» از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
آخرین کلماتی که از زبان او در دهلیزهای گوشم چرخید و به جانم نفوذ کرد، همان بود که رودکی بزرگ در اوایل قرن چهارم هجری قمری دلشکسته از جفای روزگار و گذر عمر و بیوفایی دنیا بر زبان رانده بود:"مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود...."
به گزارش راک نیوز؛در پی درگذشت استاد علم و ادب شادروان میر فتاح شفیعی سوق و به پاس نیم قرن معلمی سید فضل الله یاری روزنامه نگار معروف هم استانی در کشور یادداشتی در وصف خدمات و زحمات وی نوشت.
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
وارد کلاس که شد، نگاهی به شاهکار ما دانشآموزان سال چهارم فرهنگ و ادب دبیرستان رجایی "سوق" انداخت؛ میز و نیمکتهای درهم و برهم، کتابهای افتاده در کف کلاس و دانشآموزان کنکوری بیخیال و باری به هرجهتی که تعدادی روی نیمکتها ایستاده بودند، برخی زیر میز رفته بودند و بعضی هم مشغول پرتاب گچ به همدیگر. وقتی همه ما متوجه آمدنش شدیم و زمانی که سکوت و شرم در فضای کلاس منتشر شد، با نگاه ملامتبارش همه ما را یک دور کامل دید زد و به طرف تخته سیاه رفت، گچ را برداشت و بالای تخته کلماتی را ردیف کرد تا این شعر جان گرفت:" از درد سخن گفتن و از درد شنیدن، با مردم بیدرد ندانی که چه دردی است." و از کلاس بیرون رفت. دردی که از آن حرف میزد و ما انبوه کرکسان تماشا نمیفهمیدیم این بود که همه جانش را در همه سالهای معلمیاش برای چندین نسل از جوانان و نوجوانان استان کهگیلویه و بویراحمد گذاشته بود، تا از موانع بلند محرومیتها بپرند و بتوانند با دانشآموزان مناطق برخوردار رقابت کنند و سری توی سرها در بیارورند.
استاد "فتاح شفیعی" با بیش از نیم قرن معلمی و آموزش چندین نسل که از دل آنها صدها معلم و مهندس و پزشک و هنرمند و شاعر و سیاستمدار بیرون آمده ، یکی از کوشندگان آموزش مناطق جنوبی کشور بوده است، درست به مانند استادش "محمد بهمنبیگی."
همه ویژگی که از او در جان دانشآموزانش خانه کرده، این است که با بیش از نیم قرن معلمی از دل کوههای کردستان در غرب، تا شهرها و روستاهای جنوب، علیرغم همه فشارهایی که همه میدانند و میدانیم چه بر سر معلمان آورده، اما فتاح شفیعی معلم ماند و با همین عنوان هم دیروز رخت از این سرای خاکی برکشید.
برای من اما او کسی بود که بذر کلمه را در جانم کاشت تا هرچه از ادبیات و شعر میدانم و هر چقدر جانم به این دریا آغشته است را حاصل جرقه هایی بدانم که او در ذهن نوجوان من در دهه شصت ایجاد کرد.
دیدار آخرم با او، پر از حسرت و دریغ بود، هم از جانب من که چرا فرصت دیدارها کم است، هم از جانب او که بهای عمر رفته و تلاشهای سالیانش را چندان نمیدانست که در خور نام و نجابت و شرافتش باشد. آخرین کلماتی که از زبان او در دهلیزهای گوشم چرخید و به جانم نفوذ کرد، همان بود که رودکی بزرگ در اوایل قرن چهارم هجری قمری دلشکسته از جفای روزگار و گذر عمر و بیوفایی دنیا بر زبان رانده بود:"مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود...."

تاریخ انتشار :
23 فروردین 1400, 22:11
» اخبار مرتبط:
استقبال دانش آموزان مناطق روستایی گچساران از کلاس های درس بیشتر استزیرساختهای آموزشی در کهگیلویه و بویراحمد با مشکل مواجه است/آیین تجلیل از 13 معلم برتر استانی در کهگیلویه و بویراحمد برگزار میشودفرهنگی خوشنام استان کهگیلویه و بویراحمد درگذشت+جزئیاتمدیرکل آموزش وپرورش استان کهگیلویه وبویراحمد در پی درگذشت فرهنگی بازنشسته سیدفتاح شفیعی سوق(شاگرد بهمن بیگی) چهره ماندگار ادبیات فارسی شهرستان کهگیلویه پیام تسلیتی صادر کردپیام تبریک مسئول بسیج دانش آموزی استان کهگیلویه و بویراحمد به مناسبت روز معلم
» اشتراک گزاری خبر