندگان مجلس سوئد که زماني به عنوان رهبر آينده يکي از احزاب دموکرات تصور مي شد ترجيح داد به خاطر انتشار گسترده يک فيلم گرفته شده توسط تلفن همراه استعفا دد.
اريک آلمکويست 31 ساله يکي از سه مقام حزب دموکرات سوئد بود که فيلم رفتار نژاد پرستانه آنها با دو مرد و کتک زدن آنها با دو ميله آهني پس از مشاجره اي مقابل يک رستوان و توهين آنها به زني که به اين رفتار آنها اعتراض کرده بود پخش شد و او در واکنش به اين فيلم اعلام کرد که از مجلس و حزب دموکرات استعفا مي کند.
در اين فيلم ديده مي شود اين نماينده به يکي از اين دو مرد ميگويد:" اينجا کشور شما نيست اينجا کشور ماست"
اين نماينده مجلس سوئد که که سخنگوي امور اقتصادي حزب دموکرات سوئد نيز بود اواسط ماه نوامبر پس از انتشار بخشي از تصاوير اين فيلم که توسط تلفن همراه سخنگوي اين حزب تصوير برداري شده بود در سايت يکي از روزنامه هاي سوئد، از اين سمت استفعا کرده بود.
مشخص نشد اين روزنامه سوئد چگونه به اين فيلم دسترسي پيدا کرده اما به سرعت در بين مردم اين کشور بلوتوث شد و کار به جايي رسيد که رئيس مجلس سوئد اعلام کرده بود تعداد عناصر افراطي و نژاد پرست در حزب دموکرات افزايش يافته است.
يک تحليلگر سياسي ميگويد ناتو خود را براي "مداخله نظامي در سوريه" با کمک يک ناوگان بزرگ آمريکا که در ساحل مديترانه مستقر است و استقرار موشکهاي پاتريوت در ترکيه آماده ميکند.
به نوشته "پرس تی وی" يک مقام ارشد رژيم صهیونیستی ادعا ميکند که امريکا براي مداخله احتمالي در سوريه با هدف جلوگيري از کابرد سلاحهاي شيميايي سوريه عليه غيرنظاميان و يا افتاد افتادن اين سلاحها به دست عناصر نامطلوب در حال آماده شدن است.
"کن استون" يک تحليلگر سياسي در مصاحبه شبکه پرس تيوي می گوید: من بيش از يک سال است که شرايط سوريه را بررسي و مشاهده ميکنم و دريافتم که هر زمان راهحلي ديپلماتيک براي حل بحران سوريه از طرق راهحل سياسي ارائه ميشود، همزمان فعاليت شورشيان مسلح و مزدوران خارجي تروريست در سوريه بيشتر ميشود.
ادامه خبر...![]() |
*آقای سعیدی کیا شما تصمیم گرفته اید در انتخابات ریاست جمهوری به عنوان کاندیدا شرکت کنید؟
- به امید خدا. بله می خواهم به عنوان کاندیدا در انتخابات شرکت کنم.
*این خیلی خوب است که صریح پاسخ میدهید.
- به هر حال هر کسی از دوستان و مسئولین از بنده سوال کردند گفتم بله. چون تصمیم گرفتم بیایم. اینطور هم پاسخ نمی دهم که مدام بگویم حالا ببینم چه می شود، حالا شرایط چگونه می شود و غیره. این طور نیست. من صریح و روشن می گویم. حالا که تصمیم گرفتم هر کسی سوال کرد گفتم به امید خدا می آیم.
*در ده دوره قبلی دول جمهوری اسلامی ایران هم هیچ گاه به کاندیداتوری ریاست جمهوری فکر کرده بودید؟
- بله فکر کرده بودم.
*کدام دوره ها؟
- نهم و دهم.
*چطور شد که نیامدید؟
- صلاح ندانستم.
*شما چه نیازی را در عرصه فعلی احساس می کنید که می خواهید به عنوان کاندیدا بیایید؟
- با توجه به وضعیت فعلی ملی و جهانی، در داخل نیاز به تعادل، کار و تلاش فوق العاده جمعی، آرامش، جلوگیری از تقابل و درگیری و کمک به رشد و شکوفایی است و در صحنه جهانی با حفظ عزت، با تدبیر و حکمت، ارتباط مؤثر با جهان.
*شما علاوه بر اینکه در تمام دولت ها از زمان مهندس موسوی تا دکتر احمدی نژاد، سمت وزارت داشته اید در نهاد های دیگری هم حضور داشته اید. درست است؟
- بله در سال 72 به بنیاد مستضعفان رفتم و قائم مقام بخش اقتصادی شدم.
*زمانی بود که آقای رفیقدوست آنجا بودند؟
- بله. من قائم مقام ایشان در بخش اقتصادی بودم. در سال 79 هم پس از ادغام وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی، به بنیاد مسکن رفتم و تا 84 در بنیاد مسکن بودم. پس از سال 88 در پایان دولت نهم که از دولت آقای احمدی نژاد نیز رفتم تا کنون در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) در بخش ساختمانی هستم.
*آقای سعیدی کیا چه اتفاقی افتاد که آقای احمدی نژاد از شما به عنوان وزیر دعوت به همکاری کرد؟
- بنده هیچ گاه خودم برای مسئولیت جایی نرفتم.
*یعنی اعلام آمادگی هم نکردید؟
- همواره دیگران مرا انتخاب کردند.
*برای هیچ پستی؟
- بله.
* آقای احمدی نژاد خودشان از شما خواستند؟
- پیغام دادند.
* چه کسی جواب شما را به ایشان رساند؟
- خودم.
*آیا از شما برنامه هم خواستند؟
- بله مفصل.
*شما تنها کاندیدای وزارت مسکن و شهرسازی در دولت نهم بودید؟
- خیر.
*اما در مجلس به عنوان کاندیدا رفتید. درست است؟
- بله.
*و بالاترین رأی را هم آوردید.
- بله. تعداد رای بنده هم 222 رأی بود. البته در دولت اول آقای خاتمی هم بالاترین رای همینطور بود.
*تصمیم ستاد بازسازی بم این بود که شهر را فقط مردم بسازند و دولت بعنوان کارگزار کمک کند
*سال 84 که وارد دولت آقای احمدی نژاد شدید کارهای بازسازی بم به کجا رسیده بود؟
- تقریباً شکل کلی حاصل شده بود. سپس آقای تابش هم که به جای من آمده بودند همین راه و روش را ادامه دادند و کار را تمام کردند.
همانطور که می دانید یک ستاد راهبری و سیاست گذاری بازسازی بم شکل گرفته بود که رئیس آن آقای عبدالعلی زاده وزیر مسکن وقت بودند و ده نفر دیگر هم از اعضای دولت بهعلاوه استاندار کرمان عضو بودند و من هم عضو بودم ضمن اینکه دبیر جلسات بودم. اول کار بحث مفصلی شد که چطور باید بازسازی کرد. ما می خواستیم 30 هزار مسکن بسازیم. بعضی ها می گفتند ده پیمانکار بزرگ بیاورید تا هر کدام دو، سه هزار مسکن بسازند اما تجربه بنیاد این نبود و می گفت بازسازی باید توسط خود مردم انجام شود و ما به عنوان کارگزار دولت فقط کمک کنیم. بالاخره بعد از شش ساعت جلسه سنگین این مسئله جا افتاد و حرف ما قبول شد. بازسازی بم چند اصل داشت. یکی این که خانه های جدید مقاوم ساخته شوند.
* در خاطر دارم که در آن سالها، تاکید اول شما همیشه مقاوم سازی بود.
- بله. اصل دوم این بود که به هویت فرهنگی بم توجه شود. اصل سوم هم مشارکت مردم بود. این سه اصل در بازسازی بود و البته بحث های دیگری هم در می گرفت. مخالفین نظریه ما می گفتند همه چیز این مردم از دست رفته است و توان ندارند که خودشان فکر کنند و کار کنند، اما دیدیم که همین مردمی که زندگی خود را از دست داده بودند نشان دادند که انسان در بدترین و سخت ترین شرایط هم تواناست. واقعاً بم را مردم بم ساختند.
*شما در ستاد بازسازی بم از طرف مقام معظم رهبری هم حکم داشتید. درست است؟
- خیر. در دولت ابتدا گفتند روستاها را بنیاد می سازد و لذا برای شهر یک سازمان درست کنید. ما خدمت آقا رفتیم و نظر ایشان را جویا شدیم. آقا گفتند حالا که روستاهای بم را بنیاد می سازد، شهر را هم به آنها بدهید تا بسازند. این طور شد که بازسازی شهر هم بر عهده بنیاد قرار گرفت. اما در دولت نهم هرچه تلاش کردم توجه کافی به اتمام کارهای باقی مانده بم نشد.
*آقای سعیدی کیا فکر می کنید رمز این که شما در دولت سه رئیس جمهور و یک نخست وزیر ایران و یا به نوعی چهار رئیس جمهور سمت وزارتی داشتید در شخصیت شما نهفته است یا در عملکرد شما؟
- باید از آنها بپرسید.
*شما اصولگرا هستید یا اصلاح طلب؟
- من محمد سعیدی کیا هستم.
*به هیچ کدام از این دو طیف نزدیکی هم ندارید؟
- البته شباهت هایی دارم. حضور من در انتخابات قاعدتاً از طرف خودم است و از طرف هیچ گروه یا دسته ای معرفی نشدم. البته هیچکس هنوز از طرف هیچ حزبی معرفی نشده است. یعنی هیچ حزب یا گروهی هنوز به جمع بندی روی کاندیدای خود نرسیده است و من قاعدتاً ضمن اینکه دارم مستقل می آیم به لحاظ سابقه خود در طیف اصول گرا تعریف می شوم و سابقه و عملکرد من این سمت است. اما عضو هیچ حزبی نیستم.
*آیا به تحزب معتقد هستید؟ یعنی مثلاً در یک دولت آرمانی احزاب باید باشند یا خیر؟
- فکر می کنم ما ناچار در نهایت به سمت حزب می رویم.
*آقای مهندس از این سه رئیس جمهور مؤخری که در دولت آنها سمت وزارت داشتید به صورت مجمل نقاط قوت و ضعف آنها را برای ما بیان کنید.
- بیان این مطلب نیازمند فرصت مستقلی است تا حق مطلب ادا شود.
*یعنی اینقدر زیاد هستند که باید آنها لیست کنید؟
- بالاخره من باید دقت کنم سپس حرف بزنم. بنده نمی توانم کلی گویی کنم. پاسخ به این سوال دقت می خواهد.
*به نظر شما آقای احمدی نژاد به حرف هایی که در زمینه عدالت و خدمتگزاری زد عمل کرد؟
- بنده قصد ندارم این طور صحبت کنم. اگر بنده بخواهم مباحثی را مطرح کنم بیشتر به این شکل است که "چطور باید باشد" را بیان می کنم و "چگونه هست" را مردم خودشان تشخیص می دهند.
*گفتمان شما برای انتخابات چیست؟ شما با چه گفتمانی می خواهید وارد عرصه انتخابات شوید؟
- انشاء ا... در شب میلاد مبارک پیامبر گرامی اسلام (ص) عرض خواهم کرد.
* الآن زود است؟
- به نظر شما زود نیست؟
*به نظر من خیر. بنده فعالیت انتخاباتی را زود می دانم اما بیان گفتمان را زود نمی دانم حتی شاید دیر هم شده باشد. البته هر طور نظر شماست. شما برای دولت خود اسم هم انتخاب کرده اید؟
- بله وعده ما شب میلاد نبی (ص).
*آیا آقای سعیدی کیا خودش را یک چهره مردمی می داند؟ شما با مردم زندگی می کنید؟
- من در پنج دستگاه ملی کار کردم.
*منظورتان پنج ارگان ملی است؟
- بله. در راه و ترابری، جهاد سازندگی، مسکن و شهرسازی، بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان که واحدهای اقتصادی آن در سراسر کشور پراکنده است. یعنی 24 سال از عمر کاری خود را در همه جا با مردم ارتباط مستقیم داشتم. زمانی که راه روستایی می ساختیم با روستاها مرتبط بودیم. در بنیاد مسکن، در بخشهای مختلف در همه شقوق حمل و نقل و در مسائل دام و شیلات و ... بنده همین الآن هم که در هر منطقه ای می روم مردم بنده را می شناسند. درست است که شعار ملاقات عمومی داده شد و الان هم نمی دانم چه وضعی دارد، بنده از اولی که در وزارت راه و ترابری رفتم ملاقات عمومی داشتم و سعی کردم هر هفته این را داشته باشم و یک ارتباط بسیار گسترده مردمی به این شکل وجود دارد. الان خیلی از وقت ها افراد بنده را می بینند و می گویند شما فلان کار را انجام دادید، بعضاً بنده این مسائل را یادم نمی آید اما آن کارها در خاطر مردم هست. در واقع به شما بگویم توفیق حضور در همه شهرستان ها و بخش ها و بسیاری از روستاها را برای خدمتگزاری داشته ام.
*آقای سعیدی کیا ماشین شخصی شما چیست؟
- ماشین شخصی بنده سانتافه است. البته من با خانه و ماشین وارد انقلاب شدم.
* خانه تان چند متر است؟
- یک آپارتمان دویست و هجده متری.
* یک خانه دارید؟
- بله.
* آخرین باری که سوار وسیله عمومی شدید کی بود؟
- بنده تقریباً هر هفته تاکسی سوار می شوم.
*دم در دفترتان یک پژو پارک شده دیدیم. آن هم مال شماست؟
- بله متعلق به دفتر است.
*دفتر کجاست؟
- همین جا که کار می کنم. در حقیقت ماشین سازمانی بنده است. بنده هیچ گاه برای خانه ماشین دولتی نداشتم و در این سی سال هم نگرفتم.
*برای خانه خودم ماشین نداشتم یعنی چه؟
- یعنی ماشینی خاص خانواده خود که از اداره باشد را نداشتم.
*شنیده ام شما زیاد سفر کربلا می روید. درست است؟
- به طور متوسط هر دو ماه و نیم یکبار می روم. ستاد اجرایی آنجا یک پروژه میسازد.
*چه پروژه ای ؟
- در حال ساخت یک پروژه هتل پنج ستاره در کربلا هستیم.
*آقای سعیدی کیا شما چند سفر استانی انتخاباتی به اردبیل، گیلان و قم رفته اید. درست است؟
- این خبرها قدیمی است.
*بله قدیمی است. فکر می کنید در این سفرها مهمترین مشکلی که از مردم رصد کرده اید چه بوده است؟
- نه تنها در این سفرها بلکه بطور کلی، بد اخلاقی ها و مشکلات معیشتی و عدم وفای بعهد.
*چند درصد احتمال می دهید که در انتخابات پیروز شوید؟
- با توکل بر خدا خیلی زیاد
*می توانم سؤال کنم چرا؟
- من سی سال در کشور کار کرده ام در جبهه ها هم بوده ام. آیا می دانید وزارت راه و ترابری چقدر در جنگ بود یا نمی دانید؟ خیلی زیاد بود. اگر از فرماندهان جنگ بپرسید به شما خواهند گفت. بنده تقریباً همه نقاط کشور و شاید بعضی جاها را چندین بار رفته ام. خیلی از نقاط را از طریق جاده رفته ام و ارتباط زیادی با مردم داشته ام. یک شناخت عمومی از کشور دارم و یک شناخت نسبی هم مردم از من دارند.
*مردم فهمیدند که من به عهدی که با مردم می بندم وفادار هستم
در این مدت مردم فهمیدند که من به عهدی که با مردم می بندم وفادار هستم. یعنی سعی کردم قولی ندهم که نتوانم انجام دهم و قول هایی که داده ام را سعی کردم انجام دهم. آنچه که باور من است این است که سعی کردم به حرف هایی که زدم عمل کنم و این پتانسیل اصلی است که من دارم. رفتار بنده با مردم صادقانه بوده است. یعنی به مردم راست گفته ام و در حد توانم به آنها خدمت کرده ام.
*یعنی شما به صرف این صداقت و خدمت معتقد هستید که شانس زیادی در انتخابات دارید؟
- و شناختی که من از مردم و مردم از من دارند. بعد هم در بین این کاندیداهایی که مطرح هستند سابقه مدیریتی دولتی و نهادی بنده بسیار طولانی تر است. سه وزارتخانه به علاوه بنیاد مستضعفان و بنیاد مسکن و الان هم در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) . هم کار اقتصادی انجام داده ام و هم کار اجرایی و این در حالی است که همه آنها مدیریتی بوده اند.
*فکر می کنید این سابقه مدیریت، مثلاً در بحث دیپلماسی یا اقتصاد کشور هم به کمک شما می آید که می خواهید رئیس جمهور شوید؟
- چرا نیاید؟!
*چرا بیاید؟
- الان می گویم چرا، مگر آن افرادی که آمدند همه این تجربیات را داشتند!
*خب ما ثمره آن ها را هم مشاهده کردیم که چه شد.
- دیپلماسی که می گویید منظور سیاست خارجی است دیگر؟
*بله.
- بنابراین هم به لحاظ دیپلماسی و هم به لحاظ اقتصادی تجربه قابل قبولی وجود دارد. یک نکته مهمتری به شما عرض کنم. ببینید باید هنر مدیر این باشد که آن افرادی که این کارها را بلد هستند به خوبی به کار بگیرد. این یک نکته بسیار مهمی است. یک مدیر هیچ گاه نمی تواند در رابطه با همه چیز تخصص داشته باشد. ضمن اینکه بنده این مسائل را بیان می کردم اما این هنر اصلی یک مدیر و رئیس جمهور این است که بهترین ها را در این زمینه ها بکار گیرد و خودش هم در کنار آنها هدایت کننده، هماهنگ کننده، و نظارت کننده است و کار را جلوی می برد.
*شما به عنوان آقای سعیدی کیا و کسی که مدیریت را در قاموس انقلاب اسلامی خیلی خوب تجربه کرده است، اگر قرار باشد ارنج یک کابینه را بچینید بیشتر بر اساس تخصص وزرا را منصوب می کنید یا براساس این که اصولگرا و اصلاح طلب هستند؟
- بنده کمی این مدیریتی که گفتم را توضیح می دهم. مثلاً یک نمونه مشخص بم است. به نظر بنده باید بم را از نظر مدیریتی بررسی کرد که چه دیدگاهی آنجا حاکم بوده؟ دیدگاهی که توضیح دادم - دیدگاه تجربی بنیاد مسکن - که بنده هم کنار آنها قرار گرفتم و این کار را جلو بردم. باید مشاهده کرد که چه مدیریتی بوده که این شهر را هم به لحاظ روحیه مردم ساخته و هم به لحاظ این که مردم خودشان کار خودشان را انجام دادند؟! همان طور که می دانید الان شهر بم از نظر فنی و از نظر ساخت و ساز بسیار خوب است و همان طور که می دانید همه شهر خانه های آن بیمه هستند. مدیریت همین است.
مثلاً فرض کنید در وزارت مسکن و شهرسازی. شما در این وزارتخانه ها و در بنیاد مسکن و جاهایی که بنده بودم هیچ وقت خدایی نکرده چیز ناروایی شنیده اید یا اینکه اتفاق بدی افتاده باشد؟
*نباید بین افراد با اصولگرایی و اصلاحطلبی خط بکشیم
*بنده نشنیدم.
- به نظرم باید کمی این مسائل را بررسی کنیم. یعنی در مسئله مدیریت این خیلی مهم است که چه روحیه ای حاکم بوده است. من از هر وزارت خانه ای به وزارت خانه دیگری رفتم اتوبوسی رفتار نکردم! با همان جمعی که آن جا بودند، عمدتاً با پرسنل که آن جا بودند کار کردم و از هر وزارتخانه ای تعداد بسیار کمی فقط با بنده آمدند. مثلاً زمانی که بنده از راه به جهاد آمدم تنها دو یا سه نفر با من آمدند.
چرا ذهن ما این گونه شده که یا اصولگرا یا اصلاح طلب باشد. به نظر شما این مسئله چیست؟ مگر هر کسی محکوم است که این طوری باشد؟ ما نباید بین افراد خط بکشیم و بیان کنیم که شما یا اصولگرا هستید یا اصلاح طلب. اصلاً این طور نیست. شما می توانید این گونه سوال کنید که که کسانی که انتخاب می کنید و کردید آیا با وصیت نامه و راه و روش امام (ره) و ولایت فقیه و قانون اساسی و ارزش های انقلاب منطبق بوده اند یا خیر؟ این طور انتخاب می کنید یا هرکس که متخصص باشد انتخاب می کنید؟ به نظر بنده بهتر است که سوال را این گونه مطرح کنید. من تا به حال حدود 400 حکم داده ام. البته بیشتر است.
*حکم انتصاب؟
- بله. معاون وزارتخانه، رئیس سازمان های وابسته به وزارتخانه ها، مدیرکل استانها، مدیرکل های تهران. آنهایی که زیر نظر وزیر بوده را بنده مشخص کردم. الحمدالله همه آنها سلامت بوده اند. یعنی هیچ گاه هیچ چیز بدی پیش نیامده است. معلوم است که آنها این ارزش هایی که بنده شمردم را قبول داشتند.
*آقای مهندس این دیدگاه کاملا درست است اما شما باید به این سوال هم پاسخ دهید. به هر حال شما به چیزی به نام رفتار سیاسی معتقد هستید یا خیر؟
- بله. بنده به رفتار سیاسی معتقد هستم ولی همان طور که عرض کردم ممکن است فردی مستقل باشد. ببینید الان بنده می گویم جزو هیچ گروه یا دسته ای نبودم و هیچ وقت نبودم اما به نظر خودم طیف بنده اصول گرایی است.
خب اگر کس دیگری هم این گونه باشد و آن ارزش ها را هم قبول داشته باشد انتخاب می شود، ضمن این که حزبی نیست، اما شایسته است و کار می کند.
*تمام این معیارهایی که شما بر شمردید مثل اعتقاد به خط امام (ره) و ...، ما تمام این مسائل را در صحبت های خیلی از اصلاح طلبان هم می شنویم و می بینیم. بنده نمی خواهم با شما بحث سیاسی بکنم اما شما فرض کنید من به عنوان یک دانشجو این سوال را می پرسم و حقاً هم نیت بنده این است. جمعی از آقایان می گویند ما متولی خط امام (ره) هستیم و در بین آنها معدل های متفاوتی در زمینه کار و خدمتگزاری دیده می شود، اما می خواهم بگویم به هر حال با دیدگاهی که شما دارید و دیدگاه درستی هم هست جایی باید لاجرم برای رفتارهای سیاسی باشد. رفتارهایی که مشاهده می کنیم در یک عرصه ای حوادث تیرماه 87 را رقم می زند و در یک عرصه ای شاید بتوان گفت سال 84 را رقم می زند و در یک عرصه ای انتخابات سال 88 را رقم می زند و ... بنده می خواهم بدانم معدل راندمان این رفتار سیاسی در نگرش آقای سعیدی کیا چقدر است؟
- شما فکر می کنید آدم، مدیر را چطور انتخاب می کند؟ سعدی علیه الرحمه یک شعری دارد و می گوید « به عمل کار برآید به سخندانی نیست» بنده یک حاشیه به این زدم و می گویم: «به عمل کار برآید به سخنرانی نیست».
*همیشه باید سابقه مدیران را بررسی کرد
همینطور که یک نفر گفت من این طور هستم که ملاک نمی شود. یکی از پارامترهای مهم یک مدیری که انتخاب می کنید این است که سابقه او را رسیدگی کنید. در آن سابقه همه این ها مشخص می شود که رفتار او در هر موضعی در انقلاب چه بوده و او را انتخاب می کنید. به نظرم، صرف گفتار سیاسی برای انتخاب کافی نیست، بلکه سابقه عملکرد مهم است.
*نظرتان در رابطه با جوان گرایی چیست؟
- در ستاد دولت باید نیروهای با تجربه به کار گرفته شوند در هر وزارتخانه ای و در همه جا باید حتماً افراد با تجربه باشند که مفاهیم مختلف مملکت داری را درک کنند. در عین حال باید در صف سازمان هم جوان ها به کار گرفته شوند. این می تواند تا حد معاون یک وزارتخانه ، اداره کل یا کارهای اجرایی باشد تا آن جوان به تدریج در فرآیند کسب تجربه و آموزش هایی که می بیند بتدریج بتواند در جوانی هم برای یک پست انتخاب شود.
*فکر می کنید اگر وارد عرصه انتخابات شوید جدی ترین رقبای شما چه کسانی هستند؟ یا چه گفتمان هایی هستند؟
- الان اسامی هست. تعدادی از این اسامی که شما در سایت خود مشاهده می کنید.
*از این تعداد قوی ترین رقبای شما چه کسانی می توانند باشند؟
- هنوز کاندیداها قطعی نشده اند.
*فکر می کنید کاندیدای دولت بتواند رقیبی قوی برای شما باشد؟
- نمی توانم الان بگویم. چون هنوز کاندیدای دولت معلوم نیست. البته آقای احمدی نژاد این کاندیدا را انتخاب می کند نه دولت. زیرا دولت در این کار نقشی ندارد.
*با توجه به شناختی که دارید این حرف را می زنید؟
- بله.
*اگر آن فرد آقای مشایی باشد برای شما رقیب قوی است؟
- این سوالاتی را که به اشخاص بر می گردد را از من نپرسید.
*شما به اشخاص برگشتید.
- خیر. از اول اصلا نمی خواستم به این سوال شما پاسخ بدهم. زیرا من اسامی را بگویم خوب نیست.
*قبول دارید که بالاخره مجبور می شوید به اشخاص اشاره کنید؟ اگر الان اشاره نکنید مثلاً یک ماه دیگر مجبور می شوید اشاره کنید.
- چرا؟
*زیرا قاعدتاً این چهره ها قطعی می شوند. مثلا همین الان آقای رضایی گفته است که من حتماً می آیم.
- می دانم.
*فکر می کنید ایشان رقیبی قوی برای شما هست؟
- چرا این سوال را می کنید؟
*این سوال قاعدتاً نگرش شما را نشان می دهد؟
- حالا برای این حرف ها زود است. اگر شما می خواهید بنده را بشناسید کمی باید با احتیاطتر سوال کنید. زیرا بنده قصد شما را از مصاحبه پرسیدم و شما گفتید که می خواهید سعیدی کیا را بیشتر معرفی کنیم.
*خب شما همین طوری به مخاطب خود بیان می کنید که خیلی در مایه های خطر پذیری و وارد شدن به کنش های شدید سیاسی نیستید.
- هستم اما به موقع. زمان باید درست انتخاب شود.
*آقای سعیدی کیا چرا شما کمتر مصاحبه می کنید و کمتر در محافل سیاسی شرکت می کنید. در واقع اصلا شرکت نمی کنید. ما در هیچ محفل سیاسی شما را مشاهده نمی کنیم.
- محفل یعنی چه؟
*مثلاً در جلسه جامعه مهندسین، مجامع سیاسی اصلاح طلب، در کنگره حزب مردمسالاری و ..... شما را مشاهده نمی کنیم؟
- خوب جزو این حزب ها نیستم.
*منظور بنده محفل سیاسی است. مثلاً ما در نشستهایی در جامعه مدرسین با جبهه پیروان، همیشه افرادی را مشاهده می کنیم اما هیچ گاه آقای سعیدی کیا را نمی بینیم. چرا این اتفاق افتاده است؟
- من هر جا هستم راجع به آنجا بیشتر بحث و بررسی می کنم. البته در دولت که بودم این قضیه در رابطه با مسائل مختلف گسترده تر بوده. این مسئله که می گویی مصاحبه انجام نمی دهم، مثلاً یک زمانی بود که من فقط در یک سال 28 بار به تلویزیون رفتم. سال 83 بود و موضوع بم هم اهمیت داشت.
*اما باز هم رویکرد آن صحبت ها سیاسی نبوده بلکه انشایی بوده است.
- خیر. ببینید من خودم چون یک مشی خاصی در سیاست دارم ...
*و همین مشی خاص سیاسی برای ما مهم است ...
- در سیاست ممکن است بنده جایی که می روم چیزهایی را ببینم و نپسندم، آن موقع زیر آن چتر قرار نمی گیرم. زمانی که آدم به آن جا می رود حداقل یک تعهد نسبی ایجاد می شود. مثلا در یک مکان که می رود توقع از او هست که دفعه بعد هم برود و جای دیگری هم برود. این گونه کمی کار متفرق می شود.
همین هایی که شما اسم بردید... اگر در فلان جبهه رفتید توقع ایجاد می شود و دور و بر شما را می گیرند و می گویند جلسه بعد هم این کار را بکن و من هم ممکن است این ها را نپسندم.
من یک روش خاصی دارم. الان از شما یک سوال می کنم آیا فکر کردهاید چرا من در دولت دوم هیچ کدام از رؤسای جمهور نبودم؟ - غیر از مقام معظم رهبری که در دولت دوم ایشان با نخست وزیری آقای موسوی وزیر شدم - همیشه در دولت اول بودم و در دولت دوم نبودم. چرا؟
*در دولتهای دوم نبودم چون مشی خاص خودم را داشتم
*این یکی از سوال های ما بود بفرمایید.
- زیرا بنده مشی خاص خود را دارم.
*از نظر سیاسی هم مشی خاصی داشتید؟
- از هر نظر. از نظر اخلاقی، سیاسی، کاری، اجرایی.
*در واقع می خواهید، بگویید در دولت دوم تحمل نشدید؟
- عبارت خوبی به کار بردید. البته من در دولت دوم آقای احمدی نژاد خودم هم اصلا مایل نبودم که بروم.
*چرا؟
- چون نمی خواستم همراه این روش و رفتار باشم.
*روش و رفتار دولت آقای احمدی نژاد؟
- دولت که می گویید یعنی چه؟
*مثلا مجموعه وزرا و مجمعی از دولتمردان که شکل گرفته بود.
- خیر. ببینید همیشه رئیس جمهور است که تعیین کننده است.
*عرض بنده این است که شما در حال بیان این مطلب هستید که با آقای احمدی نژاد هم به اختلاف رسیدید.
- بله. اما چون بنده اهل تقابل و درگیری نبودم مسالمت آمیز از هم جدا شدیم.
*بله. قاعدتا تاریخ در رابطه با شما این طور قضاوت می کند. برای من جالب است چرا در دولت دوم آقای هاشمی هم نبودید؟ آقای هاشمی خیلی معتقد است که من اهل وحدت ملی هستم، ائتلاف بین نیروهای ملی ایجاد می کنم، شعارهای تکنوکراتیزه می دهند و می گویند ما به عمل گرایی خیلی اهمیت می دهیم. آیا مایل هستید به این سوال جواب دهید؟
- واقعا باید بیشتر از خودشان پرسید. اما من باز هم همان مشی خود را داشتم.
*یعنی شما مایل بودید که در دولت دوم آقای هاشمی باشید؟
- نمی توانم بگویم بله و نمی توانم بگویم خیر.
*می توانیم بگوییم شما دوست داشتید راه خود را ادامه دهید؟
- آفرین.
*آقای سعیدی کیا اگر شما کل اموال خود را گرد کنید چقدر دارایی دارید؟
- یک آپارتمان و ماشین و لوازم خانه.
*آیا می توانید وثیقه 10 میلیاردی جور کنید؟
- خیر.
*شماره حساب اعلام میکنم
*اما شما قاعدتا برای انتخابات نیاز به یک سری منابع مالی دارید. این ها را می خواهید از کجا تأمین کنید؟
- من با حقوق خودم زندگی می کنم. افرادی که من را می شناسند زمانی که پیش آن ها می روم، می گویند تو که پول نداری می خواهی چه کار کنی. من یک شماره حساب اعلام می کنم و هر چقدر مردم ریختند از آن حساب خرج می کنم. از خدا هم می خواهم خیلی نباشد که خدای نکرده ریخت و پاش نشود. هرچقدر که خدا خواست به دل مردم می اندازد و آنها در آن حساب می ریزند. بالاخره بنده دوست، آشنا و همکارانی در تمام کشور دارم.
*این دوست، آشنا و همکاران این قدر شما را قبول دارند که بخواهند برای تبلیغات شما پول خرج کنند.
- بله. حتما یک مقداری قبول دارند. بالاخره یک آدم می فهمد که افرادی که کنار او هستند چقدر با او صمیمی هستند.
*این مسئله که شما می گویید یک فرمول جدید در تأمین منابع مالی برای انتخابات ریاست جمهوری است.
- بنده جز این هیچ راهی ندارم. بعضی ها هم می گویند تو حواست نیست. این حرف ها چیست که می زنی.
*باید آن فرمول ثابت شود ببینیم چطور است.
- یکی از انگیزه های بنده همین است.
*فعالیت سالم.
- بله. یک فعالیت سالم. اگر خدا خواست و مردم رای دادند انتخاب می شوم و اگر اینطور نشد انتخاب نمی شوم. می خواهم صاف و صادق به مردم بگویم این طوری است. من می خواهم این گونه بیایم و می خواهم این کارها را انجام دهم و قول بیخودی هم به شما نمی دهم.
*آقای سعیدی کیا تیم خود را انتخاب کرده اید؟
- یک کارهایی انجام دادهام اما این که فکر کنید الان می شود یک تیم کامل انتخاب کرد این طور نیست. طی جریان هایی باید جلو رفت تا آخر سر و در نهایت مشخص شود.
*چه تضمینی هست که مثلا آقای سعیدی کیا رئیس جمهور شود و مثلا کنار آقای سعیدی کیا ناگهان یک آقای مشایی ظاهر نشود؟
- هر کسی را با سابقه خودش بررسی کنید. اگر خدایی نکرده - البته بنده کاری با این شخصیت که اسم بردید، ندارم- هر کس که مورد نظر شماست اگر در سابقه بنده وجود دارد، می توان این سوال را کرد. اما الحمدالله نبوده. خدا را شکر این طور نبوده.
*تحلیل شما از پروژه مسکن مهر چیست؟ خیلی ها معتقد بودند این پروژه یک جور چربیآوری برای شهرهاست و یک عده ای گفتند یک اقدام جهادی خوب برای این است که همه ایرانی ها مسکندار بشوند. تحلیل کلی شما چیست؟ آیا دولت در مسکن مهر کارنامه مثبتی دارد؟
- قبل از من آقای عبدالعلی زاده طرح جامع مسکن را با چند مشاور شروع کرده بود. من هم که وارد شدم سعی کردم آن را زودتر به نتیجه برسانم.
*یعنی این طرح، طرح شما بود نه آقای احمدی نژاد؟
- در دل طرح جامع مسکن یکی از روش های کار این بود که ما برای کسانی که درآمد کافی برای خانهدار شدن، ندارند باید قیمت زمین را صفر کنیم. آقای احمدی نژاد هم انصافاً نسبت به مسئله مسکن مهر عنایت خاص داشت. ایشان هم همین نتیجه را خودش گرفته بود. بنابراین دو نظر با هم یکی شد.
*همین نتیجه صفر کردن قیمت زمین؟
- بله. سپس طراحی شد و مدت ها مدام بحث شد تا از دل آن "مسکن مهر" درآمد. ما به دولت می بردیم و ایشان نظر می داد و طراحی های مفصلی شد. همان طور که می دانید مسکن مهر از اواخر سال 86 مسکن مهر شد یعنی مدام بحث شد و پخته شد تا مسکن مهر شد.
*قبل از آن از طرح جامع اسم می بردند.
- خیر. قبل از آن مسکن اجاره ای بود و قبل از آن هم مسکن روستایی راه افتاد. از اول دولت آقای احمدی نژاد مسکن روستایی راه افتاد. آقای احمدی نژاد به مسکن عنایت داشت. مسکن روستایی هم همین طور بود. اما در مسکن مهر آن چه که ما دنبال می کردیم این بود که مردم خودشان کار خود را انجام دهند و آنجایی که نمی توانند ما کمک کنیم. زیرا همان طور که می دانید وظیفه دولت ها برنامه ریزی و استاندارد سازی و سیاست گذاری، هدایت، حمایت و نظارت است. یعنی این کارها بستر سازی است. دولت باید بسترسازی کند تا مردم کار کنند. این وظیفه دولت است نه این که خودش کار کند.
*اما در عمل مشاهده کردیم که خود دولت آمد و وارد شد.
- زمان ما این طور نبود. ما در شورای معاونین عهد کردیم که مسکن مهر را دولت نسازد بلکه کمک کنیم مردم بسازند. ما همین کار هم کردیم. زیرا ساخت و ساز کشور ما بومی است و یکی از بومی ترین کارهاست.
*البته شما تجربه بم را هم داشتید.
*احمدی نژاد در مسکن مهر عقاید خاصی داشت
- بله. مسکن مهر با جریان نزدیک به دو سال که مدام بحث و بررسی شد و مسکن مهر شد، در حقیقت الگوی توسعه یافته بم است. ببینید به این نکته توجه کنید ما از بم به الگوی مسکن مهر نرسیدیم اما زمانی که مسکن مهر الگوسازی شد به آن دست یافتیم. حالا چرا می گویند توسعه یافته آن است؟ زیرا خانه های بم همه تک واحدی است و یک مالک دارد. اما این جا یک تعاونی ممکن بود 50 نفر و ممکن بود 3000 نفر باشد. البته آقای دکتر احمدی نژاد در این روش ها هم به لحاظ ساخت و ساز و هم به لحاظ طراحی و هم به لحاظ کیفیت عقاید خاصی داشتند.
*در واقع به لحاظ مدیریت.
- بله. ایشان یک نقطه نظراتی داشتند که با نظرات ما تطبیق نداشت. من اصلا نمی خواهم بیان کنم که کدام خوب یا کدام بد بوده است.
*این نقطه نظرات با چه مسئله ای تطبیق نداشت؟
- نقطه نظراتی که ما در وزارت خانه طراحی کرده بودیم با نقطه نظراتی که آقای دکتر طراحی کرده بودند بعضاً تطبیق نداشت. خب این جا کمی اختلاف نظر پیش می آمد.
اصل مسکن مهر کار خوبی است ضمن این که بدانیم مسکن مهر همه مسکن کشور نیست. به این نکات توجه کنید که اولاً مسکن مهر همه مسکن کشور نیست و ثانیاً مسکن مهر باید سنبل کیفی سازی بشود یا می شد. واقعا این استعداد در این کار وجود داشت.
*آیا در عمل این اتفاق افتاد؟
- من از هر جایی که می روم دیگر کنجکاوی نمی کنم که چه شده است. ولی بطور کلی آمارها را رصد می کنم.
*مثلاً زمانی که از کنار پرند رد می شوید کنجکاوی نمی کنید؟
- خیر.
*این تضادهایی که بین وزارت مسکن و آقای احمدی نژاد سر مسکن مهر رخ داد؛ فکر می کنید آینده مسکن مهر را به کدام سمت خواهد چرخاند؟ به هر حال این مسائل تأثیر دارد. یعنی در آینده، زمانی که ما به پروژه مسکن مهر نگاه می کنیم لبخند خواهیم زد یا اینکه به یاد یک سری مشکلات خواهیم افتاد؟
- اگر ما بخواهیم لبخند بزنیم باید دولت بستر سازی کند زیرا توانایی در کشور برای ساخت و ساز بدون دخالت دولت وجود دارد. مگر بقیه مسکن کشور را چه کسی می سازد؟ آیا دولت در آن کار دخالت می کند؟ دولت دخالت نمی کند و مردم هم دارند، می سازند. چرا ما می خواهیم در این جا دخالت کنیم؟ ضمن این که بنده همان موقع هم معتقد بودم توانایی کشور تقریبا سالی 300 الی 350 هزار واحد است.
این توانایی کشور که می گویم یک مجموعه است. البته اگر بخواهیم یک بعدی نگاه کنیم و هر کسی بخواهد از بعد خود نگاه کند به اشتباه می افتیم. مثلا یک انبوه ساز می گوید توانایی ساخت و ساز بیشتر هم هست. بنده توانایی اجرایی را نمی گویم.
*مدیریت یعنی اینکه درست تشخیص دهیم
توان اجرایی، مالی، تأسیسات زیربنایی یعنی قسمتی که باید دولت کار کند. اگر مجموعه این ها را کنار هم بگذارید سالی 300 الی 350 هزار واحد می شود اما نظر آقای دکتر بیشتر بود. تجربه هم نشان داده که همین قدر الان دارد ساخته می شود. الان در این سه، چهار سال چقدر ساخته شده است؟ گمان می کنم همان حدود 300 الی 350 هزار بیشتر نیست.
پس در مورد هر کاری که می خواهیم انجام دهیم مدیریت یعنی این که درست تشخیص دهیم، درست برنامه ریزی کنیم و زمانبندی و ساختار اجرایی آن را درست تعریف کنیم. این ساختار اجرایی الزاما دولت نیست. ما می گفتیم پروژه باید مشاور داشته باشد تا کار کیفی در بیاید. ما در هر استان یک کمیته کیفیت از خبره ها گذاشته بودیم. خبره هم یعنی زمانی که فرد طرح را می بیند و متوجه می شود که چیست. کیفی سازی خیلی مهم است. ما در وزارتخانه یک شعاری داشتیم و این بود که یا نمی سازیم یا خوب می سازیم. در رابطه با شهرسازی هم میگفتیم شهر خوب خانه خوب. این چند روزه تهران بابت آلودگی تعطیل شد آیا خانه خوب در این وضعیت واقعا معنی پیدا می کرد؟! یا در شهری که ترافیک آن نفسگیر است. ما می گفتیم شهر خوب خانه خوب یعنی یک خانه خوب در یک شهر خوب معنی دارد.
*آقای سعیدی کیا شما شصت و شش سالتان است؟
- بله. متولد 1325 هستم.
*فکر نمی کنید برای ریاست جمهوری سن شما زیاد است؟
- خیر. از نظر فیزیکی می گویید؟
*بله.
- می آیید به کوه برویم. من میروم. بنده پریروز به اهواز رفتم. نصف شب برگشتم. صبح زود به سمت مازندران با ماشین راه افتادم. شب برگشتم. صبح جمعه همین جا بنده دو جلسه داشتم و عصر به شیراز رفتم و یک جلسه مفصل با تعدادی افراد داشتم. البته جلساتی هم که گفتم همین تیپ ها بوده و همین سوال، جواب ها بوده. الان هم آمدم و الحمدالله حالم هم خوب است.
زمانی آقای دکتر احمدی نژاد گفت سعیدی کیا مریض است. او گفت ایشان مریض شد و قلب او ناراحت شد و دیگر نمی تواند کار کند. زمانی که ایشان مرا کنار گذاشت این را گفت. بنده بهمن 86 عمل کردم، در اوایل سال 88 در دولت آمار سفر وزرا به استانها گزارش داده شد که در آنها بیشترین آمار سفر ها را بنده داشتم. اهداف انسان با اراده آدمی و با توکل به خدا محقق میشود. شما معدل سن رؤسای جمهور دولتهای دنیا را بررسی کنید، ضمن اینکه شما با من موافقید که کشور امروز به آرامش و تلاش نیاز دارد.
*مهم ترین مشکل کشور در حال حاضر از نظر شما چیست؟
- بنده از شما می پرسم بزرگ ترین مشکل را چه می دانید؟
*پاسخ این سوال زیاد است. باید خیلی صحبت کنم.
- پس چطور انتظار دارید بنده دو جمله بگویم!
*چون قرار است شما کاندیدا شوید.
- چگونه فقط دو جمله بگویم؟
*میتوانید سه یا ده جمله هم بگویید.
- نمی شود. دیدید خودتان هم پاسخ ندادید.
*چون من نمی خواهم کاندیدا شوم. اگر می خواستم کاندیدا شوم درباره اقتصاد یا فرهنگ بحث میکردم. فکر می کنید الآن اقتصاد در اولویت است یا فرهنگ؟
- یک موقعی در کشور دعوای این بود که توسعه اقتصادی اصل است. سپس زمان یکی از رؤسای جمهور توسعه سیاسی اصل شد. بنده هیچ کدام از آن ها را اصل نمی دانم.
*نمی دانستید یا نمی دانید؟
- هم نمی دانستم و هم نمی دانم. ما باید توسعه اجتماعی که همان توسعه فرهنگ و مسئله مورد تأکید مقام معظم رهبری هست را داشته باشیم. یادتان می آید که ایشان این مطلب را فرمودند؟
*بله چند مرتبه هم مطرح کردند.
- این سوال، سوال بسیار درستی است. تا توسعه اجتماعی که همان فرهنگ عمومی است رشد مناسبی نداشته باشد مسائل دیگر راه اصلی خود را نمی یابند. ما تا به حال چقدر در کشور پول خرج کردیم. کم خرج کردیم؟! توسعه فیزیکی دادیم! اما آن توسعه اقتصادی که می خواستیم آیا اتفاق افتاده است!
*به نظر شما وظیفه دولت است که این کار را انجام دهد؟
- بله.
*آقای مهندس دولت تنها چهار سال می آید! و در بهترین حالت هشت سال. وقت چندانی ندارد برای این کار.
- بله اما در کشور ما و در اقتصاد کشور ما یک اشکال ساختاری وجود دارد - این مسئله را مقام معظم رهبری هم به شکل های مختلف بارها گفتند- آن اشکال ساختاری این است که پول نفت دست دولت است.
*دست چه کسی باید باشد؟
- در کشورهای دیگر چشم دولت ها - آن هایی که نفت ندارند- به دست مردم است که مالیات بدهند و آن ها به نیابت از طرف مردم کشور را اداره کنند. این حرف درست است یا خیر؟
*پول نفت دست دولت و چشم مردم به دست دولت است؛ این یک اشکال ساختاری است
*بله دقیقا درست است.
- در کشور ما اما این طور نیست. پول نفت دست دولت و چشم مردم به دست دولت است. آن اشکال ساختاری که می گویم همین جاست. این مسئله باید به عکس شود. چطور به عکس شود؟ باید مانند همان مدل اولی شود. چطور می تواند شود؟ ما تا پول نفت را مستقیما به خزانه می بریم همین شکل و وضعیت را داریم.
*پول نفت را باید چه کار کنیم؟
- پول نفت باید با یک مقررات بسیار خاص ذخیره شود. البته دو دفعه هم تمرین کردیم اما درست تمرین نکردیم. مثلاً حساب ارزی کشور همین بود. الان مدل صندوق توسعه ملی هم همین است، اگر درست عمل شود. پول نفت با یک ضابطه بسیار سخت و ضابطهمند باید در اختیار کارآفرین ها و نخبه ها قرار بگیرد و تبدیل به کار و تولید شود و در ادامه مالیات این تولید به خزانه برود. مالیات تولید یعنی چه؟ یعنی ماحصل کار مغزی و یدی مردم کشور.
*و حمایت دولت.
- بله. همان طور که عرض کردم دولت بستر ساز است. این که شما گفتید دولت چه نقشی دارد همین مسئله است. دولت بستر سازی می کند. دولت آیین نامه می نویسد، قانون می برد، به کمک مجلس قانون می گیرد و این بستر را فراهم می کند. سپس مردم را با یک مقررات سخت گیرانه هدایت می کند. در کشور ما جای این کار خالی است. منظور از سخت گیرانه این نیست که بروکراسی را زیاد کنیم. اگر طبق آیین نامه عمل نکرد باید با او برخورد شود. باید مقررات را ساده سازی کنیم، اما سخت گیرانه نسبت به این مسئله که عمل کرد یا نکرد نظارت داشته باشیم. کشور را فقط افکار و دست ها هستند که جلو می برند نه پول نفت. جامعه مانند ارگانیزم بدن انسان است. هدایتگر انسان مغز اوست و مغز مدیر است، سپس اجزای دیگر بدن از کوچک ترین آن ها که ممکن است یک مولکول روی پوست انسان باشد تا دست، چشم، گوش و... تحت فرمان او کار می کنند. اما همه آن ها با هم انسان را شکل می دهند و او را زنده و کامل نگه می دارند تا او کار کند. جامعه هم همین گونه است. همه که مغز، چشم و ... نیستند بلکه هر کسی یک وظیفه ای دارد. یک مدیر کارخانه نقش مغز را دارد، یکی برنامه ریز است، یکی طراح است، یکی تراشکار، یکی نجار، یکی نگهبان خوبی است. همه آن ها در بدن ما وجود دارد. بنابراین باید آن نخبه ها و کارآفرین ها را شناخت، جذب کرد و به میدان آورد. البته آن ها به میدان می آیند و اصلا یکی از خصوصیات کارآفرین ها این است که به میدان می آیند. ما باید او را با آن مقررات خاصی که عرض کردم جذب کنیم.
در فرهنگ هم همین طور است. اراده مسلط بر هر کاری، آن کار را شکل می دهد. الان فرض کنید فلان سازمان یا گروه چقدر برد دارند! اراده مسلط دستگاه اجرایی است که به آن ها هم انرژی می دهد. این حرف را قبول دارید؟
*بله کاملا.
- بنده می گویم ممکن است پول ما کم باشد اما اراده مهم تر از پول ماست. ما در جنگ پول داشتیم یا اراده داشتیم؟
*اراده داشتیم.
- بله. اراده داشتیم. ما آن زمان که پول زیاد نداشتیم. آن روزها، روزهای بسیار سختی بود. اما اراده عظیم امام(ره) و پیروی مردم بر کشور حاکم بود. یا الان سر خیلی از این مسائلی که در جامعه پیش می آید اراده مسلط اراده آقاست که تعیین می کند. این طور نیست؟!
*آقای سعیدی کیا این همه کتاب پشت سرشماست، آیا همه آن ها را خوانده اید؟
- خیر. بنده جرأت ندارم بگویم همه آن ها را مطالعه کردم. خیلی از آن ها را خواندهام، خیلی از آن ها را نخواندهام، بعضی از آن ها را هم ورق زدم.
*آقای سعیدی کیا اگر رئیس جمهور از شما یک مشاوره مدیریتی بخواهد و بگوید با نظر خودتان یک مشاوره به من بدهید، در چه زمینه ای، چه مشاوره ای به او می دهید؟
- به او مشاوره مدیریتی می دهم. پتانسیل اصلی بنده مدیریت است. درست است که رشتهام فنی است اما خودم فکر می کنم پتانسیل اصلیام مدیریت است.
*مثلا در زمینه اداره سازمان ها به او مشاوره می دهید یا راهکارهای اقتصاد مدیریتی می دهید؟
- از همین مسائلی که الان به شما عرض کردم مشاوره مدیریتی می دهم.
*صرفا مدیریتی؟
- تقریبا همه رؤسای جمهور که آمدند نسبت به شرکت های بزرگ دولتی حرف و حدیث داشتند. اگر من یک کاره ای بشوم...
*منظورتان این است که رئیس جمهور شوید؟
- بله. برای شرکت، مجمع مهم ترین نقش را دارد. در کشور ما بیشتر حسابرسی را مجمع رسیدگی می کند و اوست که تعیین می کند شرکت چطور حرکت کند و سیاست های او چه باشد و چقدر جلو برود. الان بعضا این مسائل را تعیین می کنند اما کسی نیست کنترل کند و وزرا هم این قدر فرصت ندارند. شما فکر می کنید وزرا چقدر در مجامع خود شرکت می کنند؟! چون بنده علاقه مند بودم و در مجامع شرکت می کردم، می فهمم یعنی چه. بالاخره این همه آدم با تجربه وزارت و تجربه شرکت های بزرگ داریم و رئیس جمهور می تواند هرکدام را در چهار، پنج شرکت بزرگ دولتی (مطابق اصل 44، در حداقل ممکن وابسته به دولت که البته عمده شرکتها باید واگذار شوند) قرار دهد. خود حضور این فرد مجمع را بارور می کند. قبول دارید؟
*بله.
- به این ترتیب نماینده رئیس جمهور در مجمع شرکتها حضور پیدا می کند و هیچ کس دلش نمی خواهد درباره او به رئیس جمهور گزارش بد بدهند و لذا اثر مثبت و سازنده می گذارد. من در مسائل دیگر هم این طور فکر می کنم. این کار امکان پذیر است. آن جاهایی که رئیس جمهور نمی رسد، وزرا نمی رسند، می توان از این مکانیزم ها استفاده کرد بدون این که بخواهیم مخلّ کسی شویم. زیرا در کشور ما تا کسی را در جایی قرار دهیم، می گویند او آمده تا مچ ما را بگیرد. نه به این شکل اما باید به صورت سلامت انجام گیرد. آن تدبیر مدیریتی رئیس جمهور است که چطور این گزارش را به بهترین نحو به نتیجه برساند. این مسئله یک پارامتر مدیریتی خوب می شود. ممکن است هر کسی یک روشی داشته باشد.
*متشکرم. آقای سعیدی کیا تحلیل خیلی از افراد این است که این دولت به هر دلیلی اگر تمام شود رئیس جمهور بعدی با چالش های بسیار جدی مواجه است و حتی تحلیل هایی هست که اگر رئیس جمهور بعدی خیلی هم خوب عمل کند پوشاندن آثار این آسیب ها طی چهار سال آینده ممکن نیست. تحلیل شما از مسائل چیست؟ آیا فکر می کنید انرژی مواجهه و چالش با این عیوب که عرض کردم را دارید یا خیر؟
- تا حالا شما بنده را در سختی ها بررسی کردید؟
*به طور خاص می توان گفت در پرونده بم از شما پرونده خوبی پابرجاست.
- من جز لذت بردن از آن کار اصلا سختی در خاطر ندارم. هر چه هست برای بنده لذت بخش است. آیا این سختی را کسی باید تحمل کند یا خیر؟
*آمادگی تحمل سختیها را دارم
*بله.
- بالاخره یک کسی باید این سختی ها را تحمل کند. اگر خدا بخواهد و آن یک نفر من باشم بنده آمادگی آن را کاملا دارم. مسئله دوم این مسئله است که گفتید چطوری؟ باید عرض کنم که ما بهترین پتانسیلی که در کشور داریم نیروی انسانی است. اصولا باید در تمام دنیا این طور باشد. چرا؟ زیرا هر کاری که بخواهد انجام شود باید نیروی انسانی انجام دهد. پس مهم ترین موضوع نیروی انسانی است. حالا در کشور ما بهترین پتانسیل ما نیروی انسانی است و در جای دیگر اگر این بهترین پتانسیل وجود نداشته باشد باید مهم ترین موضوع آن ها همین باشد. من برای شما مثال می زنم. راه آهن جمهوری اسلامی زمانی که بنده وزارت راه و ترابری بودم بسیار بررسی کردیم که مهم ترین مشکل آن چیست و متوجه شدیم که مهم ترین مشکل آن هرچند نیروهای راه آهنی با غیرت راه آهن را اداره می کردند نیروی انسانی است. ما می توانستیم از بیرون استخدام کنیم، بورسیه کنیم اما هیچ کدام از این کارها جواب نمیداد. سپس به این جمع بندی رسیدیم که باید یک دانشکده راه آهن در کشور تأسیس شود تا نیرو تربیت کند و آن ها جذب راه آهن شوند. با چهار دانشگاه صحبت شد. دانشگاه علم و صنعت مشتاق بود و جلو آمد. آقای دکتر بهبهانی که آن جا بود این کار را پیگیری می کرد. او با بنده ارتباط برقرار کرد، آن جا رفتیم و با آن ها قرارداد بستیم که ما ساختمان دانشکده را بسازیم و آن ها سالی صد دانشجو در چهار رشته راه آهن تربیت کنند.
در آن زمان احتمالاً فقط یک نفر دکترای راه آهن در کشور بود و الان دانشکده راه آهن دارد دکترا تربیت می کند. پس ببینید، تشخیص موضوع بسیار اهمیت دارد. این مسئله خیلی مهم است که تشخیص دهیم چطور این سختی ها را دنبال کنیم
صادق کاظمی، پدر زهرا رهنورد صبح دیروز در سن 93 سالگی درگذشت.
برپایه این خبر، پیش از این برخی رسانهها به اشتباه از درگذشت خانم احترامالسادت نواب صفوی، مادر زهرا رهنورد خبر داده بودند. خبرگزاری فارس همچنین گزارش داده است که زهرا رهنورد پیش از فوت پدرش با وی دیدارهایی را داشته و در زمان فوت وي بر بالینش حاضر بود.
محمدرضارحيمي امروز در جمع كاركنان نهاد رياست جمهوري در بزرگداشت حماسه 9دي گفت: «...خون عزیزانی که در حماسه 9 دی بر کف خیابانها ریخت مهر تاییدی بر خلوص اصحاب امام حسین(ع) که همه ناپاکیها را از خیابانهای تهران زدودند...»
ادامه خبر...شاید آرامترین واکنش به برکناری وزیر بهداشت از سوی خودش دیده شد وقتی در برابر دوربین تلویزیون با لبخند از ادای وظیفه گفت و آرزو برای اینکه هر کسی در هر جایی هست بتواند به مسؤولیتش درست عمل کند.
او همچنین با انتشار نامهای از همگان درخواست حلالیت کرد. اما نگاهی به انبوه خبرها و گزارشهای منتشر شده در فضای مجازی درباره این برکناری و پیامهای مردم نشان از ناراحتی مردم از این ماجرا دارد. بیشتر افرادی که پیام گذاشتهاند دکتر دستجردی را فردی کوشا، بیحاشیه و دلسوز دانسته و از برکناری او انتقاد کردهاند. یکی از خوانندگان خبرآنلاین نوشته است: «جدایی موفقترین و باغیرتترین وزیر از دولت را به ایشان تبریک میگویم». دیگری نوشته است: «خانم وزیر عاقبت بخیر شد چون حداقل در سفر عزل نشد!» و بسیاری پیامهای دیگر از این قبیل. شنیدههای خبرنگار ما از وزارت بهداشت حاکی است برخی از مدیران این مجموعه قصد داشتهاند در اعتراض به این برکناری از مسؤولیت خود استعفا دهند. از سویی این برکناری در اولین ساعات واکنشهای نمایندگان مجلس را هم برانگیخت. حدادعادل نماینده مردم تهران در گفتوگو با فارس درباره برکناری وزیر بهداشت گفت: خبر عزل وزیر بهداشت خبر خوبی نبود و از دو جهت مایه تأسف شد. یکی از این جهت که خانم دستجردی نخستین زنی بود که در جمهوری اسلامی به وزارت رسید و ای کاش تا پایان این دوره به خدمت خود ادامه میداد زیرا عزل وی میتواند یک اثر منفی به ویژه در ذهن خانمهایی که در دانشگاهها هستند و هنگام انتخاب وی به وزارت خوشحال شده بودند داشته باشد. همچنین با توجه به اینکه چند ماهی بیشتر از این دولت باقی نمانده هر فرد دیگری انتخاب شود فرصتی برای تحول ندارد و ما به همین جهت در مجلس هم از همکاران نماینده خود خواهش کردیم حتیالامکان در این چند ماهه از طرح استیضاح خودداری کنند اما اکنون میبینیم در خود دولت وزرا عزل میشوند و امیدواریم این تصمیمات اثر منفی بر اداره کشور برجای نگذارد.
دکتر نعمتا... منوچهری عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هم در خصوص برکناری دکتر دستجردی به مهر گفت: اعضای کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به شدت با این کار مخالف بودند. فکر میکنم در این شرایط، برکناری خانم وزیر به صلاح نبود و تاثیر مثبتی در بهبود اوضاع نظام سلامت کشور نخواهد داشت.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی گفت: هر کسی از اصولگرایان که احساس وظیفه کرده است در فضای انتخاباتی وارد شده است اما در این باره همه باید با یکدیگر همکاری داشته باشیم.
به گزارش راک نیوز ایلنا نوشت: اسدالله بادامچیان در همایش جبهه پیروان خط امام و رهبری درباره حماسه 9 دی تاکید کرد: در انتخابات پیشرو استکبار جهانی قصد دارد همچون انتخابات سال 88 جریان فتنه را ادامه دهد زیرا شکست سنگینی را در سال 88 متحمل شده است. در گذشته استکبار جهانی برخی از چهرهها را میساخت و در فرصت مناسب از آنها استفاده میکرد. از این رو باید دقت کنیم تا در دور آینده که مجددا با فتنه گران روبرو هستیم دچار مشکل نشویم.
وی ادامه داد:نباید تنها به مسایل انتخاباتی توجه داشت زیرا افراد، گروههای مساله دار و جریان انحرافی نیز قصد دارند وارد فضای انتخاباتی شوند و شاید استکبار جهانی نیز از آنها استفاده کند و فضای انتخابات را به سمت تخریب چهرههای معتمد و حرمت شکنی پیش ببرد.
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه افزود: همان گونه که آقای باهنر تاکید کردند اصلاح طلبان در انتخابات آینده دارای چند دیدگاه شدهاند؛ برخی میگویند در انتخابات حضور نخواهیم داشت زیرا دیدگاههای گذشته ما زیر سوال میرود. برخی تحریم انتخابات را مطرح میکنند؛ گروه دیگری نیز در تلاش هستند تا چهرههای ملایم و معتدل را از سوی این طیف وارد فضای انتخاباتی کنند،آنها معتقدند که چهره ملایمی مثل «عارف» مطرح شود که البته خودش گفت من نامزد اصلاحطلبان نمیشوم و مستقل میآیم. و برخی دیگر قصد همکاری با اصولگرایان مدارگر را دارند؛ برخی دیگر نیز خواستار حضور در انتخابات با رهبری خاتمی شدند که خاتمی توسط آقای هاشمی به مقام معظم رهبری نامه دادند که راهی باز شود تا ما به صحنه بیاییم.
بادامچیان تاکید کرد: گروه دیگری که در فضای انتخاباتی فعال شده است جریان انحرافی است اما نکته مهم این است که این جریان و طیف اصلاح طلب بیشتر برنامههای خود را برای انتخابات شوراها در نظر گرفته و بر روی آن تمرکز کردهاند زیرا براین عقیده هستند که گستردگی حضور کاندیدا در انتخابات شوراها آنها را در رسیدن به اهدافشان کمک خواهد کرد.
رییس کمیته انتخابات شوراهای شهر جبهه پیروان خط امام و رهبری تاکید کرد: اصولگرایان نیز در مسیر انتخابات دچار تفرقه شدهاند و هر کسی که احساس وظیفه کرده است در فضای انتخاباتی وارد شده است اما در این باره همه باید با یکدیگر همکاری داشته باشیم .
بادامچیان درباره انتخابات شوراهاتاکید کرد: نمایندگان جبهه در استانها فعال شوند و ساماندهی اولیه را در اینباره آغاز کنند.
وی گفت:اصولگرایان در این مسیر میتوانند فضای فعلی شوراها را مورد ارزیابی قرار دهند تا ببیند کدامیک از اعضای فعلی قابلیت حضور دوباره در انتخابات رادارند و همینطور رصد و بررسی کنند که دیگر جریانها و گروهها چه کارهایی را انجام میدهند.
بادامچیان با تاکید بر لزوم فضاسازی مناسب در زمان نزدیک به انتخابات بیان داشت : باید این مساله به دقت برای مردم تشریح شود زیرا گروههای منحرف با چهرههای اصلی خود و تابلوی انحرافی وارد فضای انتخاباتی نخواهند شد و لازم است مردم اینها را شناسایی کنند تا انتخابات در فضای روشن برگزار شده و کاندیدای اصلح انتخاب شود.
بادامچیان تاکید کرد: از سوی دیگر باید بررسی کرد و دید که طبق فرمایشات رهبری ما چه نیروهایی را با چه خصوصیاتی برای انتخابات شورای شهر و روستا نیازمندیم تا خصوصیات این افراد احراز شود.
وی با ارایه توضیحاتی به نمایندگان استانهای این جبهه بیان داشت: باید برای انتخابات شوراها یک شعار سراسری داشته باشیم اما لازم است هر شهرستان نیز برای خود شعاری در فضای انتخاباتی در نظر بگیرد.
ادامه خبر...از شبی که توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگسازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی بهبه و چهچه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد.
راک نیوز: خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی در نامهای که در اختیار هیات رییسه مجل قرار گرفت به اظهارات هفته گذشته حجتالاسلام حمید رسایی که درقالب نطق میان دستور بیان شده بود، پاسخ دادند که بخشهایی از این نامه بعد از سانسور در صحن علنی مجلس قرائت شد.
به گزارش افکارنیوز به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، در این نامه آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس، اعضای هیأت رئیسه و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی
مردم شریف و اخلاقمدار ایران اسلامی
سلام علیکم
اگرچه توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام(ره) که از شروع مبارزات مردم ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنان بر اندیشههای استعماری، استبدادی، سلطنتطلبها، تودهایها و منافقین خلق سابقهای ۵۰ ساله دارد، اما آنچه که روز سهشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۱ در صحن علنی مجلس شورای اسلامی آن هم در تریبونی باز که حداقل ۷۰ میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی، امکان استماع آن را داشتند، اتفاق افتاد، از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت، خانواده آیتالله هاشمی را بر آن داشت تا علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کردهاند و افرادی فریبخورده و یا نادان، دانسته یا ندانسته به آن دامن میزنند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا شخص، بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت(ع) بیان دارد که سالهاست مظلومانه در رسانهها و محافل مختلف حقیقی و مجازی ، مورد هجمه قرار میگیرند و مانند نطق اخیر در تریبون رسمی مجلس شورای اسلامی، با واژگانی غیراخلاقی لگدکوب میشوند.
همگان در این سالها به خوبی میدانند رویه و منش آیتالله هاشمی رفسنجانی در برخورد با اینگونه تخریب شخصیتها کریمانه بوده و آنچه برای ایشان مهم است، فقط وحدت و تقویت وفاق ملی و بازگشت به رویه اعتدال و سرسپردگی به قانون است.
البته مطابق همین قانون اساسی که خود ناطق نیز به بعضی از اصول آن در این نطق استناد کرده است، در فصل یازدهم و به ویژه اصل ۱۵۶ آن به صراحت قید شده است: «رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات و حل وفصل دعاوی و رفع خصومت و اخذ تصمیم و اقدامات لازم در آن قسمت را هم (که از امور حسبه است) قانون معین میکند و از وظایف قوه قضائیه است.»
انتظار میرود دادگاه محترم ویژه روحانیت چنانچه این اظهارات را نوعی تعدّی به حریم و منزلت دیگران میداند، به صورت قانونی همانند مواردی که از قبل به آنها عمل کرده است، اقدام نماید. چون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاههای صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود، جرایمی را به وی منتسب کند. مضافاً اینکه فرد موردنظر، هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضاً در دادگاه بدوی هم محکوم شود، کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا با این عنوان از وی نام ببرد. حال آنکه در این نطق، علاوه بر اینکه نام متهم اصلی آورده و از اوصاف امالفساد، غول مفسد و... استفاده شده است، از کلمات و عباراتی چون «مشاور اصلی» نیز استفاده شده که متعرّض افراد دیگر است که ارتباطی با پرونده اتهامی ندارند و طرح آن در نطق علنی مشمول اصل ۸۶ قانون اساسی نیست.
البته دادستانی تهران طی بیانیهای در یازده بند و مستند به دلایل حقوقی گفت که ناطق روز سهشنبه مجرم و دروغگوست و انشاءالله مردم ایران مطلع خواهند شد که سرنوشت این اعلام جرم به کجا میرسد.
السابقون و دلسوختگان انقلاب و مردم عزیز ایران به خوبی به یاد دارند که چگونه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نظام اسلامی، طیف وسیعی از سلطنتطلبها، منافقین، چریکهای فدایی خلق و... انواع و اقسام توهینها، تهمتها و توطئهها را علیه همه مردان راستین انقلاب بهویژه «سه یاور خمینی» به راه انداختند.
حتی واژگانی چون «شاه کلید» هم برای توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان تازگی ندارد و مردم خوب به یاد دارند که افراطیون دیگری نیز که دین را افیون ملتها میدانستند، برای ضربه زدن به نظام، با همین ادبیات به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میتاختند که امام راحل پس از ترور آیتالله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی، زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان هشت سال دوره ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رأی با صراحت هر چه تمامتر فرمودند: «هیچ کس برای من هاشمی نمیشود»
برای شخص آیتالله هاشمی رفسنجانی، ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نمایند، تا چه رسد در پاسخ به ناسزاگوییها. اما این چه ولایتپذیری و ادعای ولایتمداری از سوی یک نماینده مجلس است که در ناسزاگویی به آن استناد میکند و در تأکید بر نطق خویش، میگوید: «من به وظیفهام عمل کردهام!!»
در همین زمینه به خطبههای جمعه ولیامر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده میشود، درباره آیتالله هاشمی رفسنجانی توجه فرمایید: «آقای هاشمی را همه میشناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیتهای بعد از انقلاب نیست. من از سال ۱۳۳۶ یعنی ۵۲ سال قبل ایشان را از نزدیک میشناسم. آقای هاشمی از اصلیترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزین جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از مؤثرترین شخصیتهای جمهوری اسلامی در کنار امام بود. بعد از رحلت امام هم در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته است. قبل از انقلاب، اموال خود را صرف انقلاب میکرد، به مبارزین میداد. اینها را خوبست که جوانان بدانند. بعد از انقلاب ایشان مسئولیتهای زیادی داشت. هشت سال رئیس جمهور بود، قبلش رئیس مجلس بود، بعد مسئولیتهای دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوختهای از این انقلاب درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست.»
متأسفانه باید گفت از شبی که توهین و تهمت به آیتالله هاشمی رفسنجانی در قالب مناظره انتخاباتی از رسانه ملی پخش شد و فرهنگسازان جامعه با اهداف محدود انتخاباتی بهبه و چهچه گفتند، این رذیله اخلاقی در کشور وارد فاز جدیدی شد و بعدها که به بهانه برخورد با یک فرزند ایشان در کنار مضجع شریف حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری تکرار شد، رشد کرد و اینک به بهانه برخورد با فرزند دیگر ایشان، چنان نهادینه شد که یک نفر در کسوت روحانی، به عنوان نماینده مردم، در تریبون مجلس و از طریق صدای جمهوری اسلامی ایران فحاشی میکند، در حالی که رهبری انقلاب در زمانی که یکی دیگر از همفکران همین شخص، به یکی دیگر از فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی- البته نه از تریبون رسمی- فحاشی کرده بود، در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان در فرازی از بیاناتشان فرمودند: «فضای اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکی از آن چیزهایی است که اسلام مانع از آن است، نباید این اتفاق بیفتد. فضای هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسی است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالی ندارد، اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشی و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد- که امروز احتیاج به این آرامش هست- خدای متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامی باشد به همهی آن کسانی که یا حرف میزنند، یا مینویسند، چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهی اینها بدانند، کاری که میکنند، کار درستی نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسی غلط یا یک فکر دینی غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امر خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسی، یک حرف دیگر است؛ ما این دومی را به طور کامل و قاطع نفی میکنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضی این کار را میکنند. من به خصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضی از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبی هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.»
دشمن خوب میداند که «امالفساد و اختاپوس» خواندن یکی از یاران پرسابقه انقلاب، یعنی ایجاد شک و تردید در باور مردم به نظام اسلامی و کسانی که با تحمل شکنجه و زندان و تبعید آن را به وجود آوردند و در دوران تثبیت، تداوم و تاکنون در عالیترین مصادر امور هستند و پس از مسئولیتهای فراوان در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، دفاع مقدس و ریاست جمهوری، برای چندمین دوره از سوی رهبری معظم انقلاب به عنوان رئیس عالیترین مجمع مشورتی خویش و داوری انتخاب میشود.
مردم آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را میشناسند و میدانند پدر این خانواده سالها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی، در عاشورای سال ۱۳۳۷ در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومتهای سلطنتی، بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات، وقتی رژیم پهلوی میخواست عرصه را بر مراجع، علما و طلبهها تنگ نمایند، جزو اولین سربازان طلبهای!! بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب، زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان، ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان (با استناد به اسناد ساواک) در بیدادگاههای پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.
مادر این خانواده از دو سو، ریشه در دو خاندان اصیل و پرافتخار سادات مرعشی و مرحوم آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبایی معروف به صاحب عروهالوثقی دارد و در تمام سالهای مبارزه، ضمن همراهی با شوهر، مسئولیت اداره فرزندان را در غیاب پدر داشت.
فرزند بزرگ این خانواده، فاطمه هاشمی است که علاوه بر تحمل رنجهای دوران مبارزه، در اسناد ساواک (دوران مبارزه، جلد ۲، صفحه ۱۰۲۰) از جمله افراد تحت مراقبت در مدرسه بود و پس از فراغت از تحصیل، مسئولیت اداره نهاد ارزشمند بنیاد بیماریهای خاص را از سال ۱۳۷۵ تا امروز - آن هم بدون دریافت یک ریال حقوق- عاشقانه و مخلصانه به عهده گرفته و مطمئناً مردم و مخصوصاً کسانی که متأسفانه در خانواده خود بیمار خاص دارند، از برکات این نهاد مطلع هستند.
فرزند دوم خانواده محسن هاشمی است که به خاطر نیاز کشور به تخصص علمیاش در صنایع موشکی، تحصیل در مقطع دکترا را نیمهکاره رها کرد و به کشور آمد و در پایهگذاری این صنعت نقش بهسزایی داشت و در دوران ریاست جمهوری پدر، رئیس دفتر بازرسی ویژه رئیس جمهور بود و پس از آن در مسئولیت مدیرعامل متروی تهران، مردم این شهر از خدمات ایشان اطلاع دارند.
فرزند سوم این خانواده فائزه، در یکی از بخشهای غریب و مورد غفلت کشور، یعنی ورزش بانوان نقش سازندهای داشت و در دوره پنجم با رأی قاطع مردم تهران، نماینده مجلس شورای اسلامی بود.
پس از دیپلم در دانشگاه الزهرا لیسانس گرفت و مقاطع عالی را در دانشگاه آزاد و خارج از کشور سپری کرد و پس از دفاع از رساله دکترای خویش در رشته حقوق بینالملل، به عنوان مدیر گروه حقوق در واحد پردیس دانشگاه آزاد اسلامی مشغول بود.
فرزند چهارم خانواده مهدی، پس از رسیدن به سن بلوغ تا پایان جنگ در جبههها و در خطوط مقدم بود که جانباز شیمیایی است و به تأیید پزشکان ۹ درصد ریهاش سیاه است.
پس از جنگ با تأسیس شرکت دولتی صنایع دریایی، چندین تکنولوژی برتر را تقدیم کشور کرد. ساخت سکوهای عظیم حفاری در دریا، ساخت لولههای قطور و مهم نفت و بکارگیری آنها در کف دریا و آوردن تکنولوژی حساس حفاریهای افقی چاههای نفت که علیرغم تحریمهای شدید کشور، این شرکت هنوز در داخل و خارج طرحهای مهمی در دست اجرا دارد و شروع ساخت اولین فاز گاز پارسجنوبی و پایهگذاری منطقه فوقالعاده مهم عسلویه و راهاندازی مرکز بهینهسازی مصرف سوخت از جمله خدمات ارزشمند او به کشور است که تا قبل از آن، بیسابقه بود.
آخرین فرزند خانواده یاسر است که از نوجوانی به جبهه رفت و مدال جانبازی را به سینه خویش آویخت. پس از تحصیل ابتدا در جهاد سازندگی و پس از آن در دفتر پدر در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول شد و نقش اساسی در رونق صنایع جنبی لبنی کشور ایفا کرد.
این خانوادهای که ناطق مجلس آن را اختاپوس و مفسد میخواند، از سالها پیش که پدر به جرم همراهی امام و مردم محبوس بود، تفریحات روزهای تعطیل را در اطراف زندانهای قزلقلعه، قصر و اوین میگذراندند.
خانوادهای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان ۸ سال ریاست جمهوری پدر، اعلام میکند که نه تنها دارایی آنها زیاد نشده، بلکه کم هم شده است.
به این جمله امام راحل توجه و آن را با این تهمت مقایسه کنید که وقتی در سال ۱۳۶۰ دشمنان انقلاب تهمتهای مالی به یاران صدیق نظام میزدند، در تیر ماه همان سال میفرمایند: «شایعهسازی میکنند که اجناس جنگزدهها میرود توی جیب آقای بهشتی، آقای خامنهای و آقای هاشمی.» (صحیفه امام، جلد ۱۵، صفحه ۲۳)
خانوادهای که مقام معظم رهبری پدر خانواده را با صفات «متدیّن، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمانشناس، مجاهدی خستگینشناس و برادری مهربان برای ضعیفان» (پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، آرشیو بیانات) به جامعه معرفی میکند، اما یک نماینده که ادعای ولایتمداری دارد، کلماتی میگوید که کاش سهواً و از روی احساسات بوده باشد، اما در مصاحبههای متوالی پس از نطق میگوید: «هیچ کجای نطق را توهینآمیز نمیدانم» و حتی این توهین و تهمتها را «واقعیتهایی میداند که آنها را کنار هم جمع کرده و صریح گفته!!»
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیتالله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمتهای از اول انقلاب اسلامی تاکنون میگذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند: «احتمال قوی میدهم پس از من برای انتقامجویی از من به بعضی از نزدیکانم و دوستانم تهمتهایی که من آنها را ناروا میدانم، بزنند و به آتشی که باید مرا بسوزانند، آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنها بگیرند.» (پایگاه اطلاعرسانی حوزه) به ارواح منور آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود میفرستند و میگویند: «سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی»
ضمن تشکر از مردم عزیز ایران، نخبگان و نویسندگان جامعه که پس از نطق با تماسهای مکرر تلفنی و نوشتن مقالات متعدد، به محکومیت این توهین و تهمت پرداختند و همچنین سپاس ویژه از اعضای هیأت رئیسه و شما نمایندگان محترم که فرصت این پاسخگویی را فراهم کردید، بر حقانیت نظام اسلامی و انشاءالله دوام آن تا ظهور حضرت حجت(عج) تأکید داریم و میگوییم:
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرّین بشکست
ارزش سنگ نیفزاید و زر کم نشود.
خانواده آیتالله هاشمی رفسنجانی
لازم به ذکر است از این نامه، قسمت های زیر در مجلس قرائت شد:
بسم الله الرحمن الرحیم
رئیس و اعضای هیات رئیسه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مردم شریف و اخلاقمدار ایرانی اسلامی
سلام علیکم؛
اگرچه توهین و تهمت به آیت الله هاشمی رفسنجانی و یاران دیرین امام که از شروع مبارزات مردم مسلمان ایران اسلامی علیه طاغوت و طاغوتیان و پیروزی آنها بر اندیشه های استبدادی و استعماری ، سلطنت طلب ها و توده ای ها و مجاهدین خلق سابقه ای ۵۰ ساله دارد اما آنچه که روز سه شنبه ۲۸/۹/۱۳۹۱ آذر ماه در صحن علنی مجلس آن هم در تریبونی باز که حداقل ۷۰ میلیون جمعیت ایران از طریق پخش زنده رادیویی امکان استماع آن را داشتند اتفاق افتاد از جهاتی متفاوت بود و همین تفاوت خانواده آقای هاشمی را بر آن داشت که علیرغم میل باطنی در این شرایط حساس که دشمنان داخلی و خارجی انقلاب و مردم به اختلافات داخلی خانوادگی دوستداران نظام دلخوش کرده اند، مطالبی را نه در دفاع از یک خانواده یا یک شخص بلکه در دفاع از اخلاق اسلامی و انسانی و نظامی مبتنی بر مکتب اهل بیت بیان دارد.
مطابق قانون هیچ کس حق ندارد قبل از اینکه متهمی در دادگاه های صالحه و به موجب حکم قطعی محکوم شود جرائمی را به وی منتسب کند، مضاف بر اینکه فرد مورد نظر هنوز به دادگاه نرفته و حتی اگر فرضا در دادگاه بدوی هم محکوم شود کسی حق ندارد او را مجرم معرفی کند یا به این عنوان از وی نام ببرد.
امام راحل (ره) پس از ترور آیت الله هاشمی توسط گروه منحرف فرقان در پیامی زنده بودن نهضت را به زنده بودن ایشان را پیوند زدند و رهبری معظم انقلاب هم درست در پایان ۸ سال ریاست جمهوری ایشان در پای صندوق رای با صراحت هر چه تمام تر فرمودند هیچ کس برای من هاشمی نمی شود. برای شخص آیت الله هاشمی رفسنجانی ولایت فقیه به عنوان یک اصل مترقی در قانون اساسی و به عنوان یک سرمایه معنوی در فقه شیعه بسیار بالاتر از آن است که در منازعات سیاسی از آن هزینه نماید تا چه رسد به پاسخگویی به ناسزایی ها.
در همین زمینه به خطبه های جمعه ولی امر مسلمین که به جای دو رکعت نماز خوانده می شود درباره ایت الله هاشمی رفسنجانی توجه کنید.
"آقای هاشمی را همه می شناسند. من شناختم از ایشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئولیت های بعد از انقلاب نیست من از سال ۱۳۳۶ یعنی ۵۲ سال قبل ایشان را از نزدیک می شناسم. آقای هاشمی از اصلی ترین افراد نهضت در دوران مبارزات بود. از مبارزان جدی و پیگیر قبل از انقلاب بود. بعد از پیروزی انقلاب از موثرترین شخصت های جمهوری اسلامی در کنار امام بود. پس از رحلت امام در کنار رهبری تا امروز. بارها این مرد تا مرز شهادت پیش رفته. قبل از انقلاب اموال خود را صرف انقلاب می کرد به مبارزین می داد اینها خوب است که جوانان بدانند بعد از انقلاب ایشان مسئولیت های زیادی داشت. ۸ سال رئیس جمهور بود قبلش رئیس مجلس بود بعد مسئولیت های دیگری داشت و در طول این مدت هیچ موردی را سراغ نداریم که ایشان برای خودش یک اندوخته ای از این انقلاب برای خودش درست کرده باشد. اینها حقایقی است که باید دانست."
مردم آیت الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان را می شناسند و می دانند پدر این خانواده سالها قبل از شروع علنی نهضت اسلامی در عاشورای ۱۳۳۷ در همدان به خاطر انتقاد از مفاسد حکومت سلطنتی بازداشت و پس از آزادی از شهر اخراج شد و با شروع مبارزات وقتی رژیم پهلوی می خواست عرصه را بر مراجع علما و طلاب تنگ کند جزو اولین سربازان طلبه بود که از قم به پادگان نظامی در تهران آورده شد و از همان زمان تا پیروزی انقلاب زندگی ایشان در متواری بودن، شکنجه، بازداشت، زندان و ممنوعیت از منبر بود و حتی حکم اعدام ایشان با استناد به اسناد ساواک در بیدادگاه های پهلوی صادر و با دخالت علما و مراجع قم و نجف جلوگیری شد.
خانواده ای که رئیس قوه قضائیه وقت در سال ۱۳۷۶ و پس از پایان ۸ سال ریاست جمهوری پدر اعلام می کند نه تنها دارایی آنها زیاد نشده بلکه کم هم شده است. خانواده ای که مقام معظم رهبری، پدر خانواده را با صفات متدین، متعبد، جزو صلحای زمان، عالمی متفکر، سیاستمداری هوشمند، فقیهی زمان شناس، مجاهدی خستگی نشناس و برادری مهربان برای ضعیفان می شناسد.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که آیت الله هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان این توهین و تهمت را هم در کنار دیگر تهمت ها از اول انقلاب تا کنون می گذارند و با یادآوری این جمله امام که فرموده بودند احتمال قوی می دهم پس از من برای انتقام جویی از من به بعضی از نزدیکان و دوستانم تهمت هایی که من آنها را ناروا می دانم بزنند و با آتشی که باید مرا بسوزاند، آنان را بسوزانند و احیانا به صورت دفاع از من، انتقام مرا از آنان بگیرند.
به ارواح مطهر آن پیر فرزانه و همه شهدای راه انقلاب اسلامی سلام و درود می فرستم و می گویم "سر می خم سلامت شکند اگر سبویی. "
خانواده آیت الله هاشمی رفسنجانی
فرزندان آیتاللههاشمی پس از نطق حمید رسایی در روز ۲۹ آذر ماه که در صحن علنی مجلس قرائت شد، شکایتی را علیه وی تنظیم و به دادگاه ویژه روحانیت ارسال کردند.
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل خانوادههاشمی در این خصوص به ایلنا گفت: این شکایت نامه توسط مهدی، فاطمه، محسن و یاسرهاشمی و در واکنش به اظهارات اخیر آقای رسایی تنظیم شده است.
وی ادامه داد: این شکایت در دادگاه ویژه روحانیت ثبت شده و این دادگاه روالی دارد که من هماکنون نمیتوانم آن را پیگیری کنم؛ بنابراین به نظر میرسد مراحل رسیدگی به این شکایت در حال طی شدن است.
روز پنج شنبه گذشته نیز دادستانی تهران در پی اظهارات حمید رسایی علیه وی به دادگاه ویژه روحانیت اعلام جرم کرده است.