» آقاي دکتر خوب فرموديد ولي حالا چرا؟
گفت وگوي دکتر احمدي نژاد در سه شنبه شب همچون اکثر گفت وگوهاي تلويزيوني اش پرحاشيه و البته با واکنش بسياري روبرو شد.
شايد يکي از تفاوتهاي اين گفت وگو با موارد مشابه در گذشته اين بود که گفت وگوها سابق براين، در موقعيت برتر جناب ايشان انجام ميگرفت و مخالفين و منتقدين تحت تأثيرمنزلت و موقعيت ايشان با احتياط بيشترو گاهي هم با خود سانسوري برخورد ميکردند.
اما اين گفت وگوي پرچالش در زماني ايراد شدکه اولاً در نتيجه اتفاقات پيش آمده مدتهاست که از آن موقعيت برتر در فضاي گفتماني خبري نيست وبه اصطلاح آقاي دکتر احمدي نژاد مدتي بود که روزه سکوت اختيار کرده بود و گويا بخشي از اشکالاتي که بر شمردند و اتهامات پر ابهامي که وارد آوردند و مشکلات کنوني را در نتيجه دخالت افراد غير مسئول قلمداد نمودند، محصول همان منزلت و موقعيت ميدانند؛ بنابراين،اين گفت وگو به منزله اعلام شکستن روزه سکوت تلقي ميشود.
ثانياً اگر اين گفت وگو مسبوق به اتفاقات پيش گفته هم نبود، واقعيت اين است که از عمر دولت ايشان کمتر از 10 ماه باقي مانده است. به طور طبيعي سوت پايان هم براي بسياري از ياران ايشان نواخته شده و براي ديگران هم مدتهااين سوت به صدا درآمد. پس اين شکل گفت وگو در چنين موقعيت زماني کمي عجيب به نظر ميآيد.
اما نگارنده بر خلاف روال ثابت در نقدهاي وارده، چه آنچه توسط اهالي مطبوعات به رشته تحرير آمده و چه مطالبي که توسط سياسيون اظهار گرديده بناي نقد محتواي صحبت ايشان را ندارم، بلکه به عکس در نظر نگارنده بخشي از صحبتشان حرفهاي دل بود که دير بر زبان آمد و اشکال هم اينجاست.البته در ايران ما رسم مألوف اين است که روُساي دولتها درسال پايان عمر دولتشان بسيار متفاوت با سالهاي پيش رفتارمي کند؛ادبياتشان تغيير ميکند جنس حرفها تفاوت پيدامي کند؛جاي دوستان و دشمنانشان فرق ميکند و اگر حافظه کسي ياري ندهد و آرشيوي براي تطبيق وجود نداشته باشد گويا که با آدمي جديد روبه روشده ايم.
حال سؤال معترضه اين است که آياواقعاًجريان روزگارو مسير واقعيتها به صورت يک فرآيند آنان را تغيير ميدهد به طوري که رئيس جمهور سال آخر با رئيس جمهور سال اول تنها شباهتشان در منصبي است که در اشغال دارند ولي از نظر تفکري و شخصيتي دو گانه اي به تمام معنا ميباشند؟
اگر اين درست باشد، آنگاه بايد به آن حکيم درود فرستاد که گفت اصول در تاريکي تلؤلؤبيشتري دارند و روشناي ميدان عمل است که ميزان واقعي بودن شعارها را نشان ميدهد. به عبارتي اين آدمها قبل از ورود به عالم واقعيتها يک آرمانگرايي تمام عيار و پس از تجربه واقعيتها و پياده شدن از مرکب عرش آرزوها و شعارها و پوشيدن لباس واقعيتها آنگاه شاهد تغيير درتحليل، نگاه و ارزيابي هايشان ميباشيم. و يااين يک تاکتيک سياسي براي پيروزنشان دادن خود و تلاش براي در اوج ماندن است ؟
اما آن بخش گفت وگوبراي نگارنده جالب است که ايشان رفتارهاي کساني را نقد ميکند که در حوزه سياست خارجي دخالت و شلوغ کاري ميکنند وبه گفته ي ايشان با حمله به سفارت و از ديوار بالا ر فتن(( سفارت انگليس)) و با توهين به رهبر يک کشور به روابط ايران با ساير کشورها لطمه و خسارت وارد ميکنند و بعد تاٌکيد اکيد کردند که ايران به جزبا يک دولت (منظور رژيم صهيونيستي) باهيچ دولتي مشکل که ندارد هيچ همه را دوست خود ميداند و دوست هم دارد. بخصوص همسايههاي ايران در هندسه دوستي جايگاه ويژه اي دارند و مکانيزمي هم که ارايه دادند به عنوان روش تعامل به منظورحفظ اين دوستي و صميميت، تاکيد بر مشترکات و پرهيز از موارد اختلافي هست.
حال اگرهمين يک فراز از صحبت 100 دقيقه اي ايشان رابرگزينيم بايد گفت خوب فرمودند ولي حالا چرا ؟به نظر ميرسد اگر از ابتدا اين نگاه و ادبيات رويکرد دولتهاي نهم و دهم در تعامل با جهان را تشکيل ميداد، بر فراز آنچه که اشخاص غير مسئول به گمان آقاي رئيس جمهور رفتار داشتند، اکنون شرايط روابط ايران با کشورها بخصوص همسايگان غير از اين بود که هست. اتفاقاً يکي از امتيازات دولتهاي ايشان اين بود که بيشتر ازتمام دولتهاي پس از انقلاب در حوزه ديپلماسي خارجي مبسوط اليد بودند و مخالفتها در حداقل بود.
شايد بخشي از آنچه که از آن به اخلال ياد ميشود خود معلول ادبيات دولتمردان در ابتداي فعاليت شان بوده است. مردم بارها شاهد بدترين عبارت نسبت به عملکردسران کشورهاي اروپايي و برخي همسايههاي و حتي مصوبات بينالمللي توسط دولتمردان رسمي بوده اند. ولي حالا آقاي رئيس جمهور به ضرورت تساهل در برخورد و رحمت در رفتار نسبت به دولتهاو دولتمردان رسيده اند و اين مهم را کليد حل بسياري از بن بستها قلمداد ميکنند. اما همزمان خود گرفتار يک تناقض بزرگ هستند اگر رفتار کريمانه و محبت آميز همراه با احترام ميتواند پايان بخش سوء تفاهمات بينالمللي باشد، چرا ايشان در همين گفت وگو آنجا که به مخالفين داخلي و منتقدين ميرسند از عبارت متناسب دشمنان استفاده ميکنند؟
آيا مخالفين داخلي را نميشود با همين اکسير محبت به مدار جاذبه بر گرداند و بانيرويشان موجبات هم افزايي دولت و نظام را فراهم آورد؟ مگر اين جمله، شعار و نقشه راه نيست که گفته شده" با دشمنان مروت با دوستان مدارا"؟
حالا که بناست با ديگران مدارا شود که چه نيکو؛ ولي حداقل با دوستان داخلي ولو مخالف و منتقد با مروت و انصاف رفتار شود. آنچنانکه ايشان به درستي گفتند ميشود سياست خارجي ما اخلاقي و مدارا محور باشد. ولي اخلاقي بودن آن منوط به اخلاقي بودن و مدارا آميز شدن سياست داخلي است.
نويسنده : محمدعلي وکيلي
|
تاریخ انتشار :
18 شهریور 1391, 07:36
» اخبار مرتبط:
آقاي احمدينژاد شما رئيسجمهور کشور هستيد!داماد احمدی نژاد:از رهنمودهاي هاشمي رفسنجاني استفاده ميکنمآغاز افشاگري اصولگرايان عليه احمدي نژاداحمدي نژاد به دنبال تسويه حساب سياسي استاسباب کشي يا تمديد قرارداد؟
» اشتراک گزاری خبر