مشروح اخبار


دستگيري سارقان ليمو در جهرم!

18 آذر 1394 05:07

دستگيري سارقان ليمو در جهرم!

قیمت هر کیلوگرم لیمو در بازارهای استان فارس، بین 70 تا 90 هزار ریال است.

وی از باغداران خواست در فصل برداشت محصول با گماردن نگهبان و سرکشی مداوم از اموالشان، پلیس را در تامین امنیت و کاهش جرایم یاری کنند.

ادامه خبر...


تایید خبر شلیک هفت گلوله بر پیکر ملی پوش ایران+عکس

17 آذر 1394 06:21

تایید خبر شلیک هفت گلوله بر پیکر ملی پوش ایران+عکس

فریدون قنبری قهرمان و عنوان دار کشتی سابق آسیا در شهر صحنه استان کرمانشاه مورد اصابت ۷ گلوله قرار گرفت.

تایید خبر شلیک هفت گلوله بر پیکر ملی پوش ایران و قهرمان آسیامنصور کیانی دبیر هیات استان کرمانشاه باتایید این خبر افزود من هم به تازگی از این موضوع مطلع شده ام این طور که به ما گزارش شده تعدادی افراد ناشناس در شهر صحنه ی کرمانشاه فریدون قنبری قهرمان سابق کشتی آزاد آسیا را مورد اصابت هفت گلوله قرار دادند که هنوز نیروی انتظامی دلیل این حادثه را تشریح نکرده و از جزییات اتفاق نطز هیچ مقام رسمی خبر ندارد.

فریدون قنبری بعد از این حادثه بلافاصله راهی بیمارستان کرمانشاه شده است.

+باشگاه خبرنگاران

ادامه خبر...


کشف بمب 21 کیلویی توسط ماموران ناجا

15 آذر 1394 23:22

کشف بمب 21 کیلویی توسط ماموران ناجا

سردار حسین رحیمی فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در تشریح عملیات خنثی‌ سازی بمبی 21 کیلویی گفت: طی دو روز گذشته در پی اخبار به دست آمده و گزارش مردمی مبنی بر کارگزاردن تله انفجاری توسط گروه‌های معاند در محور مواصلاتی ایرانشهر- سرباز، بلافاصله اکیپ‌هایی مجهز و زبده از پلیس امنیت عمومی و پلیس مبارزه با موادمخدر استان جهت بررسی موضوع وارد عمل شدند.

ادامه خبر...


بازداشت روانشناس قلابی که با 9 کلاس سواد، 3 کتاب نوشته

23 مهر 1394 16:16

بازداشت روانشناس قلابی که با 9 کلاس سواد، 3 کتاب نوشته

روزنامه ایران به نقل ازسردار «بخشعلی کامرانی صالح» رئیس پلیس البرز نوشت: پس از تحقیقات ابتدایی مشخص شد که این زن از طریق یکی از سایت‌های اینترنتی از شخصی که خود را دکتر روانشناس معرفی کرده با واریز پول نقد به حساب وی خدمات مشاوره ای دریافت کرده  

ادامه خبر...


اعدام نوعروسی که در 17 سالگی شوهرش را کشت

23 مهر 1394 03:42

اعدام نوعروسی که در 17 سالگی شوهرش را کشت

تلاش‌ها برای نجات جان زنی که در نوجوانی شوهرش را به قتل رسانده ‌بود به جایی نرسید و او صبح دیروز با حضور اولیای‌دم بعد از شش سال قصاص شد.
 
به گزارش شرق، مأموران پلیس شیراز فروردین سال ٨٨ در جریان مرگ جوانی قرار گرفتند که مسئول فرهنگی مسجدی بود. شواهد نشان می‌داد مرد جوان به قتل رسیده ‌است چراکه سیمی دور گردن او پیچیده ‌شده ‌بود و حالت صورتش نشان می‌داد او خفه شده ‌است.

وقتی پلیس افرادی را که در مسجد بودند مورد پرسش قرار داد، امام جماعت مسجد عنوان کرد شب قبل از مرگ این جوان، او را به همراه همسرش دید و آنها برای اینکه با هم غذا بخورند به دفتر فرهنگی مسجد رفتند و تا زمانی که او در مسجد بود آنها هم آنجا بودند.
 
درحالی‌که جسد به پزشکی‌قانونی انتقال یافته ‌بود تحقیقات مأموران نشان داد دختر نوجوانی به نام مریم که عقدکرده مقتول بود، شب قبل از حادثه همراه شوهرش بود و صبح نیز به مدرسه نرفته بود. وقتی پدر مریم از سوی مأموران مورد پرسش قرار گرفت، گفت: «دخترم شب قبل با مادرش تماس گرفت و گفت شب را نزد شوهرش می‌ماند صبح از مدرسه با ما تماس گرفتند و گفتند مریم نیامده ‌است. ما در جریان نیستیم که دخترمان حالا کجاست».
 
مریم ساعاتی بعد شناسایی و بازداشت شد. او در ابتدا منکر کشتن شوهرش شد اما بعد به قتل اعتراف کرد و گفت به دلیل اختلافاتی که با شوهرش داشت این کار را انجام داده است. او توضیح داد برای اجرای نقشه ابتدا داروی خواب‌آور به همسرش خورانده و بعد با سیم لپ‌تاپ خفه‌اش کرده‌ است.

او گفت: «١٤ سالم بود که خانواده‌ام من را به عقد یکی از پسران فامیل درآوردند. مدت زیادی از این عقد نگذشته‌ بود که او بدرفتاری‌هایش را با من شروع کرد. کتکم می‌زد و وضع خوبی نداشتم، دو ماه بعد از عقد جدا شدیم. من در ١٤ سالگی زنی مطلقه شده‌ بودم.

بعد از چند ماه مقتول که او هم از اقوام ما بود به خواستگاری‌ام آمد و خانواده‌ام دوباره بدون موافقت من ازدواج را قبول کردند و گفتند هیچ‌کسی حاضر نمی‌شود با زنی مطلقه ازدواج کند و تو باید این شرایط را بپذیری.

من دوباره پای سفره عقد نشستم اما با شوهر جدیدم هم نمی‌توانستم کنار بیایم و مرتب درگیری داشتیم. من او را دوست نداشتم ضمن اینکه نمی‌توانستم از او هم جدا شوم به همین خاطر یک روز به دوستم گفتم می‌خواهم شوهرم را بکشم او هم پیشنهاد داد اول بی‌هوشش کنم و بعد او را بکشم.

روز حادثه وقتی با هم به دفتر فرهنگی مسجد رفتیم غذا خوردیم، بعد من به بهانه خرید داروی سردرد به داروخانه رفتم، مقداری داروی خواب‌آور خریدم و آن را در آب‌میوه حل کردم و به خورد شوهرم دادم وقتی بی‌حال شد او را با سیم لپ‌تاپ خفه کردم».

وقتی مریم برای دفاع از خودش در دادگاه حاضر شد این گفته‌ها را تکذیب کرد و مدعی‌ شد قاتل نیست و افراد دیگری شوهرش را کشته‌اند. این در حالی بود که مأموران پوکه قرص‌ها و ظرف خالی آب‌میوه آغشته به دارو را در سطل زباله مقابل مسجد پیدا کرده ‌بودند. مریم مدعی‌ شد دو مرد و یک زن وارد مسجد شدند و شوهرش را کشتند.
 
او گفت: «من و شوهرم مدتی قبل از حادثه با هم دچار اختلاف شدیم اما با هم آشتی کردیم و روز حادثه نیز از بیرون غذا خریدیم و با هم به مسجد رفتیم تا شام بخوریم. من شب را پیش شوهرم ماندم مسئله‌ای هم پیش نیامد. حتی پیش‌نماز مسجد هم ما را دید شوهرم به من گفت سردرد دارد. به داروخانه رفتم تا برایش دارو بخرم آب‌میوه هم خریدم و به مسجد برگشتم. سعید آن را خورد و خوابید، یکدفعه دو مرد و یک زن وارد اتاق شدند، آنها به سمت شوهرم حمله کردند می‌خواستند او را بکشند. یکی‌شان افغان بود که من می‌شناختمش اما دو نفر دیگر را نمی‌شناختم آنها شوهرم را با سیم لپ‌تاپ خفه کردند و اصرار داشتند من هم سیم را بکشم اما من نتوانستم و دو مردی که آنجا بودند سیم را کشیدند و شوهرم را به قتل رساندند چون تهدید شده‌ بودم که اگر حرفی بزنم کشته می‌شوم، این موضوع را به کسی نگفتم».
 
این گفته‌ها مورد تأیید دادگاه قرار نگرفت و متهم به قصاص محکوم شد. رأی صادره مورد تأیید دیوان‌عالی کشور قرار گرفت. درحالی‌که مریم همچنان تأکید می‌کرد او قاتل نیست و دوستش هم در جریان این ماجرا قرار دارد اما دوست مریم از اتهام معاونت تبرئه شد و گفت ادعاهای مریم درست نیست.

با این‌حال در حالی‌ که پرونده مریم برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام رفته ‌بود، در سال ٩٢ ماده قانونی تصویب شد که مطابق آن در صورتی که نوجوانان حرمت قتل را ندانند، از قصاص معاف می‌شوند براساس این ماده وکیل مدافع مریم یک‌ بار دیگر درخواست رسیدگی به این پرونده را مطرح کرد و با اعاده دادرسی موافقت شد.

زمانی که پرونده برای رسیدگی به شعبه هم‌عرض ارسال شد، هیأت قضات بعد از محاکمه مجدد مریم عنوان کردند: آنها در حکم صادره نوشته‌اند با توجه به اینکه دلیلی محکمه‌ پسند درباره حضور سه‌ نفر دیگر در محل قتل وجود ندارد و همچنین تأیید پزشکی‌ قانونی مبنی بر سلامت روان متهم در زمان قتل و همچنین به‌ دلیل اینکه متهم حرمت عمل و مجازات قتل را می‌دانسته، بنابراین رأی بر قصاص بر اساس خواسته اولیای‌دم صادر می‌شود.
 
بنابراین یک‌ بار دیگر نام مریم در فهرست اعدامیان قرار گرفت. فرشید رفوگران وکیل‌مدافع مریم به خبرنگار ما گفت: «صبح دیروز مریم پای چوبه‌ دار رفت و با وجود خواهش‌هایی که از اولیای‌دم کرد و التماس‌هایی که داشت بخشیده نشد و حکم به اجرا درآمد. او به‌شدت از اعدام می‌ترسید و همین هم وضعیت بدی را درست کرده ‌بود.

مریم زمان قتل ١٧ سال داشت و زمانی که حکم او اجرا شد، ٢٣ساله‌ بود. تلاش‌های زیادی برای جلب رضایت اولیای‌دم کردیم اما متأسفانه کار به جایی نرسید و آنها مریم را نبخشیدند و تلاش ما برای نجات این دختر از راه قانونی هم به جایی نرسید».

ادامه خبر...


تجاوز مردی به خواهر زنش در پایتخت

20 مهر 1394 16:14

تجاوز مردی به خواهر زنش در پایتخت

به دنبال شکایت زن جوانی مبنی بر اینکه توسط همسر خواهرش مورد آزار و اذیت قرار گرفته است، پرونده ای در یکی از شعب دادگاه کیفری استان تهران تشکیل و مأموران انتظامی تحقیق درباره این ماجرا را آغاز کردند.

ادامه خبر...


سقوط مرگبار آشپز درون دیگ آب جوش +جزئیات مرگ

10 شهریور 1394 16:45

سقوط مرگبار آشپز درون دیگ آب جوش +جزئیات مرگ

سقوط آشپز رستوران به درون دیگ آب جوش سرنوشت مرگباری برای او داشت. خانواده این کارگر جوان به خاطر مرگ پسرشان در حین کار از صاحب رستوران شکایت کردند.

مرگ دردناک این کارگر جوان کافی بود تا این پرونده با شکایت خانواده او در دادسرای جنایی تهران بررسی شود. با دستور قاضی «مجتبی حسین‌پور» بازپرس شعبه پنجم، این پرونده در مرحله بررسی قرار گرفت.

ادامه خبر...


تجاوز به دختر5ساله ،پایان زیاده خواهی های زن جوان!

6 تیر 1394 13:13

تجاوز به دختر5ساله ،پایان زیاده خواهی های زن جوان!

همواره مورد توجه دیگران باشم دوست داشتم مدام در بازار خرید کنم و هر روز لباس های مارکدار بپوشم، اما شوهرم کارگر ساده ساختمانی بود و حقوقش کفاف این گونه خرج ها را نمی داد تا این که ...

به گزارش راک نیوز ؛ زن جوان درحالی که مدام خود را سرزنش می کرد و مدعی بود زیاده خواهی هایش تلخ ترین حادثه زندگی اش را رقم زده است به  مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: هیچ گاه به حقوق شوهرم قانع نبودم چرا که درآمد یک کارگر ساختمانی پاسخگوی هزینه هایی که برای زیبا جلوه دادن خود و فرزندانم انجام می دادم نبود و همین موضوع موجب بروز کشمکش هایی در زندگی ما شده بود به طوری که من حتی یارانه فرزندانم را نیز صرف خرید انواع لباس های خارجی می کردم و این گونه خریدها درحالی برایم به یک عادت تبدیل شده بود که دیگر پولی برای خرید نداشتم به همین دلیل در یک کارگاه خیاطی مشغول کار شدم تا بتوانم زندگی ام را آن گونه که دوست دارم اداره کنم. حقوق ثابتی نداشتم و به تعداد دوخت و دوزهایم پول می گرفتم آن روزها تا ساعت 2 بعدازظهر کار می کردم و پس از آن در کنار دختر و پسرم به وضعیت زندگی ام می رسیدم اما کم کم با دیدن درآمدهایم حریص شدم و سعی کردم با کار زیاد پول بیشتری به دست آورم این گونه بود که دیگر تا ساعت 8 شب به کارم ادامه می دادم این درحالی بود که پسر 13ساله و دختر 5ساله ام را در خانه تنها می گذاشتم .

اگرچه علی پسر خوب و حواس جمعی بود اما من آن قدر غرق در زیاده خواهی هایم بودم که فراموش کرده بودم او هم مانند نوجوانان دیگر به بازی و هیجان نیاز دارد اگرچه بارها از بیتا شنیده بودم که پسرم او را تنها می گذارد و با دوستانش مشغول بازی می شود ولی هیچ وقت این موضوع را جدی نگرفتم و تنها علی را نصیحت می کردم و در برابر مسئولیت نگهداری از بیتا مبلغی پول به او می دادم تا حرفم را گوش کند و من با خیال راحت تری کار کنم.

مدتی از این ماجرا گذشت تا این که چند روز قبل در محل کارم دلشوره عجیبی پیدا کردم و هراسان به سمت منزل رفتم وقتی در حیاط را باز دیدم دلهره شدیدی سراسر وجودم را فراگرفت با شنیدن صدای گریه دخترم نمی دانم چگونه خود را به اتاق رساندم وضعیت اتاق به هم ریخته بود و علی هم در منزل حضور نداشت دخترم گریه کنان خود را به آغوشم انداخت و گفت علی با دوستانش بیرون رفت در حیاط باز بود که  مردی وارد شد و گفت دنبال پول هایش می گردد زن جوان ادامه داد اگرچه سارق همه طلاها و پول هایی را که پنهان کرده بودم سرقت کرده بود اما آن چه خیلی برایم دردآور بود این بود که دخترم طعمه آن شیطان کثیف شده بود.

منبع:  روزنامه خراسان

ادامه خبر...


شرح خیانت یک زن به شوهرش/ به پسر21ساله همسایه علاقمند شدم

4 تیر 1394 12:50

شرح خیانت یک زن به شوهرش/ به پسر21ساله همسایه علاقمند شدم

خراسان نوشت:

زن 34 ساله که از شدت شرم چشم به موزائيک هاي کف اتاق دوخته بود درحالي که ادعا مي کرد با يک اشتباه بزرگ زندگي ام را به نابودي کشاندم به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کوي پليس مشهد گفت: 15سال قبل با «حيدر» ازدواج کردم و زندگي آرامي داشتيم اگرچه همسرم مردي مهربان و دوست داشتني بود اما هيچ گاه نمي توانست احساسات و عواطف خود را در زندگي مشترک بيان کند او بناي ماهري بود که همواره بيشترين تقاضا را در بين همکاران خود داشت تا جايي که حتي ساخت و ساز يکي از هتل هاي مشهد را به او سپردند و همسرم، حدود 2سال در آن جا کار کرد اما پس از مدتي و به خاطر اختلافات مالي با صاحب هتل درگير شد در اين درگيري فيزيکي همسرم ضربه اي شديد به پاي صاحب هتل زده بود که استخوان يکي از انگشتان او خرد شده بود.با اعلام شکايت صاحب هتل همسرم از سوي دادگاه به پرداخت ديه محکوم شد.

اما چون توان پرداخت چنين وجهي را نداشت به زندان افتاد و حدود 2.5 سال را در زندان سپري کرد تا اين که با کمک خيران از زندان آزاد شد. زن جوان ادامه داد: بعد از اين ماجرا همسرم ديگر حاضر نشد در مشهد کار کند و از آن پس کارهاي ساختماني را در شهرستان ها به عهده مي گرفت به طوري که گاهي چند ماه نيز به مشهد نمي آمد و تنها برايمان پول مي فرستاد. ديگر بدون حضور همسرم زندگي من عاري از محبت و عاطفه شده بود و بوي عشق در آن رنگ باخته بود، من در مشهد تنها بودم و آشنايي نداشتم حضور همسرم نيز تنها چند روز طول مي کشيد به خاطر اين تنهايي و پس از آن که سه فرزندم را راهي مدرسه مي کردم به منزل يکي از همسايگان مي رفتم تا کمي با او صحبت کنم «شهين» زن مطلقه اي بود که چند سال قبل از همسرش جدا شده و با پسر 21ساله اش زندگي مي کرد. «محمود» هر روز خريدهاي مادرش را انجام مي داد تا اين که يک روز قرار شد خريد منزل ما را نيز انجام بدهد. اين گونه بود که جرقه آشنايي من و محمود به شکل ديگري رقم خورد و وابستگي من به او شدت گرفت. در اين زمان همسرم در يکي از شهرهاي مرزي خراسان رضوي مشغول کار بود و مي دانستم تا 2ماه ديگر به مشهد نمي آيد اما او به طور ناگهاني روز گذشته درحالي وارد منزل شد که «محمود» نيز در خانه ام حضور داشت...

ادامه خبر...


فرزند ناخلف پدر و مادرش را به آتش کشید! +جزئیات

23 خرداد 1394 12:25

فرزند ناخلف پدر و مادرش را به آتش کشید! +جزئیات

 ساعت ۴ بامداد پنجشنبه گذشته، اهالي ساکن در دوست آباد ۳، شعله هاي آتشي را ديدند که از داخل يک دستگاه پرايد در کنار درخت هاي توت زبانه مي کشيد. آنان بلافاصله با آتش نشاني تماس گرفتند و موضوع را اطلاع دادند.

به گزارش راک نیوز ، دقايقي بعد خودروهاي آتش نشان آژير کشان در جاده قديم قوچان متوقف شدند و شعله هاي آتش را اطفا کردند اما ناگهان در ميان دودهاي غليظ، اجساد سوخته زن و مردي ميانسال در صندلي عقب پرايد نمايان شد و بدين ترتيب، احتمال وقوع جنايت قوت گرفت.

مأموران کلانتري کاظم آباد نيز که به همراه سرگرد بهسودي (رئيس کلانتري) در محل حضور يافته بودند مراتب را به قاضي ويژه قتل عمد اعلام کردند. با توجه به اهميت و حساسيت موضوع، «قاضي علي اکبر صفائيان» در حالي عازم محل کشف اجساد شد که هنوز هويت قربانيان اين جنايت هولناک فاش نشده بود.

تحقيقات ميداني مقام قضايي نشان داد: اجساد زن ۴۹ ساله و مرد ۵۲ ساله اي درون يک تخته پتو پيچيده شده و در صندلي عقب خودرو به طور کامل سوخته است. تکه هايي از يک گلدان شکسته سفالي، شيشه نوشابه و گوشي تلفن سوخته نيز داخل اين خودرو کشف شد و اجساد قربانيان براي تعيين علت دقيق مرگ به پزشکي قانوني انتقال يافت.

«قاضي صفائيان» که در همان مراحل اوليه تحقيقات با توجه به سن و سال مقتولان احتمال وقوع يک جنايت خانوادگي را مي داد با صدور دستورات ويژه اي از کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي خواست هر چه سريع تر براي کشف هويت اجساد اقدام کنند.

در حالي که بررسي هاي کارآگاهان روي «گوشي سوخته» و شماره پلاک خودرو به سرنخ هاي مهمي از يک جنايت خانوادگي رسيده بود، دختري نيز با مراجعه به کلانتري کاظم آباد از مفقود شدن پدر و مادرش خبر داد که مشخص شد مقتولان پدر و مادر دختر مذکور هستند. بدين ترتيب با شناسايي هويت اجساد، کارآگاهان پليس آگاهي به منزل مقتولان واقع در دوست آباد يک عزيمت کردند و به تحقيق در اين باره پرداختند.

آثار موجود بيانگر آن بود که زن و مرد ميانسال در منزل خودشان به قتل رسيده اند و شب حادثه نيز تنها پسر ۳۲ ساله آنان در منزل حضور داشته است. بنابراين به دستور قاضي صفاييان، فرزند ناخلف بازداشت و به پليس آگاهي هدايت شد.

او که در ابتدا سعي داشت ارتکاب هر گونه جنايتي را انکار کند، وقتي در برابر شواهد موجود و اظهارات خواهرش قرار گرفت ديگر چاره اي جز بيان حقيقت نديد و گفت: چند روزي همسرم در منزل نبود و من به منزل پدرم رفته بودم. آن شب نيز در منزل خاله ام مهمان بوديم. وقتي بعد از نيمه شب به خانه پدرم بازگشتيم دوباره پدر و مادرم به خاطر اختلافات قبلي با يکديگر درگير شدند من هم که ناراحت بودم ناگهان با شيشه نوشابه پدرم را به قتل رساندم. وقتي مادرم دخالت کرد، او را نيز با گلدان سفالي کشتم. سپس اجساد را درون پتو گذاشتم و با خودروي پدرم به محل کشف بردم، اما آن جا نمي دانم چرا خودرو آتش گرفت و آن ها در شعله هاي آتش سوختند.

متهم ۳۲ ساله اين پرونده جنايي که داراي سابقه کيفري است ادامه داد: من و پدرم هر دو در يک شرکت توزيع مواد غذايي کار مي کرديم ولي در لحظه جنايت به خاطر عصبانيت شديد حال خودم را نمي فهميدم.

منبع/روزنامه خراسان

ادامه خبر...