مجموعه آثار تاريخى دهدشت در جنوب شهر دهدشت به وسعت 40-35 هكتار قرار دارد. اين شهر توسط «شاپور اول» پسر «اردشير اول» ساسانى بنا شد كه به بلاد شاهپور معروف است. اوج رونق اين شهر باستانى در زمان سلجوقيان و نيز صفويان بود. «ناصرخسرو» شاعر و فيلسوف ايرانى در سفر بازگشت خود به بلخ از اين شهر عبور ميكند. اين شهر حتى تا 200 سال پيش نيز شهر آبادى بود ولى بهتدريج از رونق آن كاسته شده است. اين مجموعه تاريخى شامل حمام كهيار، آب انبار، كاروانسرا، مسجد جامع، مسجد مورك، بازار، تجارتخانه، امامزاده جابر و امامزاده پيرغازى (با گنبد سفيد و پلكانى مشخص ويژه بناهاى شرق ايران) است. البته آثار تاريخى دهدشت منحصر به آثار تاريخى شهر قديمى نيست، بلكه در اطراف دهدشت آثار تاريخى ديگرى نيز وجود دارد، مانند قلعهچرام، قلعهضرغام، قلعهرييسى، پل قلعهدختر، پل تمسيت، محوطه طوليان. دستكم چهار امامزاده در نزديكى اين شهر قرار دارد. در بهمن 1390 كه به دنبال ردپاى «ناصرخسرو» براى تحقيق در مورد مسير سفر ناصرخسرو به دهدشت آمدم و اين مجموعه تاريخى را ديدم، دلم به درد آمد. اين بناهاى تاريخى در حال فروپاشى كامل بود. يكى از بناها به آغل گوسفندان تبديل شده و بوى پشگل گوسفندان، ورود به اين بنا را دشوار مىكرد. در يكى از ساختمانها چوپانى تخت سفرىاش را برپا كرده بود. بعضى از آثار تاريخى را تغيير شكل داده و به شكل مسكونى در آورده و عدهاى در آن زندگى ميكردند. بعضى قسمتها بهتدريج در اثر غفلت و بىتوجهى ريزش كرده و سنگها بر زمين ريخته بودند. صحن اين منطقه وسيع پر از سنگهايى بود كه بر اثر تخريب عمدى و غيرعمدى اين بناى تاريخى در محوطه پخش شده بود. حتى كاروانسرا و امامزاده كه به نظر ميرسيد تا حدودى مرمت شده است، در وضعيت بدى قرار داشتند. با گسترش شهرها و اشتهاى فراوانى كه حتى در شهرهاى بزرگ ايران براى تخريب آثار باستانى به بهانه ساخت مسكونى و تجارى ديده ميشود، اين منطقه نيز به زودى طعمه زمينخواران خواهد شد. در جنوب اين محوطه، اداره سازمان ميراث فرهنگى بود كه چند نفر در آن نشسته بودند و چاى ميخوردند. اگر به اين كارمندان بيل و كلنگى ميدادند تا اطراف محوطه را ديواركشى كنند يا محوطه را تميز كنند يا سنگهاى بناها را كه در اثر باد و باران جداشده و در سرتاسر محوطه پراكنده شده است، جمعآورى كنند، كار مفيدترى انجام ميشد. هر يك از بناهاى اين مجموعه در هريك از شهرهاى ايران يا هر كشور ديگرى بود، تاكنون مرمت شده و پر از بازديدكننده بود. متاسفانه تنها بازديدكننده از اين مجموعه وسيع، من و زن چوپانى بوديم كه گلهاش را آورده بود تا در محوطه اين اثر تاريخى بچراند. دهدشت تقريبا ميان ياسوج و اهواز و در شمال بهبهان قرار دارد. شهر تاريخى شيراز در جنوب آن واقع است. اگر ميراث فرهنگى توجهى به اين مجموعه كند، ميتواند آن را همانند «تختجمشيد» به عنوان يك مجموعه اثر تاريخى پس از اسلام بازسازى كرده و انبوه گردشگرانى را كه به شيراز، ياسوج و اهواز ميروند به اين شهر بكشاند و باعث رونق اقتصادى و بهبود حال ساكنان اين شهر شود. اميدواريم مسوولان هرچه زودتر به حفظ و مرمت اين اثر ارزشمند بپردازند. تاريخيترين شهر كهگيلويه و بويراحمد دهدشت را بايد تاريخيترين شهر استان كهگيلويه و بويراحمد دانست. محوطه تاريخي اين شهرستان با وسعت 50 تا 60 هكتاري به يمن ساخت و سازهاي دهههاي گذشته امروز به 36 هكتار كاهش پيدا كرده كه البته همين مقدار نيز دربرگيرنده آثار بسياري از دوره صفويه است. كاروانسرا، حمامهاي تاريخي، بازار و بناي تاريخي هفت امامزاده از جمله بناهاي اين محوطه تاريخي هستند. كارشناسان مرمت دهدشت و همچنين تابلوهاي راهنما اين محوطه را بلاد شاپور معرفي ميكنند؛ منطقهاي كه گفته ميشود اردشير بابكان به نام پسرش آنجا را بلاد شاپور خواند و در زمان صفويه شاهد رونق دوباره بود تا يادگاراني بر جاي بماند كه اينروزها مثل بسياري ديگر از محوطههاي تاريخي كشور حال و روز خوشي ندارد. محوطه تاريخي كاروانسراي دهدشت از سال 72 در دست مرمت است و همچنان هم منتظر اعتبار مالي است گويا. كارشناسان از گمانهزنيهايي در عمق 5/3متري زير زمين سخن ميگويند كه آثار برجايمانده از دوره سلجوقي را در خود جاي داده است و حالا كه اعتباري در كار نيست همان بهتر كه همچنان زير خاك باقي بماند كه اين طور جايش امنتر است. كاروانسرا يكي از اصليترين بناهايي است كه از زمان صفويه برجاي مانده است؛ بنايي با يكهزار و200 متر مربع مساحت كه 49 حجره و ايوان را در خود جاي داده است. اين كاروانسرا درون شهري بوده است كه بازار در ضلع غربي آن قرار گرفته است. در بخش شرقي كاروانسرا هم اصطبل وجود داشته است. اين بنا حدود 17سال است كه در دست مرمت است و البته ميتوان حجرههايي را ديد كه ديوارهايشان كاشي شدهاند. بازار سرپوشيده اين محوطه به طول يك كيلومتر كه تقريبا چيزي از آن باقي نمانده است، حمام كهيار در چندقدمي كاروانسرا و بناي امامزاده جابر از ساختمانهاي تاريخي هستند كه در همسايگي اين كاروانسرا هر روز به انتظار اعتبار مينشينند تا شايد صابون مرمت به تن آنها هم ساييده شود و البته در اين روز و شب شدنها ديدني است سايههاي تيرآهنهاي سر به فلككشيدهاي كه روزي قرار بوده سنگيني ساختماني نوساز را روي محوطهاي تاريخي هوار كنند. بلاد شاپور جايي براي مصرف مواد اما مكاني كه ميتوانست با جذب گردشگران داخلي و خارجي صنعت توريسم اين شهر را رونق بخشد و به افزايش سطح درآمد مردم كمك كند، اكنون به مكاني امن و بيخطر براي معتادان پرخطر و نقطهاي كور و هراسانگيز براي شهرونداني بدل شده كه شايد آرزو كنند هرگز اين ميراث كهن نشان تمدن را نداشتند كه اينك به دليل بيتوجهي مسوولان به جاي هويتبخشي بستري براي هويتسوزي و زوال جوانان اين شهر شده است. شايد آن روز كه شاپور ساساني بناي اين شهر را نهاد تا آباداني را به مردمانش هديه دهد، هيچگاه گمان نميبرد كه روزي به جاي زندگي، مرگ در آن سكني گزيند و بوي تلخ نيستي در كوچه پسكوچههاي آن به مشام برسد. يكي از فعالان فرهنگي اين شهر گفت: با توجه به اينكه بافت ساختمانهاي اين شهر تاريخي از سنگ و گچ تشكيل شده است، طي سالهاي گذشته برخي از افراد اقدام به تخريب اين بناها ميكردند و مصالح ساختماني آن را براي ساخت خانه مورد استفاده قرار ميدادند. ماشاءالله افسر در گفتوگو با مهر اظهار داشت: در طول 20 سال گذشته عدهاي كه داراي خانه و جا و مكان نبودهاند در بخشي از اين محل سكونت كردهاند و به همين دليل بخشي از بافت تاريخي ويران شده است. وي بيان داشت: برخي از افرادي كه در حاشيه اين منطقه زندگي ميكنند نيز از ابناي شهر تاريخي بلاد شاپور دهدشت براي نگهداري احشام خود استفاده ميكنند يا احشام خود را براي چرا به اين منطقه ميآورند. افسر يادآور شد: ميراث فرهنگي استان هماكنون تنها ابنيه كاروانسراي شهر قديمي را مورد حفاظت و مرمت قرار داده و ساير ابنيه در حال نابودي است. وي يكي از دلايل تخريب اين بناهاي تاريخي را نبود اداره ميراث فرهنگي در اين شهرستان و عدم حفاظت از اين منطقه عنوان كرد و بيان داشت: براي جلوگيري از ورود معتادان و احشام به اين مكان، بايد اطراف اين منطقه تاريخي حصاركشي شود و محدوده آن از تعرض افراد مصون بماند. اما در حاليكه اعتياد گريبان بلاد شاپور و جوانان دهدشت را گرفته تا هويت ديرينه را از آنان بگيرد و داغ بر دل تاريخ و مادران كهگيلويه بگذارد، مسوولان سازمان ميراث فرهنگي استان به دليل آنچه دستور اكيد سازمان ميراث فرهنگي كشور عنوان كردند، حاضر به پاسخگويي به خبرنگار ما نبود