بي خداحافظي که به دليل توجه به زندگي رضا صادقي از اميدهاي فروش بود شکست تلخي را در گيشه تجربه کرد. وضعيت نااميدکننده فروش اين فيلم باعث شد تا در گفتگو با منتقدان و سينماگران از علتهاي اين مساله جويا شويم.
جبار آذين منتقد سينما
احمد اميني سينماگر و منتقد شناخته شدهاي در سينماي ايران است؛ او كار نقادي را از سالها قبل در مجلات هنري و بعدها در مجله فيلم آغاز كرد و پس از دهها كار در اين زمينه و همچنين دستياري در چند فيلم سينمايي وارد كار حرفه اي در سينما شد. سال گذشته فيلم سينمايي و مجموعه اي كه در تلويزيون از اين كارگردان ديديم نشان از تسلط او به كار در سينما و تلويزيون است.اما در كنار واقعيت تسلط در گونه فيلمسازي واقعيتهاي ديگري هم در سينماي ايران وجود دارد كه بخشي از آن واقعيتها خواسته و ناخواسته در چگونگي توليد و عرضه فيلمها تاثير گذار است به همين دليل در سينما حتي حر فه اي ترين كارگردان دنيا حضور داشته باشد و در كناراو ابزار سينما و مهارت كافي هم باشد اما وجود اين معيارها و ضوابط الزامياست بدين معنا كه به هر حال با توجه به شرايط اجتماعي و سياستهاي سينما بايد آثاري ساخته شود كه پس از توليد اجازه اكران داشته باشد. سينماي ايران مدتهاست كه دچار مشكلات عديدهاي از جمله تكرار سوژه و بازيها و بازيگران كليشه اي شده است با وجود اين مسائل هم اكنون احمد اميني با ساخت بي خداحافظي اين بار خواسته علاوه بر فيلمسازي، فيلمش به گونهاي باشد كه در گيشه هم مخاطب داشته باشد. براي موفقيت در اين اثر اميني اين بار با استفاده از يك خواننده شناخته شده نسل جوان فيلمي را كارگرداني كرده و اكنون اين فيلم روي پرده سينماهاست. خود فيلم حتي به گفته كارگردان تنها پنج درصد از قصه و ماجراي آن به خواننده مشهور مربوط ميشود و مابقي ماجراها اتفاقاتي است كه پيرامون زندگي اين خواننده گذشته است. بي خداحافظي از مجموعه فيلمهايي است كه به فيلم بيوگرافي معروف هستند. يكي از معيارهاي فيلمهاي بيوگرافي كه در بي خداحافظي لحاظ نشده اين است كه اين نوع فيلمها شخصيت نگار هستند يعني اگر قرار است در مورد رضا صادقي فيلمي ساخته شود اين فيلم بايد با محوريت وي و مسائل و ماجراهايي كه به شكلهاي مختلف مربوط به اين شخصيت است ساخته شود. در بي خداحافظي شاهد اين مسئله بدين صورت نيستيم در جاهايي با لحاظ يك سري مسائل عاطفي احساسي و گوشههايي از زندگي اين خواننده فيلمي تهيه شده يعني فيلمنامه فيلم شخصيت محور نيست حتي روي شخصيت رضا صادقي هم زياد كار نشده كارگردان با تصور اينكه مخاطبان شخصيت فيلم را ميشناسند به همين بسنده كرده و ما از زوايا و ابعاد شخصيت رضا صادقي در فيلم چيز زيادي نميبينيم شايد در جاهايي به اينكه چه عواملي باعث رشد وي در عرصه موسيقي و خوانندگي شده اشاره شود اما اينكه اين خواننده به عنوان انسان داراي چه ويژگيهايي است در اين فيلم كمرنگ است. اميني ميتوانست فيلميدرباره رضا صادقي بسازد بدون اينكه خود رضا در آن ايفاي نقش كند و با پر رنگ كردن ديگر شخصيتها و ماجراهاي فيلم يك درام اجتماعي خانوادگي خوب را تحويل مخاطب دهد اما اين مسئله عملا نه در فيلمنامه و نه در فيلم اتفاق نيفتاده است .حضور رضا صادقي با تمام شهرتي كه دارد نتوانسته تضمين گر فروش بالاي اين فيلم باشد كما اينكه اين فيلم در قياس با فيلمهاي روي پرده از فروش بالايي برخوردار نيست و با اينكه شخصيت اصلي فيلم شخصيت شناخته شده اي در اجتماع است اما همين امر هم نتوانسته فيلم را به توفيق برساند .بي خداحافظي با اينكه در پرونده كارگرداني احمد اميني نقطه ضعفي تلقي نميشود اما امتيازي هم به كارنامه اين فيلمساز در مقام كارگرداني اضافه نميكند. بي خداحافظي فقط فيلمياست كه در آن سرگرم سازي تماشاگر و فروش در گيشه جزو معيارهاي اصلي آن در ساخت قرار گرفته و خود اين موضوع به تنهايي نميتواند لازمه موفقيت و توفيق اجتماعي اين فيلم و فروش بالاي آن شود به همين دليل است كه اين فيلم آنگونه كه سازندگانش انتظار دارند با توفيق روبرو نشده است. بي خداحافظي با وجود اينكه بازيگراني چون فروتن در آن نقش آفريني ميكنند اما بدليل اينكه در حاشيه قرار گرفتند بازيهاي آنها هم نتوانسته به عنوان وزنه اي مناسب براي تضمين فروش فيلم ملاك قرار بگيرد. بي خداحافظي به لحاظ ساختار فيلم بالايي نيست و به لحاظ مضمون هم حرف جديدي براي گفتن در سينماي ايران ندارد. در سينماي سالهاي دور در ايران فيلمهايي براساس زندگي خوانندگان و بزرگان موسيقي ساخته شده كه يا با حضور خود آنها و يا درباره زندگي آنها بوده است .اين فيلمها در گذشته سينماي ايران يعني در سالهاي قبل از انقلاب كم و بيش با توفيق روبرو ميشد اما در سينماي پس از انقلاب چون معيارهاي ارزشي جامعه تفاوت كرده تماشاگر به دنبال چيزهاي جديدتري است حتي حضور شخصيتهاي شناخته شده درعرصههاي مختلف هنري در فيلم هم در شرايطي كه تماشاگر به خاطر جنجالهاي سينمايي و سياسي از سينما دلزده شده و به يك فيلم عروسكي كودكانه دل خوش ميكند نميتواند ملاك خوبي براي فروش خوب فيلم باشد اگر يك درام خوب نوشته ميشد و از رضا صادقي هم به عنوان بازيگر اصلي يا نقش محوري فيلم استفاده نميشد وهمچنين در كنار ساير شخصيتهايك نگاهي به زندگي او ميشد شايد سرنوشت بي خداحافظي به گونه ديگري رقم ميخورد .با اينكه ساخت فيلمهايي در مورد زندگي يك خواننده فوتباليست ميتواند يكسري جذابيتهايي را ايجاد كند اما اين جذابيتها تا به درام تبديل نشود ودر تصوير به زيبايي تصوير نگري نشود جواب نخواهد داد همانگونه كه متاسفانه در بي خداحافظي جواب نداده است.
حميد سليمي منتقد
فيلمي كه درباره زندگي يك شخصيت محبوب ساخته ميشود به طور حتم به عنوان يك اثر تجاري ساخته شده است.زماني كه با يك فيلم تجاري روبرو هستيم به طور طبيعي سازندگان آن حق استفاده از همه ابزارهاي ممكن براي ساخت يك فيلم تجاري را دارند.محمدرضا فروتن تنها بازيگر بي خداحافظي كه ميتوان لقب ستاره براي آن به كار برد كه او هم چند سالي است جزو ستارههاي درجه اول ما نيست.يكي از نقاط ضعف فيلم بي خداحافظي اين است كه از ستارههاي طراز اول استفاده نكرده وضمن اينكه فيلم از قابليتهاي يك شخصيت استثنايي مثل رضا صادقي هم نتوانسته به خوبي استفاده كند. بزرگترين مشكل بي خداحافظي فيلمنامه سر درگم آن است كه نميداند قصد تعريف زندگي يك شخصيت را دارد يا ميخواهد به نقد فضاي فرهنگي ايران امروز بپردازد. اينگونه فيلمها قبل از هر چيز بايد قصه گوهاي خوبي باشند كه متاسفانه بي خداحافظي فيلم قصه گوي خوبي نيست و به دليل زمان نسبتا طولاني كه دارد مخاطب را خسته ميكند. فيلم احمد اميني با نام غريبانه يك فيلم تجاري بود اين فيلمساز سينماي تجاري قصه گو را دوست دارد و سينما را به خوبي ميشناسد ولي به هرحال تركيب اميني با سعيد شهسواري تهيه كننده اين فيلم كه در گذشته نيز با هم همكاري داشتند اما در اين فيلم تركيب موفقي نبوده اند. در بي خداحافظي ما با فيلمي روبرو هستيم كه به نظر بي حوصله ساخته شده در حالي كه رضا صادقي شخصيتي است كه هم براي عوام جامعه ايراني امروز جذاب است وهم بخشي از افراد خاص به خاطر ويژگي شخصيت خود رضا صادقي به او علا قه مند هستندولي فيلم به اندازه خود شخصيت رضا صادقي دوست داشتني نيست.ژانر زندگي نامه اي يكي از ژانرهاي مهم و پر طرفدار سينماي دنياست در سينماي ما خيلي ژانر بيوگرافيك و اتو بيوگرافيك طرفدار چنداني ندارد چراكه نمونههاي خوبي در اين ژانر نه در تلويزيون و نه در سينما ساخته نشده است.بي خداحافظي درباره زندگي رضا صادقي نيست و تنها برخي بخشهاي آن مرتبط با زندگي او است بسياري از مخاطبان به همين علت پس از تماشاي فيلم عصباني ميشوند چراكه فيلم اساسا به زندگي رضا نپرداخته بلكه داستاني درباره شخصيتي به نام رضا صادقي است.اگر فيلمهاي زندگي نامه اي درباره شخصيتهاي مهم اجتماعي ساخته شود به طور حتم اتفاق خوب و مباركي است و ميتواند ما رابه يك تحليل جامع و درست دقيق از فضاي هنر اجتماعي روز يا گذشته مان برساند.ولي فيلمي درباره شخصيتي مثل يك خواننده پاپ به طور حتم مخاطبهاي خاصي براي تماشاي فيلم زندگي اش به سينما ميروند و همه آنها اطلاعات كافي درباره زندگي آن ستاره دارند يعني عملا اين فيلم دستاورد خاصي ندارد تنها از اين نظر اتفاق مثبت و مفيدي است كه جمعي از علاقه مندان سينما كه به دلايل مختلف با سينما قهر كردند را ميتوانند با سينما آشتي دهد و همچنين اين سينماي مندرس و يتيم و كتك خورده ايران كه در حال نابود شدن است شايد اينگونه بتواند نفسي بكشد.بي خداحافظي يك فيلم متوسط آبرومند است اما نه براي احمد اميني قدميبه جلو محسوب ميشود و نه براي سينماي ايران فيلم مهمي به شمار ميرود ولي اميدواريم يك اثر تجاري موفق شود.
آرش پژمان منتقد سينما
استفاده از ستاره نه فقط در سينماي ما بلكه فرمولي است كه در همه جاي دنيا امتحان خود را پس داده است يعني بسياري از ما هنگاميكه شاهد فيلمهاي خاطره انگيز چه در سينماي ايران و چه در سينماي جهان بوديم نام كارگردان و خود فيلمها را فراموش ميكنيم وحتي قصه كاملي از آن فيلم در خاطرنداريم اما ستارههاي فيلم را خوبي به ياد داريم. پس اين فرمول پيچيده اي نيست وپيش ازاين استفاده شده و باز هم استفاده خواهد شد و اساسا به همين مناسبت اگر كارگرداني مانند كيارستمي از نابازيگر استفاده ميكند و فيلمش ميدرخشد براي ما خيلي شگفت انگيز است كه از اين فرمول پا فراتر ميگذارد. اينكه بي خداحافظي درباره زندگي يك ستاره است اين هم تازگي ندارد .در موردكليت فيلم هم ما از زندگي واقعي شخصيت فيلم كه رضا صادقي است بي اطلاع هستيم اما اين فيلم داستان زندگي واقعي رضا نيست و اگر براين مبنا هم نظر بدهيم چيزي از ارزشهاي فيلم كم نميكند.اگر فرض را براين بگذاريم كه با يك اثر قابل قبول روبرو هستيم نويسنده و كارگردان يك روايتي از زندگي ستاره مورد علاقه اش را ارائه دادند آن چيزي كه بوده با آنچه كه مخاطب ميبيند الزاما يكي نيست نه در سينما بلكه در همه هنرها هم بدين گونه بوده است .
آنچه دربي خداحافظي روي پرده رفته روايت فيلمساز از زندگي يك خواننده است الزاما هم نبايد منطبق با زندگي او باشد و چيزي از ارزشهاي فيلم كم نميكند هر چند تمركز فيلمساز در اين شخصيت و حتي استفاده از شخصيت واقعي در نقش خودش خيلي بيش از حد شده تا جايي كه احساس ميشود خط داستان در قسمتهايي از دست فيلمساز در رفته يعني تماميحواس فيلمساز معطوف به شخصيت اصلي بوده در حالي كه ميشد شخصيتهاي مكمل و پيرامون شخصيتهاي اصلي را خوش تراش تر و ملموس تر و باشناسنامه بهتري ارائه كرد و همچنين با ظرافتهاي بيشتري به داستانهاي موازي و تكميل كننده داستان زندگي شخصيت اصلي فيلم پرداخته شود. اما آنچه خيلي در اين فيلم برجسته شده شخصيت اصلي فيلم است. با شناختي كه از كارگردان و بازيگران فيلم و كليت فيلم نامه داريم ميتوانست اثر بهتري شود اما با اين وجود بايد تلاش دوستان را ارج نهاد و به استقبال مخاطب هم احترام گذاشت و اگر مخاطب فيلم را ميپذيرد ما هم بپذيريم كه در اين فيلم غير از ستارهها عوامل ديگري هم براي كشاندن مردم به سينماها وجود داشته است. يك سمت سينما مخاطب است و همينكه او لذت ببرد جداي از آن فاكتورهاي هنري مميزي و منتقدانه اين فيلم قابل ارزش است که در شرايط فعلي مردم را به سينما كشانده است.
بهمن عبداللهي منتقد سينما
مهم ترين مشكل بي خداحافظي اين است كه با يك پيش فرض كه ميخواهيم به تماشاي فيلمي درباره زندگي خواننده اي به نام رضا صادقي بنشينيم ارائه ميشود اما پس از تماشاي فيلم آن چيزي كه مشاهده ميكنيم كاملا متقابل با آن پيش فرضي است كه به ما ارائه شده و دليل آن هم اين است كه قراربوده مخاطب فيلمي درباره زندگي خواننده اي كه با مهارتها ومشكلاتي از يك نقطه به نقطه اي رسيده و پيشرفت كرده ببيند ولي اساسا چنين مواردي را در اين فيلم نمي بينيم چرا كه فيلم درباره زندگي سه تا آدم است كه هركدام فضاهاو ماجراهايي دارند و فيلم فرصت نميکند كه به هيچكدام از اين افراد به طور كامل بپردازد.
اشكال ديگر بي خداحافظي شيوه روايتي است كه از طريق روزنامه نگار روايت ميشود و ما مسير و ماجراها را از نگاه آن روزنامه نگاردنبال ميكنيم قالبي كه در ژانرهاي مختلف ديديم ولي در چنين ژانر موزيكالي كه قراراست ما زندگي يك خواننده را بررسي كنيم اساسا نياز به بررسي آن از نگاه روزنامه نگار نيست و ميتوانست خود به طور داناي كل اين داستان را روايت كند .اشكال ديگر بي خدافظي اين است كه اگر رضا صادقي شخصيتي بود كه در جهان خاص خودش بود و ما آن فرد را نميشناختيم و به واسطه روايت و قصه فيلم با يك خواننده مواجه مي شديم مسئله تفاوت ميكرد ولي زماني كه ما با پيش فرض اينكه فيلميدر باره زندگي رضا صادقي خواننده پاپ و موفق ميخواهيم فيلمي با جزئيات و خصوصيات او ببينيم . ولي در بي خداحافظي فيلمساز و نويسنده فضا را تغيير ميدهديعني فيلم با وجود اينكه رضا صادقي در آن بازي ميكند درباره زندگي او نيست چرا كه نه ما وارد جزئيات زندگي و مشخصات فردي اين فرد ميشويم يعني فيلم در شخصيت پردازي ضعيف عمل ميكند ودوم اينكه رضا صادقي داراي المانها و مشخصههايي است كه در اين فيلم آن المانها وجود ندارد كه اين از ضعفهاي ديگر بي خداحافظي به شمار ميرود.كارگردان بي خداحافظي براي اينكه اين فيلم رابه يك روايت سينمايي ويا ساختار سينمايي مناسب برساند وقت و انرژي زيادي صرف نكرده علي رغم اينكه اميني كارگردان خوبي است و فيلمهاي خاص مانند غريبانه ساخته اما در بي خداحافظي با آن قدرت ظاهر نشده و خيلي شتابزده عمل كرده و دليل آن هم اين است كه اصلا وارد عمق شخصيتهاي مختلف فيلم نميشود و مخاطب متوجه كارهاي آن شخصيتها نميشود برخي از شخصيتها اواسط فيلم فراموش ميشوند و به برخي از شخصيتها كارگردان بيشتر ميپردازد .انتخاب بازيگران در بي خداحافظي چندان مناسب نيست با اينكه محمدرضا فروتن بازيگر خوبي است ولي در اين نقش خوب ظاهر نشده و رضا صادقي كه خواننده خوبي است و انتظار بازي خوبي از او نداريم ولي توقع داشتيم در حد و اندازه يك بازيگر ساده بتواند كارش را ارائه دهد كه در اينجا موفق نبوده است و همچنين در اين فيلم از افشينهاشمي بازي خوبي را مشاهده نميكنيم .استفاده از زندگي ستارههاي معاصر در عرصه فيلم سازي به مانند شمشير دو لبه است كه داراي وجه مثبت و منفي است وجه مثبت آن اين است كه با نگاه دقيق و مستند به اينگونه فيلمها ميتوان فيلم ساخت كه ماندگار شود چرا كه سينما هنر ماندگار است و براي آيندگان باقي ميماند و بعدها ميتوان به آن استناد كرد.وجه منفي آن اين است كه چون كارگردان و تهيه كننده به واسطه شهرت و محبوبيت به سراغ اين شخصيتها ميروند ممكن است نگاه تجاري عامه پسند وجذب تماشاگر در آن باشد وامكان دارد آن شخصيت و موقعيت و يا موضوع تلف شود و آن موضوع براي آن فردي كه بخواهد آن را در وضعيت بهتري دنبال كند از بين برود بنابراين عموما افرادي كه به دنبال اينگونه شخصيتها در فيلم سازي رفته اند فيلمهاي چندان خوبي در سينماي ايران نساخته اند.
» اخبار مرتبط:
» اشتراک گزاری خبر